برینیاک؛ یک ربات، یک بیگانه یا آمیزهای از آنها؟
زمانی که سخن از ویلنهای سوپرمن میشود، در بیشتر مواقع با کاراکترهایی سر و کله میزنیم که نهادی فراانسانی و بیگانه دارند که تنها واپسین پسر کریپتون میتواند در برابر آنها بایستد. در بین آنها ...
زمانی که سخن از ویلنهای سوپرمن میشود، در بیشتر مواقع با کاراکترهایی سر و کله میزنیم که نهادی فراانسانی و بیگانه دارند که تنها واپسین پسر کریپتون میتواند در برابر آنها بایستد. در بین آنها اما یک مورد ویژه وجود دارد؛ برینیاک (Brainiac). این ویلن خود را مسئول نگهداری از دانش و فرهنگ همهی هستی میداند و با نمونهگیری از هر تمدنی یک کلکسیون برای خود ایجاد کرده است. شاید بر حسب اتفاق ولی برینیاک دنبالهروی کال-ال بود تا پس از نمونهگیری از کریپتون رو به نابودی، به زمین هم سر بزند اما این بار یک کریپتونی به همراه دوستانش در برابر او ایستادگی میکند. با این حال چیزی که مایهی گیج شدن هواداران دربارهی برینیاک میشود این است که او واقعاٌ چیست؛ یک بیگانهی فضایی، یک ربات، چیزی دیگر، یا آمیزهای از همهی آنها؟ در این نوشتار به ذات برینیاک میپردازیم تا ببینیم این کاراکتر در چه چهارچوبهایی پدیدار شده است.
از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۳: بیگانه
المانهای مکانیکی از همان ابتدا همراه این کاراکتر بود؛ زمانی که اُتو بایندر نام او را از انیاک (محاسبهگر و یکپارچهساز عددی الکترونیکی)، نخستین کامپوتر قابل برنامهریزیِ ساخت ۱۹۴۵ برداشت. ولی در آغاز الزاماً اشارهای به ماشینی بودن برینیاک نبود و او تنها به هوشمندی یک ماشین به نمایش درمیآمد؛ یا دستکم به اندازهی درک عموم مردم از هوشمندی دستگاهها در دوران کامپیوترهای آغازین.
برینیاک نخستین بار در سال ۱۹۵۸ و شمارهی ۲۴۲ کمیک Action Comics پا به دنیای سوپرمن گذاشت. او یک موجود با پوست سبزرنگ بود که با میمون فضایی خود با نام کوکو (Koko) در فضا میگشت و شهرها را در بطری قرار میداد. او در ابتدا تنها به عنوان یک کلکسیونر بیگانه به نمایش کشیده شد که تمدنها را از دنیاهای گوناگون میدزدید تا سیارهای که بر آن فرمانروایی میکرد را دوباره آباد کند. نام این سیاره اول بریاک (Bryak) بود، سپس یاد (Yod) بعد یاد-کالو (Yod-Colu) و در پایان کالو.
در سال ۱۹۶۳ و شمارهی ۱۰۶ کمیک Superboy پسزمینهی بیشتر از این کاراکتر نمایان شد. مشخص شد زمانی که او در کهکشان در حال سفر بود، ساکنان بومی سیارهی محل زندگی او توسط یک طاعون از بین رفتند تا برینیاک به دنبال آباد کردن سیارهاش بیفتد. شاید انگیزهی او چندان بد نباشد ولی در هر حال راهکارش ربایش و بردگی بود.
در این دوره گفته شد که مردمِ برینیاک دورهی زندگیای ۲۰۰ ساله دارند و برای همین است که در سال ۱۹۶۱ و شمارهی ۲۷۶ کمیک Action Comics، نبیرهاش به اسم برینیاک ۵ دیده میشود که ۱۰۰۰ سال بعد به عضویت لیجن آو سوپر-هیروز پیوسته است. البته برای درست درآمدن محاسبات این مورد، نژاد کولوانها (Coluan) باید بتوانند در پایان دورهی زندگیشان زادآوری داشته باشند ولی این چیزی نبود که چندان به آن پرداخته شود.
از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۵: ربات بیگانه
در شمارهی ۱۶۷ کمیک Superman، کری بیتز و ادموند همیلتون، اوریجین دیکتاتور بیگانهی اتو بایندر را بازنویسی کردند تا برینیاک تبدیل به مأمور مکانیکی فرمانروایی کولوان شود که از یک ابرکامپیوتر ریشه گرفته است. در آن زمان یک ستون مقاله بازگو کرد که این دگرگونی به خاطر کشف وجود داشتن «کیت کامپیوتری برینیاک» ادموند برکلی بود که مربوط به پیش از پدیدآمدن کاراکتر برینیاک میشد.
پس چه بلایی سر برینیاک ۵ آمد؟ در همان شمارهای که اوریجین تغییر یافت آشکار شد که برینیاک ۲ با نام وریل داکس (Vril Dox) یک کولوان بومی بود که برینیاک مکانیکی سرپرستیاش را بر دوش گرفت تا برینیاک ۵ دیگر از نظر بیولوژیکی پیوندی با ویلن سوپرمن نداشته باشد. در سال ۱۹۸۳ و شمارهی ۵۴۴ کمیک Action Comics، برینیاک خودش را ارتقا داد تا ظاهری بیشتر مکانیکی داشته باشد.
از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۷: ذهن بیگانه در بدن انسان
پس از Crisis on Infinite Earths، بیشتر چیزهایی که از سوپرمن و روایتهایش میشناختیم برای همیشه دگرگون شدند که در بین آنها تاریخچهی برینیاک هم بود. دیکتاتور ترسناک بیگانه و بعد از یک دستگاه خود-ارتقادهندهی نامیرا، یکی از شخصیترین دشمنان کیهانی سوپرمن، اکنون تبدیل به مردی با نام میلتون شده بود.
در پیوستگی پس از بحران، برینیاک زمانی یک بیگانه بود ولی برای تلاشش در به چنگ آوردن محل زندگیاش، کالو، محکوم به مرگ شد. هر چند در هنگام اعدامش، آگاهی برینیاک به یک انسان روانکاو با نام میلتون فاین (Milton Fine) شریان یافت. اگر یک برینیاک با ریش پروفسوری روی صورتش دیدید مربوط به این دوره است.
اکنون که برینیاک بنیادین دوباره اوریجینی ارگانیک پیدا کرده بود، برینیاکهای بعدی هم تغییر یافتند. وریل داکس به عنوان وریل داکس دوم معرفی شد که کلونی از برینیاک ابتدایی بود. برینیاک ۵ نیز دوباره نوادهی بیولوژیکی برینیاک به شمار می آمد.
در دنیای تلویزیون (از سال ۱۹۹۷ تا کنون): ربات کریپتونی
در Batman: The Animated Series، بروس تیم و پاول دینی بیشتر شرورهای بتمن را بازنویسی کردند تا روایتهایی شخصیتر به آنها بدهند که این تغییرات بعدها تبدیل به بخشهای ماندگار این کاراکترها شدند. پویزن آیوی که پیشتر زنی شهرآشوب محسوب میشد در جایگاه یک فعال محیطزیست قرار گرفت. مستر فریز که در آن زمان شناختهشده نبود داستان پسزمینهای تراژیک دریافت کرد تا سرگرم نجات نورای محبوبش شود. حتی امثال کلاک کینگ و اسکارفیس نیز دگرگونیهایی همذاتپندارانه به خود دیدند. پس اگر قرار باشد یک Superman: The Animated Series ساخته شود، منطقاً باید از همین فرمول موفق استفاده کند.
یک اپیزود پایلوت سه بخشی برای Superman: The Animated Series در سال ۱۹۹۷، برینیاک را به عنوان یک هوشواره با اوریجینی کریپتونی معرفی کرد که اگر کامل نه ولی دستکم اندکی در نابودی نژاد کریپتون نقش داشت. با این که برینیاک کمیکها هرگز پیوندی با کریپتون نداشت (سوای دزدیدن شهر کاندور) ولی این بازنویسی برینیاک در دنیای تلویزیون ماندگار شد و دوباره در ساختههایی همچون Smallville و My Adventures with Superman مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷: ذهن بیگانه در بدن ربات
شاید تأثیر Superman: The Animated Series بود که مایهی این تغییر شد ولی در حال کمی پس از آغاز به پخش این سریال انیمیشنی دیگر میلتون به چشم نمیآمد. در Superman: The Doomsday Wars، یک حادثهی وحشتناک بدن میلتون فاین را به شدت نابود میکند تا برینیاک به دنبال میزبانی تازه بگردد. در ابتدا، این کاراکتر با تسخیر کردن بدن دومزدیِ به تازگی احیاشده تبدیل به بزرگترین تهدید در تاریخ سوپرمن شد. اما پس از نبردشان، الگوی ذهنی برینیاک در چهارچوب یک پوستهی مکانیکی قرار گرفت تا شبیه به چیزی همانند رد تورنیدو (Red Tornado) یا رباتمن (Robotman) شود. هیچ کدام از آنها ربات نیستند ولی میتوان با یک ربات اشتباهاشان گرفت. برینیاک در این دوره بیشتر سرگرم تکرار طراحیهایش است تا در ابتدای هزارهی نوی میلادی به خطرناکترین حالت خود با نام برینیاک ۱۳ برسد.
از سال ۲۰۰۸ تا کنون: سایبورگ بیگانه با درونهای رباتی
در سال ۲۰۰۸ و خط داستانی Superman: Brainiac، جف جانز و گری فرانک داستان پسزمینهی پیچیدهی برینیاک را به ظریفترین شکل ممکن سادهسازی کردند؛ همهی آنها تا حدودی واقعیت دارند. در این جا، میفهمیم که برینیاکِ بنیادین یک کولوان بود که به طور مداوم روی خودش ارتقا انجام میداد تا تواناییهای فیزیکی و ذهنیاش را بهبود بخشد آن هم در حالی که رونوشتهایی از آگاهیاش را به درونهایی (Drone) کاملاً مکانیکی انتقال میداد. همهی برینیاکهایی که سوپرمن تا آن زمان در برابرش قرار گرفته بود یک نسخهی رباتی به حساب میآمد در حالی اکنون سر و کلهی خود برینیاک بنیادین برای نخستین بار در پیوستگی پس از بحران پیدا شد.
این وضعیتیست که تا امروز هنوز دستنخورده باقی مانده است. دیگر نگارشهایی که از برینیاک دیده شدند هنوز در هستی وجود دارند و خود برینیاک نخست به بهبود خودش میپردازد تا به سطوحی خداگونه که در رویدادهایی همانند Convergence و Year of the Villain دیده شد برسد. ولی آیا این شکل پایانی برینیاک است؟ انگار نمیتوان با این تاریخچهی پیچیده گام آتی و شکل بعدی برینیاک را پیشبینی کرد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
به نظرم بین همه ویلنهای سوپرمن ، لکس لوثر و برینیاک بیشترین پتانسیل رو دارن و میشه شخصیت پردازی عالی براشون در نظر گرفت