بهترین و بدترین بازیهایی که براساس کمیک بوک ساخته شدهاند
کمیک بوکها یکی از بهترین منابع ساخت برای فیلم و سریال و حتی بازیهای ویدیویی هستند. محتوای تصویری کمیک بوکها به سازندگان بازیهای ویدیویی اجازهی ساخت محیطها و شخصیتهای متنوع را میدهند، آن هم با ...
کمیک بوکها یکی از بهترین منابع ساخت برای فیلم و سریال و حتی بازیهای ویدیویی هستند. محتوای تصویری کمیک بوکها به سازندگان بازیهای ویدیویی اجازهی ساخت محیطها و شخصیتهای متنوع را میدهند، آن هم با نیاز کمتری به زمان و خلاقیت در مقایسه با بازیهایی که کار خود را از صفر شروع میکنند. داستانهای متنوع و گوناگون کمیک بوکها هم بستری وسیع برای خلق و پیش بردن داستان و شخصیت پردازی کاراکترهای بازی را فراهم میکنند.
در طول سالهای طولانیِ محبوبیت بازیهای ویدیویی بین همهی مردم، کمیک بوکها هم توانستهاند نقش خود را در ساخت بعضی از بهترین خاطرات گیمرها به بهترین نحو بازی کنند. بازیهای کمیک بوکی این فرصت را در اختیار گیمرها قرار میدهند که بتوانند چند ساعتی خود را در نقش شخصیت کمیک بوکی محبوبشان قرار دهند و هیجانات، دغدغههای و تقابلهای این شخصیتها را تجربه کنند.
با وجود این که استودیوهای بازی سازی زیادی در سالهای اخیر توانستهاند از پتانسیل موجود در کمیک بوکها استفاده کنند و تجربههای جذابی را ارائه کنند، بعضی از استودیوهای بازی سازی هم بودهاند که از ترکیب کردن دو عنصر موفق بازی و کمیک بوک، تجربههای فاجعه باری را در زمینهی بازیهای کمیک بوکی رقم زدهاند.
تجربههایی تلخ و ناموفقی که خیلی از کسانی که با آنها رو به رو شدهاند ترجیح میدهند آنها را در اعماق ذهنشان فراموش و طوری رفتار کنند که اصلاً چنین بازیهایی وجود نداشتهاند.
در اینجا قصد داریم 5 بازی موفق و 5 بازی ناموفق کمیک بوکی را برای شما معرفی کنیم. اگر تا به حال موفق به تجربهی یکی از عناوین موفق نشدهاید، بهتر است حتی برای مدت کوتاهی هم که شده فرصتی به آنها دهید. یا اگر جزو آن دسته از گیمرهای خوش شانس هستید که تا به حال در مورد بازیهای ناموفق نشنیده بودید، بتوانید فاصلهی خود را از آنها حفظ کنید. یا شاید هم ترجیح میدهید آنها را هم امتحان کنید تا به عمق فاجعه پی ببرید. در هر صورت در ادامه با ویجیاتو همراه شوید.
- 1 بهترین بازیهای کمیک بوکی
- 2 5. اسپایدرمن
- 3 4. لاک پشتهای نینجا: لاک پشتها در زمان
- 4 3. سری بازیهای اینجاستیس
- 5 2. سری بازیهای The Walking Dead
- 6 1. سری بازیهای بتمن آرکهام
- 7 بدترین بازیهای کمیک بوکی
- 8 5. واچمن: پایان نزدیک است
- 9 4. آیرونمن
- 10 3. بتمن: فردای تاریک
- 11 2. موج سوار نقرهای
- 12 1. سوپرمن 64
بهترین بازیهای کمیک بوکی
5. اسپایدرمن
- سال انتشار: ۲۰۱۸
- سازنده: اینسومنیاک (Insomniac Games)
جدیدترین ساخته در دنیای بازیهای کمیک بوکی را میتوان به عنوان یکی از موفقترین آنها در نظر گرفت. شخصیت اسپایدرمن با تواناییهای خاص خود و برخورداری از ویلنهایی جذاب، یکی از بهترین گزینهها برای ساخت بازی از دنیای کمیکهای مارول است. تاریخ گواه این ادعاست، چون اکثر بازیهای موفق ساخته شده از دنیای مارول مربوط به همین ابرقهرمان است.
تار تنیدن و تاب خوردن در میان آسمان خراشهای شهر نیویورک به همراه چاشنی درگیر شدن با تعداد زیادی از ویلنهای همیشگی اسپایدرمن در دنیای کمیک باعث شکل گیری تجربهای ناب از بازیهای ابرقهرمانی مارول میشود. از گشت زنی در دنیای جذاب، پویا و چشم نواز بازی و کنترل شخصیت محبوب کمیکهای مارول برای متوقف کردن ویلنهای داستان تا پردهبرداری از کسی که درون سایهها باعث آشوب میشود در این بازی جمع شدهاند.
با این که اسپایدرمن در زمان ساخت و انتشار با سری بازیهای بتمن آرکهام بسیار مقایسه شد و به عقیدهی خیلیها به آن اندازه موفق نبود ولی این بازی هنوز هم یکی از بهترین گزینههاییست که گیمرها میتوانند از یک بازی کمیک بوکی تجربه کنند.
4. لاک پشتهای نینجا: لاک پشتها در زمان
- سال انتشار: ۱۹۹۱
- سازنده: کونامی
شخصیتهای لاکپشتهای نینجا تجربهی حضور در تعداد زیادی از بازیهای ویدیویی را دارند که اکثر آنها هم در سالهای دور و بر روی پلتفرمهای آرکید بوده. بعضی از بازیهای ساخته شده بر اساس این شخصیتها با استقبال خوبی رو به رو شدند ولی لاک پشتهای نینجا: لاک پشتها در زمان (Teenage Mutant Ninja Turtles: Turtles in Time) از نظر خیلیها بهترین بازی کمیک بوکی ساخته شده از لاک پشتهای نینجاست. نه تنها بهترین بازی ساخته شده از این لاکپشتها، بلکه حتی یکی از بهترین عناوین آرکید تاریخ.
اگر با شخصیتهای لاکپشتها آشنا باشید، میدانید که این چهار برادر همیشه در درگیریها یار و پشتیبان هم هستند. این بازی آرکید هم به کسانی که آن را تجربه کردهاند اجازهی همراهی تا ۴ نفر به صورت همزمان را میداد که به خودی خود یکی از تجربههای جذاب در زمان عرضهی بازی محسوب میشد.
همراه شدن گیمپلی متفاوت و تا حدودی اعتیاد آور (که در بعضی از مراحل کوتاه با تغییراتی هم همراه میشد تا دچار یکنواختی نشود) با داستانی که لاکپشتها را در زمان گذشته و آینده در محیطهای گوناگون با لشکر زیردستانِ شردر (Shredder) قرار میدهد باعث خلق این عنوان کم نظیر شد در سالهای دور شد.
3. سری بازیهای اینجاستیس
- سالهای انتشار: ۲۰۱۳ و ۲۰۱۷
- سازنده: ندررلم (NetherRealm Studios)
در دنیای کمیک بوکها هیچ چیز جذابتر از قرار گرفتن دو شخصیت محبوب و چه بسا دو ابرقهرمان در مقابل هم نیست. استودیو بازی سازی ندررلم هم با آگاهی از این محبوبیت و تجربههای موفق قبلی خود (ساخت سری بازیهای مورتال کامبت) سری بازیهایی در سبک مبارزهای از قهرمانان و ویلنهای دیسی را روانهی بازار کرد.
اینجاستیس 2 نمونهی بهتر و به اصطلاح آپگریت شدهی «اینجاستیس: خدایان در میان ما» بود. با شخصیتهای بیشتر نسبت به نسخهی قبلی و همینطور المانهای جدیدتر. داستان این دو بازی هم با توجه به این که در سبک مبارزهای بودند و شیوهی روایت متفاوتیتری از سبکهای دیگر دارند، یکی از بهترین داستانهای بازیهای کمیک بوکی محسوب میشوند. تا جایی که کمیکهایی بر اساس داستان این بازیها به چاپ رسید.
تجربهی اینجاستیس به همراه دوستانتان یا حتی کاربران آنلاین میتواند برای مدتی خیلی طولانی شما را در دنیای خود غرق کند. وجود شخصیتهایی کمیک بوکی خارج از دنیای دیسی مثل هلبوی (Hellboy)، لاکپشتهای نینجا و شخصیتهای مورتال کامبت جذابیتهای این مبارزات را بیش از پیش میکند.
اینجاستیس با دو نسخه به موفقیتی رسیده که رقیب اسمی این سری بازیها، Marvel vs. Capcom، در چندین نسخه نتوانسته بود. شاید تنها رقیبی که در حال حاضر بتوان برای سری بازیهای اینجاستیس تصور کرد، عنوانی باشد که شخصیتهای کمیکهای مارول و دیسی را مقابل هم قرار دهد.
2. سری بازیهای The Walking Dead
- سالهای انتشار: ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۹
- سازندگان: تلتیل (Telltale Games) و اسکایباند (Skybound Entertainment)
معمولاً وقتی حرف از بازیهای کمیک بوکی میشود، ذهنها ناخودآگاه به سمت ابرقهرمانهایی میروند که در مرکز صفحه قرار میگیرند و با از پیشرو برداشتن لشکر آدمبدهای داستان با حرکات خارقالعادهی خود، چندین ساعت گیمرها را سرگرم میکنند. سریبازیهای The Walking Dead با دیدی متفاوت نسبت به بازیهای همیشگی کمیک بوکی، توجهات زیادی را به خود جلب کردهاند.
The Walking Dead یک بازی کمیک بوکی ساخته شده در سبک داستانگویی تعاملی (Interactive storytelling) است و در عمل همه چیز از پیش تعیین شده و این گیمر خواهد بود که با توجه به انتخابهای خود و روندی که در تجربهی این بازی پیش میگیرد، داستانی که تا حدودی منحصر به فرد است را تجربه میکند. گرافیک بازی هم با حالت کارتونی و قلمزنی شدهی خود، محیطی شبیه به دنیای کمیکها را شبیهسازی میکند که در نوع خود منحصر به فرد است.
هر چند انتقادات زیادی از این سری بازیها به خاطر روند تقریباً خطی و انتخابهایی که کمترین تاثیر را در تغییر روند بازی میگذارند شده است اما با این حال وجود شخصیتهایی که برای گیمرها دوست داشتنی و خاطره انگیز هستند و همینطور اتفاقهایی که در طول بازیها برای آنها میافتد، ضعفهای گیمپلی بازی را تا حدودی پنهان میکنند. روند طولانی انتشار بازی هم شاهدی بر این ادعاست که هنوز خیلی از گیمرها علاقهی به تجربهی بیشتر از این دنیا دارند. (البته اگر به خوبی ساختههای اولیه این سری بازیها باشند)
1. سری بازیهای بتمن آرکهام
- سالهای انتشار: ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۶
- سازندگان: راکاستدی (Rocksteady Studios) و وارنر براز مونترئال (WB Games Montréal)
قرار گرفتن بازیهای بتمن آرکهام در صدر بهترین بازیهای کمیک بوکی اصلاً جای تعجب ندارد. این سری بازیها با عنوان «تیمارستان آرکهام» پا به عرصهی رقابت گذاشتند و به گیمرها نشان دادند که بازیهای کمیک بوکی میتوانند حتی فراتر از استانداردهای بازیهای ویدیویی قرار بگیرند.
این سری بازیها کنترل بتمن را در یک شب از زندگی پر ماجرای او به دست گیمرها میدهد تا در مقابل خطرناکترین ویلنهای دنیای کمیکهای دیسی قرار بگیرند و آنها را از رسیدن به اهداف شومشان متوقف سازند.
اغراق نکردیم اگر بگوییم سری بازیهای بتمن آرکهام باعث شکل گیری انقلابی در بازیهای کمیک بوکی بودند و به خاطر موفقیتهای این سری بازیها که در هر نسخه توانستند جذابیت خود را به رخ بکشند، توجه به شخصیتهای کمیک بوکی برای ساخت بازیهای ویدیویی بیش از پیش شد.
بدترین بازیهای کمیک بوکی
5. واچمن: پایان نزدیک است
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- سازنده: ددلاین (Deadline Games)
بازی «واچمن: پایان نزدیک است» (Watchmen: The End Is Nigh) در همان سالی منتشر شد که فیلم واچمن در سینماها به نمایش درآمد. نه تنها خود بازی، بلکه حتی توجه زیادی به فیلم واچمن هم در این دوره نشد و هیچکدام از این دو نتوانستند حتی نزدیک به موفقیت رمانهای گرافیکی واچمن شوند.
در این بازی فقط دو شخصیت نایتاول (Nite Owl) و رورشاک (Rorschach) قابل بازی هستند، آن هم فقط به صورت کو-آپ آفلاین یا به کمک هوش مصنوعی. البته یکی از نکات مثبت بازی صداگذاری بازیگران فیلم بر روی این شخصیتهاست، بخواهیم صادق باشیم تنها نکات مثبت بازی همین صداگذاری و کاتسینهای بازی است.
در تمام مدت بازی باید یک کار را تکرار کنید، بدون فکر دکمه بزنید و به دشمنانی که از لحاظ هوش مصنوعی خنگ محسوب میشوند حملهور شوید. بدون هیچ گونه تنوعی. سازندگان حتی زحمت تغییر جزئیات دشمنانی که از اول تا آخر بازی در مقابلات قرار میگیرند هم نکشیدهاند، حتی المانها بازی از همان اول تا انتها هم دست نخورده باقی میماند.
احتمالاً جای خوشحالی باشد که ایدههای بازی سازان فقط به حدود سه ساعت برای این بازی محدود شده و زمان بیشتری از عمر مخاطب را نمیتواند هدر بدهد.
4. آیرونمن
- سال انتشار: ۲۰۰۸
- سازنده: سیکرت لول (Secret Level)
بازی هم یک بازی کمیک بوکی دیگر و باز هم انتشار آن همزمان با فیلم اقتباسی. آیرونمن هم در همان سالی که اولین فیلم این شخصیت در دنیای سینمایی مارول به اکران درآمد، روانهی بازارها شد. اما این بازی حتی یک قدم هم نتوانست در تجربهای موفق از بازی در نقش ابرقهرمان محبوب مارول بردارد.
تمام بازی در حال تکرار، تکرار و باز هم تکرار مأموریتها و مراحلی هستید که طراحی آنها هم باز شبیه به هم و... تکراری هستند. بدتر از همه این که تقریباً هیچ کدام از این مراحل در همان دفعهی اول هم جذابیت خاصی ندارند و وقتی گیمر مجبور به انجام چندین بارهی آنها میشود قابل حدس است که چه حسی به او میدهد.
شاید تنها نکتهی مثبت بازی، پرواز با زرههای متنوع آیرونمن و کنترل او در آسمان باشد که با قابلیت ارتقاء زره، کمی حس آیرونمن بودن را منتقل میکند. فقط کمی!
3. بتمن: فردای تاریک
- سال انتشار: ۲۰۰۳
- سازنده: هاتجن (HotGen)
ساخت یک بازی ویدیویی از بتمن نباید خیلی سخت باشد. با توجه به قابلیتهای محدود و انسانی بتمن، ایجاد چالش و روندی برای طی کردن مراحل خیلی سازندگان را دچار مشکل نمیکند. به طرز عجیبی سازندگان این بازی توانستهاند معجزه کنند و یکی از بدترین بازیهای کمیک بوکی ساخته شده از بتمن را ارائه کنند!
بازی حتی اجازه نمیدهد تمرکزتان روی داستان، شخصیتها و اقتباسی که از کمیکها شده برود. در همان ابتدای بازی، این طراحی مراحل، گیمپلی، کنترلها و حتی حرکات دوربین هستند که با غلطک از روی تمام امیدی که برای یه بازی خوب از بتمن دارید رد میشوند.
مطمئناً کسانی که این بازی را تجربه کردهاند در حین بازی کردن از خود پرسیدهاند «چطور یک نفر تصمیم گرفته وقتی دشمنان را از سر راه برمیداریم حتماً باید به آنها دستبند بزنیم وگرنه پنج ثانیهی بعد باید دوباره باید با همان فردی که تازه شکست دادیم دوباره بجنگیم؟» یا حتی باعث تعجب باشد «چرا هر یک دقیقه باید منتظر یک سیو خودکار ده ثانیهای باشیم؟»
نکات منفی این بازی به قدری زیاد است که اگر سازندهای قرار باشد یک بازی بتمن موفق بسازد باید بتمن: فردای تاریک (Batman: Dark Tomorrow) را امتحان کند و دقیقاً برعکس تمام کارهای انجام شدهی آن را در بازی خود پیاده کند!
2. موج سوار نقرهای
- سال انتشار: ۱۹۹۰
- سازنده: سافتویر کریشنز (Software Creations)
حتماً فکر میکنید تجربهی سری بازیهای دارک سولز و ساختههای استودیو بازی سازی فرامسافتویر (FromSoftware) جزو تجربههای سخت هر گیمری محسوب میشود. برای تغییر این عقیده میتوانید سری هم به بازی موج سوار نقرهای (Silver Surfer) بزنید.
این بازی قدیمی نه به صورت کاملاً عمدی، بلکه بیشتر به خاطر طراحی اشتباه و بدی که دارد باعث به وجود آمدن درجهی سختی بسیار بالایی میشود. کوچکترین برخوردی با هر چیزی در محیط بازی باعث مرگ میشود. فرقی ندارد دشمن باشد، شلیکهای دشمن، در و دیوار، سقف یا حتی کف بازی، برخورد فقط یک پیکسل از شخصیت تحت کنترلتان با هر چیزی یعنی مرگ. گرافیک بازی هم کمک زیادی به این روند میکند و گاهی نمیدانید مانعی که در رو به رویتان قرار گرفته واقعاً یک مانع است یا بخشی از پسزمینهی بازی.
چنین دردسری برای تجربهی یک بازی فقط به عنوان سرگرمی که حتی داستان جذابی هم به مخاطب عرضه نمیکند به هیچ وجه نمیارزد. در حالی که بازیهایی با همین سبک در آن دوره موفق بودند ولی موج سوار نقرهای تعریفی جدید از «به این بازی نزدیک نشوید» به دنیای بازیهای کمیک بوکی اضافه کرد.
1. سوپرمن 64
- سال انتشار: ۱۹۹۹
- سازنده: تیتوس (Titus Interactive)
ساخت بازی از شخصیت سوپرمن حتی برای بازی سازان امروزی هم کاری جاهطلبانه و دردسرساز محسوب میشود. طراحی یک دنیا برای شخصیتی که به غیر از یکی، دو مورد هیچ نقطه ضعفی ندارد و قرار دادن او در محیطی محدود تقریباً غیرممکن به نظر میرسد، زحمت زیادی را میطلبد.
حالا همراه شدن چنین چالشی با مشکلات فراوانی که یک بازی میتواند داشته باشد، باعث خلق سوپرمن 64 میشود. به هر جای بازی نگاه کنید مواردی بسیار از کم گذاشتن سازندگان میبینید. داستان بازی، سوپرمن را در دنیایی که توسط لکس لوتر ساخته شده قرار میدهد و همین دنیا لیستی بلند بالا از بهانه برای مشکلات و کم گذاریهای بازی سازان را فراهم میکند.
«به افق نگاه کنید که هیچی وجود ندارد. فقط به دلیل مه کریپتوناتی این دنیاست، نه این که ما نخواستیم چیزی آن جا نباشد.» یا «با زدن فلان دکمه سوپرمن میتواند پرواز کند. البته شاید برای سه، چهار بار اول که دکمه را میزنید اتفاقی نیفتد ولی چند بار دیگر امتحان کنید. مطمئنیم این قابلیت را در بازی گذاشتیم.» و یا حتی «گرافیک بازی خیلی ضعیفتر از زمان خودش است؟ احتمالاً آن هم به دلیل این دنیای شبیهسازی شده است. ما تقصیری نداریم.» دیالوگهایی هستند که هر کسی که بازی را تجربه کرده میتواند تصور کند سازندگان بازی در جواب مشکلات ممکن است استفاده کنند.
اگر تا به حال در مورد سوپرمن 64 نشنیده بودید باید به شما تبریک گفت که از خطر تجربهی یکی از بدترین بازیهایی که میتوان تصور کرد به سلامت عبور کردید.
شما کدام بازیهای کمیک بوکی را شایستهی قرار گرفتن در لیست بهترین و بدترین بازیها میدانید؟ کدام یک از بازیهایی که ما نام بردیم شایستهی حضور در این لیست نبودند؟ نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فقط سوپرمنه????
بازی بتمن و رابین اصلا حالمو بهم زد. افتضاح
بهترین بازی هم مرد عنکبوتی ( 2000 ) و بازی ددپول