۵ ویژگی خاص بدن دکتر منهتن
جان آسترمن (Jon Osterman) فرزند معمولی یک ساعت ساز بود که در سال ۱۹۲۹ در آلمان به دنیا آمد. اما علاقه به علوم اتمی باعث شد تا او تبدیل به یک موجود خداگونه شود که ...
جان آسترمن (Jon Osterman) فرزند معمولی یک ساعت ساز بود که در سال ۱۹۲۹ در آلمان به دنیا آمد. اما علاقه به علوم اتمی باعث شد تا او تبدیل به یک موجود خداگونه شود که از تواناییهای بسیاری خاصی در دنیای واچمن (Watchmen) برخوردار است.
پس از تبخیر شدن در یک حادثه وحشتناک، جان آسترمن اتم به اتم بدن خودش را کنار هم میچیند و موفق میشود تا خود را به عنوان یک موجود جدید که با نام دکتر منهتن (Doctor Manhattan) شناخته خواهد شد به وجود آورد.
دکتر منهتن یک شخصیت بسیار پیچیده است که نه تنها یکی از قدرتمندترین موجودات سری کمیک Watchmen بلکه احتمالاً کل دنیای دیسی محسوب میشود. حالا هم در این مطلب قصد داریم تا به سراغ ۵ مورد از ویژگیهای خاص بدن دکتر منهتن برویم.
ظاهر
ظاهر دکتر منهتن یکی از در چشمترین بخشهای سری Watchmen محسوب میشود. این ظاهر ویژگیهای خاص زیادی نیز دارد. برای مثال بدن دکتر منهتن دقیقاً چیزی است که برای او به عنوان بینقص تعریف شده. جان بدن خود را از طریق دستکاری اتمی به وجود آورد و به این ترتیب بدنی ساخته که در تراشیدهترین حالت ممکن قرار دارد. علاوه بر این، بدن دکتر منهتن درخششی آبی رنگ از خود ساطع میکند که احتمالاً از آن جایی که تواناییهای او از انرژی هستهای سرچشمه میگیرد به دلیل نوعی ارتعاش است.
نکته جالب دیگر در مورد ظاهر دکتر منهتن سمبل روی پیشانی اوست. وقتی او اولین بار به جمع ابرقهرمانان و نقابدارهای دنیای خود دعوت شد، یک لباس و یک کلاهخود برای او پیشنهاد دادند. جان این لباس و عنوان «دکتر منهتن» را پذیرفت اما کلاهخود و سمبل اتم را رد کرد. او تصمیم گرفت که اگر مجبور به داشتن یک نماد است، باید نمادی باشد که برای آن احترام قائل است. برای همین دکتر مهتن نماد مولکول هیدروژن را روی پیشانی خود حکاکی کرد.
نیازهای بدنی
تظاهر به انسان بودن تا جای ممکن یک اتفاق مداوم برای جان محسوب میشود، حتی با وجود این که او تمام جنبههای انسانی خود را از دست داده است. یک نمونه از این مسئله این است که او دیگر احساس گرسنگی، تشنگی یا خستگی نمیکند. او هیچ نیاز انسانی ندارد و تقریباً احساسات انسانها برای او قابل درک نیست. در واقع ظاهراً نیازها و خواستههای انسانها برای او خیلی گیج کننده به نظر میآیند. در شماره ۹ کمیک Watchmen، جان خودش و قهرمانی دیگر با نام سیلک اسپکتر دوم (Silk Spectre II) را بدون این که به یاد داشته باشد او انسان است و نمیتواند در فضا نفس بکشد به کره مریخ تلپورت میکند. دکتر منهتن سپس برای این کار عذرخواهی کرده و در توضیح میگوید که: «گاهی اوقات این چیزا از ذهنم فراموش میشن».
با تمام این اوصاف بیتوجهی دکتر منهتن نسبت به انسانها فرای نیاز به تنفس است. او به طور مداوم درباره این که چقدر بشریت برایش فاقد اهمیت است صحبت میکند. در تقابل نهایی با آزیمندیس (Ozymandias)، دکتر منهتن ادعا میکند که «باهوشترین انسان دنیا برای من فرقی با باهوشترین موریانهاش نداره». جان اکثر زمانش را به نوعی میگذراند که انگار قصد دارد تا نشان دهد به نیازهای بشریت اهمیت میدهد اما در واقع در زیر پوست آبی رنگ بدن دکتر منهتن چیز زیادی از جان آسترمن باقی نمانده است.
درک زمان
یکی از خاصترین جنبههای دکتر منهتن نحوه درک او از زمان است. جان میتواند گذشته، حال و آینده خود را به طور همزمان ببیند و تجربه کند. گاهی اوقات او حتی برای هر سه زمان در آن واحد اظهار نظر میکند. ماهیت زمان به خوبی با شخصیت پردازی جان جور درمیآید چرا که او در کنار ساعتها و ماهیت زمان بزرگ شده است.
آن طور که در پایان شماره ۱۲ کمیک Watchmen نمایش داده شد، تنها دلیلی که دکتر منهتن نتوانست ادرین وایت (Adrian Veidt) را به عنوان نابغه پشت وقایع داستان ببیند این بود که وایت از ذرات تئوری علمی با نام تاکیونها (Tachyon) استفاده کرده بود تا جلوی دید جان به آینده و فعالیتهای خودش را بگیرد.
تکثیر
دکتر منهتن زمان را به صورت غیرخطی تجربه میکند. در نتیجه، او کم و بیش میتواند در آن واحد در زمانهای متخلف در مکانهای متفاوت باشد. این جنبه قدرتهای دکتر منهتن به او توانایی تلپورت نیز میدهد.
از همه مشخصتر دکتر منهتن میتواند از خودش چندین نسخه تکثیر کند. در یک مقطع، جان از این قابلیت خود استفاده کرد تا وقتش را همراه با سیلک اسپکتر بگذراند. اما لوری (Laurie) وقتی وحشت زده شد که فهمید بخشی از دکتر منهتن همراه اوست در حالی که بخش دیگر جان در حال کار روی چیز دیگریست و به او اهمیتی نمیدهد.
کنترل روی ماده
حتی اگر استانداردهای ابرقهرمانان را نظر بگیریم، قدرتها و تواناییهای دکتر منهتن وحشتناک به نظر میرسند. او میتواند ماده، همان چیزی که تمام هستی را تشکیل داده را کنترل و هر طور که میخواهد از آن استفاده کند. محدودیت چنین قابلیتی قابل اندازه گیری نیست اما یکی از بهترین نمونههای آن را میتوان در جنگ ویتنام دید. دکتر منهتن تقریباً به تنهایی با بزرگ کردن بدن خود و ایجاد انفجارهایی با تکان دادن انگشتان دستانش باعث پایان یافتن این جنگ شد. همچنین او یک قلعه غولآسای معلق را از خاک مریخ به وجود آورد. علاوه بر اینها، جان توانست پس از این که بدنش توسط انرژی هستهای از هم پاشید دوباره بدن خود را سر هم کند.
قدرتهای دکتر منهتن به قدری شگفت انگیز هستند که شاید باعث تعجب شود که او مثل دارکساید (Darkseid) به دنبال نابودی یا مثل تانوس (Thanos) به دنبال قدرت کامل نمیرود. با تمام این اوصاف او را حتی نمیتوان به چشم یک ابرقهرمان بحث برانگیز دید. در لحظات پایانی سری اصلی Watchmen، دکتر منهتن به وضوح بیان میکند که به جایی از کهکشان میرود تا با استفاده از قدرتهایش به خلق حیات دست بزند. چنین چیزی نشانی واقعی از قدرت و همینطور طرز تفکر او محسوب میشود.
با آناتومی دیگر شخصیتهای کمیک بوکی آشنا شوید
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مشکل این کاراکتر و خیلیا از کاراکتر های دیسی اینه که خیلی قوین و همزاد پنداری باهاشون خیلی سخته،
دقیقا البته یک خوبی هم که داره اینکه همشون یک شخصیت کلیشه ای قهرمان گونه رو دنبال نمیکنن که بشه پیش بینی کرد