ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اخبار و مقالات

۱۰ بازی ترسناکی که موفق و یا خاص هستند

ترس واژه غریب و مظلومی است، البته آن موقع که کاری به کارتان نداشته باشد. ترس جزو آن حس‌هایی است که از دور هیجان‌انگیز ولی از نزدیک بسیار خطرناک است. ریشه ترس در مفز ما ...

سیدعباس حسینی
نوشته شده توسط سیدعباس حسینی | ۲۳ دی ۱۴۰۰ | ۱۴:۰۰

ترس واژه غریب و مظلومی است، البته آن موقع که کاری به کارتان نداشته باشد. ترس جزو آن حس‌هایی است که از دور هیجان‌انگیز ولی از نزدیک بسیار خطرناک است. ریشه ترس در مفز ما انسان‌ها نهفته است. مغز ما این قدرت را دارد تا با فعل و انفعالاتش یک گل زیبا را تبدیل به یک گل خاردار و پژمرده کند. درست همان‌گونه که ذهن روویک در عنوان The Evil Within عمل می‌کرد. به نقل از دیجیاتو، دکتر اندریو دستیار پروفسور در دانشگاه ایندیانا، معتقد است که این پدیده یک واکنش فیزیولوژیکی به عوامل خطرناک و ترسناک است. خواه واقعی باشند و خواه غیر واقعی و در قالب رسانه.

تقریبا می‌شود گفت ۲۰ سال است که صنعت ویدئوگیم ظاهری جدی به خود گرفته و سعی دارد که در ابعاد و موضوعات مختلف، پیام‌های گوناگونی را به مخاطبان ارسال کند. مثلا در ژانر اکشن می‌خواهد با ارائه محصولی، عواقب کار خلاف و آینده زندگی یک آدم خلافکار را نشان دهد تا به نوعی روی مخاطب اثر مثبت گذاشته و جلوی ایجاد ناهنجاری اجتماعی را بگیرد. یادم هست که زمانی بازی Manhunt بخاطر ارائه محتوایی که در آن اتفاقات وحشتناکی می‌افتاد، در بعضی از کشورهای غربی و شرقی اوایل دچار سانسور و محدودیت در عرضه و بعدها ممنوع اعلام شد. البته در کشور عزیزمان این بازی هنوز هم موجود است و می‌توانید تجربه کنید.

دقیقا در ژانر وحشت هم صنعت ویدئوگیم این گونه عمل می‌کند. مثلا در سری Silent Hill، ما می‌بینیم که هر کاراکتر بخاطر گذشته گناه‌آلودش مجبور است که در زمان حال جواب پس بدهد. خوب اگر دقت کنیم می‌بینیم که پیام کونامی چه چیزی جز عاقبت خوب نداشتن کار بد می‌تواند باشد؟ خلاصه کلام خدمت مخاطبین عزیز ویجیاتو این است که ما در این مقاله قصد داریم تا با معرفی ۱۰ بازی‌ ژانر وحشت که هر کدام یا موفق عمل کرده‌اند یا در صورت موفق نبودن عناصری دارند که آن‌ها را خواستنی می‌کند، شما را با این عناوین بیشتر آشنا کنیم. پس با ویجیاتو همراه باشید.

Forbidden Siren


در میان بامبوهای سر به فلک کشیده، این خون است که پیروز میدان است. من آمده‌ام، برای خوش‌آمدگویی و شادباش، آژیرها را به صدا در بیاورید و جشن خون برپا کنید. چون من برای یک چیز آمده‌ام، پیروزی تاریکی بر روشنایی.

نمی‌دانم تا چه حد با این بازی آشنا هستید. اگر آشنا هستید که هیچ، اما اگر آشنا نیستید، نصف عمر که خیر، کل دوران گیمری‌تان بر فنا است. شاید بگویید چرا؟ الان عرض می‌کنم. در عناوین وحشت، معیار فقط گرافیک، موسیقی و گیم‌پلی نیست (مانند خواستگاری‌ها که عروس رویاها می‌گوید همه چیز پول نیست). مبنا در عناوین وحشت برپایه جوهره و ایده اصلی بازی است. این‌‌که چرا فلان بازی باید وجود داشته باشد؟ سوالی است که هر وقت یک جواب قانع‌کننده به آن داده شد، می‌شود آن بازی را هم دوست داشت.

دلیل این‌که Forbidden Siren قدم در عرصه ویدئوگیم گذاشت، این بود که روایت‌گر داستان‌ انسان‌هایی باشد که بدون هیچ قدرت ماورایی می‌توانند بر مشکلاتشان غلبه کنند. البته این را هم بگویم عناصر بازی به شدت حس غریبی می‌دهد. این که تنها در محیط تاریک و نمور و پر از شیبیتو و یامیبیتو (همان زامبی خودمان هستند) باید راهی پیدا کنید تا مشکل را حل کنید، در زمان عرضه بازی کم چیزی نبود. نیمی از محیط مراحل در تاریکی شب سپری می‌شد و نیم دیگر بخاطر بارش خون از آسمان در محیط قرمزرنگ طی می‌شد.

اولین نسخه Forbidden Siren در سال ۲۰۰۳ توسط Japan Studio ساخته شد و با کمک سونی برای کنسول پلی‌استیشن عرضه شد. البته بعدها نسخه دوم و سوم به ترتیب در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۸ برای کنسول‌های پلی‌استیشن ۲ و ۳ عرضه شدند. ایده اصلی این بازی توسط کیچیرو تویاما، خالق نسخه اول ارائه شد و خود کیچیرو کارگردانی این بازی را بر عهده گرفت. همان‌طور که می‌دانید نسخه اول سایلنت هیل یکی از بهترین عناوین ترسناک تاریخ ویدئوگیم به شمار می‌رود. البته Forbidden Siren هم بخاطر کارگردان خوش سابقه‌اش توانست موفق ظاهر شده و در یادها باقی بماند. اگر این بازی را هنوز تجربه نکرده‌اید، می‌توانید با شبیه‌سازهای مخصوص پلی‌استیشن ۲ آن‌ها را تجربه کنید.

مطلب پیشنهادی
بالرین خون‌آشام در برابر کلیشه‌های ترسناک
نقد فیلم Abigail (ابیگیل) | دختر دراکولا

Kuon


طلسم‌ها از شدت خشم و پلیدی که در نهان خود دارند، فریاد می‌زنند. ارواح خبیثه برای تحقق نیت پلید خود، دنبال طعمه می‌گردند. دنیا در آشوب است، بخاطر این‌که ما پرده‌ی بین دنیای واقعی و ماوراء را از میان برداشتیم. خیال کردیم که به سمت رستگاری در حرکت هستیم. اما نمی‌دانستیم که عاقبت شوم در قعر جهنم انتظار ما را می‌کشد.

From Software استودیویی است که اکثرا آن را با سری فوق‌العاده سخت دارک سولز می‌شناسیم. نمی‌دانید زمانی بود که نام این استودیو را حتی نمی‌شد در دفتر سگ (اصطلاحی ترکی، یعنی فلان چیز در هیچ جا وجود خارجی نداشت) پیدا کرد. اما باز هم آن زمان From Software مشغول ساخت عناوینی برای نسل ششم کنسول‌ها بود که یکی از آن‌ها عنوان Kuon است که در سال ۲۰۰۴ برای کنسول پلی‌استیشن ۲ عرضه شد. در نگاه اول شاید بازی دلتان را بزند، اما خواهشا زود قضاوت نکنید. چون بازی عناصری دارد که ناب و کم‌یاب است. برهه زمانی بازی در دوران ژاپن فئودال (ارباب، رعیتی) جریان دارد. زمانی که حتی پای غربی‌ها هم به ژاپن باز نشده بود و جزیره در سنتی‌ترین حالت خود قرار داشت.

داستان از دید دو شخصیت زن روایت می‌شود که هر دو به دنبال پیدا کردن جن‌گیر دربار امپراطور به اسم دومن (اوایل فکر می‌کردم طرف زن است، نگو طرف مرد بوده) هستند. دو شخصیت یاد شده برای انجام یک هدف مشترک وارد قصر ترسناکی می‌شوند که هم موجودات ترسناک در آن وجود دارد و هم رازی تاریک در دل آن پنهان شده است. یکی از عناصر بازی که بسیار ناب است، سیستم مبارزات بازی است.

در این بازی شما با استفاده از برگه‌های طلسم که مربوط به جن‌گیری می‌شود را علیه دشمنانتان استفاده می‌کنید. مثلا یک برگه طلسم مخصوص احضار اجنه از دنیای دیگر و یا یک طلسم مخصوص آتش زدن دشمنان است. بازی تمام و کمال در شب جریان دارد و اگر بیماری روحی یا قلبی دارید، توصیه می‌کنم اصلا این عنوان را تجربه نکنید، خصوصا موقع شب. چون صحنه‌هایی در بازی وجود دارد که باعث می‌شود خدایی نکرده به لقاءالله بپیوندید.

Rule of Rose


بعد از حادثه که برای من اتفاق افتاد و پدر و مادرم را از دست دادم، تنهای تنها شدم. به ناچار به یتیم خانه‌ای منتقل شدم که زندگی خود را ادامه دهم. اما باید بگویم من تا آخر عمر محکوم به زجر کشیدن هستم و چیزی به عنوان زندگی با آرامش برای من وجود نخواهد داشت.

Rule of Rose عنوانی در سبک Survival Horror است که توسط Punchline ساخته و توسط Atlus در سال ۲۰۰۶ برای کنسول پلی‌استیشن ۲ منتشر شد. بنده در آن‌ زمان به قدری دنبال بازی گشتم که اگر آن وقتی که صرف گشتن کرده بودم را در درس خواندن استفاده می‌کردم، حداقل تمام راه‌ها را برای سرزنش شدن از طرف خانواده را می‌بستم. تازه وقتی اسم بازی را به فروشنده می‌گفتم، زبان خود را گاز می‌گرفتند و سرخ می‌شدند‌‌. هنوز هم بعد سال‌ها، دلیل این رفتار فروشندگان را نفهمیدم.

در آن زمان این بازی به خاطر داشتن عناصر ترس روانشناختی و داستان مرموز, بیشتر با عناوینی مانند Silent Hill و Clock Tower مقایسه می‌شد که البته شباهت بسیاری داشت.
داستان بازی در سال 1930 و در یکی از شهرهای انگلستان به اسم Cardington روایت می‌شود. بازی روایت‌گر زندگی دختر جوانی به نام جنیفر است که مجبور می‌شود در کلوب Red Crayon Aristocrat Club کار کند. کلوبی بی منطق و وحشتناک که توسط کودکان یتیم خانه باغ رز اداره می‌شود.
بازی به خاطر داشتن خط داستانی جذاب و عمیق و همچنین دارا بودن گرافیکی چشم نواز و موسیقی زیبا مورد تقدیر قرار گرفت. البته ناگفته نماند که این بازی به خاطر داشتن صحنه های خشونت‌آمیز جنسی و یا مورد حمله و اذیت قرار گرفتن شخصیت جوان بازی از سوی کودکان، باعث شد که در تعدادی از کشورها اجازه انتشار نداشته باشد.

Clock Tower 3


مادرم گفت که هیچ وقت به خانه برنگردم. واقعا چرا؟ شاید من واقعا فرزند آن‌ها نباشم، نمی‌شود، باید برگردم و ببینم ماجرا از چه قرار است. این همان جمله‌ای بود که من را وادار به کاری کرد که من اسمش را حماقت می‌گذارم. شاید اصلا نباید برمی‌گشتم، کابوس‌ها عذابم می‌دهند، ارواح نمی‌گذارند قدم از قدم بردارم، شدت استرس به حدی است که نمی‌توانم نفس بکشم. آیا این پایان کار من خواهد بود؟

Clock Tower 3 عنوانی است بسیار خاص، که محصول مشترک کمپانی کپ کام و سان سافت است. این بازی در سبک Survival Horror برای پلی‌استیشن ۲ در سال ۲۰۰۲ عرضه شد. البته داستان و شخصیت‌های این نسخه از سری ارتباط خیلی کمی با نسخه‌های قبلی دارد. داستان بازی دربارهٔ دختری ۱۴ ساله به نام آلیسا همیلتون است که از لحاظ خانوادگی نسبش به گروهی از زنان جنگجو می‌رسد که در زمان سفر کرده و ارواح شیطانی را شکست داده‌اند. آلیسا از زمان لندن سال ۲۰۰۳ به دهه‌های ۴۰ و ۶۰ میلادی سفر می‌کند، تا ارواح شیطانی را شکست دهد و ارواح انسان‌های قربانی‌ را به آرامش برساند. البته بازی از لحاظ گیم‌پلی هم دچار تغییرات اساسی شد.

گیم‌پلی بازی از حالت اشاره و کلیک به حالت سوم شخص تغییر پیدا کرد که این یعنی کنترل تمام حرکات کاراکتر به دست بازیکن انجام می‌شود. البته این تغییر چندان هم مثبت عمل نکرد و بخاطر روند تکراری گیم‌پلی، بازی با انتقادهای زیادی روبرو شد. اما بخاطر داستان و گرافیک قابل قبول، باز هم در میدان رقابت ماند و توانست مخاطبان زیادی را جذب خود کند.

Alone in the Dark (2008)


در میان دو عالم گیر کرده‌ام. دیگر ذهنم درست کار نمی‌کند و نمی‌توانم همه چیز را درست درک کنم. در وضعیت فعلی، فلسفه و معنا دیگر اهمیت خود را از دست داده‌اند و دیدگانم همه چیز را جوری می‌بینند که اصلا به واقعیت شباهت ندارد. برای حل این مشکل باید در تاریکی خلوت کنم تا شاید بتوانم بر این مشکل غلبه کنم.

عنوان Alone in the Dark (۲۰۰۸) پنجمین نسخه از سری است که توسط Eden Games ساخته شد و توسط آتاری و الکترونیک آرتز منتشر شده است. بازی روایت‌گر داستان ادوارد کارنبی است که به عنوان یک کارآگاه مسائل فراطبیعی فعالیت می‌کند. کلیات داستان بازی هم در مورد درگیری ادوارد کارنبی با گروهی است که مسبب اصلی آشفتگی و به هم ریختن نظم هستند. به داستان این بازی زیاد پرداخت نمی‌کنم. چون بازی هنوز هم در دسترس است و می‌توانید آن را تجربه کنید. اما به این نکته بسنده می‌کنم که اگر دنبال داستان بسیار خوب با تم ترس هستید، این بازی می‌تواند شما را بسیار جذب خود کند. البته این را هم بگویم که هر چه داستان بازی رشته کند، گرافیک و گیم‌پلی می‌آیند و آن رشته‌ها را پنبه می‌کنند.

Fatal Frame II: Crimson Butterfly


خیلی هیجان‌زده هستم، چون قرار است با خواهرم ماجراجویی را شروع کنم که در زندگی مثل آن را تجربه نکرده‌ام. قرار است دوربین‌های جدیدی که خریده‌ایم را در دل تاریکی امتحان کنیم و ببینیم تا چه حد تصاویر باکیفیتی ثبت می‌کنند. البته باید بگویم آن جایی که ما می‌رویم، اتفاقات ماورایی زیادی افتاده و ما باید برویم و ببینیم ماجرا از چه قرار است.

بازی Fatal Frame II: Crimson Butterfly دومین نسخه از سری Fatal Frame است که در سال ۲۰۰۳ برای پلی‌استیشن ۲ و در سال ۲۰۰۴ برای کنسول اکس باکس اورجینال عرضه شد. بازی داستان دو خواهر دوقلو به نام‌های میو و مایو، و ماجراجویی آن‌ها در روستایی متروکه را روایت می‌کند که در آنجا با مسائل ماوراءالطبیعی و ارواح مواجه می‌شوند. بازیکن باید با استفاده از دوربین و توانایی جن‌گیری دشمنان را از پای درآورد و اسرار روستا را کشف کند. این بازی به عنوان یکی از ترسناک‌ترین بازی‌های ویدئویی تاریخ به شمار می‌رود. این بازی را هم شدیدا توصیه می‌کنم اگر مشکل قلبی دارید سراغش نروید، وگرنه اگر سکته کامل هم نزنید، ناقص را خواهید زد.

مطلب پیشنهادی
هیولا‌های ذهنت واقعی هستند!
نقد فیلم Imaginary (خیالی) – تخیلاتِ تو، زنده هستند!

Cold Fear


از پدافند دریایی به گارد ساحلی آلاسکا، از پدافند دریایی به گارد ساحلی آلاسکا. گارد ساحلی آلاسکا به گوشم. یک شناور ناشناس از تنگه برینگ رد شده است و بدون اطلاع قبلی قصد نزدیک شدن به محدوده سرزمینی ما را دارد، فورا به شناور نزدیک شده و آن را مورد بررسی قرار دهید. پدافند دریایی، فورا گارد ساحلی به منطقه اعزام می‌شود، تمام.

عنوان Cold Fear تنها بازی بود که بین مخاطبان با نسخه چهارم عنوان رزیدنت ایول مقایسه می‌شد و حتی بعضی فروشندگان به آن رزیدنت ایول در دریا می‌گفتند. این بازی در سبک Survival Horror در سال ۲۰۰۵ به دست استودیوی فرانسوی Darkworks توسعه‌یافت و توسط یوبی‌سافت برای پلی‌استیشن ۲، اکس باکس اورجینال و پی‌سی عرضه شد.

داستان بازی درباره تام هنسن که مامور گارد ساحلی آمریکا است روایت می‌شود. تام ماموریت دارد که به کمک یک کشتی ماهی‌گیری روسی در تنگه برینگ( واقع شده بین آلاسکا و سیبری) برود. او بعد از وارد شدن به کشتی، متوجه وضعیت آشفته‌ای که توسط یک ویروس مرموز ایجاد شده، می‌شود. تمام خدمه کشتی بخاطر ویروس به زامبی تبدیل شده‌اند و تام متوجه می‌شود که در دردسر بزرگی گرفتار شده است. بعد از این ماجرا، تام تصمیم می‌گیرد که جلوی این فاجعه را بگیرد و نگذارد ویروس به انسان‌های ساکن خشکی سرایت کند.بازی از لحاظ گیم‌پلی، شباهت زیادی به رزیدنت ایول ۴ داشت، برای همین انتظارات زیادی از آن می‌رفت. اما بازی نتوانست مثل رقیبش خوب عمل کند. البته زود قضاوت نکنید، بازی بخاطر فیزیک خوب آب دریا، محیط‌های متنوع، کات سین‌های خوش ساخت مورد توجه و تحسین قرار گرفت.

Resident Evil 4


از بدو استخدام در نیروی پلیس، روی آرامش ندیدم، هر چه زمان جلوتر می‌رود، وضعیت بدتر می‌شود. الان هم وضعیت جالب نیست، دختر رئیس جمهور دزدیده شده و من ماموریت دارم که دختر را برگردانم. فقط باید بگویم که اصلا این ماموریت برای من جالب نیست.

بلاخره نوبت رسید به رزیدنت ایول ۴، بازی که به نوعی ریشه بود و عناوین بعدی به نوعی از آن الگو گرفتند. رزیدنت ایول ۴ امتیازات بسیار بالایی دریافت کرد و مورد تحسین‌های زیادی قرار گرفت. میانگین امتیازات این بازی در متاکریتیت ۹۶ بود. همچنین این بازی، از چندین نشریه تخصصی و معتبر بازی‌های ویدئویی، امتیازات بالایی را دریافت کرد. رزیدنت ایول ۴، پس از آن‌که مورد نقدهای مثبت منتقدان و کاربران بی‌شماری قرار گرفت، حتی به عنوان بازی سال ۲۰۰۵ نیز انتخاب شد. این بازی با این‌که از لحاظ کیفیت گیم‌پلی و زاویه دوربین دچار یک انقلاب بزرگ شده بود. اما به دلیل شباهت کم عناصر این نسخه نسبت به نسخه‌های پیشین این سری، باعث رنجیده خاطر شدن بعضی از طرفداران این سری شد.

داستان هم طبق پاراگراف اول روایت می‌شود. این بار لیان اسکات کندی ماموریت می‌یابد تا دختر ربوده شده رئیس جمهور ایالات متحده را پیدا کرده و به خانه برگرداند. البته این کار به سادگی طی نمی‌شود و لیان در این راه با دشمنان زیادی سروکله می‌زند. طی اخباری هم اعلام شده که احتمالا نسخه بازسازی بازی در سال ۲۰۲۲ منتشر شود. پس امیدواریم در نسخه جدید شاهد هر چه بهتر شدن عناصر باشیم تا بهتر بتوانیم لیان را در انجام وظیفه کمک کنیم.

Dead Space 2


من آیزاک هستم. مردی که داخل یک سفینه در فضایی بیکران که ستاره‌های نورانی با رنگ‌های مختلف دارد، گیر افتاده است. نمی‌دانم حرف‌هایم را از کجا شروع کنم و در کجا به پایان رسانم. اصلا به قدری دور افتاده‌ام که نمی‌دانم امروز چندمین روز از چندمین ماه است. به قدری وضعیت اسفناک است که گاهی آرزوی مرگ می‌کنم. آری، این عاقبتی است که به آن دچار هستم.

Dead Space 2 دومین نسخه سری است که با سبک Survival Horror توسط شرکت Visceral Games ساخته شد و توسط کمپانی الکترونیک آرتز برای پلی‌استیشن ۳، ایکس‌باکس ۳۶۰ و پی‌سی منتشر شد. این بازی در ژانویه ۲۰۱۱ در آمریکای شمالی و اروپا منتشر شد. این نسخه از سری تنها عنوان بود که موفق به دریافت امتیاز متاکریتیک ۹۰ شد. در این نسخه برای اولین بار شاهد اضافه شدن قابلیت تجربه چندنفره بودیم که موفق ظاهر شد. حتی گرافیک بازی و دشمنان هم دست خوش تغییرات شدند که باعث شد بازی بهتر عمل کند.

داستان Dead Space 2 از جایی شروع می‌شود که آیزاک کلارک نقش اول این بازی، در دژ فضایی تحت مراقبت‌های ویژه قرار گرفته است. دلیل برگشت آیزاک به دژ، یافتن دوست دختر سابقش، نیکل است که در لحظات آخر فضای مرده او را از دست می‌دهد. آیزاک که امیدوار بود نیکل را زنده بیابد، برای بار دوم تصمیم می‌گیرد که پا به آن دژ ترسناک بگذارد و این گونه ماجرای بازی شروع می‌شود.

Silent Hill 2


دیوارها حرف می‌زنند، اجسام خود به خود حرکات عجیب انجام می‌دهند، زمین زیر پای من دائم درحال لغزش است. انگار می‌خواهند چیزی بگویند. مگر چه می‌خواهند بگویند که این گونه در تب و تاب هستند؟ بخاطر چه چیزی است که زمین و زمان را بهم دوخته‌اند؟ روی دیوار نوشته‌ای می‌بینم. چه نوشته است؟ روزی کارت را پرداخت خواهی کرد. نمی‌فهمم، مگر من چه کرده‌ام که باید این گونه بازخواست شوم. صدای در آمد. در را باز کردم، پستچی بود، نامه‌ای به من داد و رفت. نامه از طرف همسر مرحومم است، از من می‌خواهد به سایلنت هیل بروم تا با آن دیدار کنم. مگر می‌شود؟ او که مرده بود! این گونه نمی‌شود، باید به سایلنت هیل بروم تا ببینم ماجرا از چه قرار است.

سایلنت هیل ۲، عنوان نام آشنایی است که هر بنی بشری با آن خاطره دارد. عنوانی که انعکاس دهنده یک کتاب بزرگ و یک وعده صادق است. کتاب بزرگ جنایت و مکافات، اثر نویسنده مشهور تئودور داستایفسوکی. این کتاب یک داستان کامل است که قبل از تجربه سایلنت هیل ۲، خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود. وعده صادق هم همان معاد یا روز قیامتی است که ما مسلمانان هم به آن اعتقاد داریم. سراسر بازی دادگاهی است که فقط برای جیمز ساندرلند تشکیل شده است. چرا گفتم این بازی به نوعی انعکاس‌دهنده روز معاد ما مسلمانان است؟ الان خدمت شما عرض می‌کنم.

نمی‌خواهم زیاد وارد این مسائل شوم اما به گفتن همین نکته بسنده کنم که طی روایت‌های معتبری که از معصومین (ع) نقل شده، گفته شده که انسان باطن هر عمل خوب و بدی که در دنیای فانی انجام داده را در روز حساب خواهد دید. مثلا کسی اگر گناهی انجام داده باشد، دقیقا آن را به شکل یک موجود زشت و وحشتناک خواهد دید. این مسئله دقیقا در سایلنت هیل ۲ به تصویر کشیده شده است. جیمز بخاطر این که همسرش را با دستان خودش کشته بود، مجبور بود در سایلنت هیل با باطن زشت عمل خود روبرو شود.

این بازی داستان ساده‌ای ندارد که با چند سطر آن را برای شما توضیح بدهم. اما چند نکته در باب این بازی بگویم که بتوانید آن را درک کنید. اول این‌که کتاب جنایت و مکافات را حتما بخوانید. دوم این‌که به این بازی به چشم یک عنوان قدیمی و رنگ و رو رفته نگاه نکنید، این مهم است که با چه دیدی سراغ بازی می‌روید. نکته آخر هم این‌که اگر پلی‌استیشن ۲ را ندارید، می‌توانید با استفاده از شبیه‌ساز این بازی را روی پی‌سی اجرا کنید. مطمئن باشید این بازی هنوز هم حرف برای گفتن دارد.

مطلب پیشنهادی
بهایی که برای بازیگری باید پرداخت
بازیگرانی که توسط فیلمشان دچار مشکل روانی شدند!
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (26 مورد)
  • Alireza8405
    Alireza8405 | ۲۳ دی ۱۴۰۰

    Visage هم به نظر من موفق نبود خیلی، ولی خاص بود
    هیچ گیمی رو ندیده بودم که انقدر تاریکی توش تاثیرگذار و آزاردهنده باشه.عین واقعیت که وقتی همه جا تاریکه کار خاصی ازت بر نمیاد،تو این بازی هم همینطوره!! فقط نفس نفس یکی رو می شنوی...... و بعدش..... بوووووم

  • MODIZ
    MODIZ | ۲۳ دی ۱۴۰۰

    ژاپنی های مشکل دار?

  • Sherek-
    Sherek- | ۲۳ دی ۱۴۰۰

    اصلا همه یه طرف سایلنت هیل یه طرف ترسش روانشناختی بود تو وجودت میرفت?

  • Ali-Khaligh
    Ali-Khaligh | ۲۳ دی ۱۴۰۰

    عه چرا بازی Amnesia در لیست نیست
    یه بار تجربه کردم واقعا تورو از درون می ترسوند با اون موزیک فوق العاده ترسناکش
    متاسفانه نتونستنم این حجم از ترس رو تحمل کنم پس پاکش کردم و تصمیم گرفتم هیچوقت به سمت بازی های ترسناک نرم ???

  • IAmAmir714
    IAmAmir714 | ۲۳ دی ۱۴۰۰

    تمام ترس های روانشناختی یه طرف
    کاتسینای سایلنت ۲ یه طرف

    • Daeealireza
      Daeealireza | ۲۳ دی ۱۴۰۰

      حق

  • SOAD2282
    SOAD2282 | ۲۳ دی ۱۴۰۰

    جای F. E. A. R خالی :)

  • Bmwman1919
    Bmwman1919 | ۲۳ دی ۱۴۰۰

    بازی ترسناک میخوای ؟
    Visage تقدیم شما
    حیف که هیچ وقت نمیتونم بازیش کنم

    • 💗♥️alirezaa-j___sch♥️💗
      💗♥️alirezaa-j___sch♥️💗 | ۲۳ دی ۱۴۰۰

      چرا ?؟

      • Bmwman1919
        Bmwman1919 | ۲۴ دی ۱۴۰۰

        سیستم داداش گلم سیستم

        • 💗♥️alirezaa-j___sch♥️💗
          💗♥️alirezaa-j___sch♥️💗 | ۲۴ دی ۱۴۰۰

          داداش هیچ وقت چیه بلاخره یه وقتی که میری سر یه کاری چیزی ?

          • Bmwman1919
            Bmwman1919 | ۲۴ دی ۱۴۰۰

            ان‌شاءالله

  • Hanna
    Hanna | ۲۳ دی ۱۴۰۰

    مقاله خاطره انگیزی بود. من تمام این بازی ها رو انجام دادم (البته تمام نکردم). به نظر من جا داشت از Hunting ground اسم می بردید.
    و البته بازی Rule of rose دقیقا درباره آزار جنسی کودکان هست. حتی اون پری دریایی ترسناک هم رگ های دستش رو برای رهایی از از دست مسئول مدرسه/یتیم خانه قطع کرده. بازی دیوانه واری بود.
    کلا لیستتون عالی بود. کاش درباره بازی ها مقالات کاملتری بنویسید. همه شاهکارهای فراموش شده هستن.

    • 💗♥️alirezaa-j___sch♥️💗
      💗♥️alirezaa-j___sch♥️💗 | ۲۳ دی ۱۴۰۰

      اره هانتینگ گروند هم خیلی بازی خوبی بود ☺

  • Radman
    Radman | ۲۳ دی ۱۴۰۰

    Silent hill که عالی هست

    • geravanda84
      geravanda84 | ۲۳ دی ۱۴۰۰

      ی جورایی خاصه

  • The courier
    The courier | ۲۳ دی ۱۴۰۰

    Alone in the Dark واقعا داستان فوق العاده ای داشت اما گیمپلی اصلا خوب نبود .
    سایلنت خیلی هم مثل نسخه یک جزو ترسناک ترین بازی های عمرم بود

  • 💗♥️alirezaa-j___sch♥️💗
    💗♥️alirezaa-j___sch♥️💗 | ۲۳ دی ۱۴۰۰

    دستتون دردنکنه واقعا مقاله عالی بود ?

  • 💗♥️alirezaa-j___sch♥️💗
    💗♥️alirezaa-j___sch♥️💗 | ۲۳ دی ۱۴۰۰

    "بنده در آن‌ زمان به قدری دنبال بازی گشتم که اگر آن وقتی که صرف گشتن کرده بودم را در درس خواندن استفاده می‌کردم، حداقل تمام راه‌ها را برای سرزنش شدن از طرف خانواده را می‌بستم. تازه وقتی اسم بازی را به فروشنده می‌گفتم، زبان خود را گاز می‌گرفتند و سرخ می‌شدند‌‌. هنوز هم بعد سال‌ها، دلیل این رفتار فروشندگان را نفهمیدم"
    دقیییقااا وصعیت فعلی منه این ????

  • Reza-Gamer
    Reza-Gamer | ۲۳ دی ۱۴۰۰

    عه عه عه
    P.T. نیست؟!

  • reza-a-m-p-r
    reza-a-m-p-r | ۲۳ دی ۱۴۰۰

    پس رزیدنت اویل 6 کو ؟ {?}

    • geravanda84
      geravanda84 | ۲۳ دی ۱۴۰۰

      جای این شاهکار تو این لیست خالیه ?

    • 💗♥️alirezaa-j___sch♥️💗
      💗♥️alirezaa-j___sch♥️💗 | ۲۳ دی ۱۴۰۰

      رزیدنت اویل ۶ : ممنونم که من را دوست داری ولی من لایق حضور در لیست نیستم

    • Sherek-
      Sherek- | ۲۳ دی ۱۴۰۰

      کالافیلد 6?

  • Mohammad-Nikhalat-Jahromi
    Mohammad-Nikhalat-Jahromi | ۲۳ دی ۱۴۰۰

    ممنون به خاطر این مقاله
    به نظر من بازی Land of the dead هم با این که نمره خیلی پایینی گرفت ولی بازی خوبی بود و لیاقت حضور در این لیست رو داشت

  • Daeealireza
    Daeealireza | ۲۳ دی ۱۴۰۰

    ممنون بابت این مقاله جالب و خوب
    الون این دارک خودش پایه این صنعته ولی نسخه های بعدیش مثل اون نسخه خوب نبودن

مطالب پیشنهادی