سفر به برزخ همراه با دانته
در ابتدای دومین بخش کمدی الهی دانته، دانته و ورجیل که با بالا آمدن از هیبت شیطان از اعماق زمین، جهنم هولناک دانته، خارج شدهاند، در کنار ساحل رودخانهای در حال تماشای طلوع خورشید هستند ...
در ابتدای دومین بخش کمدی الهی دانته، دانته و ورجیل که با بالا آمدن از هیبت شیطان از اعماق زمین، جهنم هولناک دانته، خارج شدهاند، در کنار ساحل رودخانهای در حال تماشای طلوع خورشید هستند که قایقی به آنها نزدیک میشود. این قایق مشابه قایقی است که برای ورود به طبقه دوم جهنم سوارش شدند با این تفاوت که روحهای سوار بر این قایق با آرامش و در حال خواندن سرود در انتظار رسیدن به مقصد و بالا رفتن از کوهستان برزخ هستند. این ارواح باید با عبور از طبقات (تراسهای) مختلف این کوهستان خود را از گناهان پاک کرده تا لایق ورود به بهشت شوند. دانته و ورجیل سوار بر همین قایق در نهایت به دروازههای برزخ میرسند.
در برزخ هفت طبقه (تراس) وجود دارد که دانته باید از آنها بالا برود تا بتواند به بهشت و به درگاه خداوند در کنار بئاتریس برسد. پس از ورود به برزخ، فرشتهای ظاهر شده و بر پیشانی دانته هفت حرف P را با شمشیر مخصوصش حک میکند که نمادی از هفت گناه کبیره هستند و فرشته به دانته میگوید:
هر طبقهای که با موفقیت از آن عبور کنی یک P از پیشانی تو حذف خواهد شد و تو قادر به ترک این کوهستان نخواهی بود مگر با یک پیشانی پاک.
تراس اول - غرور
تراس اول به غرور تعلق دارد و افرادی که در تمام عمر خود به این گناه مرتکب شدهاند در این طبقه محکوم به حمل وزنههای سنگین از جنس سنگ مرمر (نماد غرور و خودنمایی) تا بالای کوهستان تحقیر هستند و زمانی که وزنهها را به قله کوه برسانند گناه غرور آنها درمان خواهد شد. دانته با عبور از این بخش یکی از Pهای روی پیشانیاش ناپدید میشوند و قدمهایش سبک میشوند.
تراس دوم - حسد
دومین تراس به حسادت اختصاص دارد و حسودان در این طبقه در حالیکه رداهایی سنگین بر تن دارند، پلکهای چشمانشان با نخهایی از جنس آهن به هم دوخته شدهاند حضور دارند تا با مرور زمان و درک مفهوم بخشندگی از وزن ردا کاسته شده و چشمهایشان رفتهرفته باز گردد.
تراس سوم - خشم
سومین تراس متعلق به خشم و غضب است که کسانی که در دنیا به این گناه کبیره مرتکب شدهاند در این تراس با دود غلیظ و سیاهی که نماد خشم و غضب خودشان است روبهرو میشوند. این دود در چشمان این گناهکاران نفوذ کرده و آنها را نابینا میکند و آنها در این دود با یکدیگر گلاویز میشوند. به مرور زمان وقتی که این ارواح با مفاهیمی چون خونسردی و متانت آشنا میشوند چشمانشان درمان میگردد.
تراس چهارم - تنبلی
در تراس چهارم که مخصوص افرادی است که در دنیا به تنبلی و کهالت مرتکب شده و از انجام هر کاری سرباز زدهاند، دانته با این ارواح در حالی مواجه میشود که سرگردان و بیقرار از گوشهای به گوشه دیگری در حال دویدن و برخورد با یکدیگر هستند.
تراس پنجم - حرص و طمع
دانته و ورجیل به تراس بعدی میرسند که مخصوص ارواح طمعکار است، دانته با ارواحی ملاقات میکند که دست و پا بسته بر زمین میخ شدهاند و برای اینکه از این محل رهایی یابند باید با صدایی بلند انواع روشهای بخشندگی برای از بین بردن فقر را مثال بزند.
با ورود دانته و ورجیل به تراس بعدی زمینلرزه شدیدی به وقوع میپیوندد و روحی بر آنها ظاهر شده و اعلام میکند که با آزاد شدن هر روج از برزخ این زمینلرزه تمامی کوهستان را به لرزه درمیآورد و حالا، او که از گناهانش پاک شده آماده ورود به بهشت است.
تراس ششم - تنپروری (پرخوری)
ششمین تراس مخصوص تنپروران و پرخوران است که این ارواح برای پاک کردن روح خود باید تشنگی و گرسنگی شدیدی را تحمل کنند.
در این طبقه درختی عظیم با میوههای درخشان دارد که تماماً از دسترس مرتکبان گناه پرخوری خارج میماند و ارواح این افراد در حسرت خوردن میوه این درخت باید با گرسنگی و تشنگی خود کنار بیایند تا روح آنها بار دیگر پاک شود.
تراس هفتم - هوسرانی
تراس هفتم و بالاترین نقطه کوهستان متعلق به ارواحی است که به گناه کبیره هوسرانی و هوسبازی مرتکب شدهاند و برای درمان این گناه باید از میان شعلههای آتش عبور کنند تا آتش پلیدیهای روحشان را پاک کند.
با غروب خورشید و خارج شدن دانته و ورجیل از بالاترین تراس، آخرین حرف P از پیشانی دانته پاک شده و فرشته دوباره ظاهر میشود و به دانته میگوید که برای خارج شدن از بزرخ باید از دیواری از شعلههای آتش عبور کنی تا به بهشت برسی. دانته که وحشت وجودش را فراگرفته قادر به عبور از دیوار آتشین نیست و ورجیل او را متقاعد میکند که: "این آخرین چالش سخت تو خواهد بود و پس از این دیوار بالاخره به بئاتریس میرسی."
دانته در نهایت با یک حرکت سریع از دیوار آتشین عبور میکند و (مشابه بسیاری از شرایط بحرانی و مهم دیگر) از حال میرود. زمانی که تابش خورشید خبر از شروع روز جدید را میدهد، دانته بیدار شده و برای بخش آخر سفرش آماده میشود.
با رسیدن دانته و ورجیل به رودخانه لیتی (Lethe – یکی از چهار رودخانه دنیای مردگان در اساطیر یونان) ناگهان ورجیل ناپدید شده و به جای او بئاتریس روبهروی دانته ظاهر میشود و به او میگوید که ورجیل که از اهالی طبقه اول جهنم است نمیتواند بیش از این پیشروی کند، برای همین با نزدیک شدن به رودخانه به جایگاه اصلی خود بازگشته است. دانته از این خبر ناراحت شده و در غم دوری دوستش غصه میخورد اما بئاتریس او را دلداری داده و در ادامه مسیر به سمت بهشت دانته را همراهی و راهنمایی میکند.
در میان صحبتهای دانته با بئاتریس فرشتهای به نام ماتیلدا (Matelda) ظاهر شده و آنها را تا ساحل رودخانه میبرد. اینجا بئاتریس به دانته میگوید که تنها در صورتی اجازه ادامه دادن مسیرش را دارد که قول دهد زمانی که به زمین بازگشت درباره تمام چیزهایی که در سفر خود، به ویژه در بهشت دیده کتابی بنویسد. سپس ماتیلدا، بئاتریس و دانته را راهی بهشت میکند.
تمامی تصاویر سیاهقلم استفاده شده در این مقاله آثار استاد بزرگ نقاش فرانسوی گوستاو دوره هستند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مقاله عالی بود
لذت میبرم از خوندن این نوع مقالات
واقعا خفن هستن
تشکر از خانم احمدی
مقاله عالی ای بود ، ممنون 🌷
خیلی ممنون، زیبا بود