ردهبندی همه فیلمهای جیمز باند – از بدترین تا بهترین
جیمز باند، جاسوس بریتانیایی، نخستین بار در توسط ایلان فلمینگ در دهه ۱۹۵۰ به دنیای ادبیات معرفی شد و در سال ۱۹۶۲ به پردههای سینما راه پیدا کرد. نخستین بازیگری که در نقش مامور ۰۰۷ ...
جیمز باند، جاسوس بریتانیایی، نخستین بار در توسط ایلان فلمینگ در دهه ۱۹۵۰ به دنیای ادبیات معرفی شد و در سال ۱۹۶۲ به پردههای سینما راه پیدا کرد. نخستین بازیگری که در نقش مامور ۰۰۷ قرار گرفت، شان کانری بود. او که در فیلم Dr. No برای اولین بار در نقش جیمز باند قرار گرفت، خیلی سریع به یکی از نمادهای محبوب و شکیل سینما تبدیل شد. با این حال کانری پس از پنجمین هنرنماییاش در نقش جیمز باند با مامور ۰۰۷ خداحافظی کرد تا آینده فیلمهای جیمز باند تحت تاثیر قرار بگیرد.
در ادامه تهیهکنندگان جرج لازنبی را بهعنوان جیمز باند جدید سینما معرفی کردند و در سالهای پس از آن نوبت به راجر مور، تیموتی دالتون و پیرس برازنان رسید. این روزها اما همه هواداران جاسوس دوستداشتنی منتظر هستند برای آخرین بار دنیل کریگ را در فیلم No Time to Die تماشا کنند. بازیگری که نخستین بار با فیلم Casino Royal در نقش مامور ۰۰۷ قرار گرفته بود با جدیدترین فیلم جیمز باند به ایستگاه پایانی میرسد.
حدس و گمانهزنی درباره بازیگر بعدی جیمز باند از مدتها پیش آغاز شده اما هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده و مشخص نیست کدام بازیگر به عنوان جیمز باندی بعدی سینما معرفی میشود. اگرچه در ابتدا اعلام شد که لاشانا لینچ به عنوان مامور ۰۰۷ جدید معرفی شده اما در ادامه ثابت شد که لینچ بازیگر بعدی جیمز باند نیست. او براساس یک امر سنتی حداقل تا زمانی که جیمز باند بعدی معرفی میشود، به عنوان مامور ۰۰۷ فعالیت میکند.
حالا که آخرین هنرنمایی دنیل کریگ در نقش جیمز باند از راه رسیده، فرصتی فراهم شده تا همه فیلمهای جیمز باند از بدترین تا بهترین را واکاوی کنید. مامور ۰۰۷ در حدود ۶۰ سال گذشته با ۲۴ فیلم در سینماها دیده که اگرچه تعدادی از آنها کیفیت مطلوبی ندارند اما واقعیت آن است که هر کدام از فیلمهای جیمز باند برای هواداران مامور انگلیسی جذابیتهای خاصی داشتهاند. بنابراین با ویجیاتو برای ردهبندی همه فیلمهای جیمز باند از بدترین تا بهترین همراه باشید.
بدترین: Die Another Day
آخرین هنرنمایی پیرس برازنان در نقش جیمز باند در حقیقت فیلمی بود که باید آن را بازسازی فیلم Batman & Robin در دنیای مامور ۰۰۷ توصیف کرد و دقیقا به همین دلیل عنوانی فاقد لیاقت لقب میگیرد. هسته مرکزی این فیلم داستان جذابی داشت و از یک شخصیت منفی قابل قبول بهره میبرد؛ یک ژنرال اهل کره شمالی که با جراحیهای زیبایی در ظاهر یک تاجر قرار میگیرد و تلاش میکند تا اهداف شومش را به نتیجه برساند. اما فیلم Die Another Day در پردازش داستان و شخصیتها واقعا اسفناک ظاهر شد و بدون هیچ تردیدی لایق تبدیلشدن به بدترین فیلم جیمز باند است.
هواداران مامور انگلیسی درباره یک گذاره تفاهم قابل قبولی با هم دارند؛ بدترین دختر باند میان همه ۲۴ فیلمی که درباره مامور ۰۰۷ ساخته شده در فیلم Die Another Day دیده میشود. بهترین شخصیت مونثی که در این فیلم حضور دارد، مدونا است که به عنوان معلم شمشیربازی در چند صحنه حضور پیدا میکند! آهنگی هم که مدونا برای این فیلم خوانده به یکی از معدود جذابیتهای آن تبدیل شده است.
Tomorrow Never Dies
دومین نقشآفرینی پریس برازنان در نقش جیمز باند احتمالا سختترین مسیر تولید میان همه فیلمهای جیمز باند را پشت سر گذاشته است. فیلمنامه فیلم Tomorrow Never Dies بارها و بارها بازنویسی شد تا در نهایت به یک داستان قابل تحمل منتهی شود. بازیگرانی که در پروژه حضور داشتند از بینظمیهای بیپایان فرایند تولید به ستوه آمده بودند. برای مثال، تری هتچر به حدی از وضعیت عصبانی بود که در گفتگو با رسانهها از مشکلات پشت صحنه فیلم Tomorrow Never Dies سخن گفت؛ اتفاقا که قاعدتا نباید در پشت صحنه فیلمبرداری بلاکباستری از جنس جیمز باند رخ میداد.
همه این مشکلات اما یک دلیل واضح داشت. آلبرت رومولو بروکولی، تهیهکنندهای که قرار بود مسئولیت تولید فیلم Tomorrow Never Dies را برعهده بگیرد در ابتدای تولید فیلم درگذشت. بنابراین پروژه عملا بدون تهیهکننده اصلی پیش میرفت و باید رسیدن آن به مرحله اکران را یک معجزه دانست. همه مشکلاتی که این فیلم داشت، باعث شد که دومین هنرنمایی پریس برازنان در نقش جیمز باند به یکی از بدترین عناوین فرانچایز طولانی مامور ۰۰۷ تبدیل شود؛ حتی با وجود تاثیری که از فیلم GoldenEye به عنوان اولین نقشآفرینی برازنان در نقش جیمز باند گرفته بود.
درباره اقتصاد سرگرمی در خاورمیانه بخوانید:
- کارخانه خلاقیت یاس در امارات متحده: آنچه از صنعت سرگرمی انتظار دارید
- واکاوی رشد صنعت سینما در عربستان سعودی: فرصتهای میلیارد دلاری
با این حال فیلم Tomorrow Never Dies دستاوردهایی هم دارد. شرور اصلی فیلم جذابیت قابل قبولی داشت و تعدادی از صحنههای درگیری فیلم هم با ترکیب ویژگیهای کمدی و اکشن به صحنههایی جذاب و بهیادماندنی تبدیل شدند. موسیقی متن فیلم چندان در یادها نماند اما دختر باندی که در این فیلم حضور دارد، فراموشنشدنی به نظر میرسد. میشل یئو، سوپراستار هنرهای رزمی اهل هنگکنگ بود که در فیلم Tomorrow Never Dies فوقالعاده ظاهر شد.
A View to A Kill
فیلمی از جیمز باند ساخته میشود که کریستوفر واکن و گریس جونز در آن تلاش میکنند تا گسل سنآندرس را منفجر کنند و سیلیکون ولی را برای همیشه نابود کنند. این داستان هیجانانگیز به بدترین شکل ممکن در فیلم A View to A Kill به تصویر کشیده میشود. شوخیهای جیمز باند [با هنرنمایی راجر مور] مانند آبی که روی آتش فرود میآید، فروغ این فیلم را کمتر میکند و البته که شیمی قابل قبولی هم میان او و تانیا رابرتز به عنوان دختر باند وجود ندارد.
ماکس زورین [با هنرنمایی کریستوفر واکن] به عنوان شرور اصلی فیلم A View to A Kill بیشتر از آن که یک روانپریش وحشتناک باشد مانند یک کودک آزاردهنده رفتار میکند. صحنههای اکشن این فیلم هم چنگی به دل نمیزند و در بهترین حالت مجموعهای از بدلکاریهای بدشکل به نظر میرسد. با این حال شاید جالب باشد بدانید که موسیقی این فیلم به عنوان تنها قطعه موسیقی میان قطعات موسیقی همه فیلمهای جیمز باند موفق شده تا رتبه یک لیست ۱۰۰ آهنگ برتر بیلبورد را تصاحب کند.
Live and Let Die
در همان سالی که شان کانری با فیلم Dr. No به عنوان نخستین جیمز باند تاریخ سینما به تماشاگران در برابر پرده نقرهای معرفی شد، راجر مور با هنرنمایی در سریال The Saint در نقش یک جاسوس بیبدیل قرار گرفت. بنابراین راجر مور در سال ۱۹۶۲ خودش را به عنوان یکی از شانس اصلی تبدیلشدن به دومین جیمز باند سینما مطرح کرده بود. با این حال نخستین هنرنمایی این بازیگر متولد لندن در نقش مامور ۰۰۷ در بهترین حالت یک فاجعه قابل تحمل لقب میگیرد.
فیلم Live and Let Die از نخستین دقیقه تا آخرین ثانیه تماشاگر را در جهنمی قرار میدهد که تحمل آن غیرممکن به نظر میرسد. شاید دلیل اصلی این فاجعه آن باشد که تهیهکنندگان این فیلم ایده متفاوتی برای جیمز باند مطرح کردند. آنها میخواستند جدیدترین فیلم مامور ۰۰۷ اندکی کمیکیتر باشد و همین تصمیم باعث شد تا فیلم Live and Let Die به یکی از ضعیفترین فیلمهای مامور انگلیسی تبدیل شود.
اما موسیقی متن یکی از بدترین فیلمهایی که براساس داستانهای جیمز باند ساخته شده بدون هیچ شک و تردیدی یکی از بهترین موسیقیهای متن فرانچایز لقب میگیرد. جین سیمور به عنوان دختر باند این فیلم هم عملکرد قابل قبولی داشت اما قطعا میتوانست تاثیرگذاری بیشتری روی داستان داشته باشد.
The World Is Not Enough
سومین هنرنمایی پریس برازنان در نقش جیمز باند هم یکی دیگر از فیلمهای ضعیف فرانچایز جیمز باند است. فیلم The World Is Not Enough پتانسیلهای ارزشمندی داشت که یکی پس از دیگری از دست رفتند. رنارد [با هنرنمایی رابرت کارلایل] به عنوان یک تروریست دیوانه که گلولهای در جمجمهاش گرفتار شده، میتوانست یک شرور بیبدیل باشد اما فیلمنامه آنطور که انتظار میرفت به او نمیپردازد. در عوض، فیلمنامه به سراغهای صحنههای نسبتا خستهکننده اسکی میرود و ملودرام داستان را تا جایی که میتواند، افزایش میدهد.
فیلم به حدی بدسلیقه ساخته شده که تماشاگر پس از دیدن جیمز باند در پشت فرمان استون مارتین باور میکند که پریس برازنان برای نخستین بار در زندگیاش پشت فرمان یک استون مارتین نشسته تا نقشآفرینی در نقش جیمز باند را برعهده بگیرد. با این حال موسیقی متن فیلم در مقایسه با کاورهای دیگری گه برای سایر فیلمهای جیمز باند ساخته شدهاند، گوشنوازتر به نظر میرسد.
سوفی مارکییو و دنیس ریچاردز به عنوان دختران باند این فیلم، عملکرد نسبتا متناقضی دارند. صحنههای اکشن فیلم هم نمیتوانند در ابعادی که انتظار میرود، ظاهر شوند.
The Living Daylights
پانزدهمین فیلمی که براساس داستانهای جیمز باند ساخته شده، جایگاهی بهتر از جایگاه نوزدهمین فیلم در میان همه فیلمهای مامور ۰۰۷ به دست نمیآورد. تیموتی دالتون در شرایطی در این فیلم جانشین راجر مور شد که انتظارات از او بسیار بالا بود. دالتون تا حدودی از پس انتظارات بالا برآمد. او در صحنههای اکشن موفق ظاهر شد چراکه در بسیاری از این صحنههای اکشن خودش به عنوان بازیگر اصلی حضور پیدا میکرد. اما تماشاگران سالن سینما را پس از تماشای فیلم The Living Daylights ترک میکردند، چندان هیجانزده به نظر نمیرسیدند.
واقعیت آن است که تیموتی دالتون جذابیت کافی برای قرارگرفتن در نقش جیمز باند را نداشت. هنرنمایی او قابل قبول به نظر میرسید اما مشخص بود که بهترین بازیگر در دسترس برای نقشآفرینی در نقش مامور ۰۰۷ نبوده است. بنابراین حتی با وجود جذابیتهایی که فیلمنامه برای زندگی شخصی جیمز باند در فیلم The Living Daylights در نظر گرفته بود، باید پذیرفت که این فیلم جذابیت لازم را نداشت. نویسندگان فیلمنامه این فیلم با فرستادن جیمز باند به درون بحرانهای داخلی افغانستان موفق شدند تا یک فیلم اکشن دیگر به فهرست طولانی اکشنهای جنگ سردی هالیوود اضافه کنند.
موسیقی متن فیلم The Living Daylights هم شرایط جالبی دارد. تهیهکنندگان فیلمهای جیمز باند پس از موفقیت فیلم A View to a Kill آماده بودند تا همکاری دوبارهای با نوازندگان موسیقی متن آن فیلم یعنی گروه آ-ها داشته باشند اما در نهایت شرایطی به شکلی پیش رفت که جان بری وظیفه آهنگسازی فیلم را برعهده گرفت. نتیجه تلاشهای او هم چنگی به دل نمیزد.
بهترین فیلمهای اکشن از نگاه ویجیاتو را بشناسید:
- 10 فیلم اکشن بینظیر که هواداران John Wick باید تماشا کنند
- معرفی بهترین فیلمهای اکشن غیر ابرقهرمانی یک دهه اخیر
- برترین فیلمهای زامبی محور که احتمالاً با آنها آشنا نیستید
- بهترین فیلمهای مهیج روانشناختی تمام دوران کدام است؟
- بهترین فیلمهای اکشن بینالمللی یک دهه اخیر کدام است؟
- ۱۵ مورد از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی غیر هالیوودی
دختر باند این فیلم هم مریم دآبو بود؛ هنرنمایی او نشان میداد که چندان از هنرنمایی در کنار تیموتی دالتون خوشحال به نظر نمیرسد و البته که در صحنههای اکشن و تعقیب و گریز فیلم هم ناامیدکننده ظاهر شد. با این حال فیلم The Living Daylights اکشن قابل قبولی داشت که البته در دوران خودش چندان هم تحسینبرانگیز به نظر نمیرسید.
Octopussy
ایده فیلم Octopussy از همان ابتدا برای تماشاگران جوان دهه ۱۹۸۰ میلادی این فیلم خستهکننده و غیرقابل تحمل به نظر میرسید. باید به نخستین نسل تماشاگران این فیلم حق داد که ترککردن سالن سینما را به تماشای این فیلم ترجیح دهند. فیلمی که راجر مور در آن لباس دلقکها را به تن میکند و به عنوان جیمز باند یک ماجراجویی خستهکننده را در هند آغاز میکند واقعا چگونه میتواند فیلم جذابی باشد؟ اگرچه بیرحمانه به نظر میرسد اما فیلم Octopussy واقعا هیچ جذابیتی نداشت و شاید خستهکنندهترین فیلم میان همه فیلمهای جیمز باند باشد.
فیلمی که از همه زوایا خستهکننده و غیرقابل تحمل به نظر میرسید از موسیقی متن ضعیفی هم رنج میبرد. اشعار آلبوم موسیقی فیلم Octopussy به حدی ناامیدکننده بود که منتقدان جهان موسیقی در سال ۱۹۸۳ باور داشتند که تیم رایس به عنوان نویسنده اشعار این فیلم باید یکی از جوایز تونی خود را به دلیل افتضاحی که برای این فیلم به بار آورد، پس دهد! دختر باند این فیلم هم مائود آدامز بود. آدامز با هنرنمایی در فیلم Octopussy برای دومین بار در فیلمهای جیمز باند هنرنمایی کرد.
Moonraker
فیلم Moonraker در شرایطی از راه رسید که به لطف محبوبیت باورنکردنی دنیای جنگ ستارگان نوبت به فیلمهای فضایی رسیده بود. مردم با اشتیاق برای تماشای فیلمهای فضایی و علمی تخیلی به سالنهای سینما میرفتند و این فیلم هم در حقیقت پاسخی لقب میگرفت به این تقاضایی که در بازار سینما شکل گرفته بود. اگرچه پوسترها، تریلرها و تبلیغات فیلم Moonraker وعده فیلمی فضایی را میداد اما بخش اندکی از فیلمنامه فیلم روی آسمانها در جریان است.
نواختن موسیقی متن این فیلم برعهده شیرلی بسی است. او با آمادهکردن قطعات موسیقی فیلم Moonraker برای سومین بار فرصت پیدا کرد تا به عنوان نوازنده آهنگهای یکی از فیلمهای جیمز باند خودنمایی کند. دختر باند این فیلم نیز لوییس شیلیز بود. او به خوبی در نقش یک مامور مخفی سیآیای قرار میگیرد. صحنههای اکشن فیلم Moonraker هم قابل قبول به نظر میرسید.
Quantum of Solace
دومین هنرنمایی دنیل کریگ در نقش جیمز باند را باید شانزدهمین فیلم ارزشمند میان همه عناوین سینمایی مامور ۰۰۷ دانست. واقعیت ماجرا آن است که این فیلم به شدت از وابستگیاش به فیلم Casino Royale رنج میبرد. فیلم Quantum of Solace حتی به عنوان یک دنباله جدی و متفاوت، ایده جدید و تازهای نداشت. صحنههای اکشن این فیلم برخلاف فیلم Casino Royale یکدست، منسجم و منظم نیستند و ایرادهای بسیاری دارند. نکتهای که فیلم Quantum of Solace را ضعیف میکند، غیبت یکی از مهمترین ویژگیهایی است که دنیل کریگ به جیمز باند اضافه کرده بود.
هواداران جیمز باند پس از تماشای فیلم Casino Royale برای نخستین بار در میان همه فیلمهای فرانچایز با پدیده جالبی مواجه شده بودند. فیلمنامه آن فیلم بخش ویژهای از شخصیتپردازی جیمز باند را به درگیریهای احساسی و واکنشهای عاطفی مامور ۰۰۷ اختصاص داده بود. مسئلهای که تا پیش از فیلم Casino Royale هرگز در شخصیت جیمز باند دیده نشده بود. جیمز باند همیشه ماموری فاقد احساسات بود که در میان ماموریتهایش به سراغ زنان میرفت تا نفسی تازه کند. اما نخستین فیلم دنیل کریگ زاویه جدیدی از احساسات مامور انگلیسی را نشان داده بود که تحسینبرانگیز به نظر میرسید.
با این حال در فیلم Quantum of Solace نشانی از این احساسات پیچیده دیده نمیشد. بنابراین این فیلم مانند آب سردی روی دست هواداران جیمز باند فرود آمد. قطعا اگر فیلم Quantum of Solace به درگیریهای ذهنی جیمز باند رنگ و بوی جدیتری میداد، این فیلم در جایگاه شانزدهم ردهبندی فیلمهای مامور ۰۰۷ قرار نمیگرفت. موسیقی متن این فیلم به عنوان موسیقی متن یک فیلم جیمز باند اندکی بیش از حد متفاوت بود و به همین دلیل برای هواداران کلاسیک مامور انگلیسی عجیب به نظر میرسید.
اوگلا کوریلنکو [کامیلی مونتس] به عنوان دختر باند این فیلم، هنرنمایی قابل قبولی از خودش به یادگذار گذاشت اما کاملا همگام با انتظارات پیش رفت و هرگز فراتر از تصورات ظاهر نشد. نیازی به یادآوری نیست که صحنههای اکشن فیلم Quantum of Solace در مقایسه با بسیاری از عناوین قبلی به شدت تاثیرگذار به نظر میرسید.
Spectre
سم مندس، کارگردان فیلم No Time to Die که به زودی به عنوان جدیدترین فیلم جیمز باند اکران میشود، در یکی از مصاحبههایی که مدتی پس از اکران فیلم Spectre انجام داد، مدعی شد که این فیلم تا مدتها به عنوان فیلمی به یادآورده میشود که بخش قابل توجهی از ظرفیتها و پتانسیلهایش را از دست داد و نتوانست بهترین نمونه ممکن باشد. این واقعیت به حدی قابل احساس بود که حتی کارگردان فیلم هم به آن اعتراف کرد.
فیلم Spectre با یکی از بهترین افتتاحیههای ممکن در برابر تماشاگر رزمآرایی میکند. دقایق ابتدایی این فیلم با مجموعهای از صحنههای اکشن دیدنی و هنرنمایی بهیادماندنی دنیل کریگ آغاز میشود. اما این آغاز تماشایی که به نظر میرسد نوید یک فیلم خاطرهساز را میدهد، تنها صحنههای بهیادماندنی فیلم Spectre هستند. فیلم در همه دقایق پس از افتتاحیه خودش را درگیر صحنههای تکراری میکند و به همین دلیل پتانسیلی که نشان داده بود را از دست میدهد.
با این حال موسیقی متن فیلم Spectre گوشنواز ظاهر شد و جایزه بهترین موسیقی متن آکادمی اسکار را هم تصاحب کرد. دختران باند این فیلم هم یکی از دیگری جذابتر بودند. لئا سیدو از جذابیتهای شخصیت سردی که داشت [و در فیلم Mission: Impossible - Ghost هم نمایش داده بود] استفاده کرد و مونیکا بلوچی هم که همیشه در یادها میماند. یکی از بهیادماندنیترین صحنههای اکشن میان همه فیلمهای جیمز باند هم در فیلم Spectre دیده میشود. جایی که مامور ۰۰۷ روی واگنهای یک قطار میدود و تماشاگران را به معنای واقعی کلمه تحت تاثیر قرار میدهد.
فیلم Spectre با وجود همه انتقاداتی که به آن وارد بود، موفق شد بیشتر از ۸۸۱ میلیون دلار از گیشههای سراسر دنیا به دست آورد. یعنی این فیلم در فروش جهانی همرده عناوینی مانند فیلم The Hunger Games: Mockingjay Part II و فیلم Star Wars: The Force Awakens قرار میگیرد که بدون شک برای داستانهای جاسوسی که هیچ نشانی از تخیل و فانتزی ندارد، تحسینبرانگیز به نظر میرسد.
For Your Eyes Only
بدون هیچ شک و تردیدی فیلم For Your Eyes Only یکی از سرخوشانهترین و آرامترین فیلمهای جیمز باند است که تماشاگر را به آرامش و لذتبردن از داستان نهچندان پیچیده و جدی فیلمنامه دعوت میکند. تعداد کمی از فیلمهای جیمز باند به اندازه این فیلم در اتمسفری آفتابی و مدیترانهای نفس میکشند. فیلمنامه فیلم For Your Eyes Only بیشتر از آن که استرسزا و هیجانانگیز باشد، آرام و دوستداشتنی دنبال میشود و به همین دلیل یکی از متفاوتترین فیلمها میان همه ۲۴ فیلم جیمز باند لقب میگیرد.
در ابتدای فیلم For Your Eyes Only جیمز باند [با هنرنمایی راجر مور] به دنبال پیداکردن ردیاب یک زیردریایی هستهای است اما این داستان مرموز خیلی سریع به یک روایت دوستداشتنی و جذاب تبدیل میشود که در حاشیه سواحل یونان قرار گرفته و هیجانانگیز به نظر میرسد. دختر باند فیلم For Your Eyes Only کرول بوکوئه بود که به عنوان تنها دختر باندی که با کارگردانی مانند لوییس بونوئل کار کرده، هنرنمایی قابل قبولی ارائه داد. در میان صحنههای اکشن فیلم هم هیچ صحنهای به اندازه صحنه افتتاحیه فیلم بهیادماندنی نیست.
License to Kill
دومین و آخرین هنرنمایی تیموتی دالتون در نقش جیمز باند فیلم ناامیدکنندهای نبود اما فروش آن چندان به مذاق مدیران استودیوی فیلمسازی مترو گلدن مایر خوش نیامد و به همین دلیل برای حدود ۶ سال خبری از یک فیلم سینمایی براساس داستانهای جیمز باند نشد؛ تاخیری که تا پیش از تاخیرهای متعدد در اکران فیلم No Time to Die در تاریخ فرانچایز جیمز باند رکورددار بود. شانزدهمین فیلم جیمز باند و دومین هنرنمایی تیموتی دالتون که آغازگر یک سبک شد با فروشی ناامیدکننده به انتهای خط رسید. این فیلم که قرار بود کلیشههای رایج سینما و تلویزیون اکشن در دهه ۸۰ میلادی را به تصویر بکشد تنها اندکی بیشتر از ۱۵۶ میلیون دلار فروش جهانی به دست آورد که رقم ناامیدکننده ۳۴ میلیون دلار آن از سینماهای آمریکا جمعآوری شده بود.
داستان فیلم از جایی آغاز میشود که یک قاچاقچی مواد مخدر در آمریکای لاتین [با هنرنمایی رابرت دوی] به دام ماموران امنیتی میافتد. اما این قاچاقی از چنگال قانون فرار میکند و خیلی سریع چارهای میاندیشد تا انتقام ضربهای که دریافت کرده را بگیرد. او یکی از نیروهای امنیتی را دستگیر میکند که از دوستان جیمز باند [با نقشآفرینی تیموتی دالتون] است. بنابراین مامور ۰۰۷ وارد عمل میشود. با وجود همه جذابیتهایی که در فیلم License to Kill دیده میشد، هنوز هم این حقیقت آزاردهنده بود که تیموتی دالتون نمیتواند یک جیمز باند قابل قبول باشد.
تیموتی دالتون در نقش جیمز باند چه از نظر جسمی و چه از نظر روحی آسیبپذیر ظاهر شده بود و این ضعفها در فیلم License to Kill بیشتر از قبل به چشم میآمد. شاید به همین دلیل بود که این فیلم با بودجهای ۳۲ میلیون دلاری تنها ۱۵۶.۱ میلیون دلار فروش داشت. شاید جالب باشد بدانید که بنیستو دل تورو هم در این فیلم هنرنمایی میکند که البته حضور او اهمیت چندانی ندارد.
موسیقی متن فیلم License to Kill چنگی به دل نمیزد و دختر باند فیلم هم که کری لاول بود در بهترین حالت یک تیرانداز حرفهای لقب میگرفت که شوخطبعی قابل قبولی داشت. صحنههای اکشن این فیلم هم چندان خیرهکننده نبودند اما ضعیف هم به نظر نمیرسیدند.
این تریلر بیرحمانه و خشونتآمیز، نخستین اقتباس جیمز باند با ردهبندی سنی PG-13 بود و موج تازهای از بلاک باسترهای اکشن مانند فیلم Lethal Weapon 2 را آغاز کرد. با این حال آخرین هنرنمایی تیموتی دالتون در نقش جیمز باندی برای ۶.۵ سال آخرین فیلم جیمز باند بود و پس از آن نوبت به پیرس برازنان رسید تا فیلم GoldenEye او که در سال ۱۹۹۵ اکران شد، آغازگر دوران جیمز باند بعدی سینما باشد.
GoldenEye
اگرچه مارتین کمپبل موفق شد تا جیمز باند را برای دورانی که در آن شخصیتی مانند جیسون بورن میدرخشید با فیلم Casino Royale بازسازی کند اما او با فیلم GoldenEye هم تواناییهایش در ساخت یک فیلم جاسوسی اکشن را به خوبی ثابت کرده بود. بنابراین نادیدهگرفتن تاثیرات سینمایی و فرهنگی فیلم GoldenEye در سه دهه گذشته اندکی غیرممکن به نظر میرسد. حتی بازسازی ویدیوییای که براساس این فیلم توسعه پیدا کرد هم تاثیرگذار بود.
مارتین کمپبل که در سال ۲۰۰۶ برای معرفی دنیل کریگ به عنوان جیمز باند جدید سینما بازگشت در سال ۱۹۹۵ هم موفق شده بود تا یکی از بهترین معرفیهای جیمز باند جدید را به سینما عرضه کند. تسلط او روی راهرفتن میان هیجان و حماقت باعث شد تا نخستین هنرنمایی پریس برازنان در نقش جیمز باند راه را برای ساخت دنبالههای جذابتر بگشاید. موسیقی متن فیلم GoldenEye هم کیفیت قابل قبولی داشت و جذابیتهای آن را بیشتر میکرد.
فامکه یاسن و ایزابلا اسکورپکو به عنوان دختران باند این فیلم واقعا عملکرد قابل قبولی داشتند و بهیادماندنیشدن آنها را هم باید در توانمندی بینظیر کمپبل در توسعه یک فیلم بینقص از جیمز باند جستجو کرد. به همین دلیل این دو بازیگر را باید به تالار مشاهیر فرانچایز جیمز باند دعوت کرد.
تقریبا همه فیلمهای دنیای جیمز باند از Dr. No تا Skyfall تحت تاثیر فشارهای سیاسی دوران خودشان بودهاند. در آخر هفته همه تقریبا هفت سالی که خبری از جیمز باند نبود، فیلمهایی مانند فیلم Die Hard و فیلم Terminator 2: Judgment Day به مسیر اصلی فیلمهای اکشن آمریکایی تبدیل شدند. با فروختن دیوار برلین، جنگ سرد دیگر اهمیتی در فیلمهای هالیوودی نداشت.
به همین دلیل طبیعی بود که مارتین کمپبل هویت سیاسی جیمز باند را بازبینی کند و نخستین اقتباس او از جیمز باند یعنی فیلم GoldenEye در لیست نسبتا طولانی فیلمهای اکشن مدرن در دوران پسا جنگ سرد قرار میگیرد. جیمز باندی که پیرس برازنان به نمایش گذاشت نه تنها همه کلیشههای رایج دنیای مامور ۰۰۷ را جمعآوری کرد بلکه از همه بازیگران قبل از خودش هم وام گرفت.
در حقیقت پیرس برازنان به اندازه شان کانری ظالم و به اندازه راجر مور جذاب بود و مانند تیموتی دالتون از یک خودآزاری پنهان رنج میبرد. بنابراین پیرس برازنان جیمز باند را وارد دوران جدیدی کرد. فیلمهایی که پس از هنرنمایی او در اتمسفر جیمز باند ساخته شدند، شبیه به بازگشت گروهی از جوجهها به لانه قدیمیشان بودند؛ پریس برازنان، دنیای جیمز باند را برای همیشه دگرگون کرد.
با بهترین فیلمهای کمدی از نگاه ویجیاتو آشنا شوید:
- ۱۰ فیلم برتر زامبی محور کمدی که نباید از دست بدهید
- بهترین انیمیشنهای سریالی دهه اخیر که باید تماشا کنید
- 10 فيلم كمدی – عاشقانهای كه نبايد از دست بدهيد
- بهترین فیلمهای کمدی ترسناک هالیوودی
فیلم GoldenEye نخستین فیلم سینمایی دنیای جیمز باند بود که فروش داخلی ۱۰۰ میلیون دلاری و فروش جهانی ۳۰۰ میلیون دلاری را ثبت کرد و پس از آن نوبت به فیلم Die Another Day رسید که فروش جهانی ۴۰۰ میلیون دلاری را لمس کند.
Thunderball
موفقترین فیلم جیمز باند در باکس آفیس در حقیقت یازدهمین فیلم ارزشمند این فرانچایز قدیمی است که چهارمین هنرنمایی شان کانری در نقش مامور ۰۰۷ هم لقب میگیرد. این فیلم با استفاده از فرمول بیپروا نشاندادن جیمز باند به شدت مورد توجه قرار گرفت و به همین دلیل یک رکورد ارزشمند در گیشه به یادگار گذاشت. فیلم Thunderball پرفروشترین فیلم میان همه فیلمهای جیمز باند با احتساب نرخ تورم است.
این فیلم به دلایل مهمی یکی از تاثیرگذارترین فیلمها میان فرانچایز جیمز باند لقب میگیرد. فیلم Thunderball بیشتر از فیلمهای قبل از خودش به زندگی لوکس و بیپروای مامور ۰۰۷ میپرداخت و صحنههای فریبنده بیشتری برای تماشاگر آماده کرده بود. قطعه موسیقی اصلی این فیلم توسط تام جونز نواخته شد. قطعهای که هنوز هم جذاب و گوشنواز به نظر میرسد.
اما بزرگترین دستاورد فیلم Thunderball را میتوان دختر باند آن دانست. جایی که دومینو [با هنرنمایی کلودین آگر] به یک کهنالگو در جهان سینمایی جیمز باند تبدیل میشود. هواداران مامور ۰۰۷ صحنههای اکشن این فیلم را با یک صحنه معروف به یاد میآورند که به نمادی از جیمز باند تبدیل شده است.
The Man with the Golden Gun
آهسته آهسته نوبت به بهترین فیلمهای جیمز باند میرسد. فیلم The Man with the Golden Gun در رده دهم ارزشمندترین فیلمهایی که براساس داستانهای مامور انگلیسی ساخته شدهاند، قرار میگیرد و البته که فاصله زیادی با همه عناوین قبل از خودش دارد. پر میان بسیاری از فیلمهای جیمز باند که تحت تاثیر عناوین دوران خودشان بودند، این فیلم The Man with the Golden Gun است که هویت مستقل خودش را به تماشاگر نشان میدهد و به همین دلیل باید مورد توجه قرار بگیرد.
اگرچه موسیقی متن این فیلم خیلی زود فراموش شد اما مائود آدامز [که بعدها در فیلم Octopussy هم هنرنمایی کرد] به عنوان دختر باند فیلم عملکرد قابل قبولی داشت. صحنههای اکشن فیلم The Man with the Golden Gun هیجانانگیز، کلاسیک و اغواکننده بودند.
Diamonds are Forever
شان کانری به لطف هنرنماییهایی قبلیاش پذیرفت تا با حقوقی قابل توجه برای نقشآفرینی در فیلم Diamonds are Forever بازگردد. اما فیلمنامه این فیلم آن چیزی نبود که او انتظار داشت. فیلمنامه این فیلم به شکل خاصی سرشار از ایدههای جنسی شده بود و به همین دلیل فیلم Diamonds are Forever را باید یکی از جنسیترین فیلمها میان همه عناوین فرانچایز جیمز باند دانست. اگرچه صحنههای اغواکننده به بخشی از هویت فیلمهای جیمز باند تبدیل شده بود اما جنسیتزدگی بیش از حد این فیلم منتقدان بسیاری داشت.
موسیقی متن این فیلم با گذشت نیمقرن از انتشار آن هنوز هم محبوب و دوستداشتنی به نظر میرسد. با این حال تیفانی کیس [با هنرنمایی جیل سنت جان] آن دختر باندی نیست که انتظار میرفت در این فیلم دیده شود و اندکی برای مامور ۰۰۷ خستهکننده به نظر میرسد. صحنههای اکشن فیلم Diamonds are Forever هم تحت تاثیر ماهیت جنسی آن قرار دارند.
Skyfall
دیدگاهها درباره فیلم Skyfall متضاد است. گروهی تصور میکنند که فیلم Skyfall چیزی بیشتر از یک بسته جامع همه عناصر کلیدی چهار فیلم جیمز باندی پریس برازنان نیست. این گروه باور دارند که فیلمهای او بیشتر شبیه فرانچایز The Amazing Spider-Man هستند؛ یک بازسازی فانتزی که تنها در تلاش است تا ثابت کند با فیلمهای قبلی تفاوت بسیار زیادی دارد. اما عدهای دیگر با نگاههای متفاوت هم وجود دارند.
به اعتقاد آنها اگرچه فیلم Casino Royale یک شروع تاریخی دیگر برای شخصیت جیمز باند بود اما فیلم Quantum of Solace آتشهای انقلاب تاثیرگذار دنیل کریگ در نقش مامور ۰۰۷ را کمفروغ کرد. با این حال فیلم Skyfall یک گام رو به جلو است که مامور انگلیسی را به عمارتی که دوران کودکیاش را در آن گذرانده بود، بازمیگرداند. این فیلم حقیقت جالبی را به صورت هواداران جیمز باند میکوبد؛ شاید جیمز باند کشته نشود اما هیچ تضمینی وجود ندارد که شکست نخورد.
قطعه موسیقی اصلی این فیلم با خوانندگی ادل احتمالا بهیادماندنیترین قطعه موسیقی اصلی میان همه فیلمهای جیمز باند باشد. چراکه شعری که ادل میخواند به برخی از خردهداستانهای فیلم Skyfall جهت میدهد. اگرچه نائومی هریس میتواند دختر باند این فیلم باشد اما واقعیت آن است که جودی دنچ لقب دختر باند این فیلم را به خود اختصاص میدهد. صحنههای اکشن این فیلم بدون هیچ تردیدی تاثیرگذار، هیجانانگیز و خیرهکننده هستند.
On Her Majesty's Secret Service
واقعیت آن است که تنها هنرنمایی جرج لازنبی در نقش جیمز باند را باید یکی از بهترین فیلمهای جیمز باند دانست. یک ماجراجویی عاشقانه که در مدار اکشنهای جاسوسی قرار میگیرد و به عنوانی خاطرهساز تبدیل میشود. این فیلم با عناصری درگیر است که بعدها ساختار کلاسیک مامور ۰۰۷ را شکل میدهند. اما مهمترین این عناصر را باید ضعف احساسی دانست. جایی که جیمز باند در برابر زنها ضعیف به نظر میرسد و به آنها وابستگی پیدا میکند.
موسیقی متن فیلم On Her Majesty's Secret Service هم به تنهایی اعتبار و ارزش بسیاری دارد. بسیاری آن را بهیادماندنیترین نواخته جان بری برای فرانچایز جیمز باند میدانند که به عنوان آخرین ترانه [پیش از مرگ] لوییس آرمسترانگ به یاد آورده میشود. دیانا ریگ هم به عنوان دختر باند این فیلم به شکلدهی استانداردی پرداخت که ماهیت دختر باند در فیلمهای مامور ۰۰۷ را مشخص میکرد. صحنههای اکشن فیلم On Her Majesty's Secret Service هم مانند بسیاری از صحنههای آن به خردهداستانهای رمانتیک گره خورده بود.
Dr. No
پروژه طولانی تهیهکنندگان نخستین فیلم جیمز باند هنوز به مراحل پایانی نرسیده بود که فیلم Dr. No به عنوان نخستین فیلم سینمایی براساس رمانهایی که ایان فلمینگ درباره جیمز باند نوشته بود، معرفی شد. تماشاگر این فیلم از همان لحظاتی که شان کانری به عنوان مامور ۰۰۷ خودش را «باند...جیمز باند» معرفی میکند، متوجه میشود که وارد دنیایی از زنان پرزرق و برق، ماشینهای گرانقیمت، خطرهای بزرگ و نگرانیهای جهانی شده است.
مضمون جاسوسی ویژه فیلمهای جیمز باند و تیتراژی بهیادماندنی که توسط موریس بیندر ساخته شده بود، امضای فیلم Dr. No را کاملتر میکند. عناصری که در این فیلم به تصویر کشیده میشوند در همه فیلمهای بعدی جیمز باند بالغتر از قبل از راه میرسند اما حقیقت آن است که هیچکدام آنها بدون ساختهشدن فیلم Dr. No دیده نمیشدند. موسیقی متن در فیلم Dr. No هنوز به جایگاهی که در فیلمهای جیمز باند دارد، دست پیدا نکرده است.
اما دختر باند این فیلم همان تصویری است که به آن نیاز داریم؛ اورسلا آندرس در نقش هانی رایدر. صحنههای اکشن فیلم هم در کلاسیکترین و بهیادماندنیترین حالت ممکن قرار دارند. بنابراین فیلم Dr. No را باید در رده ششم بهترین فیلمهای جیمز باند قرار داد.
The Spy Who Loved Me
هنرنمایی راجر مور در نقش جیمز باند در فیلم The Spy Who Loved Me به نقطه اوج میرسد. فیلمی هیجانانگیز، متفاوت و جذاب که با شخصیتهای بهیادماندنی و روایتی ماندگار به یکی از بهترین فیلمهای جیمز باند تبدیل میشود. شخصیتهای منفی فیلم The Spy Who Loved Me میان شخصیتهای منفی همه فیلمهای جیمز باند از جایگاه ویژهای برخوردار هستند. یکی از بهیادماندنیترین صحنههای تاریخ مامور ۰۰۷ در این فیلم است؛ جایی که مخفیگاهی مدرن مانند عنکبوتی از دل اقیانوس بیرون میآید.
موسیقی متن فیلم The Spy Who Loved Me تاثیرگذار و دوستداشتنی بود اما دختر باند آن جذابتر به نظر میرسید. باربارا باخ با هنرنمایی در نقش یک جاسوس روسی به شگفتیهای فیلمنامه فیلم The Spy Who Loved Me اضافه کرد اما از پس عجایب نقشی که برعهده گرفته بود هم برآمد. شاید نفسگیرترین صحنه اکشن میان همه صحنههای اکشن در همه فیلمهای جیمز باند در این فیلم باشد؛ جایی که جیمز باند [با بدلکاری ریک سیلوستر] حین اسکی سقوط میکند اما برای مدتی طولانی در آسمان باقی میماند و در نهایت با سورپرایزی بزرگ همراه میشود.
You Only Live Twice
شاید شرمآور باشد که فیلم You Only Live Twice در جایگاه چهارمین فیلم ارزشمند فرانچایز جیمز باند قرار میگیرد. چراکه این فیلم امروزه به شکل غمانگیزی نژادپرستانه به نظر میرسد. با این حال عجیبترین نکتهای که درباره این فیلم وجود دارد، نژادپرستانهبون آن نیست. فیلمنامه فیلم You Only Live Twice توسط رولد دال نوشته شد؛ مردی که بیشتر شهرت خود را مدیون نگارش کتابهایی برای کودکان و نوجوانان بود. جیمز باند در این فیلم با ایجاد یک مرگ غیرواقعی فرصتی فراهم میکند تا راهی ژاپن شود و یک پرونده امنیتی مهم را بررسی کند.
موسیقیهای این فیلم واقعا گوشنواز، بهیادماندنی و دلنشین هستند. دختر باند فیلم هم می هما است که در نقش کیسی سوزوکی هنرنمایی میکند. صحنههای اکشن فیلم اهمیت چندانی ندارند اما ثانیه به ثانیه حضور جیمز باند در ژاپن به فیلم کمک میکند تا جذابیت بیشتری داشته باشد.
From Russia with Love
اولین دنباله بسیاری از دنبالهها در جهان سینمایی جیمز باند را باید سومین فیلم ارزشمند این فرانچایز عظیم دانست. این فیلم اهمیت و ارزش جیمز باند در فرانچایز سینمایی مامور ۰۰۷ را تنها با کمک پیریزی داستانش نشان میدهد. وقتی یک دستگاه رمزگشایی به سرقت میرود، جیمز باند وارد عمل میشود. چراکه تنها جاسوس انگلیسی است که میتواند این دستگاه مرموز و دردسرساز را نجات دهد. فیلم From Russia with Love بدون هیچ تردیدی یکی از خالصترین، بیبدیلترین و جذابترین فیلمهای فرانچایز جیمز باند است که برای همیشه در دل تاریخ ثبت شده و باقی میماند.
اگرچه بسیاری از هواداران مامور ۰۰۷ فیلمهای جدیدتر این جاسوس انگلیسی را میپسندند اما فیلم From Russia with Love به خوبی ثابت میکند که جیمز باند میتواند در چارچوب یک تریلر جاسوسی هم بهیادماندنی باشد. حس و حال موسیقی متن این فیلم اندکی متفاوت بود اما دختر باند آن بیبدیل است. دنیلا بیانچی در این فیلم سنگ تمام میگذارد. همچنین نبرد درون قطار این فیلم یکی از بهیادماندنیترین صحنههای اکشن میان همه صحنههای جذاب فرانچایز جیمز باند است.
Goldfinger
این فیلم یک کهنالگوی تکرارنشدنی در تاریخ سینما است که جیمز باند را به عنوان یک جاسوس متمایز به مخاطب سینما معرفی میکند. فیلم Goldfinger برای دههها به عنوان یک عنصر فرهنگ روزمره نهتنها در سینما و فرهنگ بلکه در جامعه هم تاثیرگذار بود. ماشینهای اسپرت جذاب، ابزارهای جاسوسی خیرهکننده، زنان اغواکننده و صحنههای امضاشده برای فرانچایز جیمز باند از مهمترین دستاوردهای این فیلم بود. فیلم Goldfinger یکی از دقیقترین اقتباسها از رمانهای ایان فلامینگ هم لقب میگیرد.
موسیقی متن این فیلم مانند تعدادی از بهترین فیلمهای جیمز باند گوشنواز و تاثیرگذار بود و دختر باند آن هم جذابیتهای ویژهای داشت که به یک استاندارد ثابت در فیلمهای جیمز باند تبدیل شدند. صحنههای اکشن فیلم Goldfinger با دیالوگهای بهیادماندنی جلای ویژهای پیدا کردهاند.
بهترین: Casino Royale
در نهایت نوبت به بهترین فیلم جیمز باند می رسد. به همان میزان که بتمن کریستوفر نولان به ورود به دنیای واقعی باشکوه، جذاب و متفاوت از بتمن تیم برتون به نظر میرسید، فیلم Casino Royale هم در برابر فیلم GoldenEye یک ماجراجویی تمامعیار، فانتزی، جذاب و تقریبا خشنتر بود. جیمز باند کریگ نسبت به جیمز باند برازنان، شکاکتر به نظر میرسید و نکته جالبتر این که مارتین کمپبل واقعا نقش مهمی در این انقلاب داشت.
اگر جیمز باندی که پریس برازنان نمایش میداد جیمز باند پسا جنگ سرد بود، جیمز باندی که دنیل کریگ وظیفه هنرنمایی آن را برعهده دارد به دوران پس از یازده سپتامبر تعلق پیدا میکند. دنیل کریگ نسبت به همه جیمز باندهای قبلی شرایط سختتری را تجربه کرده است. او نه تنها باید وزنه سنگین دوران پس از یازده سپتامبر را به دوش میکشید بلکه فرانچایزهای قدرتمندی مانند مجموعه فیلمهای Fast & Furious و یا فیلمهای Mission: Impossible و مهمتر از همه مجموعه فیلمهای جیسون بورن و دنیای سینمایی را به عنوان رقیب اصلی خودش در میدان سینما میدید.
با این حال همه این رقبای قدرتمند هم مانع موفقیت جیمز باند جدید سینما نشدند. دنیل کریگ با فیلم Casino Royale برای نخستین بار درآمد بیشتر از ۶۰۰ میلیون دلاری را برای فیلمهای جیمز باند ثبت کرد و با فیلم Skyfall به فروش جهانی یک میلیارد و ۱۰۸ میلیون دلاری دست پیدا کرد؛ یک رقم باورنکردنی که احتمالا تکرار آن برای مامور ۰۰۷ به این زودیها ممکن نیست.
مارتین کمپبل فیلمنامه فیلم Skyfall را براساس رمانی به همین نام نوشته ایان فلمینگ توسعه داد و داستان جیمز باند را از ابتداییترین نقطه برای تماشاگر روایت کرد. این فیلم خیلی سریع به یکی از بهترین فیلمهای جیمز باند تبدیل شد و شاید بهترین فیلم ساخته شده براساس داستانهای مامور انگلیسی باشد. موسیقی متن فیلم Skyfall به معنای واقعی کلمه گیرا و افسانهای بود و اوا گرین به عنوان دختر باند برای همیشه در ذهنها باقی ماند.
صحنههای اکشن فیلم Skyfall بیبدیل به نظر میرسند اما مهمترین آنها جست و خیز دنیل کریگ روی جرثقیلهای ساختمانی است. سال ۲۰۲۲ که فرا برسد، فرانچایز جیمز باند شصتمین سالگرد حضورش در دنیای سینما را جشن میگیرد. شصت سالگی جیمز بان روی پرده نقرهای قطعا به معنای آغاز دورانی جدید است که تفاوتهای بسیاری با همه سالهای پیش از خودش دارد.
از رقابت مارول در برابر دیسی بخوانید:
- چرا مارول همیشه فیلمهای کوچکتر را بعد از فیلمهای Avengers اکران میکند؟
- آیا هواداران قدرت بیشتری از عوامل یک فیلم سینمایی برای تصمیم گیری دارند؟
- چرا مخاطبان با فیلمهای DCEU زک اسنایدر ارتباط برقرار نکردند؟
- درسهایی در حوزه کسب و کار که از فیلمسازی مارول آموختیم
- چرا بتمن DCEU نباید نقشی مشابه آیرون من داشته باشد؟
- دی سی علیه مارول در دوران پساکرونا
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خوش به حال جیمز باند کلی با دختر ها و زن ها حال میکرده و شارژ میشده (از این به بعد به جای حال کردن از شارژ شدن استفاده کنیم) و اونوقت ما با گیم ها شارژ میشیم. البته ما هم cyberpunk 2077 رو داریم
5 تا دیسلایک!!! ??? چرا آخه؟؟؟؟؟ مایل به بحثم.
یه لایک دادم ناراحت نشی حرفت حق بود
کلا به نظرم کریگ خیلی به نقش های کارآگاهی می خوره
با اینکه فقط فیلم knives out رو ازش دیدم تا به حال
You Only Live Twice
اصلا در حد و اندازه رتبه چهارم نیست
غیر از کازینو رویال انتخاب میکردید، دیگه اعتباری برای ویجایتو نمیموند
یه سوال: این مطلب برای خودتون بود یا ترجمه؟
من دقت نکردم منبع را ذکر میکنید اگر ترجمه باشه؟