نقد فیلم مصلحت – آنسوی خط قرمز
فیلم مصلحت با وجود شخصیتپردازی کمایراد، روایت صحیح داستان، بازیهای قابل قبول و فضاسازی باکیفیت به حدی درون شعارهای اغراق آمیز خود غرق میشود که در نهایت چیزی بیشتر از یک فیلم بیش از حد ...
فیلم مصلحت با وجود شخصیتپردازی کمایراد، روایت صحیح داستان، بازیهای قابل قبول و فضاسازی باکیفیت به حدی درون شعارهای اغراق آمیز خود غرق میشود که در نهایت چیزی بیشتر از یک فیلم بیش از حد سفارشی به نظر نمیرسد. در واقع مصلحت فیلمی است محض یادآوری این حقیقت تقریبا تلخ که سازمان هنری رسانهای اوج از بهترین امکانات و بودجهها برای روایت سطحیترین آرمانها به زمخت ترین شکل ممکن استفاده میکند. برای نقد فیلم مصلحت با ویجیاتو همراه باشید.
برای پیداکردن ریشهای که فیلم مصلحت را پرورش داده باید به چند سال پیش برگردید. دنیای سینمایی جدید فیلمهای سیاسی ایران در سال ۱۳۹۴ و با اکران فیلم بادیگارد و پس از آن فیلم سیانور آغاز شد. دو موسسه اوج و سیمای مهر وظیفه توسعه فیلمهایی را برعهده گرفته بودند که شاید در بعضی مواقع داستانها و جهانهای متفاوتی داشت اما در نهایت یک خط فکری ثابت و مشخص را نشان میداد.
توصیف و بررسی این دنیای سینمایی در این نقد مطرح نیست اما فیلم مصلحت دقیقا در اتمسفری شبیه به همه فیلمهای این دنیای سینمایی حضور دارد و در مقایسه با سایر این آثار حرفهای قابل توجهی مطرح میکند. البته باید به این نکته اشاره کرد که فیلم مصلحت در ابتدا سومین فیلم باشگاه سوره [پس از فیلم بیست و یک روز بعد و فیلم دیدن این فیلم جرم است] است و در ادامه نخستین همکاری آنها با سازمان اوج لقب میگیرد. با این حال در نهایت فیلمی خوشساخت با داستانی بیش از حد آرمانگرا به نظر میرسد.
این فیلم که در ابتدا قرار بود با نام فیلم پدری اکران شود به فیلم مصلحت نظام تغییر نام داد و در نهایت با نام فیلم مصلحت به جشنواره راه پیدا کرد. حسین دارابی، کارگردان فیلم مصلحت، کارگردان بیتجربه یا فیلم اولی نیست اما باید به این حقیقت اشاره کرد که این فیلم مهمترین فیلم کارنامه کارگردانی او لقب میگیرد. دارابی از پس مدیریت مهمترین پروژه سینمایی عمرش [تا امروز] به خوبی برآمده اما مشکل اساسی فیلم مصلحت ایرادهای سینمایی نیست.
گمگشته در آرمانهای انقلابی
داستان فیلم مصلحت درباره اشتباه بزرگ پسر تندروی آیتاللهی است که در دوران اوایل انقلاب در دادستانی جایگاه بسیار مهمی دارد. این پسرک تندرو و عصبانی که مثل بسیاری از دوستانش تحمل دیدگاه مخالف را ندارد، در یک درگیری خیابانی با کُلتی که مجوز ندارد به پسر چپگرای خانوادهای ثروتمند که قصد مهاجرت از ایران را دارند، شلیک میکند. این شلیک باعث مرگ او میشود اما از آنجایی که پسر دلیر داستان ما پسر آیتاللهی است که در کنار محمد بهشتی به ملت ایران خدمت میکند، احتمالا مایه شرمساری به نظر میرسد که با حکم واقعی جرمی که انجام داده، روبرو شود.
اگرچه فیلم مصلحت براساس داستانی واقعی ساخته نشده و فیلم هم هیچ توضیحی درباره منشا داستان آن نمیدهد اما عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، در صفحه اینستاگرامش نوشته که آنچه در این فیلم روایت میشود، شباهت قابل توجهی با بسیاری از رویدادهای مشابهی که اوایل انقلاب رخ داده، دارد. بنابراین دور از ذهن نیست که ایده کلی فیلم مصلحت از داستان واقعی زندگی یکی از انقلابیون سرشناس اقتباس شده باشد.
این یک حقیقت غیرقابل انکار است که فیلم مصلحت عنوانی خوشساخت با داستانی سرراست است که تماشاگرش را قدم به قدم به سوی گره اصلی داستان همراهی میکند. فضاسازیهای فیلم در مقایسه با فیلم دیدن این فیلم جرم است، پیشرفت قابل توجهی داشته و از آنجایی که با کمک سازمان اوج ساخته شده هم تحت تاثیر دنیای سینمایی آنها قرار گرفته و از منظر بودجه چیزی کم نیاورده است.
شخصیتپردازیها در فیلم مصلحت در سطح قابل قبولی قرار گرفته است. ظاهر و باطن همه شخصیتها با کمک دیالوگها، نقشآفرینیهای قابل قبول و صحنهسازیهای واقعا تحسین برانگیز به خوبی قابل احساس است و هیچکدام از شخصیتهایی که در مرکز داستان قرار دارند، گنگ و نامفهوم نیستند. فیلم یک مرحله پیشرفته از پروپاگاندایی است که با حرفهایترین حالت ممکن ساخته شده و نسبت به آثار ضعیف قبلی هر دو مجموعه، حالا یک سر و گردن بالاتر رفته است.
سازمان اوج که سال گذشته با فیلم لباس شخصی [نقد آن را در ویجیاتو بخوانید] روایتی پیچیده و اندکی نامفهوم از حزب توده در ایران ارائه داده بود، امسال تصمیم گرفت با همکاری باشگاه فیلم سوره روایت سرراستتر و در عین حال سرگرمکنندهای را ارائه دهد. فیلم مصلحت از نظر نوع روایت و داستانپردازی میتواند با بهترین ساختههای سازمان اوج که توسط کارگردانهای مطرحی مانند ابراهیم حاتمیکیا و محمدحسین مهدویان ساخته شده رقابت کند اما به سطح عجیبی از آرمانگرایی دست پیدا میکند که اندکی مضحک به نظر میرسد.
روایتی اغراقآمیز
فیلم مصلحت بدون هیچ صحنه اضافهای به روایت داستان اصلیاش مشغول است. آنچه برای آن ساخته شده را توصیف میکند و بدون آنکه به تماشاگرش توهین کند، یک روایت تمیز و قابل قبول را ارائه میدهد؛ همه این دستاوردها تا پیش از رسیدن فیلم به ایستگاه پایانی وجود دارد. اما تماشاگر هر چه بیشتر به پایان فیلم نزدیک میشود، بیشتر به کلیشهایبودن سرنوشت داستان پی میبرد. در هر حال افسار یک فیلم جذاب در پایان پاره میشود و ماموریت همیشگی بیشتر پررنگ میشود: شعارها را فریاد بزن، بلند و بلندتر!
دقایق پایانی فیلم مصحلت تماشاگران فیلم را دو دسته میکند؛ گروه اول آنهایی هستند که میتوانند باور کنند سازمان اوج بهعنوان یک مجموعه حاکمیتی که بودجه مشخصی از نهادهای خاص دریافت میکند، داستانی را روایت کرده که در نهایت قرار است ثابت کند در کشوری که حتی پسر سفیرش در ونزوئلا هم به موجودی شرور تبدیل میشود، مقابله فساد از سالها پیش وجود داشته و به نتیجه رسیده است و گروه دوم دقیقا همان افرادی هستند که این روایت کاملا اغراقآمیز را باور نمیکنند و میدانند که ماجرا چیس.
فیلم مصلحت در شرایطی تنها در چند ثانیه انقلاب اسلامی را از انحراف نجات میدهد که امروزه بسیاری از سیاستمداران و روشنکفرانی که در اوایل دوران انقلاب حضور پررنگی در جامعه داشتهاند هم با این حقیقت کنار آمدهاند که بسیاری از اهداف انقلاب اسلامی از مسیر و اهدافی که در ابتدا پیریزی شده بود، فاصله گرفته و به دنبال حل بحرانها هستند. همین تناقض واضح باعث میشود که آرمانهای تخیلی فیلم مصلحت برای تماشاگری که بدون تعصب به دنیای پیرامونش نگاه میکند، ویران شوند.
اگرچه دیالوگهای بیپروای فیلم مصلحت با شمشیرهایی که از رو بسته شده به آرمانهای فروریخته حمله میکنند اما در نهایت شجاعت آن را ندارند که یک انتقاد جانانه را مطرح کنند. این که چرا فیلم مصلحت از رسیدن به سطح تحسینبرانگیزی از انتقاد ناکام مانده را احتمالا باید از استودیوی سازنده آن پرسید. سازمان هنری رسانهای اوج هرچهقدر هم آزادی عمل داشته باشد، احتمالا نمیتواند زاویههای تندتری نسبت به داستانهای انقلابی بگیرد. مسئله این نیست که آنها جسارت چنین تصمیمی را دارند یا نه؛ مسئله آن است که عوامل فیلمهای سازمان اوج در نهایت توان درک و مطرحکردن انتقادهای تندتر از ساختاری که در آن فیلم میسازند را ندارند.
پیشرفت بزرگ
با وجود همه انتقادهایی که از پایانبندی کلیشهای و آرمانطلبانه فیلم مصلحت وجود دارد، نمیتوان منکر این حقیقت شد که سازمان اوج در نهایت میتواند همان پیشرفت بزرگی که باید به آن دست پیدا میکرد را جشن بگیرد. فیلم مصلحت بهعنوان یک فیلم کاملا معمولی که هیچ نام بزرگی را پیرامون خودش نمیبیند، یکی از کاملترین و بهترین فیلمهای سازمان اوج لقب میگیرد که اگر بتوانید از روایت مصنوعی و سفارشیاش عبور کنید، یکی از جذابترین فیلمهای جشنواره امسال هم لقب میگیرد.
در میان فیلمهایی که حتی اصول اولیه فیلمسازی را هم رعایت نمیکنند اما فرصت اکران در جشنواره فجر را دارند، فیلم مصلحت یک پیروزی بزرگ به نظر میرسد. فیلمی که اگر میتوانست با پایانی واقعی [و نه آرمانی] کنار بیاید احتمالا عنوان محترمتری شمرده میشد. اما حالا چیزی به جز فیلمی خوشساخت اما ناامیدکننده و شعارزده نیست.
نقد فیلمهای جشنواره فجر ۹۹ را در ویجیاتو بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اصلا واسم قابل درک نیست چطور به همچین نتیجه ای رسیدید. فیلم نگفتش همه چی گل و بلبل شد و عدالت همه جا داره اجرا میشه، اتفاقا بر عکس، یه نمونه بود که همچین فضایی اول انقلاب وجود داشته.
اینکه شخصیت داستان کار درست رو بکنه خیلی فرق داره با اینکه بگیم همه چی و همه جا درست پر از عدله. سرانجام شخصیت ها پیام اخلاقی داستانه نه شعار.
اوایل انقلاب هم مبارزه ی با فساد بود و افرادی مثل شخصیت فیلم که بچه اش رو هم محاکمه می کرد و هم بی عدالتی بود که اتفاقا اولی هم می چربید،اگه برای دومی فیلم ساخته بشه یعنی واقع گرایی و بلند می شید دست می زنید ولی اگه درباره ی اولی فیلم ساخته بشه یعنی کلیشه و آرمانگرایی
باز هم نقد مغرضانه، چرا با به کار بردن یه واژه "کلیشهای و آرمانگرا" فیلم رو پیش پیش و الکی محکوم میکنید؟ به جای برچسب زدن و کوبیدن بی دلیل، توضیح بدید که کجای آرمان فیلم مشکل داشت
من نمیفهمم شما چرا همه چیز رو کلیشه ای میدونید . الاناون انتقام جویان که تو کل قسمتاش آمریکا جهانو نجات میده اون کلیشه نیست
پرداختن به جزییات یک کلیشه میتونه اون رو از منجلاب تکرار نجات بده. تکرار مو به موی کلیشه اما نه.