Devil May Cry؛ یک برداشت سطحی از کمدی الهی
نوشتهها و سرودههای کمی هستند که همانند کمدی الهی توانسته باشند در زمینههای گوناگون، از اخلاقیات و سیاست گرفته تا مذهب و ادبیات، تأثیر بگذارند. اثر گذاری کمدی الهی به قدری ژرف و استوار بود ...
نوشتهها و سرودههای کمی هستند که همانند کمدی الهی توانسته باشند در زمینههای گوناگون، از اخلاقیات و سیاست گرفته تا مذهب و ادبیات، تأثیر بگذارند. اثر گذاری کمدی الهی به قدری ژرف و استوار بود که نه تنها توانست روی رنسانس اروپا کارساز باشد بلکه حتی تا به امروز نیز مورد توجه فیلسوفها، پژوهشگران و هنرمندان قرار دارد. به این ترتیب است که میتوان پی برد دانته آلیگیری با کمدی الهی توانسته چه شاهکاری را پدید آورد.
در دنیای مدرن امروز، یکی از بزرگترین بخشهای زندگی را صنعت سرگرمی تشکیل میدهد. انسان مدرن در طول روز با انواع سرگرمی رو به رو است؛ از کتاب، فیلم و سریال گرفته تا موزیک و شبکات اجتماعی. در این بین نیز شاید بتوان گفت دنیای بازیهای ویدیویی یکی از ویژهترین گونههای سرگرمی به شمار میآید.
با وجود همهی این گستردگیها، ناهمسانیها و گذشت چندین قرن، ولی کمدی الهی دانته آلیگیری حتی توانسته راه خودش را به صنایع مدرن سرگرمی نیز باز کند. درست است سرودهای که بنمایههای مذهبی، اخلاقی، فلسفی، سیاسی و انسانشناسانه دارد چندان با بازیهای ویدیویی به عنوان یکی از گونههای مدرن سرگرمی، هماهنگی زیادی ندارد ولی کمدی الهی به نوعی در این گونهی سرگرمی نیز دیده میشود.
یکی از مشهورترین و موفقترین نمونهها از استفادهی کمدی الهی در دنیای بازیهای ویدیویی به فرانچایز Devil May Cry بازمیگردد. هر چند الهامگیری سری Devil May Cry از کمدی الهی بیشتر حالت سطحی دارد تا استفادهی سرراست از این سرودهی دانته آلیگیری. در این نوشتار نگاهی کوتاه به این میاندازیم که Devil May Cry چگونه از کمدی الهی الهام گرفته است.
از Resident Evil تا Devil May Cry
پیش از این که به تأثیرات کمدی الهی در به وجود آمدن فرانچایز Devil May Cry بپردازیم، به سراغ ماجرای شاخه گرفتن این سری از فرانچایز Resident Evil میرویم. اگر احتمالاً در جریان نیستند باید گفت که فرانچایز Resident Evil یک سری ساخته در ژانر ترسناک است که این روزها در کم و بیش همهی گونههای سرگرمی، از فیلم و سریال و رمان گرفته تا کمیک و مشخصاً بازیهای ویدیویی، به مخاطبان عرضه میشود.
نخستین ساخته از فرانچایز Resident Evil به سال ۱۹۹۶ برمیگردد که به عنوان یک بازی ترسناک برای پلتفرمهای سگا، پلیاستیشن، نینتندو و ویندوز منتشر شد. استقبال از این عنوان به قدری خوب بود که دنبالههای آن در فاصلههای کمی ساخته و منتشر شدند؛ به طوری که نسخهی دوم در سال ۱۹۹۸ و نسخهی سوم در سال ۱۹۹۹ منتشر شد.
ولی اگر تنها به نسخههای اصلی نگاه کنیم و اسپینآفها، بازسازیها و پیشدرآمدها را کنار بگذاریم، انتشار نسخهی چهارم سری بازیهای Resident Evil (که تبدیل به یکی از محبوبترینهای این فرانچایز شده است) تا سال ۲۰۰۵ طول کشید. هر چند استودیوهای سازنده و ناشران در این مدت مشغول ساخت و انتشار نسخههای غیراصلی بودند ولی توسعهی Resident Evil 4 در جریان بود. چندین ایده برای این دنبالهی فرانچایز Resident Evil مطرح شد که برخی از آنها کنار گذاشتند؛ ولی تعدادی از آنها جان گرفتند.
یکی از این ایدهها، مربوط به اثری بود که در آن هیجان و «خفن» بودن جزو تمهای اصلی بازی در نظر گرفته شده بودند. به مرور زمان، سازندگان به این پی بردند که این المانها باعث میشود تا سری Resident Evil از ریشههای بقا و وحشت خود فاصله بگیرد و برای همین از این ایده برای ساخت Resident Evil 4 استفاده نشد. ولی با این حال، توسعه دهندگان تصمیم گرفتند تا به جای دور انداختنش، آن را تبدیل به اثری مستقل کنند. این گونه شد که این ایده در سال ۲۰۰۱ تبدیل به نخستین بازی فرانچایز Devil May Cry شد تا «شیطان هم میگرید» از دل «اقامتگاه شیطان» پدید آید.
کمدی الهی پایهگذار Devil May Cry میشود
هنگامی که تصمیم بر این شد تا عنوان Devil May Cry از فرانچایز Resident Evil جدا شود، نیاز بود تا برخی از بخشهای دویل می کرای که به دنیای رزیدنت ایویل پیوند خورده بودند کنار بروند و ایدههای دیگری جایگزین آنها شود. به این ترتیب بود که کامیا هیدکی به عنوان کارگردان بازی به بازنویسی داستان و ساختهی خود مشغول شد.
در ابتدا قرار بود تا شخصیت اصلی بازی تازه از سری Resident Evil، تونی نام داشته باشد که بیوتکنولوژی باعث آسیبناپذیری، مهارتهای فراوان و همچنین هوش بالای او شده بود. حالا که باید این ایده دگرگون میشد، یکی از نخستین منابعی که کامیا هیدکی ژاپنی برای بازنویسی و الهامگرفتن ساختهاش به سراغ آن رفت، کمدی الهی دانته آلیگیری ایتالیایی بود.
به این ترتیب بود که سرودهی دورهی رنسانس یک نویسندهی ایتالیایی به ساختهی ویدیو گیمی یک بازیساز ژاپنی در دوران معاصر راه یافت. همچنین این الهامگیری یکی از نخستین استفادهها از کمدی الهی در دنیای بازیهای ویدیویی به شمار میآید که برچسب «موفق» به آن زده شد.
البته باید اشاره کرد که پیش از نخستین نسخهی سری Devil May Cry، چند بازی ویدیویی دیگر نیز الهامات گاه مختصر و گاه پررنگ از کمدی الهی گرفته بودند. با این حال، هیچ کدام همانند Devil May Cry که پایهگذار یک فرانچایز کامل شد به موفقیت نرسیدند. این آثار دست کم شامل Dante's Inferno سال ۱۹۸۶، Final Fantasy IV سال ۱۹۹۱، Wild ARMs 2 سال ۱۹۹۹ و یک بازی ژاپنی دیگر با نام Tamashii no Mon Dante no Shinkyoku yori میشوند.
پس از Devil May Cry نیز چندین بازی ویدیویی دیگر از کمدی الهی دانته آلیگیری الهام گرفتهاند. پررنگترینِ آنها عنوان Dante's Inferno سال ۲۰۱۰ است که حتی سرراستتر از فرانچایز Devil May Cry از بخش «دوزخ» کمدی الهی استفاده کرده بود. عناوین مشهور دیگری همچون Halo 3: ODST و حتی Resident Evil: Revelations از سری رزیدنت ایویل نیز در این لیست قرار میگیرند.
دانته، ورجیل و بئاتریس در برابر دانته، ورجیل و... تریش
تأثیرگذاری کمدی الهی بر Devil May Cry، در گام نخست دنیای بازی است. به عنوان یک نسخهی احتمالی از Resident Evil، احتمالاً دشمنان و رقبایی که در ابتدا برای این بازی در نظر گرفته شده بودند، از جنس دشمنان سری Resident Evil در آن زمان بودند؛ یعنی بیشتر، هیولاها و موجودات جهشیافته.
پس از جدایی، Devil May Cry تبدیل به اثری شد که در آن بازیکنان خودشان را با کشتن موجودات شیطانی سرگرم میکنند؛ یعنی همان دسته موجوداتی که سویهی وحشتناک کمدی الهی دانته آلیگیری را تشکیل میدهند. در قدم بعدی، این شخصیتها هستند که از کمدی الهی تأثیر میگیرند.
دانته
سرودهی دانته آلیگیری روی خود پروتاگونیست بازی تأثیر گذاشته است. همان طور که گفته شد، قرار بود پروتاگونیست Resident Evil 4 احتمالی تونی نام داشته باشد. با این وجود، کمدی الهی او را نیز دگرگون کرد. دانتهی نویسنده، در کمدی الهی خودش را به عنوان پروتاگونیست قرار میدهد تا سفری از جهنم به سوی بهشت را بپیماید. کامیا هیدکی نیز نام شخصیت اصلی بازی خود را از نویسنده و پروتاگونیست کمدی الهی میگیرد: دانته.
دانته پس از نخستین Devil May Cry، تبدیل به یکی از پروتاگونیستهای اصلی و شخصیتهای قابل بازی همهی بازیهای آتی این سری شد. همچنین به طور کلی دانتهی Devil May Cry را با پوششهای قرمز رنگ میبینیم، همان طور که بیشتر نقاشیهای دانته آلیگیری نیز او را در لباسهای قرمز رنگ به تصویر میکشند. البته شاید رنگ قرمز خیلی مستقیماً به این جنبهی دانتهی نویسنده مربوط نباشد؛ چرا که رنگ قرمز در فرهنگ ژاپنی به قهرمانان تعلق میگیرد و گفته میشود که این رنگ باعث دور شدن ارواح خبیث خواهد شد.
با این وجود، جنبههای دیگر دانتهی Devil May Cry ارتباط خاصی با دانتهی شاعر ندارد. المانهای «خفن» بودنی که در همان ابتدا باعث شده بود تا Devil May Cry از Resident Evil فاصله بگیرد به شدت با هویت این دانتهی نو پیوند خوردهاند. از ظاهر و لباسهای او گرفته تا رفتار و پرحرفیهایش. در واقع، میتوان گفت که به غیر از نام دانته (و به طور اتفاقی رنگ لباسها)، دو دانته با هم پیوندی ندارند.
ورجیل
دانته آلیگیری در کمدی الهی خود، ورجیل (ورژیل، ویرجیل، ویرژیل یا هر کدام از تلفظهای این نام) را به عنوان الگو و راهنمای خود معرفی میکند. ورجیل شاعر و نویسندهای اهل روم پیش از میلاد مسیح بود که به گفتهی خود دانته در نوشتههایش از او الهام گرفته است.
آلیگیری به قدری به ورجیل ارادت داشت که او را در کمدی الهی نیز مورد استفاده قرار داد. ورجیل نخستین راهنمای دانتهی مسافر در دنیای پس از مرگ به شمار میآید که از ابتدای دوزخ تا بخشهای پایانی برزخ همراه اوست و به پروتاگونیست این سروده کمک میکند.
با گسترش یافتن دنیای Devil May Cry و اضافه شدن شخصیتهای بیشتر، ورجیل نیز نقش پررنگی در این فرانچایز بازی میکند. در ابتدا چیزی زیادی از هویت او مشخص نیست، در واقع نخستین دیدار مخاطبان با ورجیل با یک هویت دیگر و به عنوان یکی از دشمنان دانته رقم میخورد.
به مرور زمان دادههای بیشتری از ورجیل به دست میآید، به طوری که ورجیل تبدیل به یکی از شخصیتهای کلیدی در این فرانچایز میشود. البته نه به عنوان یک راهنما و کمکحال. بیشتر مواقع دانته در حال جنگ و درگیری با ورجیلی به نمایش کشیده میشود که در واقع برادر دوقلوی بزرگتر خودش است.
البته در ریبوت نه چندان موفق DmC: Devil May Cry، ورجیل برای بیشتر بازی نقشی همچون یک راهنما و همراه را بازی میکند ولی در پایان این عنوان نیز باز به همان وضعیت همیشگی با دانته در طی ساختههای پیشینِ Devil May Cry بازمیگردد.
بئاتریس
پس از دانته و ورجیل، میتوان بئاتریس را مهمترین شخصیت کمدی الهی قلمداد کرد. بئاتریس دختری بود که با وجود دیدارهای خیلی محدود، دانته نسبت به او دلبستگی پیدا کرد و او را به عنوان یک دختر ایدهآل میدید. علاقهی دانته به بئاتریس به قدری بود که در Vita Nova عشق شهسوارانه خود را نسبت به او بیان میکند. دانته پس از Vita Nova از بئاتریس در نوشتن کمدی الهی نیز استفاده کرد.
بئاتریس کمدی الهی کسی است که در ابتدا با واسطه، مأمور رساندن دانتهی مسافر به بهشت میشود. در واقع او از ورجیل میخواهد تا به کمک دانته برود و او را در دوزخ و برزخ راهنمایی کند. هنگامی که مأموریت ورجیل به پایان میرسد و دانته را تا نزدیکیهای بهشت هدایت میکند، حالا نوبت بئاتریس است تا راهنمای دانتهی مسافر در بخش بهشت کمدی الهی باشد.
بئاتریس دنیای Devil May Cry ولی چندان شباهتی به بئاتریس دانته ندارد. از همین ابتدا باید گفت که نام او در واقع اصلاً بئاتریس نیست، بلکه تریش و یکی از نامهای شاخه گرفته از خود بئاتریس محسوب میشود. درست است که تریش کسی بود که در نخستین Devil May Cry دانته را به اولین مأموریت خود راهنمایی میکند ولی سپس مشخص میشود که او در واقع یک موجود شیطانی است که توسط یک شیطان بزرگ با نام موندوس برای فریب دادن دانته و فرستادنش به یک تله به وجود آمده است. هر چند به مرور زمان تریش تبدیل به یکی از همپیمانان قابل اعتماد دانته و همکارش در آژانس تحقیقاتی فراطبیعی دویل می کرای میشود.
با تمام این اوصاف میتوان گفت که تریشِ Devil May Cry در ابتدا تنها اشتراکی که با بئاتریس داشت نامی برگرفته از او و هدایت کردن دانته است؛ البته هدایت به یک شیطان بزرگ و نه به بالاترین مرتبهی بهشت.
تأثیرگذاریهای سطحیتر کمدی الهی
کم و بیش بخش بزرگی از تأثیرگذاری کمدی الهی دانته آلیگیری بر سری Devil May Cry مربوط به موارد پیشین است. درست است که این سروده یکی از المانهای بنیادین پایهگذاری این فرانچایز به شمار میآید ولی سازندگان این سری به طرز نمایانی قصد نداشتند تا کمدی الهی را به صورت سرراست تبدیل به یک اثر در قالب یک سرگرمی مدرن کنند.
در هر حال یک اثر کهن با بنمایههای سیاست، فلسفه، مذهب و اخلاق در زمان توسعهی نخستین Devil May Cry برای یک بازی ویدیویی که به دنبال «خفن» بودن میگشت چندان مناسب به نظر نمیرسید.
با تمام این اوصاف، در نسخههای آتی نیز اشارهها و استفادههای ریزتری از کمدی الهی شده است. شخصیتهایی همچون لوسیا و لیدی به شکل خیلی دور و تقریباً در حد نام از شخصیتهای کمدی الهی برداشت شدهاند.
در Devil May Cry 3 که رویدادهای آن پیشدرآمد نخستین Devil May Cry هستند، دانته مأموریت مییابد تا از برجی با نام تمن-نی-گرو (Temen-ni-gru) بالا برود. بالاترین بخش این برج دروازهای را به جهنم باز میکند. در بخش دوم کمدی الهی، دانتهی مسافر به همراه ورجیل نیز با برجی رو به رو میشوند که با نام کوه برزخ شناخته میشود. هر چند در سرودهی دانته، نوک این کوه راهی به بهشت است و نه جهنم.
همچنین در طراحی و نامگذاری دشمنان و شیاطینی که دانته و همپیمانانش در فرانچایز Devil May Cry با آنها میجنگند، از تصویرسازیها و اسامی کمدی الهی استفاده شده است. اشارههای خیلی خردتری همانند استفاده از بخشهایی از اشعار کمدی الهی در فرانچایز Devil May Cry و نامگذاری مراحل نیز جزو دیگر استفادههای این اثر پرآوازه به حساب میآیند.
تنها یک برداشت سطحی؟
با همهی مواردی که بازگو شد، میتوان گفت که فرانچایز Devil May Cry تنها یک برداشت سطحی و ضمنی از کمدی الهی دانته آلیگیری داشته است. با این وجود، زمان پایهگذاری این دنیا، بازیهای ویدیویی بیشتر ابزاری برای سرگرمی بودند و نه مدیومی که به طور پررنگ به سیاست، مذهب و فلسفه بپردازند.
شاید در ادامهی این فرانچایز، دانته و ورجیلِ Devil May Cry از مسیری کم و بیش شبیه به دانته و ورجیلِ کمدی الهی عبور کنند. به ویژه که حالا جا برای بیان چنین موضوعاتی در دنیای سرگرمی از همیشه بازتر شده است.
اسپویل رویدادهای پایانی بازی Devil May Cry 5
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
قشنگ نسخه پنجمش شده گیم مورد علاقه ام کارکتر هاش موزیکش گیمپلی فوق العاده و داستانش همه چیزش ۱۰ از ۱۰
... I am the storm that is approaching
Provoking black clouds in isolation
I am reclaimer of my naaaame
Born in flames,I have been blessed,my family crest is a demon of death
DMC یک از فرنچایز های مورد علاقهام هستش و دلیلش نه داستان قوی و پیچیده بلکه کارکتر های دوست داشتنی و اون گیم پلی هیجان انگیز هستش. چیزی که در مورد dmc دوست دارم اینه که هیچوقت نخواسته اینقدر جدی بشه که اون به اصطلاح fun بودنش رو ازدست بده و طرفدار ها هم همین انتظار رو دارن. سری dmc تنها سری بود که لحظه به لحظهاش برام پر بود از هیجان و یک لبخند رو صورتم.
خسته نباشید آقای صفری
واقعا شوخ طبعی دانته خیلی عالیه
مثلا وقتی توی نسخه ی چهارم یکی از کاراکترای دوست داشتنی مُرد و دانته همون لحظه ازش یه جوک ساخت و باعث شد گریه تماشاچیها به خنده تبدیل شه