نقد فیلم Tenet – نولانیترین فیلم کریستوفر نولان
توجه: در این نقد هیچ اسپویلی وجود ندارد پس از ماهها تأخیر، تغییر و عدم اطمینان، سرانجام زمان آن فرا رسید که فیلم Tenet ساخته کریستوفر نولان در سراسر جهان دیده شود. از زمان بسته ...
توجه: در این نقد هیچ اسپویلی وجود ندارد
پس از ماهها تأخیر، تغییر و عدم اطمینان، سرانجام زمان آن فرا رسید که فیلم Tenet ساخته کریستوفر نولان در سراسر جهان دیده شود. از زمان بسته شدن اجباری سینماها به علت همهگیری ویروس کرونا در جهان، Tenet به عنوان اولین انتشار بزرگ استودیویی برای "نجات سینماها" انتخاب شد. اما سوال مهم این است؛ آیا این تریلر جاسوسی اکشن ارزش این میزان هیاهو را دارد یا نه؟
بازتولید متفاوت فیلمهای جیمز باند با یک ایده زمینهای دیوانه پیرامون فیزیک دانشگاهی، یازدهمین اثر نولان را به خطرناکترین و ریسکیترین کار او تاکنون تبدیل کرده است. تنت تا لبه لیوانش پُر است از استعارههای سینمای نولان. به نظر این فیلمساز بریتانیایی با تنت فیلمی را ارائه داده که ترکیبی از فضای جاسوسی جیمز باند، تلقین (Inception) و ذوب شدن ذِهن به سبک Memento است.
با تمام اوصاف، نویسنده سایت دیجیتال اسپای یعنی ایان ساندوِل طی یک مقاله تلاش داشته به سوالات مختلف بینندگان فیلم Tenet پاسخ دهد. قطعا لازم به ذکر نیست اما اگر فیلم جدید کریستوفر نولان را تا اتنها تماشا نکردهاید، از خواندن ادامه مقاله خودداری بفرمایید. حال اگر فیلم را دیدهاید و سوالات مختلفی در ذهنتان نقش بسته، در ادامه این مقاله با ما همراه باشید و بدانید که این مطلب کلا اسپویل فیلم است!
تماشاکنید: تنت به زبان ساده
تماشای نسخه باکیفیت از یوتیوب ویجیاتو
- کریستوفر نولان به انتقاد از فیلمهای ابرقهرمانی میپردازد
- شکست تجاری Tenet میتواند دلیلی بر مرگ همیشگی سینماها باشد؟
- یادداشت: چرا “Tenet” را دوست نداشتم؟
اگر بخواهم تنت نولان را در یک جمله کوتاه تفسیر کنم، باید بگویم: فیلم از نظر بصری استانداردهای گاهی چشمنواز سینمای نولان را دنبال میکند، و حتی ممکن است در مواردی از آنها پیشی بگیرد. اما تراکم داستانی آن به گونهای است که باید به توصیه یکی از شخصیتهای فیلم، سعی نکنید آن را درک کنید، بلکه باید آن را تنها احساس کنید.
تنت یک دستاورد سینمایی فکانداز، جاهطلبانه و جسورانه است که نقاط قوت کریستوفر نولان را در خود جای داده، اما فراموش نکنیم یک چنین اثر خاصی برای عالی خطاب شدن توسط بیننده عام بسیار پیچیده است. تنت نشان میدهد که هیچکس بهتر از کریستوفر نولان نمیتواند سینمای هوشمند، مهیج و بدیع را با سینمای بلاکباستری ترکیب کند، اما توجه به این نکته نیز مهم است که همیشه چنین ترکیبی نتیجه دلخواه را نمیدهد.
در بستر فُرم تنت یک فیلم ژانری سرحال است که با نمادهایی شبیه به جیمز باند گِره به سینمای علمی تخیلی خورده، در واقع فیلم از منظر فضاسازی بسیار شبیه به "Inception" است (یک فیلم سرقتی با چرخش علمی تخیلی) و با همان توضیحات مداوم علمی درون آن اثر.
تصور اصلی در اینجا این است که یک ماده معدنی نادر میتواند آنتروپی اشیا را معکوس کند. از نظر سینمایی این سوژه در حکم مکگافین فیلم عمل میکند و البته فهم آن برای بیننده عام نیز بسیار پیچیده است. حالا همین سوژه گیجکننده تبدیل به علتی میشود که میتواند باعث بروز جنگ جهانی سوم شود. اما سازمانی جاسوسی به نام تنت با پروتاگونیستهایش به دنبال حل این معما است.
به عنوان یک فیلم اکشن، "تنت" مانند یک جت جامبو غوغا میکند. در این میان سنگینی ابزارآلاتِ بزرگ، آن چیزی است که بیشتر به شما ضربه هیجانی میزند. کامیونها و کشتیها، توربینهای غول پیکر و هلیکوپتر، تودههای بتونی و بوئینگ 747 همه در التهابات این اثر ذوب شدهاند.
در نتیجه تنت یک فیلم به معنای واقعی کلمه سنگین است. هدایت عالی لحظات اکشن و مبارزات تنبهتن در تنت یک اتفاق نیکوست. همچنین به نحوه فیلمبرداری صحنههای اکشن نیز هیچ شکایت و ایرادی وارد نیست.
از زمان مشاهده راهرو چرخشی هتل در Inception، نولان و تیم بدلکاری او جسارت بیشتری پیدا کردهاند. بنابراین تنت پُر شده از صحنههای اکشن آدرنالینساز به سبک همان راهرو چرخشی. تنت یک بلاکباستر تمامعیار است که متکی به بدلکاریهای واقعی و تعقیب و گریزهای کُشنده است. همچنین از نظر بصری تنت بسیار حیرتانگیز است، فیلمبرداری با وضوح 70 میلیمتری توسط Hoyte van Hoytema یک لذت کامل برای دیدن است.
مانند سایر فیلمهای نولان، ترکیب صدا گاهی عالی و لحظهای پرخاشگرانه است، تا حدی که در صحنههای اکشن بیننده به جای تمرکز برتصویر، محو شنیدن صداسازیها میشود. البته چنین نکتهای همیشه چیز خوبی هم نیست.
خیلی از طرفداران سینمای نولان از همکاری نکردن هانس زیمر با او در تنت، نگران بودند. اما باید بگویم موسیقی متن لودویگ گورانسون برای تنت، به شکل ویژهای مطابق با استانداردهای هانس زیمر است. در واقع این یک موسیقی کلاسیک نولانی، برای مفهومی ترین اثر نولان است.
هرگونه بحث طولانی درباره طرح فیلم باید تا زمانی که افراد بیشتری آن را ندیدهاند، متوقف شود، اما فیلم مطمئناً از لحاظ بصری حماسی است.
اما مشکل فیلم تنت نیز در این جمله خلاصه میشود؛ تنت در حکم یک مکعب روبیک است که با حل شدن، چیزی بیش از پیچیدگی طراحی خاص خود نشان نمیدهد. نولان با این فیلم راه خود را در پیچ و خم تصورات پیچیده و ایدههای عجیبش گُم کرده است.
با گذشت سالها، کریستوفر نولان به طور فزایندهای به عنوان فیلمسازی شناخته شده که بین "یکی برای خودش" (The Prestige ، Inception ، Interstellar) و "یکی برای استودیوها" (بیخوابی، سهگانه شوالیه تاریکی، دانکرک) به صورت متناوب در حرکت بوده است. حالا به قول نولان تنت شخصیترین کار او تاکنون است. اما این جمله لزوماً تنت را منجر به بهترین فیلم او نکرده است.
مشکل فیلم نولان سرچشمه از پیچیدگی عجیب فیلمنامه آن میگیرد. وقتی شخصیتهای خود فیلم نمیتوانند کاملاً درک کنند چه چیزی در تنت در حال اتفاق افتادن است، از یک بیننده معمولی چه انتظاری میرود؟! داستان پُر پیچ و خمِ Tenet باعث میشود Inception در مقایسه با آن یک تریلر اکشن ساده به نظر برسد.
با تماشای فیلم متوجه میشوید درک بیشتر آنچه در Tenet اتفاق میافتد غیرممکن است. خود من بعد از تماشای فیلم دو روز است که در حال مطالعه قانون دوم ترمودینامیک و مباحث مربوط به پیکان زمانی هستم. (این اتلاف وقت بود) من در یک روز دو بار فیلم را تماشا کردم، به امید این که بازدید دوم به درک من کمک کند.
اما با تمام این اوصاف، مطمئن نیستم که بتوانم اتفاقات تنت را با جزئیات کامل برای شما توضیح دهم. برای مثال شما در درک معنای تنت، هم نیاز به وارونگی زمان دارید و هم ندارید. حتی اگر شما مانند یکی از شخصیتهای داخل فیلم فوق لیسانس فیزیک هم داشته باشید، به احتمال زیاد برای پیروی از طرح تنت بازهم تلاش خواهید کرد.
یکی دیگر از مشکلات فیلم غیرقابل درک بودن دیالوگها است. برای فیلمی پیچیده چون تنت، که در آن هر جمله و کلمه برای درک فریبکاریهای متراکم فیلم مهم است، عدم ارتباط با شخصیتهای فیلم، یک نکته منفی بزرگ در قصه پردازی محسوب میشود. در برههای از یک فیلم دو و نیم ساعته، باید بدانید که در آن چه خبر است. نیاز به شناختن مخاطرات و اهمیت دادن به چگونگی پیش آمدن یا نشدن شرایط مهم است. اما تنت نولان چنین چیزی ندارد و در لحظاتی خسته کننده میشود.
حداقل آثار قبلی نولان چون میان ستارهای و تلقین که به فضای تنت میخوردند و با مولفه زمان بازی میکردند، دارای یک هسته متحرک احساسی بودند. اما تنت به شدت فاقد چنین موضوع بزرگی در دل تعاملات خود است. برای مثال اولی ماهیت زمان را از طریق یک ادیسه فضایی و داستان پدر و کودکی کاوش میکند که برای بیننده جذاب است، و در دانکرک او از زمان استفاده میکند تا یک تجربه ناخن جویدن کاملاً هیجانی از پروسه نجات بسازد.
آنچه باعث شده نولان به عنوان یک کارگردان محبوب شناخته شود، این است که او به طرز منحصر به فردی دامنه فیلمهای پرفروش و پیچیده را مخلوط کرده، آنهم بدون از دست دادن هسته انسانی داستان هایش. این همان چیزی است که باعث میشود اثری مانند تلقین ارزش تعامل و دیده شدن را داشته باشد. چرا که برای شما مهم است این شخصیتها چه کسی هستند، کجا میروند و غیره.
اما نولان با تنت فیلمی پیچیده با ایدهای جالب ساخته که هیچ فرصتی برای توسعه ارزشمند شخصیت یا داستانی که عمق قابل توجهی داشته باشد ندارد.
خرید بهترین تلویزیونها از دیجیکالا
جان دیوید واشنگتن به معنای واقعی کلمه "قهرمان داستان" نامیده میشود (اسمی که هرگز به آن ارجاع نمیشود)، او قهرمانی سنتی است، زیرا به راحتی مایل است جان خود را فدای دیگران کند. اما این همه چیزی است که نقش او ارائه میدهد. در واقع تمام وقت این قهرمان صرف نجات جهان میشود و بیننده با او به عنوان یک انسان هویتدار ارتباط برقرار نمی کند.
رابرت پتینسون نیز یک شخصیت فرعی لذتبخش است، اما او نیز دارای یک هویت و شناسه شخصیتی درست نیست. هیچ چیز دیگری به غیر از مأموریت و رفت و برگشت خوبی که به یک دوستی محکم تبدیل میشود، برای این دو شخصیت وجود ندارد. شاید عمیقترین شخصیت تنت الیزابت دبیکی و قوس شخصیتی پیرامون او باشد. اما به معنی واقعی کلمه بازیها خوب است اما شخصیتها نه.
شاید صحنههای اکشن تنت از نظر هیجان و خلاقیت بینظیر باشد، واشنگتن، پتینسون و دبیکی همگی درخشان باشند و داستان آن چنان پیچیده و چالش برانگیز باشد که سالها در مورد آن بحث شود، اما هویت و احترام یک اثر برای بیننده مهمترین دارایی یک فیلم است. چیزی که تنت نولان خیلی آن را ندارد.
هیچ واقعیتی در مورد اینکه جناحهایی که در فیلم مشاهده میکنیم چه کسانی هستند یا اینکه چرا آنها به هر چیزی اهمیت میدهند، در تنت وجود ندارد. در واقع نولان با تنت به ما میگوید: "درِ مغز خود را بِبَند" و تنها به تصاویر تماشا کُن! همینُ بس. تنت بلندپروازانهترین پروژه کریستوفر نولان در سطح مفهومی است، اما او در جایی از مسیر تولید تنت فراموش کرده که برای چه کسی آن را میسازد.
بینندگان نمیتوانند دیالوگ های تنت را به طور کامل درک کنند و احتمالاً در تلاش برای درک طرح پیچیده آن نیز همین مشکل را دارند. اما این آزمونِ ریاضی فیزیک دشوار، یک اکشن مسحورکننده است که میتواند بیننده تنت را امیدوار کند. در مجموع این بینندگان هستند که باید تصمیم بگیرند آیا از معمای داستانی متراکمی که نولان برای گره گشایی برای آنها ایجاد کرده لذت میبرند یا خیر.
پیچیدگیهای فیلم جدید کریستوفر نولان واقعا زیاد است و اساسا مفاهیم موجود در آن به خودی خود هر فردی را گیج میکنند. در نهایت امیدواریم این مقاله از ایان ساندوِل تا حدی به درک و بینش بیشتر شما از وقایع تنت کمک کرده باشد.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
?دردو برشما دوستان مهربان و گرامی
، من این فیلم رو به درخواست دوست خوبم که از کاربران ویجیاتو هم هست تماشا کردم و ازم خواسته شد که دریافت از این را حاصل کنم:
بینش لازمه هرچیز است،
مطالب دوستان مطالعه شد،همه دوستان جامع توضیح دادند و صاحب علم بودند. و نتیجه حقیر اینست که فیلم کاملا روانو قابل فهم است ،دوستانی که به هر دلیل متوجه و اگاه فیلم نشدند،تلاشی کوچک کنند و علمشان را تا مباحث اراعه شده در این فیلم برسانند، وکافیست نگرششان رو عوض و با زاویه دید بهتر تماشا کنند، نگرش.
جالب بود،دقایقی از روزم را به خود گرفت..
✋توجه
اما نکته بنده فراتراز این فیلم هست،
هر انچه تا به امروز علم و تکنولوژی کسب کرده این جهان،وتا جایی که به تکامل برسد (10سال،100سال، 1000سال و... گذشته و اینده) هیچ است و
قطره ایست در دریا..
انسان فراتر ار از انسان است?
اخر فیلم ، اونی که در رو باز کرد و حتی تیر هم خورد ، نیل بود درسته؟
سلام. بعضی از دوستان سعی کردن از نظر علمی توضیح بدن. البته بعضی هم به استناد خود فیلم گفتن فقط حسش کنید.
در حقیقت توضیح علمی این فیلم چندان پیچیده نیست. میخوام تلاشمو بکنم که این تحلیل رو ساده بیان کنم.
اول : آنتروپی یعنی بی نظمی. یعنی فرض کنید توپی رو شوت میزنین، توپ از حالت سکون حرکت میکنه و از شما دور میشه. آنتروپی اون رو اگه بر عکس کنین، در واقع توپ به سمت شما میاد و شما توپ رو میگیرید. دقت کنید نگفتم شما مجدد توپ رو برعکس شوت میکنید. شما میگیرید.
چند تا مثال دیگه، سنگ رو پرتاب میکنید و برعکسش سنگ رو میگیرید. یا پاتونو میذارید تو چاله آب و برعکسش پاتونو از چاله آب بر میدارید.
دوم: مفهوم زمان.. برای موجودات سه بعدی یعنی ما، زمان همیشه یه مفهوم خطیه.. یعنی همیشه به سمت جلو حرکت میکنه. ما هرگز بر نمیگردم به زمانی که در گذشته داشتیم.
ولی اینجاست که نولان خلاقیت نشون میده و میگه با تلفیق زمان و آنتروپی میشه برگشت به گذشته.
این برگشت به این صورته که فرض کنید شما در زمان خودتون و با آنتروپی کل دنیا به سمت جلو حرکت میکنین. یعنی همین زندگی الان.
اون دستگاه تو فیلم فقط میتونه آنتروپی شما رو عکس کنه و در نتیجه شما بر عکس آنتروپی دنیا به سمت جلو میرید. خب واضحه که اگه از یه اتاق شیشه ای یه نفر با دو آنتروپی به خودس نگاه کنه، حس میکن طرف مقابل داره بر عکس حرکت میکنه و اگه کسی که معکوس شده این کار رو تا 2 هفته ادامه بده، میرسه به جایی که طرف مقابل دو هفته پیش بوده.
نکته اینجاست که اختلاف سن فرد عادی و معکوس شده در این مثال 4 هفته هست. یعنی فرد دو هفته رفته جلو و معکوس شده و دوباره با معکوس رفته جلو و رسیده اینجا. دقت کنید نمیگم برگشته. میگم با آنتروپی معکوس رفته جلو.
بنابر این دو تا نکته متصوره.
یک : اگه معکوس شدی برای برگشت به آنتروپی جهان، باید دوباره بری تو دستگاه.
دوم : وقتی معکوس میشی در یک جغرافیای مشخص، دو تا از خودت با زمان های مختلف وجود دارن. تو سکانس فرودگاه در واقع سه تا واشنگتن وجود داشت.
یکی میخواست برسه به مرکز پنتاگون که ببینه اونجا چیه، یکی میخواست الیزابت رو ببره تو دستگاه برای درمان و یکی داشت الیزابت درمان شده رو از فرودگاه خارج میکرد.
هر سه واشنگتن داشتن مسیر زمانی خودشون رو به سمت جلو میرفتن و سن ها شون متفاوت هست ولی در یه موقعیت جغرافیایی حضور دارن. بنابر این اگه در مسیر زمان خودشون به واشنگتن معکوس شده نگاه کنن میبینن که داره بر عکس حرکت میکنه.
برای درکش بهتر کافیه با یه خودکار یه خط مستقیم بکشین و خودکار رو از روی صفحه بر ندارین، از انتهای خط و با فاصله کم جهت رو 180 درجه برگردونین و موازی قبلیه خط رو ادامه بدین و دوباره معکوس کنین و موازی دو تا خط قبلی خط سوم رو ادامه بدین . تقریبا زیگزاگ.
بنابر این در این شکل جایی وجود داره که شما 3 تاخط رو میبینید. هر کدوم زمان متفاوت خودشون رو دارن ولی در یک برش.
امیدوارم کمک کرده باشم.
فک کنم نولان کلا عاشق مفهوم زمانه و کتاب تاریخچه زمان استیون هاکینگ هم از کتابهای مورد علاقه ش باشه.
چون تو اون کتاب هاکینیگ ذکر میکنه که زمان به 3 دلیل یک طرفه ست
1 - جنبه ترمودینامیک
2 - جنبه حافظه ی انسان
3 - جنبه کیهان شناسی (گسترش جهان با گذر زمان)
در مورد گزینه ی 1 که همین فیلم tenet رو ساخته
در مورد گزینه ی 2 هم که هممون فیلم memento رو به یاد داریم
احتمالا فیلم بعدیش تو این ژانر در موردگزینه 3 ساخته بشه.
فقط یک جمله به دوستان در مورد دیدگاه هایی که ارائه دادن
این فیلم پر از کد آقای نولان برای هدف خاصی ساخته شده
برای درک این موضوع ...لازمه
در این فیلم دنبال باور عامیانه فیلم نباشید
به دنبال ریشه ی علمی آن باشید .
بعضي از نظرات رو خوندم و واقعا شوكه شدم!!! بگذريم. چيزي كه جا افتاده در ديدگاه طرفداران سينماي نولان(كه خودم جزوشونم) و توي اين مقاله تا حدودي بهش اشاره شده اينه كه فيلمهاي قبلي نولان نه تنها لايه لايه بودن بلكه طوري ساخته شده بودن(و اين معجزه اين آدمه به نظرم) كه دوست داري باز نگاهش كني. خيلي فيلمهاي پيچيده ساخته شدن ولي همشون يه نقطه مشترك دارن: مايلي بعد از اينكه فيلم رو ديدي بري گوگل سرچ كني و ريويوو بخوني. من شخصا با فيلهماي قبلي نولان همچين حسي نداشتم. اتفاقا برعكس اصلا دوست نداشتم ريويو بخونم دوست داشتم فيلم رو چندين بار ببينم. فرمولمم اين بود، دو بار پشت سر هم و دو سه بار با اختلاف زماني چند ماهه فيلم رو ميديدم. اما اين فيلم نولان، با توجه به اينكه فوق ليسانس مكانيك هستم و عاشق فيزيك و توي ١٧ سالگي درك درستي از نسبيت عام انيشتين پيدا كردم، اصلا حس اينكه دوباره فيلم رو ببينم ندارم. حس بدي دارم. حس ميكنم فيلم اينتراستلار و اينسپشن به دهن نولان مزه كرده و رفته پيش فيزيكدانها و پرسيده از نظر تئوري هاي موجود چي از همه پيچيده تر ميتونه باشه. چند تا رو شنيده و بعضي هاشونو تفهميده و اينو فهميده و بعد نشسته فكر كرده كه خوب چطور ميتونم كاري كنم كه مخ مخاطب گيرپاچ كنه!!! اين فيلم ذاتا پيچيده نيست بلكه پيچيده شده انگار و اين منو اذيت ميكنه. به نظر من اين نولاني ترين فيلم نولان نبود. و به قول نويسنده اين مقاله واقعا نولان فراموش كرده انگار كه اصلا واسه چي داره فيلم ميسازه. اصلا بحث درك مفاهيم فيلم نيست. كساني كه ادعا ميكنن فيلم رو فهميدن ببخشيد واقعا مضحكه حرفاشون. يه استادي داشتيم حرف زيبايي زد توي دوره كارشناسيم. گفت شايد تو كل تاريخ بشر ١٠ نفر معني واقعي انتروپي رو درك نكرده باشن. به نظرم اين فيلم از مدار اينترتين و سرگرمي و همينطور از مدار يك فيلم علمي خارج شده. حتي الهام بخش هم نيست(مثل اينسپشن كه توصيه ميكنم حداقل ١٠ باز ببينينش. اگر فكر ميكنين فهميدين اشتباه ميكنين!!!! موضوع اصلا چيزي نيست كه توي فيلم ميبينيد. من بار ٥ يا ٦ ام تازه فهميدم چرا كلمه اينيپشن انتخاب شده براي اسم فيلم. اصلا موضوع يه چيز ديگست كه ميتونين توي دنياي واقعي ازش الهام بگيريد) اين فيلم فقط براي اينه كه نولان بگه عجب ادم خفنيم!!! همين.
خوب ببینید دوستان برخی یکم تند روی میکنن و میگن که اونایی که نفهمیدن برن تست هوش بدن این حرف شما اشتباهه چون به واقع این فیلم یک فیلمی بود گنگ و این رو در سایت های خارجی هم برید متوجه میشید و اصلا اصل فیلم هم بر این بوده ک سعی نکن حتما درک کنی فقط حس کن !! ولی من ی سری توضیحات بدم شاید خوب بود براتون
اینده دنیا به سمتی رسید که دیگ زندگی کردن رو به جلو سخت شد به دلیل انواع مشکلات پس باید زندگی برعکس بشه و رو به عقب !! ک ی دانشمندی این تکنولوژی رو ساخت ولی بدلایلی نخواست کسی اینکارو کنه چون یکسری پارادوکس وجود داره به هر حال که اگر گذشته رو نابود کنیم ( گذشته ی حال ن گذشته ی اینده در این قسمت ماجرا البته بطور کلی مشکلی نیس) خوب چطوری ما در اینده هستیم ؟ یکم جلوتر باز این رو توضیح میدم خدمتت بگم به هر حال هدف این بود که زمان برعکس بشه و در واقع ایندگان باید رو به عقب که برای خودشون به رو جلو محسوب میشه زندگی کنن --دوستان دقت کنید انتروپی یعنی بی نظمی و طبق فیزیک هر چه زمان به جلو بره بی نظمی بیشتر میشه مثلا یک جسم بیفته انتروپی ایجاد میشه حالا دقت کنید وقتی زمان رو به عقب حرکت کنه در واقع انتروپی کم میشه !!! و این در درک شما برای اشیا خوبه !! دوستان زمان سه حالت داره همین عادی ک الان هست ی مورد دیگر اینکه زمان سریع باشه که در واقع ما به اینده میریم مثلا اگر من بتوانم با سرعت نور یک هفته به فضا برم و بیام بر روی زمین صد سال گذشته !! حالت سوم این هس زمان کند حرکت کنه ک در واقع ما به سمت گذشته حرکت میکنیم !! حالا وقتی این زمان به سمت گذشته حرکت کنه و هر چه بیشتر در هم تنیده بشه به یک نقطه ای میرسه که نابودی ایجاد بشه یعنی دقت کنید من نباید به گذشته ی خودم برخوردی داشته باشم ( نباید پوست رو لمس کنم ) دوستان ی چیز جالبتر که من متوجه شدم قضیه همین سوالمون این بود ک اگر ایندگان گذشته رو نابود کنند چطور میشه خودشون در اینده باشن !!!! مثل اینکه نولان داره میگ : دو راه برای برگشت به گذشته وجود داره یکی اینکه زمان کند بشه یکی اینکه زمان وارونه بشه در اولی زمان کند میشه ولی رو به جلو هست دقت کنید در اینصورت ایندگانی نیست اگر گذشتگان نابود بشن ولی در صورت بالعکس شدن زمان در واقع چون جهان داره از سمت اینده به گذشته برمیگرده ولی برای ایندگان خودشون حرکت رو به جلو محسوب میشه در اینصورت کشتن افراد به ضرر ایندگان نیست این موضوع مهمیه !!! چون زمان گذشته رو به جلو حرکت نمیکنه کلا زمان داره وارونه حرکت میکنه حالا با هر سرعتی -- بعضیا میگن نیل چرا ماسک نزد در واقع نکته ی ماجرا اینه وارونگی زمان که با برعکس بودن انتروپی همراهه متفاوت هس با اینکه به گذشته برگردیم که زمان رو به جلو حرکت میکنه البته قبول داریم که زمان خیلی کند تر حرکت میکن در نهایت سعی کن حس کنی فیلمو -- دوستان خیلیا این فیلم براشون نامفهومه ولی قصه شون شبیه همون خیاط و پادشاه و لباس حلال زاده هاست ! با تشکر
به نظر من یه فیلم خوب از دنیای سینما فیلمیه که بتونه مخاطب رو به چالش بکشه . این فیلم این کار رو کرد. با خلق صحنه های جذاب و تخیلی مخاطب رو به چالش و فرو رفتن در داستان فیلم می کنه.
فیلم زیاد پیچیده نبود که اینقدر دوستان پیچیده اش کردید و بحث های فلسفی می کنید.
1- با توجه به سکانس اولیه که نقش اول میمیره با خوردن قرص و میره کما و بعد به دنیا باز میگردوننش و ... نشون میده که حتما یه تنت 2 ای هم است که تکمیل کننده سکانس های نامفهوم تنت 1 باشه.
2- نولان با خلق سکانس های علمی تخیلی که بر اساس فرضیات سفر در زمان و مشکلاتی که فرضا شاید برای ادم به وجود بیاد فیلم رو جلو برده و اینکه با کنار هم گذاشتن سکانس های ابتدایی تا حدود زیادی داستان فیلم رو می فهمید.
3- بعدشم برای به چالش کشیدن ذهن ها رفته سراغ همون داستان "اول مرغ بود یا تخم مرغ " که تهش میرسه به یه دایره که هی همینطوری میری جلو و به نقطه ی اولت میرسی.
با توجه به نحوه پایان بندی تنت قطعا دنباله داره بنابراین مشکل شخصیت پردازی وجود نداره این که ما اطلاعاتی از قهرمان نداریم و نمیدونیم کیه و از کجا اومده بخاطر ضعف شخصیت پردازی نولان نیست بلکه بخاطر اینه که داستان از وسط ماجرا شروع میشه و شخصیت واقعی قهرمان یجایی تو اینده و احتمالا تو تنت بعدی برای ما فاش میشه و خودش رو نشون میده.مشکل اصلی ضغف بازیگری واشنگتنه.انقدر ماست و ربات گونه فیلم و بازی کرد که من منتظر بودم اخر فیلم بفهمم اون ی ربات انسان نماست که هوش مصنوعی قوی داره و فرستادنش تا دنیا رو نجات بده و از دور کنترل میشه.البته الیزابت دبیکی و رابرت پتینسون نقششونو خوب ایفا کردن و در حد انتظار ظاهر شدن
نولان نمیخاد فیلمش یکبار دیده بشه اون میخاد مخاطبش چندین بار فیلمو تماشا کنه خود فیلم یک نمونه الگوریتم سفر در زمان هست اگه بار دوم ببینید متوجه میشید و بار سوم هم همینطور.اگه از آخر به اول هم ببینید بازم داستانش جذابه.حتی اگه راجب شخصیت هاش فکر هم کنی پازل های جدیدی به فیلم اضافه میشه که خودت باذهنت حلش میکنی مثلا پسر اون تاجر اسلحه جزو آیندگان هست و باز هم پارادوکس پدربزرگ! این فیلم علاقه مندان به فیزیک رو به وجد میاره!
حالا همه بحث های فیزیک که شده به کنار کاری با اونها ندارم ولی مثلا صحنه ای که با چهار تا کامیون و ماشین آتش نشانی میرن اطراف ماشین حمل که توسط پلیس اسکورت میشه چرا انقدر مبتدی ساخته شده. پلیسا همینجور صبر میکنن تک تک کامیونا بیان دورشون اونها هم اصلا متوجه خطر نمیشن به راهشون ادامه میدن. پلیس ایرانم اگه بود دو تا ماشین میومد کنارش میفهمید یه حرکتی میزد. چنتا ازین صحنه های مبتدی داشت که از همچین فیلمی بعید بود.
دیشب دیدم این فیلمو فوق العاده بود واونقدرها که تعریف منفی پشت فیلم بود که نامفهومه اصلا اینطور نبود درسته داستان کمی پیچیدس ولی کاملا قابل درکه اون منتقدین عزیزی که براشون هضم داستان مشکله یه تست آی کیو بدن احتمالا زیر 70 باشن .
نکشیمون باهوش
به نظرم فیلم جذابی بود...واقعیتش من زیاد سعی نکردم درکش کنم فقط سعی کردم از فیلم و پیچیدگی هاش هرچند نامفهوم لذت ببرم....یکی از دوستانم در مورد تنت میگفت یا ما خیلی کندذهنیم یا نولان خیلی نابغه ست یا هم ما کندذهنیم هم نولان نابغه ست به هر حال قضاوتش با شما...آثار نولان رو من خودم خیلی دوست دارم نمیدونم یه سبکیه، خاص برای من، لذت بخش، سبک روایت داستانشو دوست دارم و نقدی هم بر فیلم تنت ندارم اما از نگاه یک بیننده عام (خودم رو عرض میکنم) به نظرم آقای نولان اگه یکم بیشتر مراعات ذهن من مخاطب عام رو میکرد بهتر بود و از پیچیدگی های داستان تا حدی می کاست احتمالا لذتش چندین برابر هم میشد البته شاید خود کریسوفر نولان هم از قصد میخواسته این پیچیدگی ها وحود داشته باشه و شاید فکر میکرده این باعث جذاب تر شدن اثر میشه و یا شاید هم با اینکارش از ما میخواسته فیلم رو دفعات دیگر با دقت بیشتر تماشا کنیم به هر حال نمیشه فهمید در ذهن ایشون جی میگذره اما به نظرم کارگردان و نویسنده باهوشیه و احتمالا هیچوقت از ما نمیخواسته که در مسائل علمی پیچیده ای مثل تنت تفکر عمیق کنیم و شاید پاسخ ها همه در فیلم نهفته باشه به هر حال کسی نمیدونه اما من مطمئنم برخلاف دوستانی که دنبال تئوری های علمی رفتند کریستوفر نولان هیچوقت این فیلم رو برای عده ای خاص با فهم علمی نساخته و فارغ از پیچیدگی هاش برای همه ساخته شده لذا توصیه میکنم زیاد دنبال نظریات علمی نگردید و احتمالا در فیلم نکاتی نهفته ست که کسانی که شاید چندین بار تماشا میکنند این اثر رو متوجه بشند؛ در مجموع به نظرم فیلمی بود که میشد ازش لذت برد و تماشا کردنش رو به دوستانی که ندیدند توصیه میکنم
فیلم بسیار زیبایی بود و من خیلی از دیدنش لذت بردم و این تنها فیلم غیر آبکی بود که داخل این چند سال دیدم
کسانی از اورریتد بودن نولان میگن که از سینما اندازه یه سر سوزن چیزی نمیدونن. طرف تمام شناختش از مفهوم سینما چهارتا فیلم روشنفکر بازی اروپاییه که رو مانیتور لپ تاپ یا گوشیش دیده بعد برای ما تز میده.
نولان قطعا از بهترین کارگردان های نسل خودشه (اگه بهترین نباشه) و یکی از بهترین کارگردان های تاریخ سینما.
اسم چندتا کارگردان بیارید که مثل نولان حتی یه فیلم بد هم تو کارنامشون نیست (با سطح شناخت و سلیقتون کار ندارم و حقیقت برام ملاکه) اسم بیارید ... اسم زیر ده نفر رو فقط میتونید بیارید که نولان هم یکی از اون هاست بعد بازم بعد از شخصیت پردازی شاهکار سه گانه بتمن و استفادش از کهن الگو ها تو ژانری که کسی فکر نمیکرد اصلا بشه به اون شکل باز یه عده میگن شخصیت پردازی بلد نیست!!!!!
Kill me god
با شروعي مهیج ،تقریبا مبهم ؛ابتدا گفتم عه هنرپیشه چه خوش شانسه ! بعد مشخص شد که نجات اون ماجرایی دارد. زیاد به جزییات نمی پرداخت و هنوز برام نامشخص هست که چطور این پدیده انعکاس به وجود آمده اصلا محرک این پدیده و نحوه ی استارت(شروع به کار کردن یعنی یهویی منعکس بشی معلوم نبود).بعضی جاها به اکسیژن نیاز داری و در بعضی جاها نه!به نظر من فیلم سینمایی به هر حرکتی که در آن صورت میگیره باید دلیل منطقی داشته باشه(منطق بیننده را جذب کنه)!بایستی این فیلم ،مینی سریال می بود چون هنوز داستان تمام نشده.>
با این رفتاری که باهامون میشه انصافا حقشه همه نولان فن های واقعی کمپلت بحث های سایت های سینمایی داخلی رو تحریم کنن و یه سایت یه دست فقط مخصوص بررسی سینمای نولان و واسه طرفداراش ساخته بشه. حتی اگه یه چیز پرتعصب و مبتذلی مثل اسپایدی هم از آب دربیاد هم باز اشکال نداره حداقلش اینه که مال خودمونه و دیگه اراجیف هیتر های افراطی رو نمیخونیم. اونور که صدای انتقاد های همه رو هم خفه میکنن خبر گذاشته درباره انتقاد تند نولان از اچ بی او مکس طرف برگشته کاملا منطقی از ایستادگی درست و مردونه نولان برای نجات سینما در مقابل امثال دایناسور سینما و اون یکی کارگردانه که یه زمانی خوب بود ولی دیگه نیست دفاع کرده که جفتشون هم اتفاقا از نابودی سینما و نیاز به نجاتش دم میزنند بعد برای نتفلیکس فیلم میسازن! یکیشون گفته مگه از استریم پخش شه از هنرش کم میشه؟! عزیز من تو به نقاشی نمیگی گالری ولی به فیلم میگی سینما. صددرصد اهمیت داره فیلم کجا پخش میشه. نتفلیکس هم سینما نیست. یه عده هم یه لفظ "بلاک باستر" رو یاد گرفتن میخوان باهاش بزنن تو سر فیلم های نولان. بلاک باستر یا غیر بلاک باستر فیلم نولان خدمت بزرگتری به سینما بوده تا فیلم اون بابابزرگی که دیپ فیک های یوتیوب از جلوه های ویژه گرون فیلم تلویزیونیش بهترن. همون جلوه ای که کلی پول بابتش هدر رفت و جالبه که فن بوی هاش دارن از تصمیم منطقی استودیو ها واسه تأمین نکردن بودجش (که کاملا درست بوده) واسه مظلوم نمایی استفاده میکنن!!! باید تحریم کنیم اینجوری نمیشه
فیلم را الان دیده ام به نظر من شاهکار دیگری از نولان است و بعدها راجع به این فیلم بسیار بحث خواهد شد اصلا این ایده معکوس زمان دیوانه کننده و صحنه های اجرای معکوس دیوانه کننده تر
تو شاهکاری کریستوفر
خداییش نمیشه خلاقیت نولان رو تحسین نکرد
این بشر ذهن اورژینالی داره
اصلا همین که یه فیلم بتونه اینقدر جدل ایجاد کنه و بیننده کنجکاو رو مجبور به دیدن چندباره و تحقیق درباره موضوعات فیلم بکنه یعنی کار خودشو کرده. به نظر من یکی از بهترین ساخته های نولان بود که بعدها تبدیل به یک اثر مرجع تواین ژانر میشه. در مورد ایراد شخصیت پردازی هم به نظرم کاملا تعمدی از سوی نولان موضوع فیلم در کنار محتوای بصریش نسبت به شخصیت ها و کلا درام فیلم چربش داشت و این کار رو بیشتر برای مخاطب خاص خودش ساخته بود تا مخاطب عام. من که به شخصه دیدن دوباره یک فیلم برام سخته از دیدن دوباره این فیلم به شدت لذت بردم
ایرادات و انتقادات برخی منتقدین و کاربران در ایران به نولان و تنت :
.
فیلم شخصیت پردازی نداشت
.
فیلم احساسی نبود
.
فیلم اکشن نداشت و اگه داشت ضعیف بود
.
فیلم خیلی پیچیده و نامفهوم بود
.
فیلم اصلا علمی و دانش بنیان نبود
.
فیلم رو دیدم نفهمیدم ، واقعا افتضاح
.
فیلم رو نصف دیدم حوصله م سر رفت ، خیلی بد
.
فیلم رو اصلا ندیدم احتمالا مزخرف
.
مخلص کلام : نولان تو نمیدونی چی ساختی ما میدونیم تو چی ساختی ... و امید است با اندوخته های ما به رستگاری برسی ،،، آمین
نقد منک هم سایت همسایه رفته اونجا هم باز این جماعت دارن از مال نولان بالا میرن. نمیدونم چه مرگشونه
چه اسطوره ایه این نولان انصافا
شیر مادر حلالش
تو این 50 سالی که از خدا عمر گرفته چندتا از فیلم های فوق محبوب میلیون ها نفر رو در جهان ساخته و هنوزم به کارش ادامه میده
تنت هم شاهکار دیگری بود در کارنامه این بزرگ مرد
بنظر من چند تا باگ داشت فیلم اگه کسی راهنمایی کنه ممنون میشم:
یکی از قوانین فیلم این بود کسانی که از آینده به حال میومدند باید از ماسک اکسیژن استفاده میکردند در حالیکه الیزابت در بخش آخر فیلم وقتی که میاد تو کشتی و کنت و میکشه از آینده اومده بود ولی ماسک استفاده نمیکرد و قسمت پایینی فیلم که پریا رو تو ماشین میاد واشینگتن بکشه اینطور که معلوم بود از آینده اومده بود و باز ماسک نزده بود و اگر از آینده نیومده بود چطور همان لحظه که تماس گرفت الیزابت این متوجه شد؟!
داداش اگه جهت خودت رو عوض کنی باعث میشه که دیگه نیازی به اکسیژن نداشته باشی
مث اون زمانی که خودش در آینده تو فرودگاه جهتشو بعد دعوا با خودش عوض میکنه و میخواد از دست نیل فرار کنه و نیل ماسکشو میکشه ولی مشکلی براش پیش نمیاد
مورد اول به شرطیکه که کسی که از آینده میاد گذشته معکوس شده باشه
اگه با اون دستگاه بخصوص برگرده عقب و بعد با یکی دیگه از اون دستگاه ها خودش رو به حالت عادی برگردونه دیگه ماسک نمیخواد.
چه قدر نقدتون مبتدانیه و بد هست . غرق در یه داستان پر پیچ و خمه نولان که نه هدفی داشت نه میشد ازش نتیجه ای گرفت . فیلم رو به شدت هایپ کردید
فیلم خوبی بود
ولی از اون دسته فیلم هایی بود که مخاطب خاص خودشو داره
برای مثال کسی که بیشتر فیلمایی که میبینه فیلمای درام هست طبیعتا نمیتونه با این فیلم به خوبی ارتباط برقرار کنه
یکی از دلایلی که باعث شد فیلم مثل کارای قبلی نولان نشه به نظرم شخصیت پردازی ضعیف بود
مثلا دیوید واشنگتون اصلا خانوادش کیه ، چجوری وارد این کار شده
یا مثلا سکانس اخر که میخواست با نیل خداحافظی کنه تقریبا میخواست گریه کنه ولی به رابطه ی دوستی بین اونا خیلی کم بها داده شده بود
و همچنین آشنایی کم بیننده با موضوع داستان
برای مثال اگه ما به فیلم inception نگاه کنیم
کاب (دیکاپریو) وقتی میخواست آدرین (پیج) رو بیاره تو گروهشون
به طور کامل نحوه کارو بهش توضیح داد و اونو تو چند تا از خواب ها برد
و همین اموزش کاب به ادرین باعث میشد بیننده بیشتر با ایده داستان ارتباط برقرار کنه ولی تو تنت همچینی چیزی نبود
و همونطور که تو نقد گفتین نولان فراموش کرده بود که داره برای بیننده فیلم میسازه
در کل فیلم خوبی بود ولی ایده داستان پتانسیل پتانسیل بیشتری داشت
در کل فیلم خوبی بود
اما اگه خیلی علمی بهش نگاه کنیم یه ایراد بزرگی داشت که نولان بهش دقت نکرده بود. ما میدونیم که نور یا به اصطلاح همون فوتون ها که خاصیت دوگانه دارند (که اینجا وقت نمیشه خیلی در موردش توضیح داد) سرعت مشخصی دارن و به این معنا هست که حداقل با توجه به علم امروزمون جهت دارن. خب نکتش همینجاست که اگر شما معکوس بشین و قدم در دنیای معمولی بذارین از دید شما دیگه اجسام پرتو های نور رو باز تاب نمیدن ،بلکه جهت نور معکوس شده و پرتوها از محیط جذب اجسام شده و در نهایت همه به سمت منشا نور (مثلا خورشید) بر میگردن. پس شما که معکوس شدین عملا هیچی رو نمیتونین ببینین مگر اینکه مثلا یه منبع نور معکوس شده هم با خودتون ببرید. بعدشم تازه ما نمیدونیم که اگه پرتوهای نور برعکس شده به اجسام معمولی بخوره چه اتفاقی ممکنه بیفته ...
عزیزجان اینکه نور خاصیت موجی-ذره ای داره چه ربطی به موضوعی که طرح کردید داره؟ اگه رفتار موجی مد نظرتونه که اصلا مرتبط با موضوع نیست اگه رفتار ذره ای مدنظرتونه که هیچ فرقی بین ذره نور با اجسام دیگه نیست
بله حق با شماست در جهت معکوس نور از سمت جسم به سمت خورشید برمیگرده و این یعنی جهت بازتابش تغییر کرده نه اینکه خود جسم نور تولید کرده باشه! و این نوری که از جسم داره به خورشید بازتاب میشه از کجا اومده؟ از چشم شخصی که معکوس شده یعنی فرد جسم رو درک کرده! درواقع نور از چشم شخص به جسم تابش و از جسم به خورشید بازتابش داشته!
برای بار سوم هم امروز دیدمش
فیلم قطعا یه شاهکاره. نوشتن همچین فیلمی و ساختش قطعا کار هر کسی نیست همونطور که ساخت اینتراستلار و اینسپشن کار هر کسی نبود و همونطور که تبدیل پدیده ای مثل بتمن در ژانر ابرقهرمانی که زمان خودش کسی جدی نمیگرفت به یه شاهکار حماسی و قابل لمس سینمایی کار هر کسی نبود. همونطور که هر کسی نمیتونه تو سی سالگی فیلمی مثل ممنتو بسازه.
تنت هم به مرور زمان بعد از اینکه توسط مخاطب ها درک بشه به جایگاه خودش میرسه و طرفدارهای خودش رو خواهد داشت درست مثل پرستیژ. امکان نداره از این به بعد کسی چنین فیلم با چنین اکشنی بسازه و اسم تنت نولان نیاد.
امتیاز پایین فیلم در imdb هم بخش قابل توجهش بخاطر مشکلی هست که صدای فیلم داشته و برخی ها گفتن حتی میکس صدای فیلم در سینماهای مختلف باهم تفاوت داشته و تو بعضی سالن ها خیلی بلند بوده و بعضی جاها نرمال وگرنه قطعا امتیاز این فیلم هم باید بالای 8 باشه البته از عزیزانی که هنوز موضوع ساده ای مثل اینکه کی اول فیلم پروتاگونیست رو نجات میده رو نفمیدن نمیشه انتظار درک داشت.
یکی بگه چرا نشون نداد اون اول فیلم که تو اکراینن یه نفر معکوس شده میاد جون قهرمان داستان و نجات میده ولی نشون نداد کار کی بوده؟
نیل
نشون داد آخر فیلم کنار کوله نیل همون بند و نشانی رو میبینیم که نجات دهنده اول فیلم داشت
فیلم قشنگ و در عین حال متفاوتی بود مثل تموم فیلمهای نولان بود ولی سرتا پا تناقض بود...
برخلاف میان ستاره ای که به زور هم نمیشد یه تناقض با فیزیک رو توش پیدا کرد این فیلم سر تا پاش نقض قوانین نسبیت بود!!!
میشه یه چنتا از تناقضاتشو بگی؟؟
آقا مهدی خود نولان بخاطر همون میان ستاره ای رفته تو رشته فیزیک تحصیل کرده بعلاوه هم توی اون فیلم و هم این فیلم مشاورش در مباحث فیزیکی مطروحه کیپ تورن فیزیکدان سرشناس آمریکایی برنده جایزه نوبل فیزیک 2017 و شاگرد جان ویلر ( تئوری ازمایش گزینش تاخیری جان ویلر هم که تو دنیا ترکونده و یجورایی هم راستای نظریه عدم قطعیت هایزنبرگ هست ) بوده!
اینکه خیلی از مباحث هضمش سنگین باشه قبول ولی اینکه بگی "سراپا" تناقضه خیلی جرئت میخواد!
همون میان ستاره ای رفتن به فرابعد و نشون دادن ماهیت فیزیکیش خیلی توش بحثه و هیچکس نمیتونه نه رد و نه تصورش کنه و فقط یجورایی پذیرفته شده، tenet هم همون پیچیدگی ها رو داره ولی چون هنوز درموردش بحث نشده شما اینو تناقض میبینی ولی میان ستاره ای رو پذیرفته شده!
والا گفتن تناقض هاش خیلی حوصله میخواست ولی خوب بهشون اشاره میکنم:
1-عملا در چند جای فیلم میبیند که طرف به گذشته سفر میکنه یا زمان رو به عقب میبره که این عملا غیر ممکنه چون توی همین میان ستاره ای که اتفاقا طبق ساخته همین کارگردان هم هست بهش اشاره میکنه که زمان یک عامل نسبی هست یعنی فقط مقدارش میتونه نسبت به فضا،مکان تغییر پیدا کنه که یعنی بزرکتر(سریع تر)یا کوچکتر(کندتر) بشه و عملا منفی شدنش حداقل در دنیای عادی و قوانین فیزیکی که ما میشناسیم غیر ممکنه...!!
البته یه جا توی نظریه نسبیت خاص گفته شده یک فرد فقط زمانی میتونه به زمان منفی برسه که بتونه به سرعت بالاتر نور برسه که البته توی همین نطریه اعلام شده که این غیر ممکنه چون عملا برای ماده رسیدن به سرعت نور(نه حتی بالاتر)غیر ممکنه و حتی اگه یه ماده بتونه به اون سرعت برسه درست در لحظه ای که به سرعت نور میرسه اینقدر نسبت به مکان کش میاد که از هم متلاشی و به ذرات ریز سازندش تجزیه میشه(یا طبق برخی نظریه ها عملا تبدیل به انرژی میشه چون هیچ راهی نداره که ماده بتونه به سرعت نور برسه)!!...
2-در برخی از صحنه ها می بینید که طرف خودش رو در یک زمان میبینه که این صحنه زیاده ولی بازرترینتش همون صحنه آخر فیلمه که زنه خودش رو میبینه ولی یک نکته از نظریه نسبیت دوباره همینجا میگه که ماده(یا پاد ماده)انرژی(یا پاد انرژی) در طبیعت به مقدار کاملا ثابتی هستند یعنی فقط میتونند به نسبت خاصی به یکدیگه تبدیل بشند ولی هرگز کم یا زیاد نمیشند ولی توی این فیلم وجود دو فرد در یک زمان(و عدم حذف همون فرد در جای دیگه از از زمان اگه بخوایم زمان رو به عنوان بعد چهارم محور زمان مکان در نظر بگیریم)باعث میشه یک متغییر در یک آن در دو نقطه وجود داشته باشه که یعنی همینطور که گفتم غیر ممکنه!!!
البته یه جای فیلم اشاره میکنه که به هیچ وجه به خودت نخور چون نابود میشی(مگه کشکه:دی) که میخواد به طور ضمنی به همین تناقض اشاره کنه!!
البته برخی بگن پس چرا توی میان ستاره ای وقتی کوپر از کرم چاله عبور میکنه با برند دست میده نکته اونجاست که اولا اونجا حضور فیزیکی نداره و ثانیا اونجا بالکه که عملا این مکان در دنیای که ما انسانها میشناسیم وجود نداره ،درکش یه کم مشکله ولی یعنی بالک عملا بعد دیگه ای از فضا، زمانه که هیچ جای این دنیای سه بعدی نیست(و در اون زمان و مکان مفهوم خودشون رو به این چیزی که ما میشناسیم از دست میدن)!!
3-اگه توی این فیلم میشه به گذشته سفر کنی(دقت کنید اون الگوریتم از چند نسل بعد از ما اومده پس یعنی از آینده بسیار دور و یا آیندگان برای شخصیت منفی وسایل میفرستادند و یا شخصیت های اصلی داشتند توی زمانها گذشته و حال برای خودشون گشت و گذار میکردند)پس کسانی که اون میخوان میتونند به راحتی به گذشته سفر کنند و درست همونجا توی اون بیابون یا هر جای دیگه اونها رو خفت کنند و الگوریتم رو ازشون بگیرند یا نه اصلا برگردن به دو ساعت قبل از اینکه دانشمندشون الگوریتم رو فرستاده و ازش بگیرند واینقدر خودشون رو اذیت نکنند!!!
یا اصلا خود دانشمنده برگرده اول تولد خودش و به خودش حکم کنه رشته ش رو به آشپزی تغییر بده که دیگه اینقدر خودش و دنیا رو اذیت نکنه:دی
اصلا به خاطر همینه که میگم عملا سفر به گذشته غیر ممکنه(انیشتن هم توی نظریه نسبیت میخواست به طور ضمنی به همین اشاره کنه)چون اونجا تازه اول تناقض هاست و فیزیک و زمان و مکان اصولا مفهوم خوشون رو نسبت به چیزی که تا حالا ما درکشون میکردم از دست میدن!!!
یه خورده زیاد شد:دی
حرفات خیلی زیاد بودن حال ندارم بخوام در رابطه با همشون صحبت کنم و البته در مورد خیلیاش علم کافی ندارم همونطور که شما هم ندارید بلکه یک سری اطلاعات سطحی دارید و قطعا قدم در دنیای معادلات و آزمایش نذاشتید و شاید خیلیاشون حاصل برداشت اشتباه شما باشه، به هرحال بنده بین پذیرفتن دانش شما با یک فیزیکدان برنده جایزه نوبل ترجیح میدم طرف فیزیکدان رو بگیرم با کمال پوزش!
درخصوص علمی بودن فیلم عرض کنم خدمتتون که فیلم بر اساس یک "نظریه" هست نه اینکه "اصل" علمی باشه و کارگردان داره میگه با "فرض" اینکه بشه در زمان و در جهت کاهش آنتروپی (که امکان کاهش آنتروپی در آزمایش گزینش تاخیری جان ویلر اثبات شده و اونجا میبینیم که الکترون از آینده خودش مطلع شده و گذشته اش رو تغییر میده!) حرکت کنیم چه اتفاقاتی ممکنه بیفته و حالا اون رو در قالب یک فیلم عرضه میکنه!
درخصوص امکان سفر در زمان هم عرض کنم که شاید نشه گفت سفر در زمان ممکنه (که 99% هم ممکن نیست) ولی امروزه تونستن اکترون رو در دستگاه های شتاب دهنده در کسری از هزارم ثانیه در زمان عقب ببرن و این نیست که اصلا نشه! اینم عرض کنم خدمتتون که بحث کاهش آنتروپی و سفر در زمان تفاوت هایی با هم دارن!
اگه بناست یک فیلم علمی تخیلی رو با اصول قابل قبول زندگی روزمره و قابل درک خودمون مقایسه کنیم که همه فیلم های این ژانر رو باید متناقض درنظر بگیریم، چه بسا تولد معکوس بنجامین باتن چنین بازخوردهایی نداشت! البته همون میان ستاره ای هم خیلی ناهمخوانی با اصول امروزه قابل درک ما از فیزیک داشت ولی در تئوری و با اثبات فیزیکی هرچند تا حالا اتفاق نیفتاده ولی روی کاغذ قابل بحث و اثباته
درمورد شماره 2 حرفتون باید بگم وقتی شخصیت آینده به گذشته برمیگرده در واقع آینده ی خودش رو در گذشته رقم میزنه و همین باعث ایجاد تغییر میشه در واقع آینده ای دیگه بغیر از اینی که در گذشته هست وجود نداره که بخواید بحث پایستار بودن ماده رو زیر سوال ببره (البته بازم میگم با فرض اینکه تئوری رو بعنوان فرض قبول کنیم و میدونم تا الان کسی در زمان معکوس نشده در حالت طبیعی)
درخصوص ارجاعتون به میان ستاره ای هم در حرفاتون تناقض دیده میشه، شما وقتی تو حرفاتون زمان رو بعد چهارم میدونید پس چرا میگید دنیای 3بعدی؟ و این نشون میده که روی بحث اشرافی ندارید و منم در این خصوص اطلاعاتی ندارم و اظهار نظر نمیکنم
آخر حرفاتون هم با صحبتایی که کردید پارادوکس پدربزرگ رو پیش کشیدید و بطور جالبی جوابی بر پارادوکس دادید که بنظرم باید در جامعه جهانی مطرحش کنید بعنوان اولین کسی که به یک پارادوکس جواب داده:))))
خلاصه که دوست عزیز اینطوریم نبوده که بخوان از رو معده حرفی زده باشن و فیلمی ساخته باشن، بازهم میگم با دانش سطحی یا بعبارت دقیق تر اطلاعات عمومی خودمون سعی نکنیم چیزی رو که نمیدونیم رد کنیم!
والا منم حوصله بحث های بیخود از این نظیر رو ندارم چون نصف تئوری هایی که من گفتم هم از لحاظ تجربی ثابت نشده وفقط روی کاغذه ولی خوب به چند ایراد که به حرفهای من گرفتین اشاره میکنم:
1-اون که شما گفتید تنوستند به عقب برگردونند الکترونه نه ماده خالص و هیچ بویی ازماده نبرده چون همینطوریش هم داره با سرعت نور حول هسته اتم میگرده(البته این هم کاملا فرضی هست و تا اونجا که من میدونم هیچ کس یک الکترون رو به چشم ندیده بلکه فقط اثر محیطیش رو درک کردند)..بحث من سر ماده بود نه جزئی از ماده که عملا هیچ خاصیتی نسبت به ماده نداره!!
2-در قسمت دوم ایرادتون من دقیقا نگرفتم چی میگید ولی بحث من سر ثابت بودن ماده در زمان هست و چیزی که من از این فیلم فهمیدم اینه که شما در یک آن نه دو عدد بلکه هزاران عدد از خودتون رو میتونید در آن واحد در یک زمان به هم برسونید توی یکی از صحنه های درگیری عملا سه نفر از شخصیت اصلی توی محیط بودند که با هم درگیر بودند دو عدد در به صورت انتروپی معمول و یا به قول خودمون در زمان حال و یک عدد در حالت انتروپی معکوس شده..اصلا همین که طرف میگه به خودت نخور که نابود میشی دقیقا از همین نشئت میگیره که نتونستند دلیل و راه حلی براش پیدا کنند!!
3-من اونجا نگفتم دنیای چهار بعدی بلکه گفتم زمان رو هم به عنوان یک متغییر که برای ما قابل تغییر هست رو به عنوان عامل چهارم در نظر بگیریم(یه جورایی به محور xyz اضافه ش کنیم که درک مفهمویش راحت تر باشه)
4-محض اطلاعتون باید عرض کنم که فهمیده باشین کل فیلم بر اساس این هست که فیلم منطق پارادوکس پدر بزرگ رو به عنوان حقیقت واقعی در نظر گرفته که با تغییر گذشته هر فرد میشه آینده اون رو هم عوض کرد وگرنه اصلا چه دلیلی داشت اونها تا این حد بخوان انسانهای نسل قبل از خودشون رو نابود کنند وقتی قرار نیست توی سرنوشت خودشون تاثیر داشته باشه!!!!...و البته به راحتی هم با استفاده از همون ماشین قابل اثباته اونم اینه که طرف برگرده به روز قبل و خودش رو توی همون لحظه بکشه ببینه خودش هم نیست میشه یا نه..اگه شد که هیچ وگرنه خوب قانون نقض میشه!!!...این رو که شما هم دیدین شخصیت ها چندین بار به عقب برگشتند و غیر قابل انکاره!!
البته همین هم توی چند حالت باگ شدید داره، آیندگان چطور انتظار داشتند با نابودی انسانهای اولیه زمین و کلا جهان و اثرات اونها روش رو نجات بدند ولی خود اونها با از بین رفتن اجدادشون تغییری توی سرنوشتشون ایجاد نشه(نابود نشن)..هیچ جوره این رو نتونستم درک کنم!!!
چون یا ما در دنیاهای موازی زندگی میکنیم یا نه، یا سرنوشت گذشتگان بر ما اثر داره یا نه نداره، دیگه دل بخواهی که نیست که یه خورده تاثیر داشته باشه و یه خورده نه!!!!
از توضیحاتت لذت بردم
به نظرم مشکل بعضی از دوستان با نقد این فیلم این هستش که نولان و فیلمش رو در حد وحی منزل و حتی خیلی ساده تر در حد یه کتاب علمی یه اصل علمی ثابت شده بالا بردن
البته فرهنگ ما اینطور شکل گرفته که هیچ چیز رو در اندازه های واقعی خودش نمی بینیم اطراف، اشخاص و واقعیت ها یا کاملا برای ما مقدس هستند یا کاملا شیطانی و اهریمنی انگار نمی توانیم به هر چیز در حد و اندازه ی خودش ارزش بدهیم.
فیلم یک فیلم علمی و تخیلی هست از دیدنش لذت ببرید دنبال دلیل و منطق علمی و اصولی برای جزئیات فیلم نگردید و همانطوری که این فیلم از تخیلات نویسنده نشات گرفته شما هم سعی کنید با تخیلاتتان جواب هایی برای علت های اتفاق افتاده در فیلم پیدا کنید و از دیدن آن لذت ببرید
خود نولان هم گمان نمی کنم ادعایی برای دلیل و مدرک آوردن برای این دلایل و اتفاقات فیلمش داشته باشد چه رسد به ما.
فیلم تخیلی هست دوستان تخیلییییییییییییییییی
یعنی به زبان ساده اگه اینجوری می شد و این اتفاق می افتاد خیلی خوب می شد یا اگر فلان شخص فلان کار رو انجام می داد این اتفاق خارق العاده می افتاد و ...
ممنون
منم با حرف شما موافقم.. فیلم از نظر سرگرمی و داستان متفاوت میشه ازش به عنوان یک شاهکار یاد کرد اونم در زمانی که هالیوود در اثر کمبود خلاقیت داره رنج میبره و زده تو کار ریمستر کردن آثار قدیمی... و با همه ایراداتی که به فیلم میشه گرفت واقعا فیلمی هست که چندین جا واقعا به فکر میبردتون و خیلی جاها حتی غافلگیرتون هم میکنه...
نظراتتون کاملا دارای پاسخ هستند اما از جهت طولانی شدن
به عنوان کسی که دکترای فیزیک هسته ای داره پیشنهاد میکنم فیزیک کوانتوم مطالعه فرمایید
و یک نکته را متذکر میشم که حتی بیگ بنگ هم نظریه ست که فقط افراد بیشتری بر ان توافق دارند
ميشه توضيح بديد؟ من خيلي علاقمندم نظرات متخصصي مثل شما رو بشنوم و آگاه شم. مرسي!
چه قد فیزیک هستهای و کوانتم و تکانه مرکزی بلدی که میگی نقض قوانین فیزیک بوده ?????
فعلا كوانتوم رو درست بنويسيد تا ايشالا بعدا!
بابا انقدر هم پیچیده نبود نمی دونم تا سال چندم تحصیل کردین ولی همه قانون های پایه شیمی و فیزیک بود دیگه
بابا ارشمیدس
من بعد از دیدن فیلم و کلی خوندن نقد به این نتیجه رسیدم که نباید سعی کرد درک کرد فیلمو بار اول با تمام دقت هر صحنه رو چند بار دیدم تا بفهمم چخبره اما در نهایت هیچ و بار دوم فقط سعی کردم از فیلم لذت ببرم و واقعا صحنه های معکوس شاهکار بودند نمیتونستم باور کنم اینا واقعی هستن
بقول همین دوستمون که توی نقد نوشته فیلم رو احساس کنید برای درکش تلاش نکنید
با سلام
نقد و بررسی فیلم هایی مثل تنت که ساخته شخصیت بزرگ و اندیشمندی مثل کریستوفر نولان هست واقعا کار هرکسی نیست.من خودم چندین فیلمشو دیدم و واقعا از بسیاری از کارهاش لذت بردم و روزها ذهنمو مشغول کرده بودند.
ذهن نولان یک ذهن درگیر با مفهوم فضا ،زمان و چالش مفهومی کردن اون برای مخاطبه.
خیلی از ماها تا قبل از دیدن ساخته های نولان علی الخصوص اینسپشن درکمون از فضا زمان در حد ریاضی و فیزیک دبیرستان بود اما بعد از دیدن این فیلم و یا اینتراستلار ( که شخصیت اصلی برای اولین بار به درون یک سیاهچاله نفوذ می کنه و زمان رو خم می کنه و به گذشته خودش بر می گرده ) هیچ نظر و تئوری ای نسبت به سفر بدرون یک سیاهچاله نداشتیم اما نولان برای ما یک تئوری روشن و زیبا درست کرد.
این خوب نیست که پروژه ای بزرگ مثل تنت رو ببریم زیر باد نقد های تند ... این مدل فیلم ها واندیشه ها کمک می کنه تا ذهن ما باز بشه و ماورای جمود و بیروح بودن فیزیک رو با تئوری های جدید و جذاب دنبال کنیم و کی بهتر از نولان برای به پرده کشیدن این چالش ها...
اما نکته اینجاست که از نظر من تنت قابلیت سریال شدن داشت نه فیلم بودن چون اینقدر مفاهیم وتئوری و داستان داشت که واقعا با دو ساعت و نیم فیلم نمی شد همش رو برای مخاطب توضیح بده...(شایدم اصن دلیلی نداشته بخواد مفاهیم پیچیده اشو توضیح بده )
مثلا نیروهایی که در آخر فیلم بسیج می شن تا جلوی پایان دنیا رو بگیرن چی بودن از کجا اومدن ، یا چطور شخصیت منفی فیلم خودش قابلیت سفر در زمان رو داشت اما بازهم رو دست خورد و توسط همسرش کشته شد... شخصیت ها رو محور زمان خطی به عقب و جلو می رفتن و در نهایت به این نتیجه رسیدن که سرنوشت نمیشه تغییر داده بشه و از اساس هم طرف منفی نمی تونست دنیا رو نابود کنه همینطور که در اواخر فیلم جنازه دوست قهرمان فیلم افتاده بود یعنی همی چیز از قبل برنامه ریزی شده بود... پس چرا شخصیت ها با التهاب پیش می رفتند معلوم نیست...
در فیلم اونجرز وقتی تانوس بشکن زد همه چیز تموم شد و این اولین باری بود که من دیدم شخصیت منفی تونست به هدفش برسه... اونقدر ها هم بد نبود ولی خب بعد مجبور شدن سری بعدش هم درست کنن و قهرمان های مرده رو برگردونند. شاید نولان هم اگه همچین حرکتی می زد شاید فیلم جذابتر می شد تا اینکه ما از اول می دونستیم که زمان و سرنوشت غیر قابل کنترل شدنه.
سلام
پایان شگفت انگیزی که در آخرین سکانس فیلم بود یعنی اینکه فیلم ادامه دارد و تنت دو رو هم میسازد.
به اطمینان به اینکه همسرش کشته شده، همچنین در مکان و زمان مورد نظرش سفر میکرد، خیلی از نظرات رو خواندم و سوالاتی طرح شده ای را دیدم که در فیلم کاملا جواب داده شده بود حتی در خیلی موارد به همرا دیالوگ
به نظر من یکی از ضعیف ترین کارهای نولان بود، نه درام فیلم دراومده و نه حتی پیچیدگی ها و بار فلسفی فیلم که از ویژگی کارهای نولان هست،
این فیلم فقط و فقط یه اکشن سرگرم کننده میتونه باشه حتی اگر مخاطب عام رو خسته نکنه که به نظر من میکنه...
من علارغم علاقه ام به کارهای نولان انتظار این فیلم ضعیف رو نداشتم
به نظر من که از دسته مخاطبان عام هستم این فیلم بیانگر فاجعه ای در آینده بود که آدمهای حال مسببش هستن ! پیچیدگیهای فیلم برای مخفی شدن و غافلگیر شدن مخاطب ساخته شده تا در لحظه ای خاص در یک مکالمه تلفنی ماجرا فاش شود
مولانا!!؟؟
پرونده؟؟ داداش با این حرفت خداییش خودت موافقی؟ اینطور که تو گفتی فکر کنم نولان قبل ساخت فیلم بجای جلسات متعدد با کیپ تورن باید با شما جلسه میذاشت!
نمیدونم اسم جان ویلر به گوشت خورده یا نه ولی کیپ تورن شاگرد جان ویلر بوده!
Kip Stephen Thorne:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%DB%8C%D9%BE_%D8%AA%D9%88%D8%B1%D9%86
تبریک میگم
تو هم دیده شدی
وقتی شخصی مثل نولان میتونه یک شخصیت ابرقهرمانی یعنی بتمن رو هم برای مخاطب عام و هم مخاطب خاص احیا کنه، وقتی که میتونه سخت ترین و مبهم ترین مسائل فیزیک و بحث سنگین فضا-زمان رو به آسانی و در فهم مخاطب عام توی فیلم اینتراستلار بگنجونه، وقتی که میتونه مرز رویا و واقعیت رو توی اینسپشن به آسانی زیر پا بزاره، و حتی وقتی که تونسته یکی از ساده ترین فیلمنامه های ممکن رو به پیچیده ترین شکل ممکن توی ممنتو پیاده کنه، معتقدم که میتونسته داستان پیچیده تنت رو از این آسان تر کنه چون میدونیم تواناییش رو داره.
اما وقتی یه فیلم به مفهوم بازی با زمان و سفر در اون میپردازه دیگه نمیشه با معیارهای یه فیلم عادی اون رو سنجید.
توی این ژانر و با این موضوع فیلمهای Looper، Predestination خیلی به تنت شبیهن. اما همین فیلمها هم توی خودشون پر از تناقض و پارادوکس هایی هستن که روی نظرات بیننده تاثیر گذاشته و کاملا نظرات رو صفر و صدی کرده.
در واقع میشه گفت وقتی هر کارگردانی سراغ این موضوع میره کاملا با خطراتش آشنایی داره و میدونه که روی لبه تیغ داره حرکت میکنه.
نولان از این لبه تیغ به سلامت بیرون میومد، اگر کمی معیارها و اصول ثابت فیلمسازیش رو تغییر میداد و متناسب با موضوعی این چنین سنگین و ریسکی که سمتش رفته بود اونارو بکار میگرفت.
با این اوصاف تنت هنوزهم فیلم خوب و قابل احترامیه. نه اونقدری بده که ضعیفترین فیلم نولان باشه، و نه اونقدر عالیه که ازش انتظار یه شاهکار رو داشت. موسیقی، طراحی صحنه، فیلمبرداری و تلاش عوامل برای خلق صحنه های معکوس که توسط خود بازیگرها انجام شده خوب و مثال زدنیه. درحالی که تدوین و فیلمنامه میتونست خیلی بهتر باشه.
درمورد شخصیت پردازی، اگر گذشته شخصیت اصلی فیلم وارد داستان میشد، همذات پنداری مخاطب با کاراکتر نیل کمتر میشد. شاید هدف اصلی سازندگان توجه بیشتر مخاطب به کاراکتر نیل و از خودگذشتگیهاش باشه.
درکل در باب فیلمهای نولان و کارگردانانی اینچنینی که سبک ثابت اما پیچیده ای دارن باید گفت مخاطبی که سمتشون میاد، باید بدونه قرار نیست با فیلمی ساده طرف باشه. بلکه باید با این پیش زمینه که داره با فیلمی از نولان که قراره با تمام عناصر طبیعت و زمان و فضا بازی کنه روبرو میشه و قرار نیست به سادگی فیلمهای تخیلی دیگه ای باشه، هرچند که برای مخاطب عام ساخته شده باشه.
سلام
بدرد دیدن به همراه خانواده میخوره؟
خیـــر ، مطمئنا اواسط فیلم بخاطر پیچیدگی دچار سردرگمی و کلافگی میشن
از نظر تکنیکی و البته موسیقی شاهکار بود مثل بقیه فیلم های نولان. از نظر داستان و شخصیت ها خیلی برجسته نیست ولی برخلاف بقیه بنظرم اونقدرا هم بد نیست و استاندارده. همه انگار دنبال ایده آل خودشون تو فیلم بودن و چون بهش نرسیدن راضی نشدن. پارسال سر فیلم روزی روزگاری در هالیوود تارانتینو هم چون درصد زیادی از مردم اصلا ارجاعات فیلم رو نفهمیده بودن و انتظارات دیگه ای داشتن میگفتن فیلم بدیه در صورتی که اصلا اینطور نبود. کلا توجه داشته باشید که تمام کارگردان هایی که اینقدر معروف میشن که اسمشون تبدیل به یه برند میشه بخاطر اینه که سینمای خاص خودشون با ویژگی های منحصر به فقط خودشون رو دارن فرق هم نمیکنه فیلمساز چقدر خوب باشه یا بد. حتی مایکل بی هم یه ویژگی هایی توی سینماش هست که فقط مختص به اونه و اتفاقا متأسفانه اکشن ساز های زیادی هم از روش کپی کردن!
بحث اینجاست که باید بدونی با چه دیدگاه و مقصودی طرفی. نولان با فیلم قبلیش میخواست شانسش رو تو اسکار امتحان کنه و عملا یه فیلم منتقد پسند و تاحدودی سفارشی ساخته بود که متای خیلی بالایی گرفت و نامزد اسکار هم شد ولی نبرد و ظاهرا نولان به این نتیجه رسیده که همون آثار خلاقانه دلخواه خودش رو بسازه بهتره که تنت همچین فیلمی هست و من خیلی از دانکرک بیشتر دوستش داشتم و نظر منتقدان هم برام مهم نیست. اصلا کلا اینا سلیقه ایه. اگه یه ایدئولوژی واحد واسه ارزیابی آثار سینما وجود میداشت که نیاز به وجود اینهمه منتقد تو دنیا نمیبود. یه کارشناسی میاوردن که چهارتا نمودار بکشه بگه که این فیلم این هست و این نیست و نمره و تمام و فردیتش هم اهمیتی نمیداشت چون میشد با یکی با همون درجه تحصیل عوضش کرد!
نخیر, سلیقه سلیقه سلیقه تو نظر دادن درباره هنر حرف اول رو میزنه چه خدای دانش سینمایی باشی چه اون آدمی که پای سریال های آبکی میشینه و کیفور میشه. اونوری ها خیلی خیلی زودتر از ما به این نتیجه رسیدن وقتی که برنامه راجر ایبرت و جین سیسکل رو ساختن که خیلی اوقات این دو تا نظرشون درباره یه فیلم 180 درجه باهم متفاوت بود. منتها ما اینجا یه فراستی داشتیم که در و دیوار رو نگاه میکرد و میگفت مقوا و مبتذل و مردم این رو دیدن و گفتن عه چه باحال!
آقا حرفِ نولان کاملن مشخصه! من نمی فهمم این نقدها چیه که نوشتین! اصلن کی گفته که مخاطبِ نولان مخاطبِ عامه؟ اگر قرار باشه به عامه ی مردم توجه کنیم که می شه فیلم ایرانی! بعد هم جای ترمودینامیک نویسنده ی این ریویو چرا نمی ره نسبیت و هم زمانی بخونه؟ خودش هم توی فیلم از دنیاهای موازی حرف می زنه! یاد بگیریم اگر چیزی در سطحِ درکِ ما نیست در موردش حرف نزنیم! در موردِ دانکرک هم اول همه جبهه گرفتن تا بعده ها مشخص شد (معما چو حل گردد آسان شود!)
سلام خانم فروزان اگه واقعا فیلمو خوب فهمیدید توضیح بدید؟ من به شخصه فیلمو دوست داشتم ولی بیشتر دوست دارم بدونم چی به چی شده
تبلیغات بسیار . اکران در زمانی که امید به اینه که فروش بره استفاده از تمهیداتی مثل اکشن های بی شمار و البته تاکید بر این سکانس ها تو تریلر های فیلم نوید این رو میده که فیلم یک بلاک باستره خود طرفدار های فیلم هم این رو یک بلاک باستر می دونن بعد شما اومدی میگی مخاطب اش عام نیست ؟ حالا چون شما یک علامه دهر ازش خوشت اومد یعنی مخاطب اش خاصه ؟ با یک گل بهار نمیشه بزرگوار
دوست عزیز شما خودت داری میگی وقتی از چیزی مطلع نیستی نباید درموردش اظهار نظر کنیم دیگه، پس وقتی رابطه قانون دوم ترمودینامیک (از دیدگاه آنتروپی) رو با فیلم نمیدونی چرا جبهه میگیری که 4نفر دیگه بیان از همین نظر شما علیه خودت استفاده کنن؟
فیلم خیلی حرفا واسه گفتن داره و این شکی درش نیست ولی خواهشا سینما رو خاص و عام نکنید، هیچ کس نمیتونه ادعا کنه تموم فیلمایی رو که تا حالا دیده از هرنظر درک کرده نه فقط صرف این فیلم!
سینما عام و خاص نداره و هرکس به اندازه ظرفش برمیداره و این هم دلیل برتری فرد نیست!
درضمن یه بیان کوچیک از قانون دوم ترمودینامیک براتون مینویسم شاید کمک کننده باشه:
قانون دوم ترمودینامیک بیان میکنه که در یک پروسه طبیعی ترمودینامیکی جمع آنتروپی تکافتاده (ایزوله) سیستمهای شرکتکننده در اون پروسه، همواره با گذشت زمان افزایش پیدا میکنه، (تنها اگر در شرایط ایدهآل حالت دایمی، یا تحت فرایند برگشتپذیری قرار داشته باشه ثابت میمونه) به بیان دیگه هیچ پروسه ترمودینامیکی وجود نداره که با گذشت زمان با افزایش آنتروپی همراه نباشه، این افزایش آنتروپی برابر با افزایش اتلاف انرژیه (و سازگار با فرایند برگشتناپذیر و اصل نابرابری گذشته و آینده)
فیلم که عالی بود و لذت بردیم واقعا منتها از کامنت ها مشخصه که هیتر ها منتظر فرصت بودن
آقا اصلا بیاید اینم یه برد مال شما اصلا
اصلا فیلم بده شما راست میگی و گیج کنندست و چمیدونم شخصیت پردازی و ایناش رو نولان گند زده و همه اینا
خوب شد؟ حالا با خیال راحت بگیرید بخوابید دیگه واسه خودتون چون که این یکی دیگه قرار نیست بره تو تاپ 250!
البته یه چیزیم هست شاید یکی از دلایل سوزش اینه که الان دارن میبینن نظرات کاربرای imdb هم نزدیک به نظر اونا بوده درباره این یه فیلمِ نولان و هضم قضیه واسشون سخته چون الان میبینن که همه کاربرای اون سایت هم بات و فیک و فن بوی نیستن و شاید فقط شاید سایت به بی اعتباری ای که قبلا میگفتن نیستش! تا دیروز بحث این بود که نولان چون از فلانی بیشتر تو تاپ 250 فیلم داره پس باید حتما نامعتبر و پر اکانت فیک و بات و... باشه و الان دچار تناقض شدن خخخخ به هرحال فعلا دلتون رو به همین خوش کنید حالا حالا ها مونده نولان یه شکست هنری واقعی رو تجربه کنه
?so maybe next time, eh
به نظر شما بیشتر از نظرات مخالف فیلم سوختی .
http://vigiato.net/p/126357#comment-73335
اگه كامنت عزيز رو ملاك قرار بديم خود اين دوستمون بخش اول كامنتش با بخش آخرش همخواني نداشت . درباره كليت بحث مطرح شده هم باهاتون موافقم حالا اين كامنت من هم در پاسخ به شماست هم به دوست ناطور امون كه به كامنت اش ارجاع داديد.اين فيلم نولان از نظر بازخورد بدون شك صفر و صدي ترين فيلمشه و دست همه گروه رو باز گذاشته . چه افرادي مثل فراستي و هيتر هايي كه حالا يك دسته اشون هميشه مي توپيدن به نولان و يك دسته هم از ترس اشون پشت موفقيت فيلم هاي قبلي اش بين اكثر اقشار فكري قايم ميشدن و ترجيح ميدادن با جريان همراه باشن . چه از اون ور افرادي كه اسما طرفدارشن ولي در واقع چه نولان چه كل سينما براشون فقط وسيله اي براي خود بزرگ پنداري و حمله به افراد ديگه است . و در اين بين مسلما طرفدار و مخالف هايي هم هستن كه معتدل هستن . نه لزوما همه مخالف هاش هيتر بي منطق هستن نه موافقاش ادا اطواري . ولي خب متاسفانه اين جهت گيري هاي غير منطقي تو فرهنگ ما جا افتاده و اصولا به لطف اين فراستي و يارانش يك ضد جريان نمايي در وجود همه هست . يك گارد زوري عليه چيزي كه يك عده دوست دارن . خود من درباره اين مورد بارها به فراستط نماها بحث داشتم مثلا اون اواخز گيم آو ترونز كه فارق از ضعف هاي فيلم نامه نويسي اش يك عده چون مد شده بود عليه اش گارد گرفته بودن .بحث هيتر و مخالف هاي فيلم هارو بايد از هم جدا كرد
ما که گفتیم اصلا هرچی شما بگی
نولان اصلا از ایرج ملکی هم بدتره خوب شد؟ ?
خخخخ جمع کن باو
اختيار داريد قربان نظر شما سند چشم ما جمع مي كنيم ميريم . اصلا شما درست مي فرماييد اين فيلم يك شاهكار از آينده نازل شده است و اون هايي كه بدشون اومده هم همه يك مشت عقده اي كه از موفقيت نولان سوخته اند پس رهاشون كنيد كه در جهل خودشون بمونن شما هم دكمت رو بزن ، باوووو
بله قطعا همینطور است که میفرمایید
درمورد "دکمه" هم مطمئنا باش که دلت نمیخواد فشار بدم ?
قطعا همين طوره كه من مي فرمايم ولي فرمايش شما هم درسته بزرگوار . آقا اين چه حرفيه اختيار داري ناراحتي چيه دكمه خودته فشار دادنش هم به خودتون ربط داره ولي خب چون فشار به خودت مياد ديگه ببين چي به صلاح خودته .من مي تونم درباره جوي استيك خودم تعيين تكليف كنم كه دلم مي خواد يا نه كه اونم فكر كنم شما دلت نخواد فشارش بدي چون فشاري نيست بعدا داستان ميشه ?
برای من که فقط یه جوی استیک ساده نیست در حقیقت و دوال سنس رو تو جیبش میذاره و قطعا فشار دادنش گناه نابخشودنی ای در حق شما خواهد بود ?
بسوزه پدر تجربه احتمالا دوال سنس ديگران رو فشار داديد كه خبر داريد گناه نابخشودني ايه البته از نظر ساختار دوال سنس در نظر بگيريم يكم نامتجانسه و تركيب دوال سنس و جوي استيك از بنجل داغوناست ولي خب ديگه حرفتون سنده . پس دكمه زياد داره برا همون گفتيد فشار دادنش مشكل داره ممكنه زوارش در بره . پس آروم دكمه پاور رو بزنيد كلا پيچ و مهره هاش نريزه
اتفاقا زدی تو خال
تقریبا تمام اوناییکه باهاشون به اون مرحله رسیدم آرزو کردن که کاش به پستم نخورده بودن البته شما یه مقدار از بقیه مؤدب تری پس شاید بشه باهات ملایم تر تا کرد بعلاوه به علت کمبود مشغولیت یه تضمین وجود داره دربارت که حتما میای کامنت من و بقیه رو جواب میدی پس نکته مثبت دیگه اینه که منبع اتمام ناپذیری از فان هستی پس اینم یه دلیل دیگه که بعد اتمام کار آنالوگ استیک هات رو دچار دریفت دائمی نکنم
عزیز جان سخت نگیر نولان هیتر بودن مد شده این روزا، خیلی ها خودشونم نمیدونن چرا هیت میکنن ولی حس میکنن با این کار درک سینماییشون بالا جلوه میکنه:)
كلا به لطف فراستي در مقابل جريان ايستادن مد شده كاري هم ندارن اين جريان چيه دوسته غلطه فقط بايد گارد گرفت . برعكسش هم هست ها يك سري هم كلا كار ندارن بايد تو جريان باشن حتما و همگام باهاش
ببین شما یجورایی پشت الفاظ به اصطلاح سنگینتون گم شدید انگار، از هم خوان نبودن کامنت دوستان ایراد میگیرید درصورتی که این ویژگی در حرفای خودتون هم هست!
بلاک باستر بودن فیلم رو بر محتوا سوار میکنید و به زعم شما یک فیلم باید یا بلاک باستر باشه یا اگه بنا باشه بقولی مخاطبای خاصی و به تبع مفاهیم خاصی (البته به زعم دوستان) رو در بر بگیره باید از بلاک باستر بودن خارج بشه! نمیدونم این تفکر که اگه یک کارگردان به فکر فروش فیلمش باشه محتوای فیلمش تباهه از کجا اومده! آیا امثال کوبریک و لینچ و اسکورسیزی و فلان و بهمان فیلماشونو برای خیریه میسازن؟ و اگر هم اینطور باشه محتوای فیلماشون تغییری میکنه؟
درخصوص خودتونم باید عرض کنم که شما با همین پیش زمینه فکری که "اگه کسی داره از فیلم جانب داری میکنه، یا بدون درک و فهم از فیلم خوشش اومده یا اینکه مخالف جریان گارد گرفته" دارید کامنتای دیگران رو جواب می دید هرچند خودتونم این نظر بنده رو قبول نداشته باشید (که اگه قبول نداشته باشید هم مهر محکمی بر حرف بنده است که تعصب تو حرفاتون مشهوده) و اگه قبول ندارید بنظرم برید یبار دیگه کامنتاتونو مورد بازبینی قرار بدید!
والله جملات سنگين استفاده نكردم . بحث اول كه شد من جايي يادم نمياد كه گفته باشم اگه يك فيلم بلاك باستر باشه يعني از مفهوم تهيه . بحث اينه كه بلاك باستر گستره عظيم تري از بيننده رو در بر مي گيره به همين دليل انتظار ميره تو چارچوب عامه پسند اش استاندارد هارو رعايت كنه و خب اين ضعف حساب ميشه كه نتونه با اون حجم بالاي مخاطبي كه در نظر گرفته ارتباط كامل بر قرار كنه . اين ديد اوليه من بود كه خب به لطف نظرات مفيدي كه خوندم تا حدي متوجه شدم كجاي كار مي لنگه . من اون قضيه رو وسط كشيدم چون هرجا كه لازم باشه فيلم رو عامه پسند در نظر مي گيرند و جايي كه حس كنن بهتره اون رو يك اثر هنري نامتعارف در نظر بگيرن راحت مي گن اين فيلم كه براي مخاطب عام ساخته نشده و خب بلك باستر به هر حال با مخاطب عام سرو كار داره. و از نظر من از يك جا به بعد بله اين دو مقوله باهم در تضاد هستن يك نكته ديگه كه درسته كارگردان براي رضاي خدا فيلم نمي سازه ولي نميشه هميشه هر دو قشر رو راضي نگه داشت و نتيجه اش ميشه يك دوگانگي و كشمكش دروني بين همراه كردن مخاطب خاص و مخاطب عام با فيلم كه مسلما براي رسيدن به موفقيت نزد هر كدام از اين دو قشر بايد يك سري چيزهارو فدا كرد كه در فيلم هم خودش رو نشون خواهد داد . نولان جزو افرادي بود كه به ديد من تونسته بود به يك تعادل برسه هم به مفاهيمي كه در ذهن داشت مي رسيد هم يك كار تحويل مي داد كه اكثريت باهاش ارتباط مي گرفتن . اما در آخرين فيلم اش به نظر من نتونست كه نتيجه اش رو مي بينيد تو همين جا هم نظرات ضد و نقيضه و اين بيشتر از اين كه نشان از درك عام مردم باشه بده نشان دهنده سردرگمي و مشخص نبودن تكليف بيننده با فيلمه . فيلم تو چهارچوب يك فيلم بلك باستري و يك فيلم سينمايي كمبود هايي داره و در بخش يك فيلم بگيم شخصي با زمينه علمي پيچيده و پيشتاز هم كمبود هايي داره چون خواسته به اون يكي بعدش هم برسه در حاليكه اگه مثلا كلا مي چسبيد به پايه علمي اش شايد خيلي از خرده پيروگ ها و ماجراهارو نيازي نداشت نشون بده و فرصت داشت ايده هاش رو بسط بده. مثل آدمي كه داره همزمان دو تا كار متفاوت مي كنه . اين ديد منه حالا اگه نتونستم درست اون رو مطرح كنم مشكل از من بوده ممنون كه گوشزد كرديد
مي رسيم به بخش دوم كامنت اتون
درباره ديد من نسبت به طرفدارا خير اين گونه نيست من تو يك كامنت تا حدي سعي كردم دلايل ام براي اين كه با فيلم ارتباط برقرار نكردم بگم به صورت خلاصه وار به تبع خيلي از طرفدارا هم با دلايل از فيلم مورد علاقه اشون دفاع كردن كه خب مفيد بود. ولي خيلي ها هم هيچ دليلي نياوردن فقط گفتن واو كه باز انتخاب خودشونه درباره تعريفشون از فيلم محبوبشون .
من تو كامنت ام هم گفتم چهار دسته بيننده داريم . مخالف هاي منطقي و طرفدار هاي منطقي و هيتر هاي افراطي و طرفدارهاي پوشالي . حالا شايد در خطاب قرار دادن افراد خطايي از من سر زده باشه كه قبول مي كنم و اتفاق هم افتاده عذر مي خوام . ولي خب درباره نحوه كامنت دادن من هم بيشتر خطاب ام كساني بوده كه از فيلم دفاع نكردن به بهانه فيلم به مخالفا توپيدن و خب اين دسته از بزرگواران با تعريف من از اون دسته متعصبان يكي هستند . اين هم به من ربطي نداره ولي چون اين نفرت پراكني هارو آفت سينما مي دونم پاسخ دادم .
درباره تعصب هم شايد اين طوري باشه و من هم ناخواسته در طول اين مدت شبيه همون دسته اي شدم كه ازشوم بدم ميادبه قول هاروي دنت يا قهرمان مي ميري يا اين قدر زنده ميموني كه مي بيني تبديل به ضد قهرمان شدي .عذر مي خوام كه طولاني شد ممنون كه ديدگاهتون رو منطقي در ميان گذاشتيد
جناب من هم از فیلم لذت بردم و به شدت برام جالب بود ولی اینکه شما فیلمو بی نقص میدونی و هر نظر منفیو زیر سر هیترا, نشون از طرفداری افراطی شماست! من هم از دوستدارای اقای نولانم و تقریبا همه ی فیلماشو دیدم و با فضایی که برای مخاطب ایجاد میکنه اشناییت دارم, ولی تنت از لحاظ برقراری ارتباط با کرکتر پرته از بقیه کارهای نولان...
مشکلت اینه وقتی یه جا از فیلم برات سوالی پیش, میای میگی نولان که کارش درسته این منم که مشکل دارم. در صورتی که شاید واقعا یه چیزی اینجا کمه! شاید تدوین کار مشکل داره! شاید بعضی وقتا درباره گره های فیلم توضیح کافی داده نمیشه... شاید اون گره در زمان درستی حل نمیشه... و خب این کمبودی که احساس میشه تقصیر مخاطب نیست! این همون طرفداری افراطیه...
من میگم کمبود احساس میکنم و نمونش اینه که بعضی دوستان اصرار دارن تنت علمیه و نباید درام باشه و نیست, ما هم میگیم قبول ولی اخه بیننده باید بتونه با شخصیتا فیلم ارتباط برقرار کنه یا نه؟ هیچ پس زمینه ای از این شخصیت توی ذهن مخاطب نیست... نمیدونم اسم نداشتن قهرمان داستان چه فلسفه ای داره و نولان چه منظوری ازش (و اگه داشته باشه از دونستنش استقبال میکنم) ولی همین اسم ادم بهش شخصیت میده و یکی از راه های برقراری ارتباطه که نولان این کوچیکترین هم بهش نداده بود... میخوام اینو بگم که فضای فیلم بی روحه...
شاید این بیننده ای که تنتو نقد منفی میکنه صد جا دیگه بقیه فیلمای نولانو ستایش کرده! این قضاوت شما و تعمیم دادنش ب همه ازار دهندس... :/
فیلمو باید با منطق نقد کرد نه با احساسات و تعصب
در سالن نمایش،مردمی که برای تماشای اجرای ارکستر سمفونیک آمده اند با نمایش گروه دوم که ترس و وحشت را اجرا می کنند مواجه میشوند درست بر عکس گروه اول که آرامش را می آفرینند .سپس گروه سوم که برای خنثی سازی گروه دوم وارد معرکه شده اند می آیند و برای رسیدن به هدفشان با گازی که به سالن تزریق می کنند همه را به خواب میبرند ،تاهیچکس متوجه کارهای آنان نشود و در پس. پرده به اهدافشان برسند اما در میان گروه سوم گروه چهارمی هم هست که کل این برنامه را در خفا برای نجات کسی که لو رفته ترتیب داده اند و پس از نجات فرد ی که ادعا می کند که ارتباط برقرار کرده ،گروه پنجمی هم هستند که در لایه شدیدتری از حفاظت اطلاعات قرار دارند که تمام این نمایش را ترتیب داده که مامورشان را امتحان کنند که قرص را می خورد یا نه ؟ مانند نیو در ماتریکس.و وقتی گروگانگیر ساعت را یک ساعت به عقب میبرد مامور قرص را میخورد .یعنی در آن ساعت هم قرص را خورده و هم نخورده و پارادوکس از اینجا شروع میشود .
*حاوی اسپویل*
توضیح دادن وقایع شاید جالب نباشه اما راهگشاست. چند تا از بحث برانگیز ترین اتفاقات فیلم حول کاراکتر نیل(رابرت پتینسون) میگذره. این کاراکتر 4 بار برخلاف زمان عادی به گذشته میره:
نیل در آینده به استخدام قهرمان فیلم در سازمان TENET درمیاد. پس از ماموریتهای زیادش با قهرمان(طبق اخرین حرفهای نیل) به گذشته و سالن اپرای اکراین فرستاده میشه تا جان قهرمان رو نجات بده.(بار اول)
پس از اون نیل در زمان جاری از دید قهرمان پنهان میشه تا در وقت مناسب یعنی بمبئی دوباره سرراهش ظاهر بشه و از دید قهرمان اولین ماموریتهاشون باهم شروع بشه، درحالی که از دید نیل ماموریتهای این دو از زمان آینده شروع شده و اون کاملا قهرمان رو میشناسه.(آگاهیش از نوشیدنی که قهرمان سفارش میده)
پس از فرار سیتور و تیر خوردن کت، همگی به یک هفته قبل و فرودگاه اسلو میرن.(بار دوم) توی فرودگاه از ماشین معکوس کننده زمان استفاده میکنن و زمان وارونه خودشون رو هم جهت با زمان عادی میکنن. بعد از فهمیدن مکان الگوریتم و سیتور و کاری که میخواد بکنه، به 10 روز قبل در ویتنام میرن.(بار سوم) اینجا در عملیات برداشتن الگوریتم، مسیر نیل و قهرمان از هم جدا میشه و نیل در قالب تیم آبی به حرکت معکوس ادامه میده تا اگر خطری تیم قرمز رو تهدید میکنه بهشون اطلاع بده. وقتی از تله داخل زیرزمین باخبر میشه با ماشینی که داخل زیرزمین هست به زمان عادی برمیگرده تا بتونه قهرمان و ایوز(آرون تایلور جانسون) رو از تله مطلع کنهدکه موفق نمیشه. پس همزمان با اون دو با ماشین وارد صحنه میشه و اونهارو از انفجار نجات میده. اونجا مطلع میشه که ایوز و قهرمان اون پایین پشت یه در قفل شده گیر افتاده بودن و اینجا نیل برای بار چهارم و آخر در زمان معکوس حرکت میکنه و به گذشته میره تا قفل در رو باز کنه و در اونجا توسط یکی از افراد سیتور کشته میشه.
به عبارتی قهرمان وقتی که نیل اواخر فیلم به همراه ایوز سوار هلیکوپتر میشه که بره و زمانش رو وارونه کنه، دیگه اون رو نمیبینه تا زمان آینده فرابرسه و نیل رو برای اولین بار ببینه و استخدام کنه.
دونکته پیرامون نیلی که برای بار آخر وارونه شده وجود داره.
اگر براتون سوال شده که اگه نیل به قصد باز کردن قفل به گذشته رفته، پس چرا وقتی قهرمان و ایوز به محفظۀ دارای الگوریتم میرسن نیل کشته شده و در هنوز قفله؟
نمیشه گفت که نیل در قالب یک فرد مرده معکوس و زنده میشه و قفل رو باز میکنه!
جواب اینه که اگر جهت حرکت نیل که بصورت معکوسه رو به حالت عادی ببینیم و جهت حرکت ایوز و قهرمان رو عکس اون بدونیم، نیل وارد راهروی منتهی به محفظه میشه، قفل دری رو باز میکنه که اون دو داخل محفظه اون گیر افتادن. پس از عبور کردن اون دو از در و خارج شدنشون از محفظه، نیل وارد محفظه شده و قفلش میکنه و بعد خودش رو در معرض تیر قرار میده و میمیره.
ایوز و قهرمان هم در جهت معکوس از اونجا خارج میشن که به اول ماموریت برسن یعنی جایی که از هلیکوپتر پیاده میشن.(عکس جهتی که در فیلم از اونا میبینیم) به همین دلیله که طبق زمان رو به جلوی فیلم، بعد از زنده شدن نیل درِ قفل شده به روی اون دو باز میشه، نیل منتظر عبور اون دو از در میمونه و بعد به صورت معکوس از محفظه دور میشه.
نکته دوم هم اینکه نیلی که زمانش عادی شده و بعد با ماشین اون دو رو بیرون میکشه، چند دقیقه قبل خودش رو در حالت معکوس میبینه که داره وارد راهروی منتهی به در قفل شده میشه.
ممنون بسیار مفید بود
اون زنده شدن نیل برای من هم سوال بود. متشکر از توضیحاتتون??
توضیحات خیلی خوبی بود، اگر موضوع زنده موندن سیتور بعد از اینکه کت خودش رو میبینه که از قایق پرت میشه پایین و بقیه نکات مهم رو هم توضیح بدید ممنون میشم.
ممنونم
درمورد قایق سیتور و تعطیلات ویتنام دونکته وجود داره:
فیلم توی اولین ملاقات کت و قهرمان یه شمای کلی از اون روز به ما میده، جایی که کت و پسرش قایق رو ترک میکنن و به ساحل میرن و یکم بعد سیتور با هلیکوپترش از اونجا میره و موقتا ناپدید میشه. و بعد کت و مکس دوباره به قایق برمیگردن و کت میبینه که یه زن از قایق به بیرون میپره.
مدتی بعد از این گفتگو قهرمان و سیتور همدیگه رو ملاقات میکنن این یعنی اینجا هنوز سیتور نمرده.
وقتی کت تیر میخوره و سیتور به صورت وارون از اونجا فرار میکنه، به حرکت معکوسش ادامه میده و حالا که هر شش قطعه الگوریتم رو داره به روزی میره که همزمان با مرگش اون انفجار بالای الگوریتم انجام بشه و الگوریتم کار خودشو بکنه، یعنی همون روزی که توی قایق تفریحی بودن. اینجا الگوریتم رو داره و فقط باید خودش رو بکشه.
این درحالیه که سیتور و کت که در زمان حال حرکت میکنن کمی قبل با هلیکوپر و قایق از اونجا رفتن، پس اون کتی که لباس متفاوتی تنشه و زخم روی شکمش هنوز هست همونه که از آینده اومده و سیتور هم که از قضیه زخم خبر داره میدونه که زنش بهش کلک زده پس اون هم از آینده به این روز اومده.
درواقع کت که با پسرش داره از ساحل برمیگرده خود آیندش رو میبینه، و چون اواسط فیلم به عنوان یه قانون گفته میشه که ورژن گذشته و حال یک نفر نباید باهم تماس داشته باشن به همین دلیل کت از اونجا فرار میکنه. و سیتوری که با هلیکوپر از اونجا رفته چند روز بعد قهرمان رو ملاقات میکنه و بقیه ماجرا...
بچه ها پسر کیت همون مامور همکار واشنگتنه براهمین واشنگتن سعی میکنه زنه زنده بمونه... در آخر میگه تو خودت منو استخدام کردی... شاید مسخره کنید ولی اگه چند بار فیلم رو ببینین و دقت کنین متوجه میشین...
برای بار هزارم
اون تئوری منطقی نیست و رد شده
آره بابا. اگه توجه کنی اسم پسر کت maximlien هستش حالا اگه این رو از اون ور بخونی میشه neil یا همون نیل.
رابرت پتینسون بازیگر نیل اصلا در زمان حال همون بچه ی کت هست. در آینده خودِ واشنتگون میفرستش به زمان حال.
این فیلم با بیش از دو ساعت زمان اصلا نمیتونه اطلاعات مناسبی حتی از شخصیت اصلی به مخاطب نشون بده و این یه نقص واسه فیلم تک قهرمان محوره . مبارزه با دشمن ها خیلی مبتدی هست اصلا معلوم نیست آخر فیلم این دوتا گروه قرمز و آبی سمت کجا شلیک میکردن حتی یه سکانس از دشمن نشون نمیده . اکشن ضعیف .خیلی خسته کننده و حوصله سر بره در کل یه فیلم متوسط ساخت
خیلی سکانسها رو مجبور میشدم دوبار ببینم چون واقعا گیج میشی نکته بعدی اینکه شخصیت های اصلی داستان اصلا ازشون هیچ گذشته و خانواده ای به مخاطب نشون نمیده تک و تنها مث یه ربات می مونن با اینکه ۲ ساعت نیم فیلم طول میکشه واس همین نمیتوتی با شخصیتهای اصلی فیلم اونجور ک باید ارتباط برقرار کنی من فیلم میان ستاره ای رو خیلی بیشتر می پسندم
درمورد نقد شخصیت ها و داستان نظرها به قدر کافی گفته شده...
من فقط میخواستم برای کسایی که این رو با دارک مقایسه میکنن بگم که توی دارک خط زمان به صورت یه لوپ یا حلقه در نظر گرفته شده بود، ولی اینجا زمان همون حالت خطی رو داره اما میشه در جهت عکس هم حرکت کرد.
*تو دنیای واقعی اگه از دوران دبیرستانتون یادتون بیاد محور زمان مثل محور مکان نیست که بشه در جهت خلافش هم حرکت کرد*
بعد اگه اشتباه نکنم فکر کنم اگه بشه در جهت منفی زمان حرکت کرد دیگه جهان شما از علیت پیروی نمیکنه یعنی مثلا اینکه یه مورچه توسط یه پرنده خورده بشه به این ربطی نداره که قبلش پرنده و مورچه خلق شده باشن، نداره. یا شما میتونید صدای دوستتون رو بشنوید بدون اینکه اون حرفی زده باشه...
ولی حالا اگه بخواهید کاری کنید که آنتروپی برعکس شه، زمان عکس میشه به این صورت جای علت و معلول عوض میشن. یعنی باید لیوان شکسته باشه تا بتونه لیوان سالم هم وجود داشته باشه، یعنی مثل حالتی نیست که اصلن علت و معلول وجود ندارن
اینا وجود دارن فقط جاشون برعکس شده
اما توی دارک علت و معلول سر جاشون بود، نمیتونستی بفهمی نقطه ی آغاز کجاست
یک فیلم خستهکننده و ضعیف که نه به درد مخاطب عام سینما میخوره نه مخاطب جدی و عاشق سینما؛
فقط به درد عاشقان سینهسوختهی نولان میخوره که با هیجانی افراطی بهبه چهچه کنن و لذت ببرن
چه حلال زاده
همین دو سه ساعت پیش یه کامنت در مورد "شماها" گذاشتم!
ببینید دوستان سینما قبل از اینکه هنر باشه سرگرمیه و برای 90 تا 95 درصد مردم دنیا هم حقیقت همینه. حالا یه عده میتونن بیان بگن که نه برای ما غذای روحمونه و فضیلت والایی در هنری که ما میپسندیم هست که در سرگرمی عوام نیست و... که اینا همه عقاید شخصی هستش و من تاجایی که تو پاچه دیگران نکنن مشکلی ندارم و احترام هم میذارم ولی اینایی هم که میان فکت وار میگن نخیر هنره اول و بعد سرگرمی و نه هر هنری و نه هر سرگرمی و از این حرفا یا اینکه در اقلیت بودن خودشون رو میخوان با مغلطه و گفتن اینکه هر چیزی که اکثریت قبول داره میتونه غلط باشه و مردم نادان هستند و نقل قول های عجیب فیلسوفانه توجیه کنن تا از این حقیقت تلخ رها بشن که کارگردان یا ژانر یا فرنچایز مورد تنفرشون میفروشه و شب رو راحت بتونن بخوابن, باید هرچه زودتر دست از سر فیلمباز ها بردارن!
درود بر شرف کریس نولان که داره تو بلاک باستر هایی که برای "مردم" ساخته شدن ذهنشون هم در کنار نشون دادن تصاویر شاهکار و خلاقانه و سرگرم کننده یکم قلقلک میده و به تفکر وا میدارشون. درود بر شرفش و به عقیده من همین تلفیق هنر و صنعت و علم که کمتر کسی به زیبایی این بشر روی پرده میاره باعث میشه در تاریخ موندگار بشه و خیلی از فیلمساز های انتلکت محبوب اون جماعتی که گفتم از اون طرف محو خواهند شد.
تاریخ قضاوت خواهد کرد!
بدبختی ماها اینجاست که اینقدر توی این چندسال از امثال فراستی سلبریتی های گل درشت ساختیم که نوچه هاش این روزا میان بحث های سینمایی رو به گند میکشن. هرکس اگر حد و اندازه خودش رو بدونه قطعا دنیا جای بهتری خواهد بود.
با تشکر
درود ؛ به نظرم اگر بخواهیم فارغ از منطق روایی و داستانی ( البته اگر فکر میکنیم با توجه به معکوس شدن همه چیز در این فیلم ! منطقی نیز وجود داشته باشد ! چون منطق ؛ اصل گزاره هاست) فیلم را در چهارچوب فیزیک نظری و یا فیزیک ذرات بنیادی توضیح دهیم بافیلمی شبه علمی آشفته با جملاتی بزرگ ولی توخالی و غیر سیستماتیک ازنظرعلم فیزیک روبرو هستیم( در فیلم به پلوتونیم و الگوریتم ۹ گانه آن در نقاط مختلف اشاره میکندکه واقعا پرسشهای فراوانی را به ذهن متبادرمیکندکه واقعا منظور کارگردان چیست ؟ دسترسی به ذره زمان و تسلط تمام و کمال برزمان خطی اشیا و معکوس نمودن آن؟ مشابه بوزون هیگز ؟ آیا با این مواد سرهم شده میخواست به مهبانگ اولیه برگردد ؟ جنگ جهانی سوم معکوس راه بیندازد؟ غیر از سردرگمی و رهاشدن و یا فقط" حس کردن" تماشاگر ...
" تنت " میتوانست فیلمی نود دقیقه ای با همان جذابیت های خاص فیلمهای کریستوفر نولانی باشد : صحنه های اکشن زد و خوردهای تن به تن در دالانها وکریدورهای پرنوروفلاش بکهای بعدی دوباره به آنها ؛ تصادف ماشینها ؛ دراین فیلم منهدم کردن یک بویینگ ؛ ضرباهنگ موسیقی و ...
شاید نولان بااین فیلم خواسته ذهن تماشاگرانش را نسبت به فیلمهایش معکوس کند !
فقط میتونم بگم کپی از سریال دارک بود. چیز جدیدی نبود. مفهوم خاصی هم نداشت.فقط خواست هنرشو مثل اهنگ با من صنما شجریان به رخ بکشه که کشید ولی خب جالب نبود. من که خوشم نیومد احالا هر کسی سلیقه ای داره
چرا وقتی زنه توی گذشته شوهره رو کشت توی آینده یادش نبود اما اون زنی که از قایق به دریا پرید رو دیده بود و نمیدونست که خودش بوده و اول فیلم هم به واشنگتن گفته بود که علت دعوای اونروز با شوهرش دیدن یه زن دیگه که میپره به آب بوده
در پاسخ به سوالتون اول باید عرض کنم که علت دعوای اون روز کت با سیتور بخاطر این بود که سیتور بهش گفته بود بیخیال بچه شو منم ولت میکنم بری نه اینکه یه زن دیگه رو دیده باشه
دوما در پاسخ به سوال اصلیتون بیاد عرض کنم اونی که از روی عرشه کشتی تفریحی به داخل آب شیرجه میزنه درواقع گذشته ایه که نسخه آینده کت برای خودش میسازه و درواقع اون کت که توی قایق داره به کشتی تفریحی برمیگرده 14 روز از اون یکی عقب تره و هنوز به اون مرحله نرسیده که اصن بخواد یادش بیاد
وقتی هم که میبینه یکی داره داخل آب میپره دوربین (که درواقع زاویه دید اون زنه داخل قایقه) تصویر واضحی ازش نشون نمیده یعنی نفهمیده که شبیه به خودش (یا بعبارت دقیق تر خودشه)
راستش فیلم های قبلی نولان رو که دیدم بیشتر دوست داشتم
فیلم واقعا سطح خوبی داشت اما نه برای نولان ( نه مثل فیلم های قبلیش )
اگر فرد دیگه ای این فیلم رو می ساخت ؛ شاید اینطوری نقد نمیشد اما چون نولان سطح متفاوتی داره , شاید به این دلیل نقد منفی بیشتری داره?
سعی میکنم نظرمو جمع کنم.
واقعا نولان قابل تحسینه.
از اسم فیلم شروع میکنم. ( TENET )
طبق فرضیه این فیلم هر چیزی قابل معکوس پذیریه( وارونگی ). اما این معکوس پذیری از طرف دیدگاه عادی ، تفاوت داره. به اسم فیلم دقت کنید میبینید که حروف دقیقا تکرار شدن. حرف وسط یعنی N ، مرکز معکوس سازی اسم هست. اگر به صورت برعکس خونده بشه ؛ دوباره همون TENET خونده میشه اما با تفاوت ظاهری نسبت به حالت عادی. (( دقیقا مثل ماجرای فیلم و معکوس بودن. )) و نولان به خوبی برای پیدا کردن اسم وقت گذاشته و هم برای معنای اون.
فیلم از لحاظ اکشن ماجرا واقعا سطح بالای داره.
اما البته اگر در صحنه دزدی محموله و صحنه هواپیما ؛ اگر یکم اکشن ماجرا یک مقدار کمی بیشتری بود ؛ شاید بهتر میشدو واقعا سخته در این باره چیزی گفت چون ماجرا متفاوت میشد شاید. پس این یکی رو کلا در نظر نمیگیریم.
بازیگرا تونستن گلیم خودشونو از آب بکشن بیرون اما بیایید صادق باشیم. واقعا خود بازیگرا با این وجود نتونستن گاهی اوقات با فیلم ارتباط برقرار کنند (( دقیقا بر عکس اینسپشن که ماجرا عجیب بود و عجیب تر شد اما بازیگرا آگاهی خوبی داشتن و به کمک اون ماجرا رو به خوبی پیش بردن. ))
راستش رو بخوایید حدود 10 دقیقه اول فیلم برام خیلی عجیب و البته لذت بخش بود. ماجرای خوبی داخل سالن اپرا پیش میره. اولین بار وقتی گلوله رو دیدیم که از داخل دیوار خارج شد ، برگشت ( دقیقا نمی دونم چی بگم ?? ولی میدونم منظورم رو متوجه میشید ) همگی گفتیم واو این چی بود؟ و به خودمون گفتیم چه فیلمی قراره بشه...
ادامه سریال رو به 3 بخش تقسیم می کنم.
حدود 1 ساعت و 20 دقیقه بعد که ماجرا پیش میره و اتفاقات مختلفی می افته. تا اینکه به دستگاه معکوس سازی وارد میشن. بعد از این لحظه تا حدود 30 40 دقیقه ؛ فیلم معکوس میشه و همون ماجرا هایی رو که دیدیم دوباره داره از یه زاویه دیگه تکرار میشه ( معکوس شدنِ فیلم. دقیقا مثل معکوس شدن TENET که در بالا گفتم. ) از این موقع تقریبا میشه حدس هایی زد که چه چیزی شده و اینکه همون سرباز های معکوسی که داخل فری پورت اواسط ماجرا باهاشون درگیر شدن ؛ خودشون بودن.
10 20 دقیقه آخر فیلم که به اون شهر میرن ؛ واقعا ماجرا عجیب اتفاق می افته.
در حین حال هم در گذشته و هم در آینده هستیم. هم در معکوس ماجرا.
اتفاقات طوری پیش میره که مخاطب واقعا گیچ میشه و نمیتونه به راحتی و یا حتی به سختی ماجرا رو تشخیص بده. که میتونست خیلی بهتر از این ها باشه. البته واقعا اکشن خوبی داره.
درباره مسائل مربوط به فیزیک فیلم ؛ تقریبا هیچ اطلاعاتی به مخاطب داده نمیشه و مخاطب نمیدونه دقیقا باید منتظر چی باشه (( باز هم میگم *تقریبا* ))
شما دقیقا این لحظات رو با اینسپشن مقایسه کن. در اینسپشن نکات و مسائل مربوط به فیلم گفته میشد اما نه در حد کامل در حدی که مخاطب رو یکم آماده کنه و تشنه بذاره. بعدش در دقایق پایانه همه چیز تغییر کرد و چیزی مشخص نشد. چون روال به نظر تغییر یافته بود. دقیقا مخالف این فیلم که مخاطب حدودا اطلاعاتی بدست نمی آورد درباره مطالب مربوط به فیلم. یا اصلا اینتراستلار رو در نظر بگیرید. وقتی اون فرد سیاه پوست به کوپر( متیو مککانهی ) نحوه کار سیاه چاله ها رو توضیح داد ؛ آیا واقعا سیاه چاله ها این قدر ساده هستند ؟ قطعا خیر. اما به این راحتی یه توضیح کوتاه اما مفید داد. کاری که در تنت اصلا شاهدش نبودیم. بلکه برعکس حجم مطالب به شدت با گذر زمان بالاتر میرفت.
اما به هرحال قطعا درباره مسائل مربوط به علم فیزیک که داخل فیلم بوده باید ساعت ها تحقیق بشه.
درضمن این مثال هایی که از فیلم های قبلی زدم ؛ برای اشاره کردن به موضوعات مختلف بوده.
درباره شخصیت نیل که از آینده همکار پروتاگونیست یا همون قهرمان ماجرا شده ؛ یکی از نظرات زیر این نقد خیلی برام جذاب بود اون هم این بود که این فرد ؛ دقیقا پسر کَت ( الیزابت دبیکی ) هست که در آینده بوده. راستش رو بخوایید میتونه واقعیت داشته باشه و البته ماجرا جذاب تر هم میشه..
یکی از دلایل دوست داشتن نولان دقیقا همینه. باعث میشه فرضیه ها و مطالب مختلفی به وجود بیاد. و مخاطبان بهش توجه کنند.
این فیلم میتونست در کنار بهترین آثار نولان قرار بگیره اما حیف که اونطوری نشد.
در نهایت تنها خواسته نولان از ما اینه که ؛ *سعی نکنیم فیلم رو درک کنیم بلکه فقط اون رو احساس کنیم.*
ببخشید طولانی شد.
نقدت راجب ب اسم فیلم واقعا شاهکار بود.دمت گرم??
قربانت?
دوست عزیز نقدت خیلی خوب بود. ولی راجب اسم فیلم،
نولان انقدر سطحی فکر نکرده. توی فیلم اشاره میکنه که پسر کت باید برای گردش یا یه همچین چیزی به یه جزیره بره، اسمزجزیره یادم رفته ولی،
توی اون جزیره در دنیای واقعی خودمون
یه منشور پیدا شده که اسم منشور(سیتور seitor) توی اون منشور از هر طرف جملات رو بخونی معنی میده و کلمه(tenet) در وسط اون منشور نوشته شده. نولان معکوس بودن اسم و بقیه چیزای فیلم رو از روی منشور توی دنیای واقعی خودمون گذاشته.
پیشنهاد میکنم برید توی این اینک که گذاشتم ویدیو نقد رو بینید. اونجا عکس منشور رو نشون میده.
https://youtu.be/NqmVQta8imA
سلام
فکر نمی کنم داخل متن درباره سطحی بودن فکر نولان صحبت کرده باشم بلکه تحسینش کردم برای اسم فیلم(◕‿◕)
یک فیلم رو اعصاب و دیوانه ک ساختش فقط از پس یک نفر بر میاد.نولان دیوانه تر از اون چیزی هس ک همه ما فکر میکنیم.من اصلا در حدی نیسم ک بخوام همچین فیلمی رو نقد کنم یا راجب بهش نظر بدم ولی از نظر من این فیلم دوتا ایراد بزرگ داشت ک اگر نولان این اشتباه هارو انجام نمیداد میشد بگی ک تا10 سال هیچ فیلمی روی دست این نمیومد.1.بازیگری وحشناک واشنگتن بود ک گند زد توی فیلم.چون برای این کارکتر ساخته نشده بود.ما اصلا با این شخصیت ارتباط برقرار نکردیم.اصن هدکس دیگه رو میتونست جاش بذاره ب جز این2.نوع فیلم برداری فیلم ضعیف بود و یک جاهایی حتی داغون.یک سری صحنه های اکشن رو پشتیبانی نمیکرد و ما همراه فیلم نبودیم.و این ک خیلی هاتون در مورد پیچیدگی این فیلم نقد منفی کردین.درسته این فیلم یکی از پیچیده ترین فیلم های دنیا بود ولی باز در حد قابل فهم برای یک بیننده عادی بود(البته بعد از چند بار دیدن)من بار اول یک ساعت اول فیلم هیچی نفهمیدم اما بعدش رو دور داستان افتادم و اینقد ک شما در مورد پیچیدگیش بحث میکنین ب نظرم جای بحث نداره.خوب ک خود نولان هم توی فیلم داره بهتون میگه ک لازم نیس درکش کنین فقط احساسش کنین.صحنه های اکشن عالی داشت و حتی اکشن های برعکسش شاهکار بود در نوع خودش ولی در صحنه روسی زنش رو میبره توی سوله و زنه روی اون اسلحه میکشه و بعد ی دعوایی بینشون رخ میده یکی از افتضاح ترین و وحشتناک ترین صحنه هایی بود ک توی عمرم دیدم.حالا این مشکل فیلم برداری بود یا بازیگر نمیدونم ولی هرچی ک بود واقعا افتضاح بود در واقع از نولان بعید بود.و در اخر ی عده فیزیکدان هم هسن ک فیلم رو کوبیدن و نقد منفی کردن یکی ب اینا بگه جناب فیزیکدان ما داریم سینمای هالیوود رو میبینیم ن ی مستند فیزیک کوانتم از شبکه چهار پس اینقد راجب ب فیلم نظر چرند نده
با تشکر
نکنه این فیلم تو آینده ساخته شده و نولان واسطه ما و آیندگانه؟!!!!
من یه منتقد یا فیزیک دان نیستم اما به عنوانه بینده میتونم بگم تماما عالی بود فقط محرکه لازم که احساسات باشه رو نداشت بیشتر شبیه تکالیفه مدرسه بود تایه فیلمی که باید محوش بشیم
در میان ستاره ای نولان که تقریبا از نظره پایه شباهته زیادی با این کار داشت باعث میشد تو صحنه هایی ادم واقعا دلش بخواد گریه کنه اما تواین کار یه همچین چیزی دیده نمیشد چون همونطور که یکی از کاراکترایه کار گفت اگه نابودی حاصل میشد اونا اونجا نبودن و همین علتش میشد که بیننده دیگه نگرانه کاراکترا نباشه (ممکنه خیلیا تو دقایقه اول متوجهش نشده باشن )
در یک جمله مهیج از نظره بصری بی نقص ، از نظره عواطفه انسانی کمی دور از احساس و یک شاهکار از نظر درهم تنیدگی ساختار
وقتی یه پدیده ای مثلِ دژاوو می بینید حس تون چیه؟ جز تعجب آیا ناراحت اید؟ یا خوشحال؟ فقط با ذوق می گیرد من این رو دیدم. البته در مورد دژاوو نظریه های زیادی عنوان شده ولی باید بگم که دنیاهای موازی هم یه چیزی توی همین مایه هاست. یعنی با فاصله ی خیلی کوتاهی دنیاها با هم در جریان هستن و اگر بشه راهی پیدا کرد که بینِ این ها گذر کنیم بنابراین یه همچین اتفاق هایی می افته که توی این فیلم افتاد. بنابراین نمی شه اصلن از این فیلم توقع برانگیخته کردنِ احساسات رو داشته باشیم. البته این به تمامی در الگوهای داستان نویسی هست و بنا به خواسته ی نویسنده س که کی کجا چی کار کنه و برای چی! قطعن نویسنده قصد برانگیختنِ احساسات رو نداشته، کما اینکه در لحظه ای که حرف از آیندگان می زنه که منابع شون رو داریم تموم می کنیم، این حس رو در من به وجود آورده و قطعن در خیلی های دیگه هم به وجود آورده که «هی! حواس ت باشه! بچه ت یه روزی آب کافی برای زندگی نداره و تو رو مقصر می دونه!» البته این رو هم بگم که انسان در طولِ تاریخ عادت به این داشته و داره که همه چیز رو به گردنِ گذشتگان بندازه چون با این روش بارِ مسئولیتِ خودش هم کم تر می شه. و این چرخه زمانی از حرکت می ایسته که ما تصمیم بگیریم مسئول باشیم. چیزی که به نظرِ من در سرتاسرِ فیلم مدام به مخاطب گفته می شد، و نه تنها گفته می شد، بلکه مثلِ سیلی توی صورت مون می خورد.
دیدگاه روانشناسانه هم داشت . اینکه ما به نابودی جهان توسط یک فرد نمی گوییم کار خوب . و ادامه ی این ماجرا توسط یک فرد میگوییم خوب دقیقا حول محور زن و دامنه ی هستی شناسانه ای که در ابژه ی مادر وجود دارد بسیار زیبا بیان شده
من متوجه یه سوتی تو فیلم شدم
مگه نباید کسایی که معکوس میشن ماسک اکسیژن بزنن؟ پس چطور تو آخرای فیلم وقتی زنه معکوس میشه که بره دوباره به اون تعطیلات پیش شوهرش ماسک نداره؟
اون زن با دستگاهی که پریا داشت خودش رو معکوس کرده بود و رفته بود. پس نیازی نداشت.
متوجه نشدم! نشون نداد که با چی معکوس شده آخه. ولی در کل من نقد فراستی رو در مورد این فیلم دیشب دیدم و باهاش کاملا موافقم.
زنه خودشو با دستگاه شیشه ای که پریا خودشو برمیگردونند به عقب برگشت به خاطر همون نیاز به ماسک نداشت
اینو فیلم نشون داد؟
پریسا جان دوست عزیز اون چیزی که شما فرمایش میکنی سوتی نیست شما فیلم از دستتون در رفته، اصلا بعیده همچین گاف بزرگی در فیلم هر کارگردانی!
ببین دوست عزیز داستان از این قراره که دو بار از اون دستگاه معکوس کننده زمان عبور میکنن
اگه دقت کرده باشی یه جا وقتی توی اون کشتی زرده نشستن، دارن در زمان عقب میرن که حتی کت برمیگرده به جان واشنگتن میگه هنوز نتونستم به پرواز معکوس پرندگان عادت کنم (دقیقه 110)
بعد که به اندازه کافی در زمان عقب رفتن دوباره توی اون پایگاه مانندشون اونایی که قراره به شهر بسته برن با دستگاه مجددا معکوس میشن و در ظرف زمان حرکت میکنن ولی کت یه روز عقب تر میره که بتونه توی ویتنام به سیتور برسه (همونجایی که جان واشنگتون مثلا واسه خداحافظی میره پیش کت) (دقیقه 114)
چون دوبار معکوس میشن مجددا هم راستا با زمان میشن و نیازی به دستگاه تنفس ندارن!
من متوجه حرف شما هستم و مشکلی ندارم با حرفتون الان سوال من اینکه اینو خودتون پیدا کردین یا تو فیلم همینو که میگین نشون داد؟ چون من دوبار فیلمو دیدم اما اینی که شما میگین با دو تا دستگاه رو ندیدم ینی میخوام بگم تدوين فیلم جوریه که خیلی چیزا اگرم باشه نمیشه دیدش چون یا خیلی کوتاه بهش اشاره شده یا خیلی بد تدوین شده
توی فیلم هم نشون داد دوست عزیز
توی کامنت اولم هم تایمش رو خدمتتون عرض کردم و اینکه بحث روی یک دستگاه و دو دوستگاه نیست بحث سر تعداد دفعاتیه که معکوس میشن
دقیقه 110 مشخصه که دارن در زمان عقب میرن (بنا به ارجاعات کامنت اولم) و در دقیقه 114 هم مجدد معکوس میشن یعنی برخلاف اون جهتی که تا الان اومدن که نتیجه این میشه که مجدد سر روال معمول میفتن یعنی هم جهت با زمان و به تبع عدم استفاده از ماسک!
اسپویل خطر لو رفتن داستان.
.
.
.
.
مسخرهترین جای فیلم اونجا بود که زنش کشتش. میدونست اگه بکشش و دستگاه تشخیص بده مرده، دنیا به پایان میرسه و آخر گفت من کشتمش تا به هدفش نرسه و میدونستم تو (واشنگتن) یه راهی برای جلوگیری از پایان دنیا پیدا میکنی! از مسخره بودن این حرکت بگذریم؛ اگه هم ایدش اجرایی شده باشه(یه راهی واشنگتن پیدا میکرد) ، باید میدونست شوهرش وقتی داره میمیره و جون میده میدونه که با مردنش دنیا هم به پایان میرسه و به هدفش درواقع میرسه.
پ.ن:
شاید من اشتباه میکنم. کسی فیلم رو دیده درستش رو بگه لطفا
شوهره در هر صورت می مرد و خودشم می دونست
اما مساله این بود که می خواست زمان مرگش رو خودت انتخاب کنه که زنش این حق انتخاب رو ازش گرفت
به نظر من (کارشناس یا فیزیکدان نیستم...) یه فیلم اکشن جالب با یک نظریه فیزیکی بسیار سخت و گیج کننده بود که هنوز برای به تصویر کشیدن و توضیح دادنش زود بود ببینید برای مثال فیلم اینتر سلار قابل درک برای همه بود با این که داشت راجب نظریه نسبیت انیشتن حرف میزد نظریه ای که خیلی از من و شما اگر توی کتاب میخوندیمش از کنارش ساده رد میشدیم یا میگفتیم گیج کنندس و ولش کن ولی وقتی فیلم شد همه گفتن وای چه خوب چه عالی. این فیلم هنوز برای ساختنش عجله شد شاید اگر 10 سال دیگه بود هم بهتر ساخته میشد چون خود نولان هم به نظر من درک کاملی برای به تصویر کشیدن این نظریه نداشت ولی فیلم جالب و خوبی بود میتونست با داشتن صحنه های احساسی حداقل عامه پسند تر باشه فیلم برای خیلی ها خشک بود
واقعا فیلم عظیمی بود. در افتادن با قوانین فیزیک توی سینما همیشه یه موضوع جذاب برای علاقمندان ژانر تخیلیه و کمتر کارگردانی شجاعت انجامشو داره که خب نولان با اینسپشن, اینترستلار و حالا تنت ثابت کرده که محتوای فیلمش میتونه تا حدی این بار علمیو پوشش بده... و من بلند پروازیشو تحسین میکنم. تنت از زیبایی های سینماست و قطعا ارزش دیدن داره...
ولی با همه این اوصوف برقراری ارتباط با فیلم های اینسپشن و اینترستلار خیلی راحتتر از تنت بود... و خب یکی از دلایلش اینه که پدیده ای که توی ماجرا در حال بحثه به یه درک و دانش درست حسابی و چند واحد فیزیک دانشگاهی نیاز داره که به همین خاطرم هست که واضحا نولان میگه انقدر سعی نکن درک کنی فقط احساس کن... شاید خود نولان هم عمیقا درکش نکرده. در حالیکه توی اینسپشن پدیده فیزیکی خاصی مد نظر نبود و بیشتر حالت تخیلی داشت و توی اینترستلار روایتی از یه ماجراجویی فضایی و نهایتا پیدا کردن رابطه فیزیکی ...
ولی تنت میتونست در کنار این پیچیدگی ها یه خط داستانی جذاب هم در کنارش پوشش بده که مخاطب حداقل اگر نمیتونه اون اصولو درک کنه بتونه احساسات انسانیو حس کنه... توی اینترستلار رابطه پدر و فرزندی خیلی به فیلم روح می بخشید و توی اینسپشن چندین رابطه احساسی و خط داستانی وجود داشت که هرکدوم حرفی برای گفتن داشت...
اما در تنت پرداختن به یه رابطه مادر فرزندی که حتی یه مکالمه احساسی از این مادر و فرزند تو فیلم دیده نمیشه... یا یه رابطه دوستیِ احساسی که تا نصف بیشتر فیلم در هاله ای از بی اعتمادی و ابهامه به درک احساسات توی فیلم کمکی نمیکنه... یا اون سکانس اخر اندره و لحاظات اخر زندگیش و پشیمونیش از حرفی ک به زنش زده میتونست بار احساسی بهتری داشته باشه...
ولی خب هیچ کدوم از اینها انجام نشده بود و عمده توجه نولان روی همون قاعده فیزیکیِ غیر قابل درک بود. که حتی صحنه های مربوط به این قانون هم کاملا علمی نبود... در بحث تنفس سعی کرد با یه ماسک حلش کنه (که این رو من هنوز درک نکردم چرا شخصیتا که وارونه میشدن بعد از مدتی دیگه نیاز به ماسک نداشتن و فقط اولش نیاز داشتن!) ولی در برخی از موارد دیگه اشکال وارده...
یا موضوع بزرگی که باز شده بود "گرمایش زمین و بی ملاحظگی ملت ها در قبال منابع" بی هیچ نتیجه خاصی رها شد! یه ماموریتی بود و انجام شد و تنها نتیجش رفع شدن موقتی اون خطر بود... ماموریتی سری ک ب قول شخصیت اول هیچ کس ازش خبر دار نمیشه. و هیچ تلاشی هم در راستای جلوگیری از گرمایش زمین نشد... عملا هیچی به هیچی!
که جدای از همه این موارد دلیل ایندگان برای کشتن نسل قبل به نظرم مسخره میاد! این نظریه پدر بزرگ حتی اگر صحیح باشه و بتونی قبل از اینکه خودت ب دنیا بیای برگردی به زمان و پدر بزرگتو بکشی و خودت زنده بمونی و در حالت کلی تر اگر ایندگان, نیاکانشونو بکشن و خودشون زنده بمونن, بازم هیچ تغییری در منابعی ک در زمان حال در اختیار دارن و مشکل گرمایش زمینشون ایجاد نمیشه, همونطور که تغییری در خودشون ایجاد نشده و زنده موندن! پس هیچ تفاوتی براشون ایجاد نمیکنه که نیکانشون زنده باشن یا مرده... (این نظر شخصیه و برداشت من از این فرضیه)
خلاصه کلام همونطور ک در اغاز گفتم در پایان هم میگم فیلم عظیمی بود... استفاده از هواپیمای بویینگ و کشتی و توربین های عظیم الجثه و مخصوصا نبرد های معکوس خیلی چشم نواز و زیبا بود...
ولی عظیم بودن و بلند پروازانه بودن فیلم الزاما دلیلی بر مقبولیتش نیست... و به نظرم کُلیت داستان در کنار هم چیز جالبی از اب در نیومده بود مخصوصا برای مخاظب عام...
پ.ن: یک اثر هنری مستقله و نباید وابسته به کار های قبلی هنرمند دونسته بشه, مقایسات انجام شده با فیلم های اینترستلار و اینسپشن صرفا جهت درک و ادای بهتر منظور هست.
صحبتات زیاد بود و نمیتونم برگردم درمورد همش نظر بدم دسوت عزیز ولی درخصوص اون قسمت حرفاتون که گفتید "عمده توجه نولان روی قوانین فیزیکی غیر قابل درک بوده" اولا باید بگم که نظریات مطرح شده در فیلم صرفا نظریه هستند نه قانون و اصول فیزیکی، نولان داره فرض رو بر این میگیره که "اگه" بشه در خلاف جهت زمانی و با ادراک و اختیار تام بتونیم حرکت کنیم ولی خود زمان روند معمول خودش رو در پیش بگیره چه اتفاقاتی ممکن بود برای ما بیفته احساس و درک ما از زمان و اثرات اون چجوری میتونست باشه، و باز هم تکرار میکنم که در حد نظریه و فرضیه است و اتفاقا تا اونجا که تونسته این فرضیه رو با ادله و استدلال جالب پیش برده
درخصوص اون قسمت از حرفاتون هم که درمورد "دلیل آیندگان برای کشتن نسل قبل" صحبت کرده بودید باید عرض کنم که آیندگان حسب موضوعی که در فیلم مطرح شد قصد کشتن نسل گذشته رو نداشتن بلکه به دنبال بازگشت به آینده برای معکوش کردن روند نابودی دنیا بودن بطوری که با گذشت زمان رودهاشون پر آب تر بشه و سطح آب اقیانوساشون پایین بیاد! و برای دستیابی به این مهم باید دنیارو بکوارد میکردن و این باعث چیرگیشون نسبت به نسل قبل میشد و درتعاقب اون "پارادوکس پدربزرگ" به وسط کشیده میشد نه "نظریه پدربزرگ"! پارادوکس پدربزرگ پارادوکس معروفیه و به این خاطر بهش میگن پارادوکس چون هیچ پاسخی بر اون نیست مثل خیلی پارادوکسای دیگه! اگه فیلم predestination رو هم دیده باشین همین پارادوکس رو تو اون فیلم هم مطرح کردن
قبول دارم فیلم درام خاصی نداشت ولی باید قبول کرد که فیلم اصلا قرار نبوده درام باشه و ژانرش رو عملا باید علمی_تخیلی دونست و به این خاطر که جنبه درام فیلم تقریبا صفره نمیشه بهش خرده گرفت، چه بسا دیوید لینچ mulholland driveی رو میسازه که اون هم درام نداره و صرفا سوررئاله و اتفاقا بسیار پیچیده و بعضا غیرقابل توضیح ولی چون کارگردانش دیوید لینچه همه ازش تعریف میکنن!
مثال شما درباره لينچ رو قبول ندارم . چون لينچ تو همون فيلم تكليف اش روشن بود با خودش و مخاطب هاش و براي رسيدن به هدف ذهني اش خيلي چيزهارو فدا كرد . اما اين جا مشخص نيست تكليف چيه و نولان هم خرما رو مي خواد هم خرما .فيلم هم مي خواد گيشه اي باشه و بفروشه هم مي خواد خاص و عميق باشه و اعتبار داشته باشه بين مخاطبين خاص كه نتونسته بهش به تعادل برسه بر خلاف فيلم هاي قبلي كارگردانش
عزیز اول اینکه شما چرا تو نصف صحبتاتون چسبیدی به انتخاب کلماتم؟ حالا هرچند اشتباه. من یه مخاطب عادی سینمام! :/
ثانیا بیایم و قبول کنیم درامی در کار نباشه و تنت صرفا علمی تخیلیه... ولی مخاطب از اول تا اخر فیلم توی یه گیجی خاصی دست و پا میزد. علتشم عدم اگاهی کافی و روند سریع داستانه. که با روند سریع مشکلی ندارم و خیلی جاها باعث افزایش هیجانه اما عدم اگاهی مشکل سازه. مثلا اون گروه ابی و قرمز رو من به زور فهمیدم داره دقیقا چه اتفاقی میوفته...
به نظرم حداقل باید یه سری اطلاعات بیشتری رو از این فرضیه و وسایل و چیزای مرتبط باهاش در اختیار بیننده قرار میدادن... به عنوان مثال به قول یکی از دوستان که گفت توی اینترستلار دکتره اومد قضیه سیاهچالو با یه سری توضیحات مفید و مختصر برای بیننده قابل فهم کرد.
من خیلی از فیلم لذت بردم و کلا عاشق ژانر علمی ام اما از هر دیدی بهش نگاه میکنم یه چیزی تو فیلم کمه و جای خالیشم واقعا احساس میشه.
و در رابطه با معکوس کردن زمین ممنون قانع شدم...
برترین نظری که خوندم. به نظرم از نقد سایت هم قشنگتر بود.
انگار یکی حرفایی که توی عمق مغزمه در اورد و کوبوند تو صورتم!!! خیلی خوب بود. ممنون
اون قضیه ی ماسک در واقع واسه این واست پیش اومد چون اینا تو فیلم وقتی انتروپی رو برعکس می کردن باید میزدن اما یه جاهایی که تو فیلمم صحنشو نشون نمیداد در واقع اینا با انتروپی برعکس میرفتن عقب و دوباره انتروپی خودشونو میچرخوندن و انگار به گذشته برگشته بودن با انتروپی عادی پس دیگه ماسک نمیخواست
واسه قضیه ی نیاکان هم اگر دقت می کردین تو خود فیلم میگه که یجورایی انگار دیگه زمین قابل سکونت نبوده واسشون و واسه ادامه زندگی مجبور بودن انتروپی و پیکان زمانی رو برعکس کنن
اها ممنون از توضیحت. نشون ندادنش تو فیلم باعث شد یکم گیج بشم...
این فیلم ضعیف ترین اثر نولان تا به اینجای کار بوده. توجیه لازم نیست فیلمی که بیننده حتی چند بار هم که ببینه متوجه نشه و انقدر تلاش در پیچیدگی فیلم بشه که دیگه کارگردان یادش بره که فقط برای قشر دکترای فیزیک این فیلم شاید جذابیتی داشته باشه . هنر روایت سنگینترین موضوعات به طریقی هست که عده زیادی متوجهش بشن وگرنه خود این موصوعات میچیدگی دارن و صرفا ساختن فیلم روی این موضاعات فیلم پیچیده تحویل میده. Inception حقیقتا از این دست فیلم ها بود که یک موصوع پیچیده رو به ساده ترین شکل و قابل فهم روایت کرد
۲، سه بار با زیر نویس دیدم روایت فیلمو فهمیدم.ولی گیج کننده بود دوباره وقتی دوبله دیدم درست همون جمله های زیر نویس به صورت شنیداری فیلمو تماشا کردم انگار برای دفعه اول دارم فیلمو میبینم با شناخت از روایت داستان واقعا جذاب بود برام (البته دوبله بدون سانسور کلامی)راحت تونستم با فیلم ارتباط برقرار کنم و درک بهتری پیدا کردم،
این فیلم فقط دوبله باید ببینی.چون خود فیلم گیجت میکنه حالا با زیر نویس دیگه بدتر.
باید فلیم یک بار برعکس ببینین
در مرود آثار نولان یک نظری هست که میگه نولان قصد داره بیننده رو وارد داستان فیلم کنه و زمان پخش فیلم همون تجربه ای رو بهشون الغا کنه که شخصیت های داخل فیلم تجربهش میکنن
یعنی کل فیلم شبیه نمونه و مثالی برای محتوایی هست که داخل اثر بیان میشه
برای همین یکسری دیالوگ ها و اتفاقاتی رو داخل فیلم قرار میده که کلید فیلم هستن و در واقعیت بیشتر از اینکه دیالوگ شخصیت ها باشن پیامی هست که داره به بیننده داده میشه
یکی از مهم ترین دیالوگ ها همین هست که لازم نیست درک کنید بلکه احساسش کنید
و دیالوگ مهمی دیگه این بود که هر چیزی که ثبت بشه مستقیما در آینده خونده میشه ( وقتی که پریا به واشنگتن میگه که ما به راحتی میتونیم با افراد در اینده ارتباط برقرار کنیم )
و از نظر من کل محتوی فیلم رو دوش همین جمله بود و نولان قصد داشت که این اثر رو سال ۲۰۲۰ ثبت کنه شاید که در اینده کسانی "پیامشو بخونن" و مفهومشو درک کنن
به نظر من هرکسی سریال دارک رو دیده باشه این موضوع براش یه مقدار درکش راحتتر میشه ویک نکته دیگه احتمال میدم مرد اول فیلم تو ضریب خطا جای تمام اون سربازانی که دو دسته ابی و قرمز بودن این اشتباهاتو تکرار کرده بود و همزمان تناسخ هم به چالش کشید با توجه با این که تناسخ یکی ارپر طرفدارترین اعتقادهای مردم هند هم هست البته سیاست امروز آمریکا هم ایجاب میکنه بعد از ناتوانی خودش در استفاده در شرق حالا نا امید به سمت قطب دوم جمعیت دنیا بره و غیره
ربطش به تناسخ رو میشه بیشتر توضیح بدی ؟
مثل این بود که داری تریلر فیلم رو تماشا میکنی. دو ساعت و نیم، هیجان و حرکت.
و گمان نمیکنم کسی توی تریلر، دنبال شخصیتپردازی باشه
باید چندساعتی کش میداد فیلمو
فیلم آشغالی بود خیلی تناقض داشت با موضوع فیلم و این که بخواهی درک کنی ساختار محتوایی داستانو غیر ممکنه با مثال توضیح میدم وقتی میخوای صدا تولید کنی برخورد دو جسم تولید فرکانس میکنه و به گوش شما میرسه و طبق نظر این فیلم گوش از هیچ تولید فرکانس میکنه و فقط صدا نیست نور هوا مولکول های تمام اجسام واکنش غیر ارادی دارن بعدم فیلم زمانو قسمت بندی کردی مثل کلاکت فیلم
فیلم قشنگ بود.. و مثل خیلی از اکشن ها سطحی نبود.. جلوه های ویژه عالی و داستان چند وجهی پیچیده.. البته من که تمام آثار نولان رو دیدم.. خیلی جاهاش برام قابل پیش بینی بود
ب نظرم نولان ی ادم مریضه ک سعی داره خودشو باهوش نشون بده(یا باهوش بودنشو نشون بده) اونم با مطالبی که دانشمندان کشف کردن اگه فیلم تلقین دیده باشین یک سری ابهامات(مث فرفره اخر فیلم) میزاره تو فیلمش در واقع خودش درکشون نمیکنه ی مثال میزنم فکر کنید انیشتین بعد اینکه به بمب اتم رسید یهو تموم اطلاعات تحقیاشو نابود میکرد کاملا بدون دلیل همون کاری که نولان تو تلقین کرد اگه این اتفاق میفتاد به نظرتون مردم در زمان حال چی میگفتن (وای چقدر این اقا پیشبینی دقیق کرده چقدر ادم خوبی بوده ) درحالی انیشتین هیچ دلیلی برای کارش نداشته
در اخر من فیلمو ندیدم ولی مطمعن باشید اگه جایی از فیلم رو نفهمید مشکل از نولان البته همیشه کرم نمیریزه خدا کنه اینم مث میان ستاره ای باشه
اگه کسی تا حالا فرفره چرخونده باشه، میتونه بفهمه که وقتی فرفره شروع میکنه لرزیدن، چیزی از عمرش باقی نمونده و بهزودی واژگون میشه.
بنظرم نولان، تنت رو هولکی ساخته. و خیلی جاهاشو پخش نکرده. یا نساخته
جالبی نظرت این بود که فیلم رو ندیدی و یکی از دیالوگای فیلم رو با یکم تغییر پیش بینی کردی!! همون قضیه بمب اتمی که گفتی دمت گرم جالب بود!
برای درک این سبک از فیلم های نولان باید به سینمای کوبریک مراجعه کرد
نولان با ساخت این فیلم چه چیزی رو میخواد بیان کنه و نشون بده واقعا پوشیده ست
فرم ، محتوا ، فیلمنامه و ....
بقول بزرگی که میگفت هر فیلمی جایگاه خودش رو داره
Tenet رو در جایگاه تنت ببینید ، یه فیلم مستقل و اول
نه در حال قیاس و قضاوت با اینسپشن یا دیگر کارهای نولان ،،، اصلا فک کنید یه فیلم دارید می بینید بدون عنوان و کارگردان
به نظرم تنت یه فیلم خوش ساخت ، دقیق و علمی است. البته نه کاملا علمی بلکه با استفاده از علم سعی میکنه داستان رو برای ما ساده کنه. نولان علم محدود به کوانتوم رو به اجسام بزرگتر نسبت داده و اینجا تنها جایی است که میشه اسم تخیلی روش گذاشت ولی به شدت به تک تک جزئیاتش دقت کرده ، به شدت نکته های فیلمش رو چیده. اینکه اگه من یه فیلمی رو با یکبار دیدن نمیفهممش بعد بیام بگم فیلم پیچیده ایه ، فکر نمیکنم انتقاد درستی باشه ، اولا اصولا متر و معیار من نیستم ثانیا هر کسی به اندازه ظرف خودش آب برمیداره ، نظر شخصی من اینه که تنت فیلمیه که سالها بعد در مورد اینکه "نولان چه تخیل و نبوغ و درک پیشرفته ای نسبت به زمان خودش داشت" از جمله جملاتیه که منتقدان و بیننده های معمول در موردش بارها و بارها صحبت خواهند کرد. یه نکته کوچک هم بگم که من تقریبا هر چیزی که از نولان در شبکه های خبری و اجتماعی بیرون اومده خوندم و دیدم و به این نتیجه رسیدم که اگر شما جایی از فیلمهای نولان از دید خودتون اشتباه یا اصطلاحا سوتی پیدا میکنید ، شک نکنید که در اشتباهید ، نولان حتی سوتی ها رو هم خودش قرار میده و اگه بیشتر راجع بهش تحقیق کنید میبینید که به طرز عجیبی انسان دقیقیه. تنت رو با دید مثبت و بدون گارد ببینید و لذت ببرید.
خیلی باحال بود فیلم....دارم بارها میبینمش تا درکش کنم
دیسلایک به این نظر=ترول مریض
یه دیالوگ تو فیلم هست که میگه:
لازم نیست درکش کنی بلکه احساسش کن...
داداش منظورم اینه که لفهمم دقیقاََ داستان فیلم چطور بوده(دقیقتر بفهمم)
این که شما فیلم رو درک نمی کنید و اخرش از خودتون میپرسید که الان دقیقا چه اتفاقی افتاد و سریع سرچ میکنید نقدد فیلممم تنت که متوجه بشیدو بعدش میایید کامنت میذارید که فیلمش الکی بود باید بگم که تقصیر شما نیست... شاید نولان این فیلم را برای سال 2040 ساخته باشه و الان هم اونایی سر در میارن که قانون های انتروپی رو خونده باشن. من به شخصه چون قانون رو قبلا مطالعه کردم واقعا خوشم اومد از فیلم اما باز هم تاکید میکنم که این گیجی نه تقصیر شماست نه تقصیر نولان پس مثل منتقد این سایت بچه خوبی باشید و برید گادفادر رو تماشا کنید. هم بازیگرای خوبی داره هم دیالوگ بهتری نسبت به تنت و شاید هم موسیقی. این فیلم یا از نظر بعضیاتون مستند علمی یا هر چی که دلتون میخواد بگید به درد مخاطبایی مثل شما نمیخوره... هر کس هم واقعا میخواد ببینه فیلم قضیش چیشد همینجا اعلام کنه تا براش کامل توضیح بدم
قسمتی که برای من نامفهوم بود اون دستگاهی بود که با ورود و خروج از اون زمان وارونه میشه
در رابطه با این دستگاه و وجودش در مکان های مختلف متوجه نشدم اگه میشه یه توضیحی بدید.
یک دستگاهی بود که توی فرودگاه بود.. یکی هم دستگاهی بود که خوده سیتور ازش استفاده میکرد.. اونجا که به همسرش شلیک میکنه.. همون دستگاه رو وقتی میگیرن ازش برای معکوس کردن نیروهای خودشون استفاده میکنن.. یه دستگاه هم زیره همون قسمت بود که آخر فیلم میخواستن الگوریتم رو بزارن و منفجر کنن.. همه دستگاهها از آینده در اختیار سیتور گذاشته شده بود..
برا من توضیح میدی
تو هم احمقی که از اون میپرسی
معلومه جنس دراگی که زدی تا این کامنت و بنویسی خیلی خوب بوده، یه توهم انیشتینی بهت داده ، کودن
واقعا ممکنه جزییاتی که متوجه شدینو برای من توضیح بدین؟
من یه سوال احمقانه دارم..... همه ی کسایی که یه سفر زمانی میکنن حتما از یه کپسول اکسیژن برای تنفس استفاده میکنن.
اما وقتی کاراکتر دبیکی میره توی قایق تا شوهرش رو بکشه(از آینده میاد به گذشته) هیچ اکسیژنی نداره..... الان جریان این قسمت چیه؟
چون از حالت وارونه در اومده بود
یعنی چی؟؟؟؟ یعنی چندتا دستگاه داشتن؟؟ رفتن به زمان و وارونگی زمان؟؟
من هم دفعه اول با همین اشتباه مواجه شدم. اما زمانی که میرن تو .... همون جا دومرتبه طبق زمان عادی پیش میرن.بیشتر چیزی نمیگم که فیلم برای کسانی که ندیدن Spoil نشه. نیازه که شما به دقت بیشتری ببینید.
به نظرم بهتره یا پاسخ ندید یا اگر میدید دقیق بگید. کسی که فیلم رو ندیده و میاد توی این صفحه و کامنت ها رو هم میخونه یعنی خودشم خیلی براش مهم نیست که اسپویل بشه یا نشه
دوسته من.. اول میرن توی یه دستگاه معکوس میشن.. یعنی دنیا شروع به عقب گرد میکنه.. تا حدی که میخوان در دنیای معکوس به عقب میرن.. بعد دوباره میرن توی دستگاه و در جهت درست زمان قرار میگیرن.. در اصل با این کار ور زمان سفر میکنن.. فقط جامپ نمیکنن..مثلا دو هفته رو برعکس طی میکنن.. البته در تمام اون دوهفته باید از اکسیژن شخصی استفاده کنن
ببین مسئله این بود که زمانی نیاز به اکسیژن داشتن که خلاف جهت زمان سفر میکردن
اما اگه به جهت موافق زمان بودن با اینکه تو گذشته بودن اما دیگه نیازی به اکسیژن نداشتن چون همجهت با زمان داشتن جلو میرفتن
چون این پست هشدار اسپویل نداره، سوال شما رو در کامنتهای زیر این مقاله جواب دادیم:
http://vigiato.net/p/146867
عاشق اونایی هستم که با یک بار دیدن گفتن فیلم ضعیفه ،،، بزرگترین دستاورد شون تو این زمینه سلفی با آسفالته ،،،، آقای پریمی یه سوال شما اصالتا اهل مازندران هستید ؟؟
نه اهل مازندران نیستم اما در جوار استان مازندران یعنی استان سمنان هستم
پس نام خانوادگی شما برگرفته از منطقه پریم « فریم » دودانگه امروزی هست از قرار ،،، چون خودم بومی دودانگه هستم برام سوال شد ،،، واقعا فامیلی با اصالت و ایرانی دارید
بچه دامغان هستی
بله!
شما دستاوردتون چي بوده ؟
دستاورد م صفر مطلق ،،، و برای همین یاد گرفتم تا به دستاورد و درک درستی از چیزی «تخصص »پیدا نکردم در جایگاه قضاوت و نقد ننشینم
اما اینجا « ایران » ،،،، ما و نقد نولان ، اونم به وفور ، هر قشر هر سلیقه هر سنی ، در کمترین زمان ، بدون کوچیکترین تخصص و درک و دانش
ببين خب الان خودت هم به تناقض رسيدي در حرفات . با فرض اين كه دستاورد ات صفر مطلق بوده و تا تخصص پيدا نكردي قضاوت نمي كني چطور دستاورد ديگران رو نقد مي كني و قضاوت مي كني ؟ از كجا مي دوني دستاورد اشون سلفي با آسفالته و اصلا از كجا مطمئنيد همين سلفي گرفتن دستاورد بي ارزشيه ؟ شايد اون هم مثل همين فيلم و خيلي مسائل ديگه درونش ارزش و رمز و رازي نهفته باشه ؟
در اين كه شكي نيست نولان مخالفان خودش رو داره و همان طور كه يك سري كوركورانه مي پرستنش عده اي هم در مقابل كوركورانه باهاش مخالفن و فيلم اش رو نديد مي كوبن . بحث اينه كه شما طرفدار فيلم هستيد يا طرفدار استفاده ازش براي حمله به يك عده خاص كه نظرشون مخالف شماست ؟
و خب من فكر مي كنم بتونم دستاوردي براي شما نام ببرم كه دستاوردتون رو از صفر مطلق به صد مطلق مي رسونه : جفنگ گويي و سفسطه كردن براي خودنمايي .
خودنمایی ؟؟ یعنی با یه اسم میشه اینجا خودنمائی کرد
کوتاه کنم ،،، جهل تو کامنت ها موج میزنه
کدوم اسم ؟ سر اسم ت نمی گم چون اصلا مهم نیست . بگذار از این جا شروع کنیم که شما اصلا از فیلم محبوبت دفاع نکردی البته تو این کامنت ات جای دیگه منطقی توضیحاتی نوشتی که قابل احترامه و استفاده هم کردیم . اون اصطلاح دستاورد رو به کار بردی که توجه جلب میکنه . بعد هم که با پیچوندن و گفتن دستاورد صفر مطلق خودت رو راحت کردی . و خب از همون اولین کامنت ات وای ببینید من چقدر خاصم میباره . حالا باشه شما عاقل بقیه جاهل
گیرم من خاص و حرفه ای ،،، آخه تو این فضا و مکان به چه کار من میاد ،،، چه امتیاز و برتری داره برای من ،،، فیلم محبوب کدومه ،،، دستاوردم صفر مطلق « در برابر کسی مثل نولان و سینما »
طرف با این همه دانش و تفکر سینمایی ش فیلم ساخته اونوقت تو سایتهای ایران که نگاه میشه تو این هفته که نسخه ارژینال اومده دنیای نقد بهش بستند و الا ماشالا کامنتها هم زیرش ،،، نقل بد یا خوب بودن ش نیست نقل نولان و تنت نیست
سوال اینجاست ؟؟ این جماعت ایرانی مگه چقدر تخصص و تجربه دارند ،، که تو این زمان کم این حجم نقد و نظر رو انجام دادند
والا یه نقاشی یا یه عکس ساده ده روز قابل تامل و تفکره
دارم همینجور از بالا به پایین کامنتا رو میخونم و هربار یه سبک خاصی از نگارش نظرمو جلب میکنه بعد که به اسم فرستنده توجه میکنم هربار به شما میرسم( mr suze) :)
خلاصه تموم کامنتات: 1-مغلطه 2-تعصب
من اگه از یه فیلم خوشم نیاد نمیرم 3 روز تمام تو هر سایتی نظرات مثبت درمورد اون فیلم رو بکوبم، همونجا فیلمو شیفت دیلیت میکنم و پرونده ش برام بسته میشه ولی اگه خوشم بیاد میرم و لذتمو با کامنت دادن ذیل مقالات مربوطه به دیگران منتقل میکنم ولی شما با اینکه از فیلم خوشت نیومده بیشتر از هر علاقمند به فیلمی داری کامنت میذاری و این چیزی جز جبهه گیری و خصومت نسبت به فیلم و بعبارت دقیق تر کارگردانش رو نمیرسونه و این فقط یه معنی رو میرسونه: تعصب!
حالا باز بیا یجوری با مغلطه سعی کن خلافشو ثابت کنی:)
نه حالا خلافشو ثابت نمي كنم چون حق داريد اين طور به نظر ميرسه كه من متعصب هستم چون به قول شما همش دارم مي كوبم . ولي بيشتر از اين كه متنفر باشم واقعا سردرگم هستم نسبت به فيلم و اومدم تو صفحات كه ببينم مشكل كجاست چون به قول شما تكليف آدم با فيلمي كه بدش اومده مشخصه ميگه آشغال بود و شيفت ديليت فقط اگه كسي پرسيد ميگه مزخرف بود. الان شما جايي كه كسي با منطق از فيلم دفاع كرده يا جواب نقد من رو با منطق داده من گفته باشم نه حرفت چرته حرف من درسته رو بگيد اگه من نفرت داشته باشم كه كلا بايد قبول نكنم . بعد هم حالا شما بگيد من هيتر نولان ام و دارم مغلطه مي كنم كه بگم نيستم ولي نه اتفاقا من طرفدار نولان هستم و براش احترام قائلم ولي حس مي كنم تو اين فيلم نتونست تعادل ايجاد كنه بين چيزهايي كه شايد در ذهن داره حالا مي تونه عجله در آماده سازي فيلم به خاطر فشار استوديو باشه يا چيز ديگه .
من همین الان تمومش کردم....،برای فهم بهتر باید بدم نظریه های زمان برعکس رو بخونم ببینم چی به چیه ، به نظرم موسیقی متن اصلا در حد فیلم نبود...،نمیدونم چرا به زیمر نداد کارو ، به هر حال...،نوع تدوین فیلم با فیلمای دیگه فرق داشت و خب به دليل داستان عجیبه فیلمه،
در کل
فیلم خوبیه برا کسایی که دنبال درگیر کردن ذهن خودشون با مفاهیم نو و دیدن یه فیلم با رزولوشن بالا و با کیفیت هستند،
فیلم خوبی بود از الان منتظر فکت های عجیب هستم
شاید این فیلم هم مثه اینسپشن که بعد این همه سال تازه داره چیزهایی از توش در میاد ، بعدا قضیه روشن تر بشه
#####اسپویل####
اونایی که فیلمو دیدن
به نظرم پتینسون همون پسره اون روسه هست .....
نظر بدین
به نظر من نیل همون پسر کوچیکهبود
ممکنه
**** اسپویل تمام داستان فیلم****
یک بار تمام داستان را برای کسانی که نفهمیدند می نویسم (البته به نظر من هم خیلی ضعیف بود و فیلمی مثل predestination خیلی قشنگ تر بود)
1- فیلم اصلا درمورد سفر در زمان نیست بلکه در مورد برعکس شدن جریان زمان است، دستگاهی که در اون وارد می شوند باعث میشه زمان از همون لحظه به عقب برگرده، به همین خاطر شما وقتی در یه لحظه وارد دستگاه میشید، از درب دیگه در همون لحظه میایید بیرون و رو به گذشته (در جهت عکس زمان) حرکت می کنید. اولش مشخصه خودتون را می بینید که در دستگاه وارد شدید ولی هرچه جلو میره بیشترد رگذشته وارد میشید و دیگه خود گذشته تون را هم نمی بینید و میرید در دنیای بیرون.
پس کلا فیلم را با منطق این ببینید که برای رفتن به گذشته باید در مسیر عکس زمان حرکت کنند.
2- با این منطق که گفتم داستان فیلم اینطور است:
تا اواسط فیلم که خطی است، اولین نقطه که فیلم گره می خوره جایی است که دو مامور در فرودگاه با دو نفر ماسک دار درگیر می شوند، که بعدا معلوم میشه یک نفر هستند. که از یک درب دستگاه وارد و از درب دیگه خارج میشه
اگر دعوای نقش اول را با خودش که ماسک داره دقیق ببینید، می بینید که فرد کت و شلواری داره درست می جنگه ولی فرد ماسک دار برعکس می جنگه و حرکاتش برعکس است. چون او در گذشته حرکت می کنه و رفتارش برای ما که خطی به جلو نگاه می کنیم معکوس است.
همینطور اگر همین صحنه را در اواخر فیلم از دید فرد ماسک دار ببینید می بینید او داره درست می جنگه و فرد کت و شلواری برعکس می جنگه چون این داره برخلاف جهت حرکت می کنه.
در چند جای دیگر فیلم هم همین مسئله را می بینید. مثلا جایی که فرد روسی به همسر خودش تیراندازی می کنه تا پشت شیشه اعتراف بگیره، از دید مرد روسی گذر زمان اینطوری است که اول او میاد اینطرف شیشه اعتراف بگیره ولی می شنوه که واشنگتن میگه همین الان اعتراف کردم (فرد روسی هنوز اعرتاف را نشنیدنه) حالا او وارد دستگاه میشه و رو به گذشته حرکت می کنه (تیر به زنش می زنه و ...) و تازه اعتراف را می شنوه . بعتد تازه میره دنبال کیف و اون قطعه را بدست میاره. یعنی تمام ده دقیقه قبلی فیلم را این فرد تازه داره تجربه می کنه.
3- مهمترین بخش پیچیده فیلم صحنه خروج دستگاه از زیرزمین قبل از انفجار است که نیل سه بار مسیر خودش را عوض می کنه، یک بار با گروه آبی به صورت معکوس حمله می کنه و چون از آینده میاد می دونه اتفاقات را و خودش را دیده. بعد مسیر را عوض می کنه و می ره با ماشین بقیه را نجات بده، بعد دوباره مسیر را به گذشته می بره و میره با سرباز روس در تونل می جنگه و می میره.
4- فیلم نکات ریزی هم داره، مثلا فردی که در سالن اپرا میاد جان واشنگتن را نجات میده همان نیل است (از روی کوله پشتی اش) از این نکات ریز هم جای جای فیلم داره.
فقط یه سوال را جواب نمیده و من نفهیمدم از نظر تئوریک.
اون هم اینکه وقتی یه نفر به گذشته بر می گرده مثلا به یک هفته قبل، در حالیکه خود واقعیش هم یک هفته قبل هستش، حالا هر دو تا شون دارند توی دنیای یک هفته قبل زندگی می کنند و ایام را می گذرانند. یعنی دو نفر از یک انسان در گذشته اند و زندگی می کنند در حال و آینده. اینجا باگ داره.
در کل فیلم پریدیستینیشن هم داستان قشنگ تری داره در همین موضوع و هم خوش ساخت تر است. و پیچیدگی اش هم بیشتره.
اگر هر سوالی در فهم فیلم دارید بپرسید من جواب می دم تقریبا تمام فیلم را فهمیدم (بعد چن بار دیدن)
ارادت
در مورد وارونگی زمان ولی اونجا که زن و شوهر روسی میرن تو قایق کلا به گذشته رفتن و وارونگی زمان نداره؟؟؟ چون بدون ماسک هم هستن ؟ و نیل یه بار به گذشته میره یه بار وارونگی زمان؟؟
اونجاها هم وارونگی داره . اینها مثلا ده روز به سمت گذشته حرکت کردند با ماسک ( که زنه میگفت از بس پرنده برعکس دیدم خسته شدم) بعد از توی دستگاه دوباره رد شدن مسیر شون مستقیم شده. این تیکه عبور مجدد دستگاه را نشون نداد
نیل هم هر بار به گذشته میره برعکس هستش بعد میره تو دستگاه دوباره از گذشته له سمت حال میاد
منم دقیق فیلم رو همینجور که تو گفتی فهمیدم ولی، یه سوال برام باقی مونده :
کیت (زن روسی) اول فیلم که داخل گالری با قهرمان فیلم ملاقات میکنه میگه من و شوهرم رفتیم ویتنام 9 میلیون خرج کردیم و.... و از اون به بعد ندیدمش، در ادامه هم مشخص میشه که شوهرش رو تو کشتی در ویتنام کشته (که با اتفاقات اپرا و شهر مخفی همزمان بودن) ولی در ادامه میبینیم که اون فرد روسی زنده هست و حتی قهرمان فیلم برای شام میره پیشش و روز بعدش میرن قایق سواری و..
سلام، شوهری که توی کشتی کشده شده شوهری است که از آینده اومده به اون زمان که خودکشی کنه، شوهر خودش در خط زمانی خودش با هلی کوپتر واقعا ترک کرده کشتی را
در واقع در صحنه آخر فیلم، کیت از آینده اومده و شوهر خودش ک اون هم از آینده اومده را کشته
بهمین خاطر وقتی جای زخم را نشونش داد اون عصبانی شد چون فهمید نمرده و زنده است
دوتا سوال : اونجا فهمیدن که قهرمان کسی که مسئول این نیروهاست , قهرمان چطور سالم به اینده رسیده ؟ از کجا فهمیده ؟
سوال بعدی مرد روسی در اخر فیلم در ویتنام معکوس نداشت درسته ؟ همونی بود که بعد از شلیک به زنش برگشت ؟ اگر اینجور باشه که دنیا یه بار تموم شده ؟! یعنی دلیلی نداره مرد روسی مرگش رو لفت بده ؟ به هر حال باید فکر این که قهرمان برگرده به گذشته رو کرده باشه ؟
ممنون میشم واقعا
سلام
در مورد سوال دوم بگم که مرد روسی آخر فیلم که کشته شد معکوس داشت، در واقع مرد روسی در ویتنام در زمان خودش با هلی کوپتر بعد دعوای با زنش کشتی را ترک می کنه (هم مرد هم زن کشتی را ترک می کنند)
بعد مرد از آینده میاد (و بصورت غیرمعکوس هم است یعنی اومده و دوباره خودش را در جهت درست تنظیم کرده) بعد هم زنه از آینده میاد می کشدش
درسته همونه که بعد شلیک به زنش برگشت ولی دنیا تموم نشده، اون در جهت عکس حرکت کرد و کرد و کرد تا برسه به ویتنام (یعنی چندین روز و هفته عقب عقب رفته) بعد توی ویتنام به جهت درست تبدیل شد تا خودکشی کنه و دنیا تمام بشه.
بله سوتی بود که فکر نکرده که قهرمان از آینده به گذشته میاد، این تیکه را موافقم
در مورد سوال اول قهرمان فیلم تازه از اینجا که با نیل خداحافظی می کنه زندگی عادی اش شروع میشه تا وقتی که در آینده یه زمانی تنت را ایجاد می کنه و این آدم ها یعنی نیل و امثالهم را استخدام می کنه و به گذشته می فرسته برای ماموریت
در واقع قهرمان فیلم یک سیر طبیعی به آینده داشته
یه چیز جالب اینه که اون کیت وقتی به ماشین جلوی مدرسه پسرش مشکوک میشه و یک پیام صوتی میگذاره (آخر آخر فیلم)، این پیام صوتی بعد ها (شاید چند ماه و سال بعد از این لحظه توسط قهرمان شنیده میشه و اون سفر می کنه به همون جا و لحظه ای که ماشین اونجاست
سلام.اون قسمت از فيلم كه كيت برميگرده به گذشته كه اندره رو بكشه چرا ماسك نداشت
فقط جایی ماسک دارند که جهت شون برعکس باشه. وقتی توی گذشته به حد کافی عقب رفتند دوباره توی دستگاه می رن و جهت شون مستقیم میشه از گذشته به حال
به نظرم ببین فیلم هایی که ساخته، این فیلم زیاد حرفی برای گفتن نداره
صرفا همه ی فیلم رو تو هم ، دور داده که پیچیده بشه، داستانش جالب نیست، مثل اینسبشن، میان ستاره ای ، دانکرک و ...
بنظرم تقریبا ایده فیلم همون ایده predestinion با یکم پیچیدگی خاص نولان خوب بود ولی بسیار پیچیده و گنگ
فیلم مزخرفی هست نگاه نکنید
مطمئنی فیلمو نگا کردی
من اینتستلار رو دوماه یه بار با همون لذت و عطش همیشگی نگاه میکنم. اینسپشن رو هم دوس داشتم میخام بگم در این حد شاهکار بودن....واقعا تنت با اختلاف ضعیف ترین فیلم نولان بود توی فیلم نامه و شخصیت پردازی طوری که اخر فیلم به شخمم نبود اتفاقات واسه شخصیتای فیلم ..حیف همین
فیلم پیچیده بود چون زندگی پیچیده هست ، اونایی که فکر میکنن هستی ساده و خطی هست عمدتاً افراد متعصبی هستن که حاضر نیستن از چارچوبشون خارج بشن.
دین فقط تسکینی موقتی از این پرسش های فراچارچوبی هست.
باید به کمک نولان ها بدون ترس از این چارچوب ها خارج شد و در این مسیر از خداوند یاری جست.
باور کنید با علم میشود به دین رسید
نظرتون عالی است . شاید بهترین و کامل ترین نظر درباره این فیلم . که به اندازه خود فیلم گنگ بی ربط و پیچیده بود . متشکرم ازتون
عالی ?
اابته معمولا برعکس این مطلب اتفاق میفته! منظورم جمله آخرتون بود.
البته اینجا صفحه نقد فیلم نولانه و همه چیز پیچیده و متفاوته
چهار چوب رو ما درست میکنیم و حقیقت عمل که دست ما نیست بعدم این فیلم اومده تکه از زمان دلخواه و فقط اون چیزای که دوست داره روش عمل معکوس زمانی زده طبق این فیلم در گذشته که آینده ماست هر جسم باید فوتون نور معکوس بده و اگر جسمی در اینده حرکت گذشته جلو نو باشه باید از بین بره
درک این فیلم برای کسایی که از فیزیک کوانتوم چیزی نمیدونن سخته و فقط باید به بازی و جلوه های بصری دقت کنن ، فقط علاقمندان به فیزیک که حداقل سه سال در رابطه با رفتار کوانتوم و آنتروپی و زمان و جهانهای موازی میدونن میتونن درک مختصری داشته باشند البته مثل فیلم اینتراستالر ی جاهایی دست فیزیک نیوتنی اجازه پیشروی های جسورانه نولان رو نمیده و واقعا راه دیگه ای برای نمایشش نیست در هر حال این فیلم سالها از زمان خودش جلوتره و نولان فیلمی ساخت که اولین فیلم دوران آینده است و شاید چند صد سال دیگه عوام بتونن چنین فیلمی درک کنن . در هر حال دیوانه کننده بود من که بی نهایت لذت بردم
حرف شما متین - اما اساساً سوال اینه مفهوم سینما و سرگرمی آیا یک نکته کوچیکش ایجاد ارتباط با بیننده معمول هست یا نه؟ ما باید بدونیم فیلم رو برای کی یا چی میسازیم/ برای علوم آینده فیلم ساختن محترم اما بیننده امروز رو گیج کردن برای یک تخیل در اینده نکته روشنی برای مدیوم سینما نیست
ببینید بحث که شما میگید وقتی درسته که تکلیف فیلم مشخص باشه . مخاطب فیلم کیه ؟یک مستند تکلیف اش روشنه . کسی که میشینه مستند میبینه دنبال روایت سینمایی و کاراکتر پردازی نیست چون رسالت اون مستند چیزی است متفاوت. ولی یک فیلم سینمایی چهارچوبی داره که هویت اون رو مشخص میکنه . شما حتی سلاطین این حیطه مثل دیوید لینچ رو هم ببینید فیلم های ایشون در حین پیچیدگی امکان برقراری ارتباط با مخاطب های مختلف رو تا حد زیادی دارن . پیچیدگی اشون سبب جدا افتادن و دور شدن ارتباط مخاطب با فیلم نمیشه . خود شما میگید باز درک مختصر . پس یعنی حتی در اون لول هم فیلم با مشکل ایجاد ارتباط با مخاطب هاش روبرو هست . بحث دو دستگی اینه که یک سری میگن نه نولان پیامبره و اگه مشکلی هم هست از مای مخاطبه . بعضی ها هم اعتقاد دارن این مشکل از کم کاری یا عدم توانایی سازنده ها در ایجاد تعامل بین تفکراتی که داشتن برای فیلم با نسخه خروجیه . به هر حال هرکس حتی بزرگترین افراد دنیا هم ممکنه روزی اشتباه کنن و همه تخم مرغ هاشون رو تو یک سبد نتونن جا بدن . و این صحبت که فیلم برای آیندگان ساخته شده هم باز یک تئوری بیش نیست و حتی ممکنه چند صد سال دیگه هم کسی نتونه واقعا بفهمه چی به چیه . و اصولا بنکته ایه هم هست که خب نفهمیدن که هنر نیست و همه می تونن نامفهوم مسائل رو مطرح کنن. هنر اینه بتونی یک مسئاله رو درست بفهمونی
شاید باورتون نشه ولی درک این فیلم نیازی به یادگیری فیزیک کوانتوم و ... نداره، فقط باید بدونید که ماده ای وجود داره که به عقب برمی گرده، به جای شلیک گلوله، گلوله به تفنگ بر می گرده و به جای دویدن به سمت جلو به سمت عقب می دوید.
من طرفدار نولان نیستم ولی عاشق فیلم های علمی تخیلیم و این فیلم پاسخ خوبی به علاقه من بود. در مورد پیچیدگی دیالوگ ها با نقد کننده موافقم و این فیلم رو شاید نشه تو سینما دید چون برای درک دیالوگ های فیلم، باید پاز و آن پاز کنید و دیدن این فیلم دو ساعت و نیمه حداقل سه ساعت طول می کشه. اما از جذابیت فیلم کم نمیشه تازه جذاب تر هم میشه بر خلاف خیلی از فیلم ها که یک ساعت دیالوگ رو تو چند جمله میشه خلاصه کرد.
واقعا تعجب می کنم میگید بازیگر فیلم از داستان فیلم سر در نیاورده شاید برای بازار گرمکنی گفته! من از قبل راجع به پیچیدگی فیلم شنیده بودم بنابرین خوب حواسم رو جمع کردم و تونستم بالای نود درصد داستان فیلم رو متوجه بشم و البته تقریبا هم سطح اینسپشن ازش لذت بردم.
چیزی که نقد کننده بهش اشاره نکرد این فیلم از نظری شبیه به فیلم تقدیر (predestination) هست.
خب نظرات رو خوندم و خیلیا راجع به این که این فیلم گنگ بود، خیلی به فیلم توپیده بودن و کلا فیلم رو محاکمه قضایی کرده بودن. از این جا به بعد صحبتم با اون هاست.
****خطر اسپویل****
تفره نمیرم، تو چند خط کلیت داستان تنت رو براتون میگم:
آیندگان(نوادگان ما) به مشکل خوردن و زمین دیگه براشون قابل زندگی نیست و مجبورن برای ادامه زندگی شرایط زمین رو به حالت قبل برگردونن یعنی زمان به جای رفتن به جلو به عقب برگرده، اما یک مشکلی وجود داره. اگه این کار رو بکنن تمام انسان ها در گذشته نابود میشن (جنگ جهانی سوم یعنی این)
خب حالا شخصیت اصلی داستان وظیفش اینه که نذاره آیندگان این کارو بکنن. آیندگان از طریق یک روسی تبار در زمان حال میخان قطعات یک الگوریتم که باعث میشه همه انسان ها نابود بشن رو به دست بیارن.
خب اواسط فیلم قهرمان داستان متوجه میشه که گند زده(فریب خورده) و خودش دو دستی قطعه آخر الگوریتم رو به اون روسی تبار تقدیم کرده. اما فیلم تموم نمیشه، چرا؟ چون اون روسی تبار بقیه قطعات رو در زمان گذشته در زادگاهش مخفی کرده و باید به گذشته برگرده تا قطعه آخر رو سر هم کنه و الگوریتم کامل بشه تا وقتی که خودکشی میکنه خودش و تمام دنیا هم با اون از بین بره.
اما قهرمان اصلی با یک گروه مجهز به ماشین معکوس کننده زمان، الگوریتم رو از چنگش درمیارن و ماموریت به پایان میرسه.
خیلی چیزای دیگه اتفاق افتاد اما کلیت داستان همین بود که گفتم، بقیش رو نگم بهتره چون ممکنه گیج بشین.
در کل خیلی لذت بردم حتی شاید بیشتر از اینسپشن.
من ترجیحمیدمبیشتر توضیح بدینچون واقعا هیچکس اونقدی از فیلم نفهمیده که باهاش بشه راجبش صحبت کرد..
چیو بیشتر توضیح بده؟ دوستمون تونست به صورت خیلی مفهوم شده داستان فیلم رو بگه.
اون پیچیدگیهایی که گفت گیجتون میکنه همون معکوس زدنهای شخصیتهاست. بنظرم اگه بتونید پایان فیلم متوجه بشید که کاراکتر نیل چطور کشته شد، کل فیلم رو متوجه شدید در غیر این صورت پیشنهاد میکنم یبار دیگه فیلمو ببینید(با این دید که هر شی میتونه خلاف جهت زمانش حرکت کنه)
اگه از جایی از فیلم سوال دارید بپرسید راجبش حرف میزنیم.
فیلم بسیار روند سریعی داره و تک تک دیالوگاش برای درک اتفاقات مهم هستن، پس دوباره دیدنش خالی از لطف نیست.
#2 #tenet_story
شاید گیج کننده ترین بخش فیلم، چگونگی استفاده از ماشین معکوس کنندست و این که گروه آبی و قرمز توی فیلم، خیلی با اعصاب آدم بازی میکنن.
در کل روش کار گروه آبی و قرمز که هم جناح خوب و هم جناح بد ازش استفاده کردن اینه که یک گروه حالت عادی خودشون رو دارن(قرمز) و یک گروه میرن آخر ماموریت (جایی که قراره ماموریت تموم بشه یا به هدفشون برسن) و این گروه که رنگ آبی داره هر اتفاقی که در پایان ماموریت میفته رو میبینن و اگر بفهمن ماموریت با شکست مواجه میشه یا تصورشون از کاری که باید بکنن ایراد داره، اون شکست یا ایراد رو به گروه قرمز گزارش میدن و به اونا کمک می کنن.
خب یه مقدار بیشتر در مورد داستان فیلم حرف می زنم:
فیلم با حمله تروریستا به اپرا توی اکراین شروع میشه که گویا یه صحنه سازیه تا آمریکایی خودشون رو قاطی نیروهای پلیس اکراین بکنن و بتونن یکی از آدمای خودشون که یک قطعه از ۹ قطعه الگوریتم دستش هست و ظاهرا لو رفته رو مخفی کنن.
خب قطعه رو پیدا میکنن ولی شخصیت اصلی تصمیم میگیره که بمب های جاسازی شده تو سالن رو جمع کنه تا مردم نمیرن اما یک نفر میاد جلوش رو میگیره و لوله تفنگ رو میزاره رو سرش اما در همین زمان یک سرباز معکوس شده نجاتش میده (حدس بزنین کیه؟ نیل، فیزیکدانی که دوست شخصیت اصلیه)
خب از اپرا که بیرون میان روسیا جلوشون رو میگیرن و سعی میکنن بفهمن چرا آمریکایی ها اون آدم رو با خودشون میبرن. شخصیت اصلی رو شکنجه میکنن تا حرف بزنه اما اون کپسول خودکشی رو میخوره و بعد که چشاش رو باز میکنه میفهمه اون کپسول قلابی بوده و برای محک وفاداری بوده از این جا به بعد به عنوان یک فرد وفادار شناخته میشه و بهش ماموریت های فرا ملی میدن(عضو گروه تنت میشه).
خب میره پیش یک محقق و اون بهش قضیه مواد معکوس شده رو میگه و این که قراره جهان نابود بشه، یک دستکش دستش میکنه و بار اول نمیتونه گلوله رو بگیره، چرا ؟ چون میخاد گلوله رو بگیره! بار دوم که سعی میکنه نیتش رو عوض می کنه و فکر میکنه که در حال انداختن گلوله است و این دفعه گلوله رو میگیره (زمان گلوله معکوس زمان طبیعیه)
خب حالا چرا میرن هند؟ چون مواد معکوس شده ای که اون محقق نشون داد از هند میومد (با بررسی مواد این رو فهمیدن) سر نخ ها رو که دنبال میکنن به یک دلال بزرگ اسلحه میرسن، خب میرن سراغ دلال که بفهمن این مواد رو از کجا میاره، بعد میفهمه که خود اون دلال (پریا) عضو گروه تنت هست! خب پریا بهش میگه که باید بره دنبال آندره سیتور (روسی تبار) چون اون این مواد رو از آینده میاره (یک سری اسلحه رو دفن میکنه و بعد درمیاره، وقتی درمیاره دیگه معمولی نیستن) شخصیت اول باید بفهمه که چطور اون روسی تبار با آینده ارتباط برقرار میکنه. از این جا به بعد فیلم دیگه یک سره دنبال اون روسی تباره که به سختی میشه پیداش کرد و برای پیدا کردنش از راه زنش وارد میشه.
خب اگه مفیده بگید تا بقیش هم بگم، هر چند تو نظر قبلی کلیت داستان رو گفتم.
ب نظرم خیلی خوب توضیح دادید
کامنتت بهترین نظر رو بین این همه دیدگاه داشت. جزئیاتی که گفتی باعث شد دیدم کامل نسبت به فیلم عوض بشه میشه لطفا ادامه بدی
خیلی خوب توضیح دادید
اسپویل⬇️
من سه تا سوال دارم فقط
یکی اینکه با اینکه بالاتر دوستان درمورد ماسک ها نوشتن باز هم من نفهمیدم چجوری کاترین یا خودش با اینکه رفتن گذشته دیگه ماسک نمیزدن
سوال بعدی اینکه اون آقاهه که تو اپرا بود این رفت فراریش بده همونی بود که دستگاه رو ساخته؟
و اینکه گروه آبی توی اون جنگِ آخر، جهت زمانشون برعکس بود؟ من جنگشو نفهمیدم
به نظر من فیلم سعی کرده مسایل پیچیده رو بیان کنه،ولی از شخصیت پردازی و منطق داستانی غافل شده و این هم از نظر فیلم سازی و هم از نظر توضیح علمی به فیلم آسیب زده
باهاتون موافقم.
من مخالفم، من برای دیدن یک فیلم علمی تخیلی که ذهنم رو درگیر کنه این طور فیلم ها رو می بینم و واقعا کاری به شخصیت ها ندارم (هر چند اگه شخصیت پردازی می شد فیلم زیباتر می شد) خب نگاه کنید همین الآن این فیلم دو ساعت و نیم طول میکشه و کلی پیچیدست چطور وقتی برای شخصیت پردازی میمونه؟ هر چند به نظرم به اندازه کافی شخصیتی مثل نیل دوست داشتنی هست و البته روی همسر اون روسی تبار وقت گذاشته شده.
اگر وقت فیلم صرف شخصیت پردازی می شد، این مفاهیم پیچیده رو به این زیبایی نمیتونست به نمایش بذاره.
پایه اساس تمام قوانین طبیعی و کونتوم زمانه حرکت زمانو میشه کند و تند کرد حتی به نزدیک صفر رسوند ولی نمیشه زمانه منفی داد تو با سرعت نور حرکت کنی ممکنه بعد هزار سال همون قدر باشه سنت ولی سنت کمتر نمیشه
اون چیزی که شما میگی نظریه نسبیت هست نه کوانتوم
در ضمن این فیلم بر اساس ترمودینامیک هست که هیچ ربطی به کوانتوم و نسبیت نداره !
من فیزیک خوندم و دقیقا نفهمیدم ترمودینامیک که در فیلم به کار رفته چه ربطی به کوانتوم داره ؟
فیلم جالبی بود میخواست شبیه اینسپشن بشه که نتونست ولی فیلم قابل قبولی بود داستان فیلم هم خیلی پیچش داشت و من الان بعد از ۳ بار دیدن فیلم بعضی از جاهای فیلمو میگم خب یعنی چی؟؟
مشکل اصلی من شخصیت پردازی آقای واشنگته که یعنی چی؟ تنها هدف ایشون نجات دادن دنیاست و فقط همین و نولان هیچ انگیزه دیگه ای برای این شخصیت نزاشت غیر از نجات دنیا که غیر منطقیه
اما سکانس ها و اکشن فیلم در یک کلام محشر بود و در طول تاریخ کم نظیره حداقل
موزیک فیلم هم خوب بود ولی فقط خوب بود و توقع موزیک اینتراستلار هنس زیمرو نداشته باشین
حالم بهم خورد چقدر فیلمش تخمی بود
اخ گفتی
پس برای فهمیدنش شما هنوز بزرگ نشدی!!! وقتایی که یه فیلم از ما کمی فکر و تجزیه تحلیل میخواد راحت ترین راه واسه دور زدنش خراب کردن فیلمه واسه کسایی که قدرت تفکر و ندارن
امروز دو بار نگاش کردم,من نقد کردن بلد نیستم,ولی تو کسایی که میشناسم و فیلم نگاه میکنن مطمئنم کسی از این فیلم سر در نمیاره,بالاخره نولان فیلم ساخته برای امثال ما مردم عادی یا برای فیزیک دانا؟؟
وقتی مردم عادی رو مجبور کنه دوبار یا سه بار فیلمو ببینن که درکش کنن دیگه از فیلم زده میشن,
مثل خود من که بعد از دوبار دیدنش یه چیزای مبهم ازش فهمیدم و خسته شدم و دیگه هم نگاش نمیکنم,بر خلاف اینسپشن?
من فیزیک خوندم
بجز قضیه ی شخصیت پردازی و اینکه انگار یخ بازیگرا آب نشده بود
بقیه اش برای منم پیچیده بود، ولی چالش برانگیز
البته فکر میکنم پیچیدگیش نه بخاطر فیزیک و یا بحث آنتروپی بلکه بخاطر معکوس کردن زمان هست
وقتی خواستم فیلمو دانلود کنم زیر نویسشو دانلود کردم وسطای فیلم واقعا خواستم دوبله دانلودم دیالوگا خیلیی سریع و پیچیده و گنگ بود واقعا
فیلمی که ذهن شما رو به چالش نکشه و مجبورت نکنه چندبار دیگه هم ببینیش و بری تحقیق و مطالعه کنی و نقد بخونی که بدرد نمیخوره..
اینکه کاراکترها عمق نداشتند رو میشه بعنوان یه نقد کوچک به فیلم وارد کرد اما پیچیدگی فیلم فقط جذابتر و قویترش کرده
به چالش کشیدن ذهن و روان بیننده چیز بسیار خوبیه، اما به شرط وجود یک مفهوم عقلانی، انسانی یا احساسی که بشه با اون به حرف مشترک برسیم باهم - الان فیلم نولان واقعاً چنین نکاتی برای ما خلق کرده یا نه؟
نظر شما محترم ولی بحث اینه که هر فیلمی که شما رو مجبور به تحقیق و مطالعه کنه لزوما به معنی ارزش اش نیست شما الان یک فیلم ناقص هم بهتون بدن برای این که بفهمید کاملش چیه میرید تحقیق می کنید پس فیلم های سانسور شده و ناقص هم شاهکار باید حساب بشن . و خب فیلم به خودی خود باید دارای هویت باشه حالا شمارو علاقه مند بکنه به تحقیق بیشتر بهتره . این طوری باشه هر فیلم باید یک دفترچه و کتاب با خودش داشته باشه تو نسخه فیزیکی اش که به اون رفرنس پیدا کنه پیچیدگی اش قوی ترش کرده ولی از این نظر که ضعف هاش رو پوشونده .
چه نقد درست و به جایی بود
از نظر من این فیلمی برای ایندس و فعلا از درک بیشتر مخاطبین خارجه من به نولان با این فیلم به عنوان یه نظریه پرداز علمی نگاه میکنم کاش به قول این نقد به تعامل احساسی شخصیت ها بیشتر توجه میشد هنر نولان توی فیلم هایی مثل ممنتو، اینسپشن و بالاخص اینترستلار این بود که مسائل پیچیده ی فیزیکی یا پیچیده ی روانی به گونه ایی بیان کنه که مخاطب با اون شرایط همزادپنداری کنه و براش اهمیت پیدا کنه و به زبون ساده به مخاطب بفهمونتش این فیلم به نظرم از قصد اینطور نبود و هرچی که نیت آقای نولان بود به عنوان صاحب اثر قابل احترامه
متأسفانه هیتر های نولان اینقدر منتظر بودن که این آدم بلاخره یه جایی یه شکستی بخوره تا بیان "دیدی گفتم" ها بگن و از اون شروع میشه و میرسه به "نولان از اول هم کارگردان خوبی نبود" و صحبت ها و عقده گشایی های مشابه و فجیع تر. فیلم که بخاطر کرونا نتونست در حد انتظار بفروشه و نمره منتقدان هم بهش کمتر از کارای اخیر نولان بوده و فیلم هم از نظر خودم با اینکه خوبه ولی درحد بهترین کاراش نیست پس فرصت طلایی واسه هجوم هیتر ها نه فقط به فیلم بلکه به شخص نولان و طرفداراش کاملا محیا شده. بزودی احتمالا زومجی هم یه نقد خیلی منفی از فیلم میره و میشه نتیجه اول سرچ گوگل و همون فاجعه ای که چند سال قبل با دانکرک و همین پارسال با فیلم جوکرِ تاد فیلیپس که عملا درصد قابل توجهی از ملت رو ضد فیلمی به اون خوبی کرد برای فن های نولان هم در فضای مجازی در راهه. اینها متأسفانه همه یه تصویر ناخوشاید از وضعیتی که جامعه اهل فیلممون درش قرار دارن نشون میده. جامعه که زمانی عشقش زدن پوستر روی دیوار و نقل قول از دیالوگ های فیلم های محبوب فرهنگ عامه و اساسا لذت خالص بردن از فیلم و سینما بود الان افتخارش شده قمپز در کردن و مسابقه گذاشتن سر اسم بیشتر بردن از فیلم های "هنری" دهه 30 و 40 که دیده نشده توسط "عوام" هستن و تعریف های متظاهرانه و سفت و سخت مکتبی از اینکه سینما اصلا چه هست و نیست و هنر چه هست و نیست و فرم و محتوا و کشک و پشم که آخرش هم قراره در نهایت برسن به اینکه سلیقه والایشان از دیگران بهتر است و دیگران خفقان مرگ بگیرند!
بحث این فیلم یا کارگردان نیست, اصلا گوربابای نولان! بحث این هست که با توجه به فرهنگ انتقادجویی اکثریت که توسط فراستی ها جا انداخته شده متأسفانه داریم به ورطه روشنفکرنمایی کاذب نزول میکنیم و به سیاهی و پوچی میرسیم و لذت فیلم دیدن رو از خودمون و دیگران میگیریم. اگر باور نمیکنید یه سر به قسمت کامنت های هر فیلم مهم و دیده شده ی چهار پنج سال اخیر تو سایت های مختلف داخلی بزنید.
جالبه بدونی من نه مخالف نولانم و نه دنبال اینکه جنگ روانی ایجاد بکنم یا روشن فکرنما بازی دربیارم - و بازم جالبه بدونی من دانکرک رو دوست داشتم واقعاً - اصولاً بررسی یک فیلم واسه اینه که ما فیلم دیدن دوست داریم نه اینکه ما نقد کردن رو دوست داشته باشیم صرفاً - دیدگاه هرکسی با منطق خودش قابل احترام هست بدون شک
منظور من با شما نبود نویسنده گرامی
بحث این هست که از مخاطبان فیلم و سریال تو این چند سال اخیر رفتار ها و صحبت های عجیب تو سطح اینترنت زیاد دیدم بخصوص تو یسری از سایتهای همسایتون. به ترول بودن و جنگ روانی راه انداختن خیلی بها داده میشه و یه عده فیلم یا کارگردان یا جریان سینمایی ای اگه مورد علاقشون نیست علیهش اعلان جنگ میکنن! نولان هم تا زمان the dark knight rises جو عموم نسبت بهش مثبت بوده منتها از زمان اینتراستلار به بعد یه اتفاقاتی افتاده ظاهرا که یه عده فقط منتظر یه ضعف از طرف نولان هستن تا حمله و عقده گشایی گسترده ای ضد طرفداراش شروع کنن. حمله ای که از الان شروع شده و تا یکی دوماه آینده به شکل شدیدش ادامه داره.
حرف شما صحیحه . ولی اتفاقا به نظرم اون جماعتی که شما می گید که اصلا براشون هنر مهم نیست و فقط قصدشون تو سر دیگران زدن سلیقه اشون و دید مثلا خاص و بازشونه بیشتر با این فیلم همراه خواهند بود . چون پیچیدگی زیادش خوراک اینه که خودشون رو پشتش قایم کنن و تریپ دانای کل بردارن چند نمونه اش رو همینجا هم می تونید ببینید که خیلی ها تعریف از فیلم نمی کنن بلکه درحال نگاه از بالا به پایین از سطح فکر خودشون و دیگران هستن .هیتر های نولان که همیشه آماده ان بحثشون جداست هرچند اون ها هم این بار فازشون فرق داره همیشه میگن نولان یک کارگردان معمولیه اینجا برعکسه از بیش از حد خاص بودنش می نالن
من دوبار فیلم دیدم ....بینظیر برای افرادی که جوره دیگری نگاه کنند ✋دوستان این فیلم نیاز به چندبار دیدن داره ....راجع به این فیلم میخونم و اطلاعت جمع میکنم ....ببخشید قصد بی احترامی ندارم به دوستان ...ولی این فیلم در سطح خیلیا نیست شما برای کار سینمایی برو فیلم مشت خاردار ببین خیلی اکشن خوبیه ✋مراقبت کنین از مواظبتتون
پیشنهاد من به جای مشت خاردار همون فیلمهای بزن بزن جمشید هاشم پور خودمونه :)
عجب نگاه خاصی داری شما احتمالا هم مثالی که زدی نشات گرفته از نگاه خاصته. حالا شما می خوای یک کار با اشل سینمایی معرفی کنی مثال خوب زیاده ها لازم نیست همچین مثال چیپی بزنی . مشت خاردار ؟ لابد شما سطح اعلای سینما رو همین فیلم میدونی که اسمش رو آوردی .
یک سوال بی ربط چجوری عکسی که توی ویجیاتو دارم مثل شما عکس کاربریمو عوض کنم
من میخوام عکی کاربریمو عوض کنم خداییش کی مشکل داره دیس لایک داده
بالا سمت چپ سایت رو بزن بعد عکس رو عوض کن |:
کجا دقیقا متوجه نشدم
اینم مثل دانکرک تا دیدم سریع دیلیتش کردم. چیکار میکنی اقای نولان. یه زمانی اینسپسن میساختی روح و روانمونو جلا میدادی. کاراکترا چقدر داغون بودن. پروتاگونیست چقدر نچسب بود. فقط رابرت پتینسون خوب بود بازیش. اونایی که فکر میکنن این خیلی خفن بوده برن سریال دارک رو نگاه کنن تا متوجه بشن چقدر ناشیانه نولان افکارشو پیاده کرده. نولان هم بره سریال دارک رو نگاه کنه فکر کنم خودشم سوسکی یه خجالتی بکشه.
چرا توی اپرا همه خواب رفتن ؟ یا خواب شدن؟ یا اصلا شاید مردن؟
درود. شما اگه دقیقه 2 رو ببینی، مامورای حفاظتی برا اینکه در امنیت وارد سالن بشن، از طریق گاز در هواکش سالن همه رو بیهوش کردند و گروگانگیرها خودشون ماسک داشتند و بیدار موندند.
ممنون
دوستانی که میگن نیل همون مکس هستش این نظریه رد شده پس دیگه آنقدر از این موضوع کامنت نذارین
کی این نظریه رو رد کرده؟!
یک نکته ای که با بیشتر خواندن نظرات مردم میشه بهش رسید اینه که نولان دقیقا تو ساخت تنت دیالوگ پایانی پرستیژ رو مد نظر قرار داده . جایی که گفته میشه یک شعبده باز هیچ وقت حقه اش رو برای مخاطب اش رو نمیکنه و به محض این که مخاطب حقه رو بفهمه دیگه ارزش کار شعده باز از بین میره چون مردم پول میدن و می خوان که سردرگرم بشن و نفهمن واقعیت رو . این جا هم هدف نولان همین سردرگم کردن مخاطب بوده و مخاطب هم لذت میبره گویا از این قضیه .
عجب پست پر کامنتی:))
٭٭٭٭هشدار اسپویل٭٭٭٭
حقیقتا من خیلی صبر کردم کیفیت بهتری بیاد و فیلم رو ببینم.... هرهفته هی تریلراشو میدیدم تا داستان رو حدس بزنم.
بنظرم از رو تریلر تا حدی داستان کلی درمیاد و چیزی که ما براش هیجان زده بودیم جنبه احساسی و چگونگی تلفیقش با بخش علمی بود که ناامید شدیم و منتقد این مقاله دقیقا زده بود به هدف و اصلیترین مشکل رو گفت.
برای مثال فرض کنید که نیل در واقع پسر زوج داستان بود - که من تا سکانس آخر خداحافظی بخاطر شباهتش فک میکردم ممکنه باشه. اینطوری فیلم باز یکم جنبه بهتری داشت و کمتر مثل یه مستند فیزیک اکشن بنظر میومد.
چیزی که خیلی تو ذوق میزد:
۱. شروع خیلی سریع فیلم و سریعتر شدنش بود. مثلا همه منتظر بودیم که بعد از اپرا، سکانس معرفی شخصیت اصلی بیاد اما فیلم معرفی کاراکتر رو ول کرد، پرتش کرد وسط حوادث و کلا براش مهم نبود که کیه، ما حتی اسمشم نمیدونیم. از اونجایی که همه کاراکترا اسم دارن، بنظر میاد این تصمیم خودآگاه بوده.
۲. انتخاب بازیگر میتونست کمک کنه حداقل الان ک فیلم راجب شخصیتها توضیحی نمیده ما لااقل برا فیلمای قبلیشون دنبالشون کنیم، برای مثال ما با کاراکتر پتینسون و علی الخصوص آرون تیلور جانسون ارتباط بهتری برقرار میکنیم. خانم دیبکی هم پرپیچش ترین بود اما رنجش تو فیلم خیلی برای من ملموس نبود. همه خوب بازی کردند. اما انتخابها میتونست خیلی بهتر باشه.
۳. دیالوگ ضعیف: دیالوگا رگباری گفته میشن و همه تو فهم فیزیک داستان مهم هستند، اما اصلا بار احساسی نداره و کاراکتری که داره دیالوگ رو میگه هم صرفا میگه ما بهتر بفهمیم البته بجز ده دقیقه آخر فیلم. همین باعث شده مهم نباشه کی چی میگه. مثل اخبار.
۴. هایپ زیاد ما بعد از مدتها ک میخوایم یه فیلم اکشن تخیلی دیگه مثل تلقین یا میان ستاره ای از نولان ببینیم.
موسیقی فیلم هم قرار بود معکوس باشه و زیمر هم مشغول بوده. نولان اینجا بهترین جایگزین رو داشته. اکشن و پیچیدگی هم که عالی بود.
از یجاهایی مثل قضیه ماسک و... تو تریلرا و برعکس نشون دادن و اینا میشد فهمید که قراره فیلم رو یبار از گذشته به آینده، یبار آینده به گذشته و حتی تلفیقشون باهم ببینیم (سکانس درگیری واشنگتن با سربازه ک یهو تفنگ میومد تو دستش یا حرکت برعکس قایق و...)
البته اگه سریال دارک رو ندیده بودم الان هیچی نفهمیده بودم، اما قوانین فیلم کاملا منطبق با دارک هست و اگه کسی سوالی داره میتونه بپرسه تو نظرات با کمک هم حلش کنیم.
من فقط یه سوال دارم، در مورد کدوم قانون فیزیکی من سرچ بکنم که بتونم اتفاقاتی که داره داخل فیلم می افته رو درک بکنم؟
رفتار ذرات کوانتومی که مشاهده اون رفتار اون رو در گذشته تغییر میده و در نهایت نتیجه هم تغییر میکنه اما انگار ذره میدونه قراره مشاهده بشه یا نه ، و آنتروپی که در فیلم آنتروپی معکوس عمل میکنه
من همیشه تو فیزیک دبیرستان مشکل داشتم - نبودین کمک کنید به من چرا:) دم شما گرم
خوب من نظر بعضیا رو خوندم نوشته های ادمینم خوندم ولی درحالت کلی هرچیزی که تو تخیل آدما میگذره یا قبلا بوده الان نیس یا الان هس وما هنوز کشف نکردیم بهش نرسیدیم یا در آینده وجود داره پس باتوجه به ساخت فیلمی مث ترمیناتور در اون سالها که خیلیا مث الان ازش حرف میزدن و تازه منظور اون فیلمو فهمیدن باید بگیم هیچ چیز دور از انتظار نیس ومااگه نتونیم چیزی رو درک کنیم نباید مسخره کنیم یا منکرش بشیم کلا موفق باشید
کسی چیزی رو مثه بچه ها مسخره نمیکنه داریم نقد میکنیم
این فیلم شاهکار بود
من موندم چرا انقدر از فیلم انتقاد میشه درحالی که کل فیلم زیبا و پر از هیجان هست
نقد به هر فیلمی هر جایی و هر چقدرم که شاهکار باشه وارد میشه قرار نیست چون نولان این فیلم رو ساخته نقدش نکرد
فيلم تنت را الان ديدم و متوجه شدم اگه زير نويس فيلم را هم نميگرفتم هيچ اتفاقي نمي افتاد،از يه جايي به بعد بي خيال داستان شدم و فقط ماهيت هاي بصري فيلم توجهم را جلب كرد
در اینکه موضوع فیلم پیچیده است شکی نیست. اما روایت فیلم میتونست طوری باشه که لااقل بیننده به یه درکی از فیلم برسه و وقتی فیلم تموم شد با خودش نگه خب که چی! فیلمایی مثل اینسپشن و میان ستاره ای ، وسطای فیلم واقعا لذت میبردی از اینکه چه مفهومی رو داری متوجه میشی و چقدر جذابه! ولی تنت اصلا اینجوری نبود. برای کسایی که سریال دارک رو دیدن که این فیلم بیشتر شبیه یه تقلید ناشیانه بود! فیلمو میسازن که یه پیامی انتقال بدن به مخاطب. و هر چه مخاطب بیشتری بتونه این پیام رو درک کنه خب اون فیلم موفق تره. اگه کسی میخواد برای خودش فیلم بسازه، خب بسازه ولی اکرانش نکنه بشینه تو خونشون ببینه. اما کسی که میخواد پیامی رو به مخاطبش برسونه و حرفی برای گفتن داره، روی دیالوگهای فیلمش و نحوه روایتش بیشتر کار میکنه.
اگر نمیخوای دست از خطی فکر کردن بر داری همین الان از هلیکوپتر پیاده شو
:))))))))))))
مشکل شما اینه که تخصصوتون سینماس نه فیزیک ... همونطور که ما درباره مزخرفی مثل گاد فادر نظر نمیدیم شما هم تو فیلمای علمی نظر ندید که بیشتر نوجب خنده ما از بیسوادی و خنگ بودن شما نشه با تشکر
شما هم اگه دنبال فیزیک دیدنی برو مستند ببین . این اولش سینماست بعد جنبه علمی اش مطرح میشه . به نظر هم میرسه یا همون فیزیک رو هم درست یاد نگرفتی یا از بس غرق تو یادگیری اش شدی رفتار انسانی و شعور انسانی رو فراموش کردی
تو خوبی فیزیکدان
بله ما تخصصمون سینماست درباره سینما نظر میدیم حالا تو هم اگه تخصصت فیزیک سینمارو ول کن برو بشین پا مستند ها بقول اون دوستمون اگه هم چیزی از قوانین فیلم فهمیدی لطفا یه قسمت فیلم رو بصورت علمی توضیح بده تا حداقل بفهمیم تو از اون متعصب نیستی
شما متاسفانه نه با مفهوم سینما آشنا هستین نه با فیزیک. شایدم انیشتینِ زمان باشید چه میدونم! در کل با این اعتماد به نفس حتماً کیهان و امپراطوریِ کیهان از آن شخص شخیص شما خواهد بود. فقط امیدوارم ما مردم عادی رو هم فراموش نکنید.
نولان مستند علمی نساخته که طبق گفته خودشون 200 میلیون دلار بودجه برای تولید یک اکشن بلاک باستری دریافت و خرج کردن - جدای از اون اینجا بحث سینماست ما داریم در مورد یک فیلم که در ژانر علمیتخیلی و اکشن تعریف شده حرف میزنیم - نمیشه همه چی رو به هنری بودن یا نبودن گره زد و خاموش شد! یک فیلم برای مخاطب ساخته میشه، نولان روی پوستر فیلم قید نکرده دانشمندان و عالمان ببینند! فیلم با مخاطب عام طرفه - بازم ممنون از اعلام نظر شما
نمیخوام بی احترامی کنم ولی من فیلم رو کامل فهمیدم شاید نتونم توضیح بدم ولی فهمیدم،
با اون بخش از حرفتون که درباره ی شخصیت پردازی ضعیف بود موافقم ولی انقدر صحنه های اکشن و البته ضربه ی اول و دوم فیلم قوی بود که به چشم نیومد
ولی با اون حرفتون مخالفم که میگی:باید فیزیک خوند تا فهید. اصلا اینطور نیست اتفاقا اگه قطعه های فیلم قشنگ کنار هم بزاری کاملا قابل فهمه و نیاز به خوندن فیزیک نیست
قرار نیست کسی اینکارو کنه چون روایتش فرق داره مثلا یه فیلم مثال بزنم فیلم داستان عامه پسند رو که روایت غیر حَطی داره و داستانش هر لحظه از شخصیت دیگری روایت میشه بیایم به ترتیت درست زمانی بزاریم خیلی بی مزه میشه کاری کشور های عربی در موقع انتشار این فیلم در سینماهاشون کردن. فیلم پیچیدگی کاذب داشت دوست عزیز میتونست مثه اینسپشن علمی ولی قابل فهم تر و جذاب تر باشه
منظور پیچیدگی درون کار از منظر بیان حرفای علمی در دیالوگهای به ظاهر بزرگیه که با بیننده ارتباط برقرار نمیکنه
کیفیت خوب منتشر شده؟؟
bluray کی میاد؟؟
فک کردم فقط من نفهمیدم تا اینکه فهمیدم بقیه هم نفهمیدن،یکم امیدوار شدم
نکته اینه فیلم فلسفی ذهنی فلسفی میخاد پس اونچه که برای شمای نقاد غیر ممکنه که خب دلیلشو فهمیدید برای یه شخص با انعطاف ذهنی بالا ممکنه و بسیار شیرین اثر تنت اثری فاخر از تمام جهاته به نظرم پیچیدگی شیرین داستان عیب های که داره رو تو خودش محو میکنه پس نقد نکنید یا اگر میکنید به تمام مخاطبان احترام بذارید نه فقط اونایی که شبیه خود نقادن
من نمیدونم نون کریستوفر نولان به تو میرسه یا آبش. ادمین جان از این به بعد اگه خواستی فیلمی نقد کنی حواست به این طرفدارای متعصب کور باشه که فقط بخاطر اسم کریستوفر نولان هر چی دوست دارن چرت پرت میگن. دوست عزیز از روی طراحی صحنه و همه چیز فیلم میشد فهمید این فیلم شخصی ترین فیلم نولان. انگار رفته دانشگاه دکترای فیزیک گرفته بعد گفته خب حالا یه فیلم بسازم خودم فقط بشنیم باهاش حال کنم اینجوری نمیشه که. تمام شهرت یه هنرمند رو طرفدارهاش بهش میدن اگه طرفدار ها نباشن کریستوفر نولان هم وجود نداره پس سر یه مسئله به این سادگی جهالت نکن و واقعیت رو قبول کن که به دو دلیل این فیلم به خوبی فیلمای قبلیش نشد.1.پیچیدگی بیش از حد که من قبل دیدن فکر میکردم هر چقدرم پیچیده باشه باید یچیزی بفهمیم ازش ولی دیدم عملا نولان این فیلم رو واسه فیزیکدان ها ساخته فقط. 2. عملکرد بسیار بسیار ضعیفه بازیگر نقش اصلی یعنی جان دیوید واشنگتن که فقط تنها اکت صورتش در هر صحنه روی دهنش پیاده میشد و هیچ شخصیت پردازی واسه کاراکترش نداشت. عملکرد بازیگرای مکمل خیلی بهتر از بازیگر نقش اصلی بود
واشگتن در صحنه های اکشن به خوبی عمل کرد، ولی حرف شما درباره ی شخصیت پردازی ضعیف واقعا درست
باشه به همه ميگیم تو مغزت انعطافش بالاست و کامل فهمیدی.
خب شما كه ذهنت بازه و فيلسوف هستيد لطف مي كنيد اين شيريني هاي فيلم رو شرح بديد ؟ بعضي وقتا پيچيده نمايي و باز گذاشتن فيلم براي تئوري چيني ها هنر نيست بلكه از ضعف يا كم كاري فيلم نامه است ،از اين شيريني ها برا وست وولد هم به كار مي رفت و همه به به چه چه كردن بعد دلشون رو زد از شيريني بيش از حد ?
هر کس در هر سنی با هر اطلاعاتی میتونه نقد کنه میتونه هر کسی رو نقد کنه چه نولان چه اسکروسیزی و کوبریک و..... اینکه شما کور کورانه از ضعف تنت دفاع میکنی عجیبه
با احترام به نظر شما اما با این دیدگاه ما نمیتونیم در مورد خیلی کارا حرف بزنیم - فلسفه داشتن ایراد نیست، فلسفه بازی ایراده که اینجا بیشتر بازی شده با یه ایده
نکته ی مثبت نولان در فیلم های قبلی اش این بود که سعی می کرد تئوری های پیچیده رو به صورت قابل فهم و منسجم نشون بده طوری که در خدمت داستان باشه . اما تو این فیلم بر عکس عمل کرد . به نظر میرسه که کریستفر تحت تاثیر بردارش قرار گرفته و ادا اطوار و بی خودی پیچیده کردن روایت داداشش در وست وولد که در فصل سوم سریال رو به قهقرا برد این جا هم اتفاق افتاده . نکته ای که وجود داره این جا پیروی از تئوری های علمی مثل ترمز عمل می کنن . ایده برعکس کردن زمان اکثر جاها که استفاده شده هیچ کاربردی نداره جز تیکه پاره کردن روایت و حس این که نولان فقط می خواست خودنمایی کنه و یاد بیننده بندازه درحال دیدن یک قسمت جدید از جیمز باند یا نسخه سینمایی سریال مدیر شب نیست و در کنارش هم بخش هایی از فیلم های علمی تخیلی با این موضوع رو باهم ترکیب کرده بدون این که استفاده ی درستی ازش بکنه . کاراکتری شکل نمی گیره جز یک سری تیپ. کاراکتر اصلی هم خودش غیر قابل درکه هم بازی واشنگتن اون رو نچسب تر کرده .اگر عدم پرداخت نسبی کاراکتر های فرعی در اینسپشن یا تا حدی میان ستاره ای رو بتونیم به خاطر تمرکز بر کاراکتر اصلی داستان نادیده بگیریم اما این جا حتی شخصیت اصلی هم پرداختی نداره و دلیلی برای همراه شدن باهاش نیست . شاید بشه کاراکتر منفی کلیشه ای فیلم رو به لطف بازی نسبتا خوب کنت برانا که اون هم کپی دسته چندمی از نقشش در فیلم جک رایان بود رو قابل قبول بنامیم .
در آخر هم دوستان پیچیده نمایی الکی خوب نیست و هر چیز پیچیده ای هم دال بر شاهکار بودن نیس چون ممکنه واقعا روایت مشکل داشته باشه نه ذهن ما .
کاملا باهات موافقم
بنده به اندازه دوستان نه در فیزیک اطلاعات زیادی دارم و نه در نقد فیلم مهارت کافی، فقط چند نکته که باید عرض کنم :
1_فک کنم نولان در انتخاب کارکترها باید حساسیت بیشتری به خرج میداد و تیم بازیگری قویتری انتخاب میکرد،
2_احساس کردم تو فیلمنامه باگ های زیادی بود، و اشتباهات فاحشی رخ داده، شاید هم به دلیل درک نکردن کامل فیلم باشه
3_از نظر علمی دلایل و فرضیه ها خیلی آبکی و غیر قابل توجیه بودن و ایرادات زیادی داشت، البته اگه فیلم رو با مریخی ریدلی اسکات مقایسه کنیم
4_نقطه قوت فیلم، فیلم برداری، موسیقی، صحنه های اکشن، و مهمتر از همه روند داستانی فیلم که باعث میشد بیننده رو میخکوب کنه و مدام درگیر با داستان فیلم
در کل به نظر بنده بهترین و چالشی ترین فیلم دو سال اخیر بود برای کسانی که از سینمای پست مدرن خوششون میاد
ممنون
با سلام به همگی
تنت بدون شک ضعیف ترین فیلم کارنامه ی نولان است... دلیلش هم واضح است فیلمسازی که بخواهد از روی دست خودش کپی کند هرگز اثر هنری عرضه نخواهد کرد!
متاسفانه نولان در تنت از اینسپشن و میان ستاره ای خودش کپی کرده به علاوه معجونی جیمز باندی و به علاوه قدری سریال دارک!
البته اصلا فیلم به پای اینسپشن و میان ستاره ای هم نمی رسد... در اینسپشن ما با عالم خواب سروکار داشتیم برای همین جنبه سورئالیستی کار حفظ میشد اما اینجا که سراسر عالم واقع است زمانپریشی ها به هذیان گویی بیشتر می ماند... مانند میان ستاره ای نولان در اینجا هم می خواهد خیلی متظاهرانه علمی جلوه کند و باز هم مثل آنجا گاف های فراوان می دهد و باز هم یک آمریکایی قهرمان سوپرمن گونه می خواهد دنیا را نجات دهد!
اینبار حریف روسی هم دارد تا هالیوود هم بیشتر از او راضی باشد!
در طول فیلم مدام از خود می پرسیدم چرا می خواهد انقدر مسائل رو پیچیده کند، چرا دیالوگ ها انقدر نصفه نیمه رها می شوند؟ چرا انقدر به شخصیت ها کم پرداخته می شود؟ چرا در حالی که واقعا حرفی برای گفتن نداشت انقدر می خواهد کش پیدا کند؟ تقریبا از نیمه فیلم پایان فیلم روشن بود و باید بزور منتظر تمام شدن زمان پریشی های سرسام آور را تحمل کنی! آن هم پایان هپی اند و زرد هالیوودی!
متاسفانه فیلمنامه و شخصیت پردازی بشدت ضعیف بودند! برای همین حتی یک لحظه هم احساس همذات پنداری با شخصیت ها هم غیر ممکن می شود... نه پروتاگونیست را درست می شناسیم نه آنتگونیست را... بازی ها غیر از پتینسون غالبا ضعیفند حتی شکسپیری قهار ما کنت برانا هم حس برنمی انگیزد....
تنت بدون صحنه های اکشنش یک بادکنک مصنوعی است...نولان کارگردان زبردستی است اما اصلا دیالوگ نویس خوبی نیست باید فیلمنامه را خودش به تنهایی ننویسد تا اینچنین فیلم سستی عرضه نکند...
متاسفانه نولان به هوادارانش باخته، هوادارانی که صبح و شام از اون انتظار عقل کل و طراح نظریات نوین در عالم علم و فلسفه و متافیزیک را دارند و او را بسان یک پیامبر بالا می برند...
امیدوارمنولان خودش را به استودیو های هالیوود و مخاطبان بلاک باستر پسند نفروشد! تا باز هم بتواند شاهکار بسازد.
امتیاز من به فیلم ۶ از ۱۰
برو فیلم و دوباره نگاه کن.هیچی ازش نفهمیدی
من با خوندن نقد سایت و خوندن تمامیه کامنت ها و دیدن کامل دوبار فیلم.
انتطار دارم کسی که میگه فیلم خوب بود و درک کرده بیاد اسپویل کنه و در چند پاراگراف البته در حد توانش که درک کرده توصیح بده شاید کمکی باشه واسه درک چنین فیلمی و با دوباره دیدنش لذت ببریم از فیلم.
به نظرم فیلم خیلی پیچیدست با اینکه امروز یک بار دیدم تصمیم دارم دوباره ببینم تا شاید بتونم بهتر درکش کنم ، ولی اگه نولان موضوع به این پیچیدگی رو در تو تا فیلم بیشتر توضیح میداد بهتر بود
کسی ک منتظر یک فیلم خاص از یک کارگردان خاص هست باید ذهنش رو اماده روبرو شدن با همچین سناریوی پیچده و فوق العاده مرده باشه از قبل....بسیار زیبا بود و ذهنم رو خیلی درگیر خودش کرد...برگشت در زمان...و ایده های تصویربرداری و تئوری های برگشت در زمان و و و .....این فیلم بر قله فیلم های کریستوفر نولان تکیه زده بی شک!!!
کسی نگفته زشت بود که، موضوع اصلی که حتی منتقدین به نام هم گفتن اینه که فیلم نامه رو طوری نوشته که بازیگر فیلم بعد یک سال میگه که من خودم نفهمیدم :/
جزیره شاتر هم همین بود ، به نظرم فیلم خوبی بود ولی ضعف زیاد داش و خیلی شبیه سری فیلم های ماموریت غیر ممکن بود (از نظر استفاده از یک شخصیت اصلی)و چند خرده نقش
مطمئنا اگه دو سال بعد یه فیلم دیگه از نولان بیاد میگی این فیلم بر قله ی فیلم های نولان تکیه زده متاسفانه کار امثال طرفدارای مثل شما همینه
اتفاقا بر عكس كسي كه نولان رو دنبال كرده باشه ميدونه موفقيت نولان در ايجاد يك پل ارتباطي بين مخاطب هاي عام و مخاطب هايي با ديد عميق و خاص بود . براي همين فيلم هاش هم در گيشه موفق بود و هم نزد سينمايي هاي حرفه اي . درگير كردن ذهن شما به خاطر اين بوده كه سوراخ هاي روايتي رو تو ذهنت پر كني و سناريو خودت رو بنويسي تو ذهنت . فيلم قطعا نولانيه ولي دليل بر خوب بودنش نيست . چون دقيقا يك حقه و شعبده بازيه مثل جمله ي معروف آخر پرستيژ.در كيفيت بالاي تصوير برداري - موسيقي و كارگرداني شكي نيست اما فيلم در بخش فيلم نامه ضعف داره . هياهوي بسيار براي هيچ. داستان خطي و ساده اش رو بين كلاف و ابري سردرگم از تئوري چيني هاي عجيب پنهان كرده و مخاطب رو به سمتي ميبره كه اين كلاف رو بيشتر از قبل درهم تنيده كنه
خیلی شلوغ و غیرقابل درک بود،من که خوشم نیومد. شاید باید چند بار دیگر هم ببینم.
اصلا موضوع زمان انقدر پیچیده و مبهم هستش که استاد دانشگاهشم درست نمیفهمه و یه تصور ذهنی از مطالب فقط داره که چه برسه به نولان، که با فیلمش تازه ما بفهمیم.
پ ن: خود نولان هم تو اینترنت همش در حال خوندن نقد های فیلمشه تا از فیلم خودش سر دربیاره خخ. تلقین و میان ستاره ای با اینکه اونم تو همین فضا ها بود ولی خیلی بهتر و بدون پیچیدگی کاذب (پیچیدگی جدیدا داره برای خفن نشون دادن فیلم ها مد میشه) در حالی که فیلمی زیباست که در کنار قابل فهم بودن، تحسین هم همراه خودش بیاره.
به نظرم فهمیدن فیلم با مطالعه قوانین فیزیک (زمان) در چند ساعت یا یک روز کار اشتباهیه. این رو حتما میدونید که همیشه فیلم ها ی علمی تخیلی در بهترین حالت بر روی فرضیه ها ساخته میشن و از اونجایی که فرضیه ها هم کم نیستند شما با دنبال کردن این مطالب دقیقا به خواسته ذهن کارگردان نمیرسی بلکه به جمع بندی از نظریه ها و سردرگمی زیاد از حد میرسید مگر اینکه مدرک تحصیلی مرتبط با این موضوع رو داشته باشید که در اون صورت هم با ایجاد تناقضات فیلم و حقیقت و علم کنونی به نتیجه نمیرسید(چون فیلم بر اساس ترکیب یک نظریه و خیلات کارگردان ساخته شده و نباید زیادی انتظار علمی منطقی بود فیلم را داشت)
_درضمن اونایی که میگن عالییی بود و کامل فهمیدم مثل بعضی از منتقدین سینما ترس از انگ نادانی و بی سوادی دارن و میخوان یه چیزی بگن.
_من بعد از یک بار دیدن و کمی با ساده سازی(نه شاخ و برگ دادن و اضافه سازی) به اندازه مناسب هدف و نتیجه فیلم رو فهمیدم و به نظرم برای همچین فیلمی و با این توصیفاتی که گفتم قابل قبوله برام.
فیلم خوب مثل کتاب خوبه هر چندبار که ببینی نکات تازه ای داره که قبلا متوجه نبودی تنت فیلمیه که باید سه بار ببینیش تا متوجهش بشی کامل شاید
این فیلم یه کتاب ساده نیست یه کتابی هست که چند تا جلد داره که هر جلدش 10000 صفحه است و تو هر جلدش یه مبحث جدید داره آیا شما حاضری کتابی که هر جلدش 10000 صفحه است رو بخونی و بعدش برای درک بیشتر اون کتاب چند بار دیگه از اول همه جلدای اون کتاب رو بخونی فکر نکنم
به نظرم شما به عنوان منتقد فیلم هنوز درک درستی از فیلم نداشته یا ندارید.
اینکه قطعات الگوریتم توی مراکز هسته ای مخفی شده بودن به این علت بود که کسی سمتشون نره و راحت پیدا نشن.
اینکه فلزی پیدا شده که آنتروپی رو معکوس میکنه کجای فیلم اشاره شده؟
یک فکت جالب در مورد فیلم که میتونه به درک بهتر فیلم کمک کنه اینه که شخصیت نیل (رابرت پتینسون) عملا فرزند کت و آندری هستش که در کودکی با اسم مکس شناخته میشه که در آینده توسط آنتاگونیست در تشکیلات تنت استخدام میشه و ..
ببخشید این فکت رو از کجا آوردید ؟ تو فیلم همچین چیزی رو ندیدیم ها. خواهشن الکی برای فیلم سناریو ننویسید
اصلاحیه: *پروتاگونیست.
با یک سرچ ساده میتونید دلیل و برهان منطقی این اتفاق رو متوجه شید.
سوای بر این یه سری کد شاهد بر این ادعا هم داخل فیلم قرار داده شده مثل اینکه اسم مکس مخفف مکسیمیلین هست و اگه چهار حرف آخر رو رو به عقب بچینید اسم نیل ساخته میشه.
امروز 1080 HDrip اومده می تونید برید ببینید
فیلم رو نفهمیدم که هیچ حتی فلسفه پایان هم نفهمیدم!
برعکس inception.... اصلا لذت نبردم چون متوجه هسته علمی فیلم نشدم!! در طول فیلم هیچ توضیحی در این باره نمیده و فقط مسئله «revent» رو پیچیده تر می کنه
تنها نقطه قوت فیلم صحنه های اکشن بود که واقعا باکیفیت کار شده بود
به طور کلی برای منی که از تیر 98 تا الان منتظر بودم ناامید کننده بود ولی ارزش یکبار دیدن رو داشت
******خطر اسپویلر*********
من 2 بار پشت هم دیدم و بعد از خوندن یک سری نقد های داستانی توی فروم های خارجی،الان به نقطه ای رسیدم که جز یکی دو تا حفره ی داستانی که فکر می کنم مشکل خود نولان بوده نه فهم ما،بقیه داستان رو کامل متوجه شدم و دلیلش ام اینه که سریال دارک رو دیدم.سریال دارک رو اگه دیده باشید متوجه میشید چقدر شبیه به هم هستند.مشکل ما اینه که زمان رو خطی در نظر میگیریم اما باید دایره در نظر بگیرید.دایره ای که مبدا نداره(به معنای واقعی) و گذشته و حال و آینده نسبت به هم تعریف میشن و به معنی این گذشته و آینده ای که ما تصور میکنیم نیست.اگه شما از آینده بیای و یک چیزی رو توی گذشته عوض کنی،اون چیز خود آینده رو هم عوض میکنه و اون وقت دیگه اون آینده قبلی وجود نداره که بخواد گذشته رو عوض کنه.یعنی یه چرخه ی بی پایان که توش تغییر توی آینده هم باعث تغییر توی گذشته میشه و برعکس!!و شما فرض کنین این شخصیت اصلی فیلم که آخرش میفهمیم خودش رئیس اصلی کل این عملیات های فیلم بود،تا الان 1000 بار توی زمان وارونه شده و رفته عقب تا جلوی نابودی رو بگیره و موفق نشده و هر بار یک جای نقشه رو شکست خورده تااا آخرین باری که موفق شده و ما فقط همین آخرین بار رو توی این دو سه ساعت فیلم دیدیم.از همون اول اول توی اوکراین که پتینسن نجاتش میده تااا آخر که پتینسن فدا میشه همش برای بار چند هزارم بوده.امیدوارم کمک کرده باشم
چه خوب گفتید مرسی?
ای کاش که میتونست یه مینی سریال بجای فیلم بسازه. چون همونطور که در یکی از نظرات گفته شده؛ اینکه اجسامی؛ از اتمهایی(ذرات بنیادی ئی) ساخته شده باشند که رفتارشان؛به جای افزایش انتروپی؛ کاهش انتروپی باشه قابل فهم هست. ولی برای معکوس شدن زمان در هنگام معکوس شدن پیکان انتروپی؛ باید بیشتر توضیح داده بشه. من اصلا ندیدم راجع به اون اتاق که یه درب به این دنیا و یه درب به دنیای وارونه داره توضیحی داده بشه. کسی دیده؟
چرا تکراریه این مطلب
کاملا با نقد موافقم
از دیشب که دیدم دارم به همه همینا رو میگم همه میگن نه شاهکااار بود و ... اما واقعا غیر از پیچیدگی که باعث بشه بخوام دوباره فیلم رو ببینم تا بفهمم، هیچ علت دیگه ای نداره برای دوباره دیدن، دقیقا برخلاف اینسپشن و اینتراستلار که چندین بار دیدم و لذت بردم.
از نظر پیچیدگی و اکشن و اهنگسازی و مرموز بودن توی اینکه اینا کی هستن و چیکار میکنن و چرا براشون مهمه همین باعث شده که شما تحت تاثیر قرار بگیرید ... تمرکز فیلم رو پیچیدگی و اکشن سازی و این حرفاس و مامور های تنت رو مثل یه ربات کامپیتوری نشون داده و بنظرم نولان از قصد اینکارو کرده چرا که این ها مقابل الیزابت که تو شخصیت پردازیش و احساساتش بسیار کار شده بود توی چند دقیقه... بنظرم واسه همین که اینها کی هستن کلی بحث میشه و اینم چاشنی نولانه!
کاملا درست گفتی شما.. نظر من هم همینه
ميگم از نظر کسايي که فيلم را دیدن تنت پيچيده تره یا ایسبشن؟
تنت
بی شک تنت، اینسپشن که پیچیدگی نداشت بنظرم!
میگه اینسپن پیچیدگی نداشت..ععی خِداااااا
منم فک میکردم اینسپشن ته پیچیدگیه !
تا وقتی تنت و دیدم نولان بی شک 90% تمرکز خودشو روی تنت واسه پیچیدگی فیلم گزاشته نه شخصیت پردازی و عوامل احساسی و ...
تنت ، در وسط فیلم به جایی میرسی که هیچ چیز رو نمی تونی بفهمی و درک کنی با این که تقریبا یک ساعت از فیلم گذشته
دوتاش پیچیده بود به شدت. در دوفیلم مفهومی رو دیدیم که در دنیای الان ما قابل درک نیست. ولی اینسپشن قابل درک تر و ملموس تر بود که البته شخصیت پردازی و دیالوک های قابل فهم تر باعث قابل درک تر شدنش شده بود
عالی بود ولی باید دوبار دیگ تماشا کنم?
اقا حرفمو پس میگیرم عالی نبود
نقدر خوب و مفیدی بود. یکی از جذابیت های فیلم های نولان همینه که تا مدت ها درگیرش هستی و توی ذهنت برای فهمیدن موضوع کلنجار میری...
ممنون بابت این نقد درست
من خودم می خوام یکم تو یوتوب در مورد همین موضوعات فیلم مثل وارونگی زمان و قانون دوم ترمودینامیک ویدیو ببینم تا ذهنم یکم اماده شه
ی سوال این فیلم چیه دقیقا و دوم اینکه چرا انقدر همه هایپن و میگن وای وای چجوری موضوعشو بفهمم قزیه ا چیه؟
خب این فیلم رو نولان کارگردانی کرده و به خاطر همین انتظارات بالا بود
اقا من خیلی ناامید شدم،انتظار شاهکار داشتم
شخصیت پردازی ضعیف بود،ریتم فیلم تند بود که باعث میشه کسل کننده نباش ولی برای درک اون اتفاق،زمان کافی نیس
نولان در این فیلم ،استعدادش رو در خدمت یک چیز به کار گرفت،نه مخاطبان ونه حتی خودسینما ! بلکه فقط وفقط درخدمت یک چیز_کریستوفرنولان!
لطفا وانمودنکنیدخیلی فنی و فیلسوف مآبید چون همتون خوب میدونید که فیلم بسیار پاشیده و واگرا بوده وکارگردان به هیچ وجه نتونست موضوع سنگین وصدالبته دوراز ذهنی که بهش پرداخت رو برای مخاطب باورپذیر و پرکتیکال کنه ، ازلحاظ فنی :فیلمبرداری.دکوپاژ.نور.صدا.و اکثر موارد نمیشه از نابغه ای مثل نولان ایرادگرفت اماازلحاظ محتوا میشه گفت که بازهم کمی بیگدار به آب زد....(دلایل) ازلحاظ انتخاب پروتگنیستهاکه کاملا نولان میخواسته ثابت کنه که به هنرپیشه های درجه یک وآس نیازی نداره وخودشه که همه پیکره فیلم رو پیش میبره !این رو از بازی نسبتا معمولی ودرمواردی ضعیف هنرپیشه ها ببینید،، دوم از لحاظ موسیقی که البته یک جاهایی خوب ولی یک جاهایی خودنما و نه درخدمت فیلم که درخدمت نمایش خودش بوده وبسیار شلوغ پلوغ (یادموسیقی زیمر در شاهکاراینترستلر بخیر)... و بعدهم خود سوژه فیلم که باهیچکدوم از قوانین علمی همراستانیست چراکه برگشت زمان اگرهم قابل انجام باشه به این شکلی که درفیلم نشون داده شد به هیچ وجهی علمی و منطقی نیست
روی هم رفته میتونم بگم بافیلمی نسبتاپرخرج و با موضوعی گنده طرفیم اما مابیشتر خودنمایی وغرور یک کارگردان رو حس کردیم تا لذت وشور تماشای یک اثر بزرگ و فاخر
اماهمچنان معتقدم نولان یک کارگردان بزرگ و تاریخسازه که گاهی مثل بازیکنان بزرگ فوتبال ،درفینال جام ،پنالتی رو اوت میکنه اما همچنان بازیکن بزرگیه
ع.ب.رودباری
بوی فراستی اومد
با سلام به نظر من ضعیف ترین اثر نولان دوست داشتنی است
من ندیدم ولی یکی گفته بود مثل اسمش TENET فیلم تا وسط میره بعد از وسط به بعد همه اون وقایع رو معکوس برمیگرده تا اول و خیلی از این نظر قشنگ کار کردن.
مرسی که اسپویل کردی رفیق!!!!!!
شاهکاری دیگر از بهترین کارگردان تاریخ سینما
منتظریم کیفیت خوبش بیاد تا لذت ببریم
نولان سلطااااانه
امروز اومد
مگه بلوری 25 آذر نمیاد؟
امروز کیفیت خوبش اومد
حالا شما منظورتون کیفیت بلوری هست داستانش متفاوته
نقد رو کاری ندارم، مشکل سر تیتر طولانی رو نوشتید نولانی
نه خب علیرضا جان. مخصوصا نوشتیم نولانی ترین
بخاطر نولان تازه گرفتم! ??
عالی بود .. اسپم ترو هرکی دوست دارید جواب بدید تو اساسین والهالا حین بازی چطوری شخصیت عوض کنم ps4 ?
ترو خدا بگین خیلی درگیرم
همون اول بازی باید شخصیت وسطی انتخاب میکردی بقیش نمدونم
حماسه ای حماسه تر از نولان ...؟
تحليل خوبي بود ولي چرا راجي فيلم صحبت نميكنيد؟
"هرگونه بحث طولانی درباره طرح فیلم باید تا زمانی که افراد بیشتری آن را ندیدهاند، متوقف شود، اما فیلم مطمئناً از لحاظ بصری حماسی است." این جمله رو در متن بررسی هم گفتم!
نولان یک کارگردان دانشمنده
تو فیلم به این سنگینی شما دنبال توسعه شخصیت قهرمانی؟ اینکه میگید جاهایی خسته کننده بود یا از هوش سرشار شماست یا برعکسش.
ایده اصلی فیلم رو ول کردید گیر دادید به بعد احساسی ....دنبال ارتباط احساسی میکردین خب بزنین همین شبکه سه خودمون ماشالا پر احساس?
اتفاقا بر عکس شما من کاملا با نظر ایشون موافق هستم . دوست عزیز تعادل در هرچیزی خوبه...کسی اثر های قبلی این کارگردان بزرگ رو رد نمیکنه اما بی هویتی و در کل پیچیدگی زیاد توی داستان فیلم اون رو از تعادل خارج میکنه تا جایی که بیننده رو خسته میکنه... اگر سخت ترین مسائل ریاضی رو هم پیش یک ریاضی دان ببرین تا زمانی که نفهمه هسته مسئله چیه نه میتونه اونو حل کنه نه میتونه لذتی از حل اون مسئله ببره... شما هرچقدرم هوشت بالا باشه تا وقتی که نفهمی هسته داستانی فیلم چیه برات خسته کننده میشه.... اگر شما میتونین داستان فیلم رو به طور خلاصه بیان کنین حداقل چیزی که به ما محور فیلم رو معرفی کنه من خیلی خوشحال میشم که بشنوم... و در ضمن یادمون باشه تعصبی به قضایا نگاه نکنیم داشتن چندین اثر خوب در گذشته دلیل نمیشه همه کار های این کارگردان مورد تحسین همه قرار بگیره
باسلام به نظرم اگه میخوای متوجه داستان بشی ۴۵ دقیقه آخر فیلمم که ببینی میتونی پی ببری به موضوع که اینم یکی از جذابیتهای کاراین کارگردانه اینو میگم چون خودم فیلمو یه بار اتفاقی از همونجا دیدم وتاحدود زیادی باهاش ارتباط برقرارکردم چیز دیگه ای که هس که برا درک بهترفیلم باید دیدگاهتو تغییر بدی با تفکر و استنباط واطلاعات الانت نمیتونی ارتباط با فیلم برقرار کنی
اگر اینجوریه پس فیلم سریع و خشن پر مغز ترین فیلم دنیاست چون توش هیچ توسعه ای روی شخصیت ها انجام نشده ایده شم عالیه به جون هم انداختن کاراکترلطفا. لطفا اینجارو از کامنتای چرت پر نکنید
تحلیل عالی بود
با سلام خدمت همه دوستان اگه میخوایید کامل متوجه فیلم بشد ابتدا اطلاعاتی بدم بهتون من یک بار فیلم دیدم خیلی خیلی زیاد بحث جالبی درباره فیزیک کوانتومی شده در مورد قضیه ناینحل شوردینگر که اساس این قضیه بر پایه گربه شوردینگر است ابتدا پیشنهادم اینه این روابط مطالعه کوتاهی داشته باشید سپس فیلم رو بازبینی کنید من شباهت زیادی تو فیلم دیدم و فکر کنم نولان از دید شرودینگر به قضیه نگاه کرده و الهام گرفته
نولان یا به عبارت دیگر چگونه با شبه علم عوام فریبی کنیم
این سینماست پسر. کل اش عوام فریبی برای لذت بردنه!
مگه جلوه های ویژه غیر عوام فریبیه!؟
حالا چه عوام فریبی بصری و چه عوام فریبی ذهنی.
سعی کن یاد بگیری لذت ببری
عوام فریبی برای لذت نیست ! برای تاثییر گذاشتن بر روی افکار و رفتار و فرهنگ انسان هاست ! سعی کن یاد بگیری فیلم رو تحلیل کنی . ?
ممنون از شرکت شما در گفتگو. باید خدمتتون عرض کنم یه تفاوتی بین ژانر علمی تخیلی و ژانر فانتزی وجود داره و بعید میدونم حضرت نولان اصراری به قرار گرفتن توی گروه اول داشته باشه. شما با این پیش زمینه که فیلم فانتزی هست فیلم رو ببینید. من قصد نداشتم فیلم رو نقد کنم و فقط هدفم از اشتراک دیدگاهم این بود که عرض کنم فیلمساز لزوما نیاز نداره فیلمش به علم وفادار باشه و اگر کمی انصاف داشته باشیم اذعان خواهیم داشت که سینما مملو از فیلمهایی هست که کوچکترین نیم نگاهی به علم ندارند و سراسر جشن فانتزی و چیزهای غیر ممکن هستند که ذهن بیننده رو در دور ترین نقطه کهکشانها به پرواز در میاره.
واقعا چه کسی باور داره موجودات فضایی، جن و پری، حیوانات سخنگو، فیل پرنده، خانه شکلاتی، گربه سخنگو و... وجود داره و قرابت اونها با علم و شبه علم چیه!!!؟
اولین رسالت سینما سرگرمیست. فراموش نکنیم. من برای سراغ گرفتن علم، کتاب میخونم یا مستند تماشا میکنم.
با سپاس
ممنون . بله درسته فقط گفتید جن وجود نداره خواستم بگم که وجود داره . حالا اینکه اونطوری که توی سینما نشون میدن یا .... رو ما نمیدونیم .
نقدتون عالی بود.فیلمو چندبار دیدم،صحنه های اکشن فیلم جذاب بود مخصوصا اینکه از پرده سبز استفاده نشده...همین صحنه های اکشن فیلمو برای من جذاب کرد ولی در مورد مفهوم فیلم مثل خیلی ها درست متوجه نشدم،همونطور ک گفتید چیزی مثل تلقین یا ممنتو بود..من ک منتقد نیستم.قطعا هم باید فیلمو با کیفیت خوب دید(البته کیفیت1080پرده بد نیست)به نظر من سنگین ترین فیلم اقای نولان بود.با این حرف بعضی منتقدا ک گفتن فیلم از لحاظ مفهوم تهی است مخالفم..در کل از فیلم راضی بودم و منتظر کیفیت خوبم.مرسی از ویجی
باید کیفیت بالاش بیاد چون یه چیزو واقعا نفهمیدم وقتی به عقب برمیگردن باید ماسک بزنن ولی یه جا ماسک میزنن یه جا نمیزنن مگه دیالوگ فیلم نمیگه اگه ماسک نزنی بخاطر معکوس شدن هوا میمیری ولی زنه اصلا ماسک نمیزنه و بعد عمل تنفس بر عکس بسه چه فرقی میکن از دم و بازدم برسه به بازدم مثل جاذبه که فرقی نمیکنه
اتفاقا منم همینجای فیلم رو اول متوجه نشدم. ولی دقت کردم اون زنه اول معکوس بود، بعدش معکوس بودنش رو خاموش کرد و برای همین ماسک نزد و اینکه جریان هوا هم یکمی پیچیده اس توی این فیلم
وقتی معکوس بودن یا ماسک داشتن یا توی اون محفظهای بودن که دورش از این پلاستیکا کشیده شده و منظور این بود که جربان هوا داخل محفظه اوکیه
این بخش از نقد جا مانده که : در دقایقی از فیلم مثل سکانس پایانی یا سکانس فرودگاه، بیننده اصلا نمیفهمه چه خبره!
باید بارها ببینی تا متوجه بشی من بعد 5 بار دیدن هنوز بعضی از جاهاشو متوجه نشدم منتظرم کیفیت بهترش بیاد
یه سوال چرا وقتی کت، سیتور رو کشت جهان نابود نشد؟؟
عیرفعال کردن بمب رو دیگه
بخاطر اینکه دستشون به اون قطعه رسید و دیگه وقتی بمیره اون قطعه در گذشته دست اون ها افتاده واسه همین اگه بمیره دیگه در اینده اونجا نیست که برن قطعه پیدا کنن در اینده
کدوم سکانس فرودگاه رو میگی دقیقه چنده؟؟
چه فداکاری کرد نویسنده عزیز که کیفیت پرده دید،دمت گرم
واقعا منتظر کیفیت خوبشم
چیزی که جالبه اینه که اکثر سایت ها و کاربرا رعایت کردن و من توی وب گردی هام تا حالا اسپویلی ندیدم
علی جان اصلا اسپویل کردن داستانش خیلی کار سختیه!
خودش نفهمیده طرف که بخاد اسپویل کنه :))
چرا. فیلم غیرقابل فهم نیست اصلا که نشه فهمید! ولی نیاز به دقت و چندبار بازبینی داره
یه مطلب بذارید چگونه تنت را اسپویل کنیم
نه داداش سخت نیست؛ اون خانمه یه چیزی ساخته بعد فرستاده به اونجا که در دسترس کسی نباشه :)))
کیفیت پرده که ندیدین ایشالا؟!
چه دلگرمی داشت این جمله
(در این نقد هیچ اسپویلی وجود ندارد)
خیلی با نگرانی صفحه رو باز کردم?
حال کردیم با نقدت
ببخشید جناب پریمی شما این فیلم با کیفیت پرده ای دیدید!؟
ممنون از نقدتون .
ادمین تروخدا جواب بده
خیلی وقته منتظرشم
کیفیت بالاشو از کجا گیر بیارم
من جواب میدم هیچ جا
هنوز کیفیت خوبش نیومده فقط پرده ای اومده تو هر سایتی دیدی پردده ایه دانلود نکن
اذر میاد
کیفیت پرده ای مناسب با زیرنویس خوبش اومده من حدود 5 بار دیدم اگه مثل من چند سال منتظر همچین شاهکاری بودی برو همین کیفیت پردشو ببین وگرنه صبر کن یه ماه دیگه کیفیت خوبش میاد