یادداشت: به چه دلیل سریال Loki تاکنون بهترین اثر تلویزیونی مارول است؟
هرچند قضاوت یک سریال بر اساس دو قسمت ابتدایی آن زود است، اما پس از پخش دو اپیزود اول سریال «Loki» به راحتی میتوان گفت مارول سرانجام برگ برنده خود را در فاز جدید جهان ...
هرچند قضاوت یک سریال بر اساس دو قسمت ابتدایی آن زود است، اما پس از پخش دو اپیزود اول سریال «Loki» به راحتی میتوان گفت مارول سرانجام برگ برنده خود را در فاز جدید جهان سینماییاش رو کرده است. سریال تازه مارول در همین دو اپیزود اول خود نشان داد که لوکی در حال تغییر MCU برای همیشه با یک روش عظیم متافیزیکی است. در حالی که سریال WandaVision هواداران مجموعههای سیتکام را جذب خود کرد و در نهایت آنها را با کاوش دلخراش در موضوعاتی چون غم و اندوه رها کرد، و سریال The Falcon and the Winter Soldier نیز با تمرکز بر نژادپرستی و فاشیسم که جامعه امروز آمریکا را تعریف میکند، روایت خودش را پیشبرد؛ حالا سریال لوکی مسیری متفاوت را پیش گرفته است. در ادامه خواهم گفت به چه دلیل سریال Loki تاکنون بهترین اثر تلویزیونی مارول است؟
مارول با استفاده از شخصیت لوکی، جهان سینمایی خود را در مقابله با مسئله به شدت بزرگتری قرار میدهد؛ آن مسئله بزرگ معنای زندگی انسان است. در قسمت اول لوکی، خدای شیطنت با آینده خود رو در رو میشود و آنچه را میبیند دوست ندارد. این لحظه در حقیقت سوالی را به ذهن میآورد که فیلسوفان را برای مدتها آزار میدهد: آیا ما بر سرنوشت خود کنترل داریم؟! پرداختن به چنین ایدهای آن هم با استفاده از یک شخصیت شرور، یکی از دلایل مهم برتری سریال لوکی از دیگر آثار تلویزیونی مارول است. برای مثال معرفی و تعریف یک نکته داستانی چون جدول زمانی مقدس که توسط نگهبانان زمان حفظ و نگهداری میشود، یکی از ابزارهای کلیدی سریال لوکی برای اجرای این ایده است.
از جانب دیگر توجه به این نکته ضروری است که هر اتفاقی در طول جدول زمانی مقدس رخ دهد باید اتفاق بیفتد، در غیر این صورت جدول زمانی منشعب میشود و تشکیل یک مالتیورس را به خطر میاندازد. نبرد انتقام جویان با بشکن معروف تانوس و همه جنبههایی که تاکنون در MCU دیدهایم نیز در این جدول زمانی وجود دارد؛ از جمله مرگ لوکی و نابودی آزگارد. بنابراین مطرح شدن مفهومی فلسفی در سریالهای مارول خود یک زمینه درخشان برای این جهان سینمایی است. از منظر داستانی این روایت ما را با یک لوکی متفاوت، در زمانی متفاوت، در جهانی متفاوت روبرو میکند. بنابراین لوکی اینجاست تا MCU را به سمت کاملاً جدیدی سوق دهد.
نوع نگاه سریال Loki به جهان مارول باعث میشود ما آن را در حکم مندلورین طرفداران مارول بدانیم. اما چرا؟ چون سریال لوکی در همین دو قسمت اول به نوعی موفق میشود درگیر ترین و نزدیکترین محصول مارول به حوادث گذشته آن باشد. در واقع سریال لوکی با غوطهور شدن در جدول زمانی و حوادث پیچیده جهان قبلی MCU، حرفهای جدیدی را برای بازگویی پیدا میکند. این مجموعه هوشمندانه همه آن قوانین گذشته را به کار میگیرد و به یک تخته پرش تبدیل میشود تا داستانهای جالب تری را تعریف کند. سریال لوکی برای مارک تجاری و محبوب MCU همان کاری را انجام میدهد که مندلورین برای جنگ ستارگان انجام داد. بنابراین، Loki یک مسیر شجاعانه، جسورانه و ریسک پذیر برای MCU است که مانند راه اندازی مجدد نرم افزاری Marvel است که نمیدانستیم به شدت به آن احتیاج داریم.
از جانب دیگر پرداخت خود شخصیت لوکی به عنوان یک ابزار داستانی بینظیر است. اما چرا؟ چون لوکی یک مدیتیشن است در مورد اینکه یک شرور کتابهای کمیک چیست؛ همچنین لازم به ذکر است که ترکیب اوون ویلسون و تام هیدلستون با هم باورنکردنی است. با این کار، چیزی که بیشتر در مورد لوکی برجسته به نظر میرسد این است که چگونه این روش به شکل شجاعانهای لوکی را به عنوان یک شخصیت کامل تجزیه میکند. سریالهای وانداویژن و فالکون به ما فرصتی داد تا سرانجام شخصیتهایی را که قبلاً فقط در حاشیه وجود داشتهاند را بهتر بشناسیم. از طرف دیگر، سریال لوکی شخصیتی را مورد توجه قرار میدهد که قبلاً او را زیاد میشناختیم و همین موضوع چیزهایی که او را تعریف میکنند را به چالش میکشد.
در واقع سریال لوکی میخواهد بگوید اگر توهمات و عظمت لوکی را از او بگیریم چه اتفاقی میافتد؟! یا وقتی همه ترفندهای او را بی اثر میکنید و تصور او از قدرت را زیر و رو میکنید چه اتقاقی میافتد؟ این سریال در حال کشف این موضوعات است. آیا یک ابرشرور میتواند بدون ابرقهرمان وجود داشته باشد؟ اگر او سریال تلویزیونی خودش را داشته باشد چه؟ این سوالات میگوید که اساساً قهرمان بودن یک شرور در داستان شخصی خودش به طور خودکار باعث قهرمان شدن او میشود؛ و سریال لوکی در دو اپیزود اول گویای همین موضوع است. این سریال اشتباهات گاتهام یا حتی جوکر را هم ندارد.
این سریال سعی نمیکند خود را از زمینه بیشتر کتابهای کمیک جدا کند. همچنین این سریال تلاش نمیکند تاثیری که ثور و انتقام جویان بر روی شخصیت لوکی داشتهاند را انکار کند. درعوض، لوکی در تعریف مجدد یکی از پیچیده ترین شخصیتهای MCU در داخل این مرزها کار میکند.
دو سریال قبلی مارول هر دو به گونهای بودند که بینندگان احساس میکردند آنها فیلمهای سه ساعتهای هستند که به مینی سریالهای شش ساعته تبدیل شدهاند. برای مثال WandaVision حاوی یک مفهوم جالب پُر رمز و راز بود که بینندگان را برای باز شدن رازهایش به شدت خسته کرد؛ از طرف دیگر The Falcon and the Winter Soldier شبیه یک فیلم اکشن درجه یک با برخی ایدههای جالب سیاسی به نظر میرسید که به شدت شبیه به یک نسخه متوسط از کاپیتان آمریکا بود. اما مارول سرانجام با وجود لوکی، یک سریال واقعی با مفهوم یک اثر تلویزیونی هفتگی دارد. لوکی یک درام پلیسی به ما میدهد. البته سریال در این دو اپیزود یک تریلر جنایی، یک ماجراجویی سفر در زمان و یک کمدی اکشن است که همه در یک داستان واحد گنجانده شدهاند؛ این مجموعه همچنین یک متا مدیتیشن در مورد معنای شرور بودن است.
طرح پایه سریال لوکی، در یک کلام، سریع و خیره کننده است. اپیزود اول یک قسمت سرگرمکننده است که به اندازه کافی رشتههای جذابی را برای یک مرحله کاملاً جدید از فیلمهای مارول تنظیم میکند؛ قسمت دوم نیز با یک کلیفهنگر به پایان میرسد که اکثر سریالها چنین چیزی را برای فینال فصل خود نگاه میدارند. اگر این دو قسمت اول را نشانهای برای سنجش کل اثر در نظر بگیریم، Loki ممکن است سرانجام با ایجاد سریالی که واقعاً شبیه یک نمایش هفتگی واقعی است، مشکل پخش جریانی مارول را برای داشتن یک سریال محبوب حل کرده باشد. بنابراین من بر این باورم که سریال Loki تاکنون بهترین اثر تلویزیونی مارول است.
از مجموعه سریالهای فراموششده در ویجیاتو بخوانید:
- جیمز باند بیتربیت در سریال Archer
- فیلسوف کمدین نیویورکی در سریال Louie
- کمدیتر از زندگی کارمندی با سریال The Office
- وقتی والتر وایت در سریال Ozark حسابدار میشود
- سریال The X-Files و مخوفترین پروندههای ماورایی
- سریال Sons of Anarchy و داستان رفتن و نرسیدن پیوسته
- شیوع ویروسی در سال ۲۰۲۰ در سریال The Last Man on Earth
- سریال Freaks and Geeks و روزهایی که ستارههای هالیوود نوجوان بودند
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
داستان جالبی داره
تو دو قسمت اول که شاهکار بود ببینیم ادامه چیع
بعله همون اولین قسمت زد زیر سنگ های ابدیت ?
بنظرم بهترین سریال مارول و همینطور کامیکی دردویله
واقعا شاهکار بود این سریال
حیف ک ادامش ندادن
تو همین دو قسمت اول شاهکار بود