در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (قلعه سُل و زمینهای برفی)
منطقهای مخفی در سرزمین مابین (Lands Between) وجود دارد که ستمدیدگان در آن در امنیت و صلح زندگی میکنند و دو تن از نیمه خدایان (Demigods) نیز در آن مستقر هستند که خواهان اصلاح امور ...
منطقهای مخفی در سرزمین مابین (Lands Between) وجود دارد که ستمدیدگان در آن در امنیت و صلح زندگی میکنند و دو تن از نیمه خدایان (Demigods) نیز در آن مستقر هستند که خواهان اصلاح امور و بهتر کردن وضعیت سراسر سرزمین مابین هستند. برای رسیدن به این منطقه باید از مسیری مخفی در کوهستان جاینتها (Mountaintop of Giants) عبور کنید.
آتش تباهی (Flame of Ruin) در محلی واقع در قلههای کوهستان جاینتها نگه داشته میشود اما این کوهستانهای پوشیده از برف مخفیگاه موجودات باارزش دیگری نیز هستند. ملینیا (Malenia) که یکی از قدرتمندترین نیمه خدایان و یک جنگجوی افسانهای (Shardbearer) است نیز در محلی در دل کوهستان مخفی شده است و اگر موفق به شکست او شوید ابرطلسم (Great Rune) او را نیز تصاحب خواهید کرد، اما پیدا کردن او نیز خود چالشی برای تارنیشد شما محسوب میشود.
شما اولین کسی نیستید که به دنبال ملینیا و برادرش میکیلا (Miquella) میگردید. در حقیقت دانای کل، گیدین افنیر (Gideon Ofnir the All-Knowing) که یکی از شوالیههایی است که در مقر میزگرد (Roundtable Hold) حضور دارد، برای مدتهاست که به دنبال این دو نیمه خدای افسانهای میگردد. او میداند که محل حدودی مخفیگاه آنها در جایی به نام هالیتری میکیلا (Miquella's Haligtree) است که منطقهای مقدس به شمار میرود اما او نمیداند که این منطقه دقیقاً در کجا قرار دارد ولی او به قدری خواهان دستیابی به این اطلاعات است که حاضر است برای دستیابی به آن ساکنین یک دهکده را به طور کامل قتل عام کند.
شما میتوانید راه خود را به سمت هالیتری پیدا کنید و در آنجا اطلاعات زیادی درباره اختلافات موجود درباره قانون طلایی (Golden Order) و نیمه خدای بسیار مهمی که در تمام این مدت به طور مخفیانه مشغول به تلاش برای اصلاح امور بوده است، بدست آورید.
ادامه مسیر به طرف این مخفیگاه کار دشواری است و در تمام مدت این سوال در ذهن شما تکرار میشود که آیا در پی انجام کار درستی هستید؟ با ورود به هالیتری میکیلا و مبارزه با ملینیا آیا دنیای سرزمین مابین را به جای بهتری برای زندگی تبدیل میکنید یا اوضاع از چیزی که هست بدتر خواهد شد؟این مسیر و پیامدهای آن را در این مقاله بررسی خواهیم کرد.
این مقاله شامل اسپویلرهای زیادی از داستان بازی است.
قلعه سُل و گادوین خالی از روح (Godwyn the Soulless)
با داشتن مدالی مخصوص و استفاده از آن بالابر بزرگ رولد (Grand Lift of Rold) فعال شده و شما را به منطقهی دیگری میبرد. اولین نیمهی مدال را در منطقهی دریاچه لیورنیا (Liurnia of the Lake)، با گشت و گذار در دهکده آلبینوریکها (Albinaurics) و ملاقات با زنی آلبینوریک به نام لاتنا (Latenna) پیدا کردیم. در کوهستان جاینتها خواهیم دید که لاتنا به دنبال رسیدن به چه هدفی بوده و انشا (Ensha)، مامور گیدین افنیر به دنبال چه چیزی تمام ساکنین دهکده آلبینوریکها را قتل عام کرده است.
لاتنا اولین نیمه ی مدال مخصوص را به ما میدهد و در ازای آن از ما میخواهد که او را به شکل یک روح با خود همراه کنیم. نیمه دیگر مدال در قلعه سُل (Castle Sol) که دژی دفاعی در کوهستان است، قرار دارد. فرمانده نیال (Commander Niall) در مقام حاکم قلعه از این مدال نگهداری میکند. اطلاعات در رابطه با او کم و نامنظم است اما با جستجو در منطقه اطراف میتوان به نتایج قابل قبولی رسید.
فرمانده نیال به نظر میرسد مانند تمام کسانی که از فلات آلتوس (Altus Plateau) به سمت شمال آمدهاند یاغی یا فراری است. مشخص نیست بر سر او چه آمده و آیا ایمانش به قانون طلایی را از دست داده و یا از زندگی سابق خود خسته شده و دست کشیده است. فرمانده نیال در ازای آزادی شوالیههای اسیر شده عضو مصنوعی بدن خود را معاوضه کرده است، با این کار نیال وفاداری این شوالیهها را کسب کرده و آنها ارتشی با عنوان "ارتش بی ملیت" ( Army with no Nation) به رهبری او تشکیل دادند.
نیال در قلعهی سُل برای حفاظت از اربابش باقی میماند اما در انجام این وظیفه شکست خورده و شما بعد از نبرد با او روحی را خواهید یافت که به شما اعلام میکند نیال و شوالیههای او تا آخرین لحظه بر ارباب خود میکیلا وفادار ماندند.
ما هرگز میکیلا را در طی بازی ملاقات نخواهیم کرد اما اطلاعات زیادی درباره او در طی بازی ارائه میشود که به نظر میرسد شخصی پرنفوذ و تاثیرگذار در سرزمین مابین بوده اما مدتی است که ناپدید شده، وردهای جادویی (Spells) و ابزارهای مربوط به او نشان میدهند که او در زمان جوانی به قانون طلایی وفادار بوده و برای پدرش، راداگان (Radagon) هدایا و وردهای جادویی تهیه میکرد اما با گذر زمان توجه او به سمت خواهر و برادرش که با مشکلات بزرگتری دست و پنجه نرم میکردند جلب میشود.
او زمانی که متوجه میشود قانون طلایی قادر به درمان نفرین خواهرش ملینیا، یعنی همان فساد سرخ (Scarlet Rot) نیست، ایمانش به قانون طلایی را از دست میدهد و سپس با به قتل رسیدن برادرش گادوین طلایی (Godwyn the Golden)، میکیلا بازگرداندن برادرش از مرگ را هدف اصلی خود قرار میدهد. برای درک بهتر این موضوع باید به بررسی اتفاقات شب قتل گادوین که به نام شب دشنههای سیاه (Night of Black Knifes) معروف است، بپردازیم.
گادوین توسط گروهی از قاتلانی که به نام قاتلان دشنهی سیاه (The Black Knives Assassins) شناخته میشوند، توسط دشنهای که با تکهی کوچکی از طلسم مرگ (Destined Death) ترکیب شده بود، به قتل میرسد. همانطور که قبلاً اشاره شد، طلسم مرگ توسط مریکا (Marika) از حلقه قدرت (Elden Ring) جدا شده بود و با حذف این طلسم، مرگ بر موجودات سرزمین مابین به نوع دیگری تاثیر گذاشته و در برخی از موارد، اصلاً کارساز نبود.
به همین دلیل است که پس از مرگ موجودات در سرزمین مابین روح آنها به درخت اردتری (Erdtree) بازمیگردد و فرزندان نیمه خداگونه مریکا هم نامیرا شده بودند. اگر طلسم مرگ هنوز بر روی حلقه قدرت حضور داشت با مرگ موجودات در سرزمین مابین روح آنان نیز از بین میرفت.
این روند طبیعی قبل از مریکا نیز در سرزمین مابین برقرار بود که ما در مناطق زیرزمینی مثل رودخانه شیفرا (Siofra River) از ارواح باستانی (Ancestor Spirits) درمییابیم. اما مریکا با جداسازی طلسم مرگ از حلقه قدرت سرنوشت سرزمین مابین را تغییر داده و ارواح موجودات پس از مرگ به اردتری بازگشته و چیزی که با عنوان قانون طلایی میشناسیم را تشکیل میدهند.
در مورد مرگ گادوین اتفاقات عجیبی رخ داد؛ با وجود طلسم مرگ، طبیعت اینگونه است باید روح و جسم هر دو از بین بروند اما پس از قتل گادوین جسم او باقی مانده و روحش از بین رفت (با ادامه دادن خط داستانی رانی (Ranni) متوجه میشویم که این امر اتفاقی نبوده بلکه از پیش برنامهریزی شده بود و قاتلین دشنه سیاه از قصد طوری به گادوین حمله کردند که تنها روح او را نابود کنند).
گادوین پس از این اتفاق با عنوان پرنس مرگ (Prince of Death) نیز شناخته میشود، رهبر گروهی که به «کسانی که در مرگ زندگی میکنند» (Those Who Live in Death) معروف هستند، اما او تنها جسمی تهی و نامیراست که روح و ارادهای در آن وجود ندارد.
این موضوع اتفاقات عجیب و غریبی را در سرزمین مابین رقم میزند، شما حتا میتوانید جسم گادوین را بیابید. اما در حال حاضر کافی است بدانید که گادوین در حالت زندگی نباتی قرار داشته و برادر ناتنیاش میکیلا همه سعی خود را میکند تا بتواند او را به زندگی بازگرداند. ما از روحی که در بالاترین نقطه قلعه سُل قرار دارد میشنویم که میکیلا به قلعه سُل رفته تا به دنبال اطلاعاتی درباره خورشیدگرفتگی (Eclipse) بگردد که به نظر میرسد قادر به رساندن میکیلا به هدفش بود.
با چرخیدن در میان شوالیههای قلعه سُل اطلاعات بهتری درباره هدف آنها بدست میآوریم. خورشیدگرفتگی مذکور که این شوالیهها به آن اعتقاد دارند ماهیتی مشابه مقبرههای عظیم و متحرکی (Mausoleums) دارد که در سراسر سرزمین مابین با آنها برخورد کردهایم و با شوالیههای بدون سری همراه هستند.
داستان مربوط به خورشیدگرفتگی، مقبرههای متحرک و شوالیههای بدون سر نشان میدهد که آنان گروهی در خدمت «نیمه خدای بدون روح» (گادوین) میباشند که آنان را از مرگ در امان نگه داشته و این شوالیهها با بریدن سرهای خود پس از مرگ به او خدمت میکنند. به نظر میرسد که این شوالیهها سربازان مخصوص گادوین باشند که به آنانی که در مرگ زندگی میکنند پیوستهاند تا به او خدمت کنند.
شوالیههای مقبرههای متحرک در آرزوی دریافت قدرت از خورشیدگرفتگی و ارتباطش با طلسم مرگ بودند تا توسط آن، گادوین را به زندگی برگردانده و روحش را زنده کنند.
روحی که در بالاترین نقطه قلعه قرار دارد میگوید قلعه سُل و فرمانده نیال برای رسیدن به این هدف در خدمت میکیلا بودند تا با استفاده از قدرت خورشیدگرفتگی روح گادوین را زنده کنند و در ازای آن میکیلا در منطقه هالیتری جایی را به آنان اختصاص دهد. با این وجود فرمانده شکست خورده و او به همراه تمام سربازانش برای همیشه در این قلعه زندانی هستند تا از نیمه دوم مدال محافظت کنند اما مشابه شوالیههای بدون سری که از مقبرههای متحرک حفاظت میکنند، هرگز قادر به ورود به هالیتری نخواهند بود.
زمینی پوشیده از برف (The Consecrated Snowfield)
با بدست آوردن نیمه دوم مدال از فرمانده نیال شما قادر به استفاده از بالابر عظیم رولد و رسیدن به سرزمین پوشیده از برف خواهید بود. تمام این منطقه توسط آلبینوریکها و ارواحی خطرناک محافظت میشود و کاروانهایی نیز در آن سرگردانند که به نظر میرسد در طوفان برف راه خود را گم کرده و عاجزانه به دنبال رسیدن به میکیلا هستند.
با پیشروی در این بخش شما به اوردینا (Ordina) میرسید، شهری مذهبی و مقدس که تعداد کمی آلبینوریک زنده و جمعیت زیادی از ارواح در آن مستقر هستند. این منطقه بیشتر شبیه به یک اورگاول (Evergaol) است تا یک شهر واقعی، اما به عنوان آخرین دیوار دفاعی جادویی هالیتری عمل میکند، همچنین جایی است که تمام آلبینوریکها قبل از اینکه توسط انشا و دستور گیدین افنیر قتل عام شوند، مایل به رسیدن به آن بودند.
با رفتن به سمت کلیسای متروکه (Apostate Derelict) که مخروبهای در آن نزدیکی است با زنی آلبینوریک مواجه میشوید که شما را در به اتمام رساندن خط داستانی لاتنا یاری میکند. لاتنا به شما درباره توانایی فیلیا (Phillia - همان زن آلبینوریکی که در مخروبههاست) در استفاده از قطرات زایش (Birthing Droplet) میگوید که میتوان از آن برای تولد نسل جدیدی از آلبینوریکها استفاده کرد.
لاتنا به لیورنیا آمده و سعی داشته تا آلبینوریکهای مستقر در آنجا را با خود به اوردینا و نزد فیلیا بیاورد اما با حمله انشا به دهکده همه آلبینوریکها قتل عام شدند. آلبینوریکها همگی در پی مهاجرت از مناطق مختلف سرزمین مابین و رسیدن به اوردینا بودند تا در خانهای جدید بدون اینکه به عنوان برده (مثل آنچه در لیورنیا بودند) مورد ظلم و ستم قرار بگیرند یا مشابه بختبرگشتگانی که به کاخ آتشفشان فرستاده میشدند تا به شکل موش آزمایشگاهی سلاخی شوند، در آرامش و صلح به زندگی خود ادامه دهند.
اگر به خاطر داشته باشید در مقالات قبلی گفتیم که آلبینوریکها موجوداتی هستند که توسط انسان و با استفاده از جادو به وجود آمدهاند، بنابراین به نظر میآید که قطرهی زایش عنصر اصلی تولیدمثل آلبینوریکها باشد. همانطور که در لیورنیا دیدیم نسل دوم آلبینوریکها ظاهری شبیه به قورباغه دارند و میتوان اینطور برداشت کرد که این موجودات قورباغهشکل حاصل تولید مثل آلبینوریکها بدون کمک قطرهی زایش هستند، اما اطلاعات دقیقی در رابطه با این تئوری وجود ندارد و تنها چیزی که از این موجودات میدانیم این است که بیش از اندازه مورد ظلم و ستم واقع شدهاند.
اوردینا مشابه یک دانجن (Dungeon) کوچک است که باید از طریق یک اورگاول در فراز شهر به آن وارد شده تا مسیر ورود به هایتری را باز کنید. داخل این اورگاول قاتلین دشنهی سیاه (Black Knife Assassins) حضور دارند که میتوان نتیجه جالبی از این موضوع گرفت.
اورگاولها در حقیقت زندانهایی جادویی هستند که برای به بند کشیدن موجودات داخل آنها مورد استفاده واقع میشوند، اما این اورگاول بیش از اینکه نقش زندان برای قاتلین گادوین داشته باشد به عنوان دیوار دفاعی هالیتری عمل میکند و از آنجایی که زندانیان زیادی در آن هستند و اندازه آن در مقایسه با سایر اورگاولهایی که در سرزمین مابین به آنها وارد شدیم، بسیار بزرگتر و حتا مشابه یک شهر است، سوالی را در ذهن ما درباره نحوه ارتباط هالیتری با قاتلین دشنهی سیاه ایجاد میکند... با توجه به اینکه این قاتلان مسئول مرگ گادوین هستند چرا باید به عنوان مدافع هالیتری به کار گرفته شوند؟
با روشن کردن فانوسهای جادویی مختلف در این اورگاول قفلی جادویی باز میشود که به شما اجازه ترک اوردینا و ورود به هالیتری، منطقه تحت کنترل میکیلا را میدهد. در اینجا هدف واقعی میکیلا را دریافته و دربارهی تلاشهای نسبتاً موفقیتآمیز این نیمه خدا برای نجات سرزمین مابین پس از جنگهای از هم گسیختگی (The Shattering) اطلاعات زیادی بدست میآوریم.
بیشتر بخوانید:
- آشنایی با سرزمین مابین و داستان بازی الدن رینگ
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (دریاچه لیورنیا)
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (منطقه کِیلید)
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (کوهستان گلمیر و کاخ آتشفشان)
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (لیندل، پایتخت اشرافی)
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.