شخصیت هارلی کویین زیر ذرهبین روانشناسی
تابهحال نسخههای متعددی از هارلی کویین خلقشده است اما نسخه اولیهای که توسط «بروس تیم» و «پائول دینی» در مجموعه انیمیشنی بتمن ((Batman: The Animated Series (BTAS) خلق شد شاید بهترین تصویر را از او ...
تابهحال نسخههای متعددی از هارلی کویین خلقشده است اما نسخه اولیهای که توسط «بروس تیم» و «پائول دینی» در مجموعه انیمیشنی بتمن ((Batman: The Animated Series (BTAS) خلق شد شاید بهترین تصویر را از او ارائه کرده است. او سرزنده، خشن، جذاب و بدون شک جسور است. البته هارلی با لباس دلقکی سیاه و قرمز جذابیتهای فیزیکی بسیاری دارد اما این دلقک زیبا و سرخوش همهچیزی نیست که ما از او میبینیم.
هارلی واقعی کسی است که توسط جوکر از پنجره به بیرون پرتاب میشود و در میان زبالهها دستوپا میزند. هارلی واقعی را میتوان در چشمان متعجب بتمن وقتی از جوکر کتک میخورد، دید. این دقیقاً همان چهره آسیبپذیری است که زیرپوستهای از جذابیتهای جنسی پنهانشده و شاید کمتر کسی به آن توجه کند. در ادامه ویجیاتو یک پرونده روانشناسی کامل را برای یکی از عجیبترین شخصیتهای دی سی و روابط سمیاش، بازکرده است. برای تحلیل شخصیت هارلی با ما همراه باشید.
توجه: این تحلیل بر اساس شخصیت هارلی در مجموعه انیمیشنی بتمن شکلگرفته است.
ترخیص از بیمارستان روانی آرکهام
هارلی کوئین به علت بیپروایی و اقدامات مجرمانه به بیمارستان روانی آرکهام منتقل میشود. محلی برای نگهداری از جنایتکاران روانی که توسط بتمن دستگیر میشوند. از جمله آنها میتوان به دو چهره، ریدلر، پویزن آیوی و ... اشاره کرد. پس از چند ماه هارلی بر اساس نتایج یک ارزیابی روانشناسی سالم تشخیص دادهشده و از بیمارستان روانی آرکهام مرخص میشود. در سکانسی میتوان در گواهی هارلی بهوضوح کلمه سالم (SANE) را مشاهده کرد.
ترخیص هارلی از بیمارستان آرکهام (حتی با در نظر گرفتن این نکته که بیش از اینکه یک بیمارستان روانی باشد شبیه به زندان است) دیدگاه مفید و کمککنندهای درباره بستری افرادی که از بیماریهای روانی رنج میبرند و ممکن است به خود یا دیگران آسیب برسانند را ارائه میدهد. بر اساس قوانین شهر گاتهام همه افرادی که از اختلالات مزمن روانی رنج میبرند و برای خود و جامعه خطرناکاند به مراکز درمانی منتقل میشوند و تنها در صورت درمان و تشخیص سلامت در ارزیابیهای روانی میتوانند به جامعه بازگردند.
در واقعیت نیز این مورد کاملاً صادق است و معمولاً مجرمانی که از آسیبهای شدید روانی رنج میبرند بهجای گذراندن دوران حبس در زندان به بیمارستانهای روانی منتقلشده و مراحل درمان را به کمک متخصصان و حتی حمایت اعضای خانواده طی میکنند؛ بنابراین ترخیص هارلی از تیمارستان آرکهام از لحاظ تأکید بر این دیدگاه که بیماریهای روانی هم قابل درمانند و بیمار میتواند با طی مراحل درمان به جامعه بازگردد، قابلتحسین است.
اما برسیم به بخشهای تاریکی که افرادی با شرایط مشابه او با آن دستوپنجه نرم میکنند. هارلی توسط بتمن و پلیس دستگیر شده و راهی بیمارستان آرکهام میشود. او در دیالوگی میگوید: «من فقط میخواهم یک زندگی نرمال و بدون فشار پلیس را تجربه کنم». به خاطر همین پس از ترخیص تمام تلاش خود را میکند تا مانع خدشهدار شدن آزادیاش توسط هر رفتار هیجانی شود.
اما خیلی طول نمیکشد که هارلی هنگام خرید از یک فروشگاه بزرگ، بهصورت کاملاً اتفاقی با لباسی مجهز به سنسورهای هشداردهنده از در خارج میشود. درگیری او با نگهبان فروشگاه، آغازگر فروپاشی روانی هارلی است. نظارت، سانسور، بیپناهی و عدم پذیرش توسط جامعه بهیکباره به او هجوم میآورد تا زیر تمام قولهایش بزند و دوباره در مسیر قانونگریزی قرار گیرد که انتهایش به بیمارستان روانی آرکهام ختم میشود.
چالش بازگشت هارلی به جامعه، مسائل ریزودرشتی که افرادی از این جنس با آن دستوپنجه نرم میکنند را بهخوبی به تصویر میکشد. مسائل مالی، مشکل اقتصاد و مسکن بدیهیترین معضلاتی است که با آنها روبهروست اما شاید اصلیترین معضل این دیدگاه نامعقول جامعه است که آنها باید بدون کمک به زندگی نرمال بازگردند.
مجموعه انیمیشنی بتمن موانع روانشناختی که افراد پس از بستری طولانیمدت در بیمارستانهای روانی یا حبس در زندان با آن دستوپنجه نرم میکنند را بهخوبی به تصویر میکشد. در بسیاری تمایل به بهبود و توانبخشی وجود دارد اما عدم پذیرش توسط جامعه و مجرم انگاری، آنها را در دور باطل دستگیری، زندان و آزادی میاندازد.
با همه این اوصاف راهحل چیست؟ افرادی که از بیماری روانی رنج میبرند و مراحل درمان را در مراکز خاص طی کردند پس از بازگشت به جامعه تحت درمانی موسوم به «مراقبت مداوم» قرار گیرند و از دورههای درمانی و کنترل خشم بهرهمند شوند. همین راهکار ساده و رها نشدن ناگهانی آنها در جامعه بیرحم میتواند از خطراتی مثل خودکشی، سو مصرف مواد، بیخانمانی، اختلال در امنیت جامعه، آسیب به دیگران و... به شکل مؤثری جلوگیری کند.
عشق دیوانهوار
در این بخش به یکی از مهمترین بخشهای زندگی پرفرازونشیب هارلی میرسیم و آنهم چیزی نیست جز سرآغاز عشق دیوانهوار و سمی او و جوکر.
دکتر هارلی کوئینزل بهعنوان یک انترن روانشناسی وارد بیمارستان روانی آرکهام شده و مشتاقانه پذیرای یکی از چالشبرانگیزترین موارد میشود، موردی که زندگی او را برای همیشه تغییر میدهد. جوکر توسط حکومت به این بیمارستان منتقل و غیرقابل درمان تشخیص دادهشده است و حالا در یک بازی حسابشده به سراغ سناریوی دکتر و بیمار میرود.
مجرم زیرک ما با تشخیص سندرم ایمپاستر یا خودویرانگری ( پدیده روانی که در آن افراد نمیتوانند موفقیتهایشان را بپذیرند) در درمانگر کمتجربه و مرددش و با تحریک عطوفت و جاهطلبی به او نزدیک میشود.
رابطه آنها با احساسات متناقض و گیجکننده آغاز میشود. جوکر تلفیقی از احساسات مثبت و منفی را برای ایجاد وابستگی به کار میگیرد. در جلسات رواندرمانی از کودکی و رفتارهای خشونتبار پدرش میگوید. در یکی از خاطرات به این موضوع اشاره میکند: «تنها یکشب پدرم را خوشحال دیدم و آنهم وقتی بود که به سیرک رفته بود و به خاطر اینکه دلقکها شلوارشان را از پایشان درمیآوردند، خندید. فردای آن شب درحالیکه بهترین شلوارم دور مچ پایم بود به سراغ پدرم رفتم». در این لحظه با خونسردی به دکتر کوئینزل نزدیک میشود و بند شلوارش را باز میکند و وقتی شلوارش به زمین افتاد بهصورت هارلی نزدیک میشود و میگوید: «اما او دماغم را شکست». سپس با همان خونسردی همهچیز را تمام میکند.
رفتار جوکر کاملاً تکاندهنده است اما چرا هارلی مقهور اوست و واکنشی نشان نمیدهد؟ چون جوکر دقیقاً این رفتار و سو استفاده جنسی را در بستری از یک روایت انجام میدهد. رفتار او کاملاً توهینآمیز یا تهدیدکننده نیست در عوض مقدار زیادی مبهم است. مجموعه انیمیشنی بتمن برای همه سنین طراحیشده؛ بنابراین همین رفتار و لباسزیر جوکر، آزار جنسی را بهخوبی برای یک بزرگسال مشخص میکند.
همانطور که پیشتر گفتیم جوکر استاد ترکیب احساسات متناقض با یکدیگر است. مثل همین ماجرای پدرش؛ تحقیر و شوخطبعی، وحشیگری و صمیمیت، درد و لذت و هارلی دقیقاً شیفته همین ویژگی او میشود. اما شخصیت متخاصم این خانم دکتر دوستداشتنی یعنی هارلی کویین همانجایی که می فهمد میتواند به جوکر برای فرار از سیستمی که او را شکنجه کند کمک کند، شکل میگیرد. هارلی کویین در واقع اسمی است که جوکر برای او انتخاب کرده است: «هارلی کوئینزل تو از حالا هارلی کویین هستی. این همان اسمی است که لبخند به لبم میآورد، احساس میکنم میتوان با صاحبش درد و دل کنم و ممکن است بخواهد اسرار من را بشنود» و این آغاز عاشقانه پرفرازونشیب جوکر و هارلی است.
روابط خشونتبار؛ مسئله رضایت یا عدم رضایت
رابطه جوکر و هارلی از یک رابطه رمانتیک فاصله زیادی دارد و ما اغلب شاهد درگیری و مشاجره میان دو دلقک هستیم. در بخشی از این انیمیشن با خشونتهای فیزیکی جوکر سروکار داریم مثلاً وقتی عصبانی میشود و هارلی را با منجنیق به بیرون پرتاب میکند، او را کتک میزند و یا در سکانسی هارلی را از پنجره به بیرون پرتاب میکند و هارلی درحالیکه در میان کیسههای زباله گیر افتاده و بدنش از خردهشیشه دچار جراحت شده، زیر لب میگوید: «تقصیر منه... شوخی نمیکنم!»
خشونت علیه شریک صمیمی (IPV) یکی از انواع خشونت علیه زنان است که با آزار جسمی، جنسی، عاطفی و کنترل گری شریک عاطفی همراه است.IPV در مورد همه طبقات فرهنگی و اجتماعی صدق میکند و بهطور عمده چهار حالت دارد:
1- شامل اعمال خشونتهای جسمی و فیزیکی است مثلاً وقتی هارلی خرابکاری میکند جوکر با سیلی یا پرتاب او تنبیهش میکند.
2- آزارهای جنسی که در این مورد جوکر چه بهصورت فیزیکی و چه بهصورت کلامی بدون رضایت هارلی پیش میرود.
3- اعمال خشونتهای عاطفی مثلاً در اینجا جوکر بارها هارلی را ناامید کننده، ابله، وامانده و مستحق بدرفتاری خطاب میکند.
4- کنترلگری؛ جوکر هارلی را در مخفی گاهی نگه میدارد و او را تحت نظر دارد و دسترسی او منابع مختلف را محدود کرده است.
حالا سوالی که مطرح میشود این است که اگر همه این کارها با رضایت هارلی به عنوان زن جوکر باشد چه؟
رضایت در روابط انسانی حرف اول را میزند. اینکه حتی اگر رابطهای که توزیع قدرت در آن ناعادلانه است با توافق و رضایت طرفین شکل بگیرد بسیار مهم است. این توافق باید کاملاً آگاهانه و آزادانه باشد نه از روی ارعاب، تهدید، تحقیر و فریب. همچنین این توافق قابل لغو است؛ یعنی اگر با گذشت زمان طرفین از این نوع رابطه پشیمان شدند باید بتوانند همهچیز را تمام کنند.
اما آیا این امکان برای هارلی وجود دارد؟ هیچ شواهدی مبنی بر اینکه او از ابتدا آگاهانه وارد این رابطه شده است وجود ندارد.حتی اگر این فرضیه درست باشد او که بارها علائم پشیمانی و عقبنشینی را اظهار کرده است. پس نمیتوان رضایت آگاهانه را در رابطه سمی جوکر و هارلی دخیل دانست.
اگرچه خود بتمن هم اندکی مازوخیست است اما از رابطه هارلی و جوکر بهشدت متحیر است. در بخشی از اپیزود Harlequinade خود هارلی به مشارکت در یک رابطه سمی اعتراف میکند. بتمن برای فرار از این شرایط به او پیشنهاد میدهد فقط برای یکشب باهم تیم شوند. او میگوید: « جذابیت جوکر چیست؟ این شیفتگی بیمارگونه از کجا میآید؟» هارلی در جواب پاسخ جالبی میدهد: «وقتیکه یک درمانگر بودم همیشه به دیگران گوش میدادم تا اینکه سروکله آقای جوکر پیدا شد. او تنها کسی بود که به من گوش میداد و همهچیز را بامزهتر میکرد».
هارلی جسور مستقل و مدبر است اما چرا از این رابطه سمی خارج نمیشود؟ مفهومی به نام چرخه خشونت این رفتار را بهخوبی توجیه میکند. چرخه خشونت چهار محله دارد: تنش، بحران، توجیه و ماهعسل.
این چرخه توضیح میدهد چگونگی کسی که در معرض خشونت خانگی قرار گرفته بازهم به زندگی با شریک عاطفیاش ادامه میدهد. بر این اساس در یک الگو دورهای کسب اعتماد، تجدید ایمان و آشفته کردن شریک زندگی تکرار میشود. پس از اوج خشونت معمولاً افراد وارد مرحله ماهعسل میشوند به این معنا که رفتار خشونتآمیز و سوء استفاده را توجیه و احتمال وقوع مجدد آن را انکار میکنند.
در اپیزود Harley and Ivy خطرات ناشی از ترک ناگهانی یک رابطه سمی به تصویر کشیده میشود. پویزن آیوی، هارلی را به خانه خود میآورد تا سبک زندگی مستقل و خودکفا را به او بیاموزد. طول نمیکشد که جوکر به آنجا میآید و ادعا میکند آمده چیزی که به او تعلق دارد را پس بگیرد و سپس با خشونت، هارلی را به زمین میاندازد و هارلی دوباره عاشق او میشود. در این موارد احتمال اعمال خشونت بیشتر از جانب شریک زندگی پس از ترک ناگهانی وجود دارد، چون فرد کنترل خود را ازدستداده و حالا با اعمال خشونت بیشتر در صدد بازپسگیری آن است.
البته چرخه خشونت در زندگی واقعی معمولاً توجیهپذیر نیست چون روابط انسانی و اعمال خشونت بهصورت خطی اتفاق نمیافتند. در عوض مدل Duluth معروف به چرخه قدرت و کنترل توجیه مناسبی برای این مورد است و الگویی از اقدامات مشترک را نشان میدهد که متجاوز از آنها برای کنترل یا تسلط عمدی بر شریک زندگی عاطفیاش استفاده میکند. چرخه را بهعنوان نمودار تاکتیکی که جوکر استفاده میکند در نظر بگیرید. درحالیکه قسمت داخلی چرخه از رفتارهای ظریف و مداوم تشکیلشده است، حلقه بیرونی نمایانگر خشونت جسمی و قابلمشاهدهای است که دیگران ممکن است ببینند.
بعضی اوقات سو استفادههای ظریفتر دیده نمیشوند. تاکتیکهای غیر جسمی شامل: زورگویی و تهدید (تحویل هارلی به پلیس در صورت عدم همکاری یا اقدامات اشتباه). سوء استفاده اقتصادی (محدود کردن دسترسی هارلی به پول یا منابع) ؛ مردسالاری (با هارلی مانند یک خادم رفتار کردن ، تصمیمگیری برای خانواده و تعیین نقش آنها) ؛ ارعاب (خرد کردن چیزها ، تخریب دارایی هارلی) ؛ سو استفاده عاطفی (تحقیر هارلی با فرستادن او به بیرون بار لباسزیر)، انزوا (کنترل اینکه هارلی کجا میرود و چه کسی را میبیند) و انکار و سرزنش. بسیاری از این اقدامات میتواند در هر زمان اتفاق بیفتد و معمولاً تا زمانی که توسط دیگران مشاهده نشوند، قابلتشخیص نیستند.
تروما و اهمیت بازیابی احساسی
هارلی بهعنوان یک شخص وابسته به جوکر فکر میکند حدود هویت و ارزشهایش توسط او مشخص میشود. هارلی هیچ ایدهای درباره زندگی بدون جوکر ندارد و متاسفانه مدتزمان جدایی آنها آنقدر کوتاه است که اصلاً با چالشهای زندگی مستقل روبهرو نمیشود. او عیبهای جوکر را نمیبیند و با آسیبپذیری و اشتباهات خود کنار میآید و فکر میکند حضور این پارتنر اشتباهی برایش حیاتی است.
شاید تابهحال به این موضوع فکر کردهاید که افراد با مشکلات روحی متعدد میتوانند همدیگر را بهخوبی تحمل کنند و شرکای عاطفی خوبی باشند. این نظریه دقیقاً به ترومای روابط بازمیگردد. به این معنی که در روابط که بر اثر ترس، استثمار یا شرم ایجاد میشود، طرف آسیبپذیر بهصورت بیمارگونهای به شخصی که به او آسیب رسانده تمایل پیدا میکند و تمام رفتارهای خارج از عرف او را عادی قلمداد میکند. از نشانههای این تروما در هارلی میتوان به: مشکل در ترک رابطه ناسالم، اعتماد به فرد غیرقابلاعتماد، برقراری ارتباط و تمایل به درک متجاوز و تلاش برای عادی قلمداد کردن اشتباهات جوکر اشاره کرد. این تروما عامل بیماریهای دیگری از جمله خود سرزنشی، خود تخریبی و شیفتگی وسواس گونه است.
بیمار برای درمان این تروما باید یاد بگیرد با درد عاطفی ناشی از خشونت شریک زندگی کنار بیاید. در مرحله اول باید با شریک عاطفی نامتعارفش قطع ارتباط کند. این کار میتواند به کمک یک فرد مطمئن، شرکت در جلسات روانشناسی و ... اتفاق بیفتد. جلسات روانشناسی درمان تروما، محیط امنی را برای بیمار فراهم میکنند تا بتوانند از ترسها و اضطرابهایشان صحبت کنند و سپس به پردازش خاطرات آسیبزا، ترس و عصبانیت میپردازند. این روش فرد آسیبدیده را آماده ورود به زندگی جدید با روابطی سالم میکند. در مراحل مختلف تروما بیمار با سؤالات زیر دستوپنجه نرم میکند.
· بازماندگان خشونت در این مرحله به دنبال معنای اشتباه و خشونت میگردند. هیچ مشکلی ندارد که این سؤالات به ذهن خطور کند. مثلاً چرا این اتفاق افتاد؟ برای جلوگیری از این اتفاق چهکاری میتوانستم انجام دهم؟ احساس الانم چیست؟
· دلسوزی برای خود شامل سه مؤلفه مهربانی با خود، آگاهی ذهنی و همدلی است. مهربانی با خود باعث میشود از خود سرزنشی دستبرداریم. آگاهی ذهنی تمرین تجربههای فعلی بدن و ذهن با کمترین حد از قضاوت است. برای مثال وقتی سؤالات قسمت قبل بهصورت ناخودآگاه به ذهنمان خطور میکند بهجای مقابله با آنها با کمترین درجه اهمیت از کنارشان میگذریم و در نهایت همدلی امکان عادیسازی واکنشهای عاطفی و ذهنی را فراهم میکند. سؤالهای که میتوانیم در این مرحله از خود بپرسیم شامل این موارد است: الان نسبت به بدنم چه احساسی دارم؟ آیا طبیعی است به خاطر اتفاقی که برایم افتاده احساس آسیب و ناراحتی بکنم؟
· شناخت تغییرات در دیدگاههای خود، سایر مردم و جهان. آسیبهای روحی میتواند احساس امنیت و عملکرد روزمره ما را مختل کند. برخی از آسیبها باورها را تحریف میکنند. سوالات مهمی که باید در مورد جهانبینی خود در نظر بگیریم عبارتاند از: این تجربه چگونه دیدگاه من در مورد زندگی را تغییر داده است؟ آیا احساس میکنم اکنون زندگی من بهنوعی کوتاه شده؟ ؟ آیا به صمیمیت طور دیگری فکر میکنم؟ اکنون اعتماد چگونه است؟
· یافتن روابط حمایتی و امن. هارلی در زندگی خود سزاوار کسی است که بتواند بهطور واضح و مستقیم به او بگوید بهبودی قابلدستیابی است. جملات مهمی که افراد در سیستم پشتیبانی میتوانند بگویند عبارتاند از: من به شما اعتقاد دارم. واکنشهای شما کاملاً معتبر است. شما مقصر نیستید چطور میتوانم کمک کنم؟
هارلی برای ما چه معنی دارد؟
هارلی با نمایش روابط آسیبزا و اشتباهاتش ما را تا با بخش تاریک وجود خود آشنا میکند. بخشی که ما را در معرض آسیب قرار میدهد. بخشی که ممکن است عاشق یک هیولا شود و همه رفتارهای خشونتبارش را عادی تلقی کند. هارلی قدرت و جسارت بررسی این ابعاد را در مخاطب ایجاد میکند. او به ما میفهمد این بخش تاریک دقیقاً درون ما جا خوش کرده و برای پیدا کردنش نیازی نیست زمین و زمان را به هم بدوزیم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
بسیار مقاله جالب و جامعی بود. ممنون و خسته نباشید.
به نظرم متاسفانه در این سال ها نه در جوخه انتحار و نه در فیلم اختصاصیش، اون طور که باید مورد توجه و پردازش قرار نگرفته.
بیشتر شبیه به یک بت جنسی نمایش داده شده تا یک کاراکتر واقعا روانی و خطرناک
مقاله باحال و جالبی بود، تا حالا هارلی کوئین رو با این دقت بهش توجه نکرده بودم.
ممنون از نوشته خوبتون
سلام. مقاله خوب و جالبی بود و من اینقدر دقیق به هارلی کویین دقت نکرده بودم.
ممنون از مقاله خوبتون.
عالی
از این جور مقاله ها بیشتر برید .
مطلب جالبی بود
این لباس پوشیدش خیلی مسخرست.استایلش داخل جوخه انتحار و آرکام نایت واقعا جذاب و واقعرگرایانه تره.