نگاهی به سریال The Hardy Boys – داستانی بیرنگ و لعاب در شهری مرموز
هر چند سال یک بار فرصتی پیش میآید تا نانسی درو و برادران هاردی دوباره به صفحه نمایش تلویزیونها بازگردند. اگرچه سال گذشته نوبت نانسی بود که در سریال Riverdale حاضر شود اما حالا نوبت ...
هر چند سال یک بار فرصتی پیش میآید تا نانسی درو و برادران هاردی دوباره به صفحه نمایش تلویزیونها بازگردند. اگرچه سال گذشته نوبت نانسی بود که در سریال Riverdale حاضر شود اما حالا نوبت به برادران هاردی رسیده تا پس از سالها داستان جدیدی را در تلویزیون روایت کنند. تا امروز اقتباسهای تلویزیونی متعددی براساس داستانهای برادران هاردی (که در ایران نشر آتش آنها را در قطع جیبی منتشر میکرد) ساخته شده و حالا سرویس استریوم هولو با ساخت سریال The Hardy Boys روح تازهای به داستانهای این دو برادر دمیده است. با ویجیاتو همراه باشید تا نگاهی به این سریال بیندازیم.
توجه: ادامه این متن داستان سریال The Hardy Boys را لو نمیدهد.
حضور نانسی درو در سریال Riverdale که عنوانی نوجوانانهپسند بود، تفاوت زیادی با روایتهای برادران هاردی در سریال The Hardy Boys دارد. این سریال با بهتصویرکشیدن یک درام مرموز در شهری کوچک به عنوانی تبدیل شده که تماشای آن حتی برای تماشاگر بزرگسال هم جذاب به نظر میرسد. اما سوال اساسی این است؛ آیا خالقان سریال موفق شدهاند که مسئولیت سنگین ساخت عنوانی مناسب بزرگسالان را به خوبی مدیریت کنند؟ پاسخ چندا هم مثبت نیست چون شاید با سریالی سرگرمکننده و رازآلود مواجه باشید اما پس از مدتی از تماشای آن خسته میشوید.
داستان بیتعارف
سریال The Hardy Boys بدون هیچ تعارفی و از همان ابتدای کار به سراغ معرفی شخصیتهای اصلیاش میرود؛ فرانک هاردی [با هنرنمایی روهان کمپبل]، پسر ۱۶ ساله اهل ورزشی است که همه آنچه در پیرامونش رخ میدهد را با دقت بررسی میکند، جو هاردی [با هنرنمایی الکساندر الیوت] برادر ۱۲ ساله و دلنشین فرانک و لورا [با هنرنمایی جنت پورتر] مادر دوستداشتنی دو برادر که در همان پانزده دقیقه ابتدایی سریال به دلیل کشف حقایقی باورنکردنی در جریان تحقیقات روزنامهنگاریاش به قتل میرسد.
کارآگاه فنتون هاردی [با هنرنمایی جیمز تاپر] پس از مرگ ناگهانی همسر و مادر پسرهایش تصمیم میگیرد وارد یک پرونده جدید شود تا حداقل دلیل قتل همسرش را کشف کند. در چنین شرایطی فنتون هاردی از پسرانش میخواهد که خودشان را درگیر ماجرا نکنند و تابستان را در زادگاه پدر و مادرشان پشت سر بگذارند؛ شهر بریجپورت که عمه ترودی [با هنرنمایی بی سانتوس] هنوز هم همانجا زندگی میکند. اما برادران هاردی به جای آنکه مانند دو برادر افسرده که اخیرا مادرشان را از دست دادهاند صرفا خانهشین شوند، تصمیم میگیرند با کمک دوستانی که در این شهر کوچک و ساکت پیدا کردهاند جواب سوالات تمامنشدنیشان را پیدا کنند.
نوستالژی بینشانه
شاید بهترین ویژگی سریال The Hardy Boys نوستالژیکبودن آن باشد. اگرچه سریال هرگز مشخص نمیکند که داستان در چه سالهایی روایت میشود اما کلیشههای دهه ۱۹۸۰ میلادی قابل احساس هستند. پاتوق جوانان شهر کوچک بریجپورت حال و هوایی قدیمی دارد و ماشینهای کلاسیک در خیابانها تردد میکنند و در عین حال خبری از تلفنهای هوشمند هم نیست. عدم مدرنسازی مضامین سریال به آن کمک کرده تا برای روایت یک داستان مرموز شرایط بهتری فراهم شود. از سوی دیگر، فیلمنامه سریال The Hardy Boys از حال و هوای کلاسیک آن هم یاری میگیرد تا سبک اسرارآمیز داستان به اوج خودش نزدیک شود.
فضای مرموز سریال به مرور زمان کامل میشود. برادران هاردی سرنخهای جالبی در نقاط مختلف شهر پیدا میکنند و از دبیرستان تا کتابخانه و فرمانداری و حتی تونلهای زیرزمینی بریجپورت را واکاوی میکنند. همین تلاشها برای پیدا کردن سرنخها است که سریال The Hardy Boys را سرگرمکنندهتر از قبل میکند و موسیقیهای جذاب دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی هم ارزش بیشتری به سریال میبخشد.
شخصیتپردازی ناامیدکننده
اما در شرایطی که هماهنگی تحسینبرانگیزی میان همه عناصر اصلی سریال وجود دارند، نکته منفی بزرگی وجود دارد که حسابی تاثیرگذار به نظر میرسد؛ شخصیتپردازی سریال با اختلافی فاحش نسبت به سایر اصول فیلمنامه در سطح بسیار پایینی قرار دارد که ناخودآگاه سریال را ویران میکند. بنابراین سریال The Hardy Boys با شخصیتپردازی درجه دو و ناامیدکنندهاش ماهیت سریال را از کاخی شکوهمند به کلبهای کوچک تقلیل میدهد.
شما میتوانید از تماشای سریال The Hardy Boys لذت ببرید اما باید بدانید که فیلمنامه سریال با وجود پیج و تابهایی که به داستان اصلیاش میدهد به اندازه فیلم Knives Out هوشمندانه طراحی نشده است. برای همین با شخصیتهایی مواجه هستید که در کسری از ثانیه از رسیدن به سرنخ پرسششان دور میشوند اما در ادامه با سطحیترین منطق ممکن دیدگاه خودشان را تغییر میدهند.
داستانسرایی ضعیف
با این حال از یک جایی به بعد به نظر میرسد سریال حتی ترسی از توهین به شعور مخاطبش هم ندارد. چراکه بسیاری از وقایع به احمقانهترین شکل ممکن رخ میدهند تا تنها تکههای مثلا گمشده پازل داستان مرموز سریال را کامل کنند. فیلمنامه سریال The Hardy Boys از یک جایی به بعد آنقدر به بنبست میخورد که برادران هاردی برای آنکه بتوانند تصمیمهایی بگیرند که مسیر داستان را مشخص میکند، دست به کارهای احمقانه و خندهداری میزنند که با فضای مرموز و دلهرهآور سریال در تضاد است.
داستانهای جذاب برادران هاردی دقیقا از همینجا مضحک میشود. تصمیمهایی که فرانک و جو میگیرند [مانند اینکه به چه کسی اعتماد کنند یا چه کاری انجام دهند] اصلا منطقی به نظر نمیرسد. به عبارت دیگر، نویسندگان فیلمنامه سریال The Hardy Boys چون مسیر دقیقی برای رسیدن به اهداف دیوانهوار و خیرهکنندهشان ندارند، مجبور میشوند داستان را به شکل احمقانهای پیش ببرند.
از آنجایی که سریال به خوبی از ظرفیت شخصیتهایش استفاده نمیکند شاید خیلی هم عجیب نباشد که در پردازش دیالوگها به هم مشکل خورده باشد. گفتگوهای میان شخصیتها چنگی به دل نمیزند و جذابیتی که میتوانست از تنش کلامی شخصیتها ایجاد شود از دست میرود.
بیش از حد طولانی
اگر اپیزودهای سریال The Hardy Boys کوتاهتر بودند شاید این سریال سرویس استریم هولو به عنوان کاملی تبدیل شد اما این اتفاق رخ نداده تا با ۱۳ اپیزود مواجه باشیم که تماشای هر کدام از آنها بیشتر از ۴۰ دقیقه زمان نیاز دارد. واقعیت این است که پیچیدگیهایی که سریال در داستانش به خرج میدهد به این زمان طولانی نیاز ندارد. به همین دلیل از یک جایی به بعد دقایق سریال The Hardy Boys از فرط بیهدفی همانند خمیر کش میآیند. داستان سریال هم گاهی دچار یکنواختی میشود چون فیلمنامه دستاورد جدیدی برای ارائه به داستان ندارد.
سریال The Hardy Boys پتانسیل بسیار خوبی را به نمایش میگذارد اما در نهایت در استفاده کامل از این تواناییهای تحسینبرانگیز ناکام میماند. ضمن اینکه این سریال تنها در صورتی شما را کاملا تحت تاثیر قرار میدهد که مقاومت در برابر تخیلات دور از ذهن را کنار بگذارید و از سرعت پایین روایت داستان آن شکایتی نکنید. در چنین شرایطی شاید بتوانید از فضای مرموز آن که در سطح تریلرهای درجه دو سینمایی قرار میگیرد، لذت ببرید. بنابراین با حداقل انتظارات به تماشای سریال جدید سرویس استریوم هولو بنشینید.
از مجموعه سریالهای فراموششده بخوانید:
- فیلسوف کمدین نیویورکی در سریال Louie
- شیوع ویروسی در سال ۲۰۲۰ در سریال The Last Man on Earth
- جیمز باند بیتربیت در سریال Archer
- وقتی والتر وایت در سریال Ozark حسابدار میشود
- کمدیتر از زندگی کارمندی با سریال The Office
- سریال Freaks and Geeks و روزهایی که ستارههای هالیوود نوجوان بودند
- سریال Sons of Anarchy و داستان رفتن و نرسیدن پیوسته
- سریال The X-Files و مخوفترین پروندههای ماورایی
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.