ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

وقتی وینی‌پو قاتل زنجیره‌ای می‌شود | مرگ دنیای کودکی
فیلم سینمایی

چرا افسانه‌های قدیمی به کابوس‌های جدید تبدیل می‌شوند

تجارت خونین با خاطرات خوش کودکی

امیر پریمی
نوشته شده توسط امیر پریمی | ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ | ۱۳:۰۰

سینماگران بریتانیایی که دو بار ما را با نسخه‌های سادیستی وینی‌پو و تبدیل پیتر پنِ شیطان به یک آدم‌ربای دیوانه تغذیه کرده‌اند، برخلاف عقل سلیم، از این تجارت تاریک و مبتذل سود خوبی به جیب زده‌اند. جالب‌تر این‌که آن‌ها آماده‌اند حداقل امسال نیز سه فیلم دیگر در همین سبک منتشر کنند: فیلم‌های ترسناک درباره گوزن کوچولو «بامبی» و پسرک چوبی «پینوکیو»، و حتی یک کراس‌اور شرورانه با حضور نسخه‌های نفرین‌شده از شخصیت‌های محبوب دوران کودکی. و این فقط آغاز است؛ چقدر محتوای خونین دیگر بر اساس افسانه‌های جاودان تحت عنوان «دنیای کودکی وارونه» در راه است که حتی نمی‌توان به سرعت فهرستشان کرد.

اما قوانین کپی‌رایت چه نظری درباره این آشفتگی دارند؟ چرا چنین فیلم‌هایی اصلاً سودآورند؟ و جامعه‌ ما با دیدن این تصاویر مشکوک چه چیزهایی درباره خودش فاش می‌کند؟ من امیر پریمی در این مطلب ویجیاتو پیرامون این پرسش‌ها به شما گزارش می‌دهم.

افسانه و قانون

وقتی وینی‌پو قاتل زنجیره‌ای می‌شود

ریس فریک-واترفیلد، خالق آثار ترسناک‌ انگلیسی و بنیانگذار «دنیای کودکی وارونه»، که در سال ۲۰۲۳ با فیلم به‌غایت وحشتناک «وینی‌پو: خون و عسل» (عنوانی که گویاتر از این نمی‌شد) این جنون را آغاز کرد، هرگز باور نداشت پروژه‌اش سودده باشد. برای او و تیمش که با بودجه‌ای ناچیز (صد هزار دلار) بازتفسیری آشغال از کتاب محبوب آلن میلن و انیمیشن‌های دیزنی خلق کردند، فروش جهانی هفت میلیون دلاری یک شوک بود.

بالاخره این ایده‌ای دیوانه‌وار است، یک خرس معروف با مغز پر از خاک‌اره و دیگر حیوانات یک جنگل فانتزی به هیولاهای وحشی تبدیل می‌شوند، چون دوستشان کریستفر رابین بزرگ شده، آن‌ها را رها کرده و به دانشگاه رفته است. حتی تماشاگران و منتقدان هم عاشق این اجرا نشدند، امتیازات فیلم عمدتاً پایین بود، «تمشک‌های طلایی» (جایزه فیلم‌های بد) به آن تعلق گرفت، و تنها طرفداران پر و پا قرص اسلشرها نقدهای مثبت نوشتند.

اما پول که بوی بد نمی‌دهد، و این پدیده به سرعت در فضای مجازی وایرال شد و الهام‌بخش خالقانش برای جنایات بیشتر گردید. اقتباس‌های ارزان‌قیمت از افسانه‌های کودکانه ادامه یافت، و سرانجام این فرنچایز خانگی وعده داد که به زودی داستان‌های آلیس در سرزمین عجایب، مری پاپینز، زیبای خفته و سفیدبرفی را هم شیطانی کند، و هر چند فیلم یک بار هم به سبک دنیای سینمایی مارول کروس‌اورهای دیوانه‌وار را اضافه نماید. و فراموش نکنید که استودیوی مستقل فریک-واترفیلد، Jagged Edge Productions، تنها شناگر در این آب‌های تاریک نیست، به زودی فیلم‌های ترسناکی درباره میکی‌ماوس و ملوان زبل از دیگران به بازار می‌آیند، و مطمئناً این تازه اول ماجراست.

«گروه فریک-واترفیلد به مقدسات حمله کرده، نه به انیمیشن‌های کلاسیک، بلکه به آثار ادبی که پایه آن‌ها بودند.»

سوال اینجاست: دیزنی کجا بود که چنین چیزهایی اجازه نمایش رسمی پیدا کردند؟ این شرکت همیشه به اقدامات سختگیرانه برای محافظت از مالکیت فکری خود معروف بوده، آن‌قدر سختگیر که گاهی به موقعیت‌های مضحک کشیده شده. مثلاً وقتی یک مدرسه آمریکایی را به خاطر نمایش زنده‌ای از «شیرشاه» بدون هماهنگی جریمه کرد، یا وقتی وکیل‌های دیزنی سعی کردند از طریق دادگاه مانع حکاکی وینی‌پو (با الهام از طرح دیزنی) روی سنگ قبر یک کودک شوند.

حتی دو قانون مهم آمریکا درباره کپی‌رایت به لابی‌گری دیزنی تصویب شد، آخرین‌شان در دهه ۹۰ به «قانون حفاظت از میکی‌ماوس» معروف شد و تصویر این موش را از رفتن به «مالکیت عمومی» نجات داد. اما حالا که دیزنی دیگر به قانون‌گذاران فشار نمی‌آورد، میکی‌ماوس نسخه ۱۹۲۸ به‌زودی وارد مالکیت عمومی می‌شود و می‌تواند قهرمان یک فیلم ترسناک شود، درست مثل ملوان زبل.

افسانه با افسانه ملاقات می‌کند

وقتی وینی‌پو قاتل زنجیره‌ای می‌شود

«مالکیت عمومی» یعنی وضعیتی که هر کسی می‌تواند از یک اثر هنری بدون اجازه صاحب امتیاز استفاده کند. در آمریکا، به لطف وکیل‌های دیزنی، آثار قبل از ۱۹۷۸ تا ۹۵ سال پس از انتشار یا ۱۲۰ سال پس از خلق (هر کدام زودتر تمام شود) محافظت می‌شوند. اما پروژه‌های «Poohniverse» فقط به این دلیل ممکن شدند که از آثار قدیمی‌تر که دیگر مالکیت عمومی هستند سوءاستفاده کردند، نه از طرح‌های دیزنی، که هنوز به عنوان «علامت تجاری» محافظت می‌شوند، بلکه از کتاب‌های اصلی: «وینی‌پو»ی میلن (۱۹۲۶) و نمایشنامه «پسرکی که نمی‌خواست بزرگ شود» از جیمز بری (۱۹۰۴). بامبی، پینوکیو و ملوان زبل هم اول شخصیت‌های ادبی بودند. حالا که این آثار به مالکیت عمومی رسیده‌اند، هر کسی می‌تواند از آن‌ها استفاده کند، البته بدون شباهت بصری یا روایی به نسخه دیزنی.

افسانه و واقعیت

وقتی وینی‌پو قاتل زنجیره‌ای می‌شود

وینی‌پوی دیوانه و پیتر پنِ روانی که بچه‌ها را می‌دزدد و شکنجه می‌دهد، هر دو شخصیت‌های افسانه‌ای هستند، هرچند افسانه‌ای ترسناک. اما افسانه چیست؟ روشی برای بازتاب واقعیت‌های سخت، میان فرار امن و هشدار خطرناک. به همین دلیل است که بیشتر افسانه‌های جهان درباره هیولاها و مرگ‌های وحشتناک هستند (مثلاً نسخه‌های اصلی برادران گریم را بخوانید—واقعاً «جور دیگر است»). و به همین دلیل مخاطب اصلی افسانه‌ها کودکان هستند، چون از طریق آن‌ها می‌آموزند چه چیزی درست است و چه چیزی غلط.

اما افسانه‌ها روی بزرگسالان هم تأثیر دارند، آن‌ها مفاهیم پیچیده را با زبانی ساده و از طریق طرح‌های آشنا بیان می‌کنند. به همین دلیل است که فیلم‌های ترسناک گاهی مانند «افسانه‌هایی برای بزرگسالان» عمل می‌کنند.

برخی از این فیلم‌ها، مثل «گرتل و هانسل» (۲۰۲۰) یا «خواهر زشت» (تغییر چهرهٔ سیندرلا به یک فیلم ترسناک)، داستان‌های قدیمی را با لایه‌های جدید بازگو می‌کنند. برخی دیگر، مثل «گودزیلا» (۱۹۵۴) یا «قتل‌عام تگزاس با اره‌برقی» (۱۹۷۴)، زیر پوشش داستان‌های خیالی، مشکلات واقعی جهان (مثل ترس از جنگ هسته‌ای یا خشونت سیستماتیک) را نشان می‌دهند.

اما اگر دنبال «لایه دوم» در «خون و عسل» یا «پیتر پن: کابوس در نِوِرلند» بگردید، چیزی پیدا نمی‌کنید. این فیلم‌ها صرفاً آشغال‌های کم‌مایه‌ای هستند، و سازندگانشان هم هرگز از این عنوان شرمنده نبوده‌اند. بله، با هر فیلم جدید، کیفیت کار کمی بهتر می‌شود، یعنی خشونت‌ها تاثیرگذارتر می‌شوند و فیلمنامه‌ها کمی پیچیده‌تر می‌شوند. اما این «آپگرید» مثل رنگ زدن روی یک انبار کج است، ظاهر بهتر نمی‌تواند پوچی درون را پنهان کند.

افسانه و بازار

وقتی وینی‌پو قاتل زنجیره‌ای می‌شود

وجود «Poohniverse»، علیرغم همه انتقادها، ثابت می‌کند که انسان قرن بیست‌ویکم چندان با تماشاگران میدان گلادیاتوری روم تفاوت ندارد، ما هنوز عاشق خشونت هستیم. این فرنچایز روی کنجکاوی تماشاگران و بی‌تفاوتی آن‌هایی که حوصله‌شان سر رفته سوار شده. این یک ماجراجویی بازیگوشانه خالص است، مثل فیلم‌های کم‌بودجه راجر کورمن در قرن گذشته.

وینی‌پو و پیگلت جوانان گمشده در جنگل را سلاخی می‌کنند و از کریستفر رابین به خاطر «خیانت»اش انتقام می‌گیرند. پیتر پن مواد مخدر تزریق می‌کند و بچه‌ها را می‌دزدد تا به نِوِرلند ببرد، جایی که فکر می‌کند فقط با رنج کشیدن می‌توان به آن رسید. خشونت برای خشونت؛ کثافت برای کثافت؛ تماشا برای پول و بی‌شرمیِ تمام‌عیار.

آینده این فرنچایز شامل «بامبی: انتقام»، «پینوکیو: رهاشده» و حتی یک کراس‌اور به نام «Poohniverse: Monsters Assemble» است. شاید بتوان این را یک دنیای سینمایی دانست، یک شوخی با سانسور و جامعه. اما واقعیت این است که این فیلم‌ها صرفاً بد هستند، با بودجه‌ای ناچیز ساخته شده‌اند و فقط به درد کسانی می‌خورند که از این جور چیزها خوششان می‌آید.

«این فیلم‌ها نمی‌خواهند چیزی بگویند، آن‌ها فقط می‌خواهند پول دربیاورند.»

تنها درسی که این افسانه‌های وارونه می‌توانند به ما بدهند این است: جهان جای وحشتناکی است، و مردمش وحشتناک‌تر. شاید بهتر باشد عینک‌های رمانتیک را برداریم و بپذیریم که وینی‌پو و پیتر پنِ واقعی هرگز آسیب نمی‌بینند، این ما هستیم که اگر فریب این آشغال‌ها را بخوریم، بازنده‌ایم.

وقتی وینی‌پو قاتل زنجیره‌ای می‌شود
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی