ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

کتاب و ادبیات

نگاهی به کمیک بوک علی بابا و دروازه سفر: ما مردم شادی نیستیم

ما مردم ایران، مردم شادی نیستیم. این سرآغاز سرنخی بوده که نویسندگان کمیک بوک دروازه سفر با آن روایت خود را نوشته‌اند. این کمیک بوک داستان مصوری از گروه سفرهای علی بابا است که کتاب ...

آرش پارساپور
نوشته شده توسط آرش پارساپور | ۷ دی ۱۴۰۲ | ۱۴:۰۰

ما مردم ایران، مردم شادی نیستیم. این سرآغاز سرنخی بوده که نویسندگان کمیک بوک دروازه سفر با آن روایت خود را نوشته‌اند. این کمیک بوک داستان مصوری از گروه سفرهای علی بابا است که کتاب اول آن در سه فصل منتشر شده است. این کمیک بوک به‌صورت رایگان در بستر اینترنت عرضه شده و علاقه‌مندان به دنیای داستان‌های مصور، سفر و قهرمانان ایرانی خیالی می‌توانند این کتاب را در وبسایت علی بابا ورق بزنند و بخوانند.

صنعت کمیک بوک در دنیا یک صنعت میلیارد دلاری است اما در ایران هنوز جایگاه آنچنان ویژه‌ای ندارد. با اینکه از زمان‌های قدیم نوجوانان ایران از کمیک‌بوک‌ (یا همان داستان مصور) تن تن استقبال می‌کردند و این ذوق و علاقه با انتشار کمیک بوک‌های دیگری مثل سری آثار آستریکس و یا بلیک و مورتیمر و انتشار برخی کمیک‌های دیزنی ادامه یافت اما این بازار نتوانسته در ایران آنطور که باید پا بگیرد. این موضوع دلایل متعددی دارد که از حوصله این مطلب خارج است اما جدا از این مشکل باید به برخی تلاش‌های شرکت‌ها و نویسندگان ایرانی برای ساخت کمیک بوک‌های ایرانی اشاره کرد که تلاش داشتند این صنعت را بومی‌سازی کنند اشاره کرد. گروه سفرهای علی بابا که با سایت علی بابا و جاباما و... شناخته می‌شود، جدیدترین مجموعه‌ای است که با ساخت کمیک بوک دروازه سفر پا در این میدان گذاشته و با انتشار این کمیک بوک تلاش کرده تا یک داستان مصور فارسی با قهرمان ایرانی عرضه کند.

همانطور که در ابتدای مطلب گفته شد، ایرانیان مردم شادی نیستند و این موضوع را می‌توان در جای جای کشور دید. اینکه کلیپی در صفحه مجازی با رقص و شادی همراه می‌شود و موجی از مردم در پی آن شادی می‌کنند، نشانه‌ای از روحیه واقعی مردم ایران ندارد. شادی و رقص و... نوعی نماد در کشور شده و بیشتر از آنکه در زندگی واقعی ایرانیان جاری باشد، المانی است که در صفحات مجازی وجود دارد. مردم با قیافه‌هایی درهم و ابروهایی سگرمه در مترو، تاکسی، مهمانی‌های خانوادگی چشم به صفحه گوشی موبایل خود می‌دوزند و این کلیپ‌های شادی را رد می‌کنند.

هر ساله فهرستی از مردم شاد دنیا منتشر می‌شود که ایران در آن جایگاه خوبی ندارد. اما دلیل این موضوع چیست؟ رقص و شادی و پایکوبی و... از دیرباز در وطن ما وجود داشته و شوخ طبعی و طنز ایرانیان زبانزد خاص و عام است. چه شده که این اتفاق افتاده؟ آمارهای مختلفی درباره اینکه چرا ایرانیان شاد نیستند منتشر شده و در یکی از این پایش‌ها به نکته درستی اشاره شده که در دل داستان کمیک بوک دروازه سفر، به آن پرداخته شده است. بر اساس آمار درآمد اکثر ایرانی ها باید صرف خرید مواد غذایی و از آن مهم تر صرف اجاره بهای مسکن شود. این یعنی اینکه هزینه‌های مربوط به تفریح که گل سر سبد آن مقوله «سفر» است، از سبد خانوارهای ایرانی حذف شده و در حال تبدیل شدن به یک کالای لوکس است.

هزینه تفریح و شادی در بازار گردشگری ایران، نزدیک به ۷۰ درصد نسبت به پارسال افزایش پیدا کرده است. بنابراین ایرانی‌ها شادی نمی‌کنند. تورم در همه جا از جمله بازار گردشگری وجود دارد و این نرخ رسمی از تورم تولید در بازار گردشگری، خیلی ساده «سقوط سهم سفر» در سبد هزینه‌های ماهانه خانوارهای ایرانی را توضیح می‌دهد. اما در داستان دروازه سفر، نویسندگان می‌خواهند یادمان بیندازند که هرطور که شده باید سفر را فراموش نکنیم.

داستان از شهری آغاز می‌شود که به‌نظر می‌رسد تهران یا هر کلانشهر دیگری در کشور می‌تواند باشد. مردم در این شهر شلوغ، فقط به فکر کار هستند و کمتر کسی به محیط اطراف خود توجه می‌کند. مردم آنقدر درگیر کار و تجارت هستند که دنیایشان روز به روز کوچک‌تر می‌شود بدون آنکه دلیل آن را بفهمند. خانه‌ها تنگ‌تر می‌شود و تاکسی‌ها و مترو کوچک‌تر و مردم به یک خفگی رسیدند. همه مردم سالیان سال است که در این شهر عبور و مرور می‌کنند و هیچ‌کس به فکر سفر نیفتاده است.

البته داستان در همان ابتدای امر این موارد را لو نمی‌دهد و ورق‌های خودش را به درستی و در زمانی که باید، رو می‌کند. حس تعلیق در داستان تا زمانی که کاراکتر علی بابا وارد شود وجود دارد. ما حتی زمانی که این کاراکتر و دوستان جادویی‌اش را می‌بینیم، دقیقا نمی‌دانیم که مشکل مردم این شهر چیست و علی بابا چطور می‌خواهد آن را حل کند.

داستان از دید مهندس هاشمی روایت می‌شود و به نظر می‌رسد انتخاب نام هاشمی برای یکی از شخصیت‌های اصلی داستان هم با انگیزه بازی کردن با حس نوستالژی بوده است. همه افرادی که حالا دهه شصتی و هفتادی هستند و بیشترین مسافرین ایران را بر اساس آمار شکل می‌دهند، خانواده آقای هاشمی را در کتاب‌های علوم اجتماعی خود به یاد دارند. این افراد که حالا دیگر کودک نیستند و عموما سرپرست خانوار شده‌اند، خودشان تبدیل به مسافرینی شدند که می‌توانند مثل خانواده آقای هاشمی، ایرانگردی کنند. مهندس هاشمی اما برخلاف آن خانواده، سالیان سال است که به چمدان و وسایل سفر خود دست نزده و آن‌ها را در گوشه اتاق رها کرده است.

چمدان سخنگو و تنها سه سفر با آقای هاشمی داشته و آرزو دارد که بار دیگر به همراه او به دل سفر بزند. او در بخشی از کتاب که هنوز رُخش نمایان نشده، شبیه به همسر آقای هاشمی ترسیم می‌شود. این موضوع می‌خواهد یادمان بیندازد که یک انسان مجرد مثل آقای هاشمی، می‌تواند با سفر کردن و سفر رفتن خانواده خودش را خلق کند.

علی بابا مثل بتمن یک ماشین شخصی دارد که البته هنوز اسم و مشخصات درستی ندارد و باید از آن به عنوان ماشین علی بابا یاد کرد. این ماشین ۲۳۲۰ اسب بخار قدرت دارد و سوخت آن از میل و اشتیاقی تامین می‌شود که انسان‌های کره زمین به سفر دارند. نکته جالب توجه درباره ماشین علی بابا اینست که این ماشین حد و مرزی نمی‌شناسد و مسیرهای دراز و کوتاه را هرطور که بتواند می‌پیماید. این ماشین می‌تواند هواپیما باشد، هلیکوپتر باشد، زیردریایی یا کشتی باشد. هیچ مرزی جلودار آن نیست و به معنای واقعی کلمه سفر آزاد را تداعی می‌کند. ماشین علی بابا نمادی است از آنچه که هر مسافری می‌تواند داشته باشد و با آن بدون دغدغه به هر نقطه از دنیا سفر کند.

علی بابا به جز یک ماشین دو یار دیگر هم دارد. یکی فلاسک و دیگری یک چمدان طلایی. نویسندگان با نگاهی به لایف استایل ایرانیان و نحوه سفر کردن آن‌ها، فلاسک را به عنوان یاور علی بابا در نظر گرفتند. موجودی که کمتر پیش می‌آید در یک داستان تخیلی مدل سخنگوی آن را ببینیم و از آن انتظار خاصی داشته باشیم! با این حال گروه نویسندگان پیشینه بامزه و جالب توجهی درباره این شخصیت نوشته‌اند که عینا به این شرح است:‌ «فلاسک علی‌بابا، تنها فلاسک متخصص چای در جهان است. او ۲۸ مدرک معتبر بین‌المللی در زمینه دم‌کردن چای دارد و ۴ بار برنده مسابقه جهانی Tea Awards شده است. این فلاسک پیشنهاد همکاری با «چای‌خانه مرکزی جهان» را رد کرده و ترجیح داده در سفرها کنار علی‌بابا باشد.» باید دید که این وسیله جادویی در آینده داستان‌های کمیک بوک علی بابا و دروازه سفر می‌تواند نقشی داشته باشد و یا انتخاب آن به عنوان یاور اصلی قهرمان داستان، انتخاب اشتباهی بوده است.

هرچند نباید دیگر یار علی بابا یعنی چمدان طلایی رنگش را فراموش کنیم. این شخصیت هم در جلد اول آنچنان نقشی ندارد و هنوز از قابلیت‌هایی که دارد پرده برداری نشده است. یک چمدان جادویی در دنیای داستان‌ها و قصه‌ها به کرات دیده شده اما اینکه در یک داستان بومی ایرانی می‌تواند چه نقشی ایفا کند، از آن موضوعاتی است که تیم نویسندگان باید با خلاقیت خود بتوانند تا آن را درست از آب در بیاورند وگرنه با کاراکتری روبرو خواهیم بود که قابل حدس بوده و هیچ سورپرایزی برای مخاطبین در پی نخواهد داشت.

در دنیای کمیک بوک علی بابا نوعی پرنده به نام پرطلا وجود دارد که در واقع مرغ سفر هستند. استفاده از نماد پرنده و عبارت «مرغ» در دل یک داستان ایرانی، به آن اصالت خاصی بخشیده است. در تاریخ قصه‌ها و اساطیر ایرانی ما مرغ عشق، سیمرغ، مرغ آمین و… داشته‌ایم که هر یک نماد چیزی بوده و نویسندگان در این داستان با هوشمندی گره زدن ترکیب رنگ برند علی بابا با این پرندگان، نژاد من‌درآوردی «پرطلا» را خلق کردند و به آن‌ها نام «مرغ سفر» اطلاق کردند. آن‌ها به‌عنوان نمایندگان علی‌بابا به‌صورت گروهی از شهری به شهری دیگر سفر می‌کنند و مشکلات سفری شهرها را سروسامان می‌دهند.

شخصیت ساناز از آن دسته کاراکترهای مرموزی است که احتمالا در جلدهای بعدی کمیک بوک های علی بابا درباره آن بیشتر بشنویم. ساناز فعلا شبیه به یک راز سر به مهر است و به نظر می‌رسد حضورش در حال حاضر فقط به این خاطر بوده که یک کاراکتر مونث نیز در دل داستان وجود داشته باشد. ساناز نقشی در پیشبرد داستان در این جلد نداشته اما با روحیه ماجراجویی که دارد، احتمالا در آینده بیشتر از آن بشنویم. ارتباط او با شخصیت‌های داستان از جمله قهرمان اصلی یعنی شخص علی بابا یا مهندس هاشمی هم نامشخص است. او تنها شخصیتی است که به واسطه مرموز بودنش ارزش صبر کردن برای جلدهای بعدی مجموعه کمیک علی بابا و دروازه سفر را رقم زده است.

کمیک بوک علی بابا و دروازه سفر طراحی منحصر به فردی دارد و می‌تواند حرف‌های زیادی برای گفتن در دنیای کمیک بوک‌های بومی داشته باشد. ناشرین و افراد ماهر زیادی تلاش کردند تا در این بازار فعالیت کنند، از نشریه باسابقه گل‌آقا گرفته که با کمیک‌بوک‌های آریو تلاش کرد در این بازار فعالیت کند تا برخی آثار ایرانی مانند کمیک بوک مرز و آثاری که انتشارات هورخش پیرامون داستان‌های شاهنامه منتشر کرده و... . با این حال باید گفت کمیک بوک علی بابا از معدود آثاری است که داستان اورجینال خودش را دارد و به افسانه‌ها و اساطیر سابق نیم‌نگاهی داشته اما به‌طور کامل از آن‌ها اقتباس نکرده است. همچنین این برای اولین بار است که یک برند تجاری در ایران به سراغ ساخت چنین اثری می‌رود و شاید بتواند مسیری را درست کند تا این قبیل اتفاقات، بیشتر در بازار اقتصادی کشور به چشم بخورد.

نویسندگان با انتشار کمیک بوک علی بابا و دروازه سفر سعی در انتشار داستان مصوری درباره ارزش های سفر و تاثیر آن در زندگی داشته‌اند و به این مفهوم از دیدگاهی نگاه کردند که شعارزده نباشد و بتواند پیام خود را مانند یک گلوله جادویی منتقل کند. کمیک بوک علی بابا و دروازه سفر به صورت محدود در نسخه فیزیکی عرضه شده و به‌طور رایگان نیز از در بستر اینترنت در دسترس است.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (1 مورد)
  • jiqjwhs8enqjo
    jiqjwhs8enqjo | ۷ دی ۱۴۰۲

    واقعا خوبه که بیشتر اوقات ویجیاتو همچین آثاری رو پوش میده معرفیشون میکنه
    همین چندتا قلم کمیک و انیمیشن ایرانی که می شناسیم و به خاطر تبلیغ کم گم نشدن دلیلش ویجیاتو هست
    ممنونم و امیدوارم این روند ادامه داشته باشه.
    ولی ارت کمیک بیشتر شبیه یه طراحی گرافیکی تبلیغاتی هست نه یه کمیک
    و اینکه داخل سایت یه انتشارات بلیط منتشر میشه هم عجیبه
    فقط امیدوارم اینجوری آثار بیشتر دیده باشن و پیشرفت کنن

مطالب پیشنهادی