معرفی ددپول – مزدور حراف قرمزپوش
سلام! به صفحهی معرفی من خوش اومدید! خب، بدون حرف اضافه بریم سر اصل مطلب. حتماً تو زندگیتون با شخصیتهای داستانی زیادی برخورد کردید که هر کدوم یه سری ویژگی مخصوص به خودشون رو داشتن. ...
سلام! به صفحهی معرفی من خوش اومدید! خب، بدون حرف اضافه بریم سر اصل مطلب. حتماً تو زندگیتون با شخصیتهای داستانی زیادی برخورد کردید که هر کدوم یه سری ویژگی مخصوص به خودشون رو داشتن. ولی من با همهی اون شخصیتهایی که سراغ دارید فرق دارم. من ددپولم و هیچ محدودیتی برام وجود نداره!
حالا هم اینجا میتونید ببینید از وقتی که این نویسندهها منو خلق کردن چه بلاهایی سرم آوردن... و من چه بلاهایی سرشون آوردم! چه بخواید چه نخوایدم تا آخرش همراهتونم. پس بهتره که بخواید. با ویجیاتو همراه شید فعلا.
- اولین حضور: شمارهی 98 کمیکهای The New Mutants (ماه فوریه سال 1991)
- ناشر: مارول
- خالقان: فابیان نیکیزا و راب لایفلد
ددپول، با اسم واقعی وید ویلسون (Wade Wilson) یکی از خاصترین شخصیتهاییست که در دنیای کمیکها خلق شده است. مثل اولین حضور خیلی از شخصیتهای ضدقهرمان، ددپول هم به عنوان شخصیتی منفی پا به عرصهی داستانهای کمیکها گذاشته بود. هر چند شخصیتی که برای اولین بار به عنوان ددپول معرفی شد، خیلی با ددپولی که الآن سراغ داریم شباهت نداشت. حداقل از نظر رفتار.
بذله گویی و شوخیهای ددپول در شمارهی 98 کمیکهای The New Mutants سطحی و عادی بودند. هر چند ددپول پرحرفیاش را از همان اول کار با خود به همراه داشت. چیزی که بیشتر از همه به چشم میآید شباهت ظاهری وید ویلسون با اسلید ویلسونِ دنیای کمیکهای دیسی است.
راب لایفلد به عنوان طراح و نقاش ددپول، طرفدار کمیکهای Teen Titans از انتشارات دیسی هم بود. همین علاقه هم باعث شباهت خیلی زیاد طراحی ددپول به دثتروک (Deathstroke) دنیای دیسی شد. فابیان نیکیزا هم با توجه به این شباهت، اسم وید ویلسون را به عنوان یک شوخی برای ددپول انتخاب کرد که حتی از این نظر هم به اسلید ویلسون نزدیک باشد.
شوخیها و تکه پرانیهای اسپایدرمن در وسط درگیریها هم یکی از منابع اقتباس برای تبدیل کردن این مزدور قرمزپوش به یکی از پرحرفترین شخصیتهای دنیای کمیک بوک بودهاند.
ظاهر اصلی ددپول از اولین حضورش تا به حال تغییرات خیلی بزرگی را به خود ندیده است. لباسهای قرمز رنگ و دو شمشیر که به پشت او متصل شدهاند ظاهر ددپول را در طول این سالها تشکیل دادهاند.
گذشتهی ددپول شاید با کمی ابهام و سوال همراه باشد اما در بیشتر برداشتها، داستان وید ویلسون از جایی به عنوان ددپول آغاز میشود که این مزدور متوجه میشود دچار بیماری سرطان شده و هر لحظه ممکن است بمیرد.
او تصمیم میگیرد که در یک برنامهی پزشکی-تحقیقاتی شرکت کند تا بتواند سرطانش را درمان کند. ولی این برنامهی در ظاهر پزشکی-تحقیقاتی در واقع بخشی از برنامهای نظامیست که سالها قبل بر روی کاپیتان آمریکا و ولورین هم انجام شده بود و آنها را اصطلاحاً تبدیل به یک ابرسرباز کرده بود.
این برنامه تغییرات زیادی را در فیزیک بدن وید ویلسون ایجاد میکند. از دگرگونی وحشتناک پوست او (اونقدرم بد نیستما!) تا قدرت بهبودی بسیار بالایی که او را تقریباً جاودان کرده است. ترکیب قدرتهای جدید وید ویلسون با مهارتهای نظامی که از قبل داشته باعث به وجود آمدن مبارزی با تواناییهای بالا به اسم ددپول میشود.
همانطور هم که گفته شد، این شخصیت تماماً تحت کنترل نویسندگان قرار داشت و هر نویسندهای که در طول عمر این شخصیت مسئولیت نوشتن داستان کمیکهای مربوط به ددپول را برعهده میگرفت، با سلیقهی خود تواناییها و ویژگیهایی را به او اضافه یا از او حذف میکرد.
بعد از حضور ددپول در شمارهی 98 کمیکهای The New Mutants، به صورت کوتاه در کمیکهایی مثل Avengers، X-Force، DareDevil و Heroes for Hire ایفای نقش کرد تا این که در سال 1993 تبدیل به شخصیت اصلی سری کوتاهی از کمیکها شد.
کمیک چهار قسمتی Deadpool: The Circle Chase (از ماه آگوست تا ماه نوامبر سال 1993) اولین کمیکی بود که ددپول را تبدیل به شخصیت اصلی داستانها میکرد. فقط بعد از یک سال، ددپول در دومین سری کمیکهای کوتاه به اسم Deadpool: Sins of the Past (از ماه آگوست تا ماه نوامبر سال 1994) به عنوان شخصیت اصلی ظاهر میشود.
مارک وِید که مسئول نوشتن داستان سری کمیکهای Deadpool: Sins of the Past بود بعدها نظری جالب را در مورد کار روی شخصیت ددپول اظهار کرده بود.
صادقانه بگم، اگه اون موقع که قبول کردم این سری کوتاه رو بنویسم، میدونستم ددپول چنین موجود عجیبیه، هیچوقت کار رو انجام نمیدادم. کسی که سزای خلافهاش رو نمیبینه از نظر من یه مشکله.
مارک وِید
همین حضورها به عنوان شخصیت مهمان و دو سری از کمیکهای کوتاه نهایتاً باعث شدند که 6 سال بعد از خلق ددپول، این شخصیت صاحب کمیکهای تکیِ ادامهدار و اصلی در دنیای مارول شود. این کمیکها با نام Deadpool از سال 1997 به چاپ رسیدند.
کمیکهای Deadpool که به دست جو کِلی نوشته میشدند یکی از مهمترین دلایل محبوب شدن ددپول بودند. اشتباه نیست اگر گفته شود که تاثیر جو کلی در موفقیت ددپول بیشتر از خالقان این شخصیت، فابیان نیکیزا و راب لایفلد، بود.
سری اول کمیکهای اصلی ددپول از شخصیت شرور ددپول کاست (البته فقط اسمش رو از روم برداشتن. وگرنه رفتارم همونیه که بود) و شخصیت او را بیشتر به یک ضدقهرمان سوق داد. حالا با آدمکشی طرف بودیم که سعی میکند مسیر زندگیاش را عوض کند و به جای از بین بردن انسانها، سعی کند هر از چند گاهی هم جان آنها را نجات دهد. (حالا نه همهشون رو) شوخیهای ددپول گیراتر و بامزهتر شدند. معرفی شخصیت آل نابینا (Blind Al) و تبدیل ویزل (Weasel) به عنوان بهترین دوست و متحد ددپول هم برای اولین بار در این کمیکها صورت گرفت.
اما مهمترین اتفاقی که میتوان در طی انتشار این کمیکها به آن اشاره کنیم، شکسته شدن دیوار چهارم توسط ددپول بود. هر چند جو کلی کسی بود که قابلیت شکستن دیوار چهارم را در دنیای ددپول معرفی کرده اما بعد از کنار رفتن جو از نوشتن ادامهی این کمیکها و روی کار آمدن کریستوفر پریست، توسعه و به محبوبیت رساندن این بخش از شخصیت ددپول به عهدهی او قرار گرفت.
شکستن دیوار چهارم توسط ددپول هم به یک باره به وقوع نپیوست و با پیش گرفتن روندی در طول کمیکها کم کم این قابلیت به دنیای ددپول اضافه شد. شکسته شدن دیوار چهارم به قدری برای مخاطبان و طرفداران جالب و متفاوت بود که حتی امروزه هم بخشی جدایی ناپذیر از کمیکهای ددپول است.
شاید براتون سوال پیش اومده باشه که شکستن دیوار چهارم یعنی چی؟ چه اجازه بدید چه اجازه ندید خودم توضیح میدم. شکستن دیوار چهارم یعنی دقیقاً کاری که من دارم الان انجام میدم. یعنی وقتی یه شخصیت داستانی با مخاطباش به صورت مستقیم ارتباط برقرار میکنه. هیچکس هم بهتر از من این کار رو بلد نیست انجام بده.
ددپول
هر چند حضور کریستوفر پریست هم بیشتر از یک سال طول نکشید و بعد از شمارهی 45 کمیکهای Deadpool نویسندگان دیگری کار روی ددپول را ادامه دادند. اکثر این نویسندهها هم توجه چندان زیادی به قابلیت شکستن دیوار چهارم توسط ددپول نکردند (چه بد سلیقه و ناامید کننده) اما از شمارهی 65 این کمیکها بود که گِیل سایمون شروع به کار بر روی داستانهای ددپول کرد. بازگرداندن ارتباط مستقیم با خوانندگان به دست او باز هم ددپول را در مسیر درستی که باید پیش میرفت قرار داد.
اما با این وجود مارول تصمیم گرفت که ددپول را به همراه شخصیت کیبل (Cable) بیشتر به سمت X-Men سوق دهد و برای همین با کنسل کردن کمیکهای Deadpool، کمیکهای Agent X (از ماه سپتامبر سال 2002 تا ماه دسامبر سال 2003) را جایگزین کرد.
نه تنها عنوان کمیکها، بلکه حتی شخصیت همیشگی ددپول هم در این داستانها تغییر کرده بود و دیگر با وید ویلسون، مزدور حرّاف، سر و کار نداشتیم. (باورتون میشه اصلاً چنین کاری کرده باشن؟!) با این که مأمور ایکس بسیاری از تواناییهایی ددپول را داشت و حتی باعث اشتباه گرفته شدن این دو توسط شخصیتهای داستانی میشد اما شخصیتی متفاوت نسبت به وید ویلسون بود که با تقلید ددپول سعی در رسیدن به محبوبیت داشت اما خیلی توجه مخاطبان را جلب نکرد.
کمیکهای Agent X نتوانست محبوبیت و فروش بالایی را به همراه داشته باشد و فقط بعد از 15 شماره کنسل شد. البته در شمارههای آخر این کمیکها، ددپول همیشگی هم وارد کمیکها شد تا نویسندگان بتوانند از حضور دوبارهی وید ویلسون در چاپ کمیکهای جدیدتر بهره ببرند.
نتیجهی بازگشت مجدد ددپول و کنسل شدن کمیکهای Agent X، شروع به چاپ کمیکهای Cable & Deadpool (از ماه مه سال 2004 تا ماه آوریل سال 2008) بود. همکاری 4 سالهی این دو شخصیت باعث خلق 50 کمیک شد. به عقیدهی خیلی از طرفداران هم زوج کیبل و ددپول یکی از محبوبترین زوجها در دنیای کمیکهای مارول بودند که با هم ماجراهای زیادی را تجربه کردند.
کمیکهای Cable & Deadpool هم نهایتاً کنسل شدند تا هر کدام از این شخصیتها کمیکهای مستقل خود را داشته باشند. کیبل بلافاصله با کمیکهای Cable (از ماه مه سال 2008 تا 2010) ادامه پیدا کرد (که به من ربطی نداره و دیگه نمیخوام چیزی در موردش بشنوم) اما ددپول با وقفهای چند ماهه ابتدا در کمیکهای دیگر به عنوان مهمان حضور پیدا کرد تا بالاخره کمیکهای Deadpool (از ماه سپتامبر سال 2008 تا ماه دسامبر سال 2012) به چاپ برسند.
سر به سر گذاشتنهای ددپول با شخصیتهای زیادی از دنیای مارول همیشه سوژهی جذابی برای طرفداران بوده است. مخصوصاً شوخیهایی که او با شخصیتهایی مثل ولورین، کیبل و به خصوص اسپایدرمن داشته. شماره 611 کمیکهای The Amazing Spider-Man (ماه ژانویه سال 2010) یکی از بامزهترین برخوردهایی است که شخصیتهای ددپول و اسپایدرمن با یکدیگر دارند.
ددپول طبق قراردادی که قبول کرده است، موظف میشود به سراغ اسپایدرمن برود. اسپایدرمن هم که روز کسل کننده و حوصلهسر بری را سپری میکند، بر خلاف اکثر موارد، در حضور ددپول حس شوخ طبعی همیشگی خودش را از دست نداده و پا به پای شوخیهای ددپول پیش میآید. البته در حالی که کمی هم با هم به درگیری میپردازند.
شخصیتی مثل ددپول یکی از آن شخصیتهاییست که روایت داستانهای خارج از دنیای اصلی کمیکها با محوریت آنها جذابتر دنبال میشود. نویسندگان کمیک چهار قسمتی Deadpool Kills the Marvel Universe (ماه اکتبر سال 2012) هم به خوبی از این پتانسیل استفاده و ددپولی را معرفی کردند که با پی بردن به حقیقتی تصمیم میگیرد کل دنیای مارول را بکشد.
البته منظور از دنیای مارول فقط شخصیتهایی که در کمیکها میشناسیم نیست. ددپول در این کمیکها حتی به نویسندگان کمیک هم رحم نمیکند و در آخرین شمارهی این کمیکهای چهار قسمتی سراغ افرادی میرود که در حال شرح دادن داستان او هستند. کاری که فقط از ددپول برمیآید.
بعد از به چاپ رسیدن 63 شماره از سری دوم کمیکهای Deadpool، حالا ددپول به عنوان عضوی از گروه تاندربولتز (Thunderbolts) در سری دوم کمیکهای Thunderbolts (از ماه فوریه سال 2013 تا ماه دسامبر سال 2014) در کنار شخصیتهایی مثل هالک قرمز، ونوم، الکترا و پانیشر که مانند خود او جایگاهی برای رعایت اصول اخلاقی و درستکاری قائل نیستند به شکار دیگر شخصیتهای خطرناک دنیای مارول مشغول شد. (البته خب خیلی از ما خطرناکتر نبودن... یا شاید هم بودن که ما رفتیم سراغشون. نمیتونم خیلی دقیق بگم)
ماجراجویی ددپول با تاندربولتز هم با چاپ 32 شماره به انتها رسید و این مزدور دوباره با سری سوم داستانهایش به دنیای ماجراهای تکی خودش برگشت. سری سوم کمیکهای Deadpool هم از ماه ژانویه سال 2013 شروع به چاپ شد.
شمارهی 45 سری سوم کمیکهای Deadpool که در واقع 250امین کمیک تکی ددپول در طول دوران حضورش محسوب میشد، همراه شد با مرگ این شخصیت نامیرا! آن هم در حالی که تصمیم گرفته بود تا هویت ددپول را کنار بگذارد و با خانوادهاش در صلح و آرامش زندگی کند. اما ظهور دنیای جدید کمیکهای مارول و جایگزین شدن آن با دنیای حاضر باعث مرگ ددپول و خانوادهاش میشود. (لعنت بهشون!)
بعد از غیبت چند ماهه، ددپول در سری جدید کمیکهای مارول که بعد از ظهور جهان جدید است با شخصیتهایی همچون استیو راجرز که ددپول برای او همیشه احترام ویژهای قائل بوده و پیتر پارکر به عنوان دوست همیشگیاش (آقای نویسنده، فقط دوست؟) هم همکاری داشته است. حتی در کمیکهای Spider-Man/Deadpool (از ماه مارس سال 2016 تا به امروز) برای مدتی به خاطر پیتر پارکر از کشتن آدمها دست برمیدارد ولی دوباره و باز هم به خاطر او کشتن خود را از سر میگیرد.
ماجراجوییهای ددپول در دنیایی که شخصیتهای متفاوت از دنیاهای موازی مارول دور هم جمع شده بودند با این که نابودی امپراطوری که هایدرا (Hydra) را رقم میزند اما باعث مرگ چند تن از بهترین دوستان او در دنیای کمیک میشود و با حس گناهی که روح او را عذاب میدهد سعی میکند زندگی جدیدی را برای خود دست و پا کند.
با این وجود باز هم سعی میکند اشتباهات خود را به نوعی جبران کند و با پاک کردن حافظهاش، تا حدودی هم در این کار موفق میشود. با کمک کاپیتان آمریکا هم دید بقیهی شخصیتهای دنیای مارول دوباره نسبت به ددپول بهتر میشود.
حالا ددپول از ماه ژانویهی سال 2016 تا به امروز به صورت مداوم در کمیکهای تکی خودش حضور داشته است. در کمیکهای Deadpool & The Mercs for Money (از ماه آوریل سال 2016 تا ماه ژوئن سال 2017) همراه گروهی از مزدورها میشود. حتی در کمیکهای Deadpool Kills the Marvel Universe Again (از ماه سپتامبر تا نوامبر سال 2017)، همانطور که از اسمش معلوم است، دوباره شخصیتهای دنیای مارول را از دم تیغ میگذارند.
درسته که تازه یه بچهی 28 ساله تو دنیای کمیکم ولی میتونید بگید یه بچهی موفق بودم که هر نویسندهای میاد سروقتم یه جوری منو میبینه و یه جور دیگه داستانم رو تعریف میکنه ولی هنوزم میتونم این همه سود به صاحبهام برسونم.
زندگی به عنوان یه شخصیت داستانی میتونه یه کم سخت باشه ولی الآن که خیلی بهم توجه میشه و همه جا میتونید منو ببینید. کی از شهرت بدش میاد به هر حال؟ از آشناییتون هم خوشحال شدم. بازم به من و این سایت سر بزنید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ددپول گاهی قهرمان باحالیه گاهی هم یک شرور بدجنسه ولی درونش آدم خوبیه