بهترین سکانسهای طولانی تاریخ سینما که با یک برداشت ضبط شدهاند
سینما میتواند ما را مبهوت همهی جذابیتهای آشکار و پنهانش کند. هنری الهامبخش که همراه ما به زمانهای گوناگون و مکانهای منحصربهفرد سفر میکند. این سفرهای جذاب و رویایی ممکن است بیگانگی عجیبی با زندگی ...
سینما میتواند ما را مبهوت همهی جذابیتهای آشکار و پنهانش کند. هنری الهامبخش که همراه ما به زمانهای گوناگون و مکانهای منحصربهفرد سفر میکند. این سفرهای جذاب و رویایی ممکن است بیگانگی عجیبی با زندگی روزمره ما داشته باشند. اما هنری که مرز میان واقعیت و خیال را میشکند، به بسیاری از فناوریهای مدرن امروزی وابسته است. فیلمها برای رسیدن به نسخهای که راهی سینما میشود، تغییرات بسیاری را تجربه میکنند؛ از تدوین دوباره تا دستکاری در فیلمنامه. اما اقلیتی از کارگردانان سینما، اعتقاد دارند تجربهی شخصی تماشاگر در برابر فیلمهای سینمایی، اهمیت بسیار بیشتری از فیلمنامه و فیلمبرداری دارد. آنها تصمیم میگیرند بخشی از فیلمهایشان را تنها با یک برداشت ضبط کنند.
این ماموریت دشوار و شاید غیرممکن، نیازمند هماهنگی گستردهای میان همه عوامل فیلم است. برای ساخت تک سکانسها، علاوه بر آمادگی فوقالعاده بازیگران آنچه مهمتر جلوه میکند، هماهنگی فیلمبرداران و صدابردارانی است که هرگز نباید اشتباهی در جریان روایت فیلم داشته باشند. در سال ۲۰۱۹، فیلم 1917 ساخت عناوینی که تنها با یک برداشت فیلمبرداری میشوند را وارد دوران جدیدی کرد.
اگرچه کارگردانی یک فیلم سینمایی با سکانسهای ممتد، باورنکردنی به نظر میرسد اما نتیجهی آن فیلمی جذاب و متفاوت است که هواداران سینما را مجذوب خود میکند. با ویجیاتو همراه باشید تا بهترین فیلمهای تک شاتی سینما را مرور کنیم. همچنین میتوانید برای یافتن بهترین فیلم های طولانی دنیا سری به لیست لینک شده بزنید.
- 1 Hard Eight - 1996
- 2 The Protector - 2005
- 3 Boogie Nights - 1997
- 4 Jackie Brown - 1997
- 5 The Shining - 1980
- 6 Hard Boiled - 1992
- 7 Oldboy - 2003
- 8 Children of Men - 2006
- 9 The Secret in Their Eyes - 2009
- 10 Birdman - 2014
- 11 The Revenant - 2015
- 12 Touch of Evil - 1958
- 13 Gravity - 2013
- 14 Goodfellas - 1990
- 15 2019 - 1917
Hard Eight - 1996
نخستین تجربه کارگردانی پل توماس اندرسون که آغازگر شهرت او بود، تقریبا همهی ویژگیهای اصلی و همیشگی فیلمهای او را دارد. فیلیپ بکر هالز، جان سی رایلی و ساموئل ال جکسون از بازیگران اصلی Hard Eight هستند. البته وزنه اصلی فیلم بر دوش بکر هالز است؛ قماربازی به نام سیدنی که برای قمارکردن هر ترس دیگری را کنار میگذارد. یکی از صحنههای فیلم که برای یک دقیقه و بیست ثانیه بدون کات ضبط شده، به ورود سیدنی به یک کازینو میپردازد. ضبط این لحظات در میان نورهای پراکنده و رنگارنگ یک کازینو، واقعا دشوار به نظر میرسد.
The Protector - 2005
تونی جا، بازیگری تایلندی بود که با هنرنمایی در فیلم Ong-Bak: Muay Thai Warrior شهرت بسیاری پیدا کرد. اما شاهکار بهیادماندنی او در سینما دو سال بعد رقم خورد. جایی که با عنوان جسورانه، شجاع و هنجارشکن در سینمای رزمی موفق شد هواداران سختپسند این ژانر را تحت تاثیر قرار دهد. تونی جا در این فیلم نقش جوانی آرام و مهربان را برعهده دارد که اتفاقا یک مبارز حرفهای در مویتای است. او در تایلند زندگی میکند و وقتی یک بچهی فیل از این کشور به مقصد استرالیا سرقت میشود، باید راهی این کشور شود تا فیل را به هر قیمتی که شده به تایلند بازگرداند.
همانطور که شاید از داستان فیلم هم قابل پیشبینی باشد، به نظر نمیرسد The Protector در میان آثار ارزشمند ژانر رزمی قرار بگیرد. اما صحنههای درگیری آن واقعا طلایی است. به ویژه سکانس طولانی درگیری رو در روی فیلم که تنها با یک برداشت ضبط شده و در میان همه آثار سینمای رزمی، یک سکانس فراموشنشدنی است.
Boogie Nights - 1997
دومین فیلم پل توماس اندرسون هم بخش مهمی از این لیست است. لحظه آغازین فیلم یک برداشت طولانی و پرجنب و جوش دارد که مدیریت آن تقریبا غیرممکن به نظر میرسد. اما پل توماس اندرسون این کار را به درستی انجام میدهد. بنابراین تقریبا غیرممکن است پس از تماشای صحنههای ابتدایی فیلم، از جذابیت ممتد آن شگفتزده نشوید. ظهور و سقوط یک بازیگر فیلمهای پورن که زندگیاش در لسآنجلس دههی ۷۰ میگذرد، داستان اصلی فیلم است. شاید کمتر فیلمی به اندازه Boogie Nights موفق بوده تا روایتی هیجانانگیز از روزهای اوجگیری صنعت فیلمهای مستهجن در کالیفرنیا را نمایش دهد.
Jackie Brown - 1997
به همان میزان که کویینتین تارانتینو با Pulp Fiction شناخته میشود، فیلم Jackie Brown او دیده نشده است. بنابراین باید بیشتر از قبل به این ساخته تارانتینو بپردازیم. او Jackie Brown را براساس رمانی جنایی از المور لئونارد ساخته است. نویسندهای که بیرون از دنیای سینما، بیشترین تاثیر را بر روی آثار تارانتینو دارد. البته او تغییراتی به داستان لئونارد داده تا فیلمنامه را به دنیای خودش نزدیکتر کند. در رمان، شخصیت جکی براون سفید پوست است و در میامی زندگی میکند اما در فیلم، داستان به یک شخصیت سیاهپوست ساکن لسآنجلس تغییر میکند. زنی میانسال که سرگرم جرمهای خودش است، به خوبی روی هنرنمایی پم گرایر نشسته و طعنههای رادیکالآمیز فیلم به فضای دهه ۷۰ ایالات متحده، فضای تارانتینویی فیلم را تشدید میکند.
سکانس آغازین فیلم که جکی براون را برای مدتی طولانی دنبال میکند، تنها با یک برداشت ضبط شده و از فیلمهای متعددی الهام گرفته است. یکی از آنها The Graduate با هنرنمایی داستین هافمن است. اما تارانتینو با لایههای ظریف همیشگی فیلمهایش، آن را جناییتر و به یادماندنیتر میکند.
The Shining - 1980
هتل اورلوک در فیلم The Shining استنلی کوبریک، نقش بسیار مهمی در اقتباس او از کتاب استفن کینگ دارد. سکوت ناخوشایند این هتل خالی هم فضای کلاستروفوبیک فیلم را تشدید میکند. بنابراین برای کوبریک بسیار مهم بود که چگونه تماشاگرانش را وارد هتل کند. او با صحنهای طولانی که از پشت سهچرخه دنی تورنس کوچک فیلمبرداری شد، ترسناکی فیلم را نشان داد. در حالی که دوربین مسیر ثابت اما سریعی را طی میکرد، تماشاگر این باور را داشت که بیشتر از آن که همراه دنی تورنس باشد، مشغول تعقیبکردن او است. این نگاه پنهانی به تورنس و سهچرخهاش، حتی تماشاگر را هم به یکی از موجودات شوم فیلم تبدیل میکند.
یک هتل خالی، موکتهای پیچیده با رنگهای سردرگمکننده، سکوت سرد و حرکت سریع پاهای دنی تورنس بر روی سهچرخهاش، این سکانس را به یکی از ترسناکترین سکانسهای تاریخ سینما تبدیل کرده که جایگاهش میان صفحات تاریخ این هنر، غیرقابل تغییر است.
Hard Boiled - 1992
با شباهتهای انکارناپذیر به Die Hard و یادآوری بسیاری از صحنههای Terminator، ساخته ارزشمند جان وو آنقدر هیجانانگیز و سرشار از انرژی است که حتی بررسی آن با استانداردهای مدرنتر سینما هم جذابیتهای آن را زیر سوال نمیبرد. صحنه تیراندازیهای در بیمارستان فیلم یکی از بیوقفهترین سکانسهای سینما است. اگرچه بخش عظیمی از این صحنه به نمایش شخصیت اصلی فیلم محدود میشود اما به حدی هیجانانگیز ضبط شده که هواداران بازیهای ویدیویی را یاد تیراندازیهای بازی Doom میاندازد. ویژگیهای سینمایی فیلمهای جان وو برای بسیاری از فیلمسازان پس از او الگو بود و البته که Hard Boiled نه تنها یکی از بهترین ساختههای او بلکه یکی از جذابترین فیلمهای اکشن همه دورانها است.
Oldboy - 2003
در اوایل سال ۲۰۲۰، فیلم Oldboy در تورنتو اکران خصوصی شد. میزبان این اکران خصوصی با اشاره به ویژگیهای فرهنگ کره جنوبی مدعی شد با شرایط فعلی، آتش خشم مردم این کشور به زودی زبانه میکشد. اگر این ادعا حقیقت داشته باشد، تقریبا هیچ فیلمی نمیتوانست به اندازه Oldboy نشان دهد اگر مردم کره جنوبی عصبانی شوند، دقیقا چه اتفاقی رخ میدهد!
البته با توجه به داستان و فیلمنامه Oldboy حتی عصبانیشدن تماشاگران فیلم هم چندان عجیب نیست. مردی به ظاهر بیگناه که ۱۵ سال دشوار را در زندان تحمل کرده، پس از آزادی تصمیم میگیرد از همه مقصران نابودی زندگیاش انتقام بگیرد. یکی از صحنههای طولانی و البته بدون کات فیلم در راهرویی تنگ و باریک با موسیقی هیجانانگیزی در جریان است. جایی که افسانه سینمای کره جنوبی، چوی مین سیک، به تنهایی بیش از ۳۰ نفر را تنها با یک تبر قطعه قطعه میکند.
Children of Men - 2006
اگرچه این فیلم اخرزمان محور آلفونزو کوارون، سرشار از سیاهنمایی است اما ۱۵ سال پیش ساخته شده و هنوز هم اندک فیلمی وجود دارد که صحنهای ممتد و تاثیرگذار به اندازه طولانیترین سکانس این ثار داشته باشد. این سکانس ۶ دقیقهای که شخصیت اصلی فیلم را در برابر انفجار یک روستا قرار میدهد، میتواند یکی از نفسگیرترین تجربههای سینمایی شما باشد. در حقیقت این فیلمبرداری ۶ دقیقهای تنها در یک برداشت ضبط شد. همین سکانس طولانی است که موفق میشود Children of Men را از یک فیلم عالی به یک شاهکار سینمایی تبدیل کند.
اگرچه فیلمبردار این سکانس یعنی امانوئل لوبتزکی، جایزه بهترین فیلمبرداری اسکار آن سال را به گیلرمو ناوارو، فیلمبردار Pan’s Labyrinth واگذار کرد اما بعدها برنده سه جایزه اسکار شد. جوایزی که باتوجه به دستاورد او در فیلم Children of Men چندان هم غیرقابل پیشبینی نبودند.
The Secret in Their Eyes - 2009
تصور کنید در یک استادیوم فوتبال لبالب از تماشاگرانی که مشغول تماشای یک مسابقه حساس هستند باید به دنبال فرد مشخصی بگردید. این تصور سادهتر از آن است که بتواند یکی از طولانیترین سکانسهای سینما را درون خود جای دهد اما خوان خوزه کامپانلا، کارگردان فیلم The Secret in Their Eyes با همکاری فیلمبردار آن یعنی فلیکس مونتی به این موفقیت ارزشمند دست پیدا کردهاند.
دوربین ابتدا از دور به یک استادیوم مملو از جمعیت نزدیک میشود و سپس بر روی تماشاگران تمرکز میکند. پس از نمایش دقیق هواداران فوتبال به سمت بالا حرکت میکند تا تصویری حیرتانگیز از زمین مسابقه و بازیکنان درون آن را ضبط کند. سپس دوباره به ورزشگاه نزدیک میشود تا شخصیت اصلی فیلم را برای پیداکردن مظنون اصلی پیدا کند. شاید نشاندادن ماموریت دشوار شخصیت اصلی فیلم برای پیداکردن سوژه اصلیاش، هدف اصلی این برداشت طولانی باشد اما به حدی در نمایش آن موفق است که تماشاگر باور میکند پیداکردن یک سوزن درون انباری از کاه، چندان هم غیرممکن نیست.
Birdman - 2014
سکانسهای طولانی در سینما از نگاه فنی چشمگیر و تحسینبرانگیز هستند. اما دلیل اصلی استفاده کارگردانها از این صحنههای ممتد شنیدن صدای تشویق منتقدان نیست. آنها دوست دارند تماشاگر فیلمشان بیشتر از قبل در فضای فیلم غوطهور شود و میدانند که این اتفاق با سکانسهای تاثیرگذار و قابهای خلاقانه، ممکنتر است. شاید کمتر فیلمی وجود دارد که به اندازه Birdman این حقیقت را درک کرده باشد.
امانوئل لوبتزکی نخستین همکاریاش با الخاندرو گونزالس ایناریتو را در این فیلم تجربه کرد. او بعدها در The Revenant هم فیلمبردار فیلم ایناریتو بود. آنها مدتها درباره چگونگی فیلمبرداری Birdman بایکدیگر بحث میکردند تا راهی را پیدا کنند که پیچیدگیها و درگیریهای ذهنی شخصیت اصلی فیلم را به خوبی نشان دهد. نتیجه آن شد که همه تصاویر فیلم تنها با یک برداشت ضبط شد! البته آنها هرگز موفق نشدهاند این کار را انجام دهند اما با هوشمندیهایی که در تدوین فیلم به خرج دادند، موفق شدند Birdman را مانند فیلمی نشان دهند که تنها با یک برداشت ضبط شده است.
بنابراین در فیلم با تصویری ناگسستنی مواجه هستیم که همه داستان خود را ظاهرا بدون هیچ کاتی روایت میکند. این دستاورد باورنکردنی باعث شد فیلم ایناریتو برنده چهار جایزه اسکار شود که یکی از آنها به فیلمبرداری بینظیر لوبتزکی تعلق دارد.
The Revenant - 2015
تکرارشدن نام امانوئل لوبتزکی در این لیست اتفاق عجیبی نیست. او استاد بینظیر ضبط سکانسهای طولانی و بدون کات است. فیلم The Revenant دومین همکاری لوبتزکی با الخاندرو گونزالس ایناریتو بود که در شرایطی مشابه با Birdman فیلمبرداری شد. او برای فیلمبرداری این فیلم هم برنده جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری شد تا سومین جایزه اسکارش را به کارنامه ارزشمندی که در طول سالها ساخته، اضافه کند. البته برخلاف Birdman در این فیلم نشانی از فیلمبرداری ممتد یا تدوینی ظریف از آن نیست. اگرچه بسیاری از سکانسهای فیلم طولانی هستند اما تنها یکی از صحنههای The Revenant به معنای واقعی کلمه به شکل ممتد ضبط شده است. همین سکانس هم به اندازه کافی تماشاگر را تحت تاثیر قرار میدهد؛ سکانس حمله خرسی وحشی به هیو گلس (لئوناردو دیکاپریو).
اگرچه این صحنه با کمک جلوههای ویژه خلق شده اما یکی ازطولانیترین سکانسهای سینما است. خرسی که به لئوناردو دیکاپریو حمله میکند، واقعی نیست. در حقیقت یکی از مشهورترین بدلکاران سینما است که با لباسی مخصوص جلوههای ویژه به او حملهور میشود. بنابراین در فیلمبرداری خام فیلم، هیچ نشانی از خرس نیست و این حیوان وحشی بعدها با کمک تدوین و تغییرات جلوههای ویژه به نسخه اصلی اضافه شده است. با این حال ضبط بدون کات آن در چنین شرایطی هم بیش از حد دشوار به نظر میرسد.
فیلم The Revenant در بیابان و جنگلهای دورافتاده و بکر کلگری در کانادا ساخته شد. منطقهای که ایناریتو برای فیلمبرداری فیلم در نظر گرفته بود، آنقدر دور از دسترس بود که عوامل فیلم هر روز چهار ساعت در جادههای آسفالتنشده در راه بودند تا در نهایت به مقصدی برسند که البته سلامتی آنها را در برابر هجوم حیوانات وحشی و سرمای کشنده جغرافیای کلگری هم تضمین نمیکرد. زمان کوتاه روز، محدودیت دیگری بود که فیلمبرداری فیلم را با مشکلات جدیدی مواجه میکرد. اما ایناریتو و لوبتزکی موفق شدند مجموعهای از مهمترین فناوریهای معاصر هالیوود را به کار بگیرند تا فیلمی ارزشمند خلق کنند؛ استفاده از دوربینهای قوی در کنار فیلمبرداری بینقص و جلوههای ویژه باعث شد The Revenant یکی از دستاوردهای نوین و فراموشنشدنی سینما باشد.
Touch of Evil - 1958
فیلمهای نوار همیشه جذاب هستند. حالا تصور کنید این ساخته ارزشمند اورسن ولز به تنهایی یکی از بهترین فیلمهای نوار تاریخ سینما لقب میگیرد. بخشی از آن به سکانسی طولانی و بدون کات در آغاز فیلم بازمیگردد که در سینمای معاصر هم دستاورد تحسینبرانگیزی است. اورسن ولز این فیلمبرداری خلاقانه را در سال ۱۹۵۸ در فیلم Touch of Evil نمایش داد. اگرچه فیلمبرداری با یک برداشت آن هم در فیلمی متعلق به ۶۲ سال پیش، به تنهایی ارزش ساخته اورسن ولز را نشان میدهد اما این فیلم هنوز هم یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما است.
در همین فیلم Touch of Evil سکانسی طولانیتر هم وجود دارد که متاسفانه به اندازه سکانس آغازین مشهور نیست. اورسن ولز در سکانسی ۱۲ دقیقهای و بدون کات در یک واحد آپارتمانی تلاش کرد تا احساسات کلاستروفوبیایی را به تماشاگرش القا کند اما از آنجایی که ممتدبودن این سکانس چندان قابل احساس نیست، زیاد به چشم نیامده است. با این حال فراموشی این سکانس ۱۲ دقیقهای هم باعث نشده Touch of Evil اعتبارش را از دست بدهد و صحنه آغازین آن بدون شک الهامبخش بسیاری از سکانسهای ممتد تاریخ سینما است.
Gravity - 2013
این چهارمین فیلم با فیلمبرداری امانوئل لوبتزکی است که در لیست بهترین فیلمهایی که با یک برداشت ضبط شدهاند، قرار میگیرد. دو همکاری با الخاندرو گونزالس ایناریتو و دو فیلمبرداری برای آلفونزو کوارون نشان میدهد کمتر کارگردانی میتواند در برابر وسوسهی همکاری دوباره با این فیلمبردار خلاق ایستادگی کند. سکانس آغازین فیلم Gravity به مدت ۱۷ دقیقه بدون هیچ تغییری در فضا سفر میکند تا آرامش و خلأ پیرامون سیاره زمین را به زیبایی نمایش دهد. اگر نسخه معمولی فیلم را تماشا کردهاید قطعا به اندازه تماشاگرانی که نسخه سه بعدی فیلم را تجربه کردهاند، از تماشای سکانس آغازین فیلم لذت نبردهاید.
در ابتدا به نظر میرسد نسخه سه بعدی Gravity صرفا قرار است بلیتهای گرانتری را بفروشد تا فروش فیلم را بیشتر کند. اما کوارون بعدها در مصاحبهای فاش کرد بیشتر از سه سال از چهار سال و نیمی که مشغول ساخت Gravity بوده را به جلوههای ویژه آن اختصاص داده است. بنابراین تماشای نسخه سه بعدی Gravity میتواند احساس کاملا متفاوتی از سکانس آغازین و ۱۷ دقیقهای فیلم را به همراه داشته باشد. دومین همکاری لوبتزکی و کوارون ۷ جایزه اسکار را برای آنها به همراه داشت. نیازی به یادآوری نیست که دو جایزه آن بهترین فیلمبرداری و بهترین کارگردانی بود.
Goodfellas - 1990
سکانسهای طولانی متعددی در فیلمهای سینمایی وجود دارد اما شاید هیچکدام به اندازه سکانسی در فیلم Goodfellas مشهور نیست. مشهورترین سکانس ساخته ارزشمند مارتین اسکورسیزی به حدی محبوب است که هواداران سینما برای آن لقبی هم ساختهاند؛ «سکانس کوپا». اگر فیلم را تماشا کرده باشید، احتمالا تا حالا متوجه شدهاید که به کدام سکانس Goodfellas اشاره میکنیم. سکانسی که ری لیوتا و لورین براکو را تا ورود به یک کلوب شبانه به نام کوپاکابانا در نیویورک همراهی میکند و پشت سر آنها قرار میگیرد. همه جزییات این سکانس تنها در یک برداشت ضبط شده است. البته «سکانس کوپا» فارغ از ارزشهای فنیاش به دلیل مهارتی که در داستانسرایی نشان میدهد، ارزش بیشتری دارد.
2019 - 1917
سم مندس با استفاده از خاطراتی که پدربزرگش از جنگ جهانی اول داشت، تصمیم گرفت فیلم 1917 را خلق کند. البته درباره واقعیبودن حوادث فیلم، تردیدهایی وجود دارد. او به دنبال یک تمایز اساسی در فیلم جنگیاش با سایر فیلمهای جنگی تاریخ سینما بود. بنابراین تصمیم گرفت فیلم را تنها با یک برداشت و بدون هیچ کاتی کارگردانی کند. وقتی راجر دیکنیزِ فیلمبردار و لی اسمیتِ تدوینگر برای نخستین بار ایدهی او را شنیدند، تصور کردند احتمالا با آنها شوخی میکند. بنابراین با توجه به مقیاس گسترده فیلمهای جنگی و هیجان غیرقابل کنترل آنها، فیلم 1917 میتواند جاهطلبانهترین فیلم تاریخ سینما باشد. نقد فیلم را اینجا بخوانید.
هر ثانیه این فیلم هیجانی فراموشنشدنی و حیرتانگیز دارد که فارغ از دنیای جنگیاش، هر لحظه تماشاگر را منتظر نگه میدارد تا منتظر اشتباهی در فیلمبرداری آن باشد. اما یک پرسش اساسی وجود دارد. آیا فیلم 1917 تنها با یک برداشت ضبط شده است؟
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مقاله جذابی بود بسیار ممنون
یادمه تو فیلم Atonement هم یک سکانس بلند فوق العاده به یاد ماندنی داشت اسم این سکانس هم دانکرک بود که دوربین از میان سرباز های انگلیسی به طرز هیجان انگیزی عبور میکرد
امانوئل لوبتزکی اگه نگم بهترین از بهترین فیلمبردارن حال حاضر سینماس!! تقریبا نصف قیلمای همین لیست فیلمبردارشون لوبتزگی هست که هر کدوم تو شرایط متفاوتی فیلمبرداری شدن ولی در هر صورت نتیجه شاهکار شده..