ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اسطوره‌شناسی

اسطوره‌شناسی آب

بررسی کامل مفهوم آب، طبق نوشته‌های مفصل ژان شوالیه

محمدجواد ترشیزی
نوشته شده توسط محمدجواد ترشیزی | ۱۵ دی ۱۴۰۳ | ۲۲:۰۰

آب، عنصری حیاتی و نمادی چندوجهی، از دیرباز در فرهنگ‌ها و سنت‌های گوناگون بشری جایگاهی ویژه داشته است. چشمه‌ی حیات، وسیله‌ی تزکیه و مرکز زندگی دوباره، سه مضمون اصلی در سنت‌های کهن در مورد آب هستند. آب، این توده‌ی بی‌صورت، نمایانگر نامحدود بودن امکانات است. آب دربردارنده‌ی تمامی نیروهای بالقوه و نامشخص است؛ موجودیتی که هم نویدهای پیشرفت و هم تهدیدهای فروپاشی را در خود دارد. شناور شدن در آب و سپس خروج از آن، نمادی از بازگشت به مبدأ و راهیابی به مخزنی عظیم از نیروی بالقوه است؛ گرفتن نیرویی تازه از آن مرحله‌ای است که در آن، سیر قهقرایی و عدم یکپارچگی موقتی است و سرانجام به مرحله‌ای از یکپارچگی دوباره و زندگی نو می‌انجامد. نمونه‌هایی مانند حمام، غسل تعمید و سرسپاری گواهی بر این مطلب‌اند.

آب در سنت‌های باستانی

در ریگودا، آب زندگی‌بخش، نیروبخش و مصفا نه تنها در زمینه‌ی مادی بلکه در زمینه‌ی معنوی نیز ستوده می‌شود. آب، منبع قدرت، شادی و بصیرت دانسته می‌شود و به عنوان ملکه عجایب و نایب مردم مورد خطاب قرار می‌گیرد. در این متون، آب نه تنها شفابخش جسم، بلکه تطهیرکننده‌ی روح و گناهان نیز هست.

آب در فرهنگ‌های آسیایی

در آسیا، آب به عنوان جوهری از ظهور اصل حیات و عنصر تولد دوباره‌ی جسمانی و روحانی شناخته می‌شود. نماد باروری، خلوص، حکمت، برکت و فضیلت است. گرایش مایع به انحلال است، اما زمانی که همگون می‌شود، در هنگام انجماد به یکپارچگی می‌رسد. آب به عنوان ماده‌ی نخستین (Materia prima) یا پراکریتی شناخته می‌شود. در متون هندو آمده که بی‌کرانه و همه‌چیز است و در متنی دائویی ذکر شده که «آب گسترده است و جا آب بود.» تخم جهان بر سطح آب‌ها گذاشته شد و در سفر پیدایش نیز نفخه یا روح خداوند بر سطح آب‌ها دمیده شد. چینی‌ها می‌گویند آب «وو جی» است، به این معنا که بی‌عمل، هرج و مرج و بی‌تمایز است. آب نماد تمام امکانات ظهور است و به دو قسمت تقسیم می‌شود: آب زبرین که به امکانات بی‌شکل مرتبط است و آب زیرین که امکانات دارای شکل را در بر می‌گیرد. این دوگانگی در سفر خنوخ به تفاوت در جنسیت تعبیر شده است و در شمایل‌ها اغلب به صورت مارپیچی دو سویه تصویر می‌شود. مفهوم آب نخستین یا اقیانوس اولیات یک مفهوم جهانی است که از پولینزی گرفته تا بسیاری از جوامع استرا-آسیایی دیده می‌شود. بر اساس این باور، آب حاوی قدرتی کیهانی است که اغلب با اسطوره‌ای از حیوان شناور، مانند گراز هندو که خاک کمی به سطح آب می‌آورد و باعث پیدایش شکل می‌شود، همراه است.

آب به عنوان منشأ حیات و تطهیر

آب به عنوان اصل و حامل تمامی حیات شناخته می‌شود. آب شیره‌ی نباتی است و در برخی استعارات تنتره‌ای به شکل پرانه یا نفخه‌ی حیاتی است. از نظر مادی، چون عطیه‌ای آسمانی به شمار می‌آید، نماد جهانی حاصل‌خیزی و باروری است. در ویتنام جنوبی، کوه‌نشینان می‌گویند که آب آسمان شالی می‌سازد. آن‌ها کاملاً به کاربرد آب در ایجاد زندگی دوباره اعتقاد دارند و برایشان آب دارویی برای شربت جاودانگی است. آب در بیشتر فرهنگ‌ها وسیله‌ای برای طهارت آیینی است. در کنار آب مقدس مسیحیان، در اسلام، ژاپن و حتی در مراسم باستانی فو-جویی میان پیروان آیین دائو، طهارت با آب نقشی بنیادی دارد. در هند و جنوب شرقی آسیا، طهارت مجسمه‌ی قدیسان و مؤمنان، به ویژه در سال نو، هم تزکیه است و هم تولد دوباره. وندسو می‌گوید: «طبیعت آب آن را به خلوص می‌رساند.» در تعالیم لائو دسو آمده است که آب نماد فضیلت برتر است. در فصل ۸ دائو، آب نماد حکمت دائویی است، زیرا هیچ‌گونه نقطه‌ی دافعه‌ای ندارد؛ آب آزاد و فارغ از وابستگی است و در سراشیب زمین جاری می‌شود. آب پیمانه است زیرا شراب قوی باید به آب آمیخته شود و آنگاه شراب نماد آگاهی است.

دوگانگی نمادین آب

آب در برابر آتش، نیرویی میان است و در ارتباط با شمال، سرما، انقلاب شتوی، کلیه‌ها، رنگ سیاه و سه خطی ج آن (به معنای آب قعر دریا) قرار دارد. اما از سوی دیگر، آب وابسته به صاعقه است که خود از جنس آتش است. در کیمیاگری چینی، زمانی که ماده تغلیظ می‌شود و آب آن کاهش می‌یابد، می‌توان آن را به بازگشت به بدایت یا به مرحله‌ی جنینی ماده تعبیر کرد. این آب همان آتش است و طهارت کیمیایی باید تا تصفیه با آتش ادامه یابد. در کیمیاگری درونی چینی، حمام و شستشو نیز ممکن است از طبیعتی آتشین باشد. جیوه‌ی کیمیایی آن‌ها که آب است، گاهی به آب آتشین توصیف می‌شود. آب آیینی در مراسم سرسپاری تبتی‌ها نماد بیعت است.

در سنت یهودی و مسیحی، آب پیش از هر چیز نماد اصل و آفرینش است. میم عبری نشانهٔ آب مؤثر است و در واقع نمایانگر مادر و زهدان است و مبدأ هر چیز برتر را نشان می‌دهد. آب به عنوان یک مظهر قدسی در این سنت‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد.

گاهی می‌توان آب را مانند بسیاری از دیگر نمادها بر بستر دو زمینه‌ی کاملاً متضاد نگریست که نمی‌توان از هیچ‌کدام چشم‌پوشی کرد. این دوگانگی در تمام سطوح دیده می‌شود. آب هم سرچشمه‌ی زندگی است و هم مرگ، هم خلاق است و هم نابودگر. در کتاب مقدس، چاه‌ها در بیابان و چشمه‌هایی که به بادیه‌نشینان هدیه می‌شود، موجب شادی و شگفتی فراوان بوده است. در نزدیکی چشمه‌ها و چاه‌ها، ملاقات‌های مهم و اساسی انجام می‌گرفته است. محل‌هایی که آب در آن‌ها پیدا می‌شده، به مثابه مکان‌های مقدس نقش مهمی ایفا کرده‌اند. نزدیکی به آب، جایی که عشق متولد می‌شود و وصلت‌ها صورت می‌گیرد، نقطه‌ی ملاقات انسان‌ها و خداوند بوده است. قدم عبریان و طی طریق هر انسان در طول سفر زمینی‌اش، به طریقی به برخورد با آب وابسته بود. این تلاقی مرکز صلح و نور بود و به مانند واحه‌ای در بیابان عمل می‌کرد. فلسطین، سرزمینی پر از سیلاب‌ها و چشمه‌هاست، و اورشلیم از آب گوارای شیلوه سیراب می‌شود. نهرها، که عاملان حاصلخیزی‌اند، دارای الهام الهی هستند. باران و شبنم به رشد و باروری آن‌ها کمک می‌کنند و به طور کلی برکت خداوند را نمایان می‌سازند. بدون آب، بادیه‌نشینان به سرعت محکوم به مرگ‌اند و از تابش آفتاب فلسطین سوخته می‌شوند. بنابراین، آبی که بر جاده‌هایشان می‌بینند، معادل می‌شود با چیزی که در دنیای ما به نام ترنجبین شناخته می‌شود و با خوردن آن، عطش برطرف می‌شود. از این رو، در دعاها، تقاضای آب می‌شود؛ آب چیزی است که مورد طلب قرار می‌گیرد تا خداوند فریاد بندگان خود را بشنود، رگبار را بفرستد و چاه‌ها و چشمه‌ها را بر سر راه قرار دهد. این گونه است که میهمان‌نوازی موجب می‌شود آبی گوارا به میهمانان عرضه شود تا پاهایشان شسته شود و راحتی پیدا کنند. سراسر عهد عتیق، حشمت آب را جشن می‌گیرد. عهد جدید این میراث را دریافت کرده و می‌داند چگونه از آن بهره برده و استفاده کند. در عهد جدید، میوه با باران بهاری مقایسه شده است، با شبنمی که باعث رشد گل‌ها می‌شود (همانجا)، با آب تازه‌ای که از کوه‌ها سرازیر می‌شود و با سیلاب‌هایی که دار را به مانند درختی در کنار جوی‌ها سیراب می‌کنند .

آب همچون علامت برکت است، اما برای درک این برکت باید اصل الهی آن را شناخت. از این رو، طبق گفته‌ی ارمیا ، امت اسرائیل به خداوند خیانت کرده و عهد خود را نقض کرده‌اند، دیگر او را چون چشمه‌ی آب حیات نمی‌دانند و خواسته‌اند برای خود حوض‌های شکسته بسازند که آب‌ها را نگه نمی‌دارند. ارمیا این عمل امت را در مقابل خداوند، که چشمه‌ی آب حیات است، سرزنش کرده و به شکوه می‌گوید که زمینشان را مایه‌ی حیرت و سخره‌ی ابدی ساخته‌اند . روح انسان همچون آهویی تشنه به دنبال آب است، و روح در جست‌وجوی خدای خود، همچون زمین خشک به سمت آب حرکت می‌کند. این نمادگرایی، که از قدیم‌ترین اصول در جهان مدیترانه‌ای سرچشمه گرفته است، در آثار فدریکو گارسیا لورکا نیز دیده می‌شود، جایی که می‌گوید زن بدون مرد سترون است، همانطور که زمین بدون باران، بی‌بار است.

در بسیاری از موارد، آب به عنوان نماد برکت در نظر گرفته می‌شود و در متون مقدس همچون اشعیاء و مکاشفات به آن اشاره شده است. در این متون، آب در بیابان‌ها و نهرها جریان پیدا می‌کند و مکان‌های خشک تبدیل به چشمه‌های سرشار از آب می‌شوند. آب همچنین از حکمت الهی سرچشمه می‌گیرد، چنان‌که در ایوب و امثال آمده است. در دل انسان فهیم، آب همچون چاهی و چشمه‌ای است که حکمت را در خود جای می‌دهد. سخنان حکیمانه نیز مشابه آب‌های عمیق و پنهان هستند. حکمت الهی با روح انسان در ارتباط است، همانطور که در کتاب‌های مقدس آمده است، روح القدس همچون آب‌های حکمت بر دل انسان‌های تشنه می‌بارد.

مسیح این نماد آب زنده را در ارتباط با زن سامری دوباره به تصویر می‌کشد. او می‌فرماید: «هر کس از آبی که من به او می‌دهم بنوشد، دیگر هرگز تشنه نخواهد شد؛ بلکه آبی که من به او می‌دهم، در او چشمه‌ای از آب خواهد شد که به زندگی جاودانی جوشیده می‌آید». در اینجا، آب که در عهد عتیق نماد زندگی بود، در عهد جدید به نماد ذات خداوند تبدیل می‌شود. مسیح خود را به عنوان صاحب آب زنده معرفی می‌کند و می‌فرماید: «هر که تشنه باشد نزد من آید و بنوشد». این آب زنده که از خداوند سرچشمه می‌گیرد، به انسان حیات و جاودانگی می‌بخشد.

آب به عنوان نماد آفرینش و تجدید حیات، در بسیاری از آموزه‌های مسیحی نقش کلیدی دارد. این آب، که از پدر نشأت می‌گیرد، به روح القدس مربوط می‌شود و در مسیح و پیروان او جریان می‌یابد. غوطه‌وری در آب نماد مرگ و زندگی است، همان‌طور که در غسل تعمید، انسان قدیم از بین می‌رود و انسان جدید به‌وجود می‌آید. در این فرایند، آب همچون موت و حیات عمل می‌کند.

آب در آیین‌های مذهبی و زیارتگاه‌ها نیز مورد توجه ویژه‌ای قرار دارد، زیرا توانایی شفا بخشیدن و تقدس دارد. در طول تاریخ، کلیسا بارها در برابر آیین‌های پرستش آب ایستادگی کرده است، چرا که مؤمنان ارزش مقدس آب را درک کرده‌اند و به آن همچون منبعی از برکت و شفا نگاه می‌کنند.

در نهایت، آب به عنوان نماد تولد دوباره و ظهور دنیای جدید، در تمام متون مقدس و دینی به وضوح دیده می‌شود.

آب می‌تواند خسارت بزند و بلعیده شود؛ تندباد و باران تاک‌های شکوفان را نابود می‌کند. بدین‌گونه است که آب قدرتی موهن به شمار می‌آید. در این حالت، گناهکاران را تنبیه می‌کند، اما نمی‌تواند به نیکوکارانی که نباید از آب‌های بزرگ بترسند، آسیب برساند. آب‌های این نوع برای نیکوکاران به آب مرگ بدل می‌شود، اما برای گناهکاران حیات می‌آورد. همچون آتش، آب نیز می‌تواند برای آزمون بی‌گناهی به کار آید؛ با آب است که اشیاء فروافتاده قضاوت می‌شوند، اما خود آب قضاوت نمی‌کند. آب نماد دوگانگی بالا و پایین است؛ زیرا آب باران و آب دریاها تفاوت دارند. آب باران پاک است و آب دریا نمکین و شور. آب دریا نماد زندگی است؛ پاک، خلاق و پاک‌کننده. در حالی که آب دریا تلخ است و موجب لعنت . نهرها گاه سودآورند و مأمنی برای غولان آب‌های متلاطم هستند، گاه نشانه‌ی رنج و بی‌نظمی است که بدکاران با دریای متلاطم مقایسه شده‌اند. در مزامیر آمده است: «خدایا مرا نجات ده، زیرا آب‌ها به جان من درآمده است، در خلاب ژرف فرو رفته‌ام.»

آب‌های آرام و راحت نماد صلح و نظم‌اند. در ادبیات عامیانه یهودی، خداوند پس از خلقت میان آب‌های بالا و پایین جدایی به وجود می‌آورد. این جدایی نماد تقسیم آب‌ها به مذکر و مؤنث است و به همین ترتیب، نماد امنیت و ناامنی، نماد مرد و زن، و هر آنچه به آن‌ها مرتبط می‌شود، که همان‌طور که گفتیم، یک نمادگرایی جهانی است.

آب تلخ اقیانوس نماد تلخی قلب است. ریشار دو سن ویکتور می‌گوید: انسان باید از آب‌های تلخ بگذرد، زیرا وقتی کاملاً بر بدبختی خود آگاه شد، این تلخی مقدس به خوشی تبدیل خواهد شد.

آب در سنت اسلامی

در سنت اسلامی نیز آب نماد بسیاری از حقایق است. قرآن آب متبرک را که از آسمان فرود می‌آید، علامتی الهی می‌داند. در باغ‌های بهشت چشمه‌ها و جوی‌های آب روان وجود دارد. انسان خود از آبی افکنده و ریخته آفریده شده است. خداوند آن کس است که هفت آسمان و هفت زمین را آفرید و از آسمان آبی فرستاد تا با آن همه چیز را میوه‌دهی کند و کشتی‌ها را روان کند همچنین آبی که خدا از آسمان فروفرستاده و بدان زمین را پس از پژمردنش زنده می‌کند . در قرآن آمده است: «و ایشان که کافر شدند، کردارهای ایشان چون گورابی است که تشنه آن را آب پندارد، یا چون تاریکی‌هایی است در دریای ژرف که در سر آن موجی است، بر زیر آن موج، موجی دیگر». همچنین «مثل زن ایشان را و جهان ایشان را و آرایش ایشان را چون آبی که فروفرستادیم از آسمان است و باد آن را در هوا می‌برد و پراکنده می‌کند»

در شرح «الفصوص»، ابن عربی و قیصری رومی آبی را که عرش الهی بر آن استوار است، با نفخه‌ی خداوند بخشنده همذات می‌پندارند. مولانا در سخن از مظهر الله می‌گوید: «آن بحر کفی کرد و به هر پاره از آن کف نقشی از فلان آمد و جسمی از فلان شد.» عبدالقادر گیلانی جهان را با پاره‌ی یخی مقایسه می‌کند که جوهره‌اش آب است و آن را ماده‌ی نخستین (materia prima) می‌داند.

در مفهومی معنوی‌تر، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی نماد اساس ملکوتی جهان را اقیانوسی می‌انگارد که آب این اقیانوس جوهر الهی است. این جوهر الهی است که تمامی خلقت را لبریز می‌کند و امواج مخلوقات آن هستند.

از سوی دیگر، آب نماد پاکی است و به عنوان وسیله‌ی پاک‌کننده به کار می‌آید. نمازهای یومیه‌ی مسلمانان (صلات) وقتی کامل است که نمازگزار با انجام آیین وضو که از قواعد دقیقی تبعیت می‌کند، خود را مطهر کرده باشد.

در سوره‌ی کهف آمده است که ماهی که در ملتقای دو دریا پرتاب شده بود، پس از غوطه‌ور شدن در آب دوباره زنده شد. این نمادگرایی در تفکر عرفانی اسلامی به خصوص در ایران دیده می‌شود. در افسانه‌ای در باب اسکندر آمده است که او به جست‌وجوی چشمه‌ی آب حیات به همراه آشپزش آندرئاس رفت و روزی ماهی نمک‌سودی را در چشمه می‌شست؛ ماهی زنده می‌شود و او نیز به نوبه‌ی خود به جاودانگی می‌رسد. این چشمه در اقلیم ظلمات قرار دارد که به نماد ناخودآگاه، طبیعت زنانه و بی‌نهایت نزدیک می‌شود.

آب در دیگر سنت‌ها

در تمامی سنت‌های دیگر جهان نیز آب نقشی اولیه بر عهده دارد. در مبحث پیدایش کیهان، آب دارای دو نمادگرایی پیچیده و متناقض است که نباید با هم مخلوط شوند: آب فروریزنده و آسمانی (باران) که مذکر است و در نتیجه با آتش و آسمان مرتبط است؛ و آب نخستین که از زمین و سپیده‌دم برمی‌آید و مؤنث است. این وجه از زمین در ارتباط با ماه است و نماد باروری است. زمین همان‌طور که نطفه را در خود دارد، آب از آن خارج می‌شود تا لقاح انجام گیرد و جوانه بزند.

در این حالت، نماد آب شبیه نماد خون می‌شود. زیرا خون نیز نمادی دوگانه است؛ خون آسمانی مرتبط با خورشید و آتش، و خون قاعدگی که مرتبط با زمین و ماه است. این تضاد نمادین در تضاد میان نور و ظلمت نمود پیدا می‌کند.

  • آزتک‌ها: خون انسان که برای پیدایش دوره‌ی خورشید لازم است، چالچیواتل نام دارد که به معنی آب قیمتی یا یشم سبزرنگ است. سبز بودن یشم به مکمل بودن رنگ‌های سرخ و سبز بازمی‌گردد، زیرا آب معادل نمادین خون سرخ است و نیروی درونی سبز را در خود دارد. آب جرثومه‌ی زندگی است که به طور دوره‌ای زمین را پس از مرگ زمستانی باز می‌زاید. آب که بذر الهی است و به رنگ سبز است، زمین را بارور می‌کند تا در داستان آفرینش دوگون‌ها، قهرمانان همزاد پدید آیند. این همزادان از سر تا کمر به شکل انسان و از کمر به پایین به شکل مار هستند و به رنگ سبز ظاهر می‌شوند. نماد آب به عنوان نیروی حیاتی بارورکننده در باور دوگون‌ها و همسایگانشان، با مبارزه‌ها و تغییرات بسیار گسترده‌تر می‌شود. زیرا آب بذر الهی است که در ضمن نور و کلام نیز هست. کلمه‌ی زاینده‌ای که مظهر اصلی اساطیری آن به شکل مارپیچ مس سرخ است. با این حال، آب و کلام در ارتباط با خلقت جهان، تنها به صورت کلام تر عمل می‌کنند و ظاهر می‌شوند که در مقابل آن، یک نیمه‌ی قهرمان همزاد می‌ایستد که بیرون از دایره‌ی زندگی ظاهری، مسکن می‌گزیند. این زندگی ظاهری که دوگون‌ها آن را آب خشک و کلام خشک می‌خوانند، به معنی نیروی بالقوه است که پیش از آفرینش جهان در کلام و تفکر نهفته بود. لازم به یادآوری است که یوروگو به آتش اهریمنی و ماه ارتباط دارد و به‌طور کلی نماد ناخودآگاه است. تقسیم تمامی عناصر به دو دسته با دو نماد متضاد آب و آتش و تر و خشک در مراسم تشییع آزتک‌ها جنبه جالبی پیدا می‌کند. از سوی دیگر، این دوگانگی نمادین با مفهوم زوج اولیه‌ی زمین و آسمان مقایسه می‌شود. هر کسی که غرق شده یا صاعقه زده، جذام گرفته یا به نقرس مبتلا شده، یا به استسقاء دچار شده، به این معناست که خدایان آب و باران او را از جهان باز می‌گردانند و در نتیجه، به خاک سپرده می‌شود؛ در حالی که باقی مردگان سوزانده می‌شوند.
  • سلتی‌ها: این ارتباط میان آب و آتش در مراسم تشییع سلتی‌ها نیز دیده می‌شود. آب مصفا که دروئیدها برای شکستن طلسم‌ها و دفع جادو از آن استفاده می‌کردند، آبی بود که برای خاموش کردن چوب‌های شعله‌ور از کوره‌ی قربانی‌ها به کار می‌رفت. زمانی که مرده‌ای در خانه بود، در جلوی در گلدانی بزرگ پر از آب مصفا قرار می‌دادند. این آب از خانه‌هایی آورده می‌شد که در آن خانه‌ها هیچ مرگی رخ نداده بود. هر کسی که به خانه‌ی عزاداری می‌رفت، هنگام خروج، پشنگی از این آب به خود می‌زد. در تمامی متون ایرلندی، آب عنصری وقف دروئیدها بود که قدرت بستن و گشودن آب‌ها را داشتند. دروئیدهای بدجنس کورمک شاه آب‌های مونستر را بستند و از این طریق بر مردم تشنه مسلط شدند و دروئید مگ روئیت، آب را برای آن‌ها باز کرد. شاعری که مرتکب زنا شده بود، برای مجازات غرق می‌شد. اما آب در عین حال و به خصوص به دلیل قابلیت تصفیه‌اش، نماد پاکی منفعل است. آب وسیله و محل الهام شاعرانی است که برای آب شعر می‌سرودند تا خبر رسیدن آب را پیشگویی کنند.
  • ژرمن‌ها: به‌زعم استرابون، دروئیدها تأکید داشتند که در انتهای جهان فقط آب و آتش (عناصر اولیه) بر دیگر عناصر برتری خواهند داشت. در باور ژرمن‌ها، آب‌ها برای اولین بار در بهار از سطح یخ ابدی جاری شدند. آن‌ها نیاکان تمامی هستی‌اند، زیرا با هوای جنوب جان گرفتند. آب و هوا جمع شدند تا به جسمی زنده تبدیل شوند، جسمی که غول اول یمر را به وجود آورد که از او دیگر غول‌ها و بشرها و تا حدی خود خدایان پدید آمدند. در آب پلاسما، آب شیرین، آب دریاچه، آب راکد مؤنث هستند و آب اقیانوس، آب کف‌آلود و آب حاصلخیز مذکرند، که در تئوگونی هسیودوس دقیقاً مشخص شده‌اند. گایا (زمین) ابتدا بدون چشیدن لذت پونتوس، دریای سترون را به دنیا می‌آورد. سپس با پسرش اورانوس وصلت می‌کند و اقیانوس را با غرقاب‌های عظیم به وجود می‌آورد: زمین دریای سترون را با دلی خشمگین، یعنی با خیزابه‌هایش، و بدون کمک عشقی لطیف می‌زاید، اما بعد با بوسه‌های آسمان، اقیانوس را با گرداب‌های عمیق می‌زاید. به‌زعم هسیودوس، تفاوت میان آب مقطر و آب گوارا به دلیل وجود عشق است.
  • دیگر فرهنگ‌ها: آب راکد، پلاسمای زمین که هستی از آن زاده می‌شود، نیز در اسطوره‌های آفرینش بسیار دیده شده است. بنا بر برخی سنت‌های اقوام ترک در آسیای میانه، آب مادر اسب است. در داستان‌های آفرینش بابلی، در آغاز زمانی که نه آسمان بوده و نه زمین، فقط ماده‌ای تغییرناپذیر در تمامی ابدیت گسترده بوده به نام آب اولیه، که از توده‌ی آب دو اصل اولیه آپسو و تیامت تشکیل می‌شود. آپسو، خداوند مذکر، نشانگر توده‌ی آب شیرین است که روی آن خاک (زمین) جریان می‌یابد، در حالی که تیامت جز دریا نیست، لجه‌ی آب شور است که تمام مخلوقات از آن پدید آمده‌اند. همچنین، نوک لیمویی که از زیر آب‌ها بیرون می‌آید، تصویری است که در داستان آفرینش در اساطیر مصر رواج دارد: نیلوفر بزرگی از آب‌های اولیه خارج می‌شود. گهواره‌ی خورشید از ازل چنین بوده است. شاعران رمانتیک آلمان به‌طرز زیبا آب را با صفات زنانه شهوی و مادرانه توصیف کرده‌اند. از آب دریاچه‌ی شبانه ماهتابی و شیری است که قوه‌ی جنسی (لیبیدو) بیدار می‌شود؛ آب این کودک اول که از گدازش هوا به وجود آمده، نمی‌تواند اصل شهوی خود را انکار کند؛ و بر روی زمین خود را با قدرت کامل آسمانی چون عنصر عشق و وحدت نشان می‌دهد. بیهوده نیست که حکمای قدیم خاستگاه اشیاء را در آب می‌جستند و تمامی احساسات دلپذیر ما را شیوه‌های گوناگون جاری شدن و حرکت امواج آبی اولیه می‌دانستند که در ما است. رؤیا جز جریان این مادر نامریی جهانی نیست و بیداری شروع دوباره‌ی این جریان است. نووالیس شعر خود را این‌گونه پایان می‌دهد: فقط شاعران می‌باید آب‌ها را دریابند.

نمادگرایی تحلیلی آب

از نمادگرایی در قدیم، آب به عنوان چشمه‌ی باروری زمین و ساکنان آن، می‌تواند به نماد تحلیلی آب به عنوان چشمه‌ی باروری روح برسد. کشتیرانی و نهر دریا نشانگر جریان وجود بشری و سیالیت خواهش‌ها و احساسات است. همانطور که برای زمین، تفکیکی میان نمادهای سطح و عمق وجود دارد، برای آب‌ها نیز چنین تفکیکی موجود است. کشتیرانی یا سرگردانی قهرمانان بر آب نشانگر آن است که آن‌ها در معرض خطرات زندگی قرار گرفته‌اند. آنچه که اسطوره با نماد غول نشان می‌دهد وقتی که از عمق دریا بیرون می‌آید و بر سطح آب ظاهر می‌شود. منطقه‌ی زیر دریا نیز نماد ناخودآگاه است. تباهی و فساد آن نیز با آب گل‌آلود، امیال زمینی یا آب راکدی که خواص زلالیت خود را از دست داده، نمود پیدا می‌کند. گلدان لجن مرداب، آب منجمد و یخ نشانگر رکود در واپسین مرحله‌ی آن است. این‌ها نشانه‌های فقدان گرما در روح و کمبود احساسات جانبخش و خلاق (که همان عشق است) می‌باشند. آب یخین نشانه‌ی رکود کامل روانی یا روح مرده است.

آب، نماد نیروهای ناخودآگاه است، قدرت بدون شکل روح و انگیزه‌ی پنهان و ناشناخته‌ی آن است. در رؤیا، اغلب دیده می‌شود که شخص در ساحل در حال ماهیگیری است. در این حالت، آب نماد روحی است که هنوز به آگاهی نرسیده و در وضعیت ناخودآگاه است. آب محتویات روح را محبوس می‌کند؛ محتویاتی را که ماهیگیر کوشش دارد به سطح بیاورد و باید از آن‌ها تغذیه کند؛ و بالاخره ماهی حیوان روان است.

گاستون باشلار، تفاوت ظریف میان آب‌های روشن، آب‌های بهاری، آب‌های جاری، آب‌های عاشق، آب‌های عمیق، آب‌های خفته، آب‌های مرده، آب‌های مخلوط، آب‌های شیرین و آب‌های سخت، و همچنین آب مسلط بر بیان و غیره را تا آنجا که نمایی از این نماد درخشان هستند، توصیف می‌کند.

نتیجه‌گیری

بررسی نماد آب در فرهنگ‌ها و سنت‌های گوناگون نشان می‌دهد که این عنصر حیاتی، نقشی بسیار فراتر از یک ماده‌ی ساده‌ی طبیعی ایفا می‌کند. آب، به عنوان منشأ و حافظ حیات، در باورهای بشری به نمادی چندوجهی تبدیل شده که ابعاد مختلف هستی، از جهان مادی گرفته تا عرصه‌های معنوی و روانی، را در بر می‌گیرد.

از یک سو، آب با مفاهیمی چون آفرینش، تولد دوباره، تطهیر و برکت پیوند خورده است. در اساطیر و ادیان مختلف، آب به عنوان ماده‌ی اولیه جهان، منشأ حیات و وسیله‌ای برای پاکسازی جسم و روح تصویر شده است. غسل تعمید، وضو، تطهیر مجسمه‌ها و اماکن مقدس، همگی نشان از نقش آب در زدودن ناپاکی‌ها و تجدید حیات معنوی دارند. آب همچنین با باروری، حاصلخیزی و وفور نعمت مرتبط است و در بسیاری از فرهنگ‌ها، دعاهایی برای نزول باران و فراوانی آب وجود دارد.

از سوی دیگر، آب می‌تواند نمادی از نیروهای ناخودآگاه، آشوب، مرگ و نابودی نیز باشد. دریاهای خروشان، سیلاب‌ها و طوفان‌ها، چهره‌ی دیگری از آب را به نمایش می‌گذارند که قدرت ویرانگری آن را یادآور می‌شوند. در روانشناسی نیز، آب اغلب به عنوان نمادی از ناخودآگاه و احساسات عمیق و پنهان تفسیر می‌شود.

این دوگانگی نمادین آب، نشان از پیچیدگی و چندلایگی باورهای بشری در مورد این عنصر حیاتی دارد. آب نه تنها منبع زندگی است، بلکه می‌تواند نمادی از چالش‌ها، خطرات و نیروهای ناشناخته‌ی درون و بیرون انسان نیز باشد.

پژوهش‌های معاصر نیز نشان می‌دهند که این نمادهای کهن همچنان در ناخودآگاه جمعی بشر حضور دارند. نگرانی‌ها در مورد آلودگی آب و کمبود آن، نه تنها جنبه‌ی مادی دارند، بلکه با ترس‌های عمیق‌تر از نابودی، بیماری و از دست دادن تعادل و هماهنگی در جهان مرتبط هستند.

در نهایت، می‌توان گفت که آب، آینه‌ای است که ابعاد مختلف هستی و تجربه‌ی بشری را بازتاب می‌دهد. از زلالی چشمه‌ها گرفته تا خروش امواج دریا، آب همواره نمادی قدرتمند از زندگی، مرگ، تطهیر، آفرینش، ناخودآگاه و نیروهای بنیادین هستی بوده و خواهد بود. درک این نمادها، به ما کمک می‌کند تا نه تنها با محیط زیست خود، بلکه با اعماق وجود خود نیز ارتباطی عمیق‌تر برقرار کنیم.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی