ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اسطوره‌شناسی

آغاز عصر طلایی اساطیر یونان

زئوس (Zeus) آخرین فرزند ری‌ئا (Rhea) و کرونوس (Kronos) در خفا و به دور از چشم پدرش توسط آمالتِئا (Amalthea) و عصاره مانا (Manna) در حال رشد یافتن بود. مادرش گاهی به او سر می‌زد ...

پردیس احمدی
نوشته شده توسط پردیس احمدی | ۲ آذر ۱۴۰۲ | ۲۲:۰۰

زئوس (Zeus) آخرین فرزند ری‌ئا (Rhea) و کرونوس (Kronos) در خفا و به دور از چشم پدرش توسط آمالتِئا (Amalthea) و عصاره مانا (Manna) در حال رشد یافتن بود. مادرش گاهی به او سر می‌زد و درباره ماموریت مهمی که بر عهده داشت با او صحبت می‌کرد. گایا (Gaia) مادر زمین نیز هر آنچه که برای نوه عزیزش لازم بود را فراهم می‌کرد اما این اورانوس (Uranus) و زمزمه‌هایش از دوردست بود که زئوس را برای انجام ماموریت بزرگش و نبرد با کرونوس آماده می‌ساخت.

زئوس جوان

یاری مادر زمین و خدای آسمان‌ها به همراه آموزش‌های بز ماده آمالتئا همگی دست به دست هم دادند تا زئوس را جوانی خردمند، قدرتمند و شجاع پرورش دهند. با رسیدن او به سن جوانی، زئوس جوانی باوقار شده بود که با وجود محبت و شوخ‌طبعی زیاد به ندرت به خشم می‌آمد اما زمانی که خشم زئوس برانگیخته می‌شد، هیچ‌چیز جلودارش نبود.


قهرمان آماده است

ری‌ئا به طور مداوم و در خفا به زئوس سر می‌زد و درست همانند کاری که گایا با کرنوس می‌کرد، دائما در گوش پسرش از آنچه کرونوس با فرزندان دیگر ری‌ئا، یعنی خواهران و برادران زئوس کرده بود صحبت می‌کرد. ری‌ئا به زئوس توضیح می‌داد که تمام تایتان‌ها از کرنوس در حراس و وحشت هستند و هیچ‌کس به او ذره‌ای علاقه و محبت ندارد بلکه همه به دلیل ترس از کرونوس است که از او فرمان‌برداری می‌کنند.

یک قهرمان واقعی برای خود یاران زیادی فرآهم می‌کند. یک قهرمان واقعی باید مورد احترام و محبت همگان واقع شود.

ری‌ئا خطاب به زئوس

با فرا رسیدن تولد هفده سالگی زئوس، روزی ری‌ئا به دنبال او آمده تا آخرین فرزندش را برای به انجام رساندن نقشه بزرگش راهی کند... گرفتن انتقام از کرونوس و زنده کردن فرزندان از دست رفته‌اش.

زئوس برای ماموریت بزرگ خود آماده است

تولدی دوباره

در تالار بزرگ حاکم عالم، کرونوس بزرگ خشمگین و بی‌قرار است. حکومت بر سراسر هستی و کنترل سایر خواهران و برادرانش کاری بس دشوار بود که کرونوس آن را بی‌فایده می‌دید که همین منجربه ناراضی بودن دائمی او و بدخلقیش می‌شد.

از طرفی پس از ماجرای آخرین نوزاد، ری‌ئا به طور کامل با کرونوس قطع رابطه کرده و به ندرت حتا با او صحبت می‌کرد. تمام این مشکلات به کرونوس درد شدیدی در شکمش می‌داد که با وجود امتحان کردن تمام راه‌هایی که به ذهنش می‌رسید موفق به آرام کردن درد شکمش نشده بود. کرونوس با خود فکر می‌کرد که تمام نقشه‌هایش به درستی پیش رفته‌ بودند تا بلعیدن آخرین نوزاد که تمام مشکلات را با خود به همراه آورده بود.

هیرا (هِرا)

کرونوس در حال قدم زدن در قصر خود و پیچیدن به درد بود که صدای آواز آهسته ری‌ئا او را از افکارش خارج کرد. کرونوس که دوان‌دوان به سمت همسرش می‌رفت با خود می‌گفت که قطعا همسر عزیزش که خود نیز یک تایتانس (تایتان زن - Titaness) است وظیفه سنگین حکومت بر تمام هستی را درک کرده و او را به خاطر بلعیدن شش فرزندشان می‌بخشد.

کرونوس زمانی که به همسرش ری‌ئا می‌رسد با صدایی بلند اما پرمحبت به او می‌گوید:

همسر عزیزم روزها و شب‌های زیادی است که مورفِئوس (Morpheus) و هیپنوس (Hypnos) از من دوری می‌کنند و ذهن من لبریز از عقرب‌هایی سمی است که دائما مرا نیش می‌زنند.

کرونوس به ری‌ئا (برگرفته از مکالمه مکبث در اثر مشهور شکسپیر)
پوسایدن

ری‌ئا به کرونوس که از درد به خود می‌پیچید می‌گوید که برایش دقیقا همان چیزی را آورده است که حالش را به طور کامل بهبود بخشد. او سپس زئوس را صدا می‌کند و به کرونوس می‌گوید این پسر در جامی که به همراهش دارد دوای درد تو را آورده است. من او را به اینجا آورده‌ام تا خدمتکار تو باشد و به تو خدمت کند.

پیش از آنکه صحبت‌های ری‌ئا تمام شود یا حتا زئوس به نزدیکی کرونوس برسد، ارباب خدایان با یک حرکت جام نوشیدنی را از دست زئوس قاپیده و سر می‌کشد. پس از فرو دادن تمام محتویات جام کرونوس روی به ری‌ئا کرده و از او تشکر می‌کند و می‌گوید در سراسر هستی کسی را بیشتر از او دوست ندارد و حاضر است هر چیزی ری‌ئا طلب کند را در اختیارش بگذارد.

دیمیتر

در اینجا ری‌ئا خنده‌ای وحشت‌ناک سر داده و فریاد می‌زند تو... تو چگونه از دوست داشتن می‌توانی صحبت کنی زمانی که تک‌تک فرزندان عزیزم، به جز یکی را بلعیده‌ای؟ من از سراسر دنیا تنها فرزندان عزیزم را می‌خواهم که به نزد من بازگردند...

با تمام شدن جمله ری‌ئا کرونوس شروع به سکسکه می‌کند، یکی... دوتا... سه‌تا... سکسکه‌های کرونوس قطع نمی‌شود اما با این حال چیزی از صحبت‌های ری‌ئا ذهن او را درگیر کرده است. او با بدبختی از بین سکسکه‌های تمام‌نشدنی از ری‌ئا می‌پرسد: منظورت چیست که همه فرزندانم جز یکی؟! من تمام شش نوزاد را بعلیده‌ام.

هیدیس (هادس)

در این حین کرونوس که از شدت درد و تهوع به خود می‌پیچد صدای جوان و بااعتماد به نفسی فریاد می‌زند: نه پدر! تو تنها پنج نوزاد را بلعیده‌ای!

با این جمله کرونوس بر زمین افتاده و پس از دردی وحشتناک تکه سنگی بزرگ را بالا می‌آورد. کرونوس که دوباره آماده تهوع بعدی است می‌بیند که زئوس جلو آمده و تکه سنگ را به پدرش نشان می‌دهد و سپس آن را، همان‌طور که کرونوس عضو بدن اورانوس را به دورترین اقیانوس پرتاب کرده بود، پرت می‌کند.

به این ترتیب کرونوس تک‌تک نوزادان، که حالا هر یک به نوجوانانی بدل شده‌اند را بالا می‌آورد. اولین کسی که بیرون می‌آید هِرا (هیرا - Hera)، آخرین دختری است که توسط ری‌ئا متولد شده بود. پس از او به ترتیب پوسایدن (Poseidon)، دیمیتر (Demeter)، هیدیس (هادس - Hades) و در آخر هِستیا (Hestia) از شکم کرونوس خارج می‌شوند.

هِستیا

کرونوس که پس از این اتفاق از حال می‌رود در گوشه‌ای بی‌صدا و آرام به خواب عمیقی فرو می‌رود. زئوس فروا جلو آمده و داس مخصوص کرونوس را برمی‌دارد تا گردن کرونوس را با آن بزند، اما این داس که برای کرونوس توسط گایا ساخته شده بود هرگز بر علیه خودش کار نمی‌کرد و با وجود تمام قدرتی که زئوس داشت قادر نبود که با استفاده از آن کوچک‌ترین صدمه‌ای به کرونوس بزند.

ری‌ئا در اینجا به پسرش می‌گوید که این داس را مادر زمین برای کرونوس ساخته است و تنها اوست که می‌تواند آن را از او بگیرد. هیچ‌کس قادر به نابود کردن کرونوس نخواهد بود چرا که مادر زمین از او محافظت می‌کند و بهتر است پیش از اینکه او را خشمگین کنیم کورنوس را به حال خود بگذاریم چرا که به زودی به کمک مادر زمین نیاز خواهی داشت.

زئوس

زئوس با پنج خواهر و برادرش آشنا می‌شود ولی این بار همه آنها که گویی دوبار متولد شده‌اند ترتیبی برعکس ترتیب دنیا آمدنشان توسط ری‌ئا دارند. بر این اساس زئوس فرزند ارشد و پس او هِرا بزرگ‌ترین دختر ری‌ئا می‌باشد و به همین ترتیب پوسایدن، دیمیتر، هیدیس و هستیا فرزندان بعدی خواهند بود.

این شش خواهر و برادر در برابر مادرشان ری‌ئا با یکدیگر پیمان یاری و همراهی بسته و قسم می‌خورند که به زودی نظام جدیدی را بنا کنند. آنها هم‌چنین تصمیم می‌گیرند که دیگر نام خود را هم‌چون والدینشان تایتان نگذارند، آنها خود را "خدایان" می‌نامند.

خدایان دوباره متولد شدند
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (13 مورد)
  • iman-generous
    iman-generous | ۳ آذر ۱۴۰۲

    درود و سپاس،خیلی جالبه

  • Toni Cipriani 2005
    Toni Cipriani 2005 | ۳ آذر ۱۴۰۲

    خسته نباشید خانم احمدی

    این قسمت خیلی جالب و هیجان‌انگیز بود.
    و چقدر عکس‌ها قشنگ و باحال بودن، مخصوصا تصاویر هیدیس و پوسایدن.

    • پردیس احمدی
      پردیس احمدی | ۱۶ آذر ۱۴۰۲

      اساطیر یونان و نورس بیشتر از تمامی اساطیر دارای تصویرسازی هستن چون شخصیت‌ها با جزئیات ظاهری بیشتری توصیف شدن. و البته اساطیر مورد علاقه خودم، مصر باستان که اصلن تصویرسازی دقیق توی مقبره‌ها ازشون موجوده و آرتیست‌ها فقط با اندکی خلاقیت می‌تونن شاهکارهایی عجیب از توشون دربیارن. میرسیم ایشالا به همشون.

      • Toni Cipriani 2005
        Toni Cipriani 2005 | ۲۲ دی ۱۴۰۲

        مصر باستان که خیلی از لحاظ تصویری و بصری قدرتمنده!
        طراحی سر خدایان‌شون مملو از شگفتیه، هر چند که بعضا هست مواردی که یه مقداری خالی از خلاقیته، مثل رع و حوروس و خونس که هر سه سر شاهین دارن با این تفاوت که رع روی سرش خورشیده، خونس روی سرش قرص ماهه و حوروس هم که خدای انتقامه تاج مصر علیا و سفلی روی سرشه.

  • Maryam6294
    Maryam6294 | ۲ آذر ۱۴۰۲

    باورم نمیشه مقاله های به این خوبی رو از دست دادم😶 باید از اول برم همه رو بخونم خیلی خوب بود دست نویسنده درد نکنه که زحمت کشیده😁

    • peyman80
      peyman80 | ۳ آذر ۱۴۰۲

      نویسنده خیلی زحمت کشیدن برای این مقالات، اساطیر کلا جذابن مخصوصا اساطیر یونان و در درجه بعدی اساطیر هند و یهودی

      • Maryam6294
        Maryam6294 | ۳ آذر ۱۴۰۲

        یهودی نه اصلا😐

        • پردیس احمدی
          پردیس احمدی | ۱۶ آذر ۱۴۰۲

          اساطیر یهودی اتفاقن رایج‌ترین اساطیر در داستان‌ها، فیلم‌ها و ویدیوگیم‌های معاصر هستن. شخصیت‌هایی مثل لیلیث، لوسیفر، ساکیوبس، لوایاتن، بهیمِث، آزمودیوس و ...

      • Toni Cipriani 2005
        Toni Cipriani 2005 | ۳ آذر ۱۴۰۲

        یهودی‌ها هم داستان های اساطیری دارن؟ واقعا؟

        • peyman80
          peyman80 | ۳ آذر ۱۴۰۲

          منظورم عهد عتیق، تلمود (کتاب فقهی یهود) و کابالا (عرفان یهودی) هست. از لحاظ غنای ادبی دست کمی از یونان باستان نداره

          • پردیس احمدی
            پردیس احمدی | ۱۶ آذر ۱۴۰۲

            دقیقن!

      • پردیس احمدی
        پردیس احمدی | ۱۶ آذر ۱۴۰۲

        مرسی مرسی ^.^ واقعن اینکه شما زمان میذارید مطالعه میکنید و برام کامنت میذارید خستگیمو درمیکنه

    • پردیس احمدی
      پردیس احمدی | ۱۶ آذر ۱۴۰۲

      خوشحالم که دوسش داشتی 3>

مطالب پیشنهادی