صندلی داغ ویجیاتو #۹ ؛ هدایت واحدی
سلام رفقا، خوش اومدید به قسمت جدید صندلی داغ و امیدوارم که مهر فوقالعادهای رو پشت سر گذاشته باشید. اگرچه که قطعا شروع سال تحصیلی برای اکثر ما جالب نبود، اما حداقل بازیهای خیلی خوبی ...
سلام رفقا، خوش اومدید به قسمت جدید صندلی داغ و امیدوارم که مهر فوقالعادهای رو پشت سر گذاشته باشید. اگرچه که قطعا شروع سال تحصیلی برای اکثر ما جالب نبود، اما حداقل بازیهای خیلی خوبی مثل فورتزا موتوراسپورت، اسپایدرمن و گوست رانر رو داشتیم.
بگذریم. امروز قراره که با یکی دیگر از رفقای خوب من در بخش اخبار گفت و گو داشته باشیم. این شما و این هدایت واحدی:
سلام محمدرضا، خیلی ممنونم از دعوتت. من هدایتم. ۲۱ سالمه و از موقعی که یه مورچه تو بچگی گازم گرفت، منتظرم تبدیل به انتمن (مرد مورچهای) بشم ولی هنوز که هنوزه خبری نیست 🙂
جدا از شوخی به عنوان نویسنده تو بخش اخبار و مقالات ویدیوگیمی ویجیاتو فعالیت میکنم. از دی ماه سال ۱۴۰۰ تو ویجیاتو هستم و اینجوریه که چند ماه دیگه میشه ۲ سال که عضوی از این تیم دوستداشتنیام.
منم خوشحالم که دعوتم رو پذیرفتی و بریم سراغ سوال اول مرد مورچهای😅:
هدایت، بازی کردن رو از چه سنی شروع کردی و آیا اصلا والدینت از این که بازیها رو انقدر جدی دنبال میکردی نگران بودن؟
حقیقتا یادم نیست دقیقا چه سنی بود. آخه خیلی بچه بودم و حتی قبل از اینکه برم مدرسه هم بازی میکردم. تصاویر خیلی تار و مبهمی یادم میادا ولی... بذار اینجوری بگم:
یکی از داداشام همیشه علاقه خیلی زیادی به بازیای ویدیویی داشت و همچنان هم داره. یادمه کوچیک بودم و همیشه خودمو میچپوندم تو اتاقش و تو سکوت بازی کردنش رو نگاه میکردم. خوشبختانه من اون بچه رواعصاب و نق نقویی نبودم که همش میگه: داداش/عمو بده منم بازی کنم :)))
راستش رو بخوای چیزی که از خاطراتم به یاد دارم اینه که اولین بازی عمرم تکن بوده. حالا اینکه کدوم قسمت و نسخه از بازی بوده رو یادم نمیاد ولی یادمه حتی قبل از اینکه برم مدرسه این بازی رو با داداشم بازی میکردیم. حالا بماند که من فقط رندوم میکوبیدم رو دسته و همیشه تا جا داشت تو بازی کتک میخوردم. وایسا وایسا، اصلا از کجا معلوم؛ شاید همیشه دسته خرابه رو به من میداد خبر نداشتم؟
حقیقتا پدرم اون موقع زیاد مشکلی نداشت و از اونجایی که متاسفانه تو اوایل نوجوونیم از دستش دادیم و دیگه کنارمون نبود.
(امیدوارم روح پدر شاد باشه...)
اصلا نمیدونم اگه الآن منو میدید که کار و زندگیم با بازیای ویدیویی گره خورده چه واکنشی داشت. با این حال مامانم تا دلت بخواد همیشه کنسولمو ازم میگرفت و بازی کردن رو واسم محدود میکرد. حقیقتا خانوادم وقتی دیدن من چهقدر به نوشتن در رابطه با بازی و سینما علاقهمندم و خیلی جدی اون رو دنبال میکنم، دیگه کمکم گیر دادناشون کمتر شد و حالا هم تقریبا اوکِیَن با این قضیه.
پس تکن گیم مورد علاقت بود، رفقا این وسط تو پرانتز بگم که منتظر یه پیشنمایش داغ از تکن 8 باشید!
هدایت، جدای گیم به سرگرمی دیگهای علاقه داری؟
من عاشق کتاب خوندن و تماشای فیلم و سریالم. راستش امسال به دلیل مشغلههایی که داشتم یه مقدار از کتاب خوندن فاصله گرفتم ولی یکم که برنامم رو راست و ریست کنم سریع میپردازم بهش. فیلم و سریال رو هم نگم دیگه. جزوی جداناشدنی از زندگیم هستن.
اولین کنسول و خاطرهانگیزترین اثری که تاحالا تجربه کردی چیا بودن؟
اولین کنسولی که داشتم PS2 و اولین بازی هم همونجور که قبلا هم گفتم تکن بوده.
خاطرهانگیزترین بازیایی که تجربه کردم؟ عهههه، یادمه بازی «همسایه جهنمی» رو روی پیسی داداشم بازی میکردیم و اصلا انقدر فان بود و میخندیدیم که حد نداشت. بازیای سری گاد آو وار و مخصوصا قسمت دوم وقتی برای اولین بار تجربهشون کردم عملا من رو به وجد آوردن و کلا دیدم رو به بازیا تغییر دادن.
یکی دیگه از بازیایی که واسم خیلی خاطرهانگیزه Shadow of the Colossusئه که داداشم واسم خرید و از اونجایی که بچه بودم و نمیدونستم اصلا چجوری باید بازیش کرد فقط میرفتم تو دنیاش چرخ میزدم و با خودم میگفتم این دیگه چه بازیه بهدردنخوریه هیچ کاری نمیشه توش کرد. بعدها که نسخه PS4 این بازی منتشر شد تازه فهمیدم که واو عجب شاهکاریه این بازی!
راستی برخلاف شروعم که با سری تکن بود، من همیشه مورتال کامبت و اینجاستیس رو بیشتر دوست داشتم و ساعتها پاشون وقت گذاشتم. علاوه بر اینا کرش بندیکوت رو هم خیلی تو بچگی بازی کردم.
خیلی هم عالی، یکم تو زمان بریم جلوتر... اولین بار چی شد که با ویجیاتو و بچهها آشنا شدی؟
یادمه واسه خودم مطلب و یادداشت مینوشتم و کلا خیلی به این کار علاقهمند بودم و وبسایتا و رسانههای فارسی رو زیاد دنبال میکردم. دوست داشتم این علاقه رو به یه جایی برسونم و سعی داشتم جایی رو پیدا کنم تا بتونم به صورت حرفهای این عشقی که به سینما و ویدیوگیم داشتم رو دنبال کنم.
داستان از اونجایی شروع شد که یکی از سایتها نویسنده استخدام میکرد و منم بهشون پیام دادم و اینجوری شد که من رو قبول کردن. بعد از اون هم تو یه سایت دیگه مشغول به کار شدم.
کمی گذشت و یکی از بهترین دوستام یعنی رضا مدرسی که با ویجیاتو همکاری داشت، من رو بیشتر با فضای سایت و بخشای مختلفش آشنا کرد. یه مدت بعد تصمیم گرفتم تا با مسعود تیموری عزیز؛ دبیر بخش مقالات سایت ارتباط بگیرم و تصمیم بر این شد که به ویجیاتو بیام.
با این حال قبلتر از اینکه بیام ویجیاتو، همیشه به بخش مقالات سایت و مخصوصا کانال یوتیوبش سر میزدم و ویدیوهای بچهها رو میدیدم.
پس حالا بریم یکم از اخباری که تو ویجیاتو کار کردی حرف بزنیم. بهترین خبری که تاحالا کار کردی چی بوده؟ بدترینش چطور؟
خب سوال چالشبرانگیزیه. بذار فکر کنم...
بهترین و لذتبخشترین همکاری تو بخش اخبار واسه من اون موقعهایی هست که یه رویداد هیجانانگیز ویدیوگیمی قراره برگزار بشه و بچههای تیم خبر از جمله خودت میشینین همون لحظه اخبار رو لحظه به لحظه و خیلی سریع کار میکنین. واقعا دمتون گرم! ولی اون لحظه که شما دارین اینکارو میکنین من یه دفتر کنار خودم گذاشتم و دارم از تک تک اتفاقا و تریلرا نوتبرداری میکنم. همین که رویداد تموم میشه، تازه کار من شروع میشه و باید همه اخبار مراسم رو تو یه مطلب جمع کنم. این سبک از مطالب خیلی برام جذابه و کار کردن کنار تیم فوقالعاده خبر به رهبری رایان واقعا هیجانانگیزه.
اما بدترین خبر؟! والا اصلا هیچی به ذهنم نمیرسه. آها... خبر بالا رفتن قیمت سرویس اشتراکی نتفلیکس واقعا بد بود. حالا درسته واسه ماهایی که تو ایران زندگی میکنیم این مورد زیاد فرقی ایجاد نمیکنه ولی خب کیه که از گرونی خوشحال بشه.
گرون شدن اشتراک نتفلیکس که خوبه مرد، از ماه دیگه باید به دلار تو استیم خرید کنیم😂
میتونی یه تاپ فایو از موسیقی، بازی، خواننده، سریال، فیلم و کتاب به بچهها معرفی کنی؟
چرا که نه. بذار به ترتیب بگم. حقیقتا من زیاد موسیقی گوش نمیدم. ولی کلا آلبوم موسیقی سریال The Left overs و بازی Death Stranding رو خیلی دوست دارم.
جدا از اینا آرتیستایی که بیشتر بهشون گوش میدم و مورد علاقمن تیلور سوئیفت و بند ایمجین درگنز هستن. جدیدا خیلی آلبومای فولکلور و اورمور رو گوش میدم و خیلی برای فیلم کنسرت اراز تور هیجان دارم.
بازی هم خیلی زیاده والا. سخته فقط ۵تا از بینشون انتخاب کنم ولی سعیم رو میکنم: سری گاد آو وار، بازیهای بتمن آرکهام، بازی هیدیز، سری لست آو آس و آنچارتد. لوییجیز منشن رو هم خیلی دوست دارم.
بازیای موردعلاقم خیلی بیشتر از اینان ولی خب دیگه گفتی فقط ۵تا و همینجوریش هم فکر میکنم با گفتن ۶ تا بازی تقلب کردم.
سریال: لفت اورز، بریکینگ بد، بتر کال سال، بری و در نهایت فصل اول سریال ترو دتکتیو یا همون کارآگاه حقیقی.
انتخاب کردن فیلمای مختلف حقیقتا یکم سخته ولی سعی میکنم فیلمای محبوبم از کارگردانایی که خیلی آثارشون رو میپسندم رو لیست کنم:
فیلم The Big Lebowski از برادران کوئن
فیلم Midsommar از آری استر
فیلم The Lighthouse از رابرت اگرز
فیلم I Am Love از لوکا گوادانینو
فیلم Mother! از دارن آرونوفسکی
از ۵ کتاب مورد علاقم هم میتونم به «مزرعه حیوانات» اثر جورج اورول، «رویای تبآلود» اثر جرج آر. آر. مارتین، «موشها و آدمها» اثر جان اشتاین بک، «سالار مگسها» اثر ویلیام گلدینگ و در نهایت مجموعه «قیام سرخ» نوشته پیرس براون اشاره کنم.
گفتی رویای تب آلود و رفقا پیشنهاد میکنم که تا تم هالووین داغه، رویای تب آلود رو حتما بخونید که فوقالعادس!
ترجیح میدی تو دنیای کدوم بازی گیر بیفتی و مجبور شی همونجا زندگی کنی؟
والا دنیای اکثر بازیا خطرناک و ترسناکه و اصلا دوست ندارم تو هیچکدومشون زندگی کنم چون مطمئنم تو همون دقیقه اول تلف میشم و نمیتونم جون سالم به در ببرم ولی فکر میکنم دنیای انیمال کراسینگ خیلی خوب باشه. فکرشو بکن. خیلی آرامشبخشه و همش با دوستات وقت میگذرونی.
حالا که از خطر فرار میکنی(!)، اگر یه روزی تو یه جزیره گیر کردی، دوست داری چه شخص، بازی و کتابی رو با خودت ببری؟
دوست دارم بهترین دوستم رو با خودم ببرم. از اونجایی که دوستم خیلی حرفهای تکن بازی میکنه و هیچوقت حریفش نمیشم، دوست دارم تو اون جزیره به دور از دغدغههایی که الآن دارم، بشینم انقدر تمرین کنم تا بتونم روش رو کم بکنم. در کنار این مجموعه کتابای ویچر هم بهنظرم میتونه انتخاب خوبی باشه.
خفنترین کاراکتری که تو دنیای ویدیوگیم و فیلم و سریال باهاش آشنا شدی کی هست؟
خفنترین کاراکتر فیکشنال مذکر واسه من نیتن دریکه. واقعا از هر نظر پرفکت و کمنظیره. کاراکتر فیکشنال مونث هم میتونم بگم النا یا کلوئی ولی نه بذار بیشتر فکر کنم... حس میکنم کیم وکسلر از سریال بتر کال سال انتخاب خیلی بهتری باشه.
کاراکتری که ازش بدم بیاد؟ شخصیت خاویر باردم تو فیلم مادر واقعا رو اعصاب بود لعنتی!
و سوال اولترا سوپر فنبوی پسند همیشگیمون! به نظرت بهترین کنسول بین پلیاستیشن و ایکسباکس کدومه؟
امان از دست این کنسولا :)))
آقا حقیقتا من هیچوقت خریدن کنسول ایکس باکس حداقل واسه خودم رو زیاد منطقی نمیدونستم. چون چند سالی میشه که با پیسی بازی میکنم و در کنارش هم کنسولای بازی نینتندو و سونی رو گرفتم و اینشکلی پیش رفتم.
با این حال از اونجایی که پیسیم دیگه داره پیر و فرتوت میشه خیلی دوست دارم یه ایکس باکس سری ایکس بخرم.
در کل بخوام بگم من بین بازیای آرشیو پلی استیشن و ایکس باکس، قطعا پلی استیشن رو انتخاب میکنم ولی همچنان هم کلی مشکل با سیاستای سونی دارم.
مثلا اینکه چرا باید من پول بیشتری برای سرویس پلی استیشن پلاس خرج کنم، در حالی که هیچ فیچر و قابلیت خاصی بهش اضافه نشده؟
یا اصلا چه توجیهی داره که پلی استیشن ۵ اسلیم نسبت به نسخه اورجینالش گرونتر بشه؟
خیلی هم عالی، ممنونم که تا اینجا دعوتم رو پذیرفتی و آیا در انتها حرف آخری داری که دوست داشته باشی بزنی؟
مرسی از تو که من رو دعوت کردی. خیلی این گپ و گفت حال داد و واقعا چسبید بهم.
به عنوان حرف آخر دوست دارم خیلی خلاصه بگم که خودتون رو با فرد دیگهای جز گذشته خودتون مقایسه نکنین، حسرت چیزایی که از دست دادین رو نخورین و بهجاش روی هر چیزی که علاقه دارین و دوست دارین تو آینده بهش دست پیدا کنین تمرکز کنین.
زندگی سخته و مسئولیتهایی که بهمون سپرده میشن سنگین هستن. با این حال اگه فرصت بدید و به سختیهایی که تو مسیرتون هستن بیشتر از حد و اندازهشون بها ندین، میبینین که زودتر از اون چیزی که فکرش رو کردین تونستین از اون مراحل پیچیده و گاها غیرقابلتحمل عبور کنین.
واقعا نصیحت خفنی بود! بازم ممنون که تا این جا به سوالاتم پاسخ دادی و مرسی از شما رفقا که تا انتهای صندلی داغ رو مطالعه کردید. راستی، اگر دوست دارید سوالی به صندلی داغ هدایت اضافه کنید و یا نظری در رابطه با این آیتم دارید میتونید از بخش کامنتای این مقاله استفاده کنید و سعی میکنیم که در صورت امکان پاسخ سوالاتتون رو بدیم!
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خسته نباشید آقای نوروزی
این آیتم «صندلی داغ» جزء بهترینهاست؛ خیلی عالیه.
من خودمم یادمه اولین بازیای که تجربه کردم مورتال کامبت ۳ بود! مثل شما آقای واحدی، یک بازی مبارزهای، آنچنان هم به قول گفتنی گرافیک خفن و خاصی نداشت، حتی بعضا بودن شخصیت هایی که بازیگر و لباسشون یکی بود و فقط از روش یه کپی زده بودن برای شخصیت های دیگه، مثلا لباس ساب زیرو و رپتایل و ارمک و اسکورپیون و... همه یه شکل بود با رنگ های مختلف ولی همونم ما رو به وجد میاورد و اوج خوشحالیمون هم جایی بود که این حریف (که خود بازی بوده باشه) یه فیتالیتی روی ما بزنه ما لذتش رو ببریم!
بعدشم یادمه به عنوان تجربهی بعدی رفتم سراغ PC و Chicken invaders 4 رو بازی کردم، شور و شوقی که داشتم قابل اندازهگیری نبود چون عاشق اون بازی شده بودم با اون باسفایت های شگفتانگیزش! بعد از تموم کردن اون خودم رو درگیر Plants vs Zombies کردم که ای کاش نمیکردم! لعنتی نمیدونم مشکل از PC بود یا خود بازی، بازی ۱ فریم بر ۲ ثانیه اجرا میشد! همش لگ داشت و کند بود! همین ایراد فنیش تجربهی بازی رو به من زهر مار کرد! ولی موزیکش خیلی به یاد موندنی بود.
آقای واحدی منم مثل شما طرفدار imagine dragons هستم مخصوصا اون ۲ تا آهنگشون bones و enemy.
همچنین لباوسکی بزرگ! عاشق این فیلمم، این فیلم واقعا عالیه، خصوصا کاراکتر کوئینتانا (Jesus)!
این حرف آخر هایی که آخر هر صندلی داغ پرسیده میشه خیلی خوبه و پند و اندرز های خوبی به ما میده