ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

چگونه فیلم The Empire Strikes Back مسیر فرانچایز استار وارز برای همیشه تغییر داد؟
فیلم سینمایی

چگونه فیلم The Empire Strikes Back مسیر فرانچایز استار وارز را برای همیشه تغییر داد؟

برای آن‌هایی که دنیای سینما را فراتر از تماشای فیلم‌ها دنبال نمی‌کنند احتمالا فیلم The Empire Strikes Back تنها یک دنباله متفاوت به نظر می‌رسد. اما این فیلم یک انقلاب بزرگ در صنعت سینما بود. ...

امیرمحمد سلیمانی
نوشته شده توسط امیرمحمد سلیمانی | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ | ۱۳:۰۰

برای آن‌هایی که دنیای سینما را فراتر از تماشای فیلم‌ها دنبال نمی‌کنند احتمالا فیلم The Empire Strikes Back تنها یک دنباله متفاوت به نظر می‌رسد. اما این فیلم یک انقلاب بزرگ در صنعت سینما بود. دومین فیلم فرانچایز استار وارز سیاست‌ استودیوهای سینمایی برای دنباله‌سازی را برای همیشه تغییر داد و ثابت کرد جنگ ستارگان به‌صورت اتفاقی به کامل‌ترین فرانچایز تاریخ سینما تبدیل نشده است. با ویجیاتو همراه باشید تا موج تاریخی‌ای که این فیلم ایجاد کرد را زیر ذره‌بین قرار دهید.

چگونه فیلم The Empire Strikes Back مسیر فرانچایز استار وارز برای همیشه تغییر داد؟

پیشرفت فناوری‌های سینمایی و تغییر سیاست‌های استودیوهای هالیوودی در چند سال اخیر آن‌قدر سریع بوده که حالا به نظر می‌رسد دهه ۱۹۷۰ میلادی میلیاردها سال نوری از دنیای امروز فاصله دارد. در دهه ۱۹۷۰ میلادی، دنباله‌سازی در هالیوود اصول خاصی را دنبال می‌کرد. کافی بود ویژگی‌هایی که تماشاگر در فیلم نخست پسندیده بود را با هدف «تنوع» در فیلم دوم تغییر دهید تا اتمسفری جدید و مدرن شکل بگیرد.

با همین سیاست‌ها بود که فیلم‌ Rocky II و فیلم Jaws 2 ساخته شدند و اگرچه موفقیت فیلم نخست را تکرار نکردند اما به نظر نمی‌رسد این اصل انکارناپذیر همیشه هم شکست‌خورده باشد. یکی از موفق‌ترین فرانچایزهای تاریخ سینما یعنی فیلم‌های James Bond هم به اصل کلیدی دنباله‌سازی در دهه ۱۹۷۰ میلادی پای‌بند بوده‌اند. به همین دلیل فیلم‌های جیمز باند هر از گاهی با یک بازیگر جدید بازمی‌گردند و صحنه‌های اکشن و بدلکاری جدیدی را به نمایش می‌گذارند که اتمسفر جدید و مدرنی را به تماشاگر ارائه می‌دهد.

اما سیاست کلیدی دهه ۱۹۷۰ میلادی همیشه هم برقرار نبوده و در همان دهه، یک استثنای بزرگ ظهور کرد. فرانسیس فورد کوپولا دو سال پس از موفقیت یکی از حماسی‌ترین فیلم‌های گانگستری تاریخ سینما که جایزه بهترین فیلم آکادمی اسکار را هم تصاحب کرد، با فیلم The Godfather Part II به سینما بازگشت. اما این فیلم قرار نبود از معیارهای مطرح دنباله‌سازی یاری بگیرد. فیلم The Godfather Part II با ورق‌زدن برعکس صفحات تقویم به کندوکاو و کاوش گذشته خانواده کورلئونه مشغول شد تا داستانی پیچیده و گیج‌کننده اما جدید را روایت کند.

جرج لوکاس، همکار و دوست فرانسیس فورد کوپولا، در سال ۱۹۷۷ از فیلمی رونمایی کرد که صنعت سینما را برای همیشه تحت تاثیر قرار داد. فرانچایز استار وارز خیلی سریع با عبور از صندلی‌های سالن‌های سینما به یک پدیده فرهنگی تبدیل شد و با ترکیب دقیق اصول علم ژانر عملی-تخیلی با کلیدی‌ترین ویژگی‌های فیلم‌های خانوادگی رکوردهای گیشه را یکی از پس دیگری از آن خودش کرد.

فرانچایز استار وارز پشتوانه قدرتمندی داشت. کمیک بوک‌ها و کتاب‌های داستان آن در کنار انتشار مداوم فیلم‌ها به هواداران سینما از هر نسل و با هر سن و سالی کمک می‌کرد تا یک سرگرمی مشترک را تجربه کنند. به همین دلیل هم این فرانچایز امروز پرفروش‌ترین فرانچایز همه ادوار تاریخ سینما لقب می‌گیرد. فرانچایزی که در کنار فیلم The Godfather Part II الگوی دنباله‌سازی برای فیلم‌های پرفروش را برای همیشه تغییر داد و نگاهی را به استودیوهای سینمایی ارائه کرد که تا همین امروز هم در جریان است.

آیا فیلم دوم استار وارز در حقیقت فیلم پنجم نیست؟

چگونه فیلم The Empire Strikes Back مسیر فرانچایز استار وارز برای همیشه تغییر داد؟

اگرچه جرج لوکاس به ویژگی‌های فانتزی نخستین فیلم فرانچایز استار وارز توجه می‌کرد اما آن‌چه واقعا برای او اهمیت داشت، توسعه فیلم‌نامه و داستان‌پردازی این جهان سینمایی بود. بنابراین همانطور که احتمالا می‌دانید، فیلم The Empire Strikes Back اگرچه از نظر تاریخ تولید و اکران دومین فیلم دنیای جنگ ستارگان است اما در حقیقت پنجمین اپیزود استار وارز لقب می‌گیرد. او درباره این اولویت‌بندی می‌گوید:

من به آن‌ها گفتم فیلمی که قرار است به‌عنوان فیلم دوم بسازیم در حقیقت فیلم پنجم است. وقتی من این طرح را با استودیو مطرح کردم، آن‌ها به شدت مخالفت کردند چون باور داشتند درک این پیچش داستانی برای بیشتر مردم غیرممکن است. ما در حال تولید دومین فیلم از یک سه‌گانه هستیم اما قرار است داستان فیلم پنجم را روایت کنیم؟ نگرانی آن‌ها کاملا منطقی به نظر می‌رسید. واقعا چه کسی می‌تواند در میانه یک داستان، داستان و جهان دیگری را به تماشاگرش معرفی کند؟ تماشاگران با یک سوال مهم دیگر هم مواجه می‌شدند؛ چه بلایی سر فیلم‌های بعدی می‌آید؟

به عبارت دیگر، فیلم The Empire Strikes Back یک بحران بسیار بزرگ را ایجاد می‌کرد. این فیلم در شرایطی به‌عنوان دومین فیلم فرانچایز استار وارز معرفی می‌شد که هیچکس نمی‌دانست سومین فیلم این مجموعه قرار است به پایان یک سه‌گانه تبدیل شود. در این میان، فیلم The Empire Strikes Back در میانه یک داستان دیگر ظهور می‌کرد و شروع، داستان و پایانی داشت که تقریبا کم‌ترین ارتباط ممکن با فیلم نخست را داشت.



یک آهنگ متفاوت در میانه یک آلبوم موسیقی

اگر فیلم The Empire Strikes Back را پس از تماشای فیلم A New Hope تماشا کرده باشید، احتمالا متوجه می‌شوید که این فیلم در حقیقت عنوانی کم‌زرق و برق‌تر و صمیمی‌تر از فیلم اول است. در حالی که چهارمین فیلم فرانچایز استار وارز (بر اساس خط داستانی) و اولین فیلم جنگ ستارگان (براساس تاریخ اکران) بودجه کمتری هم از فیلم The Empire Strikes Back داشت اما به نظر می‌رسد که فیلم The Empire Strikes Back عنوان ساده‌تری باشد. فراموش نکنید که جلوه‌های ویژه این فیلم در مقایسه با فیلم A New Hope پیشرفت بزرگی داشته اما هیچکدام از نقاط ضعف یا قوت برای جرج لوکاس و همکارانش اهمیتی نداشت. چون این روش متفاوت دنباله‌سازی به آن‌ها کمک می‌کرد تا در نهایت بهترین توصیف را از روابط درون فیلم‌ها ارائه ‌کنند، بی‌نقص‌ترین شخصیت‌پردازی‌ها را به تصویر بکشند و داستانی حماسی را روی پرده نقره‌ای نمایش دهند.

جرج لوکاس اعتقاد دارد فرانچایز استار وارز ساختاری منحصربه‌فرد و متفاوت دارد. فیلم‌های دنیای جنگ ستارگان با نبردهای حماسی و دیدنی آغاز می‌شوند و در نهایت با سکانس‌های درام و شخصی که حرف‌های بسیاری دارند به پایان می‌رسند. برگ برنده دیگری که دنیای جنگ ستارگان از آن استفاده می‌کند، داستان‌سرایی موازی در فیلم‌های گوناگون است. با این سبک داستان‌پردازی، تماشاگران بیشتر از روایت خطی درگیر فیلم‌ها می‌شوند. ریان جانسون از همین تکنیک جذاب در فیلم The Last Jedi هم استفاده کرد.

اپیزود پنجم: یک مسیر تازه

چگونه فیلم The Empire Strikes Back مسیر فرانچایز استار وارز برای همیشه تغییر داد؟

جرج لوکاس که به دلیل حجم فشار و استرس ناشی از کار روی فیلم‌های جنگ ستارگان کارش به بیمارستان کشیده بود، تصمیم گرفت برای ساخت فیلم The Empire Strikes Back استراتژی جدیدی را دنبال کند. او نه تنها کارگردانی فیلم را به اروین کرشنر واگذار کرد بلکه فیلم‌نامه آن را هم ننوشت. با این حال به نظر می‌رسد با وجود همه مسئولیت‌های سنگینی که از دوش او برداشته شده بود باز هم این فیلم زیر سایه شخص لوکاس رهبری می‌شد. او دستورات لازم را به تیم تولید می‌داد و مشخص بود که فیلم کاملا با زاویه نگاه و سلیقه او ساخته شده است.

اما فرایند انتخاب اروین کرشنر هم جذابیت‌های ویژه‌ای دارد. او کارگردان شناخته‌شده و کاردرستی به نظر می‌رسید اما به هیچ وجه قابل مقایسه با استیون اسپیلبرگ و جرج لوکاس نبود. به همین دلیل هم سابقه کارگردانی پروژه‌های غول‌پیکری مانند عنوانی از فرانچایز استار وارز را نداشت و شاید همین رزومه متفاوت هم باعث شد وقتی که لوکاس برای اولین بار پیشنهاد کارگردانی فیلم The Empire Strikes Back را به کرشنر داد، او از امضای این قرارداد سنگین کنار کشید. اما لوکاس سوالی را مطرح کرد که کرشنر پاسخ خوبی برای آن داشت:

آیا می‌توانی فیلم بهتری برای فرانچایز استار وارز بسازی؟

کرشنر با تکیه بر مهارت‌های فردی‌اش این کار غیرممکن را ممکن کرد. براساس مصاحبه‌های جرج لوکاس،‌ اروین کرشنر تصمیم داشت فیلمی جدی‌تر از فیلم A New Hope‌ بسازد. او می‌خواست شخصیت‌پردازی فیلم را پررنگ‌تر کند و کمدی آن را کاهش دهد. با این حال کرشنر دوست نداشت از سرگرم‌کننده‌بودن فیلم حتی به اندازه یک سوزن کوچک هم شود.

کرشنر اعتقاد داشت هیچ چیز به اندازه چهره انسان‌ها جذاب نیست. به همین دلیل هم بخش مهمی از صحنه‌های دراماتیک فیلم The Empire Strikes Back به مکالمات میان شخصیت‌ها اختصاص پیدا می‌کند. کارگردان فیلم Never Say Never Again از فرانچایز جیمز باند در شرایطی این سکانس‌های حماسی دیالوگ‌محور انسانی را برای پنجمین اپیزود جنگ ستارگان خلق کرده که خطر نابودی پایه‌های هیجان‌انگیز فیلم‌نامه را به جان خریده است.

انتخاب یک کارگردان جدید برای فرانچایزی که جرج لوکاس آن را خلق کرده بود، یکی از بزرگترین دستاوردهای فیلم The Empire Strikes Back لقب می‌گیرد. این ایده بعدها با کارگردانی فیلم Return of the Jedi توسط ریچارد مارکوآند هم تکرار شد. جی جی آبرامز دو فیلم The Force Awakens و The Rise of Skywalker را کارگردانی کرد و ریان جانسون روی صندلی کارگردانی فیلم The Last Jedi نشست. گرت ادواردز هم کارگردان فیلم Rogue One بود. به نظر می‌رسد همه فیلم‌هایی که توسط این کارگردان‌ها ساخته شده‌اند، وضعیت به مراتب بهتری از سه‌گانه پیش‌درآمدی جرج لوکاس داشته باشد.

از مجموعه سریال‌های فراموش‌شده بخوانید:

جرج لوکاس کارگردان بی‌نظیری نیست

چگونه فیلم The Empire Strikes Back مسیر فرانچایز استار وارز برای همیشه تغییر داد؟

جرج! تو می‌توانی این کلمات را بنویسی اما نباید مطمئن باشی که می‌توانی آن‌ها را بگویی یا نه!

نقل قولی از هریسون فورد که ظاهرا به جرج لوکاس گفته است

یکی از دلایل اصلی موفقیت دومین فیلم فرانچایز استار وارز آن بود که اروین کرشنر فیلم‌نامه‌ای با شخصیت‌پردازی گسترده نوشته بود و موقعیت شخصیت‌های فیلم در این فیلم‌نامه را اولویت اصلی‌اش می‌دانست. او در شرایطی این دستاورد بزرگ را برای فیلم The Empire Strikes Back خلق کرد که جرج لوکاس همیشه به دلیل قصه‌گوی خوبی‌نبودن مورد انتقاد قرار گرفته است.

شاید جالب باشد بدانید که نخستین پیش‌نویس فیلم‌نامه فیلم The Empire Strikes Back توسط لی براکت نوشته شد. این نویسنده کهنه‌کار هالیوودی که سابقه همکاری با کارگردان بی‌نظیری مانند هاوارد هاکس را در کارنامه‌اش دارد، دیالوگ‌هایی برای پرنسس لیا و هان سولو در نظر گرفته بود که شباهت بسیاری با فیلم‌های وسترن کلاسیک داشت.

اگرچه کری فیشر (بازیگر نقش پرنسس لیا) دیالوگ‌های دوست‌داشتنی لی براکت را با فیلم‌های هاوارد هاکس مقایسه کرده بود اما این نویسنده خوش‌نام آن‌قدر خوش‌شانس نبود که فرصت نوشتن آخرین ویرایش فیلم‌نامه فیلم The Empire Strikes Back را داشته باشد و چهره به نقاب خاک کشید. بنابراین لارنس کسدان جانشین او شد؛ نویسنده‌ای که جرج لوکاس پیش از مرگ لی براکت هم با او برای توسعه فیلم‌نامه فیلم‌های جنگ ستارگان در ارتباط بود.

لوکاس که پیشرفت لارنس کسدان را حس می‌کرد و از عملکرد او راضی به نظر می‌رسید، او را دعوت کرد تا فیلم‌نامه فیلم The Empire Strikes Back را کامل کند. ترکیب ظرافت‌های کلاسیک لی براکت با ویژگی‌های مدرن و هوشمندانه لارنس کسدان فیلم‌نامه‌ای را برای پنجمین اپیزود فرانچایز استار وارز به همراه داشت که تنها با فیلم‌نامه فیلم The Last Jedi ساخته ریان جانسون قابل مقایسه است.



یک فیلم متمایز

هیچکس نمی‌تواند بگوید پنجمین اپیزود فرانچایز جنگ ستارگان فیلمی خسته‌کننده یا بدون رویدادهای هیجان‌انگیز است. این فیلم می‌تواند دقیقا همان چیزی باشد که از یک عنوان جنگ ستارگانی انتظار دارید؛ همه قصه پیرامون آدم‌های بد داستان می‌چرخد که تلاش می‌کنند آدم‌های خوب داستان را گیر بیاندازند و به قول جرج لوکاس، یک اپرای فضایی برای کودکان است.

برخلاف فیلم A New Hope که عنوانی رنگارنگ و سرگرم‌کننده بود، فیلم The Empire Strikes Back اصلا با تماشاگرش شوخی ندارد. همانطور که اروین کرشنر می‌گوید، این فیلم همان فیلمی است که در آن آدم‌های بد پیروز می‌شوند و آدم‌های خوب شکست می‌خورند. برای این‌که جسارت و شجاعت این فیلم را درک کنید باید آن را در ذهن یک تماشاگر دهه ۱۹۸۰ میلادی قرار دهید.

انقلاب بلاک باستری

چگونه فیلم The Empire Strikes Back مسیر فرانچایز استار وارز برای همیشه تغییر داد؟

آیا فیلم بلاک باستری‌ای وجود دارد که با وجود سال‌ها از اکرانش هنوز هم مانند فیلم The Empire Strikes Back تماشاگرانش را این‌گونه غرق خودش کرده باشد؟ آیا فیلم Pirates of the Caribbean: Dead Man’s Chest موفق شد هواداران جک اسپارو و جانی دپ را تحت تاثیر خودش قرار دهد؟ بله، شاید هواداران هری پاتر وقتی به تماشای فیلم‌های سینمایی این شخصیت دوست‌داشتنی می‌رفتند، پایان هر فیلم را با توجه به کتاب‌های آن حدس می‌زدند. یا هواداران کمیک بوک‌های مارول می‌توانستند پیش‌بینی کنند که فیلم Infinity War و پس از آن فیلم Endgame تعداد قابل توجهی از ابرقهرمانان مجبوبشان را به قتل می‌رساند.

فیلم The Empire Strikes Back هواداران و تماشاگرانش را غرق خود کرد چون سال‌ها قبل‌تر از آن‌که فرانچایزهای بلاک باستری در سینما شکل بگیرند، سیاستی را به تصویر کشید که تا همین امروز دنبال شده و در آینده هم نقشی بسیار کلیدی دارد. فرانچایزهای سینمایی تا پیش از این ظهور این فیلم، هماهنگی و همگونی منحصربه‌فردی نداشتند. برای مثال به فیلم‌های جیمز باند در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی توجه کنید؛ اگرچه یک تداوم کلی میان فیلم‌ها وجود داشت اما در نهایت مسیر کلی داستان فیلم‌ها به شکلی نبود که بتوانید از آن یک نقشه جذاب به دست آورید. شاید فیلم‌های Rocky در این میان یک استثنای بزرگ باشند اما در همه فیلم‌هایی که سیلوستر استالونه نقش نره اسب ایتالیایی را در آن‌ها ایفا می‌کرد، داستان با یک قاب پیروزمندانه یا احساسی به پایان می‌رسید و فیلم بعدی آغازگر داستان دیگری بود.

جرج لوکاس تصمیم گرفت فیلم The Empire Strikes Back بیشتر از آن که یک دنبال سنتی باشد به یک روایتگر کلی داستانی ادامه‌دار تبدیل شود. این همان تعریفی است که امروز به‌عنوان تعریف یک دنباله سینمایی می‌شناسیم. ایده اصلی لوکاس که یک انقلاب بلاک باستری بود بعدها توسعه پیدا کرد و بلاک‌ باسترهای میلیارد دلاری و جهان‌های سینمایی از درون آن متولد شدند.

فیلم‌های فرانچایز Fantastic Beasts and Where to Find Them که با دنیای سینمایی Wizarding World شناخته می‌شوند، از کتاب یک جلدی جانوران شگفت‌انگیز و زیستگاه آن‌ها اقتباس می‌شوند. جیمز کامرون همین حالا برای ساخت فیلم‌های دوم تا پنجم آواتار تلاش می‌کند و حتی فیلم‌هایی که دنیل کریگ را به‌عنوان جیمز باند به تصویر می‌کشند هم رویکردی اپیزودیک با داستانی مداوم دارند. همه این فرانچایزهای غول‌پیکر، از ایده‌ای نشات گرفتند که نخستین بار جرج لوکاس در فیلم The Empire Strikes Back مطرح کرده بود.

انقلاب پیش‌درآمدی

شاید این روزها تصورش دشوار باشد اما روزگاری هم بود که بسیاری از مردم فکر نمی‌کردند دومین فیلم جنگ ستارگان موفقیت فیلم نخست را تکرار کند. دنباله‌هایی که برای فیلم Jaws استیون اسپیلبرگ ساخته شده بودند به خوبی ثابت می‌کردند که سینما در برابر ساخت فیلم‌های بعدی یک عنوان محبوب طلسم شده است. بنابراین جرج لوکاس می‌دانست که کار بسیار دشواری برای اثبات فیلمش به جهان سینما دارد.

چگونه فیلم The Empire Strikes Back مسیر فرانچایز استار وارز برای همیشه تغییر داد؟
دیالوگ «من پدر تو هستم» در فیلم The Empire Strikes Back با توجه به اهمیت و ارزشی که در داستان فرانچایز استار وارز دارد، می‌تواند یکی از مهم‌ترین دیالوگ‌های تاریخ سینما هم باشد

به همین دلیل فیلم The Empire Strikes Back فقط یک دنباله معمولی نبود بلکه پنجره‌ای از امید رو به آینده‌ای روشن بود. این فیلم ثابت کرد فرانچایز استار وارز لیاقت همان تحسینی را دارد که برای فرانچایز The Lord of the Rings داشت و می‌تواند به اندازه فیلم Dune بکر و بی‌بدیل باشد. برای فیلمی که ثابت کرد بعدها یک عنوان قدرتمند بوده، این موفقیت یک شرایط استثنایی هم به همراه داشت. چون پس از آن، فیلم دیگری از فرانچایز استار وارز موفق به پیاده‌سازی فضای ویژه آن نشد.

وقتی جرج لوکاس برای کارگردانی و نویسندگی سه‌گانه دوم بازگشت، شرایط برای همیشه تغییر کرد. حالا فیلم‌های فرانچایز استار وارز با لهجه‌های احمقانه و شوخی‌های کودکانه به عناوین متفاوتی تبدیل شده بودند. به نظر می‌رسید لوکاس تلاش می‌کند موفقیت فیلم A New Hope را تکرار کند اما مشکل اساسی از جایی نشات می‌گرفت که او نمی‌توانست تفاوت فیلم کودکانه را با فیلم کودک‌پسند تشخیص دهد.

امروز به نظر می‌رسد پیش‌درآمدهایی که در سال‌های ابتدایی قرن بیست و یکم برای سه‌گانه کلاسیک جنگ ستارگان ساخته شده شبیه به یک خیانت سینمایی باشد. جرج لوکاس همه ویژگی‌های اصلی سه‌گانه نخست را فراموش کرد و دنیایی متفاوت و مدرن را در سه‌گانه دوم که در حقیقت پیش‌درآمدی بر فیلم‌های دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی بودند به تصویر کشید. بنابراین در شرایطی که جرج لوکاس می‌توانست از احساس نوستالژیک تماشاگران بزرگسال سه‌گانه جدید استفاده بی‌نظیری داشته باشد، ترجیح داد دنیایی را خلق کند که بیشتر برای کودکان جذاب بود. این استراتژی متفاوت در فیلم Revenge of the Sith به اوج خود رسید و پایانی را ساخت که با همه اصول و ویژگی‌های فیلم The Empire Strikes Back تفاوت داشت.



بازگشت به ریشه‌ها

چگونه فیلم The Empire Strikes Back مسیر فرانچایز استار وارز برای همیشه تغییر داد؟

سه‌گانه دوم استار وارز آن‌قدر از ریشه‌های هویتی این دنیا فاصله گرفت که شاید خیلی هم عجیب نیست که جی جی آبرامز نخستین دیالوگ فیلم The Force Awakens را بیش از حد نمادین انتخاب کرده باشد: همه چیز درست می‌شود.

هفتمین اپیزود فرانچایز استار وارز تعادل را به این دنیای سینمایی دوست‌داشتنی بازگرداند. با یک قهرمان زن و حضور شخصیت‌های با نژادهای گوناگون، واضح بود که جی جی آبرامز همه تلاشش را کرده تا عنوانی مدرن و در عین حال وابسته به فیلم‌های قبلی جنگ ستارگان بسازد که یادآور فیلم A New Hope هم بود. او داستان همه فیلم‌های قبلی را در اپیزود نهم به پایان رساند که البته بحث‌های بسیار زیادی درباره آن وجود دارد. در میان دو اپیزود هفتم و نهم اما اپیزودی وجود دارد که توسط ریان جانسون کارگردانی شده و به اعتقاد بسیاری از منتقدان، می‌تواند بهترین فیلم سه‌گانه جدید استار وارز باشد. فیلمی که به اندازه فیلم The Empire Strikes Back سرشار از طراوت و جسارت بود.

بهترین فیلم فرانچایز استار وارز

جنگ ستارگان امروز فراتر از یک فرانچایز سینمایی به یک پدیده فرهنگی تبدیل شده و کمیک بوک‌ها، رمان‌ها، انیمیشن‌ها، سریال‌های تلویزیونی و محصولات جانبی متعددی براساس آن معرفی شده است. اما با وجود سه سه‌گانه و دو فیلم اسپین‌آف، انتخاب بهترین فیلم سینمایی این دنیای بزرگ کار دشواری نیست.

اگر معیار شما برای انتخاب بهترین فیلم فرانچایز استار وارز فقط نمره منتقدان و آمارهای مشابه باشد، فیلم The Empire Strikes Back بالاتر از فیلم The Force Awakens بهترین فیلم این مجموعه از نگاه سایت راتن تومیتوز است و در جایگاه هجده بهترین فیلم‌های سایت IMDB از نگاه کاربران قرار دارد؛ بالاتر از هر فیلم دیگری از فرانچایز استار وارز.

چگونه فیلم The Empire Strikes Back مسیر فرانچایز استار وارز برای همیشه تغییر داد؟

این فیلم با ترکیب اهداف تجاری، داستان‌پردازی جرج لوکاسی و دانش فنی سینمای مدرن موفق شد به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما تبدیل شود. فیلم فراموش‌نشدنی اروین کرشنر چالش‌برانگیزترین و فلسفی‌ترین فیلم فرانچایز استار وارز است که شخصیت‌پردازی مثال‌زدنی آن بالاتر از همه فیلم‌های جنگ ستارگان قرار می‌گیرد. اگرچه فیلم‌های پس از فیلم The Empire Strikes Back از مسیری که این فیلم خلق کرده بود، فاصله گرفتند اما باز هم نمی‌توانید تاثیرگذاری این عنوان دوست‌داشتنی روی مجموعه جنگ ستارگان را انکار کنید.

باتوجه به رویکرد اپیزودیک جنگ ستارگان، ساخت سریال‌های تلویزیونی براساس داستان‌های آن خیلی هم عجیب نیست. اما با گذشت حدود چهل سال از اکران فیلم The Empire Strikes Back، هنوز هم این فیلم قوی‌ترین نماد از جمله‌ای است که هواداران استار وارز هرگز آن را فراموش نمی‌کنند؛ نیرو همیشه با ما باقی می‌ماند.

بیشتر بخوانید:

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (2 مورد)
  • Hanna
    Hanna | ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰

    نمی دونم ایندلذن بخش تره که خالق بزرگترین افسانه تاریخ مدرن باشی و یا کارگردانش، اما من همیشه حسرت اونهایی رو می خورم که فیلم رو برای بار اول دیدن. لذت تماشای این فیلم باور نکردنی هست و کیفیت تجراش مثال زدنی. اما بهترین لحظه فیلم و بخشی از تاریخ سینما همان جایی هست که ابر دیالوگ فیلم گفته می شه. جایی که می فهمیم نیکی از شر زاده شده، اما این تولد، قرزند مشخصی مداره و تاریکی همیشه در حال پیشروی هست. وقتی به صحنه نیرد فیلم بازگشت جدای توی ستاره مرگ جدید می رسیم، تازه معنی جمله فیلم دوم رو می فهمیم. یکی از بهترین احظات تاریخ سینما.

    • eMinecraft pocket edition of the phone
      eMinecraft pocket edition of the phone | ۶ بهمن ۱۴۰۰

      البته این دیالوگ من پدرت هستم نیست اینه «نه ، من پدرت هستم» (که در جواب لوک داده میشه) I'm a star wars fan?

مطالب پیشنهادی