چه انتظاراتی از فیلم اقتباسی Borderlands داریم؟
اقتباس سینمایی فرنچایز بردرلندز چه ویژگیهایی باید داشته باشد که به سرنوشت دیگر فیلماهای اقتباسی از بازیها، دچار نشود؟
پیوند بین سینما و ویدیوگیم چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. از همان سالهای اولیهی تولد بازیهای رایانهای، ساخت بازی از روی فیلمها شروع شد و به سرعت تبدیل به یک روند عادی برای فیلمهای تجاری هالیوود شد. به طوری که در ۳۰ سال اخیر کمتر فیلم محبوب و موفقی در هالیوود وجود دارد که اقتباس ویدیوگیمی نداشته باشد.
از آن طرف زمان زیادی لازم نبود تا بازیها هم بتوانند پتانسیل خودشان در برندسازی و ایجاد ثروت از طریق خلق دنیاها و شخصیتهای جذاب را، به رخ بکشند و این بار آنها سینما را به دنبال خود بکشند. از سال ۱۹۹۳ که فیلم «برادران سوپر ماریو» اکران شد، تا امروز بالغ بر ۴۰ عنوان فیلم و انیمیشن سینمای بر اساس بازیهای موفق ساخته شده است. که البته هیچکدام چنگی به دل نمیزنند.
این پیوند نامبارک
در بازیهایی که بر اساس فیلمها ساخته شده، به ندرت آثار خوبی به چشم میخورد. فیلمهایی که از روی بازیها ساخته شدهاند به هیچ عنوان درخور و شایسته نبودهاند. شاید بعضا فروش خوبی داشتند اما هیچکدام فیلمهای قابل دفاعی نبودند. اینکه دلایل عدم موفقیت پیوند بین سینما و ویدیوگیم چیست نیازمند یک بررسی چندجانبه و مفصل دیگر است. آنچه در این مطلب قصد دارم به آن بپردازم، این است که اقتباس سینمایی فرنچایز محبوبم چه ویژگیهایی باید داشته باشد که به این سرنوشت شوم دچار نشود؟
چند ماه پیش شایعات پیرامون ساخت فیلم سینمایی Borderlands قوت گرفت و زمان زیادی طول نکشید تا این شایعات تایید شوند و رنگ واقعیت بگیرند. بردرلندز به عقیدهی من یکی از خاصترین و پیشروترین فرنچایزهای تاریخ گیم است. نه فقط در بحث گیمپلی و عناصر مرتبط با آن، بلکه به لحاظ خلق اتمسفر و جهان منحصر به فرد و درهم تنیدن این دو برای ایجاد تجربهی بینظیر و همهجانبه برای گیمر، جزو موفقترین گیمهای یکی دو دههی اخیر است.
موفق بودن بازیهای بردرلندز، کار را برای ایلای راث جوان که برای ساخت این فیلم انتخاب شده سخت میکند. البته تایید حضور کیت بلانشت برای نقش لیلیث، نوید یک کستینگ مفصل و پر ریخت و پاش را میدهد که احتمالا فروش فیلم را تضمین کند. اما برای یک فیلم اقتباسی از بازی فقط فروش خوب کافی نیست. فیلم باید رضایت طرفداران بازی را هم جلب کند. اما چگونه؟ بهعنوان یک طرفدار سفت و سخت سری بردرلندز، انتظار دارم به این ۷ فاکتور در فیلم مذکور پرداخته شود. اگر این عناصر خوب و کم ایراد پیاده شوند، میتوان امیدوار بود که فیلم موفقیت نسبی کسب کند.
آشوب
بی نظمی و هرج و مرج در دنیای بردرلندز حرف اول را میزند. نه فقط در پاندورا که بستر اصلی داستانهای این سری است، بلکه در تمامی کهکشان. اینجا قرار نیست کسی امنیت داشته باشد. سرت را بیهوا بالا بیاوری از دستش میدهی. فیلم باید در وهلهی اول این آشوب را بازسازی کند. نه فقط در ظاهر دنیایی که خلق میکند. بلکه در تمام ابعاد ستینگ. طراحی صحنه، لوکیشنها، شخصیتها و خط کلی داستان، باید روی این واقعیت پاندورا سوار باشد که اینجا جایی برای اشتباه کردن نیست.
این آشوب میتواند بستر یک روایت پر فراز و نشیب و هیجان انگیز باشد. حتی اگر کارگردان کمی جسورتر باشد میتواند در این دنیای بیقانون یک داستان کمدی-اکشن ابزورد و انتزاعی را روایت کند. هرچند سخت و پر ریسک به نظر میرسد، اما خب خیالپردازی که هزینهای ندارد.
اکشن
از فضایی اینچنینی، نمیشود انتظار اکشن پایین داشت. البته که آش زد و خورد هم نباید آنقدر شور شود که داستان و روایت فراموش شود. اما اکشن و زد و خورد حلقهی اتصال داستان با دنیای پر آشوب بردرلندز است. وانگهی، در آثار اینچنینی اکشن وظیفهی تنظیم ریتم و ضرباهنگ فیلم را هم بر عهده دارد. شاید بهترین نمونهی استفاده از اکشن برای جلو بردن داستان در سالهای اخیر «مد مکس: جادهی خشم» باشد. ترتیب و ترکیب سرعت و آرامش باید طوری باشد که مخاطب نه حوصلهاش سر برود و نه از حجم زیاد زد و خورد سر درد بگیرد.
بیشتر بخوانید:
- Borderlands 2 از زمان خودش جلوتر بود… خیلی جلوتر…
- کیت بلانشت در اقتباس سینمایی Borderlands بازی میکند؟
- کارگردان فیلم Borderlands مشخص شد
- نگاهی به Borderlands 3 – جستجو، تیراندازی و جنون
تکنولوژی
صحبت از مد مکس شد. فکر میکنم این نکته که بردرلندز تا چه حد شبیه و متاثر از فضای مد مکس است از کسی پوشیده نیست. به همین دلیل فیلم بردرلندز بعد از اکران به طور قطع با مد مکس از تمام ابعاد مقایسه میشود. بردرلندز برای اینکه بتواند از زیر سایهی این کلاسیک سینما خارج شود باید روی تفاوتهای این دو جهان بیشتر تاکید کند. اولین و بزرگترین تفاوت جهانهای بردرلندز و مد مکس، تکنولوژی است.
برخلاف مدمکس که در یک ستینگ زمینی و بدوی روایت میشود، بردرلندز داستان انسانهایی در آنسوی کیهان است که سالهاست از زمین هجرت کردهاند و در سیارهی دیگری دخل یکدیگر را میآورند. با الطبع انسانی که در عرض کیهان سفر کرده، تکنولوژیهای فوق پیشرفتهای دارد. از قابلیت تلهپورت و طی طریق تا انتقال خودآگاه پس از مرگ به بدن جدید. این فناوریها میتوانند بستر مناسبی برا ایجاد چالشها و گرههای داستانی منحصر به فرد باشند تا فیلم عمق بیشتری بگیرد و از آثار مشابه جدا شود.
ضمن اینکه خود این فناوری ابعاد مدرنتری به داستان میدهد و ابزار لازم برای خلق موقعیتهای به روز تر را در اختیار نویسندگان قرار میدهد. رویکردی که نویسندگان بازی هم در نسخهی اخیر بازی به خوبی دیدند و از آن استفاده کردند. ویلینهای اصلی بردرلندز ۳، دوقلوهای کالیپسو هستند که عامل اصلی به قدرت رسیدنشان، فالوئرهایشان در شبکههای اجتماعی ست.
تجارت اسلحه
سلاحها یکی از بزرگترین نقاط قوت سری بردرلندز محسوب میشوند. فکر نمیکنم هیچ گیمی به اندازهی بردرلندز تنوع سلاح داشته باشد. اصلی ترین درگیریهای داستان بین کمپانیهای مختلف برای سلطه بر بازار سلاح در کهکشان اتفاق میافتد. تاکید روی این نزاعها بهعنوان مافیاهای تجارت مرگ، خود میتواند بستر داستان سراییهای بیپایان باشد. از طرفی طراحی و پیادهسازی صحیح سلاحهای داخل بازی میتواند مخاطبان را تا حد زیادی از فیلم راضی کند. چه کسی بدش میآید سلاح محبوبش در بازیها را در فیلم دست شخصیت اصلی ببیند؟ آه...نال پوینتر زیبای من
شوخی و هجو
بردرلندز یکی از کمدیترین بازیهای تاریخ ویدیوگیم است. تمام پایههای این دنیا روی هجو بنا شده است. بازی در عین جدی، خشن و بیرحم بودن؛ با همهی موارد بالا، برخوردی هجو آلود دارد. از پیشرفت و تمدن بگیر تا مفهوم سنگین و پیچیدهای مانند مرگ. بردرلندز به هیچ چیز جدی نگاه نمیکند. بازی پر است از دیالوگهای پارودی و ارجاعهای متعدد به آثار دیگر در مدیومهای مختلف. از بازی تا ادبیات، از سینما تا تاریخ. بردرلندز قرار نیست با شما جدی رفتار کند.
پیادهسازی این درونمایه در یک فیلم سینمایی اکشن کار سادهای نیست. کما اینکه برخی از منتقدین از بالا رفتن حجم این شوخیها در نسخهی سوم بازی هم ناراضی بودند. نگه داشتن حد این مساله در موفقیت و مقبولیت فیلم تاثیر زیادی خواهد داشت. اینکه ما قرار است یک اکشن با دیالوگهای بعضا خندهدار ببینیم، یا یک اثر کاملا جدی، و یا یک فیلم که شوخیهایش سخیف و مایل به لودگی است، یا در بهترین حالت یک داستان جدی پر از ارجاعهای هوشمندانه و هجوآلود به دنیای واقعی؟ درآوردن آخری واقعا کار سختی است، ولی اگر اتفاق بیفتد، یک موفقیت بزرگ است.
شخصیتهای بازی
بازی پر است از شخصیتهای ریز و درشتی که پرداخت بسیار ظریفی دارند. علاوه بر متن استخواندار که پشتیبان کاراکترهاست، وویس اکتینگ یا صداگذاری شخصیتها هم به قدری قوی و زنده انجام شده که ضعف بزرگ بازی در انیمیشنها را کاملا پوشش داده است. شخصیتهایی که در بازی میبینیم خیلی ساده تعریف میشوند. مردخای، یک اسنایپر تنها که همدمش پرندهی غول پیکرش است. ریس، یک بیزنس من جوان که یک معاملهگری چرب زبان است. یا تینا کوچولو، مرگبارترین ۱۳ سالهی دنیا
این سادگی در تعریف، نشان دهندهی فکر قوی و عمیق پشت این طراحیهاست. چیزی که مخاطب دوست دارد روی پردهی نقرهای ببیند، این شخصیتها هستند با ابعادی که داخل بازی لمسشان کرده. ضمن اینکه با توجه به صدای زندهی شخصیتها داخل بازی، انتظار از بازیگران بسیار بالا میرود. اگر خوب نباشند، طرفداران بازی فیلم را پس خواهد زد.
Claptrap
اصلا بردرلندزی که کلپ ترپ نداشته باشد، بردرلندز نیست. CL4P-TP که همه Claptrap صدایش میکنند. یکی از اعصاب خرد کن ترین و در عین حال دوست داشتنی ترین رباتهای تاریخ ویدیوگیم است. اساس خلق کلپ ترپ هجو زوج رباتی R2D2 و C-3PO در مجموعهی استاروارز است. کلپ ترپ یک ربات سطل آشغال شکل متحرک (مثل R2D2) است که بدون وقفه در حال فک زدن است (مثل C-3PO). با این تفاوت که نه زبر و زرنگی و هوش R2 را دارد و نه خضوع و فروتنی C-3PO را.
یک به درد نخور از خود راضی که دائم با شما مثل بردهی شخصیاش رفتار میکند و همهی موفقیتهای شما را به نام خودش میزند. با همهی این اوصاف ولی همه چیز بدون او بیمزه میشود. خلق چنین شخصیتی واقعا کار دشواریست که در بردرلندز اتفاق افتاده. به نظرم حساسترین کار ایلای روث و تیمش در پروژهی بردرلندز پیادهسازی کلپ ترپ با آن مختصاتی که در بازی از او شناختیم است. درصد زیادی از طرفداران بازی که با سالن میروند تا بردرلندز را ببینند، منتظر شنیدن این جمله از کلپ ترپ هستند:
Aaaaaaaaaaaaaaaand........OPEN!
CL4P-TPبه جز اینها دنیای بردرلندز پر از المانهای متنوع است که دنیای غنی آن را ترسیم میکند. چیزهای مثل جادو، رباتها، حیات وحش منحصر به فرد و یا حتی سل شید و سر و شکل کمیک مانندش. اینها در کنار موسیقی بینظیر بازی فضایی را خلق کرده که شاید در نگاه اول شبیه به خیلی از بازیها، فیلمها و کمیکهایی باشد که دیدهایم و خواندهایم، اما تجربهی بردرلندز در دکان هیچ عطاری پیدا نمیشود. تجربهای که امیدواریم در فیلم هم جریان داشته باشد.
به طور کلی همانگونه که در ابتدای مطلب گفتم، ساختن یک فیلم موفق از یک بازی کار دشواری است. اینقدر دشوار که تقریبا هیچکس تا الان موفق به انجامش نشده است. مخصوصا که انگیزهی اصلی کمپانیها از ساخت فیلم بازیهای موفق، صرفا سود مالی و پر کردن جیبشان است، اما خب..آرزو بر جوانان عیب نیست. شاید این بار در بر یک پاشنهی دیگر بچرخد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
من بوردرلندز رو بازی کردم ولی اصلا نتونستم تحملش کنم
همه چی تو بازی خوب پیاده سازی شده ولی من با منطق اینکه هی باید اسلحه ات رو عوض کنی مشکل دارم.
یه کارگردان خوب و چند تا بازیگر خفن و یه بودجه ی توپ برا فیلم داشته باشه موفقیتش تقریبا تضمین شدست
یه چی تو مایه های mad max بسازن با چاشتی طنز و خشونت بیشتر !
جانی دپ رو هم بذارن نقش handsome jack
بفرمایید شاهکار اماده شد ^_^
خوراک تام هاردی نقش، ماسکم که داره
من کلا از تام هاردی خوشم نمیاد :|
بنظرم الکی گنده شده ! اکثر فیلماشو دیدم ولی از دید من به پای امثال جانی دپ یا جیم کری اصلا نمیرسه
به نظر من خود دیمین کلارک بهترین گزینهست برای این نقش...که البته بعیده بازی کنه. :((
بردرلندز جایگاه یه فیلم موفق شدنو داره
فقط کارگردانی خوب میخواد
چون بقیه چیزاش واقعا فراهمه
از شخصیت بگیر تا داستان و اتمسفر و تم منحصر به فرد