دنیای شگفت انگیز بالان یک بازی جدید از کمپانی پرآوازه Square Enix است که پشت آن یک مغز نابغه به اسم یوجی ناکا قرار دارد، مردی که سالها پیش با کمک تیمی قدرتمند در شرکت سگا، پاهای پرسرعت سونیک را به دنیای ویدیو گیم وارد کرد. یوجی ناکا بعد از ۲۰ سال دوباره روی صندلی کارگردانی یک بازی ویدیویی نشسته و باید گفت او تصمیم جالبی برای سرنوشت بازی جدید خود گرفته است. با ویجیاتو همراه نقد بازی Balan Wonderland باشید تا این موضوع را بیشتر واکاوی کنیم.
بازی دنیای شگفت انگیز بالان (Balan Wonderworld) یک عنوان پلتفرمر است که هم نسلهای جدید از آن بهرهمند هستند و هم کنسولهای نسل قبلی. بازی با یک کات سین CGI بینظیر آغاز میشود که امضای همیشگی آثار تولید شده در Square Enix است. این کات سین هر کسی را یاد فاینال فانتزیهای گذشته میاندازد و موسیقی پس زمینه آن نیز آنقدر گوشنواز است که دل بیننده را میبرد.
پس از این کات سین گیرا وارد محیط بازی میشویم و ناگهان یک سیلی به شدت محکم از ناکجا میخوریم. بازی افت بسیار زیادی پیدا میکند و نمایی که در برابر چشمان ما حک میشود آنچنان بوی کهنگی میدهد که این بو در و دیوار اتاق را پر میکند! بازی انگاری که در یک جاده زیبا و درست سر پیچ زیبایی که قرار است بعد از آن به منظره بکری برسیم، ترمز کرده باشد و با یک دنده عقب سریع تمام جاده را برگشته باشد؛ Balan Wonderworld به همین شدت توی ذوق میزند.
در حس و حال همین شوک و ضربه ناگهانی که باشید، مشغول کنترل کردن شخصیت اصلی میشوید و ذره امیدی هم که در اعماق ذهنتان سو سو میزد، تبدیل به خاکستر میشود. کنترل بازی بلای جان گیمر است و دوربین آن دشمن درجه یک گیمر. این دو انگار دست به دست هم دادند تا سربازهایشان روی مغز گیمر پا بکوبند و رژه بروند. همه چیز تا به اینجا جالب به نظر نمیرسد، همه چیز به جز محیط بازی که انگار از وسط یک رویای قشنگ درآمده و عینا پیاده سازی شده است. در کنار این موضوع اگر گوشهایتان را تیز کنید موسیقی جذابی را میشنوید که هارمونی آن به روی محیط شگفت انگیز بازی مینشیند. سازندگان شما را تا مرز سکته پیش بردهاند اما با همین نکات ریز، دوباره شما را احیا کردند.
محیط بازی و رنگ و لعاب آن و حتی میتوان گفت طراحی شاد و بانمک کاراکترهای بازی همسو با داستان بازی است. در واقع Balan Wonderworld قرار است دل گیمر را خوش کند؛ آن هم در سالی که جهان مدتهاست در یک خفقان عجیب فرو رفته و سایه کرونا در آن وسیعتر و گستردهتر میشود. Balan Wonderworld آمده که این ماموریت را انجام دهد. در واقع تصمیمی که در مقدمه مطلب از آن گفته شد، در اینجا باید آشکار شود.
بگذارید با شما صادق باشم، یوجی ناکا احتمالا میدانسته بازی جدیدش آش دهانسوزی نیست، در واقع بعید میدانم که او با این همه سابقه و خلق بازیهای جذاب نداند که Balan Wonderworld رسما متعلق به دنیای بازیهای نسل ششم کنسولها است. به نظر من ناکا و تیمش در خلق بازی خود به دنبال قشر خاصی بودند که مدتهاست از انجام یک بازی درست و درمان محروم هستند و به گوشیهای موبایل روی آوردهاند تا بازیهای آسانتر را در آنجا تجربه کنند. Balan Wonderworld دقیقا با کودکان سر و کار دارد.
کودکان یکی از مخاطبین اصلی دنیای سرگرمی هستند، مخاطبینی که در خیلی از مواقع تولید محتوا برای آنها فراموش میشود. راه دوری نمیروم و به همین ایران خودمان اشاره میکنم که تولید آثار سینمایی برای بچهها به بدترین شکل ممکن پیش میرود و سینماگران موارد بنجلی چون «پیشی میشی» را به اسم فیلم کودک به خورد بچهها میدهند. رویکرد دنیا نیز در عالم سینما گاهی ضد و نقیض است، پیکسار Soul را میسازد که کمتر کودکی قادر به درک آن است اما از آنسو انیمیشنهایی مانند Trolls هم ساخته میشوند و مثل بنز میفروشند چرا که بچهها آنها را دوست دارند.
حالا اگر از دنیای سینمایی خارج شویم و سری به بحث اصلیمان یعنی ویدیو گیم بزنیم با وضعیتی بدتر روبرو میشویم. بازیهایی که به نظر کودکانه میرسد مانند سوپرماریو و یا کرش بندیکوت و... در واقع برای بچهها ساخته نشدهاند. این بازیها آنقدری سخت هستند که گاه برخی مراحل آن برای گیمرهای حرفهای هم تبدیل به عذاب الهی میشود. بازی رچت که در هفتههای آینده عرضه میشود هم مثال دیگری است، فرنچایزی که دمار از روزگار آدم در میآورد و کمتر بچهای میتواند با آن انس بگیرد.
باید در نظر داشته باشید منظورم از بچه یا کودک دقیقا افرادی است که نهایتا هشت نه سال سن دارند. قشر بزرگی که یوجی ناکا در بازی جدیدش سراغ آنها رفته و بازی خود را مختص آنها طراحی کرده است. یک دنیای شگفت انگیز و رویایی، در دنیای کرونایی (هرچند بازی پیش از کرونا مراحل تولیدش آغاز شد اما بخش اعظم آن در زمان کرونا پیش رفته است) که میخواهد کودکان داخل قرنطینه و دور از دوستانشان را سرگرم کند؛ به آنها از عشق و محبت بگوید و تاکید کند که به قلبهایشان سر و دستی بکشند و زندگی را سخت نگیرند. همه اینها با یک گیم پلی ساده و تکراری روایت میشود.
پیش از بررسی گیمپلی بازی که تقریبا نقطه وقت آن حساب میشود (پایینتر میگویم چرا از لفظ تقریبا استفاده کردم) بگذارید به قصه بازی اشارهای کنم. داستان بازی یک داستان سرراست و بدون هرگونه پیچیدگی است اما به سختی روایت میشود. هر کسی که قلبش صاف نیست و مشکلی در احساساتش دارد، در دنیای شگفت انگیز بالان میتواند بر این مشکل غلبه کند. لئو و اما هر یک مشکلاتی دارند؛ یکی سالها پیش با دوستش دعوای شدیدی داشته و هنوز غصه آن را میخورد و دیگری دائما نگران اینست که مردم دربارهاش چه میگویند. آنها با وارد شدن به دنیای بالان یاد میگیرند چگونه بر این مشکلاتشان غلبه کنند و افراد دیگری را در هر سن و سالی میبینند که از این قبیل استرسها و مشکلات را با خودشان دارند.
در دنیای Balan Wonderworld نزدیک به ۸۰ لباس مختلف وجود دارد که هر یک قابلیت خاص خودشان را دارند. در واقع شما با پیشروی در مراحل به این لباسها برخورد میکنید و با پوشیدن آنها میتوانید به ویژگی دست پیدا کنید که برای رد کردن مرحله به آن نیاز دارید. بازی تا دقایق پایانی هم برایتان سورپرایز دارد و لباسهای جدید معرفی میکند، لباسهایی که برخیشان مفت خدا هم نمیارزند و بسیار مسخره هستند تا البسهای که چنان قدرت باحالی به شما میدهد که دلتان نمیخواهد آن را تا مدتها عوض کنید. هرچند بازی شما را مجبور به تغییر دائم لباسها میکند چرا که برخی لباسها مانع از سادهترین کارها مانند پریدن میشوند! درست خواندید، به بیان شفافتر، در بازی به کرات پیش میآید که یک لباس قدرتمند که آتش پرتاب میکند، نمیتواند از روی یک گل بپرد.
گیم پلی بازی نکته منحصر به فرد و ویژگی خاصی ندارد که پیشتر در بازیهای دیگر ندیده باشیم. در واقع به جرات میتوان گفت که این ویژگیها در بازیهای زیادی دیده شده و چه بسا بهتر هم پیاده سازی شده است. Balan Wonderworld حتی در این بخش (لباسهای زیاد و قابلیتهای متنوع) سعی میکند که پیچیدگی خاصی به بازی وارد نکند و هر لباسی را درست دم دست میگذارد تا با به دست آوردن آن، چالش مرحله را رد کنید. مشکل گیم پلی در سادگی بیش از حد آن نیست، به سخت بودن کنترل است که من با هر دو نسخه نینتندو سوییچ و پلی استیشن ۴ که بازی را تجربه کردم، بدجوری با آن سر و کله زدم.
کنترل نامانوس و روی اعصاب بازی قطعا Balan Wonderworld را از هدف اصلی خود که به دست آوردن دل مخاطبین کم سن و سالتر بوده دور میکند. تیم سازنده باید یک کنترل نرمتر و روانتر برای دنیای جادویی خود طراحی میکردند و این سوییچ کردنهای اجباری برای یک پرش ساده یا فشردن یک اهرم کوچک را نیز فاکتور میگرفتند. بازی هیچ چیزی برای پیچیده شدن و چالش برانگیز شدن ندارد و میخواهد این فقدان را مثلا در این موارد جبران کند، سیاستی که بس اشتباه و به دور از هدف اصلی Balan Wonderworld است.
تا یادم نرفته بگویم که بازی تجربه پیشروی در مراحل به صورت دو نفره و در حالت آفلاین را نیز در اختیار شما میگذارد که میتواند جذابیت بازی را دوچندان کند. شخصا این بازی را با یکی از مخاطبین اصلی آن یعنی یک کودک کم سن و سال تجربه کردم و ارتباط خوبی که بین ما شکل گرفت را در بازیهای دو نفره دیگر، حتی عناوینی مثل ریمن و...، حس نکردم. در حالت دو نفره شما به عنوان بزرگتر میتوانید راهنمای خوبی برای نفر دوم باشید و در دنیای شگفت انگیز آنها غرق شوید و برداشتهای جالبی که از محیط و داستان بازی دارند را مزه مزه کنید.
طراحی هر مرحله واقعا منحصر به فرد است و جهانهایی که در Balan Wonderworld به تصویر کشیده شدهاند انگاری از رویای همین کودکان استخراج شدهاند. در سرتاسر مراحل کاراکترهایی وجود دارند که مشغول تشویق شما هستند و با نزدیک شدن به آنها، فورا محو میشوند. یوجی ناکا انگار میخواهد در هر ثانیه رویایی بودن این جهان را یادآوری کند و آن را بیشتر و بیشتر شبیه یه یک خواب قشنگ کند.
دشمنان خاصی در این مراحل خاص و زیبا وجود ندارند که نتوانید با آنها سر و کله بزنید. میتوانم بگویم شخصا بیشتر به خاطر همان کنترل بد و روی اعصاب بازی بیشتر در مراحل باختم و از اول شروع کردم تا به خاطر سر و کله زدن با دشمنان و نبرد با آنها. نبردهایی که نهایتا چند ثانیه طول میکشد و هیچ کدام به یاد ماندنی نخواهند بود.
بیشتر بخوانید:
باید گفت بازی در این بخش کامبت فایتینگ هم ساده است و نمیخواهد گیمر را درگیر کند. اگر فکر میکنید که Balan Wonderworld مانند بسیاری از عناوین ژانر پلتفرمر ذره ذره سختتر میشود و... هم کاملا در اشتباهید. روند بازی از این نظر کاملا یک خط ثابت است و تفاوت محسوسی بین دشمنان و نبردها در مراحل آخر با مرحله اول حس نمیشود به جز اینکه لباسهای شما بیشتر شده و حالا با یک تنظیم ساده (پیش از شروع هر مرحله میتواند لباسهایی که میخواهید ببرید را انتخاب کنید) میتوانید بازی را از مرحله اول هم سادهتر کنید!
بازی از منظر هوش مصنوعی هم آنقدری ضعیف عمل میکند که نگران هیچ دشمن و یا Boss Fight نباشید. در واقع بازی اصلا سخت نیست و با گیمر راه میآید، چالش خاصی برای او ایجاد نمیکند مگر پیدا کردن مجسمهها که کار چندان آسانی نیست.
در هر مرحله چندین مجسمه وجود دارد که باید به تعداد معینی از آنها برسید تا مراحل بعدی بازی برای شما باز شوند. بدون پیدا کردن این مجسمهها، در Hub World بازی گیر میکنید و باید در بین چمنها و گلهای رنگارنگ این محیط سماق بمکید. کند و کاو در مراحل بازی با ویژگیهای جدیدی که به دست میآورید و پیدا کردن مجسمهها از معدود موارد چالشی بازی است و خوشبختانه با سیستم راحتی که پیشروی مراحل دارد، به امر غیرممکن و بسیار سختی تبدیل نشده است.
بیشتر بخوانید:
Balan Wonderworld خودش را جدی نمیگیرد و شما هم نباید آن را جدی بگیرید. بازی یک اثر تمام و کمال برای کودکان است و میخواهد این قشر را سرگرم کند. در این ماموریت هم تقریبا موفق میشود؛ حتی اگر بوی کهنگی آن بسیار زیاد باشد. یوجی ناکا و تیمش یک شاهکار به یاد ماندنی مانند سونیک خلق نکردند، آنها یک بازی با تاریخ مصرفی مشخص ساختند که به سمت یک هدف پیش میرود و تقریبا به هدف میخورد.
خلاصه بگم که...
بازی Balan Wonderworld برای کودکان است و بس، بازی پلتفرمر با گیم پلی تکراری و گرافیک تقریبا از رده خارج که با رنگ آمیزی جذاب و موسیقی به شدت دوست داشتنی، کاری کرده تا مخاطبین اصلی آن یعنی بچهها با بازی انس بگیرند. دنیای شگفت انگیز بالان داستان سرراست و سادهای درباره دوست داشتن و دوست داشته شدن میدهد و پیامهای مثبت زیادی درون خودش جای داده. در این میان کنترل بازی بد طراحی شده که میتواند پاشنه آشیل این بازی و مخاطبین خردسالش به حساب بیاید.
میخرمش
اگر در خانه خواهر یا برادر کوچکتری دارید تهیه این بازی میتواند لحظات شیرین دونفرهای را برایتان رقم بزند. این بار شما کفشهای کوچک آنها را بپوشید و در دنیای جادوییشان با آنها قدم بزنید.
نمیخرمش
بازی برای کودکان میتواند سرگرم کننده باشد و تجربه آن برای خارج این سنین، حتی برای عشاق بازیهای پلتفرمر که حالشان با کرش و سونیک خوب میشود و خوره این موارد هستند، اصلا خوشایند نیست.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
کاش بلند نمی خوندم حالا کوچول ها گیر دادن برای ما بخرین خدا عاقبت بخیر کنه واسه وسایلم