چرا جیمز باند بعدی سینما نباید یک مرد سفیدپوست باشد؟
جدیدترین فیلم دنیای جیمز باند یعنی فیلم No Time to Die با شیوع یک ویروس مرگبار که حالا همه ما جزییات آن را به خوبی میدانیم با یک وقفه طولانی به سالنهای سینما راه پیدا ...
جدیدترین فیلم دنیای جیمز باند یعنی فیلم No Time to Die با شیوع یک ویروس مرگبار که حالا همه ما جزییات آن را به خوبی میدانیم با یک وقفه طولانی به سالنهای سینما راه پیدا میکند. این فیلم قرار بود خیلی زودتر و در ماه آوریل به سالنهای سینما راه پیدا کند اما حداقل تا ۲۰ نوامبر ۲۰۲۰ یعنی ۳۰ آبان ۹۹ اکران نمیشود. حتی این احتمال وجود دارد که این فیلم تا سال ۲۰۲۱ اکران نشود. با این حال بیست و پنجمین اقتباس سینمایی از ۰۰۷ در حقیقت پنجمین و آخرین هنرنمایی دنیل کریگ در نقش جیمز باند است؛ یعنی سینما بهزودی با جیمز باند بعدی سینما آشنا میشود.
اگرچه رسانههای انگلیسی با اشتیاق عجیبی از بازیگرانی مانند ادریس البا و تام هاردی به عنوان جیمز باند بعدی سینما مینویسند اما بازیگر بعدی این شخصیت محبوب به احتمال زیاد نه تنها شهرت زیادی ندارد بلکه سفیدپوست هم نیست. از آنجایی که جیمز باند جدید سینما وظیفه شکلدادن به موج جدید فیلمهای این شخصیت را برعهده دارد، باید اهمیت فرهنگی مامور ۰۰۷ را درک کند. شاید باور نکنید اما دلیل اصلی این سیاست میتواند مسائل نژادی یا جنسیتی هم نباشد. انتخاب یک بازیگر غیرسفیدپوست برای جیمز باند یک راه بسیار ساده برای ایجاد یک تمایز بزرگ با همه ۲۵ فیلم قبلی است. با ویجیاتو همراه باشید.
از درخشش تاثیرگذار تیموتی دالتون تا سبکسازی پریس برازنان
بسیاری از هواداران سینما که شناخت خوبی از جیمز باند دارند، انتخاب یک بازیگر غیرسفیدپوست (مرد یا زن تفاوتی ندارد) را با هویت اشرافگری این شخصیت که در رمانهای ایان فلمینگ به تصویر کشیده شده در تناقض میدانند. این اصل شاید اساسی، در همه ۲۵ فیلم جیمز باند هم رعایت شده اما بهتر است در ابتدا تاریخچه جیمز باند در سالهای اخیر را بررسی کنید.
چند روز پیش، سی و یکمین سالگرد اکران فیلم License to Kill بود؛ شانزدهمین فیلم جیمز باند و دومین هنرنمایی تیموتی دالتون که آغازگر یک سبک شد اما فروشی ناامیدکننده داشت. این فیلم که قرار بود کلیشههای رایج سینما و تلویزیون اکشن در دهه ۸۰ میلادی را به تصویر بکشد تنها ۱۵۶ میلیون دلار فروش جهانی ثبت کرد که رقم ناامیدکننده ۳۴ میلیون دلار آن را از سینماهای آمریکا به دست آمده بود.
این تریلر بیرحمانه و خشونتآمیز، نخستین اقتباس جیمز باند با ردهبندی سنی PG-13 بود و موج تازهای از بلاک باسترهای اکشن مانند Indiana Jones and the Last Crusade و Lethal Weapon 2 را آغاز کرد. با این حال آخرین هنرنمایی تیموتی دالتون در نقش جیمز باندی برای ۶.۵ سال آخرین فیلم جیمز باند بود و پس از آن نوبت به پیرس برازنان رسید تا فیلم GoldenEye او که در سال ۱۹۹۵ اکران شد، آغازگر دوران جیمز باند بعدی سینما باشد.
تقریبا همه فیلمهای دنیای جیمز باند از Dr. No تا Skyfall تحت تاثیر فشارهای سیاسی دوران خودشان بودهاند. در آخر هفته همه تقریبا هفت سالی که خبری از جیمز باند نبود، فیلمهایی مانند Die Hard و Terminator 2: Judgment Day به مسیر اصلی فیلمهای اکشن آمریکایی تبدیل شدند و با فروختن دیوار برلین، جنگ سرد دیگر اهمیتی در فیلمهای هالیوودی نداشت. به همین دلیل طبیعی بود که مارتین کمپبل هویت سیاسی جیمز باند را بازبینی کند و نخستین اقتباس او از جیمز باند یعنی فیلم GoldenEye در لیست نسبتا طولانی «فیلمهای اکشن مدرن دوران پسا جنگ سرد» قرار میگیرد.
جیمز باندی که پیرس برازنان به نمایش گذاشت نه تنها همه کلیشههای رایج دنیای مامور ۰۰۷ را جمعآوری کرد بلکه از همه بازیگران قبل از خودش هم وام گرفت. برازنان به اندازه شان کانری ظالم و به اندازه راجر مور جذاب بود و مانند تیموتی دالتون از یک خودآزاری پنهان رنج میبرد. بنابراین پیرس برازنان جیمز باند را وارد دوران جدیدی کرد و شاید باید بگوییم فیلمهایی که پس از هنرنمایی او ساخته شدند، شبیه به بازگشت گروهی از جوجهها به لانه قدیمیشان بودند؛ پریس برازنان، دنیای جیمز باند را برای همیشه دگرگون کرد.
اهمیت دنبالهسازی با ورود دنیل کریگ
واقعیت این است که فیلمهای پریس برازنان یک جهش مالی بزرگ و یک موفقیت اقتصادی برای فرانچایز جیمز باند بودند. فیلم GoldenEye نخستین فیلم سینمایی دنیای جیمز باند بود که فروش داخلی ۱۰۰ میلیون دلاری و فروش جهانی ۳۰۰ میلیون دلاری را ثبت کرد و پس از آن نوبت به فیلم Die Another Day رسید که فروش جهانی ۴۰۰ میلیون دلاری را لمس کند. اگر جیمز باندی که پریس برازنان نمایش میداد جیمز باند پسا جنگ سرد بود، جیمز باندی که دنیل کریگ وظیفه هنرنمایی آن را برعهده دارد به دوران پس از یازده سپتامبر تعلق پیدا میکند.
به همان میزان که بتمن کریستوفر نولان به ورود به دنیای واقعی باشکوه، جذاب و متفاوت از بتمن تیم برتون به نظر میرسید، فیلم Casino Royale هم در برابر فیلم GoldenEye یک ماجراجویی تمامعیار، فانتزی، جذاب و تقریبا خشنتر بود. جیمز باند کریگ نسبت به جیمز باند برازنان، شکاکتر به نظر میرسید و نکته جالبتر این که مارتین کمپبل واقعا نقش مهمی در این انقلاب داشت.
دنیل کریگ نسبت به همه جیمز باندهای قبلی شرایط سختتری را تجربه کرده است. او نه تنها باید وزنه سنگین دوران پس از یازده سپتامبر را به دوش میکشید بلکه فرانچایزهای قدرتمندی مانند Fast & Furious و Mission: Impossible و مهمتر از همه مجموعه فیلمهای جیسون بورن و دنیای سینمایی را به عنوان رقیب اصلی خودش در میدان سینما میدید. با این حال همه این رقبای قدرتمند هم مانع موفقیت جیمز باند جدید سینما نشدند. دنیل کریگ با فیلم Casino Royale برای نخستین بار درآمد بیشتر از ۶۰۰ میلیون دلاری را برای فیلمهای جیمز باند ثبت کرد و با فیلم Skyfall به فروش جهانی یک میلیارد و ۱۰۸ میلیون دلاری دست پیدا کرد؛ یک رقم باورنکردنی که احتمالا تکرار آن برای مامور ۰۰۷ به این زودیها ممکن نیست.
حتی فیلم Spectre هم با وجود همه انتقاداتی که به آن وارد بود، موفق شد بیشتر از ۸۸۱ میلیون دلار از گیشههای سراسر دنیا به دست آورد. یعنی این فیلم در فروش جهانی همرده عناوینی مانند The Hunger Games: Mockingjay Part II و Star Wars: The Force Awakens قرار میگیرد که بدون شک برای داستانهای جاسوسی که هیچ نشانی از تخیل و فانتزی ندارد، باورنکردنی بود.
چرا جیمز باند بعدی سینما نباید یک مرد سفیدپوست باشد؟
حالا که سرگذشت جیمز باند در چند سال اخیر را بررسی کردید، زمان آن رسیده تا پاسخ این سوال را پیدا کنید؛ چرا بیست و ششمین فیلم جیمز باند نباید یک مرد سفید پوست را به عنوان بازیگر اصلیاش در اختیار داشته باشد؟ واقعیت این است که فیلمهای ۰۰۷ همیشه تلاش کردهاند به تنهایی منتقد داستان و شخصیتهای خودشان باشند و همین هم باعث شده فرانچایز جیمز باند یک مجموعه واقعا ساختارشکن لقب بگیرد. بنابراین یک تغییر بزرگ در دنیای جیمز باند چندان هم غیرمنطقی نیست اما ساختارشکنی هم نمیتواند به شکل کاملا بدون محدودیت ادامه پیدا کند. اگر جیمز باند بعدی یک بازیگر زن سیاهپوست باشد، یعنی یک چالش ریسکپذیر بزرگ که شاید تضمینی هم برای موفقیت آن وجود نداشته باشد.
انتخاب یک بازیگر با جنسیت و نژادی متفاوت با آنچه تا امروز از جیمز باند میشناسیم، ریسک بزرگی است که رییسهای اصلی مامور مخفی یعنی استودیوهایی مانند مترو گلدن مایر نمیتوانند مسئولیت آن را به سادگی برعهده بگیرند. جیمز باند مردی است که زنان را اغوا میکند و از تیراندازی به دیگران نمیترسد اما با تغییر اصلیترین ویژگیهای این شخصیت، تضمینی به سرگرمکنندهبودن دوباره مامور ۰۰۷ وجود ندارد. جیمز باند با همین ویژگیهای فعلی و به صورت پیشفرض جذاب به نظر میرسد و ریسک تغییرات اساسی در هویت او میتواند بخش عظیمی از جذابیتهای او را تحت تاثیر قرار دهد.
به همین دلیل بزرگترین مشکل جیمز باند بعدی سینما ترکیب ویژگیهای سرگرمکننده این شخصیت با تغییرات اساسی مورد انتظار است. اگر همه ۲۴ فیلم جیمز باند را از ابتدا تماشا کنید، با رسیدن به دوران دنیل کریگ متوجه یک حقیقت جالب میشوید؛ فیلمهای دنیل کریگ نسبت به فیلمهای پریس برازنان صرفا عناصر زائد بیشتری دارند و هیچ دستاورد جدیدی برای عرضه ندارند.
به عبارت دیگر، فیلمهای دنیل کریگ در برابر فیلمهای پریس برازنان بیش از حد معمولی به نظر میرسند. برای مثال فیلم Skyfall چیزی بیشتر از یک بسته جامع همه عناصر کلیدی چهار فیلم جیمز باندی پریس برازنان نیست. با وجود همه کیفیتی که در دوران حضور دنیل کریگ در نقش جیمز باند شاهد آن بودهایم، فیلمهای او بیشتر شبیه فرانچایز The Amazing Spider-Man هستند؛ یک بازسازی فانتزی که تنها در تلاش است تا ثابت کند با فیلمهای قبلی تفاوت بسیار زیادی دارد.
اما یک راه حل هم وجود دارد
کنارگذاشتن بازیگر مرد سفیدپوست از دنیای جیمز باند شاید ریسک بزرگی باشد اما این فرصت را ایجاد میکند تا شرایط برای تغییرات ریشهای در روایت این شخصیت فراهم شود. سالها پس از دوران طلایی سینمای ترس فیلمهایی مانند فیلم Cabin in the Woods ثابت میکنند این ژانر هنوز هم میتواند در سطح مرگآوری وحشتناک و ترسناک و البته سرشار از خلاقیت باشد. پس ساخت فیلمهای اکشنی در دنیای جیمز بند که از فیلمهایی مانند فیلم GoldenEye تاثیر گرفته باشند چندان هم غیرممکن نیست و تنها به خلاقیت تازهای نیاز است که برای مثال فضای فیلمهای مامور ۰۰۷ را اندکی فانتزی و تخیلیتر از قبل نمایش دهد.
از مجموعه سریالهای فراموششده بخوانید:
- فیلسوف کمدین نیویورکی در سریال Louie
- تنها انسان باقیمانده از شیوع ویروسی در سال ۲۰۲۰ در سریال The Last Man on Earth
تاکید این حقیقت تلخ که تغییرات بزرگ در دنیای فیلمهای جیمز واقعا دشوار است برای چندمین بار لازم به نظر میرسد اما یکی از سادهترین راههای تغییر جنسیت و نژاد جیمز باند این است که این تغییرات به امید اصلاحات اجتماعی انجام شود. این مامور انگلیسی از همان ابتدا به عنوان یک مرد سفیدپوست شکل گرفته و تغییرات اساسی آن میتواند به معنای واقعی کلمه بدبینانه باشد. در چند سال اخیر، ذهنیتهای بسیاری علیه حضور بازیگران در نقشهایی متضاد با جنسیت و نژاد آنها شکل گرفته اما این بحران هم حلنشدنی نیست. استودیوهایی که سایه سنگینشان روی کت و شلوار جیمز باند احساس میشود، میتوانند با استخدام یک بازیگر «در حال پیشرفت»، هویت متفاوتترین مامور ۰۰۷ تاریخ را آهسته آهسته شکل دهند. بنابراین «تغییر هویت» جیمز باند جدید با یک شخصیتپردازی عالی روی یک بازیگر مناسب رخ میدهد.
از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۸۹ فیلمهای جیمز باند نقش پررنگی در دنیای فرانچایزهای بلاک باستری نداشتند. اهمیت بیشتر مامور ۰۰۷ دقیقا از جایی شروع شد که استیون اسپیلبرگ برای کارگردانی فیلمی براساس این شخصیت وارد عمل شد اما در نهایت تصمیم گرفت با جورج لوکاس برای ساخت فیلم Indiana Jones به توافق رسید. فیلمی که تقریبا برداشتی آمریکایی از جیمز باند بود و به رقیب اصلی مامور انگلیسی تبدیل شد. پس از آن و از سال ۱۹۹۵ تا همین امروز، پریس برازنان و دنیل کریگ اهمیت فرهنگی و سینمایی شخصیت جیمز باند را بیشتر از هر دورانی کردند.
بنابراین مشخص نیست در ۲۵ سال آینده چه تغییراتی در شخصیت جیمز باند ایجاد میشود اما یکی از کمدردسرترین راهها، استفاده از جیمز باندی است که یک مرد سفیدپوست نیست. شاید جین باند باید دنیا را از دست سفیدپوستان ثروتمند نجات دهد.
بیشتر بخوانید:
- نقد سریال The End of the F***ing World – یک تعریف سرخوشانه از عشق ابدی
- بهترین انیمیشنهای غیرهالیوودی ده سال اخیر
- بهترین فیلمهای گانگستری تاریخ سینما
- آیا هواداران قدرت بیشتری از عوامل یک فیلم سینمایی برای تصمیم گیری دارند؟
- پنج فیلم درباره فوتبال که کمتر دیدهشدهاند؛ از خیابان گرین تا یونایتد نفرینشده
- نقد سریال I Am Not Okay with This – انفجاری هیجانانگیز اما احمقانه
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
در یک فیلم مستند، باربارا بروکلی از قول پدرش کابی بروکلی نقل می کند: هر جا به مشکلی خوردی، برو سراغ کتابها....
یان فلمینگ هم در مصاحبه ای می گوید: کتابهای من برای بچه ها و نوجوانان نیستند، برای مردان خونگرم بالغ و دگرجنس گرا هستند.
جیمز باند، محصول مدارس شبانه روزی انگلیس، اشرافی گری نیروی دریائی، عقده های یک یتیم و سطحی از سادیسم با روکشی از میهن پرستی است. و از همه مهمتر، جیمز باند یک «کد» یا «اسم رمز» نیست، یک انسان از یک خانواده اشراف خرده پای اسکاتلندی است.
تب فمینیست گرائی و LGBTQ گرائی و لابی قدرتمند این گروه باعث شده است که خیلی از شخصیتها و داستانها بدون هیچ الزامی و حتی به قیمت خراب کردن شخصیتها (نمونه واضح، شخصیت لوسیفر مورنینگ استار در فصل اخیر) عضوی از این گروهها شوند.
من مخالف هیچ یک از این گروهها نیستم، اما الزامی نیست که همه عضو این گروهها باشند.
جین باند، قبلاً دوبار (البته در فیلمهای خیلی سطح پائین) و یک جیمزباند مونث قبلاً امتحان شده اند، و نتیجه مثبتی نداشته اند. حتی خود پیرس برازنان در فیلم پروتکل چهارم نقش یک افسر اطلاعاتی دوجنسگرا را بازی کرده است، اما این به این معنی نیست که حتماً جیمز باند هم باید از همین گروه باشد. همان که Q جدید از این گروه انتخاب شده است، کافی است.
شاید باور نکنید اما دلیل اصلی این سیاست میتواند مسائل نژادی یا جنسیتی هم نباشد.
?oh yeah
چه اجباریه اینم بزنن سیاه کنن؟ یه خلاقیت به خرج بدن داستان های جدیدی روایت کنن
نژاد پرستی نژاد پرستیه چه سفید چه سیاه!
هالیوود هم مثل کشور ماست هر کی سیاهپوست و LGBT باشه همه تحویلش می گیرن
مثل کشور ما که هرکی پارتی داشته باشه به یک جایی میرسه
این موج جدید و تلاش مضاعف برای تغییر نژاد شخصیت هایی که قبلا سفیدپوست بودن، به لطف چپای تو هالیوود و رسانس.
هزار بار گفتم بازم میگم ! به فیلم ها و فرانچایزهایی که نقش اولشون مرد سفید پوسته چه کار دارید ؟؟؟ اصلا مخالف برابری و ... نیستم ، برای همین بیاید برای هر شخصیتی (چه سفید چه سیاه چه زن چه مرد) فرانچایز مستقل خودشو توسعه بدید . اون از دزدان دریایی کاراییب که با نسخه جدیدش گند زدن توش اینم از این .
خسته از تفکر پهنیست و برابری نژادی