ژانر [وحشت + ابرقهرمانی] = ؟
هر چند که کمیکها برای نزدیک به یک قرن پلتفرمی برای هر دو داستانهای ژانر وحشت و ابرقهرمانی هستند ولی ایدهی «وحشت ابرقهرمانی» همچون یک پارادوکس به چشم میآید. در یک ژانر با شخصیتی رو ...
هر چند که کمیکها برای نزدیک به یک قرن پلتفرمی برای هر دو داستانهای ژانر وحشت و ابرقهرمانی هستند ولی ایدهی «وحشت ابرقهرمانی» همچون یک پارادوکس به چشم میآید. در یک ژانر با شخصیتی رو به رو میشویم که به بالاترین سطح نیروی فانتزی دست پیدا میکند در حالی که در ژانر دیگر باید یک حس ناتوانی در برابر یک سناریوی در هم شکننده پدید آید. پس چگونه میتوان از ابرقهرمانانی که قرار است در برابر هر پلیدی پیروز شوند در یک داستان وحشتناک بهره برد؟
این پرسشیست که برخی نویسندگان به روش خود برای آن پاسخی ارائه کردهاند. به این ترتیب، یک جواب یکتا برای این سوال وجود ندارد. ساخت یک روایتِ شاملِ هیجانِ سرگرمکننده و وحشت هیجانی به طور همزمان کار سادهای نیست. ولی گاهی میبینیم که کمیکها به سراغ این وحشت ابرقهرمانی بروند.
سر زدن به ناشناختهها
بنیاد اساسی وحشت ریشه در یک ترس پایهای دارد: ترس از ناشناختهها. با نشان دادن این که یک قهرمان، دیگر اعتمادی به درک مطمئنی که از دنیایش داشت ندارد، این زمینه چیده میشود تا در واقعیتی که هیچگاه تصورش را نیز نمیکرد به دنبال چیز آشنایی باشد.
در سری ۲۰۱۸ کمیک Justice League Dark، قوانین جادو به طوری دگرگون میشوند تا هر کس که نسبت به این المان اطمینان داشت در تاریکیِ پنهانِ زیرِ واقعیت فرو رود. به عنوان یک نمونهی دیگر میتوان به Batman: The Court of Owls اشاره کرد. در این داستان بتمن میفهمد که هر آن چه دربارهی شهر گاتهام میدانسته همیشه اشتباه بوده است. به همین دلیل نیز منطقی است تا محفل جغدها نقشی بنیادین در Batman: City of Madness بازی کند که از همان وحشت ناشناختههایی که در روایتهای لاوکرفتی سراغ داریم بهره میبرد.
دگرگونی دیدگاه
درست است که قهرمان ماجرا همیشه پیروز میشود، ولی همه نمیتوانند قهرمان باشد. کمیک Aquaman: Andromeda یک مثال عالی از این نمونه است. تمرکز این داستان روی یک گروه از دانشمندان کاوشگر و گنجیابهاست که به کند و کاو گنجینهها و رازهای ژرفای آبها سرگرم هستند. حتی هنگامی که سر و کلهی آکوامن پیدا میشود همانند یک وجودیت ناانسانی پدید میآید. به این ترتیب یک زمینهی وحشت دیگر برای پروتاگونیستهای داستان چیده میشود تا بفهمند چرا این گنجینهها غرق شدهاند.
برای نمونهی دیگر میتوان به سراغ Joker: Killer Smile رفت. در این داستان یک رواندرمانگر ساده چالش قرار گرفتن در برابر پلیدترین ذهن شهر گاتهام را میپذیرد. بدترین رویداد که میتواند رقم بخورد چیست؟
وحشت انگیزشی
داستانهای ابرقهرمانی روایتهای امید و پیروزی نیکی بر بدیست که همهی اینها با ژانر وحشت پارادوکس دارند. ولی یک چیزی که بیشتر داستانهای ابرقهرمانی در آن مشترک هستند ضربهی ابتدایی است. به نابودی کریپتون فکر کنید. خیانت و تسلیمسازی آمازونها. شب تلخ کوچهی کرایم. به اندازهی کافی در داستان یک ابرقهرمان به پس روید تا چیزی را پیدا کنید که بیش از همه تسخیرشان کرده است. چیزی که خاستگاه یک گونه وحشت ژرف شخصیست.
برای نمونه اگر به تای-اینهای رویداد Knight Terrors بنگرید میبینید که وحشت شخصی هر ابرقهرمان در دو شماره مورد کند و کاو قرار میگیرد. شاید دلیلش این باشد که در شمارهی نخست تنها با وحشت رو به رو میشویم و در شمارهی دوم پیروزی بر آن ترس و جنبهی ابرقهرمانی ماجرا نشان داده میشود. برای همین داستانی داریم که میتوان به عنوان وحشت ابرقهرمانی به شمارش آورد.
یافتن ترس
المانهای فانتزی ابرقهرمانان باعث میشوند با وجود مردمپسندیشان امکان تصور آنها در دنیای راستین نباشد. گاهی بهتر است نیندیشیم که ساز و کار این شخصیتها چگونه است و تنها از فانتزی آنها لذت ببریم. ولی بعضی اوقات یک داستان غنیتر به کند و کاو پیچیدگیها و جزئیات این شخصیتها میپردازد.
زندگی برای والی وست هنگامی که زمان را به طور ایستا نسبت به یک انسان ساده تجربه میکند چگونه پیش میرود؟ وقتی انیمال من از گسترهی حیوانات نیرو میگیرد، چه اتفاقی برای بدنش میافتد؟ داستانهایی همچون The Flash سال ۲۰۱۶ و یا Animal Man نیو ۵۲ به بررسی چنین پرسشهایی میپردازند تا وحشتی که اصلاً به آن فکر نمیکردیم اما در گوشهای پنهان شده بود سر برآورد.
آغاز از سمت دیگر
همهی نمونههایی که تا کنون بررسی شدند دربارهی روایت کردن یک ماجرای ترسناک با استفاده از ابرقهرمانان بودند. ولی این تنها روش ترکیب این دو ژانر نیست. چه میشود اگر پایهی کار یک داستان ترسناک باشد و سپس تبدیلش کنید به یک ماجرای ابرقهرمانی؟ خب، این گونه Swamp Thing، Hellblazer، Doom Patrol، Creature Commandos و I, Vampire پدید میآیند. از لحظات نهادی، نمادهای وحشت و ابرقهرمانی مشترکات فراوانی با هم دارند. هر دوی آنها موجوداتی با تواناییهای بالا هستند که میتوانند دست به کارهای فراانسانی بزنند. گاهی آنها در برابر ما قرار میگیرند. ولی برخی اوقات هم زمانی که مجبور باشند در برابر یکدیگر بایستند، حتی وحشتناکترینهایشان نیز برای ما میجنگند.
دوباره دربارهی Batman: City of Madness سخن میگوییم که وحشت ابرقهرمانی را از هر دو سو دنبال میکند. داستان با بتمنِ قهرمان آغاز میشود که وحشت را مییابد. ولی در همین حال نیز با ترسی طرف هستیم که به شیوهی خود قهرمان بودن را پیدا میکند. چه اتفاقی میافتد زمانی که دو سنت داستانگویی از دو سر متفاوت آغاز شوند و در میانهی راه به یکدیگر برسند؟ طرفداران ژانرهای وحشت و ابرقهرمانی از آن لذت خواهند برد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.