تاریخچه سری آنچارتد – ماجراجویی مملو از هیجان
بازیهای سبک ماجراجویی همیشه برای گیمرها یکی از گزینههای انتخابی بودند. عناوینی که ما را به نقاط مختلفی از جهان میبردند و آموزشهای بسیاری به ما میدادند. در همین حال و هوا برخی از عناوین ...
بازیهای سبک ماجراجویی همیشه برای گیمرها یکی از گزینههای انتخابی بودند. عناوینی که ما را به نقاط مختلفی از جهان میبردند و آموزشهای بسیاری به ما میدادند. در همین حال و هوا برخی از عناوین بودند که ما را صرفا با یک ماجراجویی ساده تنها نمیگذاشتند. اضافه شدن المانهای اکشن، داستانسرایی بینظیر، جلوههای بصری چشم نواز، وجود صحنههای سینماتیک و غیره همگی جزئیات دیگری بودند که برخی بازیها آن را با دنیای ماجراجویی ترکیب کردند. چندی پیش پلی استیشن 5 با موفقیت عرضه شد. این عرضه موفق و ادامه داشتن حیات سونی مدیون برخی بازیهاست. در این مقاله قصد داریم به تاریخچه بازی آنچارتد که به نوعی ناجی سونی در نسل هفتم به حساب میآید بپردازیم. در ادامه با ما همراه باشید.
- تاریخچه سری مافیا؛ روایتی از یک راننده تاکسی تا یک کهنه سرباز
- تاریخچه سری Streets of Rage – نبردهای خیابانی برای مقابله با خلافکاران
Uncharted: Drake's Fortune
ماجرای معرفی اولین نسخه از فرانچایز آنچارتد که با اسم Drake’s Fortune منتشر شد یکمی به قبلتر از عرضه پلی استیشن 3 بر میگرده. دقیقا زمانی که حال و هوای رقابت کنسولها و کمپانیهای ویدئو گیم مثل دنیای امروز به باریکه کشیده شده بود. مایکروسافت قصد داشت تا کنسول جدیدش را که مدتها روی آن کار کرده بود به تخت سلطنت بنشاند. از طرف دیگر هم سونی که با درخشش فوقالعاده پلی استیشن 2 خودش را صاحب این میدان و تاج و تخت میدانست قصد نداشت به این راحتیها رقابت را به مایکروسافت ببازد. سونی مستقیما تصمیم گرفت تا از فرمول انحصار گرایی برای برتریش استفاده کند.
اما چه مواردی قرار بود انحصاری باشند؟ همان بازیهای قدیمی که بارها و بارها تجربه شده بودند؟ نه. سونی روی آیپی جدیدی به اسم آنچارتد کار کرده بود. عنوانی که در سال ۲۰۰۶ و در رویداد E3 برای اولین بار دیده شد. عنوانی که میتوان آن را ناجی سونی و البته پلی استیشن دانست. نکته جالب ماجرا اینجا بود که بعد از انتشار مشخص شد این بازی توسط استودیو ناتی داگ ساخته شده. ناتی داگ پیش از این با بازیهایی فانتزی مانند کرش بندیکوت و یا جک اند دکستر شناخته شده بود. تغییر ناگهانی ناتی داگ و ساخت چنین اثری، همه بینندهها را در آن لحظه به وجود آورد.
باتوجه به سابقه درخشانی که این استودیو داشت همه منتظر عنوانی با کیفیت بودند. اما درکنار این مسئله نگرانیهایی هم وجود داشت. مثلا اینکه آیا ایجاد چنین تغییری در دنیا بازی جدید و آثار قدیمی ناتی داگ مشکل ساز میشود یا نه؟ چیزی که از تفاوت بین نسخههای کرش بندیکوت مشخص میشد، ارتقاء و پیشرفت روزبهروز این استودیو بود. پیشرفتی که کاملا نشان میداد دست ناتی داگ حسابی پر شده و دیگر نگرانی بابت بازیهای بعدی آنها وجود ندارد. از طرف دیگر سونی سختافزار بسیار قدرتمندی را در آن زمان برای پلی استیشن 3 در نظر گرفته بود که دیگر کاملا خیال ناتی داگ و تکنولوژی قدرتمندش را برای ساخت بزرگترین پروژه حرفهایشان راحت کرده بود.
اول تصمیم این بود جک اند دکستر به این دنیا سه بعدی و با کیفیت که حالا به نحوی به واسطه تکنولوژی و سختافزار قدرتمندتر شده بود وارد بشوند. اما این کار منطقی بهنظر نمیرسید. دنیا فانتزی جک و دکستر خیلی با یک بازی رئال و واقعگرایانه فاصله داشتند. بنابراین فرم اولیه آنچارتد شکل گرفت. یکم بالاتر گفتیم بازی وقتی معرفی شد درخشید. تریلری که در رویداد E3 به نمایش گذاشته شده بود چیز خاصی را به بینندگان یادآوری میکرد. تومب ریدر. عنوانی که همه به خوبی با پروتاگونیستش یعنی لارا کرفت ارتباط برقرار کرده بودند. اینجا بود که زمزمههایی از اعتراض به گوش میرسید. برچسب کپی به عنوانی که هنوز آماده انتشار نشده بود خورد.
دقیقا در همین حال و هوا کسانی که به این تریلر دلخوش کرده بودند منتظر واکنش ناتی داگ به این اعتراضات بودند. تصمیم ناتی داگ در برابر این اخبار تنها سکوت بود. سکوتی که دوری از حواشی را برای آنها ایجاد میکرد. یک سالی از معرفی Drake’s Fortune گذشت و با چند بار تاخیر بالاخره بازی سال ۲۰۰۷ منتشر شد. اینجا دقیقا جایی بود که تک تک کسانی که معتقد بودند یک کپی از تومب ریدر آماده شده، از حرفشان پشیمان شدند. چیزی که درواقع اتفاق افتاده بود صرفا ایده برداری از تومب ریدر و ترکیب این بازی با ایندیانا جونز بود. به همین دلیل هم القاب مختلفی برای تمسخر این بازی پیش از انتشار دست به دست شد.
در مورد پروتاگونیست هم باید گفت این بار دیگر خبری از ویژگیهای عجیب نبود و تنها با شخصی به نیتن دریک آشنا میشدیم که شخصیت پردازی اصولی و خوبی داشت. مسئله مهم این بود که برخلاف لارا کرفت تنها مسئولیت روایت داستان بازی و اتفاقات آن تنها به عهده یک شخصیت نبود. در اینجا دو شخصیت دیگر هم به نامهای النا و سالی داشتیم که به مراتب روایت را جذاب و سادهتر میکردند. درواقع این شخصیت پردازی جالب النا فیشر و سالی بود که امکان سپردن روایت بازی را به آنها داده بود.
درست است که داستان یک سرفصل مهم در تمام بازیهاست، اما روایت طولانی یک داستان بدون هیچ هیجانی همه چیز را کسالت بار میکند. ناتی داگ برای برطرف کردن این مشکل مستقیما به سراغ مبارزات و حالتهای جنگی مختلف رفت. در کنار این مسئله تیم توسعهدهنده نیم نگاهی به پازل و معماها داشت. برای بخش مبارزات و به نوعی اکشن بازی سیستم تاکتیکی و مخفی شدن بازیهایی مانند کیلزون و یا گرز آف وار الگو سازندگان شدند. همین باعث شده بود که حس و حال واقعی بودن و چیزی که بیشتر تو فیلمها میدیدیم به بازی میدادند. برای روایت بازی ناتی داگ ریسک نکرد و تصمیم گرفت از تکنولوژی قدرتمندش که دیگر حالا باتوجه به سختافزار قدرتمند پلی استیشن 3 مشکلی در استفاده از آن نداشت برود. موشن کپچر راه حل ناتی داگ برای ساخت کات سینهای Drake’s Fortune بود.
با اینکار هم ضبط بخشی از حرکات گیمپلی بازی آماده شده بود و هم کات سینها آماده روایت بازی بودند. منتقدین در مواجهه با این بازی واکنشهای زیادی نشان دادند. البته که این واکنشها مثبت بودند و نتیجه آن هم کسب امتیاز متا ۸۸ بود. اما امتیاز متا به خوبی نشان میداد ضعفهایی در بازی وجود دارند. ضعفهایی که صرفا برای اولین نسخه از یک آیپی قابل قبول بود. بسیاری معتقد بودند که زمان گیمپلی آن بسیار کوتاه است.
نبود بخش چند نفره و مشکلات مربوط به کنترلر هم مزید بر علت بودند. کنترل بازی در زمان مبارزه به دلیل طراحی نامناسب بسیار پیچیده و سخت میشد و به عبارت بهتر احساس راحتی را هنگام تجربه از کاربر میگرفت. دنیای بازی بسیار جذاب بود. همین امر باعث میشد تا گیمرها بخواهند این بازی را با دوستانشان کنار یکدیگر تجربه نمایند. به هر ترتیب نسخه اول منتشر شد و حسابی دل همه را برد و خودش را به نمادی دیگر از پلی استیشن تبدیل کرد.
Uncharted 2: Among Thieves
ماجرای نیتن دریک به یک ترند تبدیل شده بود. همه منتظر بودند تا ببینند بعد از نسخه درخشان اول قرار است دیگر چه ماجراجویی را تجربه نمایند. یک سال بعد از انتشار، یعنی سال ۲۰۰۸، مشخص شد که نسخه جدیدی در راه است. این بار و برخلاف نسخه اول که در رویداد E3 معرفی شد، در رویداد Spike Game Awards شاهد معرفی این بازی بودیم. تریلر به نمایش درآمده در این رویداد به زمان انتشار بازی یعنی پاییز سال ۲۰۰۹ اشاره داشت. البته کمی قبلتر از مشخص کردن زمان انتشار یک زمینه داستانی هم برای ما ایجاد کرد.
آنچه که مشخص بود، تریلر به نمایش درآمده قرار نبود اولین و آخرین ویدئو از بازی پیش از انتشار باشد. در رویدادهای دیگری هم تریلر و ویدئوهای مختلفی از آن به نمایش درآمدند. مثلا در رویداد E3 تریلری جدید از بازی منتشر شد که همه را به شگفتی وا داشت. بازی منتشر شد و همونطوری که انتظار میرفت مثل یک بمب منفجر شد. مشکلاتی که منتقدان به نسخه اول وارد کردند تقریبا برطرف شده بودند. همچنین هر قابلیتی را که در قسمت اول دیده بودیم با کیفیتی چند برابری و ارتقاءهای بسیار در این نسخه جدید دیده شدند.
در کنار این موارد جزئیات متعدد دیگری هم به بازی اضافه شدند که حسابی همه را غافلگیر کردند. بازی به فیلمی سینمایی تبدیل شده بود که این بار به جای صرفا تماشا میتوانستید در روایت ان دخیل باشید. صحنه سینماتیک بیشتر از قبل بودند و شخصیتهای جدیدی هم برای روایت هرچه بهتر بازی درکنار گزینههای قبلی قرار گرفتند. شخصیت کلویی را میتوان به عنوان یکی از بهترین نمونهها معرفی کرد. کارکتری که شخصیت پردازی آن به درستترین حالت ممکن انجام شده بود. دیگر داستان بازی مثل قسمت اول کوتاه نبود. مناطق مختلف با شرایطهای مختلف به صحنه بازی وارد شده بودند و هیجان بازی هم به مراتب بالاتر رفته بود. بخش چند نفره هم که یکی از خواستههای هواداران و گیمرها بود به بازی اضافه شد.
تمام این تغییرات اتفاقات باعث شدند تا به این جمله برسیم. دیگه چه چیزی بهتر از این میخوای؟ همه چیز در دسترس بود و همه حسابی از تجربه بازی لذت بردند. این مسئله را میشد در چشم بازیکنان و منتقدان به خوبی خواند. بازی Uncharted 2 Among Thieves موفق شد امتیاز متا فوقالعاده ۹۶ را کسب کند. اما کسب این امتیاز تنها یکی از چندین افتخارات این بازی به حساب میآید. بازی یاد شده توانست موفق شد بیشتر از ۱۰۰ جایزه بهترین بازی سال را ببرد. اتفاقی که برای هر عنوانی نمیافتاد.
این درخشش نسخه دوم از فرانچایز آنچارتد باعث شد تا فروش پلی استیشن 3 هم بهتر شود. به عبارتی این بازی یک گام سونی را برای شکست رقیبش به جلو هول داد. بازی Uncharted 2 Among Thieves را میتوان بهترین نسخه از سری آنچارتد به حساب آورد. ساخت یک بازی شاهکار درکنار تمام جذابیتها و خوبیهایی که دارد نگرانیهایی هم با خودش میآورد. اینکه آیا ممکن است دوباره این موفقیت تکرار شود یا نه دقیقا همان نگرانی است.
Uncharted 3: Drake’s Deception
همه منتظر بودند تا باز هم سکوت سونی و ناتیداگ بشکند و این بار هم شاهکاری دیگر را معرفی کنند. عنوانی که بسیار جذابتر و پیچیدهتر از قسمت اول باشد. دقیقا یک سال بعد از انتشار قسمت دوم، این اتفاق افتاد. بازی Uncharted 3 Drake’s Deception در سال ۲۰۱۰ معرفی شد. موفقیت و درخشش آنچارتد دوم حس جاه طلبی ناتی داگ را برانگیخته بود. چیزی که تیم توسعهدهنده قصد انجام آن را داشت، خلق عنوانی بزرگ و پر جزئیات بود. کمی بعدتر، یعنی در سال ۲۰۱۱، بازی منتشر شد. این بار بازی واقعا بزرگتر از هر زمان دیگری شده بود. دقیقا به همان اندازه که جاه طلبیهای سازندگان ایجاب میکرد. اما بعد از انتشار، بازی خیلی نتوانست خودش را همانند آنچارتد 2 موفق نشان دهد.
دلایل مختلفی برای این مسئله وجود دارند اما اصلیترین دلیل آن را میتوان همزمان بودن ساخت بازی The Last of Us با این بازی اعلام داشت. بخش بزرگی از تیم استودیو ناتی داگ مشغول کار روی عنوانی جدید بودند. عنوانی که بعد از انتشارش به شاهکاری دیگر تبدیل شد. با اینکه نمره متا Uncharted 3 Drake’s Deception برابر با ۹۲ شده بود اما نقدهای مختلفی به آن وارد گردید. این نقدها با اینکه در زمینههای مختلفی بودند اما تنها یک مسئله را یادآور میشدند. کلیشهای شدن بازی.
درواقع طی ۶ سال گذشته کلیشه یا بهتر بگوییم فرمولی برای موفقیت و کسب درآمد از این بازی پیدا شده بود که سازندگان این بار هم آن را تکرار کردند. بازی بسیار گسترده شده بود. گستردهتر از هرچیزی که فکرش را بکنید. صحنههای سینمایی خیلی بیشتر شده بودند. دیگر هم تنها ماجرا در زمین روایت نمیشد. پای نیتن دریک به هواپیما و آسمان هم باز شده بود. مناطق جدید و پر جزئیات و متعدد دیگری هم به بازی اضافه شدند که همه این موارد تجربه جذابتری را برای ما به ارمغان آوردند.
اما ظاهرا بخشی از ناتی داگ که روی ساخت این بازی کار میکرد، تمرکزش را بیشتر صرف ساخت یک گیمپلی بزرگتر کرده بود. ضعفهای زیادی در زمینه داستانی و شخصیت پردازی بازی به چشم میخورد و خلاقیت زیادی هم در بازی ندیدیم. تنها یک بازی با جزئیاتی گستردهتر از قسمت دوم به مرحله انتشار رسید. به هر ترتیب این قسمت هم منتشر شد اما مشکلات جزئی باعث شدند تا کاهش آمار فروش را برای این قسمت شاهد باشیم. آنچارتد 2 موفق شده بود تا ۷ میلیون نسخه به فروش برساند در صورتی که این آمار برای آنچارتد 3 به ۶ میلیون نسخه کاهش پیدا کرد.
Uncharted: Golden Abyss
بعد از شوکی که به ناتی داگ و سونی در آنچارتد 3 وارد شد، سازندگان تصمیم گرفتند تا این فرانچایز را حداقل برای مدت کوتاهی به مرخصی بفرستند. تنها چیز مهم در این بین، زنده نگه داشتن نام این خانواده بود. این مسئله از نظر زمانی با زمان عرضه کنسول قابل حمل و دستی سونی یعنی پلی استیشن ویتا موازی شد. حالا زمان و شرایط مناسب برای سونی فراهم شده بود تا هم بوسیله بازیهای انحصاری کنسول جدیدش را تبلیغ کند. از سوی دیگر سری آنچارتد را که موقتا فریز کرده بود را سر زبانها نگه دارد.
همین شد که سونی امتیاز ساخت نسخه پلی استیشن ویتا این بازی را به استودیو جدیدی به نام بند استودیو داد. پلی استیشن ویتا علیرغم قابل حمل بودن و کوچک بودن ابعادش اما سختافزاری مناسب بازی داشت. همین مورد هم دست بند استودیو را باز گذاشته بود تا گرافیکی چشمنواز و گیمپلی جذاب از بازی ارائه کند. Uncharted: Golden Abyss در نهایت در سال ۲۰۱۲ منتشر شد و با فروش نیم میلیون نسخه وظیفه تبلیغاتی خودش را انجام داد و کسب امتیاز متا ۸۰ به کارش پایان داد. بازی یاد شده را میتوان به نوعی پیش درآمدی از نسخه اول دانست.
Uncharted: Fight for Fortune
سونی که به هدفش در راه زنده نگهداشتن یاد این فرانچایز و همچنین تبلیغات برای کنسول جدیدش رسیده بود، باز هم از بند استودیو خواست تا بازی جدیدی خلق کند. عنوانی که بسیار متفاوت از هرآنچه که تا به امروز از آنچارتد دیده بودیم بود. این بار بند استودیو با همکاری وان لوپ گیمز یک کارت بازی عجیب خلق و سپس آن را در سال ۲۰۱۲ منتشر نمود. این مسئله حواشی و واکنشهای عجیب، گسترده و زیادی را برانگیخت. هواداران از ورود دنیا آنچارتد به دنیا کارتها اصلا راضی نبودند. البته ماجرا فقط به هوادارها ختم نمیشد و منتقدین هم اعتراضشان را با دادن نمره ۶۷ اعلام کردند. بازی فروش قابل توجهی نداشت و حتی آمار دقیق و بروز شدهای هم از آن منتشر نشد.
Uncharted 4: A Thief's End
بالاخره نسل هشتم داشت فرا میرسید. کنسولهای جدید در راه بودند و حالا زمان آن رسیده بود که آنچارتد از حالت فریز شده خودش خارج شود. این بار هم معرفی این بازی را در رویداد E3 2013 شاهد بودیم. همانند گذشته هم برای اولین معرفی تریلری چندان طولانی آماده نشده بود و تنها به یک تریلر کوتاه روبهرو بودیم. تریلر، پیر شدن نیتن دریک را نشان میداد و این زمینه را فراهم میکرد که این پایان داستان دریک است. البته این مسئله صرفا در تریلر یادآوری نشده بود و اسم این نسخه هم خودش گویای همه چیز بود. پیش از انتشار عنوان جدید این خانواده سونی تصمیم گرفت برای آماده کردن شرایط ذهنی مخاطبان و همچنین جذب گیمرهای جدید و بخصوص قشری که خیلی اطلاعاتی از این فرانچایز نداشتند مجموعهای بازسازی شده از سهگانه اصلی این فرانچایز با نام Uncharted: The Nathan Drake Collection را در سال ۲۰۱۵ منتشر کرد.
وظیفه ساخت این بازی بر عهده استودیو بلو پوینت بود. استودیویی که بیشتر او را با ریمیک و ریسمترهای خارقالعادهش میشناسیم. یک سال قبل از انتشار این کالکشن و دقیقا یک سال پس از معرفی قسمت جدید، ایمی هینینگ از ناتی داگ جدا شد. پخش شدن این خبر همه هواداران و کسانی که منتظر قسمت جدید بودند را شوکه کرد. شوکی بزرگ که بیشتر به دلیل نگرانی از آینده این سری بود. اما این بار برخلاف قسمت اول استودیو توسعهدهنده با سکوت به حواشی پاسخ نمیداد تریلرهای مختلفی از بازی آماده و به نمایش گذاشته شدند. این تریلرها آنقدر جذاب بودند که دیگر بازیکنان نمیتوانستند برای انتشار آن منتظر بمانند.
سرانجام چهارمین قسمت از فرانچایز آنچارتد هم در سال ۲۰۱۶ منتشر شد. بازی آنقدر جذاب بود که به همه ثابت کرد مدت زمانی که در انتظار انتشار آن بودند ارزشش را داشته. مراحل بازی حسابی بزرگ شده بودند و به ما امکان ماجراجویی بیشتری میدادند. گیمپلی هم کاملا بروز شد. ابزارهای مختلف، جلوههای بصری و مبارزات همگی ارتقاء پیدا کردند و به بالاترین سطحشان رسیده بودند. استفاده از وسایل نقلیهای مانند جیپ که تقریبا به نمادی از بازی تبدیل شده بود هم در این قسمت دیدیم. وجود چنین امکان و قابلیتهایی حس آزادی عمل بیشتری را به کاربر القا میکردند. سیستم تخریب پذیری بازی هم به حد بالایی با کیفیت طراحی شده بود.
روایت داستانی و شخصیت پردازی بازی هم مانند دیگر جزئیات به اوج تکامل خود رسیده بود. Uncharted 4: A Thief's End توانست با موفقیت نظر مخاطبان و منتقدین را به خود جلب کند. این بازی توانست با کسب امتیاز ۹۳ و فروش شگفت انگیز ۱۵ میلیون نسخهای به کار خودش پایان داد. بدون شک تاثیر انتشار نسخه کالکشن بر کسب چنین آمار فروشی انکار ناپذیر است.
یک سال بعد از انتشار، یعنی در سال ۲۰۱۷ اولین بسته الحاقی این بازی در دسترس قرار گرفت. براساس آنچه که رسما اعلام شد دیگر قرار نیست بسته الحاقی دیگری برای این بازی منتشر شود. این بسته که Lost Legacy نام داشت بیشتر روی دو شخصیت کلویی و نادین راس متمرکز بود. این بسته گستردگی زیادی داشت، آنقدر که منتقدین آن را به عنوان یک عنوان نسبتا مستقل مورد بررسی قرار دادند. امتیاز منتقدین به Lost Legacy برابر با ۸۴ بود. المانهای به کار رفته در محتوای یاد شده در بازی The Last of Us Part 2هم مورد استفاده قرار گرفتند. به نوعی این بسته الحاقی فصل مشترک بین دو اثر به یاد ماندنی ناتی داگ بود.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
واقعا نمیخوام فن بوی بازی در بیارم
ولی فرنچایز پرفکت تر از آنچارتد حقیقتا تو ذهنم نمونده(فرنچایزی که حدافل سه تا بازی داشته باشه)
تمام کمال بود واقعا تمام انچارتدا ساندترکای عالی گیم پلی بی نظیر شخصیتا دوست داشتنی نیتن هم که کلا نگم داستانا درگیر کننده روایتا عالی فضاها خارق العاده واقعا سری کاملیه این فرنچایز همه نسخه هاش
همه فرانچایزا حداقل یه بازی بد توشون هست ولی واقعا تو انچارتد بازی بد ندیدم
گرچه نظر و حس شخصی خودمه مشخصه که بهترین نیست ادعاییم توش ندارم ولی سری بی نقصیه در کل
من به شما گاد آف وار رو پیشنهاد میکنم
حقیقتا گاد اف وار بعد از نسخه اخرش واسم جذابیتش از دست رفت
من کریتوس رو توی اساطیر یونانی سبک هک اند اسلش با اون دوربین خاصش رو بیشتر دوست داشتم
لطفا تاریخچه بازی هیلو هم بذارید ، ایکس باکس خونمون نیفته
بله حتما?
ممنون
من فک میکردم کلا چهار تا آنچارتد به علاوه ی یه بسته الحاقی?(چون فقط آنچارتد ۴ رو بازی کردم)
??
آنچارتد ۴ بهتره یا لست دو
وای عجب سوالی پرسیدی?
مث این میمونه که بگی قرمه سبزی یا قیمه بادمجون?
من آنچارتد ۴ رو بیشتر دوست دارم(نظر شخصیه دیس ندین)
آنچارتد 4
به نظر من آنچارتد ۴
مث این میمونه بگی توپ والیبال بهتره یا توپ فوتبال
بستگی به سبکی که تو دوست داری داره
جواب کاملا مناسبی بود??
سبکاشون چه فرقیداره
وات ؟
یعنی سبک انچارتد با لست فرقی نداره؟!
یه بلیط محو شدن در افق پلیز??
من هیج کدومو بازی نکردم
آنچارتد4:اکشن ادونچر
لست 2:اکشن ادونچر ، سروایول هارر
من با این که سبک مورد علاقه ام سبک ترس و و فرنچایز مورد علاقه ام رزیدنت ایول هست ولی آنچارتد 4 رو بیشتر از لست 2 دوست داشتم
و باز هم تو
مثل این می مونه بگی قیمه یا قورمه؟!?
سوال خیلی سختیه ولی من لست ۲ رو بیشتر دوست دارم