همه چیز درباره ثور؛ خدای رعد
ثور یا دونار (Donar - در زبان ژرمنیک به معنای رعد) پرطرفدارترین و مهمترین خدای اساطیر نورس است که حتا پس از گرایش وایکینگها به مسیحیت پرستش او همچنان تا سالهای پایانی عصر وایکینگها ادامه ...
ثور یا دونار (Donar - در زبان ژرمنیک به معنای رعد) پرطرفدارترین و مهمترین خدای اساطیر نورس است که حتا پس از گرایش وایکینگها به مسیحیت پرستش او همچنان تا سالهای پایانی عصر وایکینگها ادامه داشت.
قدرتمندترین جنگجوی عالم
ثور (Thor) خدای نیرومند رعد، الگوی شخصیتی تمام جنگجویان شجاع و افتخارآفرین بود و تمام وایکینگها از داستانهای شجاعت و وفاداری او الهام میگرفتند. او تنها مدافع تمامی سرزمین خدایان آسیر (Aesir) یا همان اَزگارد (Asgard) است که بدون نیاز به هیچ کمکی در برابر دشمنان قسمخوردهی خدایان، جاینتهایی از سرزمین یوتنهیم (Jotunheim) میایستد.
هیچکس به اندازهی ثور قادر به دفاع از خدایان نیست چرا که شجاعت و مسئولیتپذیری او در هیچ موجود زندهی دیگری وجود نداشت و هیچکس توان مقاومت در برابر قدرت بدنی بینهایت او نبود.
قدرت ثور با بستن یک کمربند جادویی به نام مِگینگیورد (Megingjarðar) دو برابر شده و با پتک مشهورش میولنیر (Mjöllnir – به معنای برق) به کابوسی برای دشمنانش تبدیل میشد. ثور به ندرت بدون همراه داشتن کمربند و پتکش جایی میرفت و همانطور که رعد همیشه با برق همراه است مردمان نورس ثور (رعد) را همیشه با میولنیر (برق) تصور میکردند که برای نابود کردن جاینتها سوار بر ارابه خود که توسط دو بز کشیده میشد سراسر آسمانها را درمینوردد.
همانطور که در هفتههای گذشته بررسی کردیم، دشمن قسم خوردهی ثور یورمنگاندر (Jormungandr) ماری عظیمالجثه و فرزند لوکی (Loki) است که بر دورتادور میدگارد (Midgard - سرزمین انسانها) چنبره زده است تا روز آنها را به کلی با خود به اعماق اقیانوسها بکشد. ثور در برخی از داستانهای اساطیر نورس در مقابل یورمنگاندر قرار میگیرد ولی موفق به نابود کردن او نمیشود، ولی در نبرد آخرالزمان، همان رگناروک این دو دشمن قدیمی در برابر هم قرار گرفته و یکدیگر را از پا درمیآورند.
با توجه به قدرتها و قابلیتهای ثور در اساطیر نورس برای حفظ نظم و تعادل و مبارزه علیه نیروهای مخرب جاینتها، در رگهای ثور خون آنها جریان دارد، چرا که پدرش اودین (Odin) از مادری جاینت زاییده شده است و این خود بدان معناست که با توجه به اینکه اودین تمام موجودات هستی را خلق کرده، تمام عالم اساطیر نورس بخشی از حیاتشان را مدیون جاینتها هستند.
تقدس
وظایف ثور در دفاع از خدایان و حفظ امنیت اَزگارد در قلمروی انسانها منعکس شده و او به عنوان یار و یاور افرادی مورد پرستش واقع میشد که به حمایت و حفاظت احتیاج داشتند. برای تقدس مکانها، موجودات یا مراسمهای مختلف به نام او قربانیانی اهدا میشد تا نیروهای شر را دور کند.
در سنگهای تراشیده شده از عصر وایکینگها طلسمهایی قابل مشاهده است که به نظر میرسد وردهایی برای فرا خواندن ثور باشند. استفاده از این سنگها به ویژه در مراسم عروسی در عصر وایکینگها رواج بسیار داشته که به منظور مقدس کردن مسیر پیشروی عروس و داماد انجام میشد.
وایکینگها قبل از شروع به کار در هر زمینی چه برای ساخت بنا و چه برای شخم زدن و کاشت محصول، مراسمی برای طهارت زمین با کمک از نیروهای ثور برگزار میکردند. مراسم ازدواج مردمان نورس همیشه با حضور پتک ثور به عنوان نماد تقدس صورت میگرفت.
پتک ثور با قدرتی که در نابود کردن نیروهای ویرانگر داشت نیز به عنوان نمادی مقدس به کار میرفت و وایکینگها اعتقاد داشتند که برای پاکسازی هر چیزی از نیروهای شر باید به شکل نمادین از این پتک استفاده شود تا بتوان شر و آلودگی را از درون آنها خرد و نابود کرد.
در داستانهای اساطیری نورس، ثور در هنگام سفرهای طولانی خود مجبور به کباب کردن بزهایی میشد که ارابههایش را به حرکت درمیآوردند. او پس از خوردن بزها، پوست و استخوانهای آنها را روی هم قرار میداد و ضربهای با میولنیر به آنها زده و بزهای خود را دوباره به زندگی بازمیگرداند. این داستان نیز اشاره به قدرت ثور و میولنیر در از بین بردن گرسنگی، بیماری و شاید حتا دور کردن مرگ دارد.
شکوفایی و کشاورزی
نقش ثور علاوه بر مبارز و مدافع ازگارد و خدایان و برقرارکننده نظم عوالم ۹گانه اساطیر نورس، در شکوفایی زمین و افزایش کشاورزی نیز بسیار مورد توجه مردمان نورس قرار میگرفت. ثور را به عنوان خدای آسمانها مسئول ریزش باران و شکوفایی زمین و رشد محصولات کشاورزی میشناختند و وایکینگها قبل از انجام هر کاری بر روی زمین، ابتدا با کمک ثور زمین را حاصلخیز و متبرک میکردند.
در نوشتههای باقی مانده از مسیحیانی که داستانهای اساطیری وایکینگها را مکتوب میکردند اشاره شده که ثور به عنوان صاحب آسمان، با رعد و برق بر آن حکومت میکند و باد، باران و هوای مساعد برای رشد محصولات کشاورزی را فرآهم میآورد.
همسر ثور، سیف (Sif) نام دارد که به داشتن گیسوانی زیبا و طلاییرنگ در داستانهای اساطیری شهرت داشت و وصلت بین ثور و همسری با گیسوانی که شبیه به زمینهای پر از محصول گندم، به رنگ طلایی میدرخشد میتواند نشان از قدرت ثور در حاصلخیزی زمین کشاورزی باشد. ازدواج ثور و سیف، به شکلهای مختلف در اساطیر تمدنهای دیگر دیده میشود؛ همراهی خدای آسمان با الههی زمین، که منجر به حاصلخیزی زمین و رشد گیاهان و جانواران و حتا شبه وجود آمدن انسانها میشود.
نقش ثور در جوامع عصر وایکینگها
با بررسی آثار باستانی باقی مانده در مناطقی که نسل وایکینگها در آن زندگی میکردند، میتوان گفت که پرستش ثور به زمان عصر برنز بازمیگردد و تنها به سرزمینهای شمالی اروپا محدود نشده است. ثور خدای طبقه عظیم کارگری در سرزمینهای مختلفی بود (نظام فئودالی شامل ۵ درصد جمعیت از خانواده پادشاهی یا مذهبی، ۵ درصد جمعیت از سربازان و خانوادههای اشرافی و ۹۰ درصد شامل طبقه کارگری و کشاورزان میشد که این خود نشان از ارزش، اهمیت و رواج پرستش ثور در جوامع مختلف است) و پرطرفدارترین خدای اساطیر نورس به حساب میرود.
ثور خدای مورد علاقه عموم مردم محسوب میشود و با وجود اینکه در داستانهای اساطیری نقش سرباز و مدافع را ایفا میکند، اما در میان مردم طبقه کارگری بیشتر مورد پرستیده میشد و همین امر باعث شده که امروزه داستانهای بیشتری از ثور باقی بمانند و ما در بیشتر داستانهای اساطیری نورس حضور پر رنگ ثور را شاهد باشیم.
ثور دقیقاً در مقابل اودین قرار میگیرد، اینگونه که اودین خدای حاکمان و پادشاهان بود و ارتباط مستقیمی با جادو و ماورالطبیعه داشت، اما ثور خدای کارگران و فقراست و نماد عناصر سادهی زمینی و واقعی است. در برخی از داستانهای اساطیری میبینیم که این دو نیز در مسائلی با هم موافق نیستند یا ثور مورد تمسخر و اذیت اودین واقع میشود که نمود آن بر روی زمین و سوءاستفاده حکمرانان از طبقه فقیر جامعه نیز وجود داشت.
با گذشت زمان و در اواخر عصر وایکینگها، فاصله طبقاتی میان طبقه کارگری و طبقه سربازان کم شد و به همین ترتیب نفوذ ثور در میان مردم بیش از پیش به گونهای تغییر کرد که او را به شکل خدای اول اَزگارد میپرستیدند. این نفوذ به قدری بود که حتا با ورود مسیحیت به سرزمین وایکینگها مراسم پرستش ثور تا مدت زیادی با قدرت برگزار میشدند.
از لحاظ جغرافیایی پرستش ثور به کشور ایسلند برمیگردد، زمینهایی حاصلخیز که کشاورزان و کارگران برای کار کردن به آنجا مهاجرت کردند، در حالی که مقر حکومتی در کشور نروژ امروزی قرار داشت که اودین در آنجا بیشتر مورد پرستش حاکمان و پادشاهان واقع میشد. کتابهای یافت شدهی اساطیر نورس، از حوالی کشور آیسلند پیدا شدهاند و شاید به همین دلیل است که داستانهای اساطیری نورس بیشتر از هر خدایی به توصیف ماجراجوییهای ثور پرداخته است. در برخی از این داستانها ثور نه تنها به عنوان پادشاه خدایان اَزگارد معرفی میشود بلکه به تنهایی وظیفه برقراری نظم و امنیت را شخصاً به عهده دارد.
وایکینگها در زندگی واقعی خود استعارههایی از داستانهای اساطیری میدیدند؛ برای مثال با ورود مسیحیت به سرزمینهای شمالی اروپا، در حالی که مردمان نورس مشکلی با خدای آنها و ترویج مذهبشان نداشتند اما مسیحیان وایکینگها را کافر میخواندند و مراسم مذهبی آنان را ترویج بیدینی میدانستند. همین موضوع را وایکینگها با اساطیر خود تطبیق داده و اینگونه تصور میکردند که این مسیحیان همان نیروی شری هستند که تنها ثور با استفاده از میولنیر میتواند در مقابل آنها ایستادگی کرده و آنها را بیرون کند.
در تمام تمدنها و در ادیان مختلف مردم از عناصری به نمایندگی از خدایان محبوب خود استفاده میکردند. این عناصر که نقش تبرک یا نیروبخشی برای آنان ایفا میکردند، در مسیحیت به شکل صلیب دیده میشد اما وایکینگها نماد قدیمیتری که بسیار به صلیب مسیحیان شباهت داشت را استفاده میکردند. آنها نسخههای کوچکی از پتک ثور را به گردن میآویختند تا خدای رعد به آنها شجاعت و قدرت عطا کند.
در هر صورت با وجود تمام اتفاقات تاریخ، وایکینگها موفق شدند خدای مورد علاقه خود را تا حدودی حفظ کرده و ما امروزه قادر به شناخت او و داستانهای شجاعت و شهامتش باشیم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
عالی بود ممنون از نویسندە
چکش ثور وجود داره؟ سوال مسخره ایه ، میدونم
منظورم اینه کلا آثاری از خدایان وجود داره؟
همیشه برام سوال بود چرا ثور چاقه دلیل خاصی داره؟(وی هیچ چیز از اساطیر نورس نمیداند)
دلیل خاص که نه ولی کلن توی چندتا از داستانا اشاره شده که مثل هیولا میخوره :))
سلام. عکس وصلت ثور و سیف به نظرم کمی خوب نیست.
سلام. تذکر دادیم بهشون
جوونن
اشتباه کردن
شما ببخشیدشون