ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اسطوره‌شناسی

اسطوره‌شناسی باران

نمادشناسی وجود آسمانیِ در خدمت خدایان و زمینی‌ها

محمدجواد ترشیزی
نوشته شده توسط محمدجواد ترشیزی | ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ | ۲۲:۰۰

در سراسر جهان، باران به عنوان نمادی از تأثیرات آسمانی بر روی زمین شناخته می‌شود. این باور که باران عامل باروری زمین است و خاک را حاصلخیز می‌کند، واقعیتی بدیهی است. به همین دلیل، آیین‌های زراعی بسیاری در فرهنگ‌های مختلف شکل گرفته‌اند تا بارش باران را طلب کنند. اجرای نمایش در مقابل خورشید، ایجاد صدای طوفان با کوبیدن پتک بر سندان، تپه شنی کامبوجی، و رقص‌های گوناگون نمونه‌هایی از این آیین‌ها هستند. حاصلخیزی باران تنها به جنبه مادی محدود نمی‌شود. ایندره، خدای صاعقه، نه تنها به کشتزارها باران بخشید، بلکه حیوانات و زنان را نیز بارور کرد. آنچه از آسمان بر زمین می‌آید، باروری روح، نور و تأثیرات معنوی است. با اسطوره‌شناسی باران از ویجیاتو همراه باشید.

تفسیر باران در فرهنگ‌ها و ادیان مختلف

  • یی چینگ: در یی چینگ، باران سرچشمه اصل جین، اصل فعال و آسمانی است که همه تجلیات از آن نشأت می‌گیرند.
  • رسائل ابن ولید: در رسائل ابن ولید، باران آسمانی یا آب‌های برین، که از آسمان فرود می‌آیند، معادل کیهانی نطفه در نظر گرفته شده‌اند.
  • اشعیاء: در کتاب اشعیاء، باران به عنوان نشانه‌ای از عدالت یا فتح معرفی شده است.
  • دائو ده جینگ: در دائو ده جینگ، حرف لینگ که نشانه‌ای از تأثیرات آسمانی است، از حرف وو گرفته شده و به معنای زبور جادویی و سه دهان باز است که باران را از آسمان می‌گیرند. این نمادی از آیین‌های باستانی است که تأثیر آن بر اندیشه را نشان می‌دهد.
  • عرفان اسلامی: در عرفان اسلامی، باور بر این است که خداوند با هر قطره باران، فرشته‌ای را می‌فرستد. علاوه بر مفهوم پنهان این جمله، نمادهای لغوی آن نیز قابل توجه‌اند و به فرضیه هند مبنی بر وجود موجودات ریزی که از ماه می‌آیند و در قطره‌های باران حل می‌شوند، نزدیک می‌شوند. این باران قمری، نمادگرایی رایج حاصلخیزی و زندگی دوباره را نیز در بر دارد. باران نشانه رحمت و حکمت عقل اعلاست. به هویی ننگ، حکیم آموخت که می‌توان هر آنچه را که در طبیعت خاص هر فرد جاودان است را با باران مقایسه کرد.
  • چین: در چین، نمادگرایی باران و شبنم گاهی متضاد است. باران نمادی از طبیعت بین و شبنم نمادی از طبیعت یانگ است. با این حال، هر دو از اصل قمری هستند و زمانی که تأثیرات آنها همخوان باشد، نشانه‌ای از هماهنگی حاکم بر جهان است.

اسطوره‌ها و نمادهای مرتبط با باران

  • اسطوره دانائه: در اسطوره یونانی دانائه، زئوس به شکل باران طلا به درون اتاق مفرغین دانائه نفوذ می‌کند و با او نزدیکی می‌کند. در این اسطوره، نمادگرایی جنسی باران با آب پشت مرد و نمادگرایی زراعی گیاهان که به باران نیاز دارند، در هم آمیخته‌اند. این اسطوره همچنین یادآور جفت نور و ظلمت، آسمان و دوزخ، طلا و مفرغ است، زیرا وحدت ضدین نشانه اصل ظهور و حاصلخیزی است.
  • سرخپوستان آمریکا: در سنت سرخپوستان آمریکا، باران تخم خدای طوفان و رگبار است. در وصلت میان آسمان و زمین، باران همان آب بارور کننده است. این ارزش نمادین در تمام تمدن‌های زراعی به باران اختصاص یافته است.
  • مایا: در زبان مایا، کلمات کیشد، آب باران و گیاهان معادل و از یک کلمه گرفته شده‌اند. باران در آیین حاصلخیزی در تمدن‌های زراعی را می‌توان با آب پشت، نطفه یا حتی خون که خاستگاه قربانی انسان‌هاست، مقایسه کرد. تلالوکان، جایگاه بهشت‌آسا و دلپذیر خدایان باران، داخل دیوارهای معبد تیان تینلان نزدیک تئونیهواکان در مکزیک قرار دارد. ایتزامنا، خدای زراعت در هرم خدایان مایا می‌گوید: من جوهر آسمان و شبنم ابرها هستم. در زبان مایا کیشه، واژه کویک به معنی خون، صمغ و شیره نباتی است و همچنین نام تمام مایعاتی است که از انسان و حیوان خارج می‌شود و شبیه به باران است.

آبان، ایزد آب ایران باستان

آبان یکی از نام‌های ایزد آب است. پشت پنجم کتاب پشت‌ها که به نام آبان پشت نامیده می‌شود، در ستایش و بزرگداشت ایزد آب است. این پشت یکی از دلکش‌ترین قطعاتی است که از دوران باستان به جا مانده است. در آبان پشت، علاوه بر ستایش و نیایش فرشتگان، نام بسیاری از نامداران ایران باستان آمده است. در خرده اوستا، یکی از نیایش‌ها به نام آبان نیایش است که در مراسم مذهبی در کنار جویبار و چشمه‌ها و آبشارها سروده می‌شود. ایزد آبان از همکاران امشاسپند اسفندار مذ است. در گاهشماری ایران باستان، روز دهم هر ماه و ماه هشتم هر سال خورشیدی به نام ایزد آبان است. بنا به روشی که در ایران باستان بوده، روز دهم آبان ماه که برابری نام روز و ماه است، جشنی برپا می‌شده که آن را آبانگان می‌گفته‌اند. ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه آورده است که آبان ماه روز دهم آن، روز آبان است و در آن عیدی است که برای توافق دو نام، آبانگان گویند. به گفته بندهش، میان گل‌ها، نیلوفر به ایزد آبان اختصاص دارد.

تیشتر، ایزد باران ایران باستان

تشتر نام ایزد باران و نام ستاره باران است. صورت اوستایی آن تیشتریه، در پهلوی بیشتر و در فارسی تیر یا تشتر و در بعضی فرهنگ‌ها به غلط بشتر آمده و آن را میکائیل یاد کرده‌اند. تشتر سرور ستارگان است و هیچ بدی و جادویی نمی‌تواند به آن آسیب برساند. اهورا مزدا تشتر را چون خود شایسته ستایش می‌داند. تشتر ستاره شعرای یمانی است که نزد اروپایی‌ها سیریوس نامیده می‌شود. تشتر ستاره قلب الاسد است، ستاره‌ای که میان تابستان طلوع کرده و بر آسمان می‌درخشد. تشترینی نام دسته‌ای از ستارگان است که نزدیک تشتر و از یاران او هستند. تشتر فرشته باران با اپتوش دیو خشکی پیکار و مبارزه پرهیجانی را می‌گذراند و سرانجام او را شکست داده و آب‌های آسمانی را بر زمین فرو می‌ریزد. در تشتریشت شرح مبارزه و چگونگی ظهور این ستاره آمده و یادآوری شده است که پس از دیدن تشتر فوراً باران نمی‌بارد و مدتی زمان لازم است. در سه ده شب، تشتر به سه شکل در آسمان به پرواز می‌آید و مبارزه او با دیو خشکی در کنار دریای فراخکرد صورت می‌گیرد. در این مبارزه، تشتر به سه شکل و ترکیب جسمانی آشکار می‌شود: در ده شب اول به صورت جوانی بلند بالا، زیباروی با چشمانی درخشان در سن پانزده سالگی، در ده شب دوم در ترکیب گاوی و ده شب سوم به صورت اسب سپید با گوش‌ها و لگام کام زرین. با همین ترکیب است که با اپتوش دیو خشکی که به صورت اسب سیاه و بی‌بال و دم است، به مبارزه برمی‌خیزد. مدت سه شبانه‌روز پیکار بین آنها در دریای فراخکرد در می‌گیرد. در این پیکار، اپتوش دیو خشکی پیروز می‌شود و تشتر به مسافت هزار گام عقب رانده می‌شود. تشتر که از این شکست سخت اندوهگین است، انتظار دارد که مردمان او را همچون دیگر ایزدان ستایش کنند تا نیروی جدیدی به دست بیاورد. اهورا مزدا بدو نیرو می‌دهد. این نیرو به اندازه ده اسب، ده شتر، ده گاو زرین شاخ و در، و ده کوه و ده رود قابل کشتی‌رانی است. تشتر بار دیگر به ترکیب اسبی سپید با گوش‌های زرین و لگام زرین در کنار دریای ورایکرد ظاهر می‌شود. اپتوش دیو خشکی همان ترکیب اسب سیاه بی‌بال و دم راه را بر او می‌بندد و پیکاری سخت در می‌گیرد. در این پیکار، تشتر بر اپتوش پیروز می‌شود و او را هزار حمام از دریای فراخکرد به دور می‌راند. تشتر آوای شادی سر می‌دهد و از اینکه موجود شادمانی و نشاط موجودات اهورامزدا گردیده خرسند می‌گردد. دریا به جنبش در می‌آید و به باری باد، مه را به طرف آسمان می‌برد و باران بر کشتزارهای هفت کشور زمین می‌بارد. مبارزه در اینجا پایان نمی‌پذیرد و ستارگانی که اهریمن آفریده است پیکار را دنبال می‌کنند.

در بندهش آمده در آغاز وقتی خرد پلید به فیند خرد مقدس ستیزه نمود تشتر به یاری خود مقدس برخاسته و به راهنمایی ایزد برز و فروهر پیکان و یاری بهمن و ایزد هوم، سه ترکیب به خود گرفت، نخست به صورت مردی، دوم به شکل اسبی، سوم به قالب گاو نری درآمد و مدت سی شبانه‌روز در میان فروغ پرواز نمود و از ترکیب سه‌گانه خود مدت ده شبانه‌روز باران بارید و از اثر آن بارندگی باندازه قد یک مرد، آب در روی زمین بالا آمد. جانوران موذی هلاک شدند، آنگاه باد ایزدی وزیدن گرفته و آنها را به اقصی حدود زمین بوده و از آن دریای فراخکرد پدید آمد. لاشه جانوران موذی در زمین بماند و از آنها عفونت پدید آمد. برای آنکه زمین از زهر پاک شود دومین بار، تشتر به شکل اسب سفیدی با یال‌های بلند به سوی دریا شتافت، دیو خشکی به صورت اسب سیاه با یال‌های گند از پی او دوید و تشتر را به بیم و هراس انداخت، تشتر به یاری اهورا مزدا زور ده اسب جوان، ده شتر جوان، ده گاو ورزای جوان، ده کوه و ده رود به خود گرفت، آنگاه دیو اپوش یک فرسخ دور گریخت و تشتر او را یک هزار گام از دریا دور نموده و آب برگرفته و بهتر از پیش به بارید، قطرات بزرگ و کوچک هر یک به درشتی کله گاو و کله انسان فروبارید. در مدت این بارندگی دیوهای اسپنجروش یا سپینچگر و اپتوش به ضد تشتر کوشیدند. آتش و از یشته از گرز نشتر شراره کشید و سپینچگر را هلاک نمود و از ضربت گرز، خروشی از نهاد سپینچگر برخاست. این خروش همانست که هنوز هم پیش از بارندگی از رعد شنیده می‌شود. آنگاه تشتر در مدت ده شبانه‌روز باران فروریخت و چرک و زهر که از جانوران موذی در روی زمین ماند با آب مخلوط شد و از آنست که آب شور پدید آمد.

غیر از اپتوش دیو خشکی دسته‌ای از پری‌ها با تشتر در زد و خورد هستند، ولی شکست می‌یابند. رقیب دیگر تشتر در پائیریه یا دیو قحطی و بدسالی است که در تشتر پشت در زمره یکی از پری‌ها آمده و تشتر به سبب مقاومت در برابر او مورد تقدیس قرار گرفته است. در مینوی خرد ستاره تیشتر از همه ستارگان مهتر و بهتر و ارجمندتر و رفاه جا و رفاه جهان از او دانسته شده است.

در گزیده‌های زادسپرم آمده گسترش آفرینش با تیشتر اختر است که اختر چهارم و خدای ایست، تیشتر فرشته آراینده و خدای ماه چهارم است. از این روی است که تیرماه، چهارمین ماه سال است. تیشتر باد را به یاری خواست و بهمن و هوم به راهبری و برز آبان ناف به همکاری و اردای فرورد به پیمانه‌داری به گرد هم آورده شدند. تیشتر به سه پیکر گشت که هست: مرد پیکر، گاو پیکر و اسب پیکر. به هر پیکری ده شب اندر روشنی پرواز کرد، و سی شب باران را به نابود ساختن خرفتران جانوران موذی به هشت سرشکان (قطرات) جدا جدا چون تشتی بزرگ بودند که بدان آب برداشته شود.

زئوس، فرمانروای آسمان‌ها

پس از نبرد سرنوشت‌ساز میان المپیان و تایتان‌ها، خدایان پیروزمند گرد هم آمدند تا فرمانروایان قلمروهای سه‌گانه را برگزینند. زئوس، با همان خرد و عدالتی که در طول دوران فرمانروایی‌اش شهره بود، پیشنهاد داد که برای تعیین حاکم آسمان‌ها، دریاها و دنیای زیرین، قرعه‌کشی صورت گیرد. قرعه به نام زئوس برای آسمان‌ها، پوزئیدون برای دریاها و هادس برای دنیای زیرین افتاد. زئوس، خدای آسمان‌ها، اختیار کامل بر آب و هوا داشت. او می‌توانست با آذرخش و رعد و برق خشم خود را به انسان‌ها نشان دهد، اما در عین حال، سخاوتمندانه باران را بر زمین می‌فرستاد. پس از جنگ با تایتان‌ها، انسان‌ها کم‌کم از نیایش خدایان دست کشیدند و گمان کردند که دیگر نیازی به کمک آنها ندارند. زئوس که این غفلت را دید، تصمیم گرفت به آنها یادآوری کند که نعمت‌های زندگی را نباید مسلم فرض کنند. او باران را از زمین بازداشت و قحطی و خشکسالی فرا رسید. انسان‌ها که ابتدا متوجه کمبود غذا نشده بودند، پس از مدتی با گرسنگی روبرو شدند و دوباره به نیایش خدایان روی آوردند. زئوس نیز دعای آنها را پذیرفت و باران را بازگرداند.

پرومتئوس، تایتانی که انسان‌ها را آفریده بود، پیوند عمیقی با آنها داشت و همواره در پی کمک به آنها بود. او می‌دانست که انسان‌ها نمی‌توانند زمان بارش باران را پیش‌بینی کنند و برای آن آماده شوند. بنابراین، از برادرش اپیمتئوس درخواست کمک کرد. پرومتئوس که زئوس را خدای آسمان و باران را از آنِ او می‌دانست، تصمیم گرفت نشانه‌ای در آسمان برای آمدن باران قرار دهد. پرومتئوس تکه‌ای پشم از بره‌ای برداشت و آن را به عنوان نشانه‌ای برای باران در نظر گرفت. هرگاه زئوس باران می‌فرستاد، پرومتئوس آن پشم را به آسمان می‌انداخت تا انسان‌ها بدانند که باران در راه است.

زئوس از دخالت پرومتئوس در کار خود ناخشنود شد و تصمیم گرفت او و برادرش را مجازات کند. او که می‌دانست پرومتئوس دلبستگی زیادی به انسان‌ها دارد، مجازاتی عادلانه برای او در نظر گرفت. زئوس و سایر خدایان، پرومتئوس را به خورشید و اپیمتئوس را به ماه تبدیل کردند تا همچنان بتوانند به انسان‌ها کمک کنند، اما از یکدیگر دور باشند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی