نقد سریال The Lord of the Rings | قسمت آخر
در تمام هفت قسمت اول «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت»، همه ما متعجب بودیم که سائورون کیست و در تمام مدت کجا بوده است، زیرا حتی گالادریل و اِلفهای دیگر نتوانستند پس از جستجو از مکان ...
در تمام هفت قسمت اول «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت»، همه ما متعجب بودیم که سائورون کیست و در تمام مدت کجا بوده است، زیرا حتی گالادریل و اِلفهای دیگر نتوانستند پس از جستجو از مکان او مطلع شوند. با این حال، سرنخهای زیادی وجود داشت که به ما این امکان را میداد تا تصورات خود را در مورد هویت سائورون داشته باشیم، زیرا او همیشه در بین ما و شخصیتهای سریال بوده است. پایان فصل اول حلقههای قدرت سرانجام به ما اجازه داد تا ببینیم سریال به کجا میرود و سائورون واقعاً کیست، زیرا مظنونان به دو نفر کاهش یافتند: غریبه و هالبراند.
البته شاید صحنه ابتدایی اپیزود آخر با عنوان «Alloyed» یا «آلیاژ شده» خیلیها را گمراه کرده باشد، اما این همان کاری بود که سریال در تمام مدت انجام میداد. در ادامه با ویجیاتو همراه باشید تا باهم نگاهی به آنچه در اپیزود پایانی ارباب حلقهها: حلقههای قدرت رخ داد، بیاندازیم. این شما و نقد سریال The Lord of the Rings در ایستگاه پایانی.
همین ابتدا به عنوان یک نقد و گلایه نسبت به فصل اول سریال ارباب حلقهها باید بگویم: حلقههای قدرت یک کیسه بسیار ترکیبی بود. در حالی که نیمه دوم سریال پر از اکشنهای دیدنی، پیچشهای غیرقابل پیش بینی، و برخی کاراکترهای واقعاً تاثیرگذار بود، نمیتوان از سرعت کند و طاقت فرسایی که در طول چند قسمت اول رخ داد، اجتناب کرد. برای مدت طولانی، احساس میشد که واقعاً هیچ اتفاقی در داستان نمیافتد، و این بدون شک بخش قابل توجهی از مخاطبانش را برای همیشه از تماشای سریال فراری داد.
به هر حال، صرف سه یا چهار ساعت تلویزیونی صرفاً برای تنظیم لحن یک فصل، اگر اکثر مخاطبان را برای تماشا با خود نگه ندارد، هیچ فایدهای ندارد. با این تفاسیر اپیزود هشتم و آخر با عنوان «Alloyed» پرده فصل اول حلقههای قدرت را پایین آورد، اما با نگاهی به این فصل، همچنان مشکلات ساختاری بزرگ این سریال هشت قسمتی به چشم میآید.
فصل اول حلقههای قدرت از منظر روایت، به طرز باورنکردنی ناخوشایند گام برداشته است. این یک مشکل ثابت در کل سریال بود. اما چرا؟ چون برای من مخاطب اغلب دشوار بود که بفهمم آیا رشتههای اصلی داستان در نتیجه به صورت موازی باز میشوند یا اینکه برخی از آنها سریعتر از بقیه حرکت میکنند. برای مثال در نیمه اول سریال همانند روز روشن بود که شخصیتهای اصلی در بنبست روایی گیر کردهاند و منتظرند تا بقیه طرحها حول آنها به نقطهای پیش بروند که به طور قابلتوجهی بتوانند به اکشن یا قصه در حال رشد بپیوندند.
این گره نام برده شده در سریال بیشتر در مورد گالادریل (مرفید کلارک) و در نیم فصل اول آشکار شد؛ چرا که در فاصله زمانی بین معرفی او در اپیزود «سایهای از گذشته» تا بازگشت نهایی او به سرزمین میانه در اپیزود «Udûn» شاهد یک از هم گسستگی در این شخصیت بودیم.
جهت یادآوری ارزش دارد که داستان گالادریل را با سرعت مرور کنیم: گالادریل در «آدریفت» مورد تهدید یک هیولای دریایی قرار میگیرد و سپس در «آدار» به نومنور برده میشود، جایی که او سه قسمت کامل را در قایق سوار و پیاده میشود در حالی که تلاش میکند ارتشی را برای همراهی با خود به قایق بیاورد تا با اورکها در سرزمینهای جنوبی مبارزه کنند.
در طول این قسمتها گالادریل باید هالبراند (چارلی ویکرز) را ملاقات کند و نمایش باید برخی از سیاستهای داخلی نومنور را حول شخصیتهایی مانند میریل (سینتیا آدای رابینسون)، الندیل (لوید اوون) و حتی فارازن (تریستان گراول) ایجاد کند. با این حال، این موارد همه حکم ساختار سازی بیفایده را دارند که به هیچ شکل کمکی به داستان نمیکنند. به نظر این موارد کاری است که سازندگان از روی احساس تعهد به منبع آن را انجام میدهند. زیرا گالادریل نمیتواند قبل از اپیزود «Udûn» به سرزمین میانه برسد.
به این ترتیب و با وقت کشیهای فراوان، بار سنگین جلو رفتن روایت و داستان بین شخصیتها و برخی از رمز و رازها بر دوش دو اپیزود پایانی آن افتاد. در نتیجه این سیاست به کل اشتباه، اپیزود هشتم مشکل معکوس دارد. این یعنی در حالی که قسمتهای اولیه حلقههای قدرت از به دام انداختن شخصیتها در بخشهای روایی بدون فایده رنج میبردند، اپیزود «آلیاژ شده» پر از طرح است. این اپیزود برخلاف دیگر قسمتها، زمینههای زیادی برای پوشش دارد تا موضوعات مختلف داستانی خود را به نتایج رضایت بخشی در پایان فصل اول برساند.
اگر شروع فصل خیلی آهسته پیش رفت، اپیزود «Alloyed» خیلی سریع حرکت میکند. غریبه (دانیل ویمن) جذاب سریال در این قسمت با لباسسفیدهای مرموز روبرو میشود که شجاعانه او را سائورون معرفی میکنند. آنها سعی میکنند خاطرات او را دوباره بیدار کنند و غریبه را متقاعد کنند که او واقعاً پروردگار تاریکی است. این خط داستانی منجر به رویارویی این افراد با هارفوتها و کشف این موضوع میشود که غریبه در واقع سائورون نیست، بلکه او یکی از ایستارها یا همان جادوگران است.
این طرح برای کل اپیزود کافی بود، اما کمکاری سازندگان در پوشش داستان باعث میشود، این طرح با خط اصلی دیگری نیز ادغام شود که در آن سائورون به دنبال ایجاد حلقههای قدرت توسط سلبریمبور (چارلز ادواردز) است. باز هم، توطئههای زیادی اینجا در جریان است، با حضور هالبرند که سلبریمبور را دستکاری میکند، پادشاه گیل گالاد (بنجامین واکر) که از داشتن امید سرد میشود و گالادریلی که متوجه میشود هالبراند در واقع سائورون است.
البته منطقی است که این دو طرح به طور موازی، به خصوص در اپیزود پایانی، به نتیجه برسند. به هر حال، اینها دو رشته داستانی مستقل بزرگ در طول فصل اول سریال بودند که به عنوان دو «جعبه اسرارآمیز» بزرگ باقی مانده در دل داستان، باید در مرحله پایانی حل و فصل میشدند. با این حال، مشکل این است که اپیزود «Alloyed» باید کارهای زیادی را انجام دهد تا این رشتهها به درستی در حرکت باشند، و سپس باید آنها را در یک قسمت از سریال حل کند.
این یک ساختار درهم و برهم است. صادقانه بگویم، بسیاری از تنظیمات این داستانها باید در اوایل فصل انجام میشد. برای مثال قسمت ماقبل آخر فصل، با عنوان «چشم» باید مسیرهای روایی را برای این افشاگریهای بزرگ آماده میکرد. به هر حال، این توطئهها هر دو در اوایل فصل کاشته شدند. شخص غریبه در پایان اپیزود اول یعنی «سایهای از گذشته» به سرزمین میانه سقوط کرد. و سلبریمبور نیز در اپیزود دوم معرفی شد. با این حال، آنها هرگز واقعاً پیشرفت نکردند.
در حالی که گالادریل نیمی از فصل را در نومنور گذراند، مطلقاً هیچ بهانهای برای بیکار گذاشتن این شخصیتها در ناکجا آباد وجود ندارد. در واقع، تصمیم به متوقف کردن این توطئهها برای هفت قسمت، به نظر میرسد که تحت تأثیر عوامل بیرونی بدبینانه و غیر مرتبط با داستان واقعی است. سازندگان حلقههای قدرت تا پایان فصل از وارد کردن این دو رشته داستانی خودداری کردند، زیرا در واقع پیشبرد آنها باعث میشد سریال دو جعبه معمایی بزرگ باقیمانده را باز کند. و این ناشی از ضعف داستانی است.
یک مشکل بزرگ در خط داستانی سریال حلقههای قدرت، وابستگی این سریال به همان دو معما بود. روایت این سریال به شدت به دو گره معمایی خود وابسته بود و این ناشی از دنبال کردن یک فرمول است. فرمولی که با موفقیت سریال Lost در تلویزیون رواج یافت. اما مسلماً در سالهای پس از آن از مد افتاد، تا حدی به این دلیل که چگونه همین معماها میتوانند به راحتی جلوی داستانگویی را بگیرند.
اکنون اپیزود پایانی سریال ارباب حلقهها نیز قربانی همین فرمول زدگی است. به نظر میرسد سازندگان حلقههای قدرت این دو توطئه را خنثی نگه داشته بودند زیرا به محض شروع حل آنها، پایان داستان کوچکشان آشکار میشد. اگر سازندگان حلقههای قدرت کار معقولی را انجام میدادند و به این طرحها با شروع در اپیزود «هفتم» فضایی برای نفس کشیدن میدادند، پاسخها و گره گشاییهای این قسمت، بهتر به دل مخاطب مینشستند.
با این تفاسیر، همین دو معمای به ظاهر رمز و راز گونه نیز در چند اپیزود اول حل شده به نظر میرسید. بسیاری از بینندگان از همان ابتدا غریبه را یک جادوگر (احتمالا گندالف) و هالبراند را سائورون معرفی کردند. با این حال، این پاسخها به قدری واضح بودند که سؤالاتی را در مورد اهمیت حفظ رمز و راز برای مدت طولانی ایجاد میکنند. معماهایی که مخاطب میتواند به راحتی حل کند هیچ ایرادی ندارد، اما اگر طولانی شوند، در نتیجه قانعکننده نیستند.
نتیجه جای گذاری همه این طرحهای پیچیده در یک اپیزود برای حفظ مجموعهای از رمز و رازها این است که دیگر فضایی برای کار با شخصیتها وجود ندارد. برای مثال: در این قسمت شخصیت سادوک باروز (لنی هنری) در تلاش برای محافظت از غریبه میمیرد، اما تماشاگران هنوز به درستی نمیدانند که سادوک باروز فراتر از اینکه توسط لنی هنری سرگرمکننده بازی میشود، در واقع کیست. و این یک شکاف بزرگ است.
اما با تمام این پستی و بلندیها اکنون فصل اول سریال The Lord of the Rings به پایان خود رسیده است. فصل اولی که نه باب میل بود و نه یک شکست تاریخی؛ با نگاهی به طول این فصل خواهیم دید سازندگان سعی کردند یک زمینهسازی به ظاهر ساختاری را برای شکل گیری و ورود جبهه خیر و شر به یک داستان کلاسیک بنا کنند. اما یک روند کند و البته برخی خطاهای بزرگ در دل داستان، باعث شد گروه عظیمی از مخاطبان دست از تماشای سریال بردارند. ولی آن دسته که باقی ماندهاند میتوانند به یک ماجراجویی اکشن در فصلهای بعد دل خوش کنند.
با پایان یافتن فصل اول سریال، نظر شما به عنوان مخاطب پیرامون این اثر چه بود؟! آیا از ریتم و روند قصهگویی سریال رضایت داشتید یا خیر؟ نظرات خود را در بخش کامنتها با دیگر مخاطبان در ویجیاتو به اشتراک بگذارید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
قسمت ۸
خیلی خوب بود خیلی
صحنه ی انعکاس سائرون با زره و گالادریل کنار هم خیلی گاد بود
اوه
اصلا یه لحظه بهش فکر کنید
سائرون و گالادریل
شاه و ملکه میلد ارث
(قدرت ازین بالاتر مگه میشه)
من بودم فوری
پیشنهاد سائرون برای ملحق شدن بهش رو قبول میکردم
??
خنده داره حرف هایی که میزنید
این فنتزی بود
فنتزی لزوما منطقی نیست
واقعا فیلم خوبی بود طبیعتا از آمازون استودیو با اون سرمايه و پشت صحنه قوی این سریال توقع بسشتری داشتیم و داریم