ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

کتاب و ادبیات

پرونده عجیب دکتر جکیل و آقای هاید

داستان کتاب پرونده عجیب دکتر جکیل و آقای هاید (The Strange Case of Dr. Jekyll and Mr. Hyde) نوشته نویسنده اسکاتلندی، رابرت لوئیس استیونسن (Robert Louis Stevenson) یکی از مشهورترین آثار ادبیات کلاسیک محسوب می‌شود ...

پردیس احمدی
نوشته شده توسط پردیس احمدی | ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ | ۱۹:۰۰

داستان کتاب پرونده عجیب دکتر جکیل و آقای هاید (The Strange Case of Dr. Jekyll and Mr. Hyde) نوشته نویسنده اسکاتلندی، رابرت لوئیس استیونسن (Robert Louis Stevenson) یکی از مشهورترین آثار ادبیات کلاسیک محسوب می‌شود که جدای کیفیات ادبی کتاب، داستان و شخصیت‌پردازی‌ بی‌نظیری دارد که از حدود سیصد سال پیش تا به امروز زنده و پابرجا باقی مانده و نه تنها در سایر موضوعات سرگرمی‌محور، هم‌چون فیلم و سینما، بازی‌های ویدیویی، انیمیشن، کامیک‌بوک و... راه یافته است بلکه در علوم و تخصص روان‌شناختی نیز گاها به موضوع این کتاب بی‌نظیر برای بیماران استفاده می‌شود.

پرونده عجیب دکتر جکیل و آقای هاید

ماجرای دکتر جکیل و آقای هاید بنابر گفته‌های استیونسن در خواب به ذهن او به شکل رویا خطور می‌کند و نسخه اولیه داستان تنها در سه روز توسط او به تحریر درمی‌آید و زمانی که کار نوشتن آن به پایان می‌رسد استیونسن به قدری از داستانی که نوشته نفرت پیدا می‌کند که آن را در آتش می‌سوزاند اما همسرش کاغذها را بیرون کشیده و او را وادار می‌کند تا دوباره از اول شروع به نوشتن داستان کند.

ژانر داستان پرونده عجیب دکتر جکیل و آقای هاید از سه بخش اساسی؛ یعنی کاراگاهی و رمز‌آلود، ترسناک و گاتیک و علمی-تخیلی تشکیل شده است که هنر استیونسن در ادغام عناصر مختلف از هر ژانر یکی از مهم‌ترین دلایل شهرت این اثر تاریخی محسوب می‌شود.

شخصیت‌های ماندگار جکیل و هاید

شروع داستان

ماجرا به طور سوم شخص از دید وکیلی به نام آقای گابریل جان آترسون (Gabriel John Utterson) در شهر لندن روایت می‌شود که اولین بخش داستان ماجرای برخورد او و همکارش با رفتار زشت و وحشیانه یک شهروند با یک خانم جوان است.

پیاده‌روی شبانه گابریل آترسون

گابریل به همراه دوستش در شبی آرام مشغول قدم زدن در کوچه‌های لندن است که می‌بیند دختری جوان در حال دوییدن از کنار خیابان است که با مردی مرموز برخورد کرده و زمین می‌خورد. مرد مرموز در کمال تعجب گابریل و دوستش نه تنها به او کمکی نمی‌کند بلکه به سادگی از روی او قدم برداشته و عبور می‌کند (او رسما پایش را روی دختر می‌گذارد).

خانواده دختر جوان که مرد را گرفته و با او مشغول به دعوا می‌شوند با رسیدن وکیل و دوستش از آنها راهنمایی می‌خواهند. گابریل می‌گوید که مرد مرموز که خود را آقای ادوارد هاید (Edward Hyde) معرفی می‌کند، باید بابت این رفتار زشتش مبلغی به عنوان خسارت به خانواده دختر جوان پرداخت کند. آقای هاید نیز فورا پذیرفته و به خانه می‌رود و با یک چک برای خانواده دختر بازمی‌گردد.

پرداخت خسارت به خانواده دختر جوان

همه‌چیز ختم به خیر می‌شود تا اینکه گابریل نگاهی به امضای روی چک می‌‌اندازد و می‌بیند به جای ادوارد هاید، دوست قدیمی و موکلش، دکتر هانری جکیل (Dr. Henry Jekyll) چک را امضا کرده است. این موضوع برای گابریل جذاب‌تر می‌شود زمانی که دکتر جکیل در وصیت‌نامه‌ای اعلام می‌کند در صورت ناپدید شدنش تمام دارایش به شخصی به نام ادوارد هاید به ارث خواهد رسید.


جمع‌آوری مدارک و شواهد

ماجرای وصیت‌نامه و چک امضا شده به نام دکتر جکیل باعث مشکوک شدن گابریل به آقای هاید می‌شود و به نظرش هاید در حال اخذای کردن از دکتر خوش‌نام شهر، یعنی دکتر جکیل است. به این ترتیب گابریل تحقیقات گسترده‌ای را درباره دکتر جکیل و آقای هاید آغاز می‌کند.

دکتر جکیل فکر می‌کند هاید تحت کنترل است

یکی از افرادی که گابریل برای پرس‌وجو از حال دکتر جکیل به سراغش می‌رود دکتر لَنیون (Dr. Lanyon) دوست مشترکش با دکتر جکیل است. دکتر لنیون اما به گابریل می‌گوید که بیش از ده سال است که از جکیل خبری ندارد، درست زمانی که او آزمایشات عجیب و خطرناکی را شروع کرده بود.

گابریل به دنبال یافتن اطلاعات از آقای هاید، تصمیم می‌گیرد که او را تعقیب کند. نکته جالب اینکه گابریل نمی‌تواند صورت هاید را به خاطر آورد، تنها خاطره‌‌ای گنگ در پس ذهنش از صورت زشت یا غیرعادی هاید باقی مانده است، پس برای همین گابریل سعی می‌کند به هر قیمتی شده این بار با دقت به صورت هاید نگاه کند.

ظاهر عجیب هاید

در آخرین تلاش خود، گابریل تصمیم می‌گیرد مستقیما با دکتر جکیل درباره این موضوع صحبت کند اما زمانی که به منزل او می‌رسد تنها خدمت‌کارش در خانه حضور دارد و به گابریل می‌گوید که چیز زیادی درباره آقای هاید نمی‌داند جز اینکه ارباب (دکتر جکیل) دستور داده است که از دستورات او نیز اطاعت کنند.


هاید از کنترل خارج می‌شود

بالاخره گابریل موفق می‌شود دکتر جکیل را در یک مهمانی ملاقات کند و زمانی‌که اسمی از آقای هاید می‌آورد، دکتر بسیار پریشان شده و به او می‌گوید که هاید کاملا تحت کنترل است.

هاید کنترل دکتر جکیل را به دست می‌گیرد

طولی نمی‌کشد که خلاف حرف دکتر جکیل ثابت می‌شود، زمانی‌که در نیمه‌ها شب، پیرمردی مشغول قدم زدن در کوچه‌های لندن است که هاید از دل تاریکی ظاهر شده و سعی می‌کند با او صحبت کند اما هاید با عصا به قدری به او ضربه می‌زند تا کشته شود. این ماجرا توسط خدمت‌کار یکی از خانه‌های حوالی به پلیس گزارش شده و گابریل فورا وارد پرونده می‌شوند و می‌فهمد که عصایی که هاید با آن پیرمرد را به قتل رسانده در حقیقت عصای دکتر جکیل است.

گابریل زمانی که به منزل دکتر می‌رسد می‌بیند که دکتر بسیار پریشان است و نامه‌ای به او می‌دهد که برایش از طرف هاید نوشته شده است و در آن از او عذرخواهی و خداحافظی کرده است.

هاید مرتکب قتل می‌شود

گابریل که دیگر خیالش بابت هاید راحت شده در حال بیرون رفتن از خانه دکتر است که خدمت‌کار دکتر او را صدا زده و به او می‌گوید که هفته‌هاست پست‌چی به خانه دکتر نیامده و نامه از طرف هاید نوشته نشده است. گابریل نیز با بررسی بیشتر دست‌خط دکتر را با دست‌خط نامه هاید مقایسه کرده و متوجه می‌شود که این دو نامه در حقیقت توسط یک نفر نوشته شده است.


دکتر جکیل یا آقای هاید؟

در همین اوضاع نامه‌ای از دکتر لنیون به گابریل آترسون می‌رسد که در بستر بیماری برای او نوشته و در مورد آخرین ملاقاتش با دکتر جکیل توضیح داده است. در نامه دکتر لنیون تعریف می‌کند که روزی شخصی عجیب‌وغریب در خانه‌اش را زده و وارد خانه‌اش می‌شود. او با ترکیب مقادیری مواد شیمیایی و آزمایشگاهی دکتر لنیون، معجونی می‌سازد و در برابر چشمان بهت‌زده دکتر آن را سر می‌کشد.

آزمایشات دکتر جکیل با موفقیت روبه‌رو می‌شود؟

در این لحظه، شخص ناشناس و عجیب تغییرشکل داده و تبدیل به دکتر جکیل می‌شود! او برای دکتر لنیون توضیح می‌دهد که سرانجام آزمایشاتش نتیجه داده و موفق شده معجونی جادویی بسازد.

گابریل پس از خواندن نامه به منزل دکتر جکیل می‌رود و می‌بیند که تمام خدمه از ترس بیرون منزل ایستاده‌اند. او با پلیس وارد خانه شده و سعی می‌کند به اتاق دکتر وارد شود، اما از پشت در صدای شخص دیگری را می‌شنود، کسی که خدمت‌کار می‌گوید هشت روز است که در اتاق دکتر ساکن شده؛ کسی به نام ادوارد هاید!

هاید در انتظار فرصتی برای بیرون آمدن

در آخر گابریل در اتاق را شکسته و زمانی‌که وارد اتاق می‌شود می‌بیند که آقای هاید فرار کرده و تنها یک نامه بر روی میز کار دکتر باقی مانده که سرگذشت دکتر جکیل و خارج شدن کنترل زمان تبدیل شدندش به هاید را در آن برای گابریل شرح داده است. او در آخر اضافه کرده است که هاید بسیار قدرتمند شده است و این‌بار راضی نخواهد شد که از معجون بنوشد و دوباره به دکتر جکیل تبدیل شود، از این روی دکتر جکیل مرگ خود را در نامه اعلام کرده و تمامی اموالش را به گابریل آترسون می‌بخشد.

هاید برای همیشه کنترل دکتر را بدست می‌گیرد

منشا الهام

هیولایی ناشناخته

ماجرای هیولای ناشناخته درون ما، داستانی جذاب برای نویسندگان و خیال‌پردازان در طول تاریخ بوده است که در رمان پرونده عجیب دکتر جکیل و آقای هاید با استفاده از معجون مخصوص به شکل شخصیتی کاملا مجزا زندگی می‌کند.

شکل ظاهری توصیف شده از جکیل و خیابان‌های لندن اشاره به داستان قاتل سریالی مشهوری دارد که هرگز دستگیر نشد و برای مدت‌ها خیابان‌های وایت‌چپل لندن را غرق خون می‌کرد. ظاهر این قاتل، که به جک سلاخ (Jack the Ripper) مشهور شده بود، توسط برخی قربانیان که موفق شدند جان سالم به در ببرند توصیف شده است که نویسنده در این داستان از همان ویژگی‌ها برای ظاهر آقای هاید استفاده کرده است.

دکتر جکیل و آقای هاید - هیولای ماندگار

داستان شخصیت دوگانه دکتر جکیل، تبدیل شدن او به آقای هاید که رفتاری کاملا متضاد با دکتر خون‌گرم و آرام شهر دارد و رفته‌رفته از موجودی بی‌ملاحظه به قاتلی بی‌رحم تبدیل می‌شود و کنترل دکتر را به طور کلی به دست خود می‌گیرد، ریشه در ترس‌های زیادی در انسان دارد که همواره از بیدار شدن هیولای درون خود وحشت دارند.

این داستان هم‌چنین اشاره به بیماری‌هایی نظیر اختلال چند‌شخصیتی، اخلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، افسردگی و جنون دارد که بیماران در طی ابتلا به آنها گاها دچار اختلال در تشخیص هویت خود، تبدیل شدن به فردی دیگر و فراموش کردن هر آنچه در غالب آن شخصیت رخ داده است می‌شوند.

هیولایی درون همه ما زندگی می‌کند

در نهایت لازم به ذکر است که داستان در این مقاله خلاصه شده و بخش‌هایی از آن حذف شده است که پیشنهاد می‌شود برای تجربه بهتر و بیشتر این دنیای علمی-تخیلی کتاب را مطالعه کنید. 🙂

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (8 مورد)
  • Aliak
    Aliak | ۲۲ شهریور ۱۴۰۲

    من دو بار این کتاب رو خوندم
    و هر دفعه چیزهای مرموز تر و جالب تری برای ارائه به آدم داره
    ممنون که بالاخره به سراغ ادبیات کلاسیک رفتید خسته نباشید.

  • 99Amirali99
    99Amirali99 | ۲۱ شهریور ۱۴۰۲

    جالبه تازه شروع کردم کتاب رو خوندن و الان اینو دیدم

    • 99Amirali99
      99Amirali99 | ۲۳ شهریور ۱۴۰۲

      البته من چیزی که میخونم توی اسم و عنوانش پرونده عجیب نداره

      • پردیس احمدی
        پردیس احمدی | ۲۴ شهریور ۱۴۰۲

        اسم کتاب:
        The Strange Case of Dr. Jekyll and Mr, Hyde

        • 99Amirali99
          99Amirali99 | ۲۵ شهریور ۱۴۰۲

          من واسه این که اسپویل نشم مقاله رو نخوندم اون موقع ولی الان باید بگم که آره اونی که من هم خوندم همین هست من نسخه نشر افق رو خوندم(متن خلاصه)
          کتاب واقعا جالب بود بعضی جاهاش دلهره آور بود به نظر من و روایت خوبی هم داشت

  • Shadi.h
    Shadi.h | ۲۱ شهریور ۱۴۰۲

    خسته نباشید خانم احمدی❤
    مقاله های معرفی کتابتون مثل بقیه ی مقاله ها عالی هستن
    واقعا این کتابو به همه پیشنهاد میکنم

    • پردیس احمدی
      پردیس احمدی | ۲۴ شهریور ۱۴۰۲

      مرسی که دوس داشتید و کامنت میذارید 3>

مطالب پیشنهادی