ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

نقد فیلم Lucy in the Sky – جامانده در آسمان

در دهه‌ای که گذشت، فیلم‌های زیادی اکران شدند که درباره فضا و فضانوردان بودند. Lucy in the Sky که اخیرا از همین زیرژانر در جشنواره فیلم تورنتو ۲۰۱۹ سربرآورده، پر از ایده‌های متفاوت و ناآشنایی ...

مهرشاد مرادزاده
نوشته شده توسط مهرشاد مرادزاده | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۴:۰۰

در دهه‌ای که گذشت، فیلم‌های زیادی اکران شدند که درباره فضا و فضانوردان بودند. Lucy in the Sky که اخیرا از همین زیرژانر در جشنواره فیلم تورنتو ۲۰۱۹ سربرآورده، پر از ایده‌های متفاوت و ناآشنایی است که سعی می‌کنند قوانین ثابت شده در ذهن مخاطب را زیر سؤال ببرند. البته این عنوان بیش‌تر به وجه زمینی فضانوردان می‌پردازد. ولی پرسش مهم این است که آیا شکستن این قواعد، منجر به ساخت فیلم خوبی شده یا نه و این عمل تا چه حد مورد نیاز بوده. در ادامه با نقد فیلم Lucy in the Sky از ویجیاتو همراه باشید تا به این پرسش‌ها پاسخ داده شود.
نقد فیلم Lucy in the Sky

  • کارگردان: نوآ هاولی
  • بازیگران: ناتالی پورتمن، جان هم، ززی بیتز، دن استیونز، الن برستین و کلمن دامینگو
  • توزیع‌کننده: فاکس سرچلایت
  • بودجه: ۲۷ میلیون دلار
  • باکس‌ آفیس: ۳۲۶ هزار دلار

داستان فیلم Lucy in the Sky کاملا واقعی نیست، اما بر اساس فعالیت‌های مجرمانه فضانورد ناسا، «لیسا نواک» و رابطه عاشقانه‌اش با فضانوردی دیگر به نام «ویلیام اوفلیان» نوشته شده. ماجرا از جایی آغاز می‌شود که شخصیت اصلی، «لوسی کولا» در حال بازگشت از مأموریتی فضایی است و با رسیدن به زمین متوجه می‌شود چیزی درون او تغییر کرده و بهت‌زده است. او دیگر ارتباط قبلی خود با زمین را ندارد و نمی‌تواند با زندگی روزمره زمینی تطابق پیدا کند. لوسی همچنین در برقراری ارتباط با شوهر و برادرزاده خود هم شکست می‌خورد. با این حال، به علت علاقه بسیار زیادش به انجام مأموریت دیگری در فضا، از نظر روحی و فیزیکی خود را تحت فشار می‌گذارد که منجر به وقوع حوادثی می‌شود.

نقد فیلم Lucy in the Sky

اول از همه باید بدانید که این فیلم یک Character Study (بازخوانی شخصیت) محسوب می‌شود. ساختار فیلم حالتی اپیزودیک به خود گرفته که در هر کدام از این قسمت‌ها تغییرات معینی در شخصیت اصلی رخ می‌دهند و شاهد تحولی نهایی هستیم که در پرده سوم رخ می‌دهد و فیلم را با بالا بردن سطح درگیری و هیجان به پایان می‌برد. این ماجراجویی ذهنی است و باعث می‌شود سطح اطلاعات مخاطب به سطح اطلاعات شخصیت اصلی محدود شود. به همین دلیل فرصت ایجاد تعلیق‌هایی در طول فیلم به وجود می‌آیند که نتیجه آن‌ها، در تعیین مسیر داستان از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند.

به تصویر کشیدن این تحول درونی مهم‌ترین موضوعی است که در فیلم‌های این‌چنینی باید مورد توجه قرار بگیرد. روش‌های متداول انجام این کار استفاده از شیء‌هایی خاص و موتیف‌هایی هستند که در نقاط مختلف فیلم قرار می‌گیرند و تغییرات را به مخاطب یادآور می‌شوند. در این عنوان نیز از متدهای متنوعی برای نشان دادن انقلاب فکری لوسی استفاده شده. اولین روشی که بسیار خلاقانه است و ایده جالبی به نظر می‌رسد، تغییر نسبت تصویر است. «کریستوفر نولان» هم در آثار خود به صورتی روانشناسانه نسبت تصویر را تغییر می‌دهد و مخاطب را بیش‌تر درگیر می‌سازد. در اینجا اما نما از نسبتی گسترده به نسبتی مربعی و محدود تغییر می‌کند. در طول فیلم نیز بارها شاهد این هستیم که نسبت تصویر مربعی با انیمیشینی جمع‌ شده و به صورت نواری درمی‌آید که یا دید مخاطب را محدود به نقطه‌ای خاص می‌‎کند، یا استفاده از لنزهای واید را توجیه می‌کند.

نقد فیلم Lucy in the Sky

نقد فیلم Lucy in the Skyبا توجه به اینکه فرم و محتوا دو عنصر جدانشدنی هستند و برهم‌کنش آن‌هاست که موجب ساخت فیلم با روشی خاص می‌شود، در Lucy in the Sky این برهم‌کنش‌ها سبب شده‌اند شاهد این باشیم که در قسمت‌های معینی فرم اهمیت بیش‌تری از محتوا پیدا کند و در نتیجه، نتیجه مطلوبی بدست نیاید. مثلا هنگام کوچکتر شدن تصویر، به‌جایی اینکه مخاطب به دیالوگ‌ها یا اعمالی دقت کند که تصویر برای تأکید بر آن‌ها جمع می‌شود، به خود این کوچکتر شدن تصویر توجه می‌کند و محتوا به گونه‌‎ای در سایه فرم قرار می‌گیرد که ارتباط‌گیری بیننده و تصویر شکل نمی‌گیرد.

پس از این موضوع به موتیف‌ها یا همان مایه‌های تکرار شونده می‌رسیم که در فیلمی شخصیت‌محور به شدت مورد نیاز است و فیلم‌هایی که روی تحول بنا شده‌اند به شدت به آن احتیاج دارند. همانطور که در Jojo Rabbit بستن بند کفش به عنوان مایه‌ای تکرارشونده تأثیرگذاری فوق‌العاده‌ای برجای گذاشت و در مثالی دیگر، می‌توان به The Straight Story اثر «دیوید لینچ» اشاره کرد که از پیرمردها و سفر جاده‌ای برای القای حس تکرار و تغییر استفاده می‌کند. Lucy in the Sky هم چند مورد خاص را در این راستا به کار می‌گیرد که به سادگی از درگیرکنندگی لازم برخوردار نیستند و نمی‌توانند مفاهیم روی کاغذ را به تصویر بکشند.

نقد فیلم Lucy in the Sky

برای مثال لوسی در نقاط مختلف داستان چک‌لیست لباس فضانوردی‌اش را مرور می‌کند. گاهی حتی در مواقعی آن‌ها را بیان می‌کند که اطرافیان در کنار او هستند (مانند مراسم ختم مادرش)، اما عدم بیان آن در زمان درست موجب می‌شود فلسفه پشت آن درک نشود. هدف این بوده که مغروق بودن لوسی در افکار خود نشان داده شود و به این موضوع اشاره شود که او تکه‌ای از خود را در فضا جا گذاشته؛ ولی به علت استفاده نادرست از این مورد تکرارشونده از نظر زمانی و مفهومی هرگز مخاطب احساس مورد نیاز این داستان را نمی‌گیرد. فلش‌بک‌ها به خاطرات عینی لوسی از فضا نیز از این مایه‌هاست که به لطف تدوینی خوب از یک بار معنایی مناسب بهره می‌برد. به گونه‌ای که در آرامش دنیای واقعی اطراف، فکر مغشوش لوسی با کات‌هایی سریع نمایش داده می‌شود.

نقد فیلم Lucy in the Sky

گره‌گشایی پایانی فیلم بیش از اینکه روشنگری کند، به مطرح کردن سؤال‌های بیش‌تری می‌پردازد و به اصطلاح پایان فیلم را باز می‌گذارد. در آخر هم نمی‌فهمیم چه بلایی سر لوسی آمد و بعد از ماجراهای پرده سوم با او دقیقا چه کردند. فقط مدتی با او همراه می‌شویم و زندگی جدید او را دنبال می‌کنیم. این اثر در پایان قدمی برای نشان دادن اینکه لوسی چگونه به زندگی زمینی برمی‌گردد، برنداشته و فقط سعی کرده با استفاده از تشبیه لباس زنبورداری و فضانوردی، ما را به یاد اول فیلم بیندازد. شاید همین پرش زمانی آخر فیلم باعث شود مخاطب وقت خود را تلف شده ببیند و معنای آن همه درگیری را درک نکند.

نقد فیلم Lucy in the Sky

با تمام این ایرادها باید بازی بسیار مناسب بازیگران را تحسین کرد. «ناتالی پورتمن» که با بازی کردن در کالبد چنین نقش‌هایی غریبه نیست و پیش از این نیز در عناوینی همچون Black Swan و Vox Lux بازی کرده، اینجا هم ایفای نقش بسیار تأثیرگذاری را ارائه می‌دهد. او توانسته جلوه‌ای مرموز، اغواگر و در عین حال سمپاتیک به نقش ببخشد و این کار را به کمک کارگردان با طراحی دقیق نوعی منش رفتاری (حرکات بی‌تکلف بدن، سر و دست‌ها با چهره‌ای سرد و بدون میمیک و بیانی به‌شدت کند و کشدار) انجام داده. «جان هم» و «ززی بیتز» نیز به عنوان بازیگران نقش مکمل کار خود را به زیبایی انجام داده‌اند و «دن استیونز» نیز از پس ایفای نقش شوهر نگران و ساده‌دل لوسی برآمده.

در پایان باید بگویم Lucy in the Sky به عنوان فیلمی که نامش مخاطب را به یاد گروه بیتلز یا کمیک‌های مارول می‌اندازد و توسط منتقدان و تماشاگران تحویل گرفته نشده، شما را غافلگیر می‌کند و بهتر از پیش‌زمینه ذهنیتان ظاهر می‌شود. این عنوان با تمام ایرادهایی که دارد، از ایده‌های جدیدی بهره می‌برد که در سایه نمره پایین آن قرار گرفته‌اند. قطعا استفاده بسیار زیاد از استعاره‌هایی که معمولا هم در زمان درست مطرح نمی‌شوند، باعث شده تماشاگر فیلم را کاملا درک نکند، اما همچنان هم مضامین زیادی هستند که فیلم به خوبی به آن‌ها می‌پردازد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی