تحلیل شخصیت لایت یاگامی – دفترچه مرگ
این روزها طرفداران دنیای انیمه، بیشتر از هر دوران دیگری شده و علت این موضوع رونق انیمههای با کیفیت و محبوب است. یکی از این انیمههای محبوب، انیمه دفترچه مرگ یا دث نوت است. شخصیت ...
این روزها طرفداران دنیای انیمه، بیشتر از هر دوران دیگری شده و علت این موضوع رونق انیمههای با کیفیت و محبوب است. یکی از این انیمههای محبوب، انیمه دفترچه مرگ یا دث نوت است. شخصیت اصلی این انیمه، یکی از عمیقترین شخصیتهای دنیای انیمه است که ظرفیت یک مقاله تحلیل شخصیت را داشت. با تحلیل شخصیت لایت یاگامی از انیمه دفترچه مرگ، همراه ویجیاتو بمانید.
فلسفه بی کفایتی
ساختار شخصیت انسانی به گونهای است که هر انسانی بعد از سن بلوغ شدیدا و عمیقا به دنبال معنا و ارزش در زندگی خودش میگردد. به گونهای که هر لحظه تحت تاثیر چیزهای جدید قرار میگیرد و دوست دارد آنها را کشف کند؛ به امید اینکه معنای زندگیاش در آن باشد.
اگر شخصیت در پیدا کردن معنا ناموفق شود، احساس سرخوردگی و ناامیدی شدیدی به او دست میدهد. زیرا این معنا است که زندگی شخصیت را با ارزش میکند و اگر شخصیت نتواند این معنا را برای خودش تعریف کند، شدیدا احساس بی ارزشی میکند.
شخصیت لایت در دقایق ابتدایی انیمه دث نوت، یک نوجوان خسته و منفعل است. او درس خوان و باهوش است، اما هنوز احساس کمبود دارد. این احساس کمبود از عدم معنا در زندگی شخصیاش ناشی میشود.
در همان دقایق ابتدایی پیش زمینهای از ذات شخصیت لایت در دل روایت گنجانده میشود. شخصیت لایت یک شخصیت قدرت طلب است؛ او صرفا به خاطر اینکه از بقیه سر تر باشد، درس میخواند؛ در صورتی که برای او درس خواندن و رفتن به بهترین دانشگاه اهمیتی ندارد؛ جز اینکه احساس قدرت طلبیاش را ارضا کند.
اما به هر حال، رتبه گرفتن در امتحانات و قبول شدن در بهترین دانشگاه، نمیتواند معنای حقیقی را به لایت بدهد. او در چیز بزرگتری به دنبال معنا میگردد. چیزی که بتواند هم احساس قدرت طلبیاش را ارضا کند و هم به احساس بی کفایتیاش پایان دهد.
رسالت شخصی
شخصیتهای زیادی در طول تاریخ به دنبال معنا بودند؛ مرحله بعد از پیدا کردن معنا، تلاش برای رسیدن به آن است. این همان رسالت شخصی است؛ هر کسی معنای مختص به خود را دارد و به واسطه این معنا رسالت شخصی خود را دارد.
هرچه شخصیتها بیشتر از عدم معنا در زندگی رنج ببرند، برای رسیدن به آن چند برابر تلاش میکنند و از جان و دل مایه میگذارند.
شخصیت لایت هوش زیادی داشت و خود او از این نعمت با خبر بود. از نظر او هیچ چیز در دنیا اتفاقی نیست و هر چیزی نشانه چیز دیگری است. به همین دلیل او احساس میکرد که یک مخلوق برتر است و باید با هوش خودش یک حرکت بزرگ و انقلابی بزند.
اما به دلایل مختلف او نیاز به یک محرک قویتر داشت تا حرکت کند. او انگیزه و ابزارش را داشت اما مقصد مشخصی نداشت؛ او به معنا و راه رسیدن به آن را نیاز داشت. تا اینکه دفترچه مرگ سر راه او سبز شد و زندگیاش را متحول کرد.
همانطور که گفتم، از نظر او همه چیز در دنیا علتی دارد. و شاید علت اینکه دفترچه مرگ روبه روی او که یک فرد باهوش است افتاده، منتخب شدن او برای راه اندازی یک انقلاب در دنیا بود.
به نظر میآید که شخصیت لایت به معنایی که دنبالش بود رسیده و اکنون رسالت شخصی خود را دنبال میکند؛ این رسالت چیزی نیست جز نابودی جرم در دنیا با کشتن مجرمان.
او همزمان با قدرت هوش خود و قدرت دفترچه مرگ، تلاش میکند که رسالت شخصی خودش را در دنیا به اتمام برساند. او خودش را به شکل یک فرشته نجات میبیند اما پلیس به او به چشم یک قاتل قدرتمند نگاه میکند که باید خیلی زود دستگیر شود.
قدرت طلبی
پیش از این در مورد قدرت طلبی داخل مقاله تحلیل شخصیت مالک گفته بودم. این که یک شخصیت قدرت طلب بار میآید، دلایل مختلفی میتواند داشته باشد. اما از بین این همه دلایل دو حالت رایج وجود دارد.
حالت اول، شخصیت مورد نظر در گذشته شدیدا توسط دیگران طرد شده و این برای او تبدیل به انگیزهای شده تا در بزرگسالی فقدان توجه و ارزش را جبران کند. او راه جبران را تنها در قدرت طلبی و جاه طلبی میبیند.
حالت دوم، شخصیت به واسطه مهارتها و ویژگیهایی که دارد احساس قدرت میکند و راه قدرت طلبی را پیش میگیرد.
به نظر میرسد شخصیت لایت حالت دوم را دارد. او به واسطه هوشی که دارد، شدیدا احساس قدرت میکند؛ به همین دلیل بیشتر رفتار او، بار قدرت طلبی و جاه طلبی دارد؛ شاید اگه این ویژگی را نداشت، در رسالت خود موفقتر میشد اما این قدرت طلبی افراطی او مانع بعضی از اهدافش شد.
پاراگراف بالا آنجا مفهوم پیدا میکند که شخصیت لایت و ال هر دو به شدیدترین حالت ممکن باهم جنگ هوش راه میاندازند. در بسیاری از مواقع هر دو هدف اصلیشان را فراموش میکنند و صرفا برای به رخ کشیدن قدرتشان به یکدیگر تصمیم میگیرند.
لایت بارها برای نشان دادن قدرتش آدمهای بیگناهی را کشت. حتی به جایی رسید این کار برایش عذاب وجدانی به همراه نداشت.
دفترچه مرگ _ نماد قدرت لایت
در مقاله تحلیل شخصیت ولورین، در مورد این موضوع گفته بودم که سلاح خشن او یک نماد ارضا بخش برای تماشاگران است که هویت خشن او را نشان میدهد. در واقع بحث اصلی این است که گاهی انسان بدون سلاح احساس ضعف میکند. از هیتلر گرفته تا بزرگان سیاسی مدرن و تاریخی، همه به واسطه المانهایی خاص احساس قدرت میکردند. طوری که این المان خاص که نوعی سلاح است بخشی از هویت آنها میشد. حالا این سلاح یا بمبهای شیمیایی و اتم بودند یا یک لشکر فداکار و یا حتی یک دفترچه مرگ.
انسانهایی که نوعی ضعف از کودکی با آنها همراه بوده، تمایل شدیدی به استفاده از سلاح دارند. شاید ضعف جسمی، روحی و اجتماعی؛ فرقی نمیکند، مهم این است که به شخصیت احساس ضعف میبخشد و باعث میشود که نوعی حقارت نسبت به دیگر اعضای جامعه تجربه کند.
ما چیز زیادی از گذشته شخصیت لایت و ارتباطش با بقیه نمیدانیم؛ اما پیش داستانهایی که در بطن روایت ارائه داده میشوند، به این موضوع اشاره میکنند که شخصیت لایت در رده شخصیتهای درونگرا قرار میگیرد. به همین دلیل ممکن است بابت اینکه دوست صمیمی و نزدیکی ندارد، در جهان اجتماعی احساس ضعف کند. به همین دلیل شدیدا به این نیاز دارد که یک سلاح داشته باشد تا بتواند احساس ضعف خودش را جبران کند و به خودش اعتماد کند.
برای شخصیت لایت، این سلاح همان دفترچه مرگ است. او شدیدا با این سلاح احساس قدرت میکند و وارد مرحله جبران افراطی میشود؛ مرحلهای که نه تنها احساس ضعف نمیکند، بلکه شدیدا احساس قدرت میکند.
در روانشناسی فرویدی این موضوع یکم پیچیدهتر بیان شده است. او در مورد احساس ضعفی سخن میگوید که بیشتر حالت فیزیکی دارد و این ضعف فیزیکی چیزی است که شخصیت در جامعه مدام بابت آن طرد میشود. چه مستقیم و چه غیر مستقیم. در واقع حقیقت این است که احساس ضعف از درون ایجاد میشود و نیروهای بیرونی تنها محرکی بیش نیستند؛ اما شخصیتی که دچار احساس ضعف فیزیکی میشود، جامعه و عقایدش را مقصر میداند.
ابتداییترین مرحله در احساس ضعف فیزیکی، از نظر فروید، زمانی است که پدر با هیکل درشت و اندامهای ورزیده، مقابل کودک قرار میگیرد. کودک به واسطه ضعیف بودنش نوعی احساس ضعف را تحمل میکند؛ اگر کودک با تربیت مناسب و عقاید شخصی خودش نتواند خودش را از آن احساس خلاص کند، در بزرگسالی شدیدا به مشکل بر میخورد و به دلیل اینکه فکر میکند از دیگران ضعیفتر است، تلاشی برای قوی شدن و ورزیده کردن خودش نخواهد کرد و احساس ضعف را تا ابد با خودش حمل میکند.
اینگونه شخصیتها معمولا نه رابطه عاشقانه خوبی دارند و نه دوست صمیمی خاصی، چون وقتی وارد رابطه میشوند، به دلیل عقاید پوسیدهای که نتوانستند در کودکی حل و فصلش کنند، احساس ضعف و حقارت میکنند و شدیدا از این میترسند که کس دیگری دوست یا عشق زندگیشان را صاحب شوند.
اما اینها را گفتم برای اینکه یک پیش زمینه برای این موضوع داشته باشید. شخصیتهایی که به واسطه احساس ضعف دروغین هیچ تلاشی برای قویتر کردن خود نمیکنند، نمیتوانند این دغدغه را از ذهن خود بیرون کنند. آنها هنوز فطرتی غرور آمیز دارند که شدیدا میل به قدرت و برتری دارد. در نتیجه روانشناسان مسئلهای را در مورد جایگذاری و انتقال انرژی بیان میکنند.
یعنی شخصیت ضعیف با الهام از بازوی قوی و اندامهای ورزیده و هیکلی درشت، شروع به ساختن و یا تهیه سلاحی میکند که تمام فقدان ویژگیهای بالا را جبران کند. آنها به جای تلاش برای تغییر عقیده خود در مورد قدرت و همچنین تلاش برای ورزیده کردن خود، سلاح حمل میکنند و احساس قدرت را از آن میگیرند.
شخصیت لایت ممکن است این احساس ضعفی که در موردش صحبت شد را در ناخودآگاهش داشته باشد؛ به همین دلیل است که تمام قدرت خود را در یک دفترچه جادویی خلاصه میکند. البته در اوایل از هوش خود به عنوان یک منبع قدرت قوی استفاده میکرد، اما رفته رفته قدرت خودش را تنها به دفترچه مرگ خلاصه کرد.
لایت یاگامی یا کیرا؟
یکی از موضوعات داستانی و شخصیتی که این روزها در بیشتر انیمهها روی آن مانور میدهند، نوعی دو شخصیتی بودن و دو هویتی بودن است؛ یعنی شخصیت علاوه بر داشتن یک هویت عادی و اجتماعی، یک هویت خاص و منحصر به فرد دیگری دارد. اما فلسفه این دو هویتی بودن چیست؟
از ابتدای زندگی شخصیت در حال براورد کردن و بررسی کردن واکنشها و نتایج است؛ نتایجی که از ویژگیهای هویتی خودش به دست میآورد. وقتی کودک با یک حرکت عجیب باعث میشود که پدر و مادر او بخندند، کودک بازهم آن رفتار را تکرار میکند، زیرا برای او واکنشها و نتایجی که از رفتارش بر میآید مهم است.
به طور کلی، ما نسبت به هویتی که داریم، انتظار نوعی نتایج و واکنش از طرف دیگران را نیز داریم. بعضیها بیشتر این حساسیت رو دارند و بعضیها کمتر، ولی این موضوع تغییری نمیکند که ما از همان کودکی نسبت به واکنش دیگران تغییر هویت میدهیم.
شخصیت لایت تا قبل از کیرا شدن، هویت خودش را داشت. هویتی که احتمالا نسبت به آن احساس خوبی نداشت و به علت خشک بودنش، دیگران او را طرد میکردند. پس او از هویت خودش واکنشی را که لازم داشت دریافت نمیکرد. از طرفی تغییر دادن خلق و خو کاری سخت و دشوار است.
او بعد از کیراشدن، واکنشهای مردم را نسبت به این هویت دید. او متوجه شد که مردم هویت کیرا را خیلی بیشتر از هویت لایت یاگامی دوست دارند. او حتی به واسطه هوش قوی خود واکنشهای لازم را از رقیبانش یعنی پلیسها و ال گرفت و تصمیم گرفت که راه کیرا بودن را ادامه دهد.
سخن آخر
شخصیت لایت رویاهای بلند پروازانهای داشت؛ او دنبال یک انقلاب بود که بتواند با آن دنیا را از جرم پاک کند؛ اما متاسفانه در ویژگیهای انسانی خودش غرق شد و قدرت بسیار زیاد کار دستش داد. او رفته رفته خودخواهتر شد و مسائل شخصی و درونی خودش را وارد کارش کرد. نتیجه هم چیزی جز نابودی نشد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اسم یک یک بی تی اس و فن هاشو توش نوشت
و اونایی که در خط امام نیستن
تو دفتر چه مرگ
به به
بالاخره مقاله ای که ۳ ماه منتظرش بودم و به بهترین حالت
من الان سر کاری هستم بعدا در کامنت جداگانه تفسیر خودم رو از شخصیت لایت یاگامی براتون میگم بگید موافقید یا نه
سلام به نویسنده عزیز بابت این مقاله .
شخصیت لایت چرا همیشه با تلاش توی درس از همه بهتر بود؟ لایت خواستش پاک کردن دنیا از ظلم بود و قبل از پیدا کردن دفترچه مرگ میخواست با بهتر بودن در مسایلی مانند درس و بالا رفتن از نظام دنیا بتونه این جهان از ظلم پاک بکنه و حس قدرت طلبی که داشت برای همین موضوع بود و چرا توی مقاله میگید که لایت درونگرا بود و طرد شده از جامعه در قسمت های اول دیدیم که مرکز توجه ها است و دوستان زیادی داره .
لایت این طور فکر میکرد که هدفش میتونه نحوه رسیدن به هدف توجیه بکنه مثل شخصیت لولوش در کدگیاس و هرکه جلوی رسیدن به هدفش بود میکشت اما مردم عادی نکشت در اوایل داستان خلافکار ها را کشت و بعد کاراگاه های پلیس و به نظرم این ها بی گناه نبودن .
و شما گفتید که لایت و ال داشتن قدرتشون بهم نشون میدادن ولی لایت هیچوقت اینکار نکرد و در اخر ال کشت و هم اعتماد اون جلب کرد
دلایل شکست لایت خیلی زیاده ولی مهمترین اون این که لایت فکر میکرد با کشتن میشود این دنیا درست کرد ولی این کاملا اشتباه و دلیل دوم این بود که لایت حاضر نبود چیزی مانند جونش فدا بکنه تا به هدفش برسه بر عکس شخصیت لولوش در کدگیاس و دلیل سوم این بود که وقتی ال شکست کشت فکر کرد کسی دیگه جلوش نمیگیره و این باعث شد به راحتی رد و پاش جا بزار و به راحتی مرد و نتیجه این مشکلات خفت و مردن بود
هرچیزی در این دنیا علتی داره و به نظرم اگر لایت خودش برگزیده حساب میکرد اشتباه نمیکرد و من نفهمیدم که منطورتون از استفاده لایت فقط از دفترچه مرگ بود و از هوشش استفاده نکرد یعنی چی ؟ اگر این هوش لایت نبود نمیتونست به جایی برسه که ال بکشه .
شما از هیتلر و لایت نام بردید که گفتید اون ها با استفاده از سلاح ضعف خودشون پر کردند هر انسانی ضعف داره اما اگر کمی زندگینامه هیتلر بخونید متوجه میشید که اجتماعی بودن اون و باهوش بودنش باعث شد که بشه هیتلر و لایت یاگامی هم با هوشش تونست بش کیرا و اگر دفترچه مرگ نبود لایت با همین هوش حتما میتونست به درجات بالا برسه
.
اگه میشه تحلیل شخصیت ایتاچی رو هم بزارید
مرگ لایت واقعا غم انگیز بود مخصوصا اینکه انقدر خودشو کوچیک کرد و غرورشو شکست تا زنده بمونه و اخرشم بی نتیجه موند
اگه میشه از هاتاکه کاکاشی هم معرفی بذارید
به یه چیزی که اشاره نشد تو کامنت ها نیر گفت که لایت یه جانی روانی هستش درست قاتل بود و براش مهم نبود کی میاد سر راهش قرار میگیره پدرش باشه بهترین دوستش باشه براش مهم نبود به خاطر هدفش هدف بدی نبود راهی که رفت اشتباه بودش ولی اگه اون قانون پاک شدن اسم توی انیمه اش بود هیچ وقت نمیتونستن جلوی هدف لایت رو بگیرن
عالی بود به نظرم اتفاق جالب این بود که تو این انیمه { خطر اسپویل}
لایت بعد این که از ذهن خودش کیرا بودن رو پاک میکنه میگه که کثیف ترین کار ممکن بازی کردن با احساسات زن هاست من هیچ وقت این کار رو نمیکنم
ای جان از شخصیت های موردعلاقه من.
ایمان جان لطفا یک تحلیل شخصیتی از لیان کندی هم بزار?
میدونم درخواست برا شخصیت ها زیاده چون لامصب این مقالات تحلیل شخصیتی خیلی جذاب و خوندنی اند?
یه لحظه پروفتو دیدم فکر کردم خودمم سکته زدم ??
این انیمه با وجود اینکه تو ۲۰۰۶ ساختنش هنوز هم گرافیک و داستان فوق العاده ای داره.
به شخصه اولین انیمه ای که دیدم دث نوت بود.جزو معدود انیمه هایی بود که اوجشون رو بعد از سال ها هم حفط کردن و کیفیت انیمه و مانگاش هر دو بالا هستن. شاهکار بود این انیمه.
گرافیک همه ی انیمه ها مثل هم هست که!
نه کی این حرف رو زده؟ گرافیک این رو ببین گرافیک فول متال پنیک یا توکیو غول
شوخی جالبی بود......
جدی گفتم
از لحاظ گرافیک نه اما از لحاظ داستان اره
ممنون آقای اکرمی بابت مقاله خوبتون
(اسپویل)واقعا شخصیت لایت اگر درگیر رویای خیال پردازانه خودش(تبدیل شدن به خدای دنیای جدید)نمیشد و همینطور اشتباهات همراهانش از جمله کیرای دوم و ایکس نبود،باعث نمی شد که از بین برود.
البته یه نکته ای هست.من که مانگاش رو خوندم،توش یه قانونی بود مبنی بر اینکه اگر اسم فرد مرده توی دفترچه رو پاک کنی،فرد دوباره زنده میشه!
البته این تو انیمه نبود ولی اگه می بود،لایت بر میگشت و دیگه بقیش رو خودتون میدونید...
ولی اون جمله که لایت درباره انگیزش تو قسمت آخر وقتی دیوونه شده بود گفت،نئیر گفت تو نه خدایی و نه نجات دهنده هستی،تو فقط یه قاتل جانی دیوونه هستی
اصلا اون جمله باعث شد همون لحظه کاملا از نئیر متنفر بشم.
ولی در کل مقاله عالی بود.?
به نظرم حرف بدی نزد نیر داشت از دید خودش نظرش رو بیان میکرد از نظر یه کارگاه اون یه جانیه ولی از نظر مردم که امیدشون رو از دست دادن اون قاضی عادله
از نظر من هم با این که انگیزه هاش خوب بودن بازم یه جانیه روانیه من از این حرف نیر خوشم اومد اتفاقا
نیر نظرش رو گفته و ما باید به نظرش احترام بزاریم
اون قانون پاک شدن اسم توی اون فیلم مزخرفش هم بود
درک قدرت بسیار بالا و هدف بالا برای فرمایگان نشدنی