ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

شهلا ریاحی
اخبار و مقالات

نگاهی به زندگی شهلا ریاحی و کارنامه هنری او

صبح امروز در خبری ناگوار برای سینمای ایران شنیدیم که شهلا ریاحی، بازیگر و نخستین کارگردان زن ایران و بانویی دوست‌داشتنی که به دیدن او در نقش مادران و مادربزرگان عادت داشتیم جان به جان‌آفرین ...

شایان ضیایی
نوشته شده توسط شایان ضیایی | ۱۱ دی ۱۳۹۸ | ۱۴:۳۹

صبح امروز در خبری ناگوار برای سینمای ایران شنیدیم که شهلا ریاحی، بازیگر و نخستین کارگردان زن ایران و بانویی دوست‌داشتنی که به دیدن او در نقش مادران و مادربزرگان عادت داشتیم جان به جان‌آفرین تسلیم کرده است.

شهلا ریاحی برای بالغ بر ۷ دهه در سینما و تلویزیون فعالیت داشت و نخستین زنی بود که در جو خفقان‌زده دهه ۳۰ تصمیم به کارگردانی و ساخت فیلم مرجان گرفت، نتیجه کار هم چیزی بود که با معیارهای آن زمان عمدتاً به مذاق بینندگان خوش می‌آمد. در زمینه بازیگری نیز شهلا ریاحی در حدود ۷۰ فیلم و سریال ایفای نقش کرده که از برجسته‌ترین آن‌ها می‌توان به «دو فیلم با یک بلیت»، «دلشدگان»، «می‌خواهم زنده بمانم» و «عروسی خون» اشاره می‌کرد. بیایید مادربزرگ فقید سینمای ایران را بیشتر بشناسیم.


قدرت‌الزمان وفادوست (که امروز با نام شهلا ریاحی می‌شناسیمش) در روز ۱۷ بهمن سال ۱۳۰۵ شمسی متولد شد. پدرش «آقا شیخ آقا وفادوست»، رییس عدلیه مشهد و اصالتاً اهل سبزوار بود و مادرش «زهرا عسگری» اهل قم که او را در سال ۱۴ سالگی به دنیا آورد.

شهلا ریاحی

مدت کوتاهی پس از تولد قدرت‌الزمان، پدرش که قصد داشت دست او و همسر خود را گرفته و از تهران به مشهد ببرد، به خاطر سکته قبلی درگذشت و اینطور بود که مسیری تازه برای سرنوشت قدرت‌الزمان ترسیم شد.

به خاطر سن کم مادر و نبود پدر، قدرت‌الزمان توسط پدربزرگ و مادربزرگش پرورش یافت و در تهران ماندنی شد. خودش در یک مصاحبه می‌گوید که پدرش پیش از مرگ خوابی می‌بیند، اینکه نوزاد تازه متولد شده‌اش را در آغوش گرفته و ناگهان نوزاد به آسمان می‌رود. گویا تعبیر والدین از این خواب آن بوده که این نوزاد یا فوراً فوت می‌کند یا در آینده آدمی بسیار مشهور خواهد شد.

مادر قدرت‌الزمان مدتی بعد از فوت همسرش، همسری دیگر برمی‌گزیند و نتیجه آن می‌شود که ۱۴ سال بعد، قدرت‌الزمان نیز با اسماعیل ریاحی ۲۱ ساله -برادرزاده همسر دوم مادرش- ازدواج می‌کند، آن هم درست در دی ماه سال ۱۳۲۰ شمسی که دوران اشغال ایران توسط متفقین در جریان جنگ جهانی دوم بود.

ازدواج قدرت‌الزمان و اسماعیل دو اتفاق جالب را رقم می‌زند. نخست اینکه قدرت‌الزمان عاشق چشمان شهلایی همسرش می‌شود و به همین خاطر نام هنری خود را به «شهلا ریاحی» تغییر می‌دهد و دیگر آنکه سه سال بعد از ازدواج، به اصرار اسماعیل که خود عاشق تئاتر بود، راهش را به تئاتر تهران باز می‌کند.

شهلا ریاحی

اولین نقش او در تئاتر تهران نمایشی به به نام «سیاست هارون‌الرشید» به کارگردانی «معزدیوان فکری» بود و در همان نمایش نخست توانست نقش اول را به دست آورد. شهلا ریاحی خودش اذعان کرده بود که این فرصت به خاطر آشنایی همسرش با مسئولین تئاتر بوده، اما این را هم اضافه می‌کرد که بازی خوبش هم مورد توجه کارگردان قرار گرفته.

علی‌رغم حمایتی که اسماعیل نشان می‌داد، دیگر اعضای خانواده آنقدرها از این تصمیم استقبال نکردند. از مادربزرگ و مادر و خواهران گرفته تا دیگر اعضای فامیل پدری و مادری همگی از این تصمیم ناراحت شدند و حتی برخی می‌گفتند قدرت‌الزمان برای ما مرده. کار حتی به جایی می‌رسد که برادرش که در مشهد افسر نظامی بوده برایش پیغام فرستاده و او را تهدید به گرفتن طلاقش از اسماعیل یا کشتن هر دوی آن‌ها می‌کند!

با فعالیت چندین ساله در دنیای تئاتر، شهلا در سال ۱۳۳۰ و در سن بیست و پنج سالگی راهش را به پرده نقره‌ای سینما باز و در فیلم «خواب‌های طلایی» ایفای نقش کرد. کارگردان این فیلم نیز همان کارگردان سیاست هارون‌الرشید بود که می‌خواست نمایش‌اش را به سینما بیاورد و گزینه‌ای بهتر از شهلا نیافته بود.

شهلا ریاحی

۵ سال بعد از ایفای نقش در این فیلم است که شهلا ریاحی نام خودش را در تاریخ سینمای ایران جاودانه می‌کند. او که در سال ۱۳۲۷ تجربه غیرمستقیم کارگردانی را در شهرهای اصفهان و شیراز به دست آورده بود، با ریختن ترسش از سر و کله زدن با هنرپیشه‌ها و عوامل تولید، تصمیم به کارگردانی فیلم «مرجان» گرفت و نامش را برای همیشه به عنوان نخستین کارگردان زن ایرانی در حافظه تاریخ ثبت کرد.

فیلم مرجان به گونه‌ای از آب درآمد که می‌شد لطافت زنانه را برای نخستین بار در آن حس کرد. اگرچه ساختار کلی‌اش آنقدرها متمایز از فیلم‌فارسی نبود، اما جزو نخستین فیلم‌هایی بود که با پس‌زمینه روستایی و نمایش عطوفتی خارج از عرف (به نسبت فیلمهای پلیسی یا سرخوشانه آن زمان) و همینطور پایانی تلخ، تجربه‌ای متفاوت برای سینما و سینمادوستان ایران رقم زد.

اما فرهنگ آن زمان نیازهایی متفاوت می‌طلبید و سینماداران شهلا ریاحی را مجبور کردند که سکانسی شامل موسیقی و آواز هم به فیلم اضافه کند و سکانس نهایی فیلم که خودکشی شخصیت اصلی را نشان می‌داد حذف کند تا فروش فیلم «تضمین» شود. این تجربه و نبود آزادی عمل برای ساخت فیلمی که خودش می‌خواست سبب شد مرجان اولین و آخرین اثر شهلا ریاحی در قامت کارگردان باشد.

شهلا ریاحی

سال‌های ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۹ به ایفای نقش در نمایش‌نامه‌های رادیویی می‌گذرد و در این بین فیلم «عروسک پشت پرده» هم به کارنامه شهلا ریاحی اضافه می‌شود. این فیلم از آن جهت برجسته بود که نخستین نقش‌آفرینی شهلا به جای یک کاراکتر مادر به حساب می‌آمد و تقریباً از همان زمان به بعد بود که به اصطلاح در این نقش جا افتاد.

این روند ادامه یافت و ریاحی در چندین فیلم نقش مادر را برای هنرپیشگانی ایفا کرد که اختلاف سنی چندانی با او نداشتند. برای مثال مجید محسنی، کارگردان عروسک پشت پرده که خود در فیلم بازی می‌کرد از شهلا بزر‌گ‌تر بود، اما نقش فرزندش را ایفا می‌کرد. به همین ترتیب در فیلمی دیگر اگرچه تنها چهار سال بیشتر از علی فردین سن داشت، اما باز هم نقش مادر او را در داستان برعهده گرفت.

دو سال مانده به انقلاب زمانیست که شهلا ریاحی بعد از فعالیت سی و چند ساله در تئاتر و سینما، وارد تلویزیون می‌شود. «تلخ و شیرین» ثربا قاسمی نخستین اثر تلویزیونی‌اش بود و بعدا در «ایتالیا ایتالیا» ظاهر شد.

شهلا ریاحی

با وقوع انقلاب، شهلا ریاحی جزو هنرمندانی است که به فعالیت ادامه می‌دهد و با فیلم‌هایی مانند دلشدگان و دو فیلم با یک بلیت، خودش را به نسل جوان‌تر نیز می‌شناساند. فعالیت هنری او پس از انقلاب کماکان در دو حوزه سینما و تلویزیون ادامه یافت و آخرین نقش‌آفرینی مربوط به فیلم «دعوت به شام» در سال ۱۳۷۹ بود. از آن به بعد دیگر به ندرت ریاحی را در آثار هنری دیدیم و آخرین نمونه، فیلم نهنگ عنبر ۲ بود که نقشی کوتاه و افتخاری را در آن ایفا می‌کرد.

شهلا ریاحی که امروز در سن ۹۲ سالگی دار فانی را وداع گفت، برای نزدیک به دو دهه با بیماری آلزایمر و زوال عقل دست و پنجه نرم می‌کرد. شرایط خاص او باعث شده بود که نیازمند پرستاری ویژه باشد. با فوت همسر و سپس بروز بیماری، شهلا ریاحی سال‌های آخر عمر خود را به مرور خاطرات سال‌های اوج شهرت و زیبایی خود گذراند و در سال‌های اخیر هم تصویری از شرایط جسمانی او منتشر شد که ناراحتی اطرافیانش را به همراه داشت؛ فراموشی او از سوی جامعه هنری هم موضوع دیگری بود که در این سال‌ها باعث گله‌مندی خودش و خانواده‌اش بود.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (4 مورد)
  • Maradona
    Maradona | ۱۳ دی ۱۳۹۸

    اگه تایید نشدن مقاله جدید بدم

  • Maradona
    Maradona | ۱۳ دی ۱۳۹۸

    اقای ضیایی مقالاتی که دادم را بررسی کردید؟

  • سید محمد میرزائی
    سید محمد میرزائی | ۱۱ دی ۱۳۹۸

    غصه خوردم و در شوک فرو رفتم کاش شایعه ای بیش نباشد مرگ حق است و حقیقتی اجتناب ناپذیر روحش شاد...بانوی سینمای ایران
    یادش گرامی باد خداوند قرین رحمت فرماید.

  • رسول شریفی
    رسول شریفی | ۱۱ دی ۱۳۹۸

    خدا رحمتشون کنه.
    بهر حال هنرمند مرگ ندارد و در دلتاریخ هنر ایران جاودانه خواهد ماند . یادشان گرامی باید.

مطالب پیشنهادی