چرا تلتیل استودیوی مهمی در دنیای بازیهاست؟
استودیو تلتیل (Telltale) داستان عجیب و خاصی در دنیای بازیها دارد. این استودیو که سال ۲۰۰۴ توسط اعضای سابق لوکاسآرت (LucasArt) تاسیس شده بود، در طول چهارده سال فعالیتش، قدمهای مهمی در دنیای بازیهای ویدیویی ...
استودیو تلتیل (Telltale) داستان عجیب و خاصی در دنیای بازیها دارد. این استودیو که سال ۲۰۰۴ توسط اعضای سابق لوکاسآرت (LucasArt) تاسیس شده بود، در طول چهارده سال فعالیتش، قدمهای مهمی در دنیای بازیهای ویدیویی برداشت. این استودیو در سال ۲۰۱۸ به شکل عجیبی بسته شد. در آن زمان این خبر بسیار شوکهکننده بود چرا که بسیاری از بازیهای این استودیو نظیر واکینگ دد و دنباله The Wolf Among Us تبدیل به عناوینی نیمهکاره شدند و آیندهای نامعلوم داشتند.
البته که این استودیو در سال ۲۰۲۰ اعلام کرد که باری دیگر فعالیتهایش را از سر گرفته و قرار است که با نسخه دوم The Wolf Among Us دوباره به میادین بازگردد. موفقیتهای تلتیل باعث شد تا فرمولی برای دیگر سازندگان و روشی جدید برای داستانگویی در بستر بازیها شکل گیرد. به طوری که استودیو گیرباکس، خالق عنوان Borderlands، قرار است تا دنباله بازی که تلتیل ساخت را با نام New Tales of The Borderlands بسازد و برداشت خودش را به شیوه تلتیل نشان دهد. اما بازگشت تلتیل اتفاق مهمی محسوب میشود. از همان قدمهای اول، این استودیو رویکرد متفاوتی نسبت به دیگر استودیوها داشت. آنها به دنبال کار جدیدی بودند و میخواستند تا تجربههایی خاص را برای بازیکنان خلق کنند.
انتشار بازیها به صورت اپیزودیک، خلق الگویی متفاوت برای بازیهای ماجراجویی و تعریف داستانهای شنیدنی و اقتباسی، تلتیل را در مرکز توجهها قرار داد. موفقیتها هم خیلی زود برای این شرکت رخ داد و آنها توانستند با فصل اول بازی The Walking Dead، لقب بازی سال را از بسیاری از مراجع دریافت کنند. همین موفقیت، پلهای برای دیگر بازیها شد و آثاری قابل قبول یکی پس از دیگری به دست بازیکنان رسید.
اما گستره تاثیرگذاری تلتیل در فرم داستانگویی بازیها، بیش از این صحبتها است. در این مقاله قصد داریم تا دستاوردی که این استودیو در دنیای بازیهای ویدیویی داشته را بررسی کنیم و بگوییم که چرا این استودیو، نقشی مهم در دنیای بازیها دارد. با ویجیاتو همراه باشید.
شروع کار تلتیل
در سال ۲۰۰۵، تلتیل با ساخت بازی براساس کمیکی به نام Bone، بازی Texas Hold’em را عرضه کرد. این بازی در ابتدا به صورت اپیزودیک عرضه شد و سالیانه قسمت جدیدی دریافت میکرد؛ اما به نظر میآمد که دنیای بازیها برای چنین چیزی آماده نبود و این بازی به موفقیت تجاری نرسید و تلتیل ساخت اپیزودهای بعدی را متوقف کرد. اما نقطه شروع موفقیت تلتیل با عنوان Sam and Max اتفاق افتاد. بازیکنان از ایده این بازی استقبال کردند اما باز هم از لحاظ تجاری، تلتیل دچار مشکلاتی بود.
بازیهای تلتیل از لحاظ تکنولوژی و فنی از دیگر عناوین عقب بودند. در روزگاری که بازیکنها شیفته جلوههای بصری و گرافیکهای نسل هفتمی بودند، تلتیل توجهی به این موضوع نمیکرد و تمرکز بیشتری بر محتوا داشت. اخبارهایی هم از نحوه توسعه بازیها منتشر شده بود و حاکی از کرانچ و فشار کاری سنگین بر اعضای استودیو بود.
عرضه The Walking Dead، شروع عصر جدیدی برای تلتیل بود. البته که پس از عرضه این اثر، دنیای بازیها هم تحت تاثیر این عنوان قرار گرفت. واکینگ دد، اقتباسی از دنیای سریالی و کمیکی رابرت کرکمن (خالق واکینگ دد) نبود و سعی داشت تا داستانی کاملا جدید را در این دنیای آخرالزمانی تعریف کند و الگوی جدیدی بسازد. البته که تلتیل، چندان از موفقیتهای این بازی درس درستی نگرفت.
بعدها عواقب انتخابها در داستان به فراموشی سپرده شد و بازیها کاملا خطی شده بودند و میزان تاثیرگذاری انتخابها در بازیها بسیار کم شده بود. از طرفی تلتیل، جز فرمول واکینگ دد چیز دیگری برای ارائه نداشت. آنها پیش از واکینگ دد، Sam and Max The Devil Playhouse را ساخته بودند و راهکارهای جدید و خلاقانهای را امتحان کرده بودند. اما پس از واکینگ دد، آن خلاقیت مخصوص کمرنگ شده بود و تلتیل بر مسائل دیگری متمرکز شده بود.
خلق آثاری متفاوت
آنها با اقتباس Back to the Future مکانیکهای جدیدی را خلق کردند و از دیزاین خلاقانهای استفاده کردند.
البته که عدم تغییر مسیر تلتیل پس از عرضه واکینگ دد، نتیجه بدی به همراه نداشت. تلتیل عناوین موفقی مثل The Wolf Among Us و Tales of the Borderlands را ساخت. تعریف یک داستان خاص از دنیای Borderlands توانست نظر طرفداران این دنیا را جلب کند و با The Wolf Among Us هم توانستند یک تجربه جذاب از دنیای کمیکی Fable را خلق کنند. اقتباس آنها از دنیای ابرقهرمانی The Guardians of The Galaxy هم روایت متفاوتی از این گروه کاریزماتیک مارول را ارائه کرد.
اما تلتیل باز هم به مسیر خلاقانهاش ادامه داد. برداشت تلتیل از شوالیه تاریکی با Batman: The Enemy Within تصویرهای جدیدی از دنیای این ابرقهرمان را نشان داد. کمتر اثری پیدا میشود که به شکلی عمیق به رابطه هارلی کویین و جوکر بپردازد. در کمتر اثری میتوانید به طور مستقیم با جوکر یا هارلی کویین ارتباط برقرار کنید و تلاش کنید تا آنها را از این رابطه و جنایتهای پیشرو دور کنید. تمامی اینها در اقتباس تلتیل دیده میشود و این اثر را از دیگر آثار شوالیه تاریکی متمایز میکند.
البته که به نظر میآمد که تلتیل، ارزش همکاریهایی را که انجام میداد را نمیدانست. آنها برای ساخت فصل اول بازی واکینگ دد، به طور مستقیم با رابرت کرکمن ارتباط برقرار کردند اما برای بازیهای بعدی از او مشورتی نخواستند. موسیقی جرد امرسون جانسون برای بازیهای واکینگ دد، از بهترین موسیقیهای دنیای بازی محسوب میشود. افراد بااستعدادی مثل جید رادکین (Jade Rodkin) و شان وانامن (Sean Vanaman) کارهای بزرگی در تلتیل انجام دادند اما آنها هم از فشار کاری زیاد در امان نماندند. اقدامات و تصمیماتی توسط سران گرفته شد که درنهایت باعث تعطیلی این استودیو شد.
البته که تلتیل همیشه در حال ساخت عناوین موفق نبوده است. آنها اقتباسهایی از عناوینی مثل پارک ژوراسیک و گیم آو ترونز نیز ساختند که چندان مورد استقبال بازیکنان قرار نگرفت. اگرچه که فصل اول اقتباس گیم آو ترونز، ویژگیها و خرده روایتهایی داشت که برای عاشقان دنیای جرج آر.آر مارتین بسیار جذاب بود.
داستانهای تلتیل، بازیکنان را در جایگاه متفاوتی قرار میداد. به طور مثال در قسمتی از واکینگ دد، بازیکن باید تصمیم بگیرد که به کدام یک از گروههای گرسنه غذا اهدا کند. یا در Guardians of The Galaxy میبینید که این گروه در مرز فروپاشی قرار دارد و در قسمتی باید انتخاب کنید که گروت (Groot) را در کنار خود نگه دارید یا بگذارید او به همراه راکت برود. تصمیماتی که در بازیهای این استودیو گرفته میشود، عموما عواقب ناراحتکننده و ناامیدکنندهای دارند.
به طور مثال در بتمن، سازندگان یک توازن بین بروس وین و شوالیه تاریکی ایجاد کردند. این اقتباس، موضوع خیر و شر را کنار میگذارد و به انتخابهایی توجه میکند که خواه یا ناخواه به فردی آسیب میزند. اما این که به چه کسی آسیب میرسد، با انتخاب بازیکن است. مثالی دیگر، فصل آخر واکینگ دد است. بسیاری از تصمیماتی که کلمنتاین میگیرد، تاثیری مستقیم بر مسیر AJ دارد. یعنی تصمیمات بازیکن، بر کاراکترهای دیگر داستان تاثیرگذار است.
تاثیرگذاری بازیهای تلتیل
همانطور که در ابتدای مقاله اشاره کردیم، تلتیل ساختار جدیدی از داستانگویی در بازیها را نشان داد. بازیهای این استودیو نشان دادند که ماجراجوییها، باید دراماتیک و هیجانانگیز باشند. بازیهایی مثل Life is Strange و Dreamfall و به گفته سازندگان Firewatch، همگی از آثار تلتیل الهام گرفتند.
از طرفی تلتیل توانست نظر بخش بزرگی از جامعه بازیکنان را جلب کند. حتی گیمرهای هاردکور هم از روایت واکینگ دد لذت بردند و همراه ساختار فصلی این بازی باقی ماندند و آن را تجربه کردند. تلتیل به شکلی متفاوت بازی ماجراجویی ساخت و کاری کرد تا داستانها، دلیل اصلی خرید یک بازی باشد نه جلوههای بصری. تلتیل در یک محدوده باقی نماند و توانست همکاریهای موفقی با مارول و دیسی و دیگر سازندگان مستقل داشته باشد.
امروز، نباید از میراث تلتیل غافل باشیم. درست است که تصمیمات سران این شرکت باعث شد تا این استودیو تعطیل شود و مسیر سختی را برای بازگشت بگذراند، اما نباید اقدامات سازندگان و هنر نویسندگان این استودیو را فراموش کنیم. آنها ماجراها و داستانهایی را ساختند که ما را به چنین ماجراجوییهای هیجانانگیز، خندهدار و گهگاهی دلخراش برده است.
حال که سازندگان بوردرلندز قصد دارند تا New Tales of Borderlands را خودشان بسازند، بهانه خوبی برای به یاد آوردن دستاوردهای تلتیل بود. این استودیو در حال حاضر مشغول توسعه دنباله The Wolf among Us است و امیدواریم که عنوان موفقی در انتظار باشد. چرا که سرنوشت این دنباله، تعیینکننده سرنوشت تلتیل هم خواهد بود. اگر این بازی با شکست مواجه شود، بازگشت تلتیل نیز ناکام خواهد بود و بعید است که دیگر بتواند به روزهای خوشش برگردد. اگر هم موفق شود، شاید مسیری مشابه با The Walking Dead برای این شرکت شکل گیرد و آیندهای درخشان در انتظار آنها باشد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
بازی هاش خیلی خوبن داستانی و جذاب میتونی خودت داستان و طوری که دوست داری پیش ببری المان های نقش افرینی باحال و قشنگ
زیبا ترین بازی wolf among us بود ساید بگن Walking Dead اما بنظرم واقعا wolf among us زیبا تر بود مخصوصا انتخاباتون توی بازی خیلی نقش داشت و پایان بندی های مختلفی هم شکل میداد امید موفقیت نسخه دومش ( الیته باید از سایت های گیم ساب برای ترجمه کردن این بازیا و منتشر کردنشون تشکر کرد)
عشقم تل تیل گیمز ، گیم های بالاتر از شاهکار
غیر قابل توصیف ❤️❤️❤️
یکی از بهترین استودیو ها که پول ملاکش نیست با اون بازی های داستانی که حداقل ۱۰ سال جلو تر از زمان خودشونن واقعا بعد از تجربشون روی موبایل استانداردام برای یک بازی موبایلی تغییر کرد
استدیو مورد علاقم
و حیف که تو ایران خیلی ها این سبک بازی هارو نمیشناسن