نقد اولیه فیلم Eternals – ایدههایی که میتوانستند بهتر پیاده شوند
تعداد فیلمهای ابرقهرمانی دنیای سینمایی مارول همچنان در حال گسترش است و جدیدترین فیلم این جهان ، یعنی Eternals (جاودانگان) نیز قرار است به زودی اکران شود و باید منتظر ماند و دید واکنش هواداران ...
تعداد فیلمهای ابرقهرمانی دنیای سینمایی مارول همچنان در حال گسترش است و جدیدترین فیلم این جهان ، یعنی Eternals (جاودانگان) نیز قرار است به زودی اکران شود و باید منتظر ماند و دید واکنش هواداران نسبت به آن چه خواهد بود. کلویی ژائو، تهیهکننده و فیلمنامهنویس و چینی وظیفه کارگردانی این اثر را برعهده داشته و همانطور که احتمالا میدانید فیلم پیشین او، یعنی Nomadland (سرزمین خانه بهدوشها) توانسته بود در مراسم گلدن گلوب ۲۰۲۱ صاحب جوایز متعددی شود.
این فیلم در چهار رشته از جمله بهترین فیلم درام، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول زن نامزد شد که از این بین توانست دو جایزه بهترین فیلم درام و بهترین کارگردانی را ببرد. Nomadland همچین برنده جایزه بهترین فیلم بفتا و بهترین بازیگر نقش اول زن بفتا برای فرانسیس مک دورمند شد. این فیلم در نود و سومین دوره از جوایز اسکار در شش بخش نامزد شد که در نهایت توانست جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کند.
بنابراین با توجه به پیشینه و کارنامه درخشان این فیلمساز چینی نمیتوان انتظار یک اثر ضعیف را از او داشت. همانطور که میدانید این فیلم ماجرای نژاد و گونهای از سیارات دیگر را روایت میکند که Eternals (جاودانگان) نام دارد. این نژاد خاص از هزاران سال پیش به صورت مخفی روی زمین زندگی کرده و دارای قدرتهای فرا انسانی مثل توانایی پرواز کردن است. جریان فیلم به صورتی پیش میرود که مخاطب نمیتواند تا پایان به درستی آن را دنبال کند.
بیشتر بخوانید:
- معرفی جاودانگان – ارتش مخفی مارول
- فیلم Eternals ممکن است در چین اکران نشود
- نقد فیلم Nomadland – کشور زرق و برق دار آوارهها
- کلویی ژائو از دلایل عدم دخالت Eternals در وقایع Avengers: Infinity War میگوید
این فیلم که بسیاری از آن به عنوان «جاهطلبانهترین اثر مارول» یاد میکنند، مرزهای دنیای سینمایی مارول و شخصیتهای آن را گسترش داده و نکات جالبی درباره آینده آن به مخاطبان ارائه میدهد. ژائو در این فیلم عمدا آمده و از فرمول تثبیت شدهای که در اکثر فیلمهای مارول میبینیم، خارج شده تا داستان جامع و بالغانهتری را به تصویر بکشد - همان نوع روایتی که این فیلمساز به آن معروف است.
با این حال، Eternals در نهایت تحت تأثیر این فرمول قرار می گیرد و هر زمان که سعی میکند چیز جدیدی را به ما نشان دهد، دائما تسلیم موقعیتهای آشنا می شود. این فیلم همچنین با یکی از پیجیدهترین پیشفرضها در تاریخ مارول کامیکس زینت یافته است، ناهنجاری نسبی در شخصیتهای خاطرهانگیز که توسط جک کربی، نویسنده داستانهای کمیک خلق شده است.
پیچیدگی داستان تا حدی است که بدون توضیحات و اشارههای اولیه نمیتوان چیز زیادی از آن فهمید. در خلاصههای داستان آمده: اترنالز یا همان جاودانگان نژادی قدرتمند از جهانی به نام المپیا آمده اند و برای میلیونها سال در منظومه شمسی زندگی کردهاند. آنها توسط خدای کیهانی به نام آریمش (Arimesh)، که یک سلستیال است، برای دفاع از بشر در برابر هیولاهایی به نام Deviants (منحرفان) به زمین فرستاده شدهاند.
در طول تاریخ، Eternals اینجا بودند و با مبارزه با منحرفان و پیشرفت آهسته فناوری تا یک نقطه خاص ـ به بشریت کمک کردهاند. آنها تا یک مدت زمان ویژهای این کار را انجام دادند، زیرا دستورات دیگری به آنها داده شد: در صورتی که پای منحرفان درمیان نباشد، از هرگونه دخالت در امور انسانها جلوگیری کنند.
گویا این فرمان از سوی سلستیالها صادر شده و به همین دلیل است که گروه اترنالز در هیچ یک از رویدادهای بزرگی که تا به حال در مارول دیدیم شرکت نکردهاند.
هضم این موضوع میتواند کمی دشوار باشد، زیرا هربار که شخصیتها اجازه میدهند اتفاقات وحشتناک رخ دهد و درمورد آن کاری انجام ندهند، حس بدی را به مخاطبان منتقل میکند و این طور به نظر میرسد که با افراد ساده لوحی روبه رو هستیم. با این حال در دوران کنونی، پیروی از این دستور برای اترنالز بسیار آسان است.
چراکه همه منحرفان روی زمین از بین رفتهاند، اما به جای اینکه بلیط رفتن به خانهشان (المپیا) به آنها پیشنهاد شود، عملا توسط خدایشان رها شده و راه خود را رفتهاند و مخفیانه در میان مردم زندگی میکنند.
این توصیفات متوقف شده و حال نوبت به اکشن فیلم میرسد. زمانی که سرسی (جما چان) و اسپرایت (لیا مک هیو) که به ترتیب در لندن به عنوان معلم و یک کودک ۱۲ ساله (از گروه اترنالز) زندگی میکنند، توسط منحرفی که منقرض نشده مورد حمله قرار می گیرند. این هیولا آنقدر قوی به نظر میرسد که گویی میتواند اترنالز را از بین ببرد.
وقتی ایکاریس سوپرمن (ریچارد مدن) برای کمک به اترنالز و دفع حمله منحرفان میآید، یک گردهمایی کوچک تبدیل به یک سفر جادهای تمام عیار میشود تا این خانواده را دوباره دور هم جمع کند و بفهمد که چه اتفاقی برای منحرفان میافتد.
از اینجا ببعد، Eternals تبدیل به یک سفرنامه ترکیبی و حماسه تاریخی می شود. در حالی که سرسی، ایکاریس و اسپرایت با هفت خواهر و برادر دیگر خود در سراسر جهان متحد میشوند، فیلم به لحظات مهم زندگی آنها در زمین فلش بک میزند و روابط آنها با یکدیگر و انسانیت را بازتاب می دهد.
اترنالز در ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد در بین النهرین هستند. آغاز عصر برنز؛ سپس آنها در سال ۵۷۵ قبل از میلاد در بابل بوده و پس از آن در سال ۱۵۷۵ مکزیک در شوک نسل کشی استعمارگران اسپانیایی نسل کشی مردم Tenochtitlan (تنوچتیتلان) هستند.
در گذر از عصری به عصر دیگر، ژائو بر مکان و فضای فیلم بیش از هر چیز دیگر تاکید دارد ـ حتی به نظر میرسد صحنههای اکشن نیز گاهی یک عقبنشینی کوچکی را تجربه کرده و برای مدتی از جلوی چشم تماشاگر محو میشوند. گروه اترنالز نیز گاهی در مکانهای اطراف، نقشهای خود را زیر سوال میبرند، آنها عاشق یکدیگر و انسانیت می شوند، با خدای خود (آریشم) ملاقات میکنند و توسط او مورد خشم و انتقاد قرار میگیرند.
اترنالز همچنین بیشتر فیلم را در شک و تردید می گذرانند و مطمئن نیستند که چه کاری باید انجام دهند یا چه چیزی را باور کنند. اما آنها یک عیب نسبتا بزرگی دارند. هر بار که شخصیت جدیدی معرفی میشود، کاراکترهای که قبلاً با آنها آشنا شدهایم دوباره داستان را توضیح میدهند و همان توافقها و مخالفتها رخ میدهد.
در بهترین لحظهها، ژائو اجازه میدهد تا فیلم حول شخصیتهای شناختهشدهاش نفس بکشد. شخصتی مانند کینگو (کمیل نانجیانی) که به عنوان یک ستاره بالیوود زندگی میکند و به گروه ملحق میشود، زیرا میخواهد ماجرا را به مستندی درباره خودش و نجات جهان به وسیله اسلحههای انگشتی قدرتمند و مضحکش تبدیل کند.
فیستوس (برایان تایری هنری)، مخترع اترنالز که به دلیل احساس گناه برای سرعت بخشیدن به فناوری بشر و احتمال وقوع جنگ اتمی، به یک زندگی آرام با همسر و پسرش در حومه شهر بازگشته است.
تیم بازیگران فیلم آنقدر بزرگ است که به نوعی به پربازیگرترین فیلم مارول شهرت دارد و همین تعدد شخصیتها باعث شده تا نتوانند عملکرد کامل و رضایت بخشی را از خود ارائه دهند. از طرف دیگر، فیلمنامه که توسط خود ژائو، پاتریک برلی، رایان و کز فیرپو نگاشته شده، بیشتر زمان فیلم را به کاراکترهای نهچندان جذاب آن اختصاص داده است.
سرسی با قدرت مبهم و عجیب خود در تبدیل مواد بیجان از شکلی به شکل دیگر، به بهترین شکل خودنمایی میکند و وقتی میبینیم او میتواند یک اتوبوس با سرعت بالا را به گلبرگهای گل رز تبدیل کند، در واقع قهرمان اصلی داستان به نظر میآید.
اما در عین حال گاهی اوقات شخصیت بیحال و کمانرژی دارد: بین زندگیاش مانده و وانمود میکند که فانی است و با دوست مورخ خود، یعنی دن (کیت هرینگتون)، فقط زمانی که مجبور است قرار ملاقات میگذارد.
میتوان گفت Eternals عهد عدم مداخله خود را آنقدر جدی میگیرند که از پیش بردن داستان فیلم خودداری می کنند. درباره آنچه کلوئی ژائو در قامت فیلمساز به مارول ارائه میدهد، صحبتهای زیادی شده است. در واقع، به دلیل اصرارهای فراوان کوین فایگی، رییس استودیو مارول، فیلمبرداری Eternals در مکانهای واقعی و نه صرفا در همان پرده سبز رنگ معروف، مانند دیگر فیلمهای مارول انجام شده است.
نتیجه این تصمیم متمایز اما به طرز عجیبی توخالی است. گویی برای پاسخ به نیازهای یک بلاکباستر در دنیای مارول، Eternals فقط میتوانست صحنههای اکشن را به بیحاصلترین محیطهای طبیعی مانند ساحل، جنگل و بیابان ببرد.
وقتی زمان آن فرا می رسد که طبیعتگرایی جای خود را به کنش مصنوعی بدهد، نتیجه به طرز شگفت انگیزی ضعیف است. هنگامی که قهرمانان برای مبارزه نهایی خود آماده میشوند و لباسهای مخصوص به تن میکنند، تقریباً احساس بیمیلی به شما دست میدهد.
کوتاه نویسی ژانر در انتقال آنچه بیننده باید انتظار داشته باشد، عملکرد جالبی ندارد. در Eternals شاهد هیچ مهارت جاسوسی، سرقت، دنیای جدید عجیب و غریب و قلمروهای خیالی پنهان نیستیم. در این فیلم که جزو طولانیترین فیلمهای مارول به شمار میرود، حدود دو ساعت و نیم با آدمهای هزاران سالهای روبهرو هستیم که از جایی به جای دیگر میروند و از روزهای خوب گذشته صحبت میکنند.
با گذشت بیش از یک دهه از تسلط فرمول همیشگی مارول بر فیلمهایش، به راحتی میتوان انحراف Eternals را با عمیق بودن داستان اشتباه گرفت. تماشای فیلمهایی که با تجربیات و اتفاقات سخت دست و پنجه نرم میکنند، اغلب دشوار است و این اتفاق عمدا رخ میدهد. متاسفانه، این فیلم یک اثر کاملا جسورانه نیست، صرفاً نامتجانس است. به بیان سادهتر: Eternals نوعی آشفتگی است.
این فیلمی به انتقال مقیاس میپردازد و درباره ایدهها و نیروهای بزرگی است که در یک جدول زمانی زمینشناسی فراتر اززندگی هر شخصی حرکت میکنند. با اخلاقیاتی دست و پنجه نرم میکند که فراتر از ملاحظات یک شخص یا یک سیاره است، با هدفی که زمان و فاصله در کنار هم تقریباً هیچ معنایی ندارند.
بلاکباسترهای داستان محور این چنینی در مارول تا حد زیادی به آن چه که در آینده میآید توجه بیشتری دارند. جاودانگان در نظر میگیرند که کجا هستیم، کجا بودهایم، و آیا اصلا ما را تغییر داده است یا خیر.
هر مبارزه مانند طنابی است که Eternals را در زمانی که ترجیح میدهد پرواز کند به زمین میکشد. هر صحنه ای که کیهان شناسی دنیای سینمایی مارول را توضیح میدهد بیشتر مربوط به آینده مارول و فیلمهایی میشود که هنوز آنها را ندیدهایم.
فیلمها میتوانند برای ایدههایی مانند این به اندازه کافی بزرگ باشند: مکالمات دشوار با اهمیت کیهانی بدون پاسخی روشن، رویارویی خشمگین با خدایی بیروح. اما یک فیلم خوب باید دنیایی خلق کند که این پرسشها در آن برای شخصیتها و مخاطبانش اهمیت داشته باشد.
در پایان میتوان گفت ژائو این کار را با Nomadland انجام داد، اما Eternals به اندازه کافی بزرگ نیست. شاید هم دنیای سینمایی مارول خیلی کوچک باشد! فیلم سینمایی Eternals قرار است در تاریخ ۱۴ آبان در سینماها اکران شود.
بیشتر بخوانید:
- نقد فیلم Dune – یک اقتباس سینمایی جاهطلب
- ۱۰ مورد از بزرگترین تفاوتهای اونجرز در کمیکها و فیلمها
- بهترین فیلمهای ابرقهرمانی قبل از دنیای سینمایی مارول
- نقد فیلم Venom 2 – قصه بد من و هیولای درونم
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
یک نکته درمورد این فیلم وجود داره که یک سری انطباق ها با مباحث دینی ما داره - وقتی برای پیدا کردن ثینا میرن وسط صحرا، سرسی برای صحبت مجدد با سلستیال بزرگ میره بالای یک تپه و در کنار یک درخت سعی میکنه با خدا صحبت کنه (اشاره به حضرت موسی که بالای کوه طور و در کنار درخت با خدا صحبت میکرد)
و وقتی با سلستیال بزرگ صحبت میکنه و اون مراحل آفرینش رو توضیح میده ، میگه که ما اول Deviants رو خلق کردیم ولی اونها منحرف شدند و سرکشی کردند که اشاره به ماجرای شورش اجنه روی زمین و قبل از خلقت انسان ها داره(کتاب های قدیم قصص الانبیا رو بخونید) که بعد از اونها خدا انسان رو با قدرت کمتر خلق میکنه و توی این فیلم سلستیال ها، اترنالز رو مطیع تر خلق میکنند.
همچنین رویداد های نابودی هر سیاره که چندین بار توی خاطرات ثینا هم تکرار میشه، زلزه های شدیده که دیگه واضح ترین اشاره به آیات قرآن برای زلزله های آخرالزمانیه !
اما توی این فیلم اترنال ها که شدیدا شبیه به خداهای شرک آمیز ادیان دیگه مثل هندو و بودایی و مصری هستند، جلوی اخرالزمان رو میگیرند !
خوب نبود
به نظر من مارول داره شلوغ میکنه.
توی سه فاز اول ما با قهرمان های اصلی روبه رو شدیم که تعدادشون از همین فیلم اترنال کمتر بود .
من حدس میزدم که این فیلم خوب نباشه آخه تعدد شخصیت در این حد خوب نیست . تعدد شخصیت باعث میشه شخصیت پردازی درست انجام نشه و زمان فیلم طولانی تر بشه.
بهتر بود اون پسر کوچیکه و هندیه رو برمیداشتن و تعداد قهرمان هارو به ۴ یا ۵ کاهش میدادن.
درضمن از همه بهتر بود که برای شخصیت اترنال دو تا فیلم میساختن و از فلش بک پرهیز می کردن .
در فیلم اول سلسیتال ها ،اترنال و.. معرفی می کردن و در فیلم دوم به اتفاقات حال می پرداختن.
بعید میدونم موفق شه چون تا الان که تاثیر خواصی تو جهان مارول نداشته و فکر هم نکنم قرار باشه تاثیری بزاره
دنیای مارول جذابیت سابقش رو نداره
شاید بزرگ تر شده باشه یا اکشن بهتری رو نشون بده ولی اون هیجان قبل رو نداره(نظر شخصی)
اگر فیلمش معمولی یا از اینا باشه من یکی که شاید بیخیال دیدنش بشم
مگر اینکه خیلی فیلم مهمی باشه تو فاز چهارم
تا اینجا تاثیری نداشتن اترنالز
بعد از اینم بعید میدونم داشته باشن
خب پس فکر نکنم دیدنش لازم باشه
چون برای این فیلم کمترین هایپ رو بین فیلم های آینده مارول دارم
با توجه به نمراتی که گرفته خیلی فیلم جالبی به نظر نمیاد.با این حال فکر کنم دیدنش خالی از لطف نباشه
دنیای مارول خیلی بزرگه.....
این فیلم درست ایده اش پیاده نشد
فازش به من یکی نمیخوره بقیه رو نمیدونم
من خیلی براش هایپم