بررسی بازی Telling Lies – کلافی تو در تو از دروغ و واقعیت
زندگی روزمره ما بیش از هر زمان دیگری با تکنولوژی گره خورده است. تلفنهای هوشمند و لپتاپهای قابل حمل به ابزارهایی تبدیل شدند که هر روز با آنها ساعتها سر و کار داریم. مدتی میشود ...
تمامی این تکنولوژیها زندگی انسان قرن بیستویکم را راحتتر کردند، اما چقدر واقعا قابل اطمینان هستند؟ از کجا میتوانیم آسوده خاطر باشیم که کسی مکالمات شخصی ما را رصد نمیکند؟ مرز و حدود حریم شخصیمان را چه سازمانی و نهادی تعیین میکند؟ بازی Telling Lies ساخته جدید سم بارو (Sam Barlow)، بازیساز خلاق انگلیسی، روی همین بستر و مفهوم معطوف شده اما مهمتر از آن، روابط پیچیده انسانی را به تصویر میکشد. با بررسی ویجیاتو از این بازی همراه باشید.
ادامه راهی که با Her Story آغاز شد
عناوین تعاملی به هیچوجه سبک جدیدی از بازیها نیستند. به غیر از آنکه آغاز این ژانر را تا دهه ۷۰ میلادی میتوان ریشهیابی کرد؛ کمتر کسی پیدا میشود با شاهکارهای دیوید کیج چون Heavy Rain آشنا نباشد. اما به راستی اولین ساخته مستقلی را که سم بارلو در سال ۲۰۱۵ منتشر کرد، میتوان به نوعی ژانری نوین دانست؛ سبکی که خود بارلو آن را «تریلر دسکتاپ» (Desktop Thriller) مینامد.
اگر تا به امروز شانس یا فرصت تجربه Her Story را نداشتید، سخت است تا در مورد تلینگ لایز صحبت کنم، برای همین بیاید ابتدا با ساخته قبلی سم بارلو شروع کنیم. در هر استوری، شما در نقش کاراکتری هستید که هویتش مشخص نیست و به دلایلی هم نامعلوم به کامپیوتر اداره پلیس دسترسی پیدا کرده.
آرشیو کامل بازجوییهای پلیس از شخصی به نام هانا اسمیت (Hannah Smith) در اختیار شماست؛ خانمی که ظاهرا شوهرش مفقود شده است. اما برای پیدا کردن و تماشای ویدیوها باید در موتور جستجو نرمافزار کلماتی را سرچ کنید و کامپیوتر نیز ویدیوهایی را به شما خواهد نشان داد که کله مورد نظر در آنها به کار رفته. محدودیت دیگر این است که اگر به فرض در ۱۲ ویدیو از کلمه «خیانت» استفاده شده باشد، کامپیوتر قدیمی اداره پلیس تنها ۵ تا از آنها را به شما نمایش میدهد.
بنابراین برای پرده برداشتن از اسرار پرونده هانا اسمیت و شوهرش، باید هر ویدیو را به دقت تماشا کنید و کلمات و اسامی مهم را به روی کاغذ آورده تا بتوانید جستجوهای بهتری داشته باشید. نبوغ Her Story هم در همین نکته نفهته بود چرا که هر شخصی به شکلی کاملا متفاوت و منحصر به فرد قطعات پازل را در کنار هم قرار میداد. ممکن بود شما در همان جستجوهای اول به حقیقتی برسید که من در ساعات انتهایی بازی کشف میکردم. حالا Telling Lies به عنوان یک دنباله معنوی از بسیاری جهات ایده و مکانیزمهای هر استوری را گسترش میدهد.
درست مانند هر استوری، میتوانید در نواری مشخص هر کلمه یا عبارتی را جستجو کنید. اما این بار ویدیوهای مورد نظر، بازجوییهای ضبط شده از اداره پلیس نیست؛ بلکه تقریبا تمامی آنها فوتیجهایی ضبط شده از مکالمات تصویری با لپتاپ و تلفنهای هوشمند است.
چهار شخصیت اصلی در این ویدیوها حضور دارند که حتی گفتن اسم و شغل آنها میتواند بخشی از داستان را برملا کند. اما ایفای نقش هر چهار تای این شخصیتها بر عهده بازیگران شناخته شده سینما و تلویزیون است: آنجلا سارافیان (وستورد)، لوگان مارشال گرین (اسپایدرمن و آپگرید)، الکساندرا شیپ و کری بیشی (آرگو).
اسم هر شخص، مکان یا اتفاقی سرنخی برای جستجوهای بعدی است. کامپیوتر مدرن و امروزی تلینگ لایز هم البته همچنان فقط ۵ مورد از نتیجهها را نمایش میدهد که ترتیب نمایش آنها بر حسب تاریخ ضبط مکالمه است. بنابراین جستجوی کلمات کلی مثل «عشق» یا «دروغ» شاید در ابتدا به کارتان آید اما برای پیدا کردن ویدیوهای بیشتر مجبور هستید ریزتر شوید و هیچ اطلاعاتی را از قلم نندازید.
اما بخش جذاب و خلاقیت Telling Lies نسبت به بازی قبلی سم بارلو، همین یکطرفه بودن مکالمات است. بازی شما را مجاب میکند با توجه به عکسالعملهای شخص حاضر در ویدیو و صحبتهایش، جوابهای احتمالی طرف مقابل را پیشبینی کنید تا بتوانید جفت دیگر ویدیو را بیابید. گاهی هم پیش میآید بعد از ساعتها تماشای ویدیوهای مختلف، به صورت اتفاقی ویدیو سمت دیگر مکالمه را پیدا میکنید.
هنرنمایی فوقالعاده تمام بازیگرها
اگر در Her Story هر ویدیو حکم قطعهای از پازل را داشت، در Telling Lies هر تکهای از پازل خود دو ویدیو است و تا وقتی این دو نصفه چفت هم نشوند، نمیتوان قطعه کامل شده را در کنار دهها قطعه دیگر گذاشت. خلاصه اینکه روایت داستان در تلینگ لایز بسیار پیچیدهتر از گذشته است و هر مخاطبی با سرعت و روش خودش این کلاف پیچدرپیچ را از هم باز میکند.
شگفتی دیگر Telling Lies که در خدمت داستان پیچیده و سرگرم کننده آن است، به عملکرد بینظیر بازیگرها بر میگردد. فراموش کنید دیگر ویدیوها، مصاحبههایی ضبط شده با زمان گذشته نیست. هر اتفاق و تعاملی که فکرش را بکنید، آن هم در مکانهای مختلف اتفاق میافتد. در یکی از ویدیوها پدری را میبینیم که برای دختر بچه خردسالش داستان شب تعریف میکند و ویدیویی دیگر از دوربین مخفی مستقر در قایقی بزرگ ضبط شده. در یکی از آنها بین دو نفر جر و بحثی راه افتاده، فیلمی دیگر گلولهای شلیک میشود و تنوع تلینگ لایز در به تصویر کشیدن سناریوها و مکانهای مختلف تقریبا پایانی ندارد.
اما اثرگذاری همه این ویدیوها بدون ایفای نقش بینظیر بازیگرها ممکن نیست و خب هر چهار شخصیت و دهها بازیگر فرعی دیگر همگی کارشان را به حرفهایترین و بهترین شکل ممکن انجام دادند. حتی شخصی که شما در نقشش بوده و انعکاسش را در مانیتور لپتاپ میبینید، آنقدر طبیعی رفتار میکند و طراحی اتمسفر محیط خانه و اطرافش استادانه انجام شده که کاملا در دنیای بازی غرق میشوید؛ انگار خودتان هستید که پشت لپتاپ نشسته و ویدیوهایی بسیار خصوصی از زندگی افرادی غریبه میبینید.
مدت زمان بازی
داستان اصلی: ۵ ساعت
صد در صد کردن بازی: ۸ الی ۱۰ ساعت
نکته: البته دیدن کامل ویدیوها به کلمات جستجوی شما بستگی دارد.
رابط کاربری نه چندان کاربردی
صحبت از لپتاپ شد، باید متاسفانه گفت رابط کاربری بازی که همین لپتاپ باشد، تا حدودی مانع از تبدیل شدن تلینگ لایز به تجربهای بینقص و ایراد میشود. این کامپیوتر به ظاهر مدرن در مقایسه با Her Story قابلیتهای کاربردی و خوبی را در اختیارتان قرار میدهد اما تقریبا هیچکدام از آنها کامل نیستند.
برای مثال از آنجایی که تماشای برخی از ویدیوها ممکن است تا ۱۰ دقیقه هم به طول انجامد، میتوانید با حرکت دادن موس به چپ و راست ویدیوها را به جلو و عقب ببرید. اما هیچ گزینهای برای بردن مستقیم ویدیو به اول وجود ندارد. ویدیوها نیز از لحظهای پخش میشوند که کلمه جستجو شده در آنها به کار رفته، بنابراین بارها مجبور میشوید با سرعتی نه چندان رضایت کننده ۷-۸ دقیقهای به عقب بروید.
از طرف دیگر Memo یا فایل یادداشتی روی صفحه دسکتاپ است که در ابتدا به نظر میرسد نیاز به قلم و کاغذ واقعی را از بین میبرد. اما ویدیوها همگی به صورت تمام صفحه پخش میشوند، بنابراین برای یادداشت کردن باید ویدیو را کامل ببندید و اگر آن را دوباره پخش کنید، ویدیو از جایی که قطع شده، پخش نخواهد شد. همچنین توانایی اسکرول کردن به دلایلی نامشخص وجود ندارد و نشانگر موس هم چند خط بالاتر از جایی قرار میگیرد که یادداشت میکنید. نبود چنین قابلیتهایی در هر استوری به دلیل قدیمی بودن کامپیوتر توجیهپذیر بود اما در Telling Lies فقط تا حدودی اذیت کننده است.
بعد از میانپرده انتهایی هم میانپرده دیگری از همان شخصیتی که بیشتر از همه ویدیوهای او را تماشا کردید، نشان داده میشود. خوشبختانه بعد از اتمام بازی میتوانید دوباره از همان جای قبلی بازی را ادامه داده و بدون محدودیت به دنبال باقی ویدیوها بگردید. همین موضوع به خوبی انگیزه میدهد تا به خاطر دیدن اندینگهای دیگر بازی، ویدیوهای بیشتری پیدا کرده و در عین حال اطلاعات بیشتری از شخصیتها کسب کنید؛ شخصیتهایی که دیگر در این لحظه حس میکنید عمری است آنها را میشناسید.
اگر Her Story حکم یک ایده و طرح اولیه را داشت، حالا به نظر میرسد Telling Lies همان چیزی بوده که سم بارلو رویای خلقش را داشته، چرا که ساخته جدید او تقریبا از هر لحاظی بزرگتر و بهتر از قبل است. تلینگ لایز در مدت زمان تقریبا ۵ الی ۱۰ ساعته خود شخصیتهایی بسیار باورپذیر معرفی میکند که خیلی زود در زندگی شخصی و کاری آنها غرق میشویم. اگر شانس داشته باشیم که جاهطلبی سم بارلو به پایان نرسیده باشد، میتوان از همین الان انتظار یک شاهکار دیگر و گستردهتر در آینده را کشید.
اگر از تجربه Her Story لذت ببرید یا به بازیهای تعاملی و معمایی علاقه دارید، بدون شک از Telling Lies هم لذت خواهید برد. داستان بازی و روایتش و شخصیت پردازی کاراکترها بسیار بهتر و پیچیدهتر از هر استوری است. مکانیزم خاص و جالب تلینگ لایز باعث میشود هر کسی روایت خودش را خلق کند و به شکلی منحصر به فرد پرده از اسرار داستان بردارد.
فهم داستان و پیشروی در بازی برای پیدا کردن ویدیوها به سطح نسبتا بالایی از زبان انگلیسی نیاز دارد، همچنین در دنیای Telling Lies خبری از صحنههای اکشن و هیجانانگیزی نیست که شما در شکلگیری آنها نقش داشته باشید. داستانی پیچیده داریم که رمزگشایی آن در دست شماست و تقریبا ۹۰ درصد تعاملتان با بازی به تماشای ویدیو محدود میشود. بنابراین افراد زیادی هم هستند که از تجربه بازیهای این شکلی لذتی نبرند.
- امتیاز ویجیاتو85
- امتیاز
- امتیاز متاکریتیک86
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خیلی واسم جالب بود هیچکی واسه این پست نظری نذاشته!
من her story رو چند ماه پیش تموم کردم و دیروز این بازی رو شروع کردم...
هنوز تمومش نکردم اما بعد از مدت ها تنها بازی بود که باعث شد همه کارامو تعطیل کنم و تجربه ش کنم
ممنون که این سبک بازی های نه چندان معروف رو معرفی میکنین