نقد فیلم Lamb – کالبدشکافی یک فقدان
بعد از فیلم قابل توجه Green knight که اثری ماجراجویانه و مملو از شگفتی بود، حالا نوبت به انتشار محصول خاص دیگری از کمپانی A24 رسیده. Lamb (به معنی بره) فیلمی از سینمای ایسلند در ...
بعد از فیلم قابل توجه Green knight که اثری ماجراجویانه و مملو از شگفتی بود، حالا نوبت به انتشار محصول خاص دیگری از کمپانی A24 رسیده. Lamb (به معنی بره) فیلمی از سینمای ایسلند در ژانر فانتزی و وحشت است که در جشنواره کن نیز به نمایش در آمد و با استقبال خوبی مواجه شد.
در اثر سینمایی Lamb مانند سایر فیلمهایی که از کمپانی A24 دیدهایم با دنیایی نامعمول، ناملموس و غریب مواجه میشویم که ما را، بهعنوان بیننده، با چالشهای منحصربهفردی روبهرو میکند. همان حس آشنای عمیقی که در فیلمهای معمول هالیوودی بهندرت پیدا میشود.
بازیگر شاخص فیلم Lamb کسی نیست جز نومی راپاس؛ هنرمند سوئدی که با درخشش در نسخه اصلی فیلم A girl with dragon tattoo (دختری با خالکوبی اژدها ۲۰۰۹) در نقش لیزبث سلندر مورد تحسین جهانی قرار گرفت و پس از آن توانست راهش را به سینمای جریان اصلی پیدا کند. حالا او در Lamb که اثری مستقل و غیرتجاری محسوب میشود علاوه بر بازیگری به تهیهکنندگی هم پرداخته است.
در واقع Lamb مکاشفهای در باب روبروشدن با فقدان و اهمیت سوگواری است. ترس از پذیرفتن فقدان و توقف بیشاز حد در مرحلهی انکار میتواند به گردابی بیانتها تبدیل شود و علاوه بر تحمیل انزوایی آزاردهنده، بهتدریج قوه ادراک شخص را تحت تاثیر قرار دهد و مهمترین بند متصلکننده او به واقعیت زندگی یعنی منطق را به خطر بیندازد.
شروع میخکوبکننده و کنجکاویبرانگیز: Lamb مخاطب را از همان دقیقه اول درگیر میکند
فیلم Lamb تمام اِلمانهای آشنای یک اثر ایسلندی را دارد. نماهایی از کوهستان و دشتهای پهن بیانتها، خانهای در دل ناکجاآباد و زندگی آرامِ غیرشهری؛ در واقع همهچیز آماده است تا وارد دنیای زوج کشاورز قصه شویم و جهان را از دریچه نگاه آن دو ببینیم.
شروع Lamb با همان ترفندی انجام میشود که از یک اثر فاتتزی انتظار داریم: به تصویرکشیدن وضعیتی غیرقابل توضیح! در همان سکانس ابتدایی که قرار است معرف جهان کلی Lamb باشد و حتی بهنظر میرسد صرفا نماهایی از محل زندگی شخصیتهای اصلی است، شوک ابتدایی وارد میشود.
همانطور که دوربین در اطراف خانه و آغل گوسفندان پرسه میزند، صداهایی عجیب و غرشمانند به گوش میرسد. طولی نمیکشد که متوجه میشویم گشت و گذارهای دوربین در واقع از دید صاحب این صدای هیولاوار اتفاق میافتد. موجودی که هیبت او را نمیبینیم اما ترس جاری در چشمها و حرکات حیوانات را احساس میکنیم. بعد از این شروع درگیرکننده به جهانِ ظاهرا عادی خانواده کشاورز پرتاب میشویم.
در Lamb با زن و شوهری همراه میشویم که سخت درگیر وظایف سنگین مزرعهداری و مراقبت از حیوانات هستند و توجه چندانی به همدیگر ندارند. در ابتدا بهنظر میرسد مشکل آنها روزمرگی و زندگی دشوار روستایی باشد اما نشانههای خلاف این موضوع کم کم هویدا میشوند.
در همان اندک گفتوگوهای بین این زوج، مرد از مقالهای در مورد سفر در زمان صحبت میکند. از اینکه چقدر احتمال دیدن آینده میتواند جالب باشد. زن اما دیدگاه او را ندارد و میگوید که بیشتر علاقمند بازگشت به گذشته است. اینجاست که مخاطب هوشمند متوجه میشود چیزی سرجایش نیست. در فیلمی که شخصیتها بهندرت حرف میزنند، صحبت از رجوع به گذشته اصلا بیهدف نیست.
شاید انتظار زیادی از بیننده باشد اما اگر دنبالکننده تریلرهای روانشناسانه باشید میتوانید حدسهایی در مورد علت این رجوع بزنید. آنچه شخصیتهای Lamb را نسبت به هم سرد و خنثی کرده وجود یک فقدان جدی است. چیزی که در گذشته حضور داشته و حالا ترکشهای عدم حضورش به جان زندگی این زوج افتاده. و خب چه عنصری مهمتر از مرگ فرزند توانایی چنین تخریبی دارد؟
در نیمه ابتدایی Lamb همهچیز در ظاهر عادی است مگر اینکه به نشانهها توجه کنیم
در همان سکانسهای ابتدایی Lamb شاهد تلاش زوج کشاورز در زایمان گوسنفدانشان و بهدنیا آوردن برههای زنده هستیم. در یکی از همین تلاشها، زمانی که نوزاد از بدن گوسفند خارج میشود متوجه واکنشهای غیرعادی زوج میشویم.
در حالی که دوربین برخلاف دفعات قبل نوزاد را نشان نمیدهد، نگاههایی که بین زوج رد و بدل میشود سرشار از تعجب و غافلگیری است. نشانهی دیگری که حالا پررنگتر و جدیتر بوده و ما مطمئن میشویم که این بره، تنها یک بره معمولی نیست.
با این وجود باز هم در Lamb همهچیز در هالهای پوشالی از عادیبودن دنبال میشود. هر بار که بره را درآغوش زن میبینیم با لباس یا محلفهای پوشیده شده و تنها سرش پیداست. شاید این مراقبت عادی به نظر برسد اما وقتی زوج بره را به خانه میآورند و در گهواره میگذارند دیگری تقریبا مشخص میشود چیزی غیرعادی در جریان است.
وجود گهواره در واقع نقش اثبات نشانهی اول را دارد. در این خانه فرزندی وجود داشته و این بره کوچک قرار است جای او را در گهواره بگیرد. Lamb آهسته آهسته ما را به سمت علت اصلی وابستگی غیرمنتظره زوج به این موجود میکشاند.
از آنجا که Lamb ساختاری فصلبندیشده دارد، فصل اول محل خودنمایی نشانههاست؛ چرا که در ظاهر همهچیز عادی بوده و تنها با کمک نشانهها میتوان به حقیقت مخفیشده پی برد. این حقیقت همچنین به ما اخطار میدهد که در عوض کنجکاوی برای موجودیت اصلی این نوزاد، به علت وابستگی زوج به او توجه کنیم.
این وابستگی بسیار عیان و آشکار است. با حضور این موجود کم کم کیفیت زندگی مشترک زوج رو به بهبودی میرود. آنها به وضوح شادتر و حتی رمانتیکتر میشوند و تمامش هم به لطف وجود بره است. اینجاست که فصل دوم آغاز شده و فیلم Lamb با کنارزدن پردهها، ماهیت واقعی نوزاد را به تصویر میکشد. او یک حیوان/انسان است!
در نیمه دوم Lamb یک شخصیت دیگر وارد داستان میشود. برادر مرد کشاورز که نماینده دنیای واقعگرای بیرونی است و با دیدن این موجود لب به اعتراض باز کرده و حقیقت تلخ را فریاد میزند. وضعیت غیرعادی و انکار عمیق زوج را به رویشان میآورد و مانند ما به دنبال پاسخی برای این شرایط غیرقابلقبول است. اما جوابی که از سوی برادرش دریافت میکند ضربه نهایی را می زند:<اسم این وضع خوشبختیه.>
اینجاست که چرخه شگفتیها کامل میشود و بیننده به درک روشنی از اعمال آنها میرسد. فقدانی که این زوج در Lamb تجربهکردهبودند عملا گذران زندگی را از آنها سلب کرده بود. او و همسرش صرفا زندهبودند و در انکاری خفیف به سر میبردند تا اینکه با ورود این موجود شدت انکار بالاتر میرود.
در فیلم سینمایی Lamb تمرکز اصلی بر شخصیت زن است. لحظات زیادی دوربین در اختیار اوست و کوچکترین حرکات صورت و بدنش را زیرنظر میگیرد. چهرهی منفعل و بیروح او بعد از ورود موجود رفتهرفته بازتر میشود. او دوباره به زندگی فراموششدهاش برمیگردد حتی اگر بهای آن انکار موجودیت فرزند جدیدش باشد.
همانطور که در فیلم Inception 2010 شخصیت دیکاپریو آنقدر تشنهی دیدن فرزندانش است که در نهایت به واقعی بودن حضورشان توجهی نمیکند، در Lamb هم چنین عطشی برای حضور فرزند وجود دارد. زوج کشاورز آن چنان از زندگی بُریدهبودند که مهمترین عنصر این موجود جدید یعنی انسان نبودنش را کنار میگذارند و تمام احساساتِ جمعشده و ابرازنشدهی والدگریشان را نثار موجود دوگانه میکنند.
جهان فانتزی Lamb در واقع راهی برای تشریح یک واقعیت جدی و انکارناپذیر است: فقدان
در فیلم Lamb به خوبی نشان دادهمیشود که این تهنشینیِ اندوه و رسوبات مسمومی که از نپذیرفتن فقدان بهوجود میآید بهقدری قدرتمند و ترسناک است که میتواند منطق انسانی را زائل کند. احساسات راکدشدهای که اگر به رسمیت شناخته نشوند، همچون کوه یخی که تنها قلهاش پیداست، در ظاهر آرام و در باطل نابودکنندهاند.
در یکچهارم پایانی Lamb، این اثر با حضور هیولای ناپیدای اول فیلم به اوج خود میرسد و خردهداستانها به همدیگر پیوند داده میشوند. اکنون زمانیست که حقیقت خود را به زن تحمیل میکند و او چارهای جز نگاهکردن به چشمهای خونآلود واقعیت ندارد. او در دنیای فانتزی فیلم محکوم به تسلیمشدن در برابر واقعیت است.
فیلم Lamb از لحاظ فرمی اثری متوسط است. آنچنان که ادعا میکند بر فضای کلی تسلط ندارد، ضرباهنگش قدرتمند نیست و گاهی به بیراهه میرود. فیلمنامه میتوانست از اِلمانهای وحشت در این داستان فولکلور ایسلندی استفادهی بهتری داشته باشد و کارگردان هم میتوانست وجه روانشناسانه اثر را با پرداخت ماهرانهتری به نمایش بگذارد.
شاید Lamb اثر همهپسندی نباشد، ممکن است احتیاج به تماشای دوباره داشته باشد و حتی صبر غیرمعمولی از بینندهاش طلب کند. اما جای هیچ شکی نیست که فیلمی قابل احترام با درونمایهای مهم و داستانی جذاب است. از طرفی نباید از مناظر چشمنواز طبیعت بکر ایسلند غافل شد.
قابلقبولترین وجه Lamb شخصیتپردازی حسابشده و تیم بازیگری قوی است. شخصیتها سیر منطقی خود را طی میکنند و بازی باورپذیر بازیگران هم به جذابیت آن اضافه میکند. همچنان که نومی راپاس در مصاحبهای در ارتباط با سرنوشت نهایی شخصیتش در فیلم گفتهاست:<او بعد از آمدن موجود دوگانه به زندگیاش دوباره تواند بخندد و نفس بکشد. در انتها، با اینکه اوضاع آزاردهنده و نابودکننده پیش میرود، اما او به نوعی میدانسته که حضور موجود موقتی بوده. در نهایت او دوباره به زندگی برمیگردد.>
موجود دوگانهی عجیبی که با ورودش به زندگی زوج کشاورز به آنها توهم خوشبختی میدهد در واقع نقش همان قرصهای رنگارنگ فیلم مرثیهای برای یک رویا را دارد؛ مسکنی پرقدرت که در نهایت بلای جان مصرفکنندگانش میشود و عاقبتی جز نابودی ندارد.
شاید سوگواریکردن و گذراندن دورانی دردآور خوشایند هیچکس نباشد، اما Lamb نشان میدهد که چقدر پذیرش این مرحله برای بازگشت به زندگی ضرورت دارد. برای همین هم تماشای آن به علاقمندان به سینما توصیه میشود. یک تجربه عجیب اما تاثیرگذار.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
بافومه و پیام های پنهانن فیلم رو فراموش نکنید .
تکثیر شیطان {{ امکان تکثیرر شیطان همون بافومه }}
.
?
?
?