چرا بسیاری از ویلنهای کمیک بوکی سبز و بنفش رنگ هستند؟
چه رازی در پس رنگهای آدم بدها وجود دارد؟
گرین گابلین، میستریو، جوکر، لکس لوتر، ریدلر، برینیاک و بسیاری دیگر از ویلنهای کمیک بوکی چه چیز مشترکی دارند؟ به جز رویگردانی به هر گونه قانون، نظم و قهرمانانی که تلاش در اجرایشان دارند، کم و بیش همهی آنها با ظاهری سبز و بنفش رنگ سعی دارند تا نقشههای شیطانی خود را اجرا کنند. این دسته از کاراکترها، روشها، انگیزهها و شیوهی کار متفاوتی دارند ولی چرا این همه ویلن سبز و بنفش رنگ را در دنیای کمیکها میبینیم؟
اگر از دیدگاه چاپ رنگی روزنامهها تا دههی ۷۰ میلادی بنگریم، محدودیت تکنولوژی در آن زمان اجبار میکرد تا گزینش رنگ کمی محدود شود. رنگهای بنیادین روشن نسبت به رنگهای تیره و کمرنگتر، بیشتر جلب توجه میکردند. برای چاپخانهها هم، چاپ کردن چند سایه از رنگ قرمز نسبت به چند سایه از رنگ خاکستری راحتتر بود.
انتخاب هنرمندان نیز محدود بود و مجبور به استفاده از رنگهای مهمتر برای قهرمانان و ویلنهای خود بودند. کاورِ یک شماره از کمیک که در قفسههای یک کمیک فروشی قرار میگرفت باید با یک نگاه نظر مشتری را جلب میکرد. یکی از راهحلهای ناشران و کمیکسازان این بود که یک ویلن تازه و هیجان انگیز را روی کاور قرار دهند و مطمئن شوند که خواننده بدون نیاز به خواندن یک واژه بفهمد این شخصیت یک شخصیت پلید است.
همهی اینها نیازها و چهارچوبهایی به شمار میآیند که باعث میشدند تا گزینش رنگی برای رنگبندی شخصیتها و چاپ کمیکها دنبالهروی یک شیوهی معین باشد. اما چرا دو رنگ سبز و بنقش بیشتر به ویلنها و کاراکترهای پلید رسید؟
تاریخ: طمع یونانی، سلطنت رومی
شاید شکسپیر کسی است که با پایان اتلو در سال ۱۶۰۳ اصطلاح «سبز با رشک» را رواج داده باشد.
پرهیز کنید، سرور من، از رشک؛ هیولایی چشم سبز است که به طعمهی خودش میخندد.
اتلو - پردهی سوم، سن سومولی این رنگ بسیار پیش از دوران رنسانس با طمع و آزمندی پیوند داشت. یونانیان باستان باور داشتند که شماری از بیماریها به دلیل ترشح بیش از اندازهی صفرا در بدن است؛ یکی از خلطهای چهارگانه که باعث میشود پوست بیمار به سمت سبزی برود. شرحی تحتاللفظی از یک بیماری در طول قرنهای متوالی جای خود را به یک بیماری مفهومی داد؛ «مبتلا به طمع شدن».
به کار بردن عبارت «سبز» برای پول (با این که اسکناسهای رایج بیشتر نقاط دنیا سوای دلار ایالات متحدهی آمریکا سبز رنگ نیستند) دلیل رواج استفاده از این اصطلاح بود. بدین گونه، رنگ سبز نشانگر آزمندی، بیماری، حسادت و بلندپروازی (که از ویژگی دانشآموزان گروه اسلیترین آموزشگاه هاگوارتز نیز بود) شد. همهی این ویژگیها در ویلنهای زیادی همچون گرین گابلینِ اسپایدرمن دیده میشوند.
اما رنگ بنفش چه؟ رنگ بنفش بیشتر با سلطنت و در نتیجه با قدرت مرتبط است. ساخت رنگ بنفش در دنیای باستان به دلیل کمبود مواد ابتدایی مورد نیاز بسیار سخت بود. این رنگ را خیلی راحت در طبیعت نمیشود پیدا کرد. کمیابی مواد اولیه نیز طبیعتاً باعث بیشتر بودن درخواست میشود که به دنبالش ارزشش را هم بیشتر میکند.
برخی امپراتورهای رومی تمام افراد به جز رهبران نیرومند و تأثیرگذار و افراد صاحب منصب را از پوشیدن تنپوشهای بنفش رنگ منع کرده بودند. این ممنوعیت قرنها ادامه پیدا کرد. حتی ملکه الیزابت نخست نیز هر کسی جز افراد برگیزدهی خانوادهی پادشاهی را از پوشیدن رنگ بنفش منع کرده بود. به این ترتیب، هنگامی که هنرمندان و نگارگران به ویلنی همانند لکس لوتر لباس و زرهی بنفش رنگ دادند، به مخاطب القا میکردند که این ویلن نیرومند است یا دستکم باور دارد که قدرت دارد. همچنین چنین چیزی باعث میشود تا این اندیشه پدید آید که این ویلن بسیار خودخواه بوده و خواستار احترام، فرمانبرداری و ترس است.
علم: محاسبه رنگی برای جنایتکاران با تنپوش ویژه
اکنون که برجستگی تاریخی رنگهای سبز و بنفش بازگو شد، زمان آن رسیده که نگاهی به علم تئوری رنگها بیندازیم. تصویری که در بالا میبینید نمونهای از چرخهی رنگها را نشان میدهد؛ طیف رنگی که به شکل یک دایره درآمده است و در سال ۱۶۶۵ به دست آیزاک نیوتن ابداع شد. رنگهایی که در کنار یکدیگر نمود خوشی دارند به عنوان هارمونیها شناخته میشوند و یک هارمونی مکمل، دو رنگ از سمتهای مخالف چرخه را با یکدیگر در هم میآمیزد (مثلاً زرد و بنفش). دیگر هارمونیها شامل تک رنگ (سه سایه از یک رنگ ثابت)، متشابه (سه رنگ کنار هم در چرخه)، سهگانه و چهارگانه (سه یا چهار رنگ که به طور برابر روی چرخه فاصله دارند) میشوند. شماری از نمونههای کلاسیک هارمونی مکمل در دنیای کمیکها، مرد عنکبوتی (قرمز و آبی) و بتگرل (زرد و بنفش) هستند.
سپس باید به اهمیت رنگهای بنیادین و فرعی پرداخت. وقتی سه رنگ اصلی (قرمز، زرد و آبی) با هم ترکیب شوند، نور پالیدهی سپید پدید میآید. اگر کسی بخواهد دو رنگ بنیادین را با هم ترکیب کند، نتیجه یکی از سه رنگ فرعی خواهد بود: نارنجی، بنفش و سبز. به طور کلی، ابرقهرمانان حداقل یکی از رنگهای اصلی را در تنپوش یا ظاهر خود دارند. برای طراحی برخی از کاراکترها همچون سوپرمن، کاپیتان مارول، واندر وومن و ولورین از هر سه رنگ اصلی استفاده شده است.
اگر قرار باشد قهرمانان با رنگهایِ اصلیِ درخشان به سمت میدان نبرد حرکت کنند، چه چیزی بهتر از این که آنها را با ویلنهایی که با رنگهای فرعی طراحی شدهاند سوا کنیم؟ حتی یک خواننده تازه که با شخصیتهایِ شناختهشده آشنا نیست نیز میتواند سریعاً قهرمانان و ویلنها را به تنهایی و با استفاده از زبان دیداریشان از هم تمیز دهد.
شلوارهای بنفش، کتهای قرمز و کاپیتان آمریکای سبز
هنگامی که مخاطبان با قانون «سبز و بنفش به معنی پلیدی است» آشنا شدند، هنرمندان به این آزادی دست پیدا کردند تا انتظارات خوانندگان را به چالش بکشند. هالک شگفت انگیز یکی از سرشناسترین قهرمانان مارول است اما چرا این قهرمان پوست سبز رنگ دارد و شلوار بنفش به تن میکند؟
پاسخ این پرسش را باید در یک بازی با توقعاتی که از رنگ معمولی لباس ویلنها وجود دارد جستجو کرد. هالک زمانی که به اندازهی کافی خشمگین شود میتواند هم به متحدان و هم به دشمنانش یورش آورد. در کنارش، پس از این که دید مردم دنیا به او پشت کردند، هالک خودش را به چشم یک هیولا میدید که با دنیا جور درنمیآید و رنگهای ظاهر او نیز چنین پیامی را میرسانند.
در شمارهی ۱ کمیک The Avengers که در سال ۱۹۶۳ منتشر شد، لوکی به عنوان ویلن ماجرا اونجرز را فریب داد تا با هالک بجنگند. یک بار دیگر، قهرمانان با رنگهای بنیادین با یک رقیب سبز و بنفش جنگیدند؛ حتی با این که هالک در واقع یک ویلن نیست، ولی رفتار (و رنگهای) او عامدانه باعث میشود تا او از بقیهی تیم جدا بیفتد.
سازندگان فیلم Joker در سال ۲۰۱۹ متوجه این قانونی سبز و بنفش بودند و برای همین بود که واکین فینیکس هرگز تنپوشهایی با این رنگهای مربوط به ویلنها در جلوی دوربین بر تن نداشت. به جایش، بخش لباسها به او یک کت قرمز و یک جلیقه نارنجی دادند؛ رنگهای گرم که اعلام میکنند این جوکر، با این که قهرمان نیست، قرار نیست آنتاگونیست فیلم باشد.
دگرگونی تنپوش همواره در دنیای کمیکها رخ میدهد و رنگهای انتخابشده برای یک شخصیت اکثراً اخلاقیات آنها را منعکس میکند. سری Secret Empire سال ۲۰۱۷ با عبارت «درود بر هایدرا» باعث شد تا کاپیتان آمریکا جبههی خود را تغییر دهد. سپس لباس کلاسیک او نیز جایش را به تنپوشی سبز رنگ داد. رنگ بنفش برای این ظاهر جدید استفاده نشد تا اعلام شود استیو راجرز بلندپروازی دارد اما غرور زیاد و خودبرتربینی ندارد.
به عنوان روشی کاملاً بصری، رنگها نقشی حیاتی در تعیین قهرمانان و ویلنهای داستانهای کمیک بوکی دارند. کم و بیش همهی کاراکترهای کمیکی چندین بار لباس خود را تغییر دادهاند ولی گاهی عادات دوران طلایی کمیکها به این سادگیها کنار نمیروند. قهرمانان نو بیشتر با رنگهای اصلی قرمز، آبی و زرد معرفی میشوند و ویلنهایی که در برابر آنها قرار میگیرند هنوز هم با رنگهای سبز و بنفش، رنگهای شرارت، به سمت آنها یورش میآورند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مقاله خوبی بود
واقعا برام سوال بود چرا بیشتر ویلینا سبزن
اما قبلا جوابشو تو صداوسیما گفته بود شنیدم پشمام کز خورد
دلیلش خیلیییی سمی بود
چون پیامبر و امامان لباس سبز میپوشن و با اینکار میخوان اونا رو آدم بد جلوه بدن:////
صدا و سیمائه دیگه، فقط بلده هر چی ما دوست داریمو تخریب کنه.
لامصب کل دنیا با ما جنگ داره آخه.
ما امنیت داریم. حسودیشون میشه :))
دقیقا عین حقیقتو شنیدی دوست من.
چرا یه زامبی(مرده متحرک قاعدتا باید سیاه کبود باشه) یا مثلا یه جن(که ما با رنگ هایی مثل قرمز و سیاه میشناسیمشون) باید سبز باشن؟!
سبز معمولا نشانه چندش اوری هست و ادم رو سریع یاد لجن و باتلاق میندازه
اما بعضی مواقع نشانه حیات هست کلا نوع سبز هم نشان دهنده مفهومشه سبز روشن که معمولا برای پیامبران استفاده میشه نشانه حیاته ولی سبز تیره دلگیره و انتقال دهنده حس بدیه