عصر صلح، شکوفایی و آفرینش اساطیر یونان
با پایان نبرد میان خدایان (Gods) و تایتانها (Titans)، از سراسر هستی که میدان نبرد آنها محسوب میشد تنها تکههایی نابود شده و در هم شکسته باقی مانده بود و هنوز آتش جنگ به طور ...
با پایان نبرد میان خدایان (Gods) و تایتانها (Titans)، از سراسر هستی که میدان نبرد آنها محسوب میشد تنها تکههایی نابود شده و در هم شکسته باقی مانده بود و هنوز آتش جنگ به طور کامل خاموش نشده بود که زئوس (Zeus)؛ خدای خدایان که به اتفاق نظر تمام موجوداتی که از ده سال جنگ سهمگین زنده مانده بودند حاکم سراسر هستی بود، تصمیم گرفت که فورا دوران جدیدی را شروع کرده و قدرت را در میان همنوعان خود تقسیم کند.
در میان این موجودات هکاتونکیرس (Hecatonchires - هیولاهایی با پنجاه سر و صد دست) که از تبعید آزاد شده بودند بار دیگر یه تارتاروس (Tartarus) بازگشتند اما این بار نه به عنوان زندانی، بلکه به عنوان نگهبانان دنیای زیر زمین.
گفتیم که برادران هکاتونکیرس، سایکلوپس (Cyclops - هیولاهایی با جثهای بزرگ، سری کوچک که تنها یک چشم روی آن قرار دارد) در حین نبرد قدرتهای خود؛ رعد، آذرخش و روشنایی را در هم آمیخته و سلاحی قدرتمند برای زئوس ساختند. آنها پس از پایان نبرد به عنوان آهنگران مخصوص زئوس انتخاب شدند.
در میان تایتانها نیز، دو برادر اطلس (Atlas)، یعنی پرومتئوس (Prometheus) و اپیمتئوس (Epimetheus) با خدایان همپیمان شده و با همنوعان خود مبارزه کردند. آنها نیز نزد خدایان باقی مانده و پرومتئوس به نزدیکتر مشاور و دوست زئوس تبدیل میشود که متاسفانه این دوستی با پایان تلخی همراه خواهد بود.
تقسیم قدرت
زئوس برای حکمرانی کوهستان دیگری را برمیگزیند که از محل حکومت پدرش کرونوس (Kronos) و پدربزرگش اورانوس (Uranus) به مقدار کافی فاصله داشته باشد. این کوهستان اُلیمپ (یا اُلَمپ - Olymp) نام دارد که زئوس تمامی خدایان را در آنجا گرد هم آورده و به حکمرانی مشغول میشود. از این روی به تمامی خدایانی که در کوهستان اُلَمپ مستقر میشود اُلیمپیِن (Olympians) میگویند.
زئوس حالا برای حکمرانی هم محلی جدید و هم نیروهای جدید داشت و تنها کار باقی مانده تقسیم قدرت و سلطه بر بخشهای مختلف هستی میان خواهران و برادرانش بود. برای این کار او ابتدا با دو برادرش که به هیچ عنوان حاضر نبودند یکدیگر را تحمل کنند شروع میکند:
زئوس با اینکه حاکم سراسر هستی باقی میماند اما برای آنکه فرصت بیشتری برای خوشگذرانی 🙂 داشته باشد باید کنترل بخشهای مختلف هستی را به برادرانش میداد تا لازم نباشد خودش خیلی درگیر موضوعاتی مثل فرمانروایی بر سراسر دنیا کند.
زئوس به خوبی از نفرت بین دو برادرش اطلاع داشت و میدانست در همان دوران کوتاهی که در شکم پدر زندانی شده بودند موفق شدند به دشمنان خونی یکدیگر بدل شوند. او برای اینکه مطمئن شود دعوا و کینه میان این دو صلحی که به سختی و به تازگی به دست آمده بود را به خطر نمیاندازد تصمیم میگیرید دو قلمروی کاملا مجزا را به هر یک از آنها عطا کند تا حداقل تعامل را با هم داشته باشند.
یک روز زئوس، هیدیس (هادس - Hades) و پوسایدن (Poseidon) را صدا کرده و به آنها میگوید که عزیزانم میخوام قدرت و تسلط بیکرانم را با شما دو برادر قدرتمند و دانایم شریک شوم. پس از مقدار قابل توجهی دروغ بافتن، زئوس به آن دو دو تکه سنگ نشان میدهد، که یکی یاقوت کبود و دیگری عقیق سیاهرنگ است. هر یک از این سنگها نمادی از سرزمینی است که سلطه بر آن به عهده شما قرار خواهد گرفت؛ آبهای بیکران یا اعماق تاریک هستی.
درحالی که هیدیس با خود فکر میکرد که هر جایی تنها به دور از پوسایدن میتواند برایش بهشت برین باشد، پوسایدن با خود فکر میکرد که هیدیس کدام سنگ را انتخاب میکند؟ هر سرزمینی که او انتخاب کند حتمن بنابر دلایلی که فقط خودش میداند بهتر است پس من هم همان را انتخاب میکنم!
اما زئوس به آن دو اجازه انتخاب نداد بلکه آن دو سنگ را به دور از چشم برادرانش در مشتهای خود مخفی کرد و رو به هیدیس کرده و از او میخواهد که یک دستش را انتخاب کند.
هیدیسِ عبوس با بیحوصلگی دست چپ زئوس را انتخاب کرده و زمانی که زئوس مشتش را باز میکند سنگی به تاریکی شب در کف دستش نمایان میشود. در همین لحظه صدای فریاد و پایکوبی پوسایدن بلند میشود و با خوشحالی یاقوت کبود را از زئوس تحویل میگیرد. به این ترتیب حاکم سرزمین زیرزمین هیدیس و پادشاه اقیانوسها، دریاها، رودها و چشمهها پوسایدن میشود.
زنان در کوهستان المپ
زئوس برای هر یک خواهرانش نیز جایگاه و قلمرویی در نظر میگیرد؛
هِستیا (Hestia) که اولین فرزند مادر و پدر خدایان در زمان تولد، و آخرین فرزند در زمان آزاد شدن از شکم پدر محسوب میشد، صاحب سلطه و قدرت بر "اجاقِ خانه" (یا Hearth) میشود. سلطه بر اجاق با اینکه ممکن است اندازه تسلط بر امواج خروشان اقیانوسها هیجانانگیز به نظر نرسد اما در میان یونانیان باستان یکی از عناصر مهم و به نوعی مرکز حیات (شاید قلب - Heart) خانه محسوب میشد که مردم روزانه و به شکل مداوم مقادیر زیادی هدایا و نذورات به نام این خدا درنظر میگرفتند.
هستیا قلب تپنده خانه و گرمابخش زندگی میشود و با سایر خدایان پیمان ازدواج نبسته و از دعواهای میان خدایان بر سر قدرت دور میماند. متاسفانه به همین دلیل و شاید به علت هیجانانگیز نبودن داستان این خدای قدرتمند، اطلاعات بسیار کمی درباره قصههای او باقی مانده است.
فرزند بعدی کرونوس که باید توسط زئوس برای انجام یکی از وظایف خداگونه انتخاب میشد دیمیتر (Demeter) بود. او با موهایی طلایی و پوستی سفید و چشمانی به آبی آسمان بیشتر شبیه به یک رویا بود تا موجودی حقیقی و شاید در میان تمام خدایان او از همه زیباتر بود؟ پاسخ به این سوال تبدیل به فاجعهای بزرگ میشود که در کتابهای هومر (ایلیاد و ادیسه) مفصل به آن پرداخته شده است.
زیبایی او از چشم برادرانش، زئوس و پوسایدن مخفی نمانده و با وجود سعی او در مخفی شدن از آنها یا استفاده از هر ترفندی برای دوری کردن از آنها، او موفق میشود پوسایدن را مجبور کند دست از سرش بردارد اما زئوس، در سراسر قصههای اساطیر یونانی نشان داده است که خدای خدایان سمجترین آنها نیز محسوب میشود.
دیمیتر برای رهایی از دست زئوس خود را به شکل ماده اسبی در میآورد تا بتواند از دست او فرار کند اما زئوس نیز خود را به شکل اسبی درآورده و او را دنبال میکند. حاصل این اتفاق دختری زیبا به نام پِرسِفِنی (پرسفون - Persephone) میشود که در مقالات آتی به بررسی قصه غمانگیز او خواهیم پرداخت.
زئوس برای دیمیتر نیز همچون هستیا جایگاه مهمی در خانه و خانواده در نظر میگیرد و به او حکمرانی بر محصولات کشاورزی، رشد و شکوفایی را عطا میکند. دیمیتر مسئول تغییر فصلها، مرگ و زندگی دوباره زمین است.
آخرین فرزندی که توسط ریئا (Rhea - مادر خدایان) زاییده شده و اولین فرزندی که از شکم کرونوس آزاد میشود هیرا (هِرا - Hera) است که زئوس برای او جایگاه بسیار ویژهای درنظر دارد غافل از اینکه این قدرت قرار است گاهی بر علیه خودش استفاده شود و در مقاله هفته آینده به طور مفصل به آن میپردازیم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مقاله های خیلی جالبی دارین خانوم احمدی واقعا از خوندن اینا لذت میبرم
یه سوالی برام پیش اومد مگه خدایان المپ دوازده تا نبودن؟ چطوری اینجا ۶ تا رو معرفی کردین؟
خدایان دو گروه بودند: خواهر و برادرهای زئوس مثل هرا و هادس و گروه دوم فرزندان زئوس از هرا (مثل آرس و هفائستوس) و یا از معشوقههایش (مثل آرتمیس و آپولو) که این متن درباره گروه اول هست
دقیقن همینطور که دوستمون توی کامنت گفتن اینا در حال حاضر اولین گروه خدایان هستن که در مقالات هفته های آینده بقیه عزیزان اضافه میشن
کریتوس درحال لبخند کزکشانه🗿
عالی بود
امیدوارم نرسیم به کارای بد زئوس
زئوس = شاه های قاجار 🗿👍
این کارهای زئوس رو از اساطیر یونان حذف کنیم بخش عمده داستانهاشون رو از دست میدیم :)
مرسی
به نظرم یکم مقالات این مدلی رو طولانیتر کنید ، خوندنشون خیلی زود تموم میشه
لطفن این مقالات رو به دوستانتون معرفی کنید که با بازخورد بیشتر و بهتر بتونم بیشتر امیدوار باشم به اینکه مقالاتم رو دوست دارید :(
حتما 🙏