زندگی تسلای مخترع را در فیلم Tesla دنبال کنید
برای بسیاری، نام توماس ادیسون مترادف با انقلاب روشنایی در اواخر قرن نوزدهم میلادی است. در آن دوره بشریت به واسطه بسیاری از اختراعات او، با احساس تازهای از شگفتی و اکتشاف وارد قرن بیستم ...
برای بسیاری، نام توماس ادیسون مترادف با انقلاب روشنایی در اواخر قرن نوزدهم میلادی است. در آن دوره بشریت به واسطه بسیاری از اختراعات او، با احساس تازهای از شگفتی و اکتشاف وارد قرن بیستم میشد. اگرچه، همانطور که بارها و بارها ضمن بازخوانی تاریخ متوجه آن شدهایم، ادیسون تنها ذهن درخشان در خط مقدم تغییر نبود.
شاید نشنیده باشید، اما در آن دوره دو عقیده باعث شکل گیری جنگ لفظی و سیستمی بین دو دانشمند شده بود. در واقع این جنگ بر پایه دو تفکر جریان مستقیم و متناوب برق بین ادیسون و نیکولا تسلا بود. این دو نظریه، ادیسون و تسلا را رو دَر روی هم قرار داد تا اثبات کنند که کدام یک ایده کارآمدتری دارند.
اما نکته مهم این درگیری با نتیجه حاصل از آن تفاوت زیادی دارد، زیرا در حالی که ظاهراً تسلا پیروز این ماجرا شد، اما شهرت با ادیسون باقیماند و نیکولا تسلا از یادها ناپدید شد.
درحالی که امروزه ما با کار تسلا روزانه و در هر لحظه سرو کار داریم، اما خود او در زمان حیاتش حکم لئوناردو داوینچی مدرنی را داشت که زندگی و مردم هم عصرش با او خوب رفتار نکردند. نیکولا تسلا از طریق جریانهای متناوب خود، نیروگاه برق آبی در آبشار نیاگارا، سیم پیچ تسلا و روشنایی بیسیم را برای جهانیان به ارمغان آورده است.
و اما هرچه داستان ها و رازهای بشریت با گذشت زمان آشکارتر میشوند، به همین ترتیب نیاز به خلق تصویر سینمایی از دل تاریخ نیز برای عصر جدید بیشتر احساس میشود. نیکولا تسلا نیز یکی از افرادی است که باید زودتر از این ها سوژه یک فیلم قرار میگرفت، اما در نهایت در سال ۲۰۲۰ شاهد یک اثر بیوگرافی از او هستیم.
تسلا، به کارگردانی مایکل آلمریدا نگاهی به زندگی مخترع معروف نیکولا تسلا و روابط او با توماس ادیسون و آنی دختر جی پی مورگان و همچنین موفقیتهای او در زمینه انتقال انرژی برق دارد. ابتدا باید بگویم، تصور این که خیلیها میگویند تولید فیلم بیوگرافی کاری ساده است، از اساس اشتباه میباشد. لازم است بدانید ساخت فیلمهای زندگینامهای از همان اوایل شکلگیری صنعت سینما رواج یافت.
پس ساده گرفتن چنین آثاری از پایه خطاست. اما در مورد تسلا باید گفت که این فیلم از آن دست آثار بیوگرافی است که هم میخواهد اصول ژانرش را دگرگون کند و هم قصد ایجاد یک فضای هنری را دارد. نتیجه چنین رویکردی با سناریو فیلم همخوانی ندارد، بنابراین تسلا یک تلاش خلاقانه است که به هیچ وجه قانع کننده نمیشود.
مشکل عمده اثر برگرفته از فرم و فیلمنامه آن است، چرا که تسلا اطلاعات زیادی را به شکلی سلسله وار به بیننده میدهد، اما این فرمِ کار به جای نمایش یک اثر بلند سینمایی احساس ارائه یک پاورپوینت را به بیننده میدهد.
پیشرفت تسلا به گونهای است که وقتی به روایت آن نگاه میکنیم، ما را مجبور میکند تا تدوین و ساختار روایت را زیر سوال ببریم. اساساً شمایل فیلم خواسته به معنای داستان سرایی غیرمتعارف از یک مرد غیرمتعارف باشد، اما در این راستا هم کمآورده است.
اگر من بخواهم صادق باشم، باید بگویم فیلم آموزنده است، اما تسلا هرگز در نکته خاصی فرو نمیرود تا برای بیننده چیز برجستهای را خلق کند. برای مثال باید گفت: بسیاری از عناصر زندگی تسلا بر روی روایت فیلم پاشیده شده، اما آنچه در فیلم به آن ارجاع شده یا مورد بحث قرار گرفته، برای من بیننده ناشناخته است، چرا که فیلم هیچ توضیح یا زمینه سازی خاصی برای آن انجام نداده!
در نتیجه بیننده ناآشنا به زوایای پنهان زندگی نیکولا تسلا با فیلم هیچ ارتباطی برقرار نمیکند. راستش را بخواهید من خودم بارها برای تحقیق و درک بیشتر پیرامون حوادث فیلم آن را متوقف کردم و گوگل را باز کردم. خُب چنین نکته ای برای فیلمی بیگورافی اصلاً اتفاق خوبی نیست، زیرا ترک این فیلم آغازگر پرسش و تحقیقی است که باید در اثر به آن پرداخته میشد.
از منظر دیگر تسلا را میتوان یک مطالعه شخصیت دانست. اما چرا؟ چون فیلم بیشتر از پرداخت به نوع اختراعات تسلا، بر روی رفتار نگران کننده و وسواسی او تمرکز دارد. و در این زمینه ایتن هاک عملکرد آرام و تعمق آمیزی را در نقش نیکولا تسلا ارائه داده است.
هاک مانند نیکولا تسلا، نه تنها ذهن یک آرمانگرای نابغه را به خط مقدم این اثر وارد کرده، بلکه فیلمساز - بیسر و صدا ادعای فعلی جهان را مبنی بر اینکه تسلا نیز ممکن است اوتیسم داشته بوده باشد، با داستان فیلم ادغام کرده است.
برای مثال باید بگویم رفتار تسلا با بازی ایتن هاک هنگام مکالمه با دیگران، برخلاف اوقات عادی - باعث بروز کمبود مهارتهای اجتماعیاش میشود، در این صحنهها بین چشمان تسلا یک عقب نشینی خاص وجود دارد. اما این فقط چشم یا زبان گفتار نیست که به این درک اشاره میکند بلکه زبان بدن هاک نیز به این مضمون اشاره دارد. به نظر من شایستهترین نکته مثبت فیلم بازی ایتن هاک در نقش تسلا است و نمیتوان به راحتی از کنار اجرای او عبور کرد.
همچنین فیلم در خود اشاراتی به طرز تفکر کاپیتالیسم نیز دارد. در یک نقطه از فیلم، آنِ مورگان (دختر J.P. Morgan) به تسلا میگوید که ایدئالیسم نمیتواند در کنار سرمایهداری باشد. و یک حقیقت غمانگیز برای پذیرش این موضوع وجود دارد که میگوید موفقیت نیاز به تعادل در هر دو دارد. یک حقیقت ناراحت کنندهتر هم وجود دارد، وقتی که میفهمید تسلا سالهای پایانی زندگی خود را در فقر گذرانده است.
این مرد دارای قدرت مالی کمی بود، و همچنین سختی زیادی نیز در مسیر کاری اش کشید، اما بازهم اختراعات او برای نسل بشر باقی ماند، در حالی که یادی از او باقی نماند. یک مَثَل وجود دارد "مردی که می گوید به پول اهمیت نمیدهد، بازهم خود را از فقدان آن عذاب میدهد." این "فقدانِ پول" عذاب شاخص دوران حرفه کاری تسلا بوده است.
همانطور که از درون این فیلم پیشنهاد میشود، اگر کسی، یک همسر و یا یک دوست و مشاور خوب در تمام زندگی در کنارش داشته باشد، ممکن است زندگی متفاوت تری را تجربه کند. چیزی که نیکولا تسلا آن را درست و جدی تجربه نکرد. داشتن ایده با اجرای ایده یک چیز متفاوت است. اما برای موفقیت واقعی، باید درک درستی از ایدهآلهای مالی داشته باشید تا بتوانید موفقیتی در جهان پیدا کنید.
در این لحظات و با بیان این موضوعات لحن فیلم تسلا به گونهای است که انگار در حال گفت و گو مستقیم با عصر مدرن است، در واقع کارگردان با چنین گفتمانی ساختار روایت زندگی نامهای را میشکند و سعی میکند که فیلم با روایتی مستند گونه برای آینده کاربرد داشته باشد.
اگر از طرفداران نیکولا تسلا هستید یا میخواهید در مورد او اطلاعات بیشتری کسب کنید، باید بدانید حقایق زیادی در فیلم تسلا وجود دارد که باید بعد از تماشای اثر آن ها را کاملتر کنید. کاری که نویسنده و کارگردان مایکل آلمریدا با این فیلم انجام داده از جهاتی بسیار جاه طلبانه است.
اما خط فکری او اکثر لحظات با روح اثر جور در نمیآید. واضح است که فیلمساز سعی داشته طرف انسانی تسلا را نشان دهد - اما همانطور که گفتم برخی قسمتها خیلی زیاد از حد بیرون رفتند تا در داستان جا بگیرند.
راستش، من نسخه تسلا از نیکلاس هولت را در The Current War به نسخه ایتن هاک ترجیح میدهم، با این حال احساس میکنم در این فیلم چیزهای بیشتری در مورد تسلا آموختم. البته نظر من بیشتر ستایش نسبت به نیکلاس هولت بود تا انتقاد از ایتان هاک یا این فیلم. اما باید پذیرفت تسلا نوعی از فیلم بیوگرافی است که میتوانم بآ آن گارد مستقیم داشته باشم.
اما در نتیجه باید گفت: "تسلا" دارای یک جرقه است که هرگز مشتعل نمیشود. و یا بهتر است بگویم تسلا فیلم زندگینامهای است که سبک آن بسته به سلیقه شما، میتواند یک اتفاق جالب یا یک خطای فاحش باشد (من فیلم را خطای فاحش میدانم).
از نظر فنی، بازی آلمیریدا با تسلا بسیار متفاوت از بیوگرافیهای معمولی است که شما دیده اید. با این حال، آنچه هنوز مرا گیج میکند این است که آیا این همه در خدمت چیزی خوب بوده است یا نه، زیرا من هنوز کاملاً مطمئن نیستم که این فیلم از نظر داستان و تفسیر قصد انجام چه کاری را داشت.
حتی در لحظاتی تسلا این احساس را به بیننده میدهد که انگار شاهد پایاننامه تئاتر گونه یک دانشجو در رشته تاریخ است! ولی در پایان من آن را به افرادی توصیه میكنم كه صرفاً علاقه مندند روشی جدید برای تغییر ژانر بیوپیك (زندگینامهای) برای اهداف آموزشی (نه سرگرمی) ببینند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
میتونست خیلی بهتر از این ساخته بشه و فکر میکنم اگه روی یکی از بعدهای زندگی تسلا کار میشد فیلم جالبتری از آب درمیومد
من زیاد از این فیلم لذت نبردم.
خیلی میتونست بهتر باشه.
تفاوت هاش با بقیه آثار بیوگرافی مشخص بود ولی خب زیاد جالب نبود.
هدف فیلم مشخص نبود که میخواد چه چیزی رو نمایش بده یه لحظه دستاورد های تسلا یه لحظه صحبت ها و ... با ادیسون یه لحظه زندگی شخصی
درسته نمیشه برای هر کدوم یه فیلم جداگانه ساخت ولی میشد بیشتر و خصوصا بهتر به این مباحث داخل فیلم پرداخت.
بله این کیفیت موجوده