ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

مصاحبه

گفت‌وگو با خالقان کمیک ایرانی «مرز» – اقتباس از اسطوره کار راحتی نیست!

صنعت کمیک‌بوک در ایران با وجود طرفداران بی‌شماری که از سوی آثار غربی و شرقی به سوی این هنر جذب شده هنوز هم جزو رشته‌های مهجور در ایران به شمار می‌رود. در حقیقت تا دوسال ...

مهدی طلوع
نوشته شده توسط مهدی طلوع | ۱۵ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۰

صنعت کمیک‌بوک در ایران با وجود طرفداران بی‌شماری که از سوی آثار غربی و شرقی به سوی این هنر جذب شده هنوز هم جزو رشته‌های مهجور در ایران به شمار می‌رود. در حقیقت تا دوسال پیش چیزی به نام « صنعت کمیک‌بوک» در ایران وجود نداشت و امروزه نیز با وجود پیشرفت روز افزون آن و روی کار آمدن نسل جدید هنر‌مندان و نویسندگان این رشته به شکلی خیلی محدود و با حضور چند انتشارات انگشت شمار در خط مقدم ظاهر می‌شوند. در چنین شرایطی کمیکی ایرانی توانست خود را در جهان مطرح کند. کمیک «مرز» که این روزها باید منتظر انتشارش در ایران نیز باشیم و حتی زمزمه‌هایی برای جلد دوم آن نیز به گوش می‌رسد؛ توانست بین بیش از چهارصد اثر ارسالی در اولین دوره مسابقات بین‌المللی Manga به رتبه سوم دست یابد. برای گفت‌وگویی با خانم ماهورپورقدیم طراح اثر و خانوم صدف فقیهی نویسنده اثر؛ با ویجیاتو همراه باشید.

ممنون که وقتتون رو در اختیار ما گذاشتین. اول از همه ازتون می‌خوایم خودتون رو معرفی کنین و از تجربه جهانیتون در مورد مورد کمیک  بوک «مرز» بهمون بگید.

ماهور: اول خیلی ممنونم که علاقه داشتین در این باره صحبت کنیم! خب من ماهور پورقدیم هستم. طراح کمیک، انیماتور و فارغ التحصیل رشته کتابت و نگارگری از دانشگاه الزهرا تهران.

صدف: منم خیلی خوشحالم که قراره با هم در مورد کمیک حرف بزنیم. صدف فقیهی هستم کارشناس بیهوشی و دانشجوی ترم آخر سینما، گرایش فیلمنامه نویسی از دانشگاه هنر تهران.

ماهور: خب بریم سراغ سوال. کمیک مرز یه تجربه ی عجیب و خیلی ناگهانی بود. صدف فراخوان اولین دوره ی مسابقه ی دانشجویی کلیپ استودیو رو دید و تصمیم گرفتیم عید سال نود هشت رو روی کمیکمون کار کنیم. اول دوست داشتیم روی یه داستان از شاهنامه جلو بریم. با توجه به این که تم مسابقه هدیه یا gift  بود داستان سه پر که سیمرغ به زال میده به نظرمون میتونست جذاب باشه. اما وقتی کار رو شروع کردیم من احساس کردم که هم تو این بازه زمانی کوتاه یک ماه و نیم نمیتونیم کاری که واقعا در خور شاهنامه باشه و به یه کشور دیگه قرار هست که ارائه بشه رو انجام بدیم و از طرف دیگه فکر میکنم شاهنامه بارها مورد اقتباس برای کمیک قرار گرفته و شاید بهتر بود بریم سراغ یه داستان جدید که این تصمیم بعدا خیلی به نفع کار شد.

صدف: حقیقتش کار کردن روی یه داستان اورجینال هم کار رو سخت‌تر می‌کرد و هم از یک طرف راحت‌تر. راحت‌تر از این نظر که من دیگه تحت فشار مسئولیت سنگین اقتباس از شاهنامه نبودم چون شدیدا معتقدم شاهنامه بر خلاف اون چه که خیلی‌ها تصور میکنن منبعی نیست که بشه به راحتی و سریع سراغش رفت. آشنایی زمینه‌ای با اساطیر ایران، منابع پهلوی و زرتشتی همه قبل از انجام یه برداشت داستانی از شاهنامه لازم هستن و من با این که تو این حوزه مطالعه کرده بودم و همچنان هم درگیرش هستم بازم جرات سراغ شاهنامه رفتن برای یک مسابقه ی بین المللی رو نداشتم، به خصوص که این کار اولین کمیک ما بود و این نگرانی رو داشتم که نتونم حق شاهنامه رو تو این پروژه ی اول که فرصت محدودی هم داشت ادا کنم. اما از سمت دیگه کار سخت‌تر هم میشد چون حالا باید یه داستان جدید با توجه به تم مسابقه رو از اول می‌ساختیم.

ماهور: به همین خاطر تصمیم گرفتیم بریم سراغ کارکتر هایی که از قبل ساخته بودیم و اونها رو توی ذهنمون هصورت طراحی شده داشتیم. شخصیت اصلی این کمیک یعنی کاراکتر "مزدک" رو من از هفده سالگی داشتم و بعدا که با صدف شروع به کار رو پروژه ی مشترکمون "آسمان هفتم" کردیم اون از بافت فانتزی داستان اولیه‌اش به یه فضای رئال آوردتش. خلاصه که مزدک کاراکتر مشترک من و صدف هست و همین شناخت اولیه بهمون کمک کرد تا خیلی سریع‌تر به یه داستان جدید بر اساس تم مسابقه برسیم.

صدف: ما سعی کردیم از درون مایه های ادبیات فولکلور و عامیانه خودمون استفاده کنیم و یه ترکیب از داستان ایرانی و المان‌های بصری هنر کشورمون داشته باشیم تا فرم و محتوا در تناسب باهم باشن، علاوه بر این که یک اتمسفر اگزاتیک و جدید در کل کار جاری باشه تا بتونه توجه داور ها رو جلب کنه.

در روند تولید آیا توسط ارگان خاصی برای منابع مالی حمایت شدید؟ یا برای چاپ این کتاب تا امروز با کسی وارد مذاکره شدید؟

ماهور: اصلا! و خب حقیقتش آخرین چیزی که موقع کار بهش فکر میکردیم همین بحث مالی پروژه بود. هر دوی ما معلم هنرستان هستیم و طبیعتا درآمد زیادی نداریم اما من احساس میکنم کسایی که وارد حوزه کمیک میشن اول از همه به خاطر علاقه‌ای که داشتن اومدن اینجا. هیچ اشکالی نداره که آدم تو مسیر حرفه ای بخواد از کمیک کسب درآمد بکنه اما تو گام های اولیه یا حتی بگم تو سال‌های اول فقط تمرین و تجربه و آزمون و خطا هستن که مهمن.

اگه بخوام رک بگم با وضعیت فعلی کمیک تو کشورمون فکر کردن به موفقیت هنری تو این حوزه خوش بینانه هست چه برسه به حمایت مالی یا کسب درآمد!

صدف: از طرف دیگه ما آنچنان هزینه ی مالی برای تولید این کمیک نکردیم و بیشتر بحث زمان بود و خب تحمل استرس حضور تو این رقابت.

ماهور: تولید کمیک در کل از نظر مالی هزینه بر نیست بیشتر اون پشتکار و خسته نشدنه که مهمه. اگر به خاطر علاقتون کمیک کار میکنین ولی خسته میشین یعنی احتمالا یه جای کار رو دارین اشتباه انجام میدین چون آدم وقتی کاری رو که دوست داره انجام میده ازش خسته نمیشه. تجهیزات ما هم خیلی ساده بود. دو تا قلم نوری وکام مدل 2009 و 2014 به علاوه ی دو تا لپ تاپ نه چندان قوی که من باهاشون طراحی کار رو انجام میدادم و صدف هم کار رو رنگ میکرد.

صدف: اما در مورد چاپ بعد از این که کار برنده  مقام سوم شد از طرف یکی از ناشرهای ایران که تجربه چاپ عناوین زیادی کمیک داشت با ما تماس گرفته شد و سر ویراستار ما آقای امین توکلی بهمون پیشنهاد کردن تا داستان اصلی مزدک رو این بار طولانی تر و البته با کیفیت بهتر به چاپ برسونیم.

ماهور: در حال حاضر کار جلد اولمون تموم شده که هفتاد و دو صفحه هست و امیدواریم تو ماه پیش رو، وقتی شرایط کمی ایمن تر شد (از نظر بیماری کرونا) اولین کتابمون به چاپ برسه تا بتونیم داستان اصلی یعنی داستان مزدک رو روایت کنیم.

در مورد بازخورد ها برامون بگید، اطرافیان و اکوسیستم کمیک‌بازان ایران بعد از اینکه از تلاشتون برای انتشار رسمی یک کمیک در ایران خبر دار شدن عکس العمل‌هاشون چطور بود؟ از این جهت می‌پرسم که موفقیت شما اونطور که به نظر میاد دیده نشد.

صدف: یه چیز جالبی رو براتون بگم. من خیلی ممنون خانواده‌ام هستم که گذاشتن از حوزه درمان وارد رشته هنر بشم و انباری خونمون رو در اختیارمون گذاشتن تا کارمون رو اونجا تولید کنیم. اما جالب اینجاست که وقتی خبر برنده شدن مرز اومد تا حدودی معتقد بودن که این ماجرا دستاورد ماهور هست نه من چون که اون تصویر ساز کارهست! یعنی این وسط یکم نقش نویسنده کمیک براشون مجهول بود.

این خیلی طبیعیه. خیلی‌ها، هم مخاطب عام و هم حتی بعضی از حرفه ای‌ها هستن که تنها تصویر کمیک رو در نظر میگیرن یعنی این رسانه رو اساسا بر پایه تصویر صرف میدونن این در حالیه که داستان و تصویر مکمل هم هستن. این رو میگم تا نویسنده‌هامون هیچ وقت به نقش خودشون توی کار شک نکنن.

ماهور: من از طرف مادر و برادرم همیشه تشویق و حمایت شدم اما از طرف دیگه مشکلات من بخش بزرگیش توی فضای آکادمیک و دانشگاه بود. متاسفانه توی رشته های سنتی ما که نگارگری هم جزوشون هست اساتید معتقدن که نگارگری باید به روش های سنتیش پایبند بمونه. حالا تصور کنین من در این فضا سعی داشتم کمیک رو با نگارگری ترکیب کنم و از ابزار دیجیتال برای تولید کار استفاده میکردم. یعنی کفر اندر کفر اندر کفر! به جرات میگم در کل دانشکده هنر دانشگاه الزهرا فقط دو تا از اساتیدمون ازم حمایت کردن. استاد مینا محمدی وکیل که استاد راهنمای من بودن و باعث شدن بتونم پایان نامه‌ام رو با موضوع (بررسی تطبیقی هنر نگارگری و کمیک) انجام و استاد الهه پنجه باشی که از مشوق های من بودن.

هردوی شما دوسال پیش سرتیم‌های اجرایی رویداد دیزاتن (اولین رویداد توسعۀ محصول کمیک در ایران) بودید، بنظرتون جهش فرهنگی که در دو سال اخیر در حوزه ی مصور شاهدش بودیم تا چه حد متاُثر از دیزاتن بود؟ و اینکه خود جشنواره دیزاتن چطور میتونست بهتر و جامع تر برگزار بشه

صدف: به نظرم بزرگ ترین کاری که دیزاتن اون زمان انجام داد به رسمیت شمردن کمیک در فضای دانشگاهی ما بود و این فرصت که جمع بزرگی از علاقه مندها و هنرمندهای کمیک در کنار هم جمع بشن. خیلی از افرادی که اونجا با هم آشنا شدن تونستن بعدتر هم در کنار هم فعالیت کنن و همه ما تونستیم بعد دیزاتن به مقوله کمیک جدی‌ر فکر کنیم. البته که دور اول پر از نقص و اشتباه بود اما من همیشه حسرت میخورم که چرا دور دومی برگزار نشد تا بتونیم خیلی از اون کمی‌ها رو جبران کنیم.

ماهور: دیزاتن رویدادی بود که برگزار شدنش خیلی بهتر از نشدنش بود و یکی از دلایلی که ما تقریبا شش ماه برای برگزاریش در کنار بقیه وقت صرف کردیم این بود که اهمیت نمیدادیم چه بخشی داره اجراش میکنه بلکه مهم‌ترین مسئله این بود که بلاخره داشت یه اتفاقی در مورد کمیک می‌افتاد و باید می‌افتاد.

بعد از رویداد دیزاتن نسل جدیدی از فعالین کمیک فارسی در ایران به وجود اومد یا به طور صحیح‌تر دور هم جمع شد. چقدر به اون نسل امید دارید؟ بنظرتون بازخورد خوبی از اونها حاصل میشه؟ یا بلاخره این نسل میتونه فرهنگی مطلوبی از کمیک یا مانگا رو در کشور به وجود بیاره؟

ماهور: ببینین ماهم خودمون رو تو همون نسل در نظر میگیریم چون ماهم از طریق دیزاتن تونستیم با خیلی ها آشنا بشیم. امید که قطعا هست ولی همه‌اش بستگی به خودمون داره. این که بدونیم تا وقتی کاری انجام ندادیم کسی هم قرار نیست بهمون کمک کنه و دیده شدنمون در گروی تلاش خودمونه. چه توسط انتشاراتی‌ها چه ارگان‌های دولتی و غیر دولتی.

به عنوان یک کارشناس ازتون میپرسم، با وجود اینکه فرهنگ ایرانی سرشار از داستان،قصه و شخصیت‌های ابرقهرمان مانند هست. چرا به مدرن سازیشون پرداخته نمیشه؟ و اگر میشه چرا طرفداری ندارن؟

صدف: خب این خیلی برای من سوال مهمی هست. اساسی ترین مشکل از اونجایی شروع میشه که ما فقط میگیم ادبیات ما سرشار از پتانسیل های داستانی و شخصیت و قهرمان و ابرقهرمانه. اما حقیقتا چند نفر میرن و اصل این آثار رو مطالعه میکنن؟ متاسفانه همونطور که گفتم بعضی‌‌ها معتقدن اقتباس از ادبیات کهن ایران کار راحتیه یا احتیاج به مطالعه چندانی نداره... درحالی که چه مدرن سازی چه روایت مستقیم هر دو بسیار دشوار هستن به خصوص اگر بخوایم به قلب و درون مایه آثارمون احترام بذاریم. برداشت از یک داستان ایرانی این نیست که تنها اسم چند شخصیت رو از منابع ادبی برداریم و در کنار هم تو یه خط داستانی مشابه یا غیر مشابه روایت اصلی قرار بدیم. این شخصیت ها هر کدوم سبقه و پیشینه‌ای دارن که بدون درک صحیح ازشون ابدا امکان پرداخت بهشون وجود نداره و این یک پروسه زمان بر و دشوار هست. تا همین امروز خیلی‌ها فکر میکنن شاهنامه منبع دست اول اساطیر ایرانه در حالی که فردوسی خودش شاهنامه رو از متون پهلوی اقتباس کرده. چطور میخوایم بدون داشتن دانش کافی از سرچشمه ی اصلی اساطیر، شخصیت های شاهنامه یا هر داستان کهن دیگه ای رو مدرن سازی کنیم و به یه داستان خوب و محبوب برسیم؟

تتیجتا علت اصلی مشکلی که بهش اشاره کردین از نظر من نبود همین شناخت و مطالعه هست.

کمیک‌هایی سالهاست که در ایران محبوب‌اند و حتی قبل از اینکه پلتفرم کمیک محبوبیت مجازیشو بدست بیاره به صورت چاپی در ایران حضور داشتن، بنظرتون چرا کمیک‌هایی مثل تن تن در ایران ترند شدن؟

ماهور: حقیقتش رو بخواین ما خوش شانس بودیم که شاهکارهایی مثل تن تن، آستریکس و اوبلیکس، اسپیرو و فانتازیو و یه دوره‌ای تو ایران ترجمه شدن و در اختیار همه قرار گرفتن. من خودم علاقه‌ام رو به کمیک مدیون تن تن هستم که تو هشت سالگی باهاش آشنا شدم. ولی این که چرا این آثار تو ایران محبوب هستن کاملا برمیگرده به ویژگی های روایی و بصری بی نظریشون و این که با آدم هایی از هر سن و فرهنگ ارتباط برقرار میکنن.

صدف: علاوه بر این، همین در دسترس بودن هم نقش خیلی مهمی تو شناخت و محبوبیت این آثار داشته چون کارهای ابرقهرمانی به طور مثال هیچ وقت اجازه پیدا نکردن به طور گسترده چاپ و پخش بشن هرچند الان داره اتفاقات خیلی خوبی درمورد چاپ این آثار میفته اما عدم دسترسی به کمیک‌های دیگه هم نقش بزرگی تو این ماجرا داشته.

به نظر شما تفاوت فرهنگی بین کمیک‌های آمریکایی، اروپایی یا مانگا در چه چیزی بارز میشه و کدوم به فرهنگ و علاقه  ما ایرانی ها نزدیک تره؟

ماهور: همه ی نمونه هایی که گفتی با این که از فرهنگ ها و کشور های مختلف میان اما داستان‌هایی رو روایت میکنن که برای ما آشنا و قابل همذات پنداری هستن و هر شخص تو ایران بر اساس سلیقه و تجربیاتش به یکی از این‌ها یا حتی همه اونها گرایش پیدا میکنه پس نمیشه گفت کدوم به ما "نزدیک تر" یا "دورتر" هست. همشون میتونن به یه اندازه دور یا نزدیک باشن.

صدف: به نظر من چیزی که در مواجهه با کمیک‌های آمریکایی، اروپایی و یا مانگا و مانهوا اهمیت پیدا میکنه اینه که ما بتونیم از هر کدوم از اونها اونچه که به روایت داستان خودمون کمک میکنه برداریم بدون تعصب و محدودیت روی یک مورد خاص و همچنین بپذیریم روایت یک داستان ایرانی با یک مدیوم غیر ایرانی هیچ ایرادی نداره بلکه میتونه به شناخت بیشتر اون داستان کمک کنه و ارتباط بهتری با نسل جوون برقرار کنه.

برای سوال آخر مهم ترین سوال در مورد آینده نزدیک صنعت کمیک رو ازتون دارم. با توجه به علاقه ی فعلی ناشرا برای ترجمه کمیک و مانگا و بعضا تولید اونها، امیدی برای به وجود اومدن پلتفرمی بومی. برای تولید و نشر صنعت مصور وجود داره؟

ماهور: پلتفرم‌ها وقتی به وجود اومدن که آثاری برای ارائه وجود داشت تا وقتی کاری برای ارائه داخل اون پلتفرم‌ها وجود نداشته باشه وجود پلتفرم هم معنایی نداره. پس بهتره به جای این که به پلتفرم بومی فکر کنیم اول به فکر تولید محتوایی باشیم که بتونه مخاطب رو جذب خودش بکنه.

حرف آخر؟

در آخر هر دوی ما دوست داریم از تمام کسایی که تو این مسیر کنارمون بودن و باورمون داشتن تشکر کنیم. به همچنین از نیلوفر بهبود که کار طراحی اسب های مرز رو به بهترین شکل انجام داد و یاسمن حسینی که زحمت ترجمه کار برای مسابقه رو کشیدن نهایت تشکر رو بکنیم.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (17 مورد)
  • Hoda
    Hoda | ۱۰ مرداد ۱۴۰۰

    سلام واقعا جای تحسین و آفرین داره و میشه انگیزه گرفت. من از وقتی یادم میاد عاشق نوشتن داستان های مصور بودم. یادم میاد تو بچه گیم سخت ترین کار ممکن کشیدن حالت های چهره بود. دوست داشتم دبیرستان رشته ی گرافیک بخونم؛ اما جایی که ما زندگی می‌کردیم همچین هنرستانی نداشت. دانشگاه هم رشته ای قبول شدم که ربطی به هنر نداشت. بالاخره وقتی یه کاری پیدا کردم، تونستم پولامو جمع کنم و یه لپ تاپ دست دوم و یه قلم نوری بخرم. حالا هم شروع کردم به کشیدن داستان های مصور ایرانی و تو پیج اینستاگرامم به اشتراک میذارم. ناراحت کننده است وقتی میبینی رو کمیک و وبتون های خارجی اینقدر تبلیغات و سرمایه گذاری میشه اونوقت طرفدارهای کمیک های ایرانی کمه. اسم داستان مصورم؛ رویاهای بزرگه. مربوط به اواخر دوران رضاشاهه و یه داستان عاشقانه است. داستانیه که سالها برای شخصیت ها، صحبت ها و ... وقت گذاشتم. قسمت های اولشه اما خیلی دوست دارم بعنوان یه کار ایرانی، بهش توجه بشه.

  • kinget
    kinget | ۱۱ اسفند ۱۳۹۹

    سلام من یه پسر نوجون در استان اردبیل هستم و عاشق نوشتن داستان های علمی تخیلی هستم تا قبل از این که این پیغام رو بنویسم من داستان های رو که می نوشتم رو تو تلگرام به افرادی که نمی شناختم می فرستادم و با هزار تا التماس می گفتم که داستانی که نوشتم رو بخونن ولی جون داستانم فقط متن بود و کتاب های کمیک باید با تصویر روایت بشن خیلی استقبال نمی شد الانم دنبال یه تصویر گر هستم که بهم کمک کنه داستان من به شکل ابر قهرمانی هست مثل بتمن و غیره خواهش میکنم به من یه کمک کنید من واقعا عاشق این کارم و هدف های خیلی بلند برای خودم دارم حتی اگر هم بخواید می تونم داستانم رو به شما هم بفرستم خیلی ممنون میشم که حداقل یه کمک خیلی کوچک به من بکنید در حد معرفی یه تصویرگر خوب و لطفا اگر تونستید به این پیام من جواب بدید چون پاسخ به این پیام برام خیلی مهم هست ممنون از زحمات تون


    و این که مصاحبه خیلی خوبی بود ایکاش روز برسه که بتونیم کار های مختلفی از نویسنده های کمیک ببینیم

    • Hoda
      Hoda | ۱۰ مرداد ۱۴۰۰

      سلام و وقت بخیر ? آرزوی منم همینه. کاش علاقمندان به تولید کمیک ایرانی اگه از طرف ارگان خاصی حمایت نمیشن؛ لااقل خودشون همدیگه رو دریابند و از تجربیات هم استفاده کنند.

  • Mehramers
    Mehramers | ۳۱ مرداد ۱۳۹۹

    سلام من این مصاحبه رو خوندم و واقعا آفرین میگم به کسایی که تلاش میکنن تا چیز های زیادی از جمله کمیک تولید کنن
    من زیاد نمی‌خوام حرف بزنم فقط می‌خوام بگم که تو ایران خیلی ها هستند که علاقه دارن به نوشتن کمیک.
    ولی دقیقا نمیدونن باید چیکار کنن

    ای کاش یه مکانی بود که از این افراد حمایت می کرد و قطعا کار های گروهی همیشه زمینه پیشرفت رو در هر کاری ضمانت می کنه

    واقعا اگه پیام من رو خوندید و شما هم به این مسعله اعتقاد دارید خوشحال میشم جواب بدین⁦♥️⁩⁦♥️⁩

    • Storm bringer
      Storm bringer | ۱۴ آذر ۱۳۹۹

      بله کاملا درسته.
      الان من خودم طرح اولیه یه سری کامیک رو نوشتم و فقط چون نمیدونم چجوری میتونم به بهترین شکل مطرحش کنم هنوز هیچ اقدامی نکردم.

      • kinget
        kinget | ۱۱ اسفند ۱۳۹۹

        اگر کسی یا مکانی بود که می تونستیم اونجا این طرح هارو به اجرا بزاریم خیلی خوب میشد

    • Hoda
      Hoda | ۱۰ مرداد ۱۴۰۰

      سلام و وقت بخیر ? آرزوی منم همینه. کاش علاقمندان به تولید کمیک ایرانی اگه از طرف ارگان خاصی حمایت نمیشن؛ لااقل خودشون همدیگه رو دریابند و از تجربیات هم استفاده کنند.

  • Alpha-
    Alpha- | ۱۷ خرداد ۱۳۹۹

    مشکل اکثر افرادی که کار جدیدی میکنن تو این کشور اینه که بهشون القا شده که حتما باید حمایت مالی بشن از طرف ارگان خاصی همینم هست که خیلی صنایع مارو عقب نگه داشته طرف نشسته تو خونش و یه کاری رو نصفه ول کرده بهش میگی چرا ول کردی میگه آخه دولت حمایت نمیکنه٬بابا بندازین بیرون از ذهنتون این داستان رو اینجوری باشه صد سال دیگه هم ما رنگ پیشرفت تو این کشور رو تو صنایعی مثه گیمینگ و صنایع جدید نمیبینیم چون همه نشستن حمایت بشن و بعد کارشونو شروع کنن

    • یاسین
      یاسین | ۱۸ خرداد ۱۳۹۹

      مسئله حمایت نیست.مسئله انحصارطلبی دولت و سنگ هایی که جلوی تولیدکنندگان میندازه.

  • علی
    علی | ۱۷ خرداد ۱۳۹۹

    چرا کمیک مثلا ایرانی باید زبانش انگلیسی باشه؟اونوقت چطور مردم اونو بخونن؟تو خود ژاپنم انیمه هاش به زبان ژاپنیه

    • علی
      علی | ۱۷ خرداد ۱۳۹۹

      انیمه=مانگا

    • محمدی
      محمدی | ۱۳ مرداد ۱۳۹۹

      سلام دوست عزیز . این کمیک به زبان فارسی است اما برای ارسال به مسابقه ، به زبان انگلیسی بازگردانده شده است .
      در لینک زیر می توانید فارسی اش راببینید.
      http://fanafar.ir/%D8%B9%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D9%BE%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%B2-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B1%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1/

    • محمدی
      محمدی | ۱۷ مرداد ۱۳۹۹

      چون این کمیک برای یک مسابقه بین المللی طراحی شد و البته نسخه فارسی اش هم داره چاپ میشه که بخاطر این مسئله کرونا یکم عقب افتاد

  • MOJTABA
    MOJTABA | ۱۶ خرداد ۱۳۹۹

    پوشش دادن این کار و رسانه ایش کردن اونم از طرف شما واقعا جای تقدیر داره چون من تو هیچکدوم از سایت های معروف ایرانی ندیدم متاسفانه خبر یا مقاله ای در موردش بنویسن امیدوارم هم شما بخاطر پیگیری هم نویسندگان کمیک تو ایران موفق باشن

  • Hanna
    Hanna | ۱۶ خرداد ۱۳۹۹

    جدا مقاله خوبی یود. چقدر خوش‌حال شدم که دو تا دختر جوان شروع کردن به همچین کار بزرگی. امیدوارم هر روز افراد بیشتری جذب کارهای خلاقانه بشن.

  • Ali20k
    Ali20k | ۱۵ خرداد ۱۳۹۹

    به صورت ویدیئو میزاشتین خیلی بهتر بود. ولی دمتون گرم.

  • niki15
    niki15 | ۱۵ خرداد ۱۳۹۹

    مرسی که چنین مقاله ای رو قرار دادید . شخصا با خوندن این مقاله اطلاعات جدیدی گرفتم و خیلی مشتاقم تا کمیکشون رو تهیه کنم و ازشون حمایت کنم

مطالب پیشنهادی