ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

تحلیل شخصیت سه اسپایدرمن – هویت، احساسات و بلوغ

جدید‌ترین فیلم اسپایدرمن، یعنی spider man no way home، یکی از متفاوت‌ترین و بهترین فیلم‌های مربوط به دنیای مرد عنکبوتی است. وجود هر سه اسپایدرمن یعنی توبی مگوایر، تام هالند و اندرو گارفیلد، این فیلم ...

ایمان اکرمی
نوشته شده توسط ایمان اکرمی | ۳ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۵:۰۰

جدید‌ترین فیلم اسپایدرمن، یعنی spider man no way home، یکی از متفاوت‌ترین و بهترین فیلم‌های مربوط به دنیای مرد عنکبوتی است. وجود هر سه اسپایدرمن یعنی توبی مگوایر، تام هالند و اندرو گارفیلد، این فیلم را تبدیل به خاص‌ترین فیلم فن سرویس کرده است. به بهانه انتشار نسخه کیفیت خوب این فیلم، تصمیم گرفتیم به درون این سه شخصیت سفر کنیم و از دید روانشناسی و تئوری‌محور آن‌ها را بررسی کنیم. با تحلیل شخصیت سه اسپایدرمن همراه ویجیاتو بمانید.

تحلیل شخصیت سه اسپایدرمن

سه پیتر پارکر از سه دنیای مختلف

شاید اولین سوالی که در ذهنتان پیش بیاید این است که چرا برای تحلیل شخصیت اسپایدرمن، تصمیم گرفتیم هر سه شخصیت را بررسی کنیم، مگر اسپایدرمن تنها یک شخصیت نیست؟

شخصیت اسپایدرمن همیشه یک پرسونا و ویژگی‌های ثابت داشته که توی همه نسخه‌های موجود از آن این ویژگی‌ها موجود است. اما از طرفی دیگر هر نسخه از اسپایدرمن با توجه به رویداد‌های متفاوتی که در طول داستان برای آن‌ها رخ می‌دهد، شخصیت آن‌ها تغییر می‌کند.

به قول نویسنده مشهور، هنری جیمز، شخصیت چیست جز تعیین رویداد و رویداد چیست جز روشن کردن شخصیت؟ این یعنی رویداد‌ها و شخصیت‌ها یک پیوند جدا نشدنی باهم دارند.

مثلا اسپایدرمن اندرو، عشقش را از دست می‌دهد و اسپایدرمن تام عمه‌اش را از دست می‌دهد. این دو رویداد مختلف باعث می‌شود این دو شخصیت از یکدیگر متمایز شوند و هر کدام شخصیت دیگری داشته باشند.

به همین دلیل این سه شخصیت، هر کدام ویژگی‌های منحصر به فرد و عمیقی دارند که به نظرم ظرفیت نوشتن این چنین مقاله‌ای را دارد.

تحلیل شخصیت اسپایدرمن

تحلیل شخصیت اسپایدرمن توبی مگوایر

یکی از بزرگ‌ترین کشمکش‌های هر شخص در زندگی به خصوص در دوره نوجوانی، تلاش برای داشتن یک هویت مطلوب است.

شخصیت پیتر توبی، در دو فیلم اول از سه گانه خود، یک شخصیت درمانده و درونگرا است که آنچنان هویت منظمی ندارد. او وقتی در قالب پیتر پارکر قرار دارد، نمی‌تواند به درستی با شخصیت‌های اطرافش ارتباط برقرار کند و حتی به شدت از قضاوت شدن می‌ترسد.

او به سختی می‌تواند حرفش را رک و راست به طرف مقابلش بزند و همین باعث ایجاد کشمش بین او و مری جین شد.

حالا متوجه شدید منظورم از نداشتن یک هویت منظم چیست؟ خود پیتر پارکر توبی هم از داشتن چنین هویتی و قرار گرفتن در نقش پیتر پارکر ناراضی است. زیرا وقتی در این هویت قرار دارد به دلیل داشتن برخی از ترس‌ها و ضعف‌ها، به او ظلم می‌شود، خواسته‌هایش نادیده گرفته می‌شود و به عشق و علاقه او توجهی نمی‌شود.

این موضوع وقتی تبدیل به یک بحران می‌شود که پیتر پارکر توبی قدرت مرد عنکبوتی را می‌گیرد و برای خودش یک هویت جدید خلق می‌کند.

تحلیل شخصیت اسپایدرمن توبی مگوایر

او وقتی در قامت اسپایدرمن ظاهر می‌شود، مردم برای او ارزش قائل می‌شوند و حتی معشوقش به او توجه می‌کند. این تناقض در رفتار دیگران، باعث شد تا هویت پیتر پارکر توبی در بحران بزرگی قرار بگیرد و نتواند به خوبی با جامعه و یا حتی شخصیت‌های نزدیکش مثل مری جین ارتباط بگیرد.

شخصیت پیتر پارکر تام هالند، بر خلاف شخصیت توبی، در یک محیط با دوستان صمیمی قرار گرفته و حتی شخصیت آیرون من هم هوای او را داشته. پس او آنچنان از هویت پیتر پارکر نمی‌رنجد. به همین دلیل است که هویت خودش را به عزیزانش گفته؛ زیرا او تفاوتی بین هویت اسپایدرمن و پیتر پارکر نمی‌شناسد.

پیتر پارکر توبی خودش متوجه این موضوع می‌شود که هویت پیتر پارکری او شدیدا نیاز به بهبود دارد. برای همین برای مدتی اسپایدرمن بودن را کنار می‌گذارد تا بتواند پیتر پارکر بهتری باشد و بتواند بهتر با شخصیت‌های اطرافش ارتباط بگیرد.

هر چند با وجود تلاش قابل تحسینش، بازهم آنچنان موفق نمی‌شود و عمیقا باید فقدان‌های شخصیتی‌اش را حل و فصل کند تا بتواند هویت بهتری پیدا کند.

این ضعف شخصیتی در پیتر پارکر توبی، در اواخر شماره دوم سه گانه، آن هم وقتی که با مری جین رابطه‌اش خوب می‌شود، کمی کمرنگ می‌شود و رفته رفته مسیر منظم شدن را طی می‌کند.

همین رسیدن به عشق می‌تواند به هویت او روحی تازه ببخشد و قدم بزرگی در راه تغییر باشد. اما در شماره سوم این سه گانه، با ورود ونوم به بدن پیتر پارکر توبی، هویت پیتر پارکر شدیدا دستخوش تغییر می‌شود.

ونوم باعث شد تا پیتر بدون داشتن نقاب اسپایدرمن احساس قدرت کند. اساسا یکی از ویژگی‌های ونوم دنیای توبی این بود که به شخصیت‌ها احساس قدرت بدهد و آن‌ها را تشنه قدرت کند.

پیتر پارکر توبی برای اولین بار به لطف ونوم، توانست یک هویت جدا از اسپایدرمن داشته باشد که با آن بتواند در جامعه حضور داشته باشد. سکانس معروف رقص توبی در خیابان، می‌تواند نمادی از ترس‌های کنار گذاشته توبی از برقراری روابط اجتماعی باشد.

در نهایت پیتر پارکر توبی در فیلم spider man no way home، نشان داد که بالاخره هویت پیتر پارکری خودش را پیدا کرده. از همان ابتدا که بدون کاستوم مخصوص اسپایدرمن وارد می‌شود، ثابت کرد که بالاخره هویت اسپایدرمن را با پیتر پارکر ادغام کرده و اکنون دیگر ضعفی از این بابت ندارد.

اسپایدرمن توبی مگوایر

تحلیل شخصیت اسپایدرمن اندرو گارفیلد

پیتر پارکر اندرو به دلیل محیطی که در آن قرار دارد، هویت اجتماعی‌تری دارد و احساسات نقش مهمی در شکل گیری این هویت داشته است.

به طور کلی، اسپایدرمن اندرو نسبت به دو شخصیت دیگر احساسی‌تر است و حتی تصمیم‌گیری‌هایش رنگ و بوی احساسی دارد.

پیتر پارکر اندرو، قبل از تبدیل شدن به اسپایدرمن، نوعی حس کوچک بینی و حقارت داشت که کاملا با بحران هویتی که پیتر توبی داشت متفاوت است.

این حس کوچک بینی به دلیل رویداد‌های مختلفی است که بر سر این شخصیت آمده. اولیش رها شدن توسط پدر و مادرش است. این رویداد به خودی خود می‌تواند بزرگ‌ترین ضربه را به شخصیت وارد کند.

از طرفی دیگر وقتی عمو بن کشته شد و نتوانست کاری انجام دهد، این احساس حقارت و کوچک بینی بیشتر از قبل شد.

اما نکته‌ای که در مورد پیتر اندرو وجود دارد، این است که به هیچ وجه نمی‌تواند فقدان‌ها، شکست‌ها و ناهنجاری‌های ذهنی‌اش را به حال خودش رها کند و بگذارد ذره ذره نابودش کند. او بابت مرگ عمو بن احساس گناه می‌کرد و واقعا برای جبران این احساس گناه تلاش کرد. قهرمان بازی‌های او باعث شد تا خیالش کمی راحت‌تر شود و بتواند با غم‌ها و فقدان‌های خود کنار بیاید.

در دومین فیلم سری امیزینگ، اندرو باری دیگر یکی از عزیزانش خود یعنی گوئن را از دست می‌دهد و این در حالی بود که خود او در صحنه حضور داشت و بابت این که نتوانست او را نجات بدهد، دوباره احساس حقارت را تجربه کرد. اما صد برابر بیشتر. الان می‌گویم چرا.

پیتر اندرو به دلیل حس کوچک بینی که داشت که برایش این حس غیر قابل تحمل بود، هویت اسپایدرمن را خلق کرد و تا حدودی توانست از حس حقارتش کم کند. او به عنوان اسپایدرمن به خودش مغرور شده بود و فکر می‌کرد می‌تواند با احتمال صد درصد از عزیزانش محافظت کند. اما وقتی هویت اسپایدرمن هم در نجات گوئن شکست می‌خورد، اندرو از هر دو هویت متنفر می‌شود. یعنی نه پیتر پارکر بودن را دوست دارد و نه اسپایدرمن بودن.

اما بازهم اشاره می‌کنم به این که پیتر اندرو اصلا نمی‌تواند ناهنجاری‌های ذهنی را تحمل کند و سعی می‌کند زود احساس گناهش را جبران کند. احتمالا قبل از رویداد‌های فیلم No way home، بار‌ها تلاش کرده و در نهایت در این فیلم با نجات جان ام جی، توانست باری دیگر احساس گناه خود را کمتر کند.

پیش از این گفتم که پیتر اندرو احساساتی است. وقتی یک شخصیت تحت شرایطی بحرانی قرار می‌گیرد و از همه طرف برای او بدبختی نازل می‌شود، باید یک راه نجات یا فراری پیدا کند که به صورت ناخودآگاه او را از بحران تاریکی که دچارش شده نجات دهد.

برای پیتر پارکر اندرو، این راه نجات یا راه فرار، احساسات است. احتمالا وقتی در کودکی آسیب دیده، با روی آوردن به احساسات، به آرامش رسیده است. همین باعث شده که در نوجوانی نیز از احساسات پیروی کند.

هر سه پیتر پارکر احساسات دارند اما پیتر اندرو، از احساسات نیرو می‌گیرد. در یکی از سکانس‌های فیلم راهی به خانه نیست، بعد از اینکه اسپایدرمن تام شروع به توضیح دادن نقشه می‌کند، اسپایدرمن اندرو قبل از اینکه به ادامه مبارزه بروند آن دو اسپایدرمن را صدا می‌کند و به آن‌ها می‌گوید که دوسشان دارد. این سکانس به خوبی نشان داد که اسپایدرمن اندرو از احساسات نیرو می‌گیرد.

اسپایدرمن اندرو گارفیلد

تحلیل شخصیت اسپایدرمن تام هالند

اسپایدرمن تام هالند، به طور کلی با دو شخصیت دیگر، متفاوت است و این تفاوت به دلیل یکسری اتفاقات و رویداد‌های خاص در دنیای او است.

از آنجایی که پیتر تام هالند نسبت به دیگر پیتر پارکر‌ها جوان‌تر است و هنوز به پختگی نرسیده، پر از ترس و ضعف است. این ضعف زمانی خودش را نشان می‌دهد که دکتر استرنج می‌خواهد جادو فراموشی را اجرا کند ولی پیتر تام هالند شروع می‌کند به بهم زدن جادو. این سکانس نشان داد که پیتر تام هالند از تنهایی و نداشتن همدم می‌ترسد.

در واقع وجود همیشگی یک نفر که در هر شرایطی هوای او را دارد، قهرمان جوان را بد عادت کرده و نمی‌تواند بدون یار زندگی کند.

همچنین این وضعیت نشان داد که پیتر پارکر تام بدجوری هویت اسپایدرمن و پیتر پارکر را باهم ادغام کرده و از این می‌ترسد که هویت پیتر پارکر به تنهایی نتواند ام جی را عاشق کند.

مهم‌ترین اتفاق در دنیای او، وجود تونی استارک و تیم اونجرز است. پیتر پارکر تام هالند تقریبا هیچ وقت احساس تنهایی که دو پیتر پارکر قبلی تجربه کرده بودند را تجربه نکرده و همیشه کنار خودش دوستانی داشته که بتواند از آن‌ها کمک بگیرد.

وجود تونی استارک، به عنوان یک پدر معنوی برای پیتر پارکر تام هالند، خودش نوعی حس حمایت برای او است. لباس پیشرفته اسپایدرمن تام هالند، از طرفی برای او می‌تواند نمادی از همراهی و یاد تونی استارک برای او باشد و از طرفی می‌تواند نمادی از بی کفایتی خودش و زیر سایه کسی بودن باشد.

این بر می‌گردد به روحیه پیتر تام هالند که از چه زاویه‌ای به این موضوع نگاه کند. تا قبل از فیلم آخر اسپایدرمن، تام هالند هنوز به بلوغ ذهنی و هویتی نرسیده بود. با اینکه بحران خاصی هم طی نمی‌کرد و همه عزیزانش هم پیشش بودند.

اما بعد از فیلم جدید، او روند بلوغ خود را طی کرد. با مرگ عمه می، بالاخره تام هالند توانست احساس تنهایی را برای لحظاتی تجربه کند. عمه می که تا آخرین لحظه برای پیتر به عنوان یک مادر واقعی کنارش بود، برای پیتر مثل یک تکیه‌گاه بزرگ بود. اما بعد از مرگش پیتر بالاخره احساس ضعف را تجربه کرد.

او نه تونی استارک را داشت نه عمه می. اینجا نقطه عطف تحول تام هالند است. یا از شدت فشار روانی که دارد، تسلیم می‌شود و تا ابد با احساس ضعف و خشم خود زندگی می‌کند و یا تصمیم می‌گیرد از زیر سایه آن‌ها خارج شود و هویت خودش را داشته باشد.

بعد از اینکه تام هالند با نسخه‌های دیگر از پیتر پارکر روبه رو شد، توانست برای اولین بار خودش را از دید خودش ببیند. نسخه‌های متفاوتی از پیتر پارکر که هر کدام عزیزانی را از دست دادند و نه تنها باعث ضعیف‌تر شدنشان نشد، بلکه قوی‌تر شدند و توانستند هویت خود را حفظ کنند.

این برای پیتر تام هالند یک اتفاق ویژه بود؛ زیرا وقتی نسخه‌های موفق از خودش را دید، اعتماد به نفسش بالا رفت و خودش را برای یک تحول بزرگ آماده کرد.

در نهایت، در آخرین لحظات فیلم راهی به خانه نیست، پیتر تام هالند از زیر سایه تونی استارک بیرون می‌آید و با دوختن لباس جدیدش، نشان می‌دهد که بالاخره به بلوغ رسیده و تمام ترس‌ها و ضعف‌هایش را کنار گذاشته است. حتی وقتی تصمیم گرفت هویتش را به ند و ام جی نگوید، بازهم خبر از به بلوغ رسیدن پیتر تام هالند می‌دهد که بالاخره ترس تنهایی را کنار گذاشته و اکنون به خودش متکی است.

تا اینجا از روند بلوغ و ترس‌ها و ضعف‌های پیتر پارکر تام هالند گفتیم. اما بیایید به یکی از بهترین ویژگی‌های شخصیتی او اشاره‌ای داشته باشیم.

مهم‌ترین ویژگی شخصیتی پیتر تام هالند مسئولیت پذیری بیش از حد او است. یعنی حتی از دو پیتر پارکر قبلی نیز مسئولیت پذیر تر است. سکانس رهبری دو اسپایدرمن دیگر توسط پیتر تام هالند این را به خوبی نشان می‌دهد.

اما این مسئولیت پذیری بیش از حد، وقتی با ضعف‌های دوران نوجوانی‌اش همراه شود، می‌تواند تا حدودی به ضررش تمام شود. وقتی مسئولیت پذیر بودن از یک مرزی بگذرد، شخصیت دوست دارد همه چیز را تحت کنترل داشته باشد و اگر چیزی از کنترل خارج شود، بدجوری خودش را مقصر می‌داند.

در سکانسی از فیلم far from home، میستریو از ناخودآگاه پیتر پارکر بر علیه خودش استفاده می‌کند. در این توهمات به این اشاره میشود که پیتر پارکر همچنان از اینکه تونی استارک را از دست داده احساس گناه می‌کند. با اینکه هیچ اشتباهی مرتکب نشده است. این خاصیت مسئولیت پذیری بیش از حد است.

سخن آخر

هر سه شخصیت اسپایدرمن، ویژگی‌ها و هویت خاص خودشان را دارند. در واقع فیلم No way home نشان داد که حتی با وجود نسخه‌های کپی از شما، بازهم امکان ندارد که دو نفر مثل همدیگر باشند. این فیلم نشان داد هر کس هویت، بحران‌ها، ضعف‌ها و ترس‌های خودش را دارد و خودش هم مسئول ویژگی‌های خودش است.

بیشتر بخوانید:

تحلیل شخصیت لوکی – تولد یک خشم

تحلیل شخصیت بتمن – شوالیه تاریک گاتهام

تحلیل شخصیت مرد آهنی – قدرت در پس یک نقاب فلزی!

تحلیل شخصیت جوکر – هیتلر باش، ولی بامعنا باش!

تحلیل شخصیت ولورین – زوزه گرگ زخمی عاشق

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (25 مورد)
  • Ayn
    Ayn | ۵ فروردین ۱۴۰۱

    الان از بی تجربگی و نا پخته بودن مردعنکبوتی هالند صحبت کردین اما اگر یه نگاه به سه گانه این شخصیت بندازیم خود این شخصیت از پخته شدن و بزرگ شدن دوری میکنه چون هر کدوم از فیلم هارو دیدیم بجای اینکه در فیلم های آینده اشتباهات کوچکتر نسبت به فیلم قبلیش مرتکب شه هر چه بیشتر میگذره اشتباهاتش بچه گانه تر و نابالغانه تری مرتکب میشه فیلم اول کاری کرد یه کشتی دو نصف بشه فیلم دوم یه پهباد رو می‌فرسته که همکلاسیش رو بکشه به خاطر یه عکس و بدتر از اون بزرگترین و خطرناک یادگار و میراث تونی رو میده دست کسی که فکر کنم یه ماه هم نگذشته که میشناسنش و همین باعث فاجعه آخر فیلم و اول فیلم سوم میشه داخل فیلم سوم از استرنج میخواد فقط برا اینکه دوستاش دانشگاه قبول شن طلسمی اجرا کنه که همه فراموش کنن کی هست مردعنکبوتی در حالی که میتونست خیلی ساده بگه همه فیلم مستریو رو فراموش کنن و بدتر از اون با تلاش برا نجات زندگی چند تا خلاف کال که خودشون سرنوشتشون رو انتخاب کردن زندگی اطرافیان و حتی کل شهر رو به خطر میندازه و بشون اعتماد میکنه که آخر سر برا اینکار با از دست دادن عمش و فراموش شدن توسط اطرافیانش مجازات میشه و اما نکته مثبت تمام اینها اینه که آخر سر همون اسپایدر من کلاسیک و خود متکی ای میشه که باید از همون اول می‌بود میشه مثله اسپایدر من ps4 و دو اسپایدر من دیگر سینما

  • kasra-Witcher
    kasra-Witcher | ۵ فروردین ۱۴۰۱

    یادمه اولین سری از فیلم مارول رو که دیدم اسپایدرمن یک بود که از شبکه سه پخش میشد سال 83 یا 84 از همون موقع که دبستانی بودم عاشق اسپایدر من و شخصیت توبی مک گوایر شدم . همچنین عاشق مری جین . هنوز برام خاطره انگیزه اون فیلم اولی

  • seyyedmahmood
    seyyedmahmood | ۴ فروردین ۱۴۰۱

    توبی دوست داشتنی رو بیشتر از همه دوست دارم❤

  • Berserk21
    Berserk21 | ۳ فروردین ۱۴۰۱

    بیشتر از همه پیتر توبی رو دوست داشتم که به نظر من از همه خالص تر بود
    پ ن تو no way home بیشتر از همه اون سکانس که اندرو ام جی رو گرفت که بعدشم بغضش گرفت رو دوست داشتم

  • !Spider-Man
    !Spider-Man | ۳ فروردین ۱۴۰۱

    مقاله جالبی بود ممنون.
    خب هر سه تا اسپایدرمن ویژگی های متفاوتی داشتند.مثلا توبی شوخ طبعی کمی داشت و بیشتر جدی بود،اما در عوض اندرو شوخ طبعی زیادی داشت.به عقیده خیلی از منتقدان و طرفداران(از جمله خود من) تام هالند همه این ویژگی هارو با هم داشت.اون به موقع شوخی میکرد و به موقع هم جدی میشد که نمونش رو هم در فیلم های mcu دیدیم.چیز مهمی که فوق العاده باید بهش اشاره بشه خام بودن پیتر تام هست.اون برخلاف دو تا اسپایدرمن دیگه که به "ظاهر" پخته به نظر میومدن خیلی بی تجربه بود.البته اسپایدرمن های توبی و اندرو هم از خودشون نپختگی هایی رو هم نشون میدادن اما اون سن کم تام خیلی بیشتر این موضوع رو نمایان تر میکرد.این بی تجربه بودن دقیقا همون چیزیه که اسپایدرمن باید داشته باشه.به هر حال کس از یه بچه ۱۶_۱۷ ساله انتظار با تجربه بودن رو داره؟!
    دقیقا مثل من و شما اون گند میزنه.خراب میکنه چون بی تجربه است و بعد هم نهایت تلاش خودش رو میکنه تا اون کثیف کاری رو جمع کنه!این چیزیه که با واقعیت زندگی ما انسان ها بسیار بسیار نزدیکه.البته این اسپایدرمن همیشه هم بی تجربه باقی نمیمونه و در مسیر زندگی به مرور پخته تر میشه.از مرگ عمو بن گرفته تا مرگ گوئن استیسی و چندین تراژدی دیگه که روی زندگی پیت تاثیرات زیادی داشتند و هر کدوم یه درس عبرت بهش دادند.

    • KatanaHero2
      KatanaHero2 | ۴ فروردین ۱۴۰۱

      هر جور با خودم فکر می کنم نمی تونم با تام کنار بیام بیشتر گارفیلد دوست داشتم نظر شخصی

      • !Spider-Man
        !Spider-Man | ۴ فروردین ۱۴۰۱

        به نظرم گارفیلد واقعا پتانسیل این رو داشت که حتی صد برابر تام و توبی هم بهتر بشه.فقط کافی بود یکم روی اندرو کار کنند اما بخاطر سیاست های کثیف سونی این پتانسیل هدر رفت......

        • KatanaHero2
          KatanaHero2 | ۴ فروردین ۱۴۰۱

          هعی

  • Shadow-san
    Shadow-san | ۳ فروردین ۱۴۰۱

    دوستان یک سوال ( احتمال اسپویل ) :
    پیتر نمیتوانست همون اول به جای اینکه به دکتر استرنج بگه همه پیتر پارکر رو فراموش کنند بگه همه اسپایدر من رو فراموش کنند . چون این دوتا دو هویت کاملا جدا هستن و اینطوری بدون از دست دادن خانوادش همه مشکلاتش حل می شد

    • !Spider-Man
      !Spider-Man | ۴ فروردین ۱۴۰۱

      خب همون اولش هم هدف همین بود که همه این رو از یاد ببرن که پیتر پارکر همون مردعنکبوتیه اما موقع اجرای طلسم پیتر هی به استرنج میگفت که زن عمو می یادش باشه،هپی یادش باشه،میشل یادش باشه(!) و کلا اینجوری بود که کنترل همه چی از دست استرنج در رفت و گند خورد تو مولتی ورس!

      اما جواب سوال شما خیلی ساده است:در اون نبرد نهایی گرین گابلین باعث میشه که حصار های چند جهانی از هم دیگه جدا بشن و دکتر استرنج هم سعی میکنه که اون شکاف ها رو ببنده اما نمیتونه.تنها راه چاره هم این بوده که دکتر استرنج طلسمی رو اجرا کنه که همه مردم جهان حتی پیتر پارکر رو هم فراموش کنند!
      در واقع پیتر وقتی میفهمه این تنها راهیه که باقی مونده پس خودش رو قربانی میکنه......

  • Leon-Kennedy
    Leon-Kennedy | ۳ فروردین ۱۴۰۱

    تحلیل شخصیتی جذابی بود ولی به نظرم مردعنکبوتی به اندازه مردآهنی یا حتی بتمن که براشون مقاله تحلیل شخصیتی بود شخصیت عمیقی نداره

    • Spideynet00
      Spideynet00 | ۴ فروردین ۱۴۰۱

      اتفاقا مردعنکبوتی یکی از ملموس ترین و عمیق ترین شخصیت های دنیای کمیکه

    • !Spider-Man
      !Spider-Man | ۴ فروردین ۱۴۰۱

      خیلی عجیبه که همچین چیزی رو میبینم!
      خب راستش به عقیده خیلی ها اسپایدرمن(یا بهتره بگیم پیتر پارکر) از لحاظ شخصیت پردازی در دنیای کامیک بوک جزو برترین ها است و خیلی وقت ها هم میشه که از همتایان خودش جلو میزنه.شما خودت گفتی که "بتمن" یا "آیرون من"، یعنی اسم اون کسی که زیر ماسک قرار داره رو نیاوردید!
      چون تونی استارک و بروس وین به اندازه "پیتر پارکر" شناخته شده نیستند و همه اونها رو اصطلاحا با هویت ابرقهرمانی و قدرت هاشون میشناسند!
      اما این قضیه راجب اسپایدرمن صدق نمیکنه!
      در واقع جدا از ویلن های متنوع و جذاب،قدرت ها و لباس اسپایدرمن اون فردی که زیر ماسک قرار داره جادوی کاره!اونه که باعث این حجم از محبوبیت شده.یه مثال خوب=
      چرا فیلم مردعنکبوتی ۲ سم ریمی جزو برترین فیلم های کمیک بوکی(و البته بهترین فیلم اسپایدرمن تا الان) به حساب میاد؟!
      (جدا از ویلن بسیار عالی،داستان فوق العاده،صحنه های اکشن بی نظیر و.......)این فیلم تعادل بین زندگی یک ابرقهرمان و یک انسان عادی رو به زیبایی هر چه تمام به تصویر میکشه!یعنی شما توی این فیلم بیشتر از پیتر پارکر و مشکلات و شخصیت جذابش میبینی تا اسپایدرمن،و یعنی این شخصیت به قدری عمق داشته که سم ریمی تونسته ازش یه شاهکار خلق کنه.

      • Leon-Kennedy
        Leon-Kennedy | ۵ فروردین ۱۴۰۱

        جناب حرفهای شما درست ولی ما با نسخه کمیک بوک کاری نداریم من بیشتر حرفم براساس مقاله تحلیل بود
        منم نگفتم مردعنکبوتی عمیق نی ولی خب قطعا مرداهنی و بتمن شخصیت پردازی بهتری دارند و حتی برای نمونه میتونید یک سر به لیست 100 شخصیت برتر مجله امپایر بندازید و ببینید که چه شخصیت های سینمایی با چه رتبه هایی تو لیست هستند


        https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&url=https://www.empireonline.com/movies/features/100-greatest-movie-characters/&ved=2ahUKEwi9rs7VxN_2AhWkSPEDHcF_D94QFnoECAQQAQ&usg=AOvVaw3OcbUeHIi2TG5fqg3blj3l

        وگرنه مردعنکبوتی به شخصه از شخصیت های بسیار مورد علاقه خودم هم هست ولی اون شخصیت ها از جهات دیگه عمیق بودند

        • !Spider-Man
          !Spider-Man | ۱۴ فروردین ۱۴۰۱

          امپایر؟!
          Such a wow!
          عجب منبع معتبری هم هست:))

  • دکتر توقف(MAS)
    دکتر توقف(MAS) | ۳ فروردین ۱۴۰۱

    فقط توبی مگوایر اسپایدرمنه .تمام!

    • samyar239
      samyar239 | ۳ فروردین ۱۴۰۱

      عشق توبی

  • Ilia2008
    Ilia2008 | ۳ فروردین ۱۴۰۱

    هنوز منتظر تحلیل شخصیت نیکو بلیک هستم

    • ایمان اکرمی
      ایمان اکرمی | ۴ فروردین ۱۴۰۱

      تو لیسته. به زودی میریم

  • amir-hossein1389
    amir-hossein1389 | ۳ فروردین ۱۴۰۱

    مثل همیشه عالی ❤?
    پ.ن: آقای اکرمی ، پیر شدم انقدر تحلیل شخصیت ایتن وینترز رو درخواست کردم?

    • ایمان اکرمی
      ایمان اکرمی | ۴ فروردین ۱۴۰۱

      حتما میریم تحلیل شخصیتشو به زودی. دمتم گرم

      • amir-hossein1389
        amir-hossein1389 | ۴ فروردین ۱۴۰۱

        دست شما درد نکنه.
        خدا قوت?❤

  • montagad sinama
    montagad sinama | ۳ فروردین ۱۴۰۱

    در سه عنوان کوتاه
    اسپایدر من توبی مگوایر جدی
    گارفیلد شوخ و و طبع گرم
    تام هالند نماد خنده در مارول
    ولی از نظر من در اخلاق نباید مثل توبی جدی باشی نه مثل هالند سخره بازی در بیاری و در این مورد گارفیلد شاهکار بود

    • reza-a-m-p-r
      reza-a-m-p-r | ۳ فروردین ۱۴۰۱

      موافقم .

    • KatanaHero2
      KatanaHero2 | ۳ فروردین ۱۴۰۱

      بسیار با گارفیلد موافقم

مطالب پیشنهادی