تحلیل شخصیت نئو _ بحران هویت درون ماتریکس
فرانچایز ماتریکس، یکی از محبوبترین عناوین در میان فیلمهای علمی تخیلی است که توانسته تنها با فیلم اول خود، محبوبیت تثبیت شدهای در میان مخاطبان سینما ایجاد کند. قسمتی از موفقیت این فیلم بی شک ...
فرانچایز ماتریکس، یکی از محبوبترین عناوین در میان فیلمهای علمی تخیلی است که توانسته تنها با فیلم اول خود، محبوبیت تثبیت شدهای در میان مخاطبان سینما ایجاد کند. قسمتی از موفقیت این فیلم بی شک به خاطر وجود شخصیت نئو، با هنرنمایی بی نظیر کیانو ریوز است. شخصیتی که حرفهای عمیق و مهمی برای گفتن دارد. با تحلیل شخصیت نئو، با ویجیاتو همراه باشید.
ماتریکس و بحران معنا
یکی از فعالیتهای عمده انسانها در طول عمر، گشتن به دنبال معنا و تلاش برای رسیدن به آن است. این معنا با توجه به ناخودآگاه افراد، از شخصی به شخص دیگر متفاوت است و در قالب امور مختلفی خودش را نشان میدهد.
به عنوان مثال، یک شخصی، معنا و هویت خود را در کمک کردن به سالمندان پیدا میکند؛ یا فردی دیگر با عشق ورزیدن به معشوق خود میتواند به معنا برسد. همانطور که گفتم این پیدا کردن معنا برای هر شخصی متفاوت است.
شخصیت نئو مانند دیگر انسانها نیاز به عنصری دارد تا با آن به خودش معنا ببخشد. این معنا برای شخصیت نئو، هیجان است. قبل از ادامه بیایید با هم تعریف هیجان را بررسی کنیم. واکنش کوتاه مدت به یک رویداد یا حادثه غیر منتظره با یک حالت خوشایند را هیجان میگویند.
شخصیت نئو هیجان را دوست دارد زیرا به او معنا میبخشد و مزه آن حس خوشایند را برای مدتی کوتاه میچشد. حتی اگر یک رویداد دردناک اتفاق بیافتد، درون وجودش این حس خوشایند برای مدتی پیدا میشود.
درواقع هویت او به هیجان گره خورده و اگر برای مدتی هیجان از زندگی او بیرون برود، خودش را گم میکند و سرگرم کارهایی میشود که هیجان کاذب برایش ایجاد میکند.
اینکه نئو معناداری خود را در هیجان پیدا کرده، از رفتار و انتخابهای او در فیلم مشخص است؛ او در ابتدای فیلم، فردی گوشهگیر و ناکام به نظر میرسد و درواقع انگار خیلی وقته که از هیجان واقعی دور شده. در نتیجه تصمیم میگیرد با کار خلاف، این احساس نیاز به هیجان را برآورده کند.
در ادامه فیلم وقتی نئو با مورفیس رو به رو میشود و حقایقی از ماتریکس کشف میکند، با احساس رضایت، وارد بازی میشود؛ برای اینکه از شدت هیجان به خوشنودی برسد. هیجانی که سالها دنبال آن بوده و اکنون به معنای واقعی هیجان را پیدا کرده است.
بحران هویت
بحران هویت یکی از پر بحثترین بحرانهای روانی است که ریشههای آن به دوره کودکی بر میگردد و آثار و علائم آن از دوره نوجوانی آغاز میشود. قبل از پرداختن به شخصیت نئو، بیایید چیستی بحران هویت را یک دور مرور کنیم.
بحران هویت یعنی سردرگمی در برابر هویت خود و اینکه شخص مدام از خودش و دیگران میپرسد که واقعا او کیست و چه کاری از دستش بر میآید. البته بحران هویت زمانی اتفاق میافتد که فرد پاسخ مناسبی برای این سوالات پیدا نکند و در مورد خود و هویتش دچار تردید شود. لازم به ذکر است که بحران هویت مراتب و درجاتی دارد.
به نظر میرسد شخصیت نئو از نوعی بحران هویت در ابتدای فیلم رنج میبرد. او نصف روز را با کار کردن در نقش آقای اندرسون بازی میکند و نصف دیگر را با پی گیری کارهای خلاف در نقش نئو میگذراند. در واقع او در درون دو شخصیت متفاوت قرار دارد و برای هر کدام دنبال هویت میگردد. هویتی که یا درون آقای اندرسون وجود دارد یا درون نئو.
او در ابتدای فیلم نتوانسته از طریق هیجکدام از این شخصیتها به هویت حقیقی خود برسد. در نتیجه با پی گیری ماجرای ماتریکس و مورفیوس، سعی میکند با کشف حقیقت هویت واقعی خود را پیدا کند.
بیایید بیشتر در مورد دلایل رخ دادن این بحران هویت در شخصیت نئو حرف بزنیم. همانطور که در بالا گفتم، ریشه بحران هویت در کودکی قرار دارد. این دلایل توسط روانشناسان به خصوص اریک اریکسون که پایه گذار بحث بحران هویت بود، مطرح و طبقهبندی شدند. در واقع این دلایل عدم حل و فصل شدن هشت مرحله است که اگر یکی از آنها به درستی پیش نرود، فرد دچار یکی از درجات بحران هویت میشود. در ادامه برخی از این مراحل رو ذکر میکنیم.
هویت در برابر آشفتگی هویت
یکی از مراحل رشد روانی اجتماعی شخصیت که در نوجوانی رخ میدهد همین مرحله است. شخص نوجوان وقتی به عنوان یک فرد تازه به بلوغ رسیده وارد جامعه میشود، اعضای جامعه از او انتظاراتی دارند و هر کدام یک وجه از شخصیت فرد را نیاز دارند یا بهش ایمان دارند.
مثلا خانواده نوجوان را به عنوان یک شخصیت مثبت، درسخوان و سخت کوش میبیند که فقط باید درس بخواند. یا دوستان او، شخصیت را به عنوان یک همدم، یاری کننده و همصحبت میبینند. به این ترتیب، شخصیت وارد مجموعهای از ویژگیها میشود که دیگران از او انتظار دارند. در نتیجه ممکن است شخصیت دچار سردرگمی یا آشفتگی شود و نتواند هویت حقیقی خود را پیدا کند.
به نظر میرسد شخصیت نئو در این مرحله دچار مشکل شده و نتوانسته به خوبی خودش را با انتظارات جامعه و حتی انتظارات خودش هماهنگ کند، در نتیجه درگیر بحران هویت در مرحله نوجوانی شده که تنها راه نجات، جست و جو برای هویت اصلی خودش است.
صمیمیت در برابر انزوا
انزوا و گوشه گیری، یکی از ویژگیهای شخصیت نئو در ابتدای فیلم بود. او تک و تنها در خانهای کوجک و شلوغ زندگی میکرد و برای کسی سفره دلش را باز نمیکرد. زیرا او در مرحله صمیمیت دچار مشکل شده است.
هویت یک عنصر اجتماعی است، بنابراین تمامی مراحل رشد هویت به دیگران مربوط میشود. مرحله صمیمیت که در دوره جوانی رخ میدهد نیز به شدت به اطرافیان نئو مربوط است. هر شخصیتی مانند نئو، نیاز دارد که با دیگران صمیمی باشد، با آنها درد و دل کند یا حتی تشکیل خانواده بدهد تا بخشی از هویت خود را در درون آنها پیدا کند.
ظاهرا شخصیت نئو، در این موضوع به صورت درونگرایانه عمل کرده و نتوانسته دوست، همدم و یا یک نامزد صمیمی پیدا کند. این موضوع باعث صدمه خوردن چند برابر به هویت شخصیت نئو میشود.
البته این بحران در صمیمیت، با وارد شدن شخصیت ترینیتی به داستان حل میشود و همزمان با اینکه شخصیت نئو در بطن ماجرای داستان هویت واقعی خودش را پیدا میکند، صمیمیت او با ترینیتی و مورفیوس بیشتر میشود. که نتیجه آن حل و فصل شدن بحران هویت شخصیت نئو است.
نئو با مشاهده کار تیمی اعضای مورفیوس، به خطر انداختن جانشان برای یکدیگر و ایمان قوی ترینیتی به خودش، هویت واقعی خود را پیدا میکند و از انزوا و آشفتگی هویت خودش را نجات میدهد.
بحث انتخاب
انتخاب، شناسنامه شخصیت است. اینکه فرد در موقعیتهای حساس چه انتخابی میکند، شخصیت او را شکل میدهد. فیلم ماتریکس به طور کامل و جامع به مسئله انتخاب میپردازد و با این درونمایه ارزشمند، میخواهد به ما ثابت کند که اولا ما مجبوریم انتخاب کنیم و دوما این انتخابها روی آینده ما تاثیر میگذارد.
شخصیت نئو، از ابتدا تا انتهای فیلم در حال انتخاب کردن است و این انتخابها به زندگی او جهت میدهند و باعث میشود که آینده او چه خوب و چه بد ساخته شود. در واقع او انتخاب کردن را دوست دارد، زیرا از اینکه نتواند روی زندگی خودش کنترل کند، به شدت میترسد _البته این موضوع به کشمکش وجودی مربوط است که جلوتر در موردش مفصل بحث میکنیم_
اما اکنون، بیایید برخی از مهمترین انتخابهای شخصیت نئو را زیر ذره بین قرار بدیم تا بتوانیم ویژگیها و افکار شخصی او را فاش کنیم.
کپسول آبی یا کپسول قرمز
یکی از مهمترین انتخابهای شخصیت نئو، همان ابتدای فیلم رخ میدهد. او باید بین اینکه حقیقت تلخ را بفهمد و یا به زندگی دروغش ادامه دهد یکی را انتخاب کند.
اگر او کپسول آبی را انتخاب میکرد، ما همیشه از او به عنوان یک شخصیت ضعیف و ترسو یاد میکردیم که جرعت روبه رو شدن با حقیقت را نداشت؛ البته اگر همچین انتخابی میکرد طبیعتا فیلمی ساخته نمیشد.
او با انتخاب کپسول قرمز، روحیه کاوشگرانه خودش را نمایان میکند. در واقع نشان میدهد چقدر مشتاق فهمیدن حقیقت است حتی با وجود دردناک بودنش.
نجات دادن مورفیوس
نئو با این انتخاب بزرگ، چیزهای مهمی از شخصیت خودش فاش کرد. او نشان داد که واقعا از اینکه اتفاقات را دست سرنوشت بسپارد متنفر است. او حتی برای اینکه نشان دهد چقدر روی زندگی خودش کنترل دارد، قانون شکنی میکند.
با اینکه بقیه به او گفتند که نجات مورفیوس غیر ممکن است، نئو نشان داد که غیر ممکن امری است که خود ما آن را میسازیم. در نتیجه او اینبار تصمیم گرفت خودش را باور کند و مسئولیت پذیری خودش را نشان دهد.
ترینیتی: تا حالا کسی اینکارو نکرده
نئو: میدونم، برای همین موفق میشیم
مبارزه با مامور اسمیت
در دقایق پایانی فیلم، زمانی که نئو به مامور اسمیت رو به رو شد، انتخابهای مختلفی میتوانست بکند. میتوانست فرار کند، تسلیم شود، یا بجنگد. او جنگیدن را انتخاب کرد و با این انتخاب دو وجه مهم از شخصیت خودش را فاش کرد.
یک اینکه او واقعا دوست دارد خودش را باور کند و تغییر مهمی در هویت خودش ایجاد کند. او واقعا عنوان برگزیده را دوست داشت زیرا هویت او را کامل میکرد. او عاشق هیجان، انتخاب کردن، نجات دادن و تغییر دادن بود که عنوان برگزیده، همه اینها را یک جا داشت.
دوم اینکه شخصیت نئو نشان داد که ناامیدی در درون او جایی ندارد. او حتی در آخرین لحظات که امیدی به زندگی او نبود و نزدیک بود توسط قطار زیر گرفته شود، باز هم امیدش را از دست نداد و به جای قبول کردن سرنوشت، با آن جنگید.
مامور اسمیت: چرا انقدر پافشار هستی؟
نئو: چون انتخاب میکنم که باشم
کشمکش وجودی
یکی از مسائل مهم در خصوص تحلیل شخصیت نئو، کشمکش وجودی این شخصیت و اضطراب ناشی از آن است.
کشمکش وجودی بحثی است که از تلفیق فلسفه و روانشناسی پدید آمده است. به این معنا که شخصیت از اینکه نمیتواند اتفاقات مربوط به زندگی خودش را کنترل کند دچار نوعی اضطراب به نام اضطراب وجودی میشود.
شخصیت نئو بارها داخل فیلم ثابت کرد که تمام تلاشش را میکند تا دچار این اضطراب نشود و خودش درباره زندگی خودش تصمیم بگیرد. اما این تاکید زیاد روی این موضوع داخل فیلم به چه دلیل است؟
این نشان میدهد که شخصیت نئو در یک دورهای اضطراب وجودی را تجربه کرده و حتی تا الان هم نتوانسته آن را کامل حل کند. با اینکه چیز زیادی از دوره کودکی شخصیت نئو نمیدانیم، اما میتوانیم بر اساس رفتار کنونی نئو حدسهایی بزنیم.
به نظر میرسد شخصیت نئو پدر و مادری سخت گیر داشته و او را مدام از اینکه خرابکاری میکرد سرزنش میکردند. احتمالا آنها برای نئو تصمیم میگرفتند و اجازه تصمیم گیری به او نمیدادند، حتی در مورد زندگی خودئش یا تحصیلش.
شاید به همین دلیل باشد که شخصیت نئو از آنها جدا زندگی میکند، زیرا آنها باعث میشوند که شخصیت نئو احساس کند کنترلی روی زندگی خودش ندارد و دچار اضطراب وجودی بشود.
اما شخصیت نئو به علت ویژگی خاصی که دارد، به جای ماندن در مرحله اضطراب و بی کفایتی، سعی میکند به نوعی زندگی خودش را از اینی که هست بهتر کند. او مدام درحال پرسیدن و جست و جو کردن است. به همین دلیل به راحتی میتواند در مورد مسائل مختلف تحقیق کند، فکر کند و در نهایت تصمیم درست را بگیرد.
مورفیوس: تو به سرنوشت معتقدی نئو؟
نئو: نه، دوست ندارم بدونم زندگیم دست خودم نیست
او بعد از جدایی از خانواده، مهارتهای تصمیم گیری را یاد میگیرد و سعی میکند خودش اتفاقات زندگی خودش را رقم بزند. او تا حدودی در این زمینه موفق میشود اما جایی که میفهمد تمام عمرش را درون ماتریکس زندگی کرده، بازهم دچار این اضطراب میشود و میخواهد از حقیقت فرار کند.
اما همانگونه که در نوجوانی از نیروی این اضطراب برای ساختن زندگیاش بهره برد، اکنون نیز از این نیرو برای تغییر وضعیت موجود به وضعیت مطلوب استفاده میکند. زیرا او به این باور رسیده که اگر بخواهد میتواند زندگیاش را در حد مسئولیتهای خودش کنترل کند. حتی با وجود اینکه پیشگو به او گفت که برگزیده نیست، بازهم تلاش کرد خودش انتخاب کند که میخواهد برگزیده باشد یا نه.
ترس، تردید و ناباوری
فیلم ماتریکس، یک فیلم عمیقا فلسفی است که بحثهای بسیار بنیادی و مهمی را مطرح میکند. یکی از این بحثها، لزوم کنار گذاشتن ضعفهای بنیادی بشر برای موفقیتهای بزرگ است. ترس، تردید و ناباوری سه ضعف بزرگ بشر است که هر کدام ایده خوبی برای یک فیلم جدا است؛ اما فیلم ماتریکس در مورد هر سه بحث میکند.
شخصیت نئو، با اینکه بارهای به خودش و دیگران تلقین میکند که این ضعفها را ندارد، اما در حقیقت خودش در درون این سه ضعف مهم را دارد. اگر این ضعفها را نداشت، میتوانست بار اول از روی پشت بوم بپرد. یا حتی وقتی پیشگو به او گفت که برگزیده نیست، باور نمیکرد.
او در طول فیلم با این سه ضعف بزرگ میجنگد و سعی میکند آنها را کنار بگذارد. همانطور که گفتیم شخصیت نئو، حتی اگه بزرگترین کمبودهای دنیا را داشته باشد، بازهم میجنگد و به جای کنار آمدن با آنها، سعی میکند آنها را کنترل کند و نگذارد به زندگی او آسیب وارد کنند.
ضعف ترسیدن، زمانی در شخصیت نئو حل و فصل شد که به جای کپسول آبی، کپسول قرمز را خورد. یا زمانی که تصمیم گرفت برای نجات مورفیوس اقدام کند، تردید را کنار گذاشت. و در آخر، هنگام مبارزه با مامور اسمیت، ناباوری را نیز برای همیشه فراموش کرد و سعی کرد خودش را باور کند.
سخن آخر
شخصیت نئو، به ما یاد میدهد که نباید بشینیم و نابود شدن زندگیمان را تماشا کنیم؛ بلکه باید مبارزه کنیم تا وضعیت نامطلوب رو به وضعیت مطلوب تغییر دهیم. نئو نماد انسانهایی است که با وجود سخت بودن راه، سعی میکند تا آخرین لحظه بجنگد و خودش و دیگران را برای یک تغییر بزرگ آماده کند.
نظر شما در مورد شخصیت نئو چیست؟ در مقالههای بعدی کدام شخصیت را تحلیل کنیم؟
بیشتر بخوانید:
تحلیل شخصیت لوکی _ تولد یک خشم
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
کامل و عالی!
سلام آقای اکرمی میشه شخصیت های گرالت و جوئل را هم تحلیل کنید.
واقعا سایت بدون مقالات شما ناقصه
ندیدمش پس حتما واجب شد ببینمش =)
ببین حتما میشه یکی از بهترین سه گانه ههی عمرت
پیشنهاد میکنم حتما ببینیش. به خصوص نسخه اولش رو
نئو برداشتی نبوغ آمیز از شخصیت عیسی مسیح است، اما بیش از هر چیزی نه یک منجی بلکه یک انسان است.
در ابتدای مسیر نئو را برنامه نویسی پریشان می بینیم که با مشکلی بزرگ دست و پنجه نرم می کند؛ مفهوم ماتریکس. در واقع در جایی از فیلم می بینم که کودکی که در حال خم کردن قاشق هایی است، جمله ای خطاب به نئو که سعی بیهوده در خم کردن قاشق با درکی که تا کنون از دنیای پیرامونش داشته است، می گوید: قاشقی وجود ندارد. این جمله فقط یک جمله ساده در جهت پر کردن تایم لاین فیلم نیست. در واقع این جمله کل کانسپت فیلم را درون قاشقی جای میدهد تا به وسیله آن ما هم به اصلی ترین دغدغه خود هنگام تماشای فیلم پاسخ دهیم. ماتریکس چیست؟
یکی از بزرگترین سوالاتی مخاطبان مختلف هنگام تماشای ماتریکس همین چیستی ماتریکس است، خیلی ها به دنبال آن در چیزی فراتر از فیلم در جستجو هستند، غافل از اینکه چنین چیزی در بطن فیلم کاشته شده.
در سکانس معروفی از فیلم که در نقطه اوج داستان است، نئو بعد از شلیک گلوله های متعدد توسط اسمیت به او دوباره زنده می شود، جلوی موج عظیمی از گلوله ها را می گیرد و با وارد شدن به درون کالبد اسمیت و به دست گرفتن افسارش، و دیدن چنین رفتاری از او دو مامور دیگر فورا فرار می کنند. در اینجا نئو با به هوش آمدن می فهمد که مرگ در واقع چیزی است که ماتریکس به آن فهمانده نه چیزی حقیقی، پس وقتی مرگی وجود ندارد، اسمیت هم که زاده ماتریکس برای کشتن شورشیان است در واقع ماهیتی ندارد پس وارد شدن به کالبدش و در دست گرفتن افسارش امری کاملا ممکن است، و دوباره در اینجا گلوله ها نیز معنایی ندارند پس به راحتی می توان آن ها متوقف کرد و به دست گرفت. نئو در اینجا ماتریکس را چیزی جز چند خط و برنامه نویسی بیشتر نمی بیند، برای همین است ماموران از دست او فرار می کنند. چون نئو به این آگاهی که به مانند قاشق تمام هستی درون ماتریکس وجود ندارند، و کاملا قابل کنترل هستند می رسد. اما نهوه برخورد او چیزی است که معنای ماتریکس را کامل می کند، او با ذات واقعی خود با ماتریکس برخورد میکند و بنابراین ماتریکس چیزی فراتر از ذهن و دانش او به عنوان یک برنامه نویس نیست.
اما در سکانس پایانی فیلم و پرواز نئو بر فراز ماتریکس، جایی که قوس شخصیتی او کامل می شود، با درهم شکستن قوانین دروغین ماتریکس و نشان دادن آن به همگان به همان منجی تبدیل می شود، که در تصورش، گنگ و پیچیده بود.
معنای ماتریکس هم به مثابه همین فهم نئو در حقیقی نبودن و مجازی بودن اش است. در واقع ماتریکس توسط هر مخاطبی می تواند معنای متفاوتی داشته باشد؛ مخاطبی ممکن است آن را آینده ای از جهان خودمان که تکنولوژی بر انسان ها چیره می شود و آنها را به بردگی می گیرد ببینید و یا مخاطبی ریز بین تر آن را جهان حال حاضر خودمان که توسط سرمایه داری احاطه شده و ما را به بردگی خود گرفته، تعریف کند. مهم این است که همه ما مانند نئو در مقابل قوانین دروغین ماتریکس خودمان بایستیم و آزادانه قوانینش را برای خود تعریف کنیم.
سلام
حقیقتا خیلی خوب توانستند(از نظر من!_!)شخصیت را نمایش دهند ،خصوصا جاهایی که دچار شک و تردید میشد!
خیلی شخصبت پیچیده ای داره هم نئو هم فیلمش امیدوارم بتونیم توی قسمت چهار این شاهکارو با یک پایان خوب ببینیم
اره !اما خود فیلم هم یکم پیچیدس?