نقد سریال Dracula – همان اثری که انتظارش را داشتیم؟
مجموعه Dracula یکی دو هفته پیش از شبکه نتفلیکس پخش شد و باتوجه به اینکه ساخته دست یکی از برترین تیمهای سریال بود، انتظار میرفت شاهد یک اثر خارقالعاده دیگر باشیم. اما خب متاسفانه شواهد ...
مجموعه Dracula یکی دو هفته پیش از شبکه نتفلیکس پخش شد و باتوجه به اینکه ساخته دست یکی از برترین تیمهای سریال بود، انتظار میرفت شاهد یک اثر خارقالعاده دیگر باشیم. اما خب متاسفانه شواهد حاکی از آن است که دراکولای جدید حتی به تصور مخاطبان نزدیک هم نشده، چه برسد به موفقیتی عظیم! در ادامه این مقاله یک نگاه اجمالی به سریال جدید نتفلیکس، Dracula، خواهیم داشت. با ویجیاتو همراه باشید.
هنگامی که شما تصمیم میگیرید داستانی از دراکولا بازگو کنید، دو مشکل اساسی سر راهتان سبز میشود. اولی بسیار ساده است: دراکولا مشهورترین خون آشام در تمام آثار فانتزی و حتی شناختهشدهترین شخصیت منفی و ترسناک در سراسر جهان محسوب میگردد. همین عنصر شگفتزده کردن مخاطبان را دشوار میسازد. مشکل دوم هم این است که همه یک سری تصویر مشخص از دراکولا دارند و وقتی شما دست به داستانسرایی راجع به او میزنید، هرکس میآید و کار شما را با آنچه در ذهن خود دارد مقایسه میکند. تازه در نظر بگیرید که دهها کارتون عجیبغریب یا تعداد انبوهی اثر هالیوودی با محوریت دراکولا و ومپایرها ساخته شده و اینگونه هر فرد میتواند سلیقه متمایزی در این حوزه داشته باشد.
از نظر تئوری، شاید بتوان اینگونه به قضیه نگریست که دراکولا همیشه میتواند به سرنوشت فیلمهای بلاکباستری دچار شود. جنگ ستارگان در طول سالیان همراه مخاطبان بوده اما همیشه مشاهده کردهایم که سازندگان هرچه بسازند، بالاخره یک دسته از فنهای آتشین پیدا میشود که حسابی نسبت به اثر جدید معترض و ناراضی هستند. روزی که The Force Awakens اکران گردید، یک عده مدعی بودند که این فیلم بیش از حد شبیه A New Hope است. بعد که The Last Jedi آمد، گفتند چرا اینقدر با آثار قبلی تفاوت دارد. امروزه هم پس از انتشار Rise of The Skywalker، برخی میگویند چرا این اثر آمده و The Last Jedi را زیر سوال برده! عجیب است... ولی خب وقتی با چنین اثر گسترده و پرمخاطب و آشنایی طرف هستید، امکان بروز چنین مشکلاتی زیاد خواهد بود. از بحث خود دور نشویم؛ در مجموع هنگام ساخت یک دراکولای جدید، سازندگان باید ابتدا یک تعریف مشخص و متفاوت از دراکولای خودشان ارائه کنند. باید مشخص باشد این دراکولا چگونه خون آشامی است و از جان ملت چه میخواهد و پی چیست. متاسفانه دراکولای نتفلیکس/ بیبیسی که توسط سازندگان شرلوک به مرحله تولید رسیده، نمیداند چگونه به این سوالات پاسخ دهد.
بیشتر بخوانید:
- مدیر سابق دیزنی فیلم Star Wars: Rise of Skywalker را نمیپسندد
- واکنش جی.جی.آبرامز به نقدهای منفی The Rise of Skywalker: سخت است همه را راضی نگه داشت
- واکنشهای اولیه به Star Wars: The Rise of Skywalker خبر از فیلمی بحث برانگیز میدهند
درحالی که ساختار کلی Dracula به سریال شرلوک شباهت بسیاری دارد - یعنی سه قسمتِ نود دقیقهای - اما بلندپروازی آن ابدا در حد و اندازههای شرکوک نیست. ابتدای سریال در زمان حاضر رخ نمیدهد؛ در عوض، این سریال آمده و رمان برم استوکر را به شکل متفاوتی به تصویر کشیده است. جاناتان هارکر یک ارزیاب املاک در قرن نوزدهم است که به ترنسیلوانیا فرستاده میشود تا ملک کنت دراکولا را در لندن ارزیابی و قیمتگذاری کند. کنت از عمد فرآیند کار را آهسته میکند تا هارکر مجبور شود شب در خانه او بماند. بعد هم میتوانید حدس بزنید سرنوشت این مرد املاکی به کجا ختم میشود. تا مدتی پس از این واقعه، همینطور که دراکولا از هارکر تغذیه میکند، قوی و قویتر نیز میشود.
Dracula به سرعت از منبع الهام خود، یعنی کتاب برام استوکر، فاصله میگیرد. در سریال خیلی زود متوجه میشویم که ممکن است هارکر به سرنوشتی غیر از آنچه در کتاب رخ میدهد دچار شود، چراکه یک شکارچی ومپایر به نام آگاتا ون هلسینگ سر و کلهاش پیدا شده و آرام آرام مسیر کتاب و سریال را از یکدیگر جدا می کند. اما خب در نهایت این سریال آنقدر که در ابتدا ادعا دارد، نمیتواند خودش را متمایز و ویژه جلوه دهد.
باوجود یکسری تغییرات، دراکولا همچنان با قوانین قدیمی بازی میکند؛ ولی بزرگترین پیچش داستانی آنجا اتفاق میافتد که او صد سالی زیر اقیانوس گیر میافتد و اینگونه قسمت پایانی در زمان حال رخ میدهد. با این حال محصول نهایی از هیچ جهتی جذابیت و گیرایی ندارد و مخاطب را درگیر خود نمیکند. مشخصا همه میدانیم که دراکولا یک شخصیت ترسناک است و آثار مربوط به وی نیز بهشدت وحشتبرانگیز هستند. اما Dracula قصد دارد بدون استفاده از هیچ روش خاص و مشخصی و به خودی خود ترسناک جلوه کند، که خب چندان عاقلانه بهنظر نمیرسد. هرچند نباید برخی صحنههای واقعا ترسناک و جذاب سریال را نادیده بگیریم چراکه واقعا خوب طراحی شدهاند اما متاسفانه تعداد چنین صحنههایی واقعا کم است.
در مورد بازیگر دانمارکی فیلم، کلیس بنگ نیز نمیتوان حرف خاصی زد. اکتهای بازیگری وی بهشدت پایین است و بعضا مخاطب شاهد یک سری چرخه تکراری از اتفاقات و صحنهها است که در لوکشینها و با بازیگران تازه رخ میدهند و بدتر از همه اینکه مخاطب فکر میکند غیر از بنگ، تقریبا تمام بازیگران دیگر سریال دارند برای خودشان در یک دنیای متفاوت و مضحک، خارج از دنیای دراکولا زندگی میکنند. این عنصر نیز بر خلاف پیشبینی سازندگان، نهتنها سرگرمکننده نبوده، بلکه خستهکننده هم شده است.
شاید مشکل اصلی داستان Dracula نشاتگرفته از کار استیون موفات باشد. موفات سریال موفق و تحسینشده شرلوک را با همراهی مارک گیتیس ساخت یا مثلا به مدت شش سال Doctor Who را به بهترین شکل ممکن پیش برد. اما خب روشی که موفات در ساخت شرلوک بهکار برد مشخصا روی شرلوک به خوبی جواب داده و دلیل نمیشود در هر اثری شاهد موفقیت آن باشیم. دراکولا میخواهد مثل شرلوک، دنبالکننده داستان «باهوشترین فرد اتاق» باشد. بهمحض اینکه همین رشته داستانی را بهدست آورید، همه چیز برایتان مضحک و تکراری میشود؛ انگار پیش از این دهها بار امثال آن را دیدهاید. شاید اگر چنین سریالی توسط یک شبکه کوچکتر ساخته میشد و یا یک نویسنده جوان و گمنام آن را به رشته تحریر در میآورد، میشد آن را تماشا کرد و گفت: «خب! حالا آنقدر هم بد نبود...» اما بدون شک در چنین جایی نمیشود نشست و یک اثر سادهانگارانه و متوسط را تماشا کرد؛ مخصوصا باتوجه به اینکه دراکولا یک افسانه قدیمی و بهشدت پرپتانسیل است.
بالغ بر چند صد کتاب رمان و داستان کوتاه راجع به ومپایرها و دراکولا آن بیرون وجود داشته باشد که هرکدام جذابیتها و نقاط ضعف خود را دارند. اگرچه، رمان اصلی Dracula کتابی است که منبع الهام و اقتباس دهها اثر درجه یک و ترسناک بوده ولی در نهایت باید گفت که سریال جدید Dracula با اینکه آنچنان ضعیف نیست، پتانسیل عظیمی را هدر داده که قطعا نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. نظر شما راجع به سریال مذکور چیست؟ فکر میکنید راه بهتری برای ارائه به مخاطبان آن وجود داشت؟
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سلام
مشخصا ایده جریان فیلم در زمان حال جذاب و نواورانه بود و به شخصه پسندیدم؛هرچند موافقم قسمت سوم،نتوانست ریتم و هماهنگی را در سراسر داستانهایی فیلم حفظ کند و بیراه رفت.در عین حال پایان بندی را پسندیدم.
کلیس بنگ به عنوان یه ومپایر خیلی جذاب بازی کرد برعکس نقدی که اینجا شده، تمام نشریات خارجی هم به این موضوع اشاره کردن. اما بخاطر ضعف نویسندگی قسمت ۳ داستان پایان بندی بدی داشت. شخصیت های دیگه نقش پر رنگ و جذاب نداشتن و این کلیس بنگ بود که مخاطبو مجذوب کرده بود.
چ خبره این همه غلط املایی ؟ مفتضحانه ست?
حالا کلا یکی دوتا غلط املایی بود، چرا انقدر بزرگنمایی؟!
قسمت 1 و 2 خیلی خوب و سرگرم کننده بودن و بازیگر نقش دراکولا هم خیلی بهش میومد ولی تو قسمت آخر با داستان ملال آور و شخصیت های غیر جذاب و روایت نامناسب خیلی خراب کردن طوری که هرچی از قسمت 3 می گذشت به پوچی و سطحی بودنش بیشتر پی میبردی و آخرش هم کلیشه ای و ضعیف تموم شد.
سلام
نمیدونم این نقد رو خودتون نوشتین یا از جایی برداشتین و ترجمه کردین در هر حال برداشتی بسیار سطحی از این اثر بود
به نظرم دیدگاه نویسنده و کارگردان به هیچ عنوان در این مقاله درنظر گرفته نشده و نقدی سبک و آمیخته با سلیقه شخصی بود .
موافقم.