آشنایی با خدایان اُلَمپ
با پیروزی خدایان در برابر اجدادشان تایتانها، زئوس (Zeus) به جایگاه فرمانروای خدایان و سراسر هستی میرسد و حالا در محلی جدید به نام کوهستان اُلَمپوس (یا الیمپوس - Mount Olympus) سلسله خدایان را آغاز ...
با پیروزی خدایان در برابر اجدادشان تایتانها، زئوس (Zeus) به جایگاه فرمانروای خدایان و سراسر هستی میرسد و حالا در محلی جدید به نام کوهستان اُلَمپوس (یا الیمپوس - Mount Olympus) سلسله خدایان را آغاز میکند که در اساطیر یونان این دوران را عصر طلایی مینامند.
زئوس بر خلاف پدرش کرونوس و پدربزرگش اورانوس، هیچ تمایلی به پذیرفتن تمام مسئولیتهای حکمرانی نداشت و به محض رسیدن به قدرت، تسلط بر بخشهای مختلف هستی را در میان خواهران و برادرانش تقسیم کرد تا مطمئن شود آنها بر علیه او شورش نخواهند کرد و از طرفی زمان کافی برای خوشگذرانی برایش تامین خواهد شد.
او حکمرانی دنیای خوفناک و تاریک تارتاروس (زیرزمین) را به برادر مرموز و ساکتش هیدیس (هادس - Hades) و حکمرانی دنیای پرخروش و رنگارنگ اقیانوسها را به برادر پرجنب و جوشش پوسایدن (Poseidon) میسپارد. در میان خواهرانش، دیمیتر (Demeter) مسئول شکوفایی فصلها و حاصلخیزی زمین، هِستیا (Hestia) مسئول گرما و اجاق خانهها میشوند و اما در میان خواهرانش، زئوس هیرا (هِرا - Hera) را به عنوان ملکه کوهستان اُلمپوس و همسر خود انتخاب میکند.
هِرا؛ بانوی کوه اُلَمپ
هرا یکی از مهمترین خدایان اُلمپ، همسر خدای خدایان و مادر گروهی از خدایان از نسل دوم آنهاست. هرا بانویی زیبا، مغرور، حسود و بیرحم است که ملکه بهشت (کوهستان المپوس) لقب و جایگاه اوست و داستانهای او معمولا شامل پاسخهایی بیرحمانه به بیوفاییهایی زئوس تعریف میشوند که در هر یک از این داستانها سایر موجودات (و نه خود زئوس که مرتکب خیانت میشود) از طرف هرا محکوم به تحمل عذابهایی وحشتناک میشوند.
کابینه جدید عصر خدایان
گفتیم که زئوس برای حکومت جدید خود کوهستان جدیدی را برگزید و آن را اُلَمپ نامید. این کوهستان مقر فرماندهی خدایان و محل برگزاری مراسم مختلف و شورای تصمیمگیری خدایان برگزیده میشود و هر یک از خدایان (به جز هیدیس که در تارتاروس مستقر میشود) در آن زندگی میکنند.
زئوس برای این مقر فرماندهی دوازده جایگاه در نظر میگیرد که خدایان بر گرد دایرهای بزرگ بر روی جایگاه مشخص خود نشسته و به بررسی و تصمیمگیری مسائل مختلف خلقت و هستی بپردازند.
از میان این دوازده نفر تاکنون با شش نفر از خدایان نسل اولیه آشنا شدیم: زئوس در جایگاه حاکم بزرگ و هرا در جوار او در جایگاه ملکه کوهستان به همراه دیمیتر، هستیا و پوسایدن. در این مجلس صندلی مخصوصی برای هیدیس نیز درنظر گرفته شده است که با وجود اینکه در کوهستان المپ مستقر نیست اما برای تمامی جلسات باید خود را به جایگاهش رسانده و با سایر خدایان همراه شود.
جایگاه هفتم متعلق به دختری است که از عضو قطع شده اورانوس در اقیانوس متولد میشود. آفرودیت (اَفرودایتی - Aphrodite) که به نوعی "عمه" خدایان المپ محسوب میشود کسی است که برای نشستن بر جایگاه هفتم در کوهستان المپ فراخوانده میگردد. آفرودیت که یکی از زیباترین موجوداتی است که براساس اساطیر یونان خلق شده است، از زمان نبرد ده ساله تایتانومکی (Titanomachy) همراه خدایان زندگی میکرد چرا که زئوس میدانست اگر تایتانها او را پیدا کرده و زندانی کنند، زئوس برای آزاد کردن او باید بهایی بزرگی بپردازد.
نسل جدید خدایان
طولی نمیکشد که با برقراری آرامش و نظم در هستی، هرا و زئوس صاحب فرزندی میشوند. هرا در زمان ورود خدایان به کوهستان الیمپوس باردار بود و به همین دلیل در میان سایر خدایان زن (دیمیتر، هستیا و افرودیت) بیشتر احساس غرور و برتری میکرد. هرا برنامهای در ذهنش برای تصاحب کردن زئوس و انتخاب شدن به عنوان ملکه الیمپوس داشت که به دنیا آوردن فرزندی زیبا و قدرتمند برای زئوس دقیقا او را به هدفش میرساند.
هرا با دقت برنامهریزی کرده بود که ابتدا فرزندی پسر، قدرتمند و زیبا برای زئوس به دنیا خواهد آورد که نه تنها همراه زئوس باشد بلکه جایگاه هرا را به عنوان همسر زئوس تثبیت کند. هرا حتا برای نوزادی که در شکم داشت نامی هم انتخاب کرده بود... هفاستوس (Hephaestus)... اولین فرزند زئوس، جانشینی زیبا، باهوش و قدرتمند.
تولد اولین فرزند زئوس
بالاخره زمان موعود و تولد کلید موفقیت هرا فرا میرسد و هرا خود را برای تولد پسر عزیزش آماده میکند. زمانی که نوزاد متولد شده و او را به دست هرا میدهند، او در کمال تعجب میبیند پسری زشت، ریز نقش و سیاهروی به دنیا آورده و تنها با نگاهی به نوزاد تصمیم میگیرد که این پسر زشت و کوچک هرگز نمیتواند کلید برتری و موفقیت "ملکه بهشت" باشد و برای همین در خونسردی کامل نوزاد را از قله کوهستان المپ به پایین پرتاب میکند. در برابر دیدگان خدایان دیگر، نوزاد کوچک به لبه کوهستان خورده و به اعماق اقیانوس پرتاب میشود و سکوتی غمانگیز سراسر کوهستان را دربرمیگیرد.
به زودی به سراغ هفاستوس و سرنوشت این نوزاد بیچاره بازخواهیم گشت اما اکنون به کوهستان الیمپوس بازگشته و خواهیم دید که هرا بدون وقفه دوباره باردار شده و خود را باری دیگر برای عملی کردن نقشههایش آماده میکند.
این بار هرا تصمیم میگیرد که به هر قیمتی شده با استفاده از روشهای مختلف مطمئن شود که پسری به دنیا میآورد که لایق هرا و زئوس است و میتواند هرا را به "تنها!" همسر زئوس بدل کند.
خدای جنگ وارد میشود
با فرا رسیدن زمان به دنیا آمدن دومین فرزند زئوس و هرا، هرا تمام قدرت و انرژی خود را به کار میگیرد که این بار حتما موفق شود و پسری زیبا و قدرتمند برای زئوس به دنیا آورد. هرا نام آرس (اِیریس - Ares) را برای او انتخاب میکند و زمانی که نوزاد را در آغوش خود میگیرد میبیند که دقیقا همان نوزادی است که آرزویش را داشت؛ زیبا و قدرتمند.
نوزاد تازه متولد شده با اینکه از زیبایی و قدرت کمی نداشت، اما از همان کودکی خشم زیادی در وجودش نهفته بود که شاید جای هوشی که هرا برای فرزندش آرزو میکرد را گرفته بود. آرس همواره در پی راه انداختن دعوا و کتککاری بود و به هیچ موجودی ذرهای رحم نشان نمیداد. دقیقا بنا بر همین دلایل زئوس، که از زمان اولین برخورد با پسر، هیچ علاقهای نسبت به او در وجودش حس نکرد، او را به عنوان خدای جنگ برگزید و صندلی مخصوصی برای او در میان هفت خدای دیگر انتخاب کرد.
با بزرگ شدن آرس، او، همانند سایر خدایان، علاقه زیادی به آفرودیت، بابت زیبایی و عشوهگریهایش پیدا کرد و از آنجا که مایل بود همه مشکلات را با دعوای فیزیکی برطرف کند، آماده بود تا با تکتک خدایان برای رسیدن به آفرودیت مبارزه کند. اما در میان تمام خدایان، آفرودیت به میزان یکسانی جذب قدرت و زیبایی آرس شده بود و حتا خشونت و "حماقت" آرس برای او جذاب و زیبا به نظر میرسید و به این ترتیب خدای زیبایی و عشق (آفرودیت) و خدای جنگ (آرس) با یکدیگر همراه شده تا پیمان ازدواج ببندند.
در هفته آینده خواهیم دید که دو پیمان ازدواج در میان خدایان جاری خواهد شد که هر یک نقش مهمی در شکلگیری سرنوشت تمامی هستی ایفا خواهند کرد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
کریتوس:یَک یَکشونو گ🤬م
آغا منظورم کاری بود که کریتوس تو بازی با خداهاش کرد😐(دیگه بیشتر از این اسپویل نمیکنم)
کریتوس🗿
همه رو کشت تا ثابت کنه فقط یه خدا هست😂
البته این شخصیت اساطیری نیست و خلق شده توسط نسل جدیده
بی صبرانه منتظر پارت بعدی...
همیشه علاقه خاصی به هفائستوس داشتم
بین ایزدان یونانی خیلی بهش علاقه مندم
منتظر داستان تولد و زندگی آتنا هم هستم و عشق پنهانش بین او و هفائستوس