نقد انیمیشن The Monkey King | سفر اساطیری به چین
آخرین انیمیشن نتفلیکس، یعنی «میمون شاه»، صراحتاً بسیار فراموش شدنی است؛ اما مخاطب کودک میتواند از تماشای این فیلم لذت ببرد، ولی سوال اینجاست که آیا ما با یک اثر قابل قبول روبرو هستیم یا ...
آخرین انیمیشن نتفلیکس، یعنی «میمون شاه»، صراحتاً بسیار فراموش شدنی است؛ اما مخاطب کودک میتواند از تماشای این فیلم لذت ببرد، ولی سوال اینجاست که آیا ما با یک اثر قابل قبول روبرو هستیم یا خیر؟! برای رسیدن به پاسخ با نقد انیمیشن The Monkey King همراه ویجیاتو باشید.
خلاصه داستان: این انیمیشن یک کمدی خانوادگی پر اکشن است که یک میمون کاریزماتیک و استیک چوبدستی جادویی او را دنبال میکند که در تلاشی حماسی برای پیروزی بر 100 شیطان، یک پادشاه اژدها عجیب و غریب و بزرگترین دشمن میمون، یعنی نفس خودش، به سفری پر از حادثه میروند. در طول مسیر، یک دختر جوان روستایی نگرش خودمحور او را به چالش میکشد و به میمون نشان میدهد که حتی کوچکترین سنگریزه نیز میتواند تأثیر زیادی بر جهان بگذارد.
بیایید بررسی این اثر را با یک پرسش شروع کنیم: آیا در سینمای امروز جهان جایی برای فیلمی مثل «میمون شاه» که انیمیشنی در ظاهر مدرن با قصهای افسانهای است وجود دارد؟ جواب این پرسش در نگاه اول بله است؛ اما اثری که من به آن اشاره میکنم یک کمدی ماجراجویانه خانوادگی است که لزوماً مرزهای فرم را جابجا نمیکند یا قصهای دارای عمق با شخصیتهای ویژه را هدف قرار نمیدهد. این یعنی ما نه با پیکسار روبرو هستیم نه با میازاکی و انیمههای ماندگار او.
پس نباید انتظار بالایی هنگام تماشای این اثر داشت. مخصوصاً در تابستانی که شاهد جهشهایی در داستانگویی بصری با «Across the Spider-Verse» و «Mutant Mayhem» بودیم، و حتی پیکسار با «Elemental» رضایتبخشترین اکران سینمای اصلی خود را در سالهای اخیر ارائه کرد. با این نگاه آیا «میمون شاه» میتواند مسیر خودش را در پیش روی تماشاگران امروزی پیدا کند؟! خب در مقایسه با فیلمهای موجود در این روزها که من دیدهام، «The Monkey King» مانند یک انیمیشن دریمورکس از اواسط دهه ۲۰۰۰ است که به نظر نمیرسد کاری فراتر از سرگرمی برای شما انجام دهد، و صادقانه بگویم که اثری به شدت فراموش شدنی است. اما مخاطب کودک میتواند برای جنس طنز و رنگارنگ بودن آن به سمت این انیمیشن کشیده شود.
باید توجه داشت که هیچ استودیو دیگری به اندازه نتفلیکس فیلمهای انیمیشنی متنوع تولید نمیکند. فیلمهای آنها به طور قابل توجهی در سبک انیمیشن، داستان سرایی و کیفیت کلی از فیلمی به فیلم دیگر تغییر میکند. آخرین انیمیشن آنها، «میمون شاه»، رمان کلاسیک چینی «سفر به غرب» را به یک کمدی اکشن خانوادگی با صداپیشگان تمام آسیایی تبدیل کرده است.
این فیلم با توجه به تعداد کمی از داستانهای تاریخی چینی که برای مخاطبان جریان اصلی سراسر جهان، به ویژه در زمینه انیمیشن آورده شده است، فرصتی فوقالعاده برای انجام کاری متفاوت داشت. اما با وجود اینکه «The Monkey King» مضامین دوست داشتنی خودپذیری و عزم را در دل قصه خود دارد، ولی به ندرت حرف تازهای را به روی میز میآورد. درعوض، این اثر نیز بیشتر شبیه هر فیلم انیمیشنی عمومی کودکانه است که به سادگی میآیند و فراموش میشوند.
«میمون شاه» توسط کارگردان نامزد جایزه اسکار آنتونی استاکی (کارگردان «باکسترولز» و «فصل شکار») تولید شده است. خود این نام دلیلی بود که من برای تماشای این اثر هیجان خاصی داشته باشم. اما با وجود قدرت بصری این انیمیشن، آنتونی استاکی و تیمش نتوانستهاند یک روایت محکم برای این اثر خلق کنند. شاید بگویید چرا این ایراد را به انیمیشن وارد میکنم! خب جواب روشن است: یکی از مشکلات اصلی میمون شاه داستان سرایی شتابزده آن است که از نقطه شروع طرح از مکانی به مکان دیگر میرود، بدون اینکه داستان آن را با دقت به مخاطب منتقل کند یا به اندازه کافی شخصیت جذابی ایجاد کند.
با این شکل از داستان سرایی، فیلم جذابیت خود و در نهایت علاقه و توجه مخاطب را از دست میدهد. برای به دست آوردن جاودانگی، میمون شاه باید 100 شیطان را بکشد. قبل از انجام این کار، او باید یک چوب جادویی را از پادشاه اژدها بدزدد. این وظایف، همراه با تولد میمون و احساس طرد شدن او در اجتماع، همه در 15 دقیقه اول فیلم اتفاق میافتند و این سرعت شتابزده در طول فیلم ادامه دارد. کشتن 99 تا از شیاطین، یک کار بسیار دشوار است، اما سازندگان این کار به ظاهر دشوار را در یک مونتاژ کوتاه قبل از برخورد با صدمین شیطان که بسیار چالش برانگیزتر از بقیه است، تکمیل میکنند.
مونتاژ کشتن 99 شیطان، اگرچه نمونهای از داستان سرایی عجولانه فیلم است، اما نقطه اوج بصری «The Monkey King» است. در حالی که بیشتر فیلم نسبتاً دارای سبک یا فرم مشخصی نیست و با اکثر فیلمهای انیمیشن رایانهای دیگر تفاوتی ندارد، اما این سکانس کوتاه و خیرهکننده به سبک یک نقاشی ساده تغییر میکند. همین سکانس مملو از سایههای اکسپرسیونیستی، رنگهای زیبا، و کنشهای جنبشی است که از هیولایی به هیولا دیگر جریان دارد.
این انیمیشن به شکوفایی بیشتر فرمی مانند این سکانس یاد شده نیاز داشت و باید از تاریخ غنی هنری که با داستانی از چین باستان همراه است برای جبران داستانسرایی ناشیانه خود استفاده میکرد. ولی افسوس، بقیه فیلم دارای انیمیشنی شایسته، اما نه چندان قابل توجه است. البته افرادی که مسئولیت معماری و خلق فضای دیجیتال را بر عهده دارند، دنیایی غنی و متنوع خلق کردهاند که یک جشن واقعی برای چشم هاست. این فیلم همچنین از سبکهای مختلف انیمیشن برای نمایش صحنههای مختلف استفاده میکند، مانند دو بعدی برای فلاش بک، انیمیشن استاپ موشن برای رویاها و CGI برای سکانسهای اکشن.
نتیجه یک فیلم بصری متغیر اما قابل قبول است که خلاقیت و استعداد سازندگان آن را به نمایش میگذارد. این انیمیشن پر جنب و جوش و رنگارنگ است و جلوههای دیجیتالی آن بسیار زیبا هستند. در واقع اگر بخواهیم صادق باشیم باید گفت همه چیز این اثر شبیه یک محصول با کیفیت بالا در دنیای فیلمهای انیمیشن است که پس از کاهشهایی که نتفلیکس اخیراً در بودجه ایجاد کرده کمی تعجب آور است. یکی دیگر از نکات مثبت این انیمیشن که به چشم میآید برخی شخصیتها بسیار متمایز و دوست داشتنی آن هستند. یکی از آنها همان دختر کوچک به نام لین است.
در حالی که غرور میمون شاه کمی آزاردهنده است، او در نهایت با دختر جوانی به نام لین همراه میشود تا به او کمک کند مخالفان قدرتمندش را شکست دهد. شخصیت لین به عنوان شخصیتی بسیار جذابتر از خود میمون، پر از شفقت و عزم برای کمک به نجات دهکدهاش معرفی و پرداخت میشود. اضافه شدن او به تعادل داستان کمک میکند و به آن نیروی انسانی مورد نیاز میدهد. در این بین چوب جادویی میمون نیز وجود دارد که بهعنوان یک دستیار عالی عمل میکند. این چوب دستی به روشی جذاب انسانسازی شده است که شخصیتی به تیم میدهد که برای مخاطبان جوانتر جذاب خواهد بود.
و اینجاست که نقطه شیرین «The Monkey King» در آن نهفته است؛ این یک فیلم کافی و عمومی است که برای سرگرمی کودکان ساخته شده، اما متأسفانه نمیتواند به چیزی بالاتر از این حداقل برسد. با وجود چنین منابع غنی، دلیلی وجود ندارد که «میمون شاه» ویژگی فرهنگی یا طنین احساسی خاصی نداشته باشد. درخششهایی مانند آن مونتاژ بصری یاد شده در این انیمیشن وجود دارد، اما فیلم هرگز به این شکل بصری متمرکز نیست. در عوض، از قوسهای شخصیتی فرمولی و داستان سرایی عجولانه رنج میبرد. با این تفاسیر، اگر کودکی دارید که با او فیلم تماشا میکنید، این اثر موقعیت عالی برای گذراندن یک شب خوب با کودکان در مقابل تلویزیون است.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
این چینی ها هم مارو با این میمونشاهشون زخم کردن