شیطان پدر تونی استارک است

اگر طی سال‌های اخیر داستان کمیک‌های آیرون من را دنبال نکرده باشید، احتمالاً هیچ ایده‌ای ندارید که هاوارد استارک پدر بیولوژیکی تونی استارک نیست! همین موضوع خودش به اندازه کافی جنجال آفرین و عجیب است اما حالا مارول یک قدم دیگر رو به جلو برداشته و به پیچیدگی این ماجرا اضافه کرده.

بیاید اول یک مرور سریع نسبت به وضعیت پیچیده خانواده تونی استارک بیاندازیم. تونی برای اولین بار در شماره 17 کمیک Iron Man (تاریخ انتشار در ماه اکتبر سال 2013) فهمید که به سرپرستی قبول شده است. برادرخوانده‌اش آرنو (Arno)، پسر بیولوژیکی هاوارد و ماریا استارک بوده اما والدینش تونی را برای سرپوش گذاشتن روی وضعیت رو به وخامت آرنو در هنگام تولد به سرپرستی قبول کردند.

هویت پدر و مادر بیولوژیکی تونی چندین سال مخفی ماند تا این که در شماره 5 کمیک International Iron Man (تاریخ انتشار در ماه جولای سال 2016) هویت مادر واقعی او به عنوان یک دی‌جیِ رادیویی اهل انگلستان با نام آماندا آرمسترانگ (Amanda Armstrong) مشخص شد. در شماره بعدی این کمیک هویت پدر تونی نیز فاش شد. او یک مأمور شیلد با اسم رمز جود (Jude) بود. در نهایت اما جود جاسوس هایدرا از آب درآمد و با حمله به آماندا باعث شد تا این زن برای دفاع از خود، او را به قتل برساند و فرزندش را نیز از خودش دور کند.

حالا در کمیک Avengers اوضاع پیچیده‌تر از قبل هم می‌شود. بعد از این که تونی کلاهخود یک میلیون ساله آیرون من را در غاری پیدا می‌کند، به زمان یک میلیون سال قبل از میلاد مسیح کشیده می‌شود و با اونجرز این دوره ملاقات می‌کند. این گروه اونجرز کمکی به آیرون من برای بازگشت به زمان معاصر نمی‌کنند با این حال اشاره به اتفاقی در آینده می‌کنند که تمام آیرون من‌های جهان‌های موازی مارول در آن حضور خواهند داشت.

با این شرایط، تونی مجبور به مخفی شدن در یک غار می‌شود و سعی می‌کند تا زره آسیب دیده‌اش را ترمیم کند. در همین حین است که غارنشینان کنجکاو به سراغ او می‌آیند. از طرف دیگر، مشخص می‌شود این کلاهخود خود تونی بوده که در سال 2020 کشف می‌شود. بعد از این ماجراها است که تازه سفر در زمان عجیب تونی، عجیب‌تر هم می‌شود. اول یک مار که ادعا می‌کند پدرش است به سراغش می‌آید و سپس یک گوریل که سنگ قدرت (Power Stone) را در اختیار دارد!

تونی هم در حالی که تمام تلاشش را می‌کند تا از تمام ماجراهای پیش آمده برایش جان سالم به در ببرد یاد دوران کودکی‌اش می‌افتد. به یاد می‌آورد که یک بار در حالی پدرش را دید که داشت نوعی مراسم شیطانی را رهبری می‌کرد.

بعد از ساخت یک زره از یخ و باقی مانده‌های زره قبلی آیرون من، تونی علاوه بر مارهای بیش‌تر با خود هاوارد استارک رو به رو می‌شود؛ با همان لباس‌های مراسم شیطانی که از دوران کودکی به یاد دارد. بعد از نبردی کوتاه، هاوارد هویت واقعی‌اش را نمایان می‌سازد که کسی جز مفیستو (Mephisto)، ارباب شیطانی دنیای مارول، نیست. او آمده تا همان طور که یک بار توانست ازدواج اسپایدرمن را بدزدد، روح تونی را نیز برای خود کند.

مفیستو ادعا می‌کند که او پدر واقعی تونی است و هاوارد روح فرزندخوانده‌اش را خیلی وقت پیش به او فروخته. تونی هم پیشنهاد مفیستو برای تبدیل شدن به «شیطان آهنین» او را رد می‌کند و با دیدن سنگ زمان (Time Stone) در دستان او، به آن شلیک کرده و در زمان جا به جا می‌شود. او آینده‌هایی شیطانیِ نوشته شده توسط جیسن آرون در سری کوتاه King Thor را می‌بیند تا این که به زمان معاصر برمی‌گردد.

او سریعاً به لاس وگاس سفر می‌کند تا مطمئن شود مفیستوی زمان حاضر هنوز در زندان است و به او خبر می‌دهد که تلاش‌های او برای تطمیعش به سمت تاریکی شکست خورده. با این حال مفیستو خوش حال می‌شود که نقشه‌اش دارد در مسیر درست حرکت می‌کند. او توانسته بذر شک را در ذهن آیرون من بکارد و در همین حال یک سلاح مخفی نیز برای خودش دارد... خدمتکار باوفایش، هاوارد استارک!

با اطلاعاتی که تا به حال مارول برای مخاطبانش ارائه داده نمی‌توان دقیق گفت آیا مفیستو پدر واقعی تونی است یا صرفاً به خاطر این که هاوارد روح تونی را به او فروخته به عنوان فرزندش در نظر می‌گیرد. ممکن است آماندا و جود والدین بیولوژیکی تونی باشند اما زندگی مشترک کوتاهشان با هم توسط مفیستو برنامه ریزی شده باشد.

در هر صورت همین که خود هاوارد هنوز زنده بوده و در حال همکاری و نقشه کشی با مفیستو برای شکست دادن تونی است به خودی خود یکی از بزرگ‌ترین نقاط خیلی عجیب این داستان عجیب محسوب می‌شود. باید منتظر ماند و دید که در شماره‌های بعدی این کمیک از نقشه هاوارد و مفیستو چه چیزهایی مشخص می‌شود و این که ماجرای تمام آیرون من‌های دنیاهای موازی مارول به کجا می‌رسد. آیا قرار است چیزی شبیه به اسپایدرورس را برای آیرون من داشته باشیم؟