بررسی بازی The Pedestrian – حل معما در دنیای تابلوها
یکی از بزرگترین اشتباهات قشر بزرگی از بازیسازان مستقل، این است که فکر میکنند برای ساخت یک بازی موفق، باید حتما آن را با بهترین تکنولوژیها و بلند پروازانهترین ایدهها طراحی کرد. اما حقیقت اینست ...
این مورد، هم یکی از نقاط قوت این عنوان است و هم یکی از نقاط ضعف آن. از یک سو، عدم استفاده از متون و تمرکز بر اجزای موجود در پیشزمینه برای توضیح دادن موضوعات مختلف، باعث میشود که افراد بسیاری در تجربهی بازی به مشکل بخورند. اما از سویی دیگر، این موضوع همچنین باعث شده تا بازی بتواند هویتی خاص را برای خودش خلق کند.
رخ دادن وقایع بازی روی تابلوها، باعث شده تا سازندگان بتوانند بیشتر بر روی طراحی معماها مانور بدهند و فقط با استفاده از اتفاقات مختلف در پیشزمینهی آنها، به طراحی یک دنیا و اتمسفر خاص بپردازند.
مواردی نظیر رد شدن قطارهای شهری در تونلها، ترافیک قابل مشاهده در خیابان و یا حرکت کردن حشرات کوچک روی دیوار، در اکثر موارد کاملا تزیینی هستند. ولی با این حال، استفادهی درست از آنها در بستر این بازی باعث شده تا بدون استفاده از تکنولوژیها و افکتهای پیشرفته، یک حال و هوای خاص بر محیط حاکم شده و جهان بازی، زنده به نظر برسد.
همان عبور وسایل نقلیه یا شنیدن صدای پرندگان در حین حل معماها، این حس را به مخاطب القا میکند که کارکترش جزئی از یک اکوسیستم بزرگتر است. در نتیجه، تعامل با آن موارد در طول بازی، حالتی غیرمصنوعی پیدا کرده و اتمسفری خاص را بر محیط حاکم میکند. هنگامی هم که این اتمسفر گیرا را با موسیقی متن دلنشین این عنوان ترکیب کنیم، نتیجهاش واقعا فوقالعاده میشود.
اما این گیمپلی یک بازی معمایی است که مهمترین بخش آن محسوب میشود؛ چون در صورتی که در این بخش مشکلی وجود داشته باشد، آن وقت کل تجربهی بازی به نابودی کشیده میشود. اگر بخواهیم خلاصه بگوییم، میتوان گفت که The Pedestrian همانند ترکیبی از بازیهای پلتفرمر با سبک خاص عنوان Framed است. در هر کدام از معماها، شما میبایست با جابجا کردن تابلوهای موجود روی صفحه و ارتباط دادن درها و نردبانهای موجود روی آنها به یکدیگر، به ایجاد بستر یک مرحلهی قابل بازی بپردازید. نتیجهی نهایی نیز باید به گونهای باشد که بتوانید بدون تغییر مجدد قطعات، به قطعهی پایانی رسیده و از مرحله خارج شوید. البته این پایان کار نیست و بازی مداوما به معرفی مکانیکهای جدید و ساختارشکن نیز میپردازد تا از تکراری شدن تجربهاش جلوگیری کند. همین مورد، نهایتا باعث افزایش درجهی سختی معماها به مرور زمان و همچنین به وجود آمدن یکی از بزرگترین نکات منفی بازی شده است.
عجیبتر هم اینجاست که علیرغم چنین موضوعی، بازی به شدت کوتاه است. نهتنها به اتمام رساندن بازی تنها چیزی بین دو تا پنج ساعت به طول میانجامد، بلکه نه خبری از آیتمها و اچیومنتهای مخفی است و نه حتی یک ویژگی انتخاب مرحله برای بازگشتن به معماهای پیشین. زمانی که بازی را به پایان برسانید، دیگر هیچ کاری برای انجام دادن یا مشوقی برای تجربهی دوبارهی آن نخواهید داشت و همین، میتواند مشتریان احتمالی را نسبت به خرید آن مردد کند.
در کل میتوان گفت که The Pedestrian یک عنوان شایسته در سبک معمایی است. با این که مدت زمان بازی نسبت به عناوین هم سبکش کوتاهتر است و سازندگان میتوانستند با اضافه کردن مواردی مثل راهنماها، گیمپلی را بهبود بخشند، اما میزان نوآوری و کیفیت معماها در سطح بسیار خوبی قرار دارد. اگر از طرفداران این ژانر از بازیها هستید، تقریبا میتوانید مطمئن باشید که با تجربهی این عنوان، لحظات خوشی را سپری خواهید کرد.
مدت زمان بازی
داستان اصلی: ۴ ساعت
داستان و ماموریت فرعی: ۴ ساعت
صد در صد کردن بازی: ۴.۵ ساعت
The Pedestrian توانسته با تلفیق درست و نوآورانهی سبک پلتفرمر و پازل، و ارایه کردن آن با یک فرمت صوتی-تصویری خاص، هویتی منحصر به فرد و گیمپلیای جالب را برای خودش خلق کند. اما اشتباهاتی همچون خودداری از راهنمایی کردن مخاطب در کنار کوتاهی بازی نسبت به سایر عناوین مشابه، باعث شده که خرید آن چندان منطقی نباشد.
کسانی که از کار کشیدن از مغزشان لذت میبرند، بدون شک عاشق این بازی خواهند شد.
اگر خیلی اهل حل کردن معماهای پیچیده نیستید، اصلا نمیتوانید جذب این بازی شوید. حالا بگذریم که با توجه به شرایط فعلی ارزی در کشور و کوتاهی بیش از حد این عنوان، خریداریاش در قیاس با محتوایی که ارایه میدهد، کار عاقلانهای به نظر نمیرسد.
- امتیاز ویجیاتو80
- امتیاز
- امتیاز متاکریتیک81
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.