مدرسه فیلمسازی: درسهای فیلمسازی که از فرانچایز Mission: Impossible آموختیم
اگرچه این روزها تام کروز مانع ادامه فیلمبرداری قسمتهای هفتم و هشتم فرانچایز Mission: Impossible میشود اما نمیتوان انکار کرد که این فرانچایز یکی از بهترین فرانچایزهای اکشن در دهههای اخیر است. پس از آن ...
اگرچه این روزها تام کروز مانع ادامه فیلمبرداری قسمتهای هفتم و هشتم فرانچایز Mission: Impossible میشود اما نمیتوان انکار کرد که این فرانچایز یکی از بهترین فرانچایزهای اکشن در دهههای اخیر است. پس از آن که استودیوی پارامونت تصمیم گرفت تا در اواسط دهه ۹۰ میلادی بازسازی جذابی از سریال تلویزیونی Mission: Impossible روی پردههای سینما نمایش دهد شاید حتی خوشبینترین مدیران این استودیو هم تصور نمیکردند نخستین تلاش آنها به اولین قدم در مسیر تکمیل فرانچایزی باشد که در ربع قرن گذشته ادامه پیدا کرده است.
از سال ۱۹۹۶ تا امروز؛ فرانچایز Mission: Impossible با هنرنمایی تام کروز در نقش ایتن هانت ادامه پیدا کرده و به نظر نمیرسد به این زودیها به پایان برسد. با وجود اختلاف نظر تام کروز با استودیوی پارامونت هنوز هم میراث رابرت تاون، دیوید کوئپ و برایان دیپالما زنده است و به حیات هیجانانگیزش ادامه میدهد. اما چگونه این این فرانچایز قدرتمند شکل گرفت و برای ۲۵ سال ادامه پیدا کرد؟ اهمیت اولین فیلم فرانچایز Mission: Impossible در این موفقیت چیست؟ چگونه میراث فیلمنامه دیوید کوئپ و رابرت تاون در کنار کارگردانی بینقص برایان دیپالما به فیلمهای بعدی منتقل شد؟
در مجموعه مقالات مدرسه فیلمسازی با ویجیاتو همراه باشید تا درسهای فیلمسازی که از فرانچایز Mission: Impossible آموختیم را مرور کنید.
درس اول: زاویهبازی با دوربین را فراموش نکنید
بسیاری از کارگردانها از اهمیت توجه به زاویه فیلمبرداری در فیلمهای اکشن ناآگاه هستند. اما برایان دیپالما و پس از او سایر کارگردانهایی که روی فرانچایز Mission: Impossible کار کردهاند به اهمیت زاویهبازی با دوربین آگاه هستند. فراموش نکنید که اگر تصمیم دارید فیلمنامه یک تریلر جاسوسی را بنویسید باید به تصویرسازی دوربینها توجه کنید. به عبارت دیگر، تغییرات زاویه دوربین در تریلرهای جاسوسی تماشاگر را بیشتر از قبل تحت تاثیر قرار میدهد.
احساس اضطراب با حرکتهای دوربین در زاویههای گوناگون است که به بهترین شکل ممکن به تماشاگر منتقل میشود. دیپالما در انتقال این اضطراب مهارت ویژهای داشت اما این سبک فیلمبرداری او در سایر فیلمهای فرانچایز Mission: Impossible هم دیده میشود. بنابراین فراموش نکنید که تکاندادن دوربین در زاویههای گوناگون به جذابترشدن صحنههای دلهرهآور و هیجانانگیز فیلم اکشن شما کمک شایانی میکند.
درس دوم: برداشتهای طولانی را خاطرهانگیز رقم بزنید
برداشتهای طولانی در فیلمهای اکشن اهمیت ویژهای دارند. بخش جذابی از داستان بسیاری از فیلمهای اکشن در برداشتهای طولانی رقم میخورد. بنابراین کیفیت برداشتهای طولانی در فیلمهای اکشن بسیار مهم به نظر میرسد. این برداشتها که معمولا هزینهبر هستند و فیلمبرداری دشواری را طلب میکنند، باید جذاب و خاطرهانگیز باشند. فرانچایز Mission: Impossible به لطف پایبندی به این نهچندان ساده به یکی از بهترین فرانچایزهای اکشن چند دهه اخیر تبدیل شده است.
فرانچایز Mission: Impossible سرشار از برداشتهای طولانی بهیادماندنی است؛ از آویزانشدن ایتن هانت از بندهایی که حکم زندهماندن او را امضا میکنند تا بالارفتن از برج خلیفه و به آغوشکشیدن هواپیمای در حال پرواز. استاندارد خاصی برای این برداشتهای طولانی مهیج و خاطرهانگیز وجود ندارد اما آنها بهیادماندنی هستند. بنابراین در مسیر نگارش فیلمنامه و کارگردانی یک تریلر جاسوسی باید به برجستهکردن برداشتهای طولانی توجه بیشتری کنید.
در شرایطی که استودیوی پارامونت به دنبال ساخت یک اکشن جاسوسی سرشار از دیالوگهای هیجانانگیز بود، تام کروز و برایان دیپالما پیشنهاد کردند بهتر است نفس تماشاگر را با صحنههای خیرهکننده در سینه حبس کنند. این ایده در نخستین فیلم فرانچایز جواب داد و در فیلمهای بعدی هم تکرار شد. اگرچه برداشتهای طولانی پرهزینه و گرانقیمتی در فرانچایز Mission: Impossible دیده میشوند اما نمونههای کمزرق و برقتر هم وجود دارند.
درس سوم: قهرمان داستان را تا آستانه نابودی پیش ببرید
فیلمهای اکشن توانایی تحسینبرانگیزی در گیرافتادن در قلاب کلیشه دارند. اما فرانچایز Mission: Impossible با کمک خلاقیتهایی که در فیلمنامه هر فیلم به خرج میدهد از تبدیلشدن به کلیشه فرار میکند. یکی از هیجانانگیزترین خلاقیتهایی که فرانچایز Mission: Impossible به کار میگیرد، رفتار خاکستری فیلمنامهها با قهرمان داستان است. ایتن هانت [با هنرنمایی تام کروز] بارها تا آستانه مرگ و نابودی پیش میرود اما در نهایت زنده باقی میماند و به مسیر اصلی داستان بازمیگردد.
اگرچه رابرت تاون و دیوید کوئپ [به عنوان نویسندگان فیلمنامه فیلم اول] بیش از حد با جان قهرمان داستانشان بازی میکردند اما قراردادن آقای هانت در موقعیتهای خطرناک در سایر فیلمهای فرانچایز Mission: Impossible هم دیده میشود. البته که ایتن هانت تنها شخصیت در فرانچایز Mission: Impossible نیست که چنین شرایطی را تجربه میکند. تقریبا همه شخصیتهای اصلی این فرانچایز محبوب چندین بار تا مرز حذف ابدی از داستان پیش میروند اما به نقطه امن بازمیگردند.
بنابراین شخصیتهایی که به نظر نمیرسد راهی برای زندهماندن داشته باشند از بدترین مخمصههای ممکن نجات پیدا میکنند و دوباره طعم امنیت را میچشند؛ این همان اضطراب و استرسی است که فرانچایز Mission: Impossible به بهترین شکل ممکن به تماشاگرش منتقل میکند. ملموسکردن چنین احساسی برای تماشاگر تنها در صورتی ممکن است که فیلمنامهنویس هم خودش را در شرایطی مشابه با قهرمان داستان قرار دهد.
به عبارت دیگر، فیلمنامهنویس برای قراردادن قهرمان داستان در موقعیتهای دشوار و خطرناک باید شخصیت را به کُنجی از ماجرا هدایت کند که بیش از حد ترسناک به نظر میرسد. این مسیر باید به حدی تردیدآلود باشد که حتی نویسنده فیلمنامه هم ایدهای برای خارجشدن از آن نداشته باشد. بهترین روایتهایی که قهرمان داستانها را تا مرز نابودی پیش میبرند از دل چنین داستانپردازیهایی بیرون میآیند.
درس چهارم: سوپراستارها همیشه تاثیرگذار هستند
این روزها تعداد فیلمهای اکشنی که در فیلمنامه آنها نقش اصلی داستان را به ستارههای درجه یک هالیوود واگذار نکردهاند، بیشتر از همیشه به نظر میرسد. دلیل این تصمیم فراتر از هزینههای تولید است و جزییات آن را باید در سیاستگذاری استودیوها هم جستجو کرد. با این حال فرانچایز Mission: Impossible این حقیقت را یادآوری میکند که سوپراستارها همیشه میتوانند در فیلمهای اکشن تاثیرگذار باشند.
ستارههای سینما همیشه مهم هستند. آنها را میتوان روی بیلبوردهای تبلیغاتی میان بزرگراههای شهری پیدا کرد، در تبلیغات تلویزیونی جستجو کرد و در کمپینهای تبلیغاتی مجازی یافت. آنها میتوانند تاثیر ویژهای روی فیلم اکشن شما داشته باشند. اگرچه این روزها گرفتن امضای قرارداد همکاری از سوپراستاری مانند تام کروز دشوار به نظر میرسد اما بهتر است بازیگر اصلی فیلم اکشنی که به نوشتن فیلمنامهاش مشغول هستید را از میان بازیگران شناختهشده انتخاب کنید.
با بهترین فیلمها از نگاه ویجیاتو آشنا شوید:
- برترین فیلمهای تاریخ سینما با مضمون کریسمس کدام است؟
- برترین فیلمهای زامبی محور که احتمالاً با آنها آشنا نیستید
- بهترین فیلمهای مهیج روانشناختی تمام دوران کدام است؟
- معرفی بهترین فیلمهای تاریخ سینما در مورد جستجو گنج
- بهترین فیلمهایی که درباره حضرت مسیح ساخته شدند
فرانچایز Mission: Impossible از کارگردانیهای جذاب، فیلمنامههای تحسینبرانگیز و بازیگران متعددی یاری میگیرد اما همه این دستاوردهای بزرگ بدون حضور بازیگر توانمندی مانند تام کروز هرگز به دست نمیآمدند.
درس پنجم: صحنههای اکشن را طبیعیتر خلق کنید
وقتی اولین فیلم از فرانچایز Mission: Impossible اکران شد، فناوری CGI به سطحی رسیده بود که قابل اعتمادتر از همیشه به نظر میرسید. اگرچه امروز و در سومین دهه قرن بیست و یکم فناوری CGI به بخش جداییناپذیری از سینمای اکشن تبدیل شده اما در اواسط دهه ۹۰ فناوری وابستهکنندهای نبود. برای مثال، صحنههای پایانی اولین فیلم از فرانچایز Mission: Impossible [انفجار هلیکوپتر در تونل قطار] که کاملا با کمک فناوری CGI ساخته شده به حدی مصنوعی به نظر میرسید که طبیعتا هر کارگردانی از داشتن چنین صحنههایی در فیلمهایش اجتناب میکرد.
واقعینبودن ناراحتکننده صحنههایی که با کمک فناوری CGI ساخته میشدند، باعث شد برایان دیپالما در اولین فیلم از فرانچایز Mission: Impossible چندان از این تکنولوژی نوظهور یاری نگیرد. بنابراین بخش قابل توجهی از صحنههای هیجانانگیز فیلم اول به صورت کاملا طبیعی فیلمبرداری شدند؛ از جمله سکانس انفجار آکواریوم و پرتاب جالب ماهیها.
به همان میزان که عملکرد ضعیف فناوری CGI در اولین فیلم از فرانچایز Mission: Impossible عوامل فیلم را به ضبط طبیعیتر سکانسها ترغیب میکرد، همین فیلمبرداریهای طبیعی باعث شدند ضبط واقعی درگیریهای هیجانانگیز در فرانچایز Mission: Impossible ادامه پیدا کنند. بنابراین تصویربرداری صحنههای اکشن بدون دخالت فناوریهای رایانهای میتواند به جذابترشدن فیلم اکشن هر کارگردانی کمک کند. البته که همکاری با بازیگری مانند تام کروز هم در رقمزدن این موفقیت تاثیرگذار به نظر میرسد.
درس ششم: به منبع اقتباس بدهکار یا مدیون نیستید
وقتی اولین فیلم از فرانچایز Mission: Impossible اکران شد، بازیگران سریال Mission: Impossible [که سالها پیش پخش شده بود] به شدت از این اقتباس سینمایی نفرت پیدا کردند. آنها از تغییرات باورنکردنی در داستان عصبانی بودند. برای مثال، شخصیت فلپس [که در سریال Mission: Impossible قهرمان اصلی داستان بود] در فیلم به یک شخصیت منفی تبدیل شده بود.
با این حال نهتنها هیچکدام از تماشاگران فیلم به نفرت بازیگران سریال Mission: Impossible توجهی نکردند بلکه مسیری که فیلمنامه در خاکستری نشاندادن شخصیتها دنبال میکرد را هم پسندیدند. بنابراین به عنوان نویسنده یک فیلمنامه اقتباسی باید به یاد داشته باشید که به منبع اقتباس فیلمنامهتان بدهکار یا مدیون نیستید. بنابراین به جای آنکه نگران واکنشهای احتمالی باشید روی نگارش بهتر فیلمنامه تمرکز کنید.
درس هفتم: همکاری همهجانبه اهمیت دارد
اولین فیلم از فرانچایز Mission: Impossible حاصل یک همکاری همهجانبه بود که هنوز هم ادامه دارد. یک همکاری واقعی و تحسینبرانگیز میان تهیهکننده، کارگردان، نویسندگان فیلمنامه و بازیگرانی که هر کدام سلیقه و دیدگاه خاص خودشان را داشتند. اگر برایان دیپالما تصور میکرد باید فیلمی را کارگردانی کند که تماشاگر در پیشبینی قابل پیشبینیترین صحنهها هم تردید داشته باشد، رابرت تاون و دیوید کوئپ احساس میکردند به پیشنویسهای متعددی از فیلمنامه نیاز دارند.
با وجود همه اختلافهایی که میان عوامل اصلی اولین فیلم فرانچایز Mission: Impossible وجود داشت در نهایت همه افراد به توافق رسیدند تا بهترین محصول ممکن را روی پرده سینما اکران کنند. در ابتدا برایان دیپالما و تام کروز به عنوان کارگردان و بازیگر اصلی فیلم همه ایدههایی که داشتند را برای فیلمنامه مطرح کردند و در ادامه نوبت به تاون و کوئپ رسید تا بهترین فیلمنامه ممکن را بنویسند.
پس از آغاز فیلمبرداری و ضبط صحنههای اکشن بود که تام کروز احساس کرد سکانسهایی که با حضور بدلکار ضبط میشوند، بیش از حد مصنوعی به نظر میرسند. بنابراین تام کروز تصمیم گرفت شخصا حضور در صحنههای هیجانانگیز را برعهده بگیرد؛ سنتی که تا امروز هم در فرانچایز Mission: Impossible حفظ شده است. مدیران استودیوی پارامونت هم که در ابتدا از اختلاف نظرهای میان عوامل فیلم احساس ترس کرده و از تولید فیلم عقبنشینی کرده بودند وقتی ایدههای نهایی تیم تولید را بررسی کردند به این باور رسیدند که فیلمنامه تاون و کوئپ ارزش سرمایهگذاری را دارد.
عوامل فیلم هم نسخه نهایی را در موعد مقرر به استودیو تحویل دادند؛ اتفاقی که در هالیوود نادر به نظر میرسد. نتیجه سرمایهگذاری ۷۰ میلیون دلاری استودیوی پارامونت روی فیلم Mission: Impossible باعث شکلگیری یکی از بهترین فرانچایزهای سینمای اکشن شد و ربع قرن است که ادامه پیدا میکند.
درس هشتم: به موقع دست بکشید
اگرچه فرانچایز Mission: Impossible به یکی از موفقترین فرانچایزای سینمایی تبدیل شد اما برایان دیپالما به عنوان یک کارگردان صاحبسک تنها وظیفه کارگردانی اولین فیلم آن را برعهده گرفت. با وجود علاقه استودیوی پارامونت به ساخت دنبالههایی که کارگردانی آنها برعهده برایان دیپالما باشد، این کارگردان اهل نیوجرسی چنین پیشنهاد جذابی را رد کرد. دیپالما اعتقاد داشت دنبالههای فیلم Mission: Impossible تنها برای پولدرآوردن ساخته میشوند و اهمیتی ندارند.
آنها فقط برای چاپکردن پول و ثروتمندشدن است که داستانها را طولانی و طولانیتر میکنند. هیچ دلیل دیگری به جز پولدرآوردن وجود ندارد که بخواهید دنبالهای برای یک فیلم سینمایی بسازید. بعد از ساخت اولین فیلم بود که تام کروز با من تماس گرفت. او از من درخواست کرد که روی دنباله فیلم کار کنم. تعجب کردم! به نظر من همان فیلم اول کافی بود. دلیلی برای ساخت دنبالههای متعدد وجود نداشت. البته یک دلیل قانعکننده وجود دارد که به آن اشاره کردم اما من هرگز کارگردانی نبودهام که به دنبال درآمدزایی باشم. این مشکل بزرگ من با هالیوود است. مشکلی که تصور میکنم فساد افسارگسیختهای ایجاد میکند.
برایان دیپالما درباره دلیل کنارهگیریاش از ساخت دنبالههای فرانچایز Mission: Impossibleاگر روزی به یک کارگردان بزرگ تبدیل شدید که فرصت خلق فیلمی مانند فیلم اول فرانچایز Mission: Impossible را به دست آوردید، طبیعی به نظر میرسد که بخواهید به ساختن دنبالههای متعدد برای فیلم اکشن جذابی که کارگردان آن بودید هم ادامه دهید. قرار نیست که همه کارگردانها ایدههای آرمانگرایانه برایان دیپالما را دنبال کنند. اما فراموش نکنید پیش از آنکه فرانچایز شما به اعماق دره زبالههای سینمایی سقوط کند از ادامهدادن آن دست بکشید.
بهترین فیلمهای اکشن از نگاه ویجیاتو را بشناسید:
- 10 فیلم اکشن بینظیر که هواداران John Wick باید تماشا کنند
- معرفی بهترین فیلمهای اکشن غیر ابرقهرمانی یک دهه اخیر
- برترین فیلمهای زامبی محور که احتمالاً با آنها آشنا نیستید
- بهترین فیلمهای مهیج روانشناختی تمام دوران کدام است؟
- بهترین فیلمهای اکشن بینالمللی یک دهه اخیر کدام است؟
- ۱۵ مورد از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی غیر هالیوودی
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
به نظرم که بهترین فرانچایز موجود «اکشن-جاسوسی» در حال حاضر همین mission impossible هست.
برایان دی پالما خودشو با اسکارفیس و ماموریت غیر ممکن جاودانه کرد
متن هم عالی بود
ایول!
دست شما درد نکنه به خاطر این مطلب
خود من چندوقتیه کلاس فیلمسازی رفتم و فیلم و سریال های کوتاه میسازم و واقعا به این نتیجه رسیدم که نه از آنهایی باشیم که نمیخوان دنباله سازی کنن و نه از انهایی که به خاطر مجبوبیت ، دنباله ی بدی را بسازند