نگاهی به سریالهای رمضان – کمبضاعتتر از همیشه
در سالهای نهچندان دور، دستِ تلویزیون در مناسبتهایی مثل عید نوروز و ماه رمضان تا حدی پروپیمان بود که پیدا کردن زمان خالی بین برنامهها، مثل پیدا کردن سوزن در انبار کاه بود. حتماً شما ...
در سالهای نهچندان دور، دستِ تلویزیون در مناسبتهایی مثل عید نوروز و ماه رمضان تا حدی پروپیمان بود که پیدا کردن زمان خالی بین برنامهها، مثل پیدا کردن سوزن در انبار کاه بود. حتماً شما هم دورانی را به یاد دارید که با وسواس پیگیر ساعات پخش سریالهای رمضانی از صفحه فرهنگ و هنر روزنامه بودید و برای پخش اولین برنامه لحظهشماری میکردید. مجله سروش میخریدید تا ببینید سریالهای عید و برنامههای صدا و سیما چیست و توی تله تکست، زمان برنامهها را یادداشت میکردید. یا اصلا چرا راه دور برویم، همین چند سال پیش بود که با کلاه قرمزی همگی سرگرم میشدیم.
بحث ما اما سریالهای ماه رمضان است. حالا نه با صدای ربنای استاد شجریان افطار میکنیم و نه خبری از خانهبهدوش و متهم گریخت عطاران است. اما در تمام این سالها باوجود دستخالی و بضاعت اندک تلویزیون، بازهم معقولترینها در کنداکتور رمضان و نوروز قرار میگرفتند و همین تولیدات نیمبند تا حدی امیدوارکننده بودند.
امسال اما وضعیت متفاوت بود و با همهگیری کرونا، بسیاری از پروژهها از اواسط اسفند متوقف و خیلی از سریالها نتوانستند مطابق پیشبینی در جدول پخش جایگیرند. سریالهای عید هم ناقص ماندند (مانند پایتخت که فرجامش هنوز مشخص نیست) در نتیجه بهجز بچه مهندس 3 که پخش آن در رمضان قطعی بود، سرباز، زیرخاکی و پدر پسری، آخرین امیدهای تلویزیون برای پر کردن جای خالی سریالهای رمضانی بودند؛ بنابراین نه خبری از سریالهای مثلاً ماورایی و ترسناکِ شیطان و فرشته بود و نه قرار بود با دیالوگهای عجیبوغریب «سعید نعمتالله» آبروغن قاطی کنیم. اوضاع به نظر خوب میآمد اما...
در ادامه نگاه کوتاهی داریم به سه سریال سرباز، بچه مهندس و زیرخاکی. برای بررسی عملکرد تلویزیون در رمضان امسال با ویجیاتو همراه باشید.
نکته: در حالت عادی باید سریال پدر پسری در این لیست قرار میگرفت اما میدانیم که تحمل کردن این سریال برای خیلی از افراد کار سختی است. آن را با اجازه شما فاکتور گرفتیم تا بیشتر از این اسمش وارد زندگیمان نشود.
سرباز؛ زجرکش کردن مخاطب
اگر بگوییم شبکه سه در کنداکتور رمضان بهترین جایگاه را دارد، بیراه نگفتیم. پخش سریال بعد از اذان مغرب به این معنا است که مخاطب چاره دیگری بهجز تماشا ندارد و اتفاقاً بسیاری از پرمخاطبترین سریالهای رمضانی مثل خانهبهدوش، متهم گریخت، بزنگاه و... در همین زمان پخش شدند. بهعبارتدیگر روزهدار اصلاً در تایم افطار جانِ تعویض کانال و وررفتن با کنترل را ندارد پس احتمالاً تلویزیون روی شبکهای تنظیم میشود که در این زمان سریال پخش میکند و خب چند سالی است که قرعه به نام شبکه سه افتاده.
پخش تیزرهای سرباز با ترکیب متفاوت بازیگران و حضور «هادی مقدم دوست» و «حمید نعمتالله»، نوید کار نسبتاً متفاوتی را میداد و بسیاری را به تکرار تجربه موفق وضعیت سفید امیدوار میکرد. از طرف دیگر همینکه قرار نبود شاهد برادرکشی و خنجر از دوست خوردن، به سبک «برادر جان» باشیم، خودش تنوعی بهحساب میآمد!
اما در کمال ناباوری سریال نسبتاً پرهزینه سرباز نهتنها یاد و خاطره وضعیت سفید را زنده نکرد که یکتنه باورهایمان درباره خدمت سربازی، روابط زناشویی، افسردگی، رفاقت و ... را کنفیکون کرد!
اینکه چرا باید هر روز نزدیک به پنجاه دقیقه از زمانم را صرف کلکلهای بیخود یک زوج جوانِ حرصدرار کنم و با خیره شدن به ساعت ببینم دقیقاً چقدر از این شاهکار هنری باقیمانده، سوالی است که حقیقتاً خودم هم جوابش را نمیدانم و احتمالاً بهنوعی مازوخیسم مثلا فرهنگی مبتلا شدم. اما با همین خودآزاری به افقهای روشنی در زندگیام رسیدم که در ادامه چند مورد از آنها را با شما در میان میگذارم:
- 1- مهمتر از همه متوجه شدم میتوان سریالی درباره سربازی ساخت و تازه اسم آن را سرباز گذاشت اما بیش از دوازده قسمت دوربین را از چند فرسخی پادگان رد نکرد و در عوض مخاطب را با یک شخصیت افسرده که مدام در حال هم زدن رنگ آبی است همراه کرد.
- 2- متوجه شدم میتوان با حضور یک شخصیت اعصابخردکن (در اینجا یلدا)، یک مهربانِ بیدستوپا (یحیی) و یک منفعل افسرده (شهاب) ساعتها روی اعصاب مخاطب راه رفت و در آخر با اعطای عنوان «مخاطب خاص» به خود! از زیر بار هدر دادن وقت، بودجه و نیروی انسانی شانه خالی کرد.
- 3- در آخر متوجه شدم شما میتوانید طوری سریال بسازید که بهجای جذب مخاطب، مخاطبان سریالهای دیگر را بالا ببرید. یعنی آنقدر آب به سریالتان اضافه کنید، مطلب را کش بدهید و دیالوگهای بیربط بگویید که مخاطب برای تمام شدن شاهکار هنریتان لحظهشماری کند و احساس کند سریالهای دیگر شبکهها چقدر جذاب بودند و خودش خبر نداشته!
بچه مهندس 3؛ جوادی یا بتمن، مسئله این است!
با گذر از سریال کمرمق سرباز به فصل سوم بچه مهندس میرسیم که بنا بر آمار، اقبال نسبتاً خوبی در میان مخاطبان دارد. درهرصورت باوجود همه گافها، روند گاه غیرمنطقی و ایرادات وارد به بچه مهندس، نمیتوان از عنصر قصهگویی در آن صرفنظر کرد، چیزی که در سرباز بهسختی مشاهده میشود و ریتم کند و حوصله سر بر فیلم مقدم دوست، باعث شده همین عنصر قصهگویی و ریتم نسبتاً مناسب، به پاشنه آشیل بچه مهندس تبدیل شود.
از طرف دیگر ویژگی مهم سریالهای دنبالهدار آشنایی کامل مخاطب با شخصیتهای اصلی است. همین عامل باعث میشود بدون مقدمهچینیهای رایج از همان ابتدا سراغ داستان اصلی برویم. اتفاقی که در قسمت سوم بچه مهندس مشهود بود. در واقع اگر مخاطب دو قسمت قبلی این سریال باشید، احتمالاً بدون هیچ گاردی با «جواد جوادی» جوان و رفقای سرخوشش ارتباط برقرار کردید. اضافه شدن شخصیتهای جدید و خرده روایتها حتی اگر شعاری باشد، تقریباً منطقی است و حداقل مخاطب را دلزده نمیکند.
اما با احترام به همه مخاطبان و دوستداران بچه مهندس 3، نتوانستم از موارد زیر چشمپوشی کنم:
- 1- چند روز پیش توئیت بانمکی میخواندم که میگفت: «مهندس جوادی فقط واکسن کرونا را اختراع نکرده!» اینکه قرار است در تمام سریال، قصه روایت شود کاملاً قابلاحترام است و اینکه «جوادی» بهعنوان قهرمان داستان نماد یک جوان ایرانی آرمانی است، قابلدرک. اما واقعاً این حجم از همهفنحریفی و تخصص در علوم مختلف حتی در یک جوان نخبه، در مواردی توهین به شعور مخاطب بهحساب میآید.
- 2- دست گذاشتن بر احساسات مخاطب، چیزی است که حداقل در مورد ما ایرانیها خوب جواب میدهد و با اضافه کردن اشک و آه به فیلم میتوان نقصهای بارز آن را پوشاند. اما حقیقتاً میزان بازی با عواطف گاهی تا حدی زیاد میشود که بهجای هم ذات پنداری از خود میپرسیم اصلاً مگر از «جوادی» بدبختتر در کره خاکی وجود دارد!
- 3- در آخر چیزی که به نظرم بیش از همه در ذوق میخورِد، ترسیم غیر واقعی فضای دانشگاهی، آنهم در یکی از بهترین دانشگاههای ایران (امیرکبیر) است. از روابط استاد و دانشجو بگیر تا دانشجو سالاری، آنهم در حدی که میتوانی وسط حیاط معرکه بگیری و تمام سیستم دانشگاهی را زیر سؤال ببری!
در نهایت بچه مهندس 3 به لطف مخاطبان قسمتهای پیشین، قصهگویی و بازیهای نسبتاً قابلقبول توانسته در لیست پربیننده های رمضان قرار بگیرد و حتی نسبت به فصل یک و دو عملکرد بهتری داشته باشد.
زیرخاکی؛ در جستجوی گنج
زیرخاکی «جلیل سامان»، قرار بود سریال رمضان شبکه سه باشد اما ظاهراً به دلیل نارضایتی کارگردان از نحوه پخش اثر قبلیاش، به شبکه یک منتقل شد تا سرباز بهعنوان سریال رمضانی شبکه سه انتخاب شود.
اعتراف میکنم با تماشای تیزر زیرخاکی و نام «جلیل سامان»، به این نتیجه رسیدم احتمالاً با یکی دیگر از عاشقانههای دهه پرفرازونشیب شصت روبهرو خواهم شد که این بار «پژمان جمشیدی» دارد که قرار است اندکی از درام آن کم کند، اما با پخش قسمت اول حقیقتاً جا خوردم.
زیرخاکی اثری کمدی در حال و هوای ساختههای پیشین کارگردان است با این تفاوت که هیچچیز جدی نیست و قرار است باشخصیتهایی شوخوشنگ در دل تاریخ معاصر همراه باشیم. ایده زیرخاکی بههیچوجه بدیع نیست و تلاشهای یک سادهلوح برای پیدا کردن گنج و زیرخاکی، دستمایه آثار دیگر قرار گرفته که از جمله آنها میتوان به نابرده رنج ساخته «علیرضا بذرافشان» اشاره کرد. بااینحال حضور بازیگرانی مثل «پژمان جمشیدی»، «ژاله صامتی»، «گوهر خیراندیش»، «هادی حجازی فر» و... در کنار طراحی صحنه خوب، لحظههای بانمک و تداعی حس و حالِ آن سالها نوید اثری متفاوت را در اولین قسمتها میداد.
اما این سریال هم نتوانست آنطور که انتظار میرفت موفق عمل کند و از مسیر اصلی منحرف شد. اما همینکه سعی میکند در کنار خوشساخت بودن و استفاده از تیم بازیگری قدرتمند (که شاید تنها و اصلیترین برگ برندهآش باشد)، لحظات مفرحی خلق کند و مخاطب غمگین و کمحوصله این روزها را برای لحظاتی سرگرم نگه دارد، قابلاحترام است؛ هرچند فرجام این سریال هم به خاطر شیوع ویروس کرونا در هالهای از ابهام قرار دارد و فعلا تماشاگر آن سرکار گذاشته شده است!
تماشا کنید: ویجی لاگ – چطور کمیک بوک خواندن را شروع کنیم؟
تماشای ویدیو با بالاترین کیفیت در یوتیوب ویجیاتو
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
زیر خاکی قسمت اولش واقعا متفاوت تر از باقی سریال های تلوزیون بود ..
. قشنگ بود
تیتر ها و نکاتی که مطرح کردید خیلی جالب و در خور توجه بود.راجعبه سرباز که چیزی نگم بهتره فقط میتونید تو اینستاگرام هشتگشو سرچ کنید و با خوندن نظرات مردم تا ته مطلب برید که اوضاع فیلم تا چه حد خراب بود.انتظارات ازشبکه سه بالا بوده همیشه ولی واقعا با پخش همچین سریالی و اونم پنجاه قسمت ازگار واقعا ضدحال بود.زیر خاکی جدا از خیلی صحنه های جالب و خنده دارش ولی خیلی جاهاش هم دیگه زیادی لودگی و دور از طنز بود.بچه مهندس نسبت به اینا یه سروگردن بالاتر بود هرچند اشکالاتی هم داشت که به چند نمونش اشاره کرد ادمین...
وقتی سریال زیر خاکی پخش میشه احساس میکنم به سریال فوق لیسانسی ها نگاه میکنم
بعضی از صحنه ها خیلی تکرار میشن.مثلا وقتی فریبز اصبانی میشه یا وقتی که پری گریه میکنه.
این صحنه ها اولش خنده دار هست ولی وقتی هی تکرار میکنن لوس بازی و مسخره بازی میشه
این مشکل تو فوق لیسانسی ها هم بود یه بار ایکارو انجام دادین خندیدم بسه دیگه بابا
بنظرم سریال بچه مهندس 3 از همشون بهتره
واقعع حرف دلمو در مورد سریال سرباز زدین. یعنی یه سریال چقدر میتونه اعصاب خرد کن باشه.
من توی افطار میزنم متهم گریخت فک کنم یه سی باری دیدمش ولی شرف داره ادم اینو ببینه سراغ سرباز نره .خدایی یک قسمت هم ندیدم فقط گفتن اشششغاله منم نمیبینمش
مهندس سه داستانش بد نیست یعنی روایت زندگی دانشجویی برای خیلی ها جالب هست ولی چونکه داستانش کشش نداره که سی قسمتی باشه با شاخ و برگ دادن الکی و به بیراهه رفتن و ایجاد داستانک های چه بسا غیر مرتبط اعصاب خورد کن شده .ولی بزرگترین مشکل من همین گاف های دانشگایی هست که میدن .من موندم یه دانشجوی هوافضا توی سریال سر جمع دو دقیقه نقل درگ و ایرودینامیک حرف زد ولی کلش یا داره برنامه نویسی میکنه یا سرش توی الکترونیکه.دکتری مکاترونیک هم ایجوری نمیتونه توی الکترونیک و برنامه نویسی خبره باشه .هو اعلم من فوق لیسانس مکانیک چقدر باید حرص بخورم که از کی تا حالا سه نفر پایان نامه یکسانی دارن ولی از اون عجیب تر اینه که مقاله ها شون برای بورسیه کردن متفاوت هست.یعنی نویسنده نکرده یه سوالی بپرسه از یکی بیینه با چه عقل سلیمی میشه این دو تا رو برعکس کرد
زیر خاکی هم اصلا نمیبینم هیچ نظری هم نمیدم .
شما خدایی چطور دلتون میاد حتی برای نقد کردن هم شده همچین سریال هایی رو نگاه کنید؟؟؟!
اگه قرار بود فیلم فقط به بازی گری باشه که در این صورت فرق فیلم های ما با فیلمای سی سال پیش چیه واقعا ؟؟؟!
حتی اگه بگیم کیفیتش بیشتره باید بگم فقط سه _ چهار تایی شبه داریم که HD هستن و بقیه ۵۷۰ پیکسلن !
حالا ایرانیای بدبخت میان خودشون رو جر میدن تلویزیون داخلی ۴K بدن :[